مندفعات بدن

"نفث":
نفث رطوبتي است كه در ذاتالجنب (Pleurisy) و ذاتالريه (Pneumonia) و زكام، سرماخوردگي با سرفه از دهان يا بيني ميآيد.
نفث رقيق (خام) همان بزاق است.
اعتدال و زيادي نفث نشانه پخته شدن ماده وبه نهايت رسيدن بيماري و شروع بهبودي بيمار است. پس زيادي آن بهتر از اعتدال آن است. و كمي آن نشانه خامي ماده است. ولي اگر نفث كمكم باشد. نشانه آن است كه بيماري از ابتدا(3) گذشته و طبيعت بدن شروع به تأثير در ماده بيماري كرده است و بيماري رو به تزايد است.
و نفثي كه قوامش به اعتدال باشد نشانه آن است كه بيشترين ماده بيماري پخته شده و در حال دفع است.
و نبودن نفث نشانه ضعف قوا ميباشد. و در امراض ريوي،علامت سوء مزاج ساذج (ساده) و يا دليل بر خامي ماده است.و نيامدن نفث ممكن است ازغلظت زيادباشد.
رنگ نفث و وضعيت بدن:
سفيدي نفث نشانه خامي و يا منشاء بلغمي ماده است. خام بودن نفث يعني بيماري در ابتدا است و لذا نفث به دشواري ميآيد. ولي اگر با آمدن نفث راحتي احساس شود. نشانه پختگي و دفع ماده است. نفث قرمز رنگ نشانه غلبه خون است. و يا به پارگي رگی در حوالي حنجره و حلق و شش و اندام تنفسي دلالت دارد.
مخلوط بودن نفث سفيد با سرخي نشان بيماري سل است.
نفث زرد نشانه صفرايي بودن ماده است.
نفث سبز نشانه سوختگي ماده است. و يا نهايب سردي بدن كه حاكي از اتمام حرارت غريزي است و بسيار بد است.
نفث سياه نيز نشانه نهايت سردي و اتمام حرارت غريزي است.
- بو و طعم نفث و وضعيت بدن:
- بدبويي نفث نشانه عفونت است.
- شيريني نفث نشانه از غلبه خون و يا بلغم معتدل دارد.
- بيطعمي نفث نيز نشانه بلغم معتدل است.
- شوري نفث نشانه غلبه رطوبت است.
ترشي نفث نشان از كاهش حرارت دارد.
تيزي نفث حاكي از حرارت زياد است.
غلظت نفث و وضعيت بدن:
- نفث رقيق نشانه خامي ماده و شروع تحليل و پخته شدن ماده است.
غلظت نفث نشانه خامي ماده است.
- نفث با قوم معتدل نشانه نضج و پختگي كامل ماده است.
بهترين نفث آن است كه بيبو، سفيد، پخته و هموار (يكنواخت) و با قوام معتدل باشد. و بدون سرفه سخت به آساني بيرون آيد. و از شروع بيماري خيلي نگذشته باشد.
- بدترين نفث آن است كه خام، رقيق و ناهموار باشد. و با سرفه سخت بيرون آيد. و رنگ سياه يا كبود يا زرد يا سبز و بوي ناخوش داشته باشد.
- - نفث مهمترين نشانه بر وضعيت بيماريهاي ريه و سينه است.و آن رطوبتي است كه با سرفه از مجراي ريه بيرون ميآيد و بعضي عقيده دارند رطوبتي است كه به هر طريقي از راه دهان همراه بزاق بيرون ميآيد. خواه با سرفه يا با تنضح (سينه صاف كردن) و خواه به قي و خواه از ريه آيد. و يا از مري و معده. آنچه با سرفه و بزاق آيد، از دهان است و آنچه با قي آيد از مري و معده است.
- تدبير بيرون آوردن نفث:
- خروج مخاط از بيني پاككننده مغز (دماغ) از فضولات و مواد زايد است. و سبب درامان ماندن از صرع و سكته و صداع (سردرد) و شقيقه (4) و نزله و زكام و اكثر بيماريهاي دماغي (مغزی)، سرفه، سل، سنگيني سر و بدن و سستي اعضاء است.
- محبوس شدن ترشحات مخاطي (نفث) سبب بروز بيماريهاي فوق ميشود. پس بايد با تدابير لازم مانع احتباس اين ترشحات شد. خصوصاً كساني كه خلطهاي غليظ در دماغ دارند و بدنشان مرطوب است (بلغمي هستند).
- - بهترين تدبير براي اخراج نفث، استفاده از سعوطات است. (مواد كه به بينيميكشند.
