مفروضات بنیادی،اصول و مفاهیم حسابداری
¢ تئوری حسابداری1
مفروضات بنیادی،اصول و مفاهیم حسابداری
تهيه دهنده : فاروق رسولی
بهار92
فصل سوم:
¢
مقدمه:
ازمدت ها قبل،نیاز به داشتن چارجوب نظری در حسابداری مالی احساس شده است.در ایالات متحده آمریکا،هیأت اصول حسابداری و هیأت استانداردهای حسابداری مالی کوشش کرده اند که مبانی نظری حسابداری را به عنوان راهنمای سیاستگذاری حسابداری تدوین کنند.
اولین مجموعه چارچوب نظری حسابداری مالی نیز که یکی از پروژه های بلندمدت هیأت استانداردهای حسابداری مالی بوده است،در سال1986 میلادی ارائه شد.
¢ مطالعات تحقیقاتی حسابداری
¢ مطالعات تحقیقاتی حسابداری شماره 1:
گروه اول(مفروضاتA,B):
مفروضات كلي و توصيفي اند كهمعرف محيط اقتصادي و سياسي حسابداري ونحوه تفكر تمامي بخشهاي جامعه مي باشد.
گروه دوم(مفروضات C):
شامل قضاوت هاي ارزشي است كه دقيقاً قياسي- دستوري مي باشد .
مفروضات A:محیطی
مفروضات B:حسابداری
مفروضات C:دستوری
¢
Ø برخي از مفروضات طبقه B از مفروضات طبقه A استنتاج گرديده كه اين مسئله موجب انتقادهاي شديدي شده است زيرا مفروضات بنيادي را نمي توان با استدلال از ساير مفروضات بنيادي نتيجه گرفت.
Ø اين مفروضات بديهي براي استنتاج مجموعه اي ازاصول با معني ومشخص حسابداري كافي به نظر نمي رسد.
Ø مفروضات کلیدی مطالعه مونیتز مربوط به مفروضات بنیادی طبقه C می باشد که وی آنها را مفاهیم نامیده است زیرا ماهیت آن دستوری است و بر اساس روشهای عملی حسابداری تدوین شده است. در بین مفروضات طبقه C فرض ثبات واحد اندازه گیری بر حسب پول اهمیت ویژه ای دارد.
¢
مطالعات حسابداری شماره3:
Ø در مطالعه تحقيقاتي شماره 3، هشت اصل كلي مطرح شده است. از ميان اين هشت اصل، دست كم 3سه اصل 1، 2 و 4 موجب انتقادهاي شديد حرفه حسابداري شده است.
Ø اصل اول كه سود را محصول كل فرايند فعاليتهاي تجاري مي داند، بر هيچيك از 14 فرض بنيادي مطالعه تحقيقاتي شماره 1 مبتني نيست و با استدلال استنتاج نشده است. اگرچه می توان این اصل را ظاهرا به گروه B مفروضات بنیادی مربوط دانست.
Ø يكي از انتقادهاي عمده وارد بر اصل چهارم يعني اندازه گيري ارزش داراييها، غير قابل تجميع بودن آن است. زيرا در اين اصل، ويژگي هاي متفاوتي از ارزش هاي جاري براي طبقات مختلف دارايي توصيه شده كه از لحاظ تئوريك قابل تجميع نمي باشد.
¢ مفاهیم حسابداری:
یک مفهوم را میتوان نتیجه فرآیند شناسایی، طبقه بندی وتفسیر پدیده ها یا رویدادهای مختلف به شمار آورد.
مفروضات بنیادی:
مفروضات بنیادی معرف شرايط اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، سياسي و مناسبات حقوقي محيط حسابداري است.
اصول:
اصول معرف رویکردهای کلی است که در شناسایی و اندازه گیری رویدادهای حسابداری مورد استفاده قرار میگیرد.
.
