تکامل انسان
تکامل انسان
با وجود این که شروع تکامل انسان به عنوان یک موجود زنده، مانند تمام موجودات
زنده دیگر، به زمان پیدایش حیات بر روی کره زمین باز میگردد؛ ولی به طور کلی واژه تکامل انسان به تاریخچه تکامل نخستیسانان پستانداران شبیه انسان) و به خصوص سرده انسان، از جمله پیدایش انسانها به عنوان گونهای
مجزا از انسانسایان (کپیهای بزرگ) اطلاق میشود. مطالعه تکامل انسان زمینههای مختلف علمی از جمله انسانشناسی
فیزیکی، نخستیشناسی، باستانشناسی، زبانشناسی، رویانشناسی، و ژنتیک را در بر میگیرد.
مطالعات ژنتیک نشان میدهند که تکامل
نخستیسانان احتمالاً در اواخر دوره کرتاسه، ۸۵ میلیون
سال پیش، شروع شدهاست. مجموعه سنگواره های گردآوری شده نیز بیانگر آنست که این زمان پیش از دوره پالئوسن، ۵۵ میلیون
سال پیش، بودهاست. خانواده انسانسایان، یا کپیهای بزرگ، بین ۱۵ تا ۲۰ میلیون سال پیش از خانوادهٔ گیبونها جدا شدند. حدود ۱۴ میلیون سال پیشاورانگوتانها از خانواده انسانسایان
جدا شدند. راه رفتن روی
دوپا ابتداییترین
انطباق در دودمان انسانتباران است، و نخستین انسانتبارانی که بر روی دوپا راه میرفتهاند، ساحلمردم و اررینبودهاند. آردیکپی که کاملاً بر روی دوپا راه میرفتهاست، اندکی
بعد تکامل پیدا کردهاست. گوریلها و شامپانزه ها حدوداً در یک زمان از این دودمان جدا شدند و احتمالاً ساحلمردم
یا اررین آخرین نیای مشترک ما و آنها بودهاست. راه رفتن اولیه بر روی دو پا سرانجام
منجر به تکامل جنوبیکپیآسا و بعدها سرده انسان گردید. انسانهای
امروزی از
انسانسایانی که بین ۲٫۳ تا ۲٫۴
میلیون سال پیش در آفریقا میزیستند، تکامل یافتهاند.
نخستین گونههای ثبت شده از سرده انسان، انسان ماهر و انسان گاتنگی هستند که در حدود ۲٫۳
میلیون سال پیش تکامل پیدا کردند. بر طبق شواهد موجود، انسان ماهر اولین گونهای بوده که از ابزار استفاده میکردهاست.
اندازهٔ مغز این انسانهای اولیه در حدود اندازه مغز شامپانزه بودهاست. از آن زمان
و در طول این چند میلیون سال تا کنون فرآیند افزایش اندازه مغز ادامه یافتهاست به
طوری که با پیدایش انسان
راستقامت، حجم جمجمهٔ آن به
دو برابر حجم جمجمه انسان ماهر افزایش یافته بود. انسان
راستقامت و انسان کارورز نخستین انسانهایی بودند که به خارج از آفریقا کوچ کردند. این گونهها بین ۱٫۸
تا ۱٫۳ میلیون سال پیش در آفریقا، آسیا و اروپا
پراکنده شدند. پنداشته میشود که این گونهها، نخستین گونههایی بودند که از آتش و
ابزار پیچیده استفاده کردند.
دیدگاه غالب در میان دانشمندان این
است که مبدا پیدایش انسانهای امروزی با فرضیه اخیر «خروج
از آفریقا» یا «تک مبدائی»
توضیح داده میشود که بیان میدارد آغاز تکامل انسانهای امروزی در آفریقا بودهاست
و سپس بین ۵۰٫۰۰۰ تا ۱۰۰٫۰۰۰
سال پیش آنها به خارج از قارهٔ آفریقا مهاجرت کردند و کم
کم جایگزین انسانهای راست قامت در آسیا و نئاندرتالها در اروپا شدند. فرضیهٔ
دیگری نیز به نام «فرضیهٔ چند ناحیهای»
وجود دارد که عنوان میکند انسانها
پس از مهاجرت انسانهای راست قامت از آفریقا به سایر نقاط جهان در حدود ۲٫۵
میلیون سال پیش در مناطق جغرافیایی مختلف به صورت جمعیتهای جداگانه ولی با پیوند
بین نژادها تکامل یافتند. شواهد نشان میدهد که هاپلوتیپهای متعددی که منشأ نئاندرتالی دارند در حال حاضر در جمعیتهای
غیرآفریقایی یافت میشود. شواهد نشان دهندهٔ
آن است که نئاندرتالها و گونههای دیگر انسانسایان مانند انسانتبار
دنیسووا تا ۶ درصد در ژنهای انسانهای
امروزی (در نژادهای مختلف این مقدار متفاوت است) مشارکت داشتهاند.