- "بزاق (بصاق)":
بزاق مواد زايد چشم و گوش و سينه و معده و دماغ است. و خروج آن باعث حفظ صحت و سلامت اين اعضاء ميشود. به خصوص در افراد مرطوبالمزاج (بلغمي و دموي مزاج).
بايد مواظب عدم حبس آن بود به خصوص در فصل زمستان.
با جويدن عاقرقرجا و مويزج (5) و چيزهاي تند و تيز ميتوان به دفع بزاق كمك كرد


" مدفوع =ثفل=براز"
براز به معني بروز و ظهور و خروج فضولات از يك فضاي تو خالي است و در لغت به معني صحرا است. چون در ابتداي ظهور اسلام در مكه و مدينه مردم ساختمان و جاي معيني براي قضاي حاجت نداشتند و به بيابان و صحرا ميرفتند لذا به اين اسم مسمي شد.
بعدها مكاني براي آن ساختند و آن را بيت الخلاء يا مبرز (محل دفع براز) نام نهادند.
براز را به دو نوع تقسيم ميكنند:
1. براز محمود يا براز طبيعي:
براز طبيعي بايد صفات زير را داشته باشد كه به اين صفات '' اوصاف سبعه'' يا صفات هفتگانه ميگويند.
1- براز بايد مجتمع متشابه الاجزاء باشد. يعني همه اجزاء آن شبيه هم باشد و همه آن كاملاً ممزوج و يكنواخت باشد. اجزاء مختلف آن با هم اختلاف نداشته باشند. يعني نبايد قسمتي رقيق و قسمتي غليظ و يا بخشي خشك و بخشي نرم و بعضي هضم شده و بعضي هضم نشده باشد. كه اگر چنين باشد نشانهاي بر سوء حال بيماري است.
2. اعتدال
يعني مدفوع بايد از نظر مقدار، رنگ، بو، قوام و وقت خروج (زمان اجابت مزاج) معتدل باشد.
الف) اعتدال از نظر مقدار:
در يك شخص معتدل المزاج (1) كه در حال گرسنگي غذاي مطلق (2) بخورد مدفوع اين شخص كه از اين غذا حاصل ميشود از نظر مقدار نبايد نه بيشتر از غذاي خورده شده باشد و نه كمتر، بلكه كمي بيشتر از وزن غذاي خورده شده باشد و از نظر حجم بايد مساوي و يا كمي كمتر از غذاي خورده شده باشد.
ب)اعتدال در رنگ:
براز معتدل اللون (داراي رنگ معتدل) آن است. كه زرد كمرنگ باشد. (خفيف الناريت) به شرطي كه فرد غذاي رنگي نخورده باشد. همچنانكه خوردن غذاي رنگي سبب تغيير رنگ ادرار ميشود، ميتواند رنگ مدفوع را هم تغيير دهد. بنابر اين رنگ مدفوع را ميتوان به رنگ مواد خورده شده نيز نسبت داد.
ج)اعتدال در بو:
مدفوع نبايد خيلي بدبو باشد. بدبوئي زياد نشانه احتباس زياد (زياد ماندن در روده) و عفونت است. و همچنين نبايد بيبو باشد. بيبوئي مدفوع نشانه زيادي سردي (فرط برودت) (3) است. اعتدال ميان اين دو دليل بر صحت و سلامت است.
د)اعتدال در قوام:
مدفوع نبايد زياد غليظ باشد و نه زياد سيال و روان، بلكه همه قسمتهاي آن بايد ميانه غليظ و سيال باشد. مانند خمير. موقع خروج تكهتكه نشود. بلكه به صورت طناب مانند روي هم قرار بگيرد و بعد از مدت كمي جدار آنها محو شود. و به صورت خميري شكل درآيد.