¢ مفروضات بنیادی حسابداری
¢ فرض تداوم فعاليت (Going Concern)
فرض بنیادی تداوم فعالیت حاکی از قبول تداوم فعالیت های واحد انتفاعی است مگر اینکه شواهدی خلاف آن در دسترس قرار گیرد.در نتیجه،در شرایط عادی و متعارف،گزارش ارزشهای تصفیه،تخلف از این فرض بنیادی محسوب میشود.
تداوم فعالیت قبل از این که یک فرض بنیادی به شمار آید،یک پیش بینی است.
طبقه بندی عناصر صورتهای مالی نظیر داراییها به جاری و غیر جاری بدهیها به جاری و غیر جاری و ... پیامد پذیرش فرض تداوم فعالیت است.
¢ )time periodفرض دوره مالي(
فعالیتها وعملیات واحدهای انتفاعی معمولا در دوره های زمانی مشخص و معین انجام میشود.نظریه تعیین دوره مالی تا حدودی تصنعی و اختیاری است زیرا،مقطع مشخص را از یک فرآیند مستمر انتخاب می کند.
دوره مالی را می توان یک سال تقویمی یا دوره گردش عملیات تجاری تعیین کرد.
از آنجا كه يك سال در مقايسه با عمر واحد تجاري دوره اي كوتاه است، فرض دوره مالي موجب قبول حسابداري تعهدي، اصول شناخت درآمد (تحقق درآمد فروش) و تطابق هزينه ها با درآمد فروش شده است.
¢ فرض تفکیک شخصیت (accounting entity)
پایه و اساس فرض شخصیت حسابداری بر این موضوع استوار است که حسابداران برای یک شخصیت حسابداری مشخص، به حسابداری و گزارشگری می پردازند.
در این فرض دو مساله مهم وجود دارد:
1- ارائه تعریفی از واحد سازمانی و حسابداری از دیدگاه رابطۀ بین بخش های این واحد.
2-رابطه بین شرکت و مالکان آن.
¢ )Monetary unit فرض اندازه گیری برحسب پول(
در اقتصاد غیرتهاتری،پول به عنوان وسیله مبادله مورد استفاده قرار می گیرد.در نتیجه،پول به عنوان استاندارد اصلی ارزش تلقی شده و مشمول فرآیند اندازه گیری است. صورت های مالی نیز برحسب پول رایج کشور متبوع بیان میشود.
تورم قابل ملاحضه در بسیاری از کشورها موجب شد تا تئوری های ارزشیابی و راههای جدید ارائه صورت های مالی مورد ارزیابی قرار گیرد.
اصول حسابداری:
Ø معرف رويكرد هاي كلي است كه در شناسايي و اندازه گيري رويداد هاي حسابداري مورد استفاده قرار مي گيرد.
Ø مطابق APB #4، اصول پذيرفته شده حسابداري ريشه در تجربه، استدلال، بكارگيري و الزام عملي دارد.اصول فراگير زير مجموعه اصول پذيرفته شده حسابداري محسوب و به شرح زير تعريف مي شود:
¢ اصول متمرکز بر نهاده ها یا ستانده ها:
اصول متمرکز بر نهاده های حسابداری شامل رویکردهای کلی یا قواعدی است که برای تهیه صورت های مالی و محتوای آن وهمچنین،صورتهای مالی مکمل
و موارد افشا به کار گرفته میشود.
اصول متمرکز بر ستانده های حسابداری، قابلیت مقایسه صورت های مالی تهیه شده توسط واحدهای انتفاعی مختلف را مد نظر قرار می دهد.برخی از این اصول مربوط به تهیه کنندگان صورت های مالی و برخی دیگر مربوط به استفاده کنندگان این صورتهاست.