انسان امروزی که انسان خردمند نامیده
میشود تنها گونهٔ بازمانده از انسانتباران است. انسانهای
خردمند باستانی بین ۴۰۰٬۰۰۰ تا ۲۵۰٬۰۰۰
سال پیش تکامل یافتند و از آنان انسانهای
بهکالبد امروزی در اواسط دوره پارینه سنگی، حدود ۲۰۰٬۰۰۰
سال پیش تکامل پیدا کردند. بنابر باور بسیاری از دانشمندان انسانهایی با
رفتار نوین حدود ۵۰٬۰۰۰ سال پیش تکامل یافتند، هرچند که عدهای
آغاز رفتار نوین در انسانها را همزمان با تکامل انسانهای بهکالبد امروزی میدانند.
تاریخچهٔ
اندیشهها
آناکسیماندروس، فیلسوف یونان باستان عنوان کردهاست: «بشر در
ابتدا به صورت حیوانی دیگر، شبیه ماهی بودهاست.
کارل لینه کسی بود که برای اولین بار لغت homo را که امروزه در
زیستشناسی (در مراجع انگلیسی) برای سردهٔ
انسان به کار میرود را در سیسستم طبقهبندی موجودات خود استفاده کرد. لینه و سایر
دانشمندان هم عصرش کپیهای بزرگ را به عنوان نزدیکترین گونههای جانوری به انسان از
نظر ریختشناسی و کالبدشناسی دسته بندی کردند. اندیشهٔ
امکان وجود نیاکان مشترک برای انسان و کپیهای قدیم تر با انتشار کتاب خاستگاه
گونهها توسط چارلز داروین در سال ۱۸۵۹ میلادی مطرح شد. داروین در این کتاب اندیشهٔ
تکامل گونههای جدید از گونههای قدیمتر را توضیح داد. کتاب داروین به منشأ پیدایش
انسان پاسخی نداد و تنها به این نکته بسنده کرد که «به زودی منشا پیدایش انسان و روند
تکامل آن روشن خواهد شد».
نخستین مناظرهها دربارهٔ
ماهیت تکامل انسان بین توماس
هاکسلی و ریچارد اون درگرفت. هاکسلی تکامل انسان از کپیها را با ارایه موارد
بسیاری از شباهتها و تفاوتهای بین انسانها و کپیها توضیح داد. او همچنین در
سال ۱۸۶۳ میلادی کتابی با عنوان شواهدی در مورد جایگاه انسان در طبیعت در این
زمینه منتشر کرد. اما در هر حال خیلی از طرفداران اولیه داروین ( مانند الفرد
راسل والاس و چارلز لایل ) موافق نبودند که منشا قابلیتهای ذهنی و
احساسات اخلاقی انسانها میتواند با انتخاب طبیعی توضیح داده شود. داروین کاربرد نظریهٔ
تکامل و انتخاب
جنسی در مورد انسانها را در کتابش با عنوان تبار انسان، و انتخاب طبیعی در ارتباط با جنسیت که در سال ۱۸۷۱ میلادی منتشر شد، توضیح داد.
مشکل بزرگی که در آن زمان وجود داشت
عدم وجود سنگوارههای گونههای
انتقالی بود. با وجودی که اوژن دوبوا در سال ۱۸۹۱ میلادی سنگوارهٔ
موجودی را در جزیرهٔ جاوه کشف
کرد که هماکنونانسان
راستقامت نامگذاری شدهاست، ولی این مشکل کماکان ادامه
داشت تا اینکه در دههٔ ۱۹۲۰ میلادی با کشف نمونههای متعددی از
سنگوارههای گونههای انتقالی در آفریقا، گردآوری اینگونه سنگوارهها آغاز شد. در
سال ۱۹۲۵ میلادی، ریموند دارت گونه جنوبیکپی افریقایی را از روی نمونه سنگوارهای مربوط
به یک نوزاد که در اطراف شهر توانگ آفریقای جنوبی در یک غار پیدا شده بود، معرفی کرد.