ه)اعتدال در وقت:
وقتي كه غذا وارد معده ميشود، و با شيره معده مخلوط ميشود، و هضم ميشود. تبديل به مادهاي شبيه كشكاب (سوپ جو غليظ) ميشود، كه به آن كيلوس معدي ميگويند. به اين عمليات هضم اول يا هضم معدي (4) ميگويند. كيلوس كه حاصل هضم اول است از طريق عروق ماساريقا (مزانتريك) به كبد ميرود. تا در كبد هضم ثاني (هضم دوم) صورت گيرد. باقيمانده جذب كبدي كه در معده ميماند و به طرف روده ميرود. تحت تأثير مقداري صفرا قرار ميگيرد و با اين فضولات (باقيمانده كيلوس) مخلوط ميشود و به رودهها ميريزد. در رودهها نيز مقدار ديگري صفرا به آن اضافه ميشود . و در اين هنگام رودهها تحت تأثير تيزي و تندي صفرا قرار ميگيرند . و احساس دفع (تبرّز) به فرد دست ميدهد. از طرف ديگر چون اين فضولات موجب فساد و آسيب در بدن ميشود و بايد دفع شود. در اين موقع تحت تأثير حرارت و ترشحات رودهها قرار ميگيرد.و مقداري از رطوبات آن تبديل به بخار ميشود. و چون اين بخارات نيز خالي از صفرا نيست، احساس دفع بيشتري به فرد دست ميدهد. اين بخارات (رياح) سبب وسعت بخشيدن و گشادتر شدن مجاري و امعاء ميشوند. و سبب راندن مدفوع به طرف انتهاي روده براي رفع ميشوند.
طبيعت يا فيزيولوژي بدن براي اين عمليات يعني هضم معدي و توليد كيلوس و جذب به طرف كبد و ريختن صفرا به روده و مخلوط نمودن آن با فضولات حاصل از هضم اول و توليد رياح و راندن آن فضولات براي دفع و احساس دفع، نياز به حدود 12 ساعت وقت دارد. لذا حد متوسط زمان از وقت خوردن غذا تا احساس دفع و فراغت طبيعت از هضم، حدود 12 ساعت است.
اين مدت زمان حد متوسط است. و در افراد سالم اين زمان ميتواند كمي كمتر يا بيشتر باشد.
3. سهل الخروج باشد:
براز بايد با اراده و راحت خارج شود و مخرج را نبايد بسوزاند و اذيت كند زيرا سهولت خروج دليل بر سلامت قوة دافعه (5) است و خروج با اراده دليل بر سلامت قوة ماسكه (نگهدارنده) است. سرعت خروج دليل بر كمك بخارات (رياح) معتدله توليد شده است.
4. بدون سوزش و تندي باشد:
در حالت سلامت آن مقدار صفرا كه به امعاء ميريزد كم و بدون غلظت زياد است .كه اين مقدار سبب تحريك رودهها براي احساس دفع ميباشد. اگر مقدار صفرا زياد و يا غلظت آن زياد باشد سبب سوزش و آزار مخرج ميگردد. كه يك حالت غير طبيعي است. و بايد علتيابي و درمان شود.
5. بدون سر و صداي زياد باشد:
سر و صداي زياد هنگام دفع دليل بر وجود رياح (بخارات يا باد) است. زيادي بخارات دليل بر ضعف امعاء است. زيرا وقتي كه حرارت ضعيف امعاء در ماده (غذاي) غليظ تأثير گذارد. بخارات زياد توليد ميشود . و اين بخارات با رطوبت مدفوع مخلوط ميشود. و ايجاد سردي در رودهها ميكند. و سبب فشردگي بخارات ميشود. و اين بادها در رودهها به حركت در ميآيند. و از موضعي به موضعي حركت ميكند. كه سبب دفع براز شود. لذا ايجاد سر و صدا ميكند. كه به آن بقبقه و قراقر ميگويند.


6. حجم و كميت براز حدود مقدار غذا باشد:
از يك طرف حجم غذاي خورده شده كم ميشود. چون مقداري از آن كه هضم شده است، جذب كبد ميشود. از طرف ديگر لازمه هضم و گوارش ايجاد تخلخل در غذاست .كه مواد مترشحه از معده بتوانند در اجزاء غذا تأثير گذارند و آن را هضم كنند. لذا در نهايت حجم براز تقريباً بايد مساوي غذاي خورده شده باشد.
7. بدون كف (زبد) باشد:
كف يا نشانه زيادي رياح (بخارات) است كه با رطوبات براز مخلوط شده و آن را متشبك كرده است و خود را درون آن جاي داده است. و يا به دليل زيادي حرارت است كه محرك باد و رطوبت است. هر برازي كه صفات هفتگانه فوق را نداشته باشد غير طبيعي است و نشانه مرض ميباشد.
 كميت براز:
مدفوع از نظر مقدار به سه دسته تقسيم ميشود:
1. كثير المقدار زماني است كه مقدار مدفوع بيشتر از حد طبيعي خوردني و آشاميدنيهاي خورده شده باشد.
2. قليل المقدار زماني است كه مقدار مدفوع كمتر از حد طبيعي مقدار خوردنيها و آشاميدنيها باشد.
3. معتدل المقدار زماني است كه مقدار مدفوع به اندازه حد طبيعي مقدار خوردنيها و آشاميدنيها باشد. كه همان براز طبيعي از نظر مقدار است.