¢
شناخت (تحقق) درآمد فروش
تعریف درآمد فروش:
تعريف) Financial Accounting Standards Board (FASB
¢ تعريف APB)) Accounting Principles Board
افزايش ناخالص در داراييها يا كاهش ناخالص در بدهيها كه بر اساس اصول پذيرفته شده حسابداري شناسايي و اندازه گيري شده و منتج از فعاليت هاي انتفاعي واحد است و موجب تغيير حقوق صاحبان سرمايه مي شود.
انتقاد: اگرچه در تعریف بالا درآمد فروش را با ثبت دوطرفه حسابها مربوط می کند و موارد ذکر شده در آن صحیح است اما در اين تعريف ماهيت درآمد فروش روشن نشده است.
اقلامی که در درآمد فروش منظور میشوند:
در اینجا،ابتدا باید فعالیت های ایجاد کننده ثروت از انتقال های غیرمنتظره ثروت ناشی از هدایا متمایز شود. بطور کلی همه فعالیت ها، چه عمده و چه جزئی که در زمینه ایجاد ثروت به وسیله شرکت انجام می شود باید در گروه درآمد های عمومی گنجانید.سودهای غیر عملیاتی ناشی از فروش داراییها(به غیر از محصولات)نیز درآمد فروش اند.
نحوه اندازه گیری درآمد فروش:
درآمد، به هر شکلی تعریف شود، مقدار آن به وسیله مبادله محصول یا خدمت انجام می شود.این ارزش مورد معامله نشان دهنده معادل نقد یا ارزش فعلی پول های مورد ادعاست که در نهایت در سایه این رویداد مالی دریافت خواهد شد.
زمان شناخت درآمد فروش:
کسب درآمد فروش:از دیدگاه اقتصادی،کسب درآمد فروش فرایندی مستمر است.بنابراین قاعدتا باید بتوان درامد فروش را در تمامی چرخه تولید شناسایی کرد.روش درصد پیشرفت کار،مثالی براین نقظه نظر است.درآمد فروش باید دوشرط،انجام فعالیت های اصلی اقتصادی و عینیت اندازه گیری ها را در مراحل مختلف احراز دارد.
تحقق درآمد فروش:تحقق درآمد فروش که در گذشته به ثبت درآمد فروش اشاره داشت،هنگام فروش و مبادله کالا یا خدمت انجام می شد.براساس این دیدگاه،ثبت درآمد فروش قبل یا بعد از فروش،استثنائی براین دیدگاه محسوب میگردد.درامد تحقق یافته به این معنی است که محصولات یا خدمات واحد انتفاعی به پول یا ادعایی بر پول تبدیل شده است.قابل تحقق نیز به معنای قابلیت تبدیل داراییها به مبلغی معین به پول یا ادعایی بر پول میباشد.
اصل تطابق(مقابله هزینه ها با درآمد فروش):
هزینه به معنای انقضای بهای تمام شده در فرآیند ایجاد درآمد فروش تعریف شده است.بنابراین برای ایجاد درآمد فروش وقوع هزینه ضرورت دارد.
تبعیت از اصل مقابله هزینه با درآمد فروش به معنای این است که هزینه ها بر اساس مبانی منصفانه و در ارتباط با شناخت درآمد فروش شناسایی شده است.
انتقاد:
1-رویکرد بهای تمام شده تاریخی غالبا موجب اندازه گیری کمتر از واقع هزینه ها در مقایسه با ارزش خدمات داراییهای منقضی شده است.
2-روشهای سیستماتیک و منطقی بکار گرفته شده براساس اصول پذیرفته شده حسابداری ،کاملا اختیاری است.
محافظه کاری(احتیاط)¹: واژه ”محافظه کاری“ معمولاً بدین مفهوم بکار برده می شود که حسابداران باید برای دارایی ها و درآمدها کمترین مبلغ ممکن و برای بدهی ها و هزینه ها بالاترین مبلغ ممکن گزارش کنند.
همچنین بدین معنی است که باید هزینه ها را تا آنجا که ممکن است دیرتر(و نه زودتر) شناسایی کرد.