باقیماندههای این نوزاد یک جمجمهٔ بسیار کوچک و قالبی از مغز
او بود. با وجودی که مغز یافت شده کوچک بود (۴۱۰ سانتی متر مکعب)، ولی شکل آن
برخلاف مغز شامپانزهها و گوریلها حالت گرد و به مغز انسانهای امروزی شباهت
داشت. همچنین، نمونهٔ یافت شده دارای دندانهای
نیش کوتاه بود و موقعیت سوراخ پس سری آن نشان میداد
که این سنگواره مربوط به موجودی دو پا بودهاست. تمام این شواهد دارت را قانع ساخت که سنگوارهٔ
کودک توانگ مربوط به نیاکان دو پای انسانها است که شکل انتقالی بین انسان و کپیها
بودهاند.
طبقه بندی انسانها و وابستگان آنها از سال ۱۹۵۰ میلادی به بعد تغییرات عمدهای کردهاست. به عنوان مثال، قبلا جنوبیکپیآساهای ظریف به عنوان نیاکان
سردهٔ انسان پنداشته میشدند جنوبیکپیآساها و انسانهای خردمند امروزی هر دو از دودمان انسانتباران هستند.
دادههایی که در دههٔ
۱۹۷۰ میلادی جمعآوری گردید نشان داد که جنوبیکپیآساها گروه متنوعی بودهاند و
جنوبیکپیهای آفریقایی ممکن است نیاکان مستقیم انسان نبوده باشند. با طبقهبندی مجدد جنوبیکپیآساها که در ابتدا به دو بخش
ظریف و تنومند تقسیم میشدند، بخش تنومند به عنوان سردهای جدید با نام پرامردم معرفی شد. آرایهشناسان، انسانهای خردمند امروزی، جنوبیکپیآساها و
سایر گونههای وابسته را به مانند کپیهای بزرگ در خانواده انسانسایان قرار میدهند. ریچارد
داوکینز در
کتابش با نام داستان نیاکان عنوان میکند که جنوبیکپیآساهای تنومند نیاکان گوریلها
بودهاند، پارهای از جنوبیکپیآساهای ظریف نیاکان شامپانزهها و باقی آنها
نیاکان انسانهای خردمند امروزی بودهاند.
پیشرفتهای عمده در دانش تعیین
توالی دیانای در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ میلادی، به ویژه در
زمینهٔ دیانای
میتوکندریایی (mtDNA)
و دیانای Y یا
Y-DNA کمک بزرگی به فهم منشأ
پیدایش بشر کردهاست. تعیین توالی mtDNA و Y-DNA که از گروههای گستردهای از جمعیتهای بومی
گردآوری شد اطلاعات نیاکان آنها را که به ژنهای موروثی مردانه و زنانه مرتبط است،
روشن ساخت. مرتب کردن این اطلاعات در درخت ژنتیکی به عنوان
پشتوانهای بر نظریهٔ خروج
از آفریقا قلمداد شد. تحلیلها
نشان دهندهٔ گوناگونی بیشتر الگوی دیانای در آفریقا بودهاند که این مطلب با این نظریه که آفریقا
موطن حوای
میتوکندریایی و آدم
رنگینتن Y بوده، سازگار است.
شواهد موجود
شواهد تکامل انسان در بسیاری از
زمینههای علوم طبیعی یافت میشود. بیشتر این شواهد در سنگوارههای گردآوری شدهاست
هرچند که دانش ژنتیک نیز نقش تکمیلی و رو به رشدی در این زمینه دارد. مطالعات رشدشناسی، تاریخ
نژادی و به ویژه زیستشناسی
تکاملی در مورد مهره داران و بی مهرگان بینش قابل توجهی در مورد تکامل کل حیات و به ویژه اینکه
انسانها چگونه تکامل یافتهاند فراهم میکند. مطالعات خاص در مورد مبدأ حیات
انسانها، انسانشناسیبا گرایش دیرینانسانشناسی نامیده میشود.
سنگوارههای گردآوری شده از انسانسایان
نشان میدهد که در طول زمان به تدریج ستون فقرات آنان صاف شده، حجم مغز افزایش
یافته، ترکیبات صورت ظریفتر شده، و عضلات مربوط به جویدن همزمان با تغییر وضعیت
دندانها کمتر شدهاست.