كثير المقدار (مقدار زياد):
دو حالت دارد:
هضم كامل (كامل الهضم)، هضم ناقص (ناقص الهضم)
كامل الهضم نيز دو نوع است:
الف)زماني است كه قسمتي از اعضاي بدن مانند رطوبات و اخلاط (6) اعضاي بدن با مدفوع مخلوط شده و مقدار آن را زياد كرده است.
قابل ذكر است كه زماني كه مقدار مدفوع بيشتر از مقدار خوردنيها باشد. حتما رطوبات و اعضاي بدن تحليل رفته و با مدفوع مخلوط شده است. خواه اجزاي غذا در بدن نفوذ كرده باشد، و خواه نفوذ نكرده باشد.
-غير كامل الهضم (ناقص الهضم):
در اين حالت زيادي مدفوع به دليل:
-يا تحليل اعضاء است كه به آن ذوبان (7) ميگويند.
- يا به دليل ريختن ترشحات به امعاء و احشاء كه به اين حالت نزلي ميگويند.
- و يا به علت پاره شدن ورم و كيست داخل امعاء و احشاء است.
- و يا به علت زيادي اخلاط و يا عدم نفوذ اجزاء غذا به كبد است و اين حالت را كه يا به علت عدم نفوذ اجزاء غذا به كبد و يا به دليل ضعف قوه جاذبه كبد است و يا به علت انسداد در عروق ماساريقا است را، اخلاطي ميگوئيم.
لازم به ذكر است كه وضعيت مدفوع در افراد مختلف، متفاوت است. اگر طعام در معده خوب هضم شده باشد، مدفوع كيلوسي خارج ميشود و الا ناقص الهضم و يا فاسد و يا باطل الهضم خواهد بود.
مدفوع قليل المقدار (مقدار كم):
به تناسب خوردني و آشاميدني فرد، مقدار مدفوع كمتر ميشود كه از دو حالت خارج نيست:
الف) قوت جذب كبد: اجراء غذايي غذا جذب شده و به كبد رفته و مقدار كمي از باقيمانده آن به صورت مدفوع خارج شده است. زيرا وقتي كه اعضاي بدن نياز به مواد غذايي شديد داشته باشند از كبد طلب ميكنند. كبد هم از رودهها جذب ميكند. و در اين حالت، كبد تمام اجزاء مفيد غذا كه خاصيت غذايي داشته باشند را از غذا جدا ميكند. و باقيمانده كمي از غذاي خورده شده باقي ميماند تا به صورت مدفوع دفع شود. لذا در بعضي حيوانات سنگخوار مثل كبوتر و كبك كه همراه غذا سنگريزه ميخورند اجزاء سنگها نيز به مواد غذايي تبديل ميشود. و همچنين است در بعضي افراد كه زياد ميخورند و مدفوع كمي دارند. و حتي ديده شده در بعضي افراد كه هضم قوي دارند با وجود خوردن زياد ولي دو يا سه و بعضي چهار يا پنج روز و حتي يك هفته تا ده روز در زمستان اجابت مزاج ندارند، و دچار هيچ مشكلي هم نميشوند.
بعضي افراد با وجود بسيار خوردن دچار چاقي نميشوند. چون اعضاء بدن اينها حرارت زياد دارند و تحليل ميروند و لذا فربه نميشوند.
ب)غذاي زياد به كبد جذب نميشود ولي به دليل وجود انسداد در مسير صفرا، صفرا به رودهها نميريزد و رودهها براي دفع تحريك نميشوند. كه اين دليل بر وجود قولنج يا كوليت است.
و يا به دليل وجود انگل در رودهها است. كه اجزاء غذايي غذا را ميخورند.
قوام براز:
قوام مدفوع بايد يكنواخت باشد. اگر يكنواخت نباشد نشانه گوارش بد است. و به همين دليل يكنواختي قوام مدفوع يكي از نشانههاي عملكرد خوب سيستم گوارش است.
قوام براز سه حالت دارد
1. معتدل
2. رقيق
3. غليظ
1- رقيق: بر دو نوع است: يا لزج است يا غير لزج
براز غير لزج (مرطوب) بر دو نوع است:
الف: خوردن و آشاميدن موادي كه لينت (نرمي) مزاج ايجاد ميكنند. (ملينات) مثل انجير- خاكشي- سبزيجات- ميوهجات- شير- انگور و ...