افشا :مفهوم افشا به این معناست که صورت های مالی منتشر شده و یادداشت های مربوط باید حاوی هرگونه اطلاعات اقتصادی مرتبط با شخصیت حسابداری باشد که به اندازه کافی برای اثر گذاری بر تصمیمات استفاده کنندگان آگاه و محتاط اهمیت دارد.
افشای اطلاعات همراه با و خارج از متن صورتهای مالی شامل موارد زیر است :
1-تهیه و گزارش صورتهای
مالی مکمل نظیر صورتهای مالی تورمی
2-افشای اطلاعاتی که نمی توان انها را در متن
صورتهای مالی گزار کرد از طریق یادداشتهای همراه صورتهای مالی
3- افشای رویدادهای با اهمیت بعد از تاریخ
صورتهای مالی
4-پیش بینی عملیات سال اینده
5-تجزیه و تحلیل مدیریت از عملیات در گزارشهای
سالانه
در نهایت میتوان انتظار داشت در اینده اهمیت افشا افزایش یابد
اهمیت:اهمیت از بسیاری جهات مشابه ویژگی مربوط بودن است زیرا این مفهوم ،اهمیت یک قلم یا گروهی از اقلام را از لحاظ مربوط بودنبه تصمیم گیری های استفاده کنندگان از اطلاعات مالی مورد توجه قرار میدهد.
بی طرفی (عینیت):
اطلاعات مندرج در صورت های مالی باید بی طرفانه یعنی عاری از تمایلات جانبدارانه باشد.
عاری از تعصب بودن یعنی توان روش اندازه گیری در ارائه شرحی دقیق از ویژگی موضوع یا رویداد مطرح.
قابلیت مقایسه:مقصود درجه یا میزانی است که استفاده کنندگان از صورت های مالی (هنگام ارزیابی وضع مالی یا نتیجه عملیات شرکت ها در میان دوره یا برای پیش بینی سود یا جریان های نقدی) به این صورت حساب ها تکیه یا اعتماد می نمایند.
ثبات رویه:مقصود از ثبات رویه این است:
یک شرکت مفروض طی دوره های زمانی پیاپی از روشهای حسابداری همانند استفاده می نماید.
در واقع، ثبات رویه یکی از جنبه های یک مساله
گسترده تر، به نام همسانی است.
یکنواختی (همسانی):مقصود از واژه ”همسانی“ این است که رویدادهای مشابه به عنوان اقلام همانند ثبت یا منظور شوند.
¢ تئوریهای حقوق صاحبان سرمایه:
تئوری مالکانه:در این تئوری فرض براین است که مالکان و واحدهای انتفاعی از یکدیگر جدا نیستند.این تئوری به اوایل قرن18 برمیگردد.نظریه پردازان تئوری مالکانه کوشش کرده اند که مالکان واحدهی انتفاعی را در مرکزیت واحد قراردهند واندازه گیری سودقابل توزیع میان مالکان را،به جای تعلق سود و سرمایه به شرکت سهامی،مشروعیت بخشند.معادله ترازنامه این تئوری به شرح زیر است:
حقوق مالکان شرکت= بدهی ها∑- دارایی ها∑
تئوری شخصیت حسابداری:معمار اصلی این تئوری پروفسور پی تون بوده است.در این تئوری واحد انتفاعی و صاحبان آن از یکدیگر متمایز و تفکیک شده اند و واحد انتفاعی موجودیتی مستقل از مالک دارد.ترازنامه این تئوری به شرح زیر است:
حقوق صاحبان سهام∑ + بدهی ها∑= دارایی ها∑
تئوری حقوق مازاد:تئوری حقوق مازاد تغییری نسبت به تئوری مالکانه و تئوری شخصیت حسابداری به شمار می رود.این تئوری،دارندگان حقوق مازاد را گروهی میشناسد که حقوق آنان در آخرین اولویت از میان تمامی ادعاهای موجود نسبت به واحد انتفاعی دارد.این گروه متشکل از سهامداران عادی است که پذیرندگان نهایی مخاطره مربوط به واحد انتفاعی میباشند. معادله ترازنامه دراین به شرح زیر است:
سایر حقوق مشخص مانندبدهیها و حقوق سهامدارن ممتاز- مجموع داراییها = حقوق مازاد
تئوری وجوه:در ”تئوری وجوه“ یک واحد عملیاتی و مبتنی بر فعالیت در کانون توجه حسابدار قرار می گیرد.