در نخستیسانان عالی، دُم در لگن خاصره به صورت استخوان خاجی گنجانده شدهاست. تمام مهره داران حداقل در مدتی از زندگی
خود دارای دُم هستند. در انسانهای خردمند امروزی، دُم به مدت چهارهفته در طول مراحل کارنگی ۱۴ تا
۲۲ دروهٔ جنینی وجود
دارد. انسانهای خردمند امروزی دارای پلک سوم میباشند
که کارآیی ندارد. انسانها همچنین دارای عضلات خارجی گوش هستند که حیوانات از آنها برای چرخاندن و کنترل گوشها به صورت
مستقل از سر استفاده میکنند تا بتوانند بر صداهای خاصی متمرکز شوند. انسانها
هنوز باقیماندههایی از چنین عضلاتی را دارند ولی این عضلات در طول تکامل ضعیف شدهاند
به گونهای که فقط قادرند گوشهای انسان را کمی تکان دهند.
عضلهٔ پلانتاریس در پای انسان نیز شاهدی است بر تکامل انسانهای خردمند
امروزی. این عضله در حیوانات برای گرفتن و کنترل اشیاء با پاهایشان استفاده میشود
و به آنها این قابلیت را میدهد که از پاهایشان مانند دستهایشان برای گرفتن اشیا
استفاده کنند. در انسانها نیز این عضله وجود دارد ولی در طول تکامل چنان کارآیی
خود را از دست دادهاست که امروزه پزشکان هنگام نیاز به بافتهای ترمیمی برای سایر
قسمتهای بدن آن را خارج و از آن استفاده میکنند. این عضله چنان برای بدن انسان
بیاهمیت شده که ٪۹ انسانهای امروزی بدون آن متولد میشوند. مدرک دیگری بر تکامل اندام
ژاکوبسون است که بخشی از کالبد حیوانات میباشد. ریشهٔ
این اندام را در انسان میتوان در پیشینهٔ
جنسی انسانها در ماقبل تاریخ جستجو کرد. این اندام که در مجرای بینی واقع است، فرومونها را که مواد شیمیایی تحریک کنندهٔ
جنسی، هشدار دهنده یا یابندهٔ غذا هستند، ردیابی میکند.
این اندام به حیوانات اجازه میدهد که همنوعانشان را برای جفتگیری یا اعلام خطر
تعقیب کنند. انسانها با اندام ژاکوبسون به دنیا میآیند، ولی قابلیتهای این
اندام در مراحل اولیهٔ پس از تولد رفته رفته کم میشود تا جایی که دیگر
استفادهای ندارد. در مواردی برای اندامهایی که به عنوان اندامهای
زائد شناخته میشدند کاربردهایی پیدا شدهاست. دندانهای
عقل دلایل دیگری بر تکامل انسان هستند. نیاکان انسان به مقدار زیادی از گیاهان
تغذیه میکردند و نیاز داشتند تا مقادیر زیادی از گیاهان را در طول یک روز با
سرعتی کافی بخورند تا بتوانند مواد مورد نیاز بدنشان را تأمین کنند. این موضوع
خصوصاً زمانی اهمیت داشت که بدن انسان قابلیت هضم سلولز به
میزان کافی را نداشت. هنگامی که عادات غذایی بشر تغییر کرد، آروارهٔ
انسان کوچکتر شد و دیگر نیازی به دندان آسیای سوم یا دندان عقل نبود.
در ژنتیک تکاملی انسان بررسی میشود
که تا چه میزان یک ژن
انسان با بقیه و با گذشتهٔ
تکاملی که سبب پیدایش آن شده تفاوت دارد. تفاوت بین ژنها مفاهیم و کاربردهای متنوعی
در انسانشناسی، پزشکی و پزشکی قانونی دارد. دادههای ژنتیک بینش عمدهای در زمینهٔ
تکامل انسان فراهم میکند.
در سال ۲۰۰۵ بیش از صد نفر از
دانشمندان در ده موسسهٔ پژوهشی بزرگ دنیا، با مطالعهٔ
۲۳۷ میلیون جفت از اجزای تشکیلدهندهٔ کروموزوم
شماره ۲ انسان، نشان دادند که این کروموزوم از جوش خوردن دو کروموزوم شامپانزه
ایجاد شدهاست و به همین دلیل است که انسانها یک جفت کروموزوم کمتر از شامپانزهها
دارند. نتایج این مقاله نشان میدهد انسان و شامپانزه نیاکان مشترک داشتهاند.