ب: رطوبت مدفوع از داخل بدن ايجاد شده باشد
براز لزج:
مدفوع لزج نميشود مگر اين كه همراه آن مادهاي باشد كه ايجاد لزوجت (لزج بودن) كند كه اين ماده يا داخلي است يا خارجي.
خارجي بودن به سبب خوردن غذاي لزج ايجاد ميشود.
علت داخلي سه حالت دارد:
اگر در مدفوع شخصي كه به ظاهر سالم است چرك سفيد با چرك خون آلود بود نشانه آن است كه بيتحركي و استراحت زياد در كار بوده و اين حالت براي فرد خوب است و دليل بر پالايش بدن است.
الف)اعضاي اصلي تحليل بروند و با مدفوع مخلوط شوند مدفوع را لزج كنند. كه در اين حالت بوي گند مدفوع زياد استب)يكي از اخلاط چهارگانه (سودا، صفرا، خون، بلغم) اگر زياده از حد بشوند و حرارت غريزي بدن در آنها تأثير كند و به امعاء و احشاء بريزند مدفوع را لزج كنند
ج) رطوبات ثانويه سبب لزجي مدفوع بشود. مثلاً افراد ورزشكار يا كسانيكه به تنقيه عادت دارند اگر ترك ورزش يا تنقيه كنند. در اين صورت رطوبات در روده ميماند و تحليل نميرود. بلكه در اعضاء مجتمع ميشود و به اعضاء ميچسبد. و سبب سستي بدن ميشود. و در طول زمان لزج ميشود.
مدفوع غليظ:
1. براز يابس يا خشك:
2. كه ممكن است مدفوع تماماً خشك باشد يا مخلوط با رطوبات باشد.
براز خشك دو علت دارد: داخلي و خارجي.
علل خارجي خشكي مدفوع:
الف):استعمال ادويه يا بسه (داروهاي خشك كننده) به طور مكرر و زياد.
ب):ورزش و فعاليت بدني زياد كه سبب تعرق زياد بشود.
ج):نشستن طولاني در حمام گرم يا سوناي خشك كه سبب تعريق زياد بشود
د):هرچه محلل(تحليل برنده) و يا بس (خشك كننده) باشد
دلايل داخلي خشكي مدفوع:
1. زيادي ادرار و عرق بدون استعمال مواد مدر و معرق.
2. حرارت زياد بدن و يا گرمي كبد و كليه، زيرا وقتي همه بدن گرم باشند رطوبات بدن حتي رطوبات امعاء و احشاء تحليل ميرود. و وقتي كه كبد و كليه گرم شوند رطوبات را به خصوص از معده و امعاء جذب ميكند. لذا مدفوع خشك ميشود.
1. ماندن زياد مدفوع در رودهها، در اين حالت كبد رطوبات براز را جذب ميكند. و نيز حرارت امعاء و حرارت اعضاء مجاور آن رطوبات را تبخيرکرده و تحليل ميبرد. لذا مدفوع خشك ميشود.

3-رنگ مدفوع:رنگهاي اصلي مدفوع چهار نوع است: زرد (اصفر)، سفيد (ابيض)، سياه (اسود)، سبز (اخضر).
مدفوع اصفر (زرد) سه نوع است:
1. زرد كمرنگ -كه رنگ طبيعي مدفوع است.
2. زرد پر رنگ: كه يا به دليل يك عامل خارجي است؛ مثل خوردن موادي كه در آن زعفران، زردچوبه و يا مواد زردي كه زردكننده اجسام ديگر هستند. و يا به دليل عامل داخلي است؛ مثل زيادي صفرا. زرد كمرنگ (كمرنگتر از زرد طبيعي) كه دو عامل دارد: خارجي و داخلي.
عامل خارجي مثل خوردن مصبغات (25) مثل شير، كدو، كشك و امثال اينها.
عامل داخلي نيز دو علت دارد:
الف)-سرعت خروج مدفوع قبل از مخلوط شدن صفرا با آن كه به دليل نقص در آماده شدن مدفوع است (قصور در نضج براز).
ب)كاهش ورود صفرا به امعاء كه يا به دليل كاهش توليد صفرا است. و يا مقدار صفرا كافي است. ولي به امعاء كمتر ميريزد
در زيادي صفرا مقدار مدفوع زياد و در غلظت صفرا مقدار مدفوع كم است.