این حوزه از فعالیت ها با دیدگاه های مزبور که آن را وجوه می نامند شامل گروهی از دارایی ها و تعهدات مربوطه و سرانجام محدودیت هایی می شود که نشان دهنده فعالیت های اقتصادی است.
معادله ترازنامه به صورت زیر خواهد بود:
محدودیت های دارایی ها∑=دارایی ها∑
تئوری مدیریت:براساس این تئوری مدیریت برای انجام وظایف برنامه ریزی و کنترل به نمایندگی از طرف صاحبان سرمایه به اطلاعاتی نیازمند است.
تئوری مدیریت به حسابداری مدیریت مربوط است اما باید دیدگاههای خود را به سرمایه گذاران منتقل کند.
جمع بندی تئوری:
تئوری های بیان شده توان ایجاد مبنای با ثبات را برای قیاس تمامی رویدادهای حسابداری ندارد زیرا دیدگاه محدودی را در باره رابطه واحد انتفاعی با مالکان ارائه می کند.
با این وجود ،از لحاظ تدوین کنندگان استانداردهای حسابداری،بررسی این تئوری ها می تواند مفید واقع شود.
مطالب مشابه :
نمونه سئوالات تئوری 2 سری دوم
ارشد حسابداری علوم وتحقیقات آ.غ - نمونه سئوالات تئوری 2 سری دوم - اطلاعرسانی - خلاصه مطالب - دل
خلاصه فصل 1 و2 فلسفه حسابرسی
ارشد حسابداری علوم وتحقیقات آ.غ - خلاصه فصل 1 و2 فلسفه حسابرسی - اطلاعرسانی - خلاصه مطالب - دل
روشهای تحقيق و تئوری حسابداری
ارشد حسابداری علوم وتحقیقات آ.غ - روشهای تحقيق و تئوری حسابداری - اطلاعرسانی - خلاصه مطالب
خلاصه نشریه 159 سازمان حسابرسی
ارشد حسابداری علوم وتحقیقات آ.غ - خلاصه نشریه 159 سازمان حسابرسی - اطلاعرسانی - خلاصه مطالب
مفروضات بنیادی،اصول و مفاهیم حسابداری
ارشد حسابداری علوم وتحقیقات آ.غ - مفروضات بنیادی،اصول و مفاهیم حسابداری - اطلاعرسانی - خلاصه
قراردادهای اجاره
ارشد حسابداری علوم وتحقیقات آ.غ - قراردادهای اجاره - اطلاعرسانی - خلاصه مطالب - دل نوشت
قانون بودجه 92
ارشد حسابداری علوم وتحقیقات آ.غ - قانون بودجه 92 - اطلاعرسانی - خلاصه مطالب - دل نوشت - تبادل
مالیات بر درآمد در حسابداری مالی
ارشد حسابداری علوم وتحقیقات آ.غ - مالیات بر درآمد در حسابداری مالی - اطلاعرسانی - خلاصه مطالب
خلاصه فصل 5و6و7 کتاب دکتر شباهنگ
ارشد حسابداری علوم وتحقیقات آ.غ - خلاصه فصل 5و6و7 کتاب دکتر شباهنگ - اطلاعرسانی - خلاصه مطالب
برچسب :
علوم وتحقیقات ا غ