پیش از انسان
تکامل کپیهای بزرگ
تاریخچهٔ
تکامل نخستیسانان به ۶۵ میلیون سال پیش باز میگردد. قدیمی
ترین گونهٔ پستاندار شبیه به نخستیسانان پلسیاداپیس، ابتدا در آمریکای شمالی میزیست و بعدها در
شرایط آب و هوایی گرمسیری دورهٔ پالئوسن وائوسن در
اوراسیا و آفریقا پراکنده گردید. نخستیسانان اولیه با توجه به شواهد موجود در اوراسیا رشد و نمو پیدا کردند و این دودمان که بعدها
منجر به پیدایش کپیهای آفریقایی و انسانها گردید، از اروپا و آسیای غربی به سمت
جنوب به طرف آفریقا مهاجرت کردند. آن بخشی از جمعیت آنان، که بیشتر سنگوارههای
آنان در لایههای بالایی دورهٔ ایوسن و لایههای پایینی
دورهٔ الیگوسن در نزدیکی شهر فیوم مصر
یافت شدهاست، در واقع نیاکان تمام گونههای زندهلمور در ماداگاسکار، لوریس تنبل در آسیای جنوب شرقی، گالاگو در آفریقا، راستبینیان یا میمونهای بر قدیم، میمونان: میمونهای
بر جدید، کپیهای بزرگ و
انسانهای خردمند امروزی محسوب میشوند.
قدیمی ترین میمون بر قدیم شناخته شده کامویاکپی است که قدمت سنگوارههای یافت شدهٔ
آن در لایههای بالایی دورهٔ الیگوسن در نواحی شمال کنیا
۲۴ میلیون سال برآورد میشود. گمان میرود که نیای این یمون بر قدیم، گونهای
نزدیک به آجیپتوکپی، پراپلیوکپی و پاراکپی باشد که در حدود ۳۵ میلیون سال پیش در فیوم میزیستهاست. در سال ۲۰۱۰ میلادی، با معرفی سعدان که
تخمین زده شده حدود ۲۸ تا ۲۹ میلیون سال پیش میزیستهاست، به عنوان گونهای نزدیک
به آخرین نیای مشترک راستبینیان، جای خالی موجود در دورهای ۱۱ میلیون ساله در
سنگوارههای گردآوری شده پر شد.
تنوع انواع درخت زی میمونهای بر
قدیم و کپیهادر شرق آفریقا در اوایل دورهٔ میوسن، حدود ۲۲ میلیون سال پیش، نشانگر تاریخچهای
طولانی از پراکنده شدن گونهها از زمانهای پیشتر از آن است. سنگوارههایی که از ۲۰
میلیون سال پیش به جا ماندهاند شامل تکههایی هستند که به ویکتوریاکپی، قدیمی ترین میمونهای بر قدیم نسبت داده میشوند.
از میان سردههایی از دودمان کپیها که گمان میرود تا ۱۳ میلیون سال پیش میزیستهاند
میتوان به پروکنسول، رنگواکپی، دندروکپی، لیمنوکپی، ناچولاکپی، اکواتوریوس، نیانزاکپی، افروکپی، هلیوکپی، و کنیاکپی که همگی در شرق آفریقا میزیستهاند اشاره کرد. وجود گونههایی
غیر از میمونان بر قدیم در اواسط دوره میوسن و در مناطقی دور از هم، مانند اوتاوی
کپی که سنگوارهٔ
آن در رسوبات غارهاینامیبیا پیدا شده و پیرول
کپی و درایوکپی که در فرانسه، اسپانیا و اتریش یافت شدهاند حکایت از تنوع
فراوان این گونهها در آفریقا و مناطق مدیترانه در آب و هوای نسبتاً گرم و نامتغیر
اوایل و اوسط دورهٔ میوسن دارد. جدیدترین گونه از خانوادهٔ
انسانسایان در دورهٔ میوسن، اوپروکپی نام دارد که ۹ میلیون سال پیش میزیستهاست و سنگوارهٔ
آن در بسترهای زغال سنگ در ایتالیا یافت شدهاست.
شواهد مولکولی نشان میدهد که گیبونها
حدودا ۱۲ تا ۱۸ میلیون سال پیش از کپیهای بزرگ جدا شدند و اورانگوتانها ۱۲
میلیون سال پیش از کپیهای بزرگ جدا شدند. هنوز سنگوارهای که بتوان با کمک آن
نیاکان گیبونها را (که ممکن است محل پیدایش آنها از جمعیتهای انسانسایان جنوب
شرق آسیا بوده باشد) مستند کرد، یافت نشدهاست. اما در مورد اوانگوتانها، میتوانسیواکپی در هند و گریفوکپی در ترکیه را که ۱۰ میلیون سال پیش میزیستهاند به عنوان
نیاکان آنها بر شمرد.