مدفوع ابيض (سفيد) در موارد زير ديده ميشود:
1. چيزي كه باعث سفيدي مدفوع شود. و با زردي صفرا مخلوط شود، با مدفوع مخلوط شده و دفع ميشود. كه اكثراً دلالت بر صحت و سلامت ميكند. و علت آن دفع فضولاتي است كه از ترك كردن فعاليت بدني در عروق و اعضا تجمع يافته و رقيق شده و با مدفوع دفع شده است و با دفع آن بدن از سستي خارج شده است. صفرا از طريق مجاري صفراوي به روده بريزد تا مدفوع را رنگين كند. و فضولات غذايي با همان رنگ كيلوسي خارج شده است. به شرطي كه فرد غذاي رنگين ميل نكرده باشد. و علت عدم ريزش صفرا به روده يا از انسداد راه صفرا به روده است و يا انسداد مجاري صفراوي كبدي است. فرق بين اين دو حالت در اين است كه اگر به صورت ناگهاني است يعني كه انسداد در مجاري فوقاني يعني مجاري صفراوي و كبدي نيست و صفرايي كه در كيسه صفرا است كمكم به روده ميريزد تا تمام شود. ولي اگر به صورت ناگهاني است يعني كه انسداد در مجاري صفراوي كيسه صفرا تا روده است و علامت آن قولنج (دل درد) و يرقان است. چون در اين حالت به دليل عدم وجود صفرا، مدفوع دفع نميشود و خشك ميشود و باعث انسداد مجاري رودهاي ميشود.
مدفوع اسود (سياه):
دلايل سياهي مدفوع همان عللي است كه سبب سياه شدن ادرار ميشود.
الف)سوختن اخلاط (17) كه علامت بيماري است.
ب)سردي زياد مواد جامد كه نادر است؛ چون مواد غليظ به دليل باريكي مجاري بين كبد و امعاء كه به عروق مزانتريك موسوماند، وارد مدفوع نميشوند؛ بلكه بيشتر از طريق ادرار دفع ميشوند.
ج)يك بيماري سوداوي در كار باشد د)خوردن مواد سياه كننده مثل سماق، زرشك، تمر هندي و مانند اينها و يا پس از نوشيدن شراب و يا نوشيدن موادي كه سبب دفع (18) سودا شود. علامت اين حالت سياه شدن ادرار است.
از جمله علل سياهي مدفوع، خروج مادة سوداوي است

مدفوع اخضر (سبز):
اگر سبزي رنگ مدفوع به دليل خوردن مواد سبز رنگ نباشد؛ دليل كاهش حرارت غريزي و كاهش قوت بدني است. چون دليل سبزي مدفوع يا شدت حرارت است يا شدت سردي كه لازمه هر دو مورد كاهش قوت و حرارت غريزي است.
به طور كلي حالتهاي مختلف مدفوع دلالت بر احوال معده و روده ميكند. لازم به ذكر است كه مدفوع سبز رنگ در اطفال شيرخوار دليل كاهش حرارت و قوت بدني نيست. چون در اينگونه اطفال با انسداد مختصري در عروق مزانتريك، مدفوع به رنگ سبز ميشود.
5-شكل مدفوع:
دو حالت دارد:
الف) يا مجتمع است ب) يا بريده بريده.
در حالت عادي اگر چيزي كه مانع به هم پيوستگي مدفوع ميشود وجود نداشته باشد، مدفوع به هم پيوسته و يكنواخت است. اما اگر مانعي وجود داشته باشد، اجزاي مدفوع از هم بريده بريده ميشود مثل بخار يا هوا. توليد باد (بخار يا هوا) از تأثير حرارت بدن در فضولات غليظ صورت ميگيرد و باد در خلل و فرج اين فضولات داخل ميشود و آن را بريده بريده ميگرداند.
به طور كلي به هم پيوستگي مدفوع دليل هضم و جذب صحيح است. ولي باد زياد نشانه عدم نضج كامل است .یعنی كه ضعفي در دستگاه گوارش موجود است كه سبب توليد باد زياد شده است.
6-وقت دفع مدفوع:
وقتي غذا به معده وارد ميشود بايد در معده بماند تا تمام آن تبديل به كيلوس شود. و وقتي كيلوس وارد روده شد بايد در آنجا بماند تا تمام اجزاي آن جذب كبد شود .و چون عروق مزانتريك باريك است، اين مدت زمان به طول ميانجامد تا وقت طبيعي اجابت مزاج برسد.
وقت طبيعي اجابت مزاج دو نوع است:
سريع البروز (اجابت سريع) و بطئي البروز (اجابت كند و با تأني). در نوع اول پيش از وقت طبيعي اجابت صورت گيرد و مدفوع دفع ميشود. كه دو علت دارد: خارجي و داخلي.
علت خارجي: مانند مصرف موادي كه سبب دفع مدفوع ميشود. مثل مصرف مسهلات (19)، ملينات و حقنهها
علت داخلي:
سه عامل در آن دخالت دارند: متحرك (مدفوع)، محرك (قوه دافعه) رودهها و محل حركت كه رودهها هستند. مثال براي عامل متحرك، خوردن اغذيه مزلقه. مثال براي رودهها، وجود زخم يا سحج (خراشيدگي مخاط روده) در روده است. چون در اينگونه موارد وقتي فضولات وارد روده ميشوند رودهها را آزار ميدهند. و اين آسيب طبيعت بدن را مجبور به واكنش ميكند و مدفوع را به سرعت دفع ميكند. مثال براي قوه دافعه، تعجيل در دفع است كه از دو حالت بيرون نيست:
يكي زيادي ورود صفرا به روده كه رودهها را تحريك بردفع ميكند. (بوعلي سينا عقيده دارد شتاب خروج مدفوع دليل بر كاهش صفرا است و نشانة خوبي نيست).
در نوع دوم: بطيء البروز (اجابت كند):
كه اجابت در وقت خود صورت نميگيرد. و علت آن يا خارجي است (مثل مصرف مواد يبوستزا، چه خوردني و چه شياف كردني). و يا داخلي است كه يا به علت شكل مدفوع است .كه به دليل خوردن مواد قابض است. و يا مربوط به روده است. (مثل وجود زخم يا ورم در روده). چون هرگاه زخم يا ورم در قسمتهاي انتهايي روده باشد طبيعت بدن از ترس آسيب مانع خروج مدفوع ميشود. و حتيالمقدور مدفوع را حبس و نگهداري ميكند. و يا مربوط به قوامي باشد كه يا قوت دافعه (دفع كننده) طبيعت ضعيف است. و يا ورود صفرا به روده كم است. و قوه دافعه در روده تحريك نميشود. كه علامت آن سفيد رنگ بودن مدفوع است. يا قوه هضم كننده ضعيف است و غذا مجبور است مدت زمان بيشتري در معده و روده بماند
بوي مدفوع:
اگر با وجود خوردن طعامهاي پاكيزه و خوشبو كه همراه با بدبو كنندهها مثل سير و غيره نباشد و مدفوع بدبو باشد، نشانة زيادي توليد فضولات بدبو است .و اگر مدفوع بوي بسيار بد بدهد و بيمار هم ضعيف باشد نشانة ضعف حرارت غريزي و مرگ است. اگر مدفوع بوي ترشي بدهد، نشانه غلبة بلغم است.
7- سر و صدا همراه خروج مدفوع (قراقر):
قراقر يا نشانة باد و نفخ است. كه بيشتر موارد را شامل ميشود. و يا به سبب قوت قدرت دافعه رودهها است. كه به دليل شدت دفع ايجاد ميشود. وجود باد در شكم- بدون سر و صدا- نشانة اعتدال حرارت معده و رودهها است. زيرا در معده و روده سرد اصلاً باد توليد نميشود. در حرارت زياد بخارات غذا زيادي تحليل ميروند و تبدل به باد ميشود.

پاورقي:
معتدل المزاج:
حكما معتقدند در جهان چهار عنصر بسيط وجود دارد (عناصر اربعه) كه هر كدام قابل تقسيم به اجزايي هستند. خاك عنصري، هواي عنصري، آب عنصري و آتش عنصري و هر كدام داراي كيفيت و خواصي هستند كه به آن كيفيات اربعه ميگويند.
خاك عنصري: سرد و خشك
آب عنصري: سرد و تر
هواي عنصري: گرم و تر
آتش عنصري: گرم و خشك
كيفيتي كه از تركيب عناصر اربعه به وجود ميآيد مزاج گفته ميشود. كه در جهان تعداد بيشماري مزاج وجود دارد. ولي به طور كلي مزاج را به دو نوع معتدل و غير معتدل تقسيم ميكنند. مزاج معتدل بهترين مزاج است. همه مخلوقات داراي مزاج هستند.
مزاج انسان در هر دوره سني متفاوت است كه اعتدال مزاج متناسب با سن فرد تعريف ميشود. مثلا تا سن 30 سالگي مزاج معتدل بايد گرم و تر باشد كه لازمه رشد و نمو است. يعني اگر فرد 25 سالهاي مزاج گرم و تر داشت داراي مزاج معتدل نسبي است. ولي اگر همين فرد داراي مزاج سرد و خشك شود دچار ''سوء مزاج'' شده است. و مزاج او از اعتدال خارج شده است. البته مزاج زن و مرد، سنين مختلف، اعضاء مختلف متفاوت است. مزاج انسان تحت تأثير عوامل مختلف ممكن است تغيير كند مثل سن، محل زندگي، تغذيه، حركات ورزشي و فعاليت بدن، شغل، آب و هوا، وضعيت روحي و رواني، فعاليتهاي جنسي، خواب و بيداري و ...