جدا شدن دودمان انسان از سایر کپیهای
بزرگ
ز گونههای ناکالی
کپی که سنگوارههای آن در کنیا و اورانوکپی که سنگوارههای آن در یونان یافت شدهاست، میتوان به عنوان
گونههای نزدیک به آخرین نیای مشترک گوریلها، شامپانزهها و انسانها نام برد.
شواهد مولکولی نشان میدهد که بین ۴ تا ۸ میلیون سال پیش، ابتدا گوریلها و سپس
شامپانزهها از دودمانی که در نهایت به انسانهای خردمند امروزی انجامید، جدا
شدند. از نظر مقایسهٔچندریختی
تک-نوکلئوتید تقریبا ۹۸٫۴
درصد دی ان ای انسان با دی ان ای شامپانزه یکسان است. سنگوارههای گردآوری شده از
گوریلها و شامپانزهها محدود است. از جمله دلایل این موضوع، میتوان به شرایط
نامطلوب جغرافیای محل زندگی آنان (خاک جنگلهای بارانی اسیدی است و استخوان را حل
میکند) و خطای نمونهبرداری اشاره کرد.
سایر انسانساییان احتمالا همراه با گونههای دیگر جانوران مانند بزکوهی، سگ،
خوک، کفتار، فیل و اسب، به تدریج با آب و هوای خشکتر مناطق خارج از محدودهٔ
نوار استوا تطبیق پیدا کردند. از حدود ۸ میلیون سال پیش، نوار استوایی (از نظر
تقسیم نبدی آب و هوایی) شروع به کوچکتر شدن کردهاست. سنگوارههای گونههای
دودمان انسان پس از جدا شدن از شامپانزهها امروزه نسبتاً به خوبی شناخته شدهاند.
قدیمی ترین آنان ساحلمردم
چادی، که ۷ میلیون سال
پیش و اررین توگنی که ۶ میلیون سال پیش میزیستند، هستند و پس از آنان سردههای
زیر میزیستند:
آردیکپی (۵٫۵
تا ۴٫۴
میلیون سال پیش) با گونههای آردیکپی کادابا و آردیکپی
رامید
جنوبیکپی (۴
تا ۱٫۸
میلیون سال پیش) با گونههای جنوبیکپی
انامی، جنوبیکپی
عفاری، جنوبیکپی
افریقایی، جنوبیکپی
بحرالغزالی، جنوبیکپی
گارهی، و جنوبیکپی
سدیبا
کنیامردم (۳
تا ۲٫۷
میلیون سال پیش) با گونهٔ کنیامردم
پخترخ
پرامردم (۳
تا ۱٫۲
میلیون سال پیش) با گونههای پرامردم
اتیوپی، پرامردم بویسی، و پرامردم تناور
انسانها (۲
میلیون سال پیش تاکنون) با گونههای
انسان ماهر، انسان رودولفی، انسان کارورز، انسان گرجی، انسان پیشگام، انسان
سپرانن سیس، انسان
راستقامت، انسان
هایدلبرگی،انسان
رودزیایی، انسان نئاندِرتال، انسان
خردمند ایدالتو، انسان
خردمند باستانی، و انسان فلورسی
مطالب مشابه :
تکامل مغز جانداران
مغز انسان ها میراث دار همه دوره ای تکامل است. در تمامی دوره هایی که تکامل اتفاق افتاده است پا
مغز انسان و نحوی کار ان
tajrobi88n.blogfa.com - مغز انسان و نحوی کار ان - هماهنگی آموزگاران در دروس علوم تجربي - tajrobi88n.blogfa.com
مغز انسان
مغز انسان مغز به که باعث تکامل یافتن مغز انسان و بزرگ شدن آن شده است.
انسان و تکامل
مغز انسان بعد از تکامل قسمت هاي مختلف بدن تکامل حاصل کرده است در طول دورا ن چهار گونه هاي
تکامل انسان
تکامل انسان با وجود این که شروع تکامل اندازهٔ مغز این انسانهای اولیه در حدود
مغز انسان
مغز انسان . در جریان تکامل مغز از لوله عصبی جنینی ، حفره مرکزی لوله عصبی در 4 ناحیه متسع
تکامل انسان
تکامل انسان . او این تحقیقات را بر به وسیله روش های تصویربرداری از مغز انجام می دهد.
برچسب :
تکامل مغز انسان