اعتدال مزاج دلالت بر سلامت دارد و اين اعتدال هم در ظاهر و هم در اخلاقيات و روح و روان فرد مشخص است. مزاج تحت تأثير عوامل مختلف ممكن است تغيير كند: سن، محل زندگي، تغذيه، حركات ورزشي و فعاليت بدني، آب و هوا وضعيت روحي رواني، فعاليتهاي جنسي، خواب و بيداري و ...
- غذاي مطلق:
وقتي مادهاي را ميخوريم آن ماده روي بدن ما اثر ميكند و بدن ما هم روي آن تأثير ميگذارد و كيفيات آن ماده ظاهر ميشود و اين ماده اگر كيفيت اصلي بدن را تغيير ندهد (يعني مثلاً اگر فردي مزاج معتدل دارد مزاج او را ا اعتدال خارج نكند) و همچنين آن غذا بتواند به صورت خلط در آيد و آن خلط هم سبب رشد و نمو بدن بشود به آن غذا، غذاي مطلق ميگوئيم. مثل آبگوشتهاي لطيف، گوشت مرغ و بره و پرندگان و يا تخم مرغ عسلي و يا گندم و حبوبات و سبزيجات.
از اقسام ديگر غذا، غذاي دارويي، و دواي غذايي ميباشد.
بنابراين افراد بايد متناسب با مزاج خود غذا و دوا را انتخاب كنند چون ممكن است يك غذا براي يك نفر غذا باشد و براي ديگري غذا نباشد و يا بالعكس.
- برودت
به معني سردي است كه يكي از كيفيات چهارگانه (كيفيات اربعه) است. كيفيات چهارگانه عبارتند از سردي- گرمي- خشكي و تري

- هضم:
حكما معتقدند چهار هضم وجود دارد:
هضم اول: از دهان شروع ميشود و تا معده ادامه مييابد و حاصل آن توليد مادهاي است كه شبيه كشكاب يا سوپ جو است و اصطلاحا به آن كيلوس معدي ميگويند و فضولات آن مدفوع (براز) است. بنابراين مدفوع حاصل هضم اول است و بايد به عنوان فضله دفع شود.
هضم دوم: در كبد صورت ميگيرد و حاصل آن كيموس كبدي است كه به صورت اخلاط چهارگانه سودا، صفرا، بلغم و دم يا خون از قسمت محدب كبد خارج ميشود و فضولات آن به صورت ادرار دفع ميشود بنابراين ادرار فضله هضم دوم يا هضم كبدي است كه از راه كليهها دفع ميشود.
هضم سوم: در عروق است اخلاط در عروق در سرتاسر بدن منتشر ميشوند و هر عضوي متناسب با مأموريت و وظيفهاي كه در بدن دارد از خلط مربوطه برداشت ميكند. مثلا استخوانها كه بايد سخت باشند از سودا بيشتر برداشت ميكنند. مغز كه يك عضو مرطوب است از بلغم بيشتر برداشت ميكند.
هضم چهارم: در اعضاء است فضولات هضم سوم و چهارم به صورت عرق از بدن خارج ميشود. بنابراين عرق فضله هضم سوم و چهارم است كه از طريق سوراخهاي پوست بدن دفع ميشود.
5- تمام اندامها براي تأمين انرژي حياتي و رشد و نمو خود داراي چهار نوع قوت (انرژي يا عمل) هستند:
‌أ. قوت جاذبه: قوتي است كه عضو غذا (خون يا خلط) را به سوي خود جذب ميكند.
‌ب. قوت ماسكه: قوتي است عضو كه غذا (خون يا خلط) را در درون خود نگه ميدارد.
‌ج. قوت مغيره (هاضمه): قوتي است كه عضو تغييراتي در غذا (خون يا خلط) به وجود ميآورد. و اجزاي غذا را از هم جدا ميكند و غلظت مواد را متعادل ميكند. و متناسب با نياز خود مواد لازم را از غذا جذب ميكند.

‌د. قوت دافعه: قوتي است كه عضو مازاد غذا (خون يا خلط) و يا حاصل متابوليسم غذا را از خود دفع ميكند. بر اساس اين قوتها سردي و گرمي و تري و خشكي در غذا تأثير ميكند.

نكته: بقراط مي‌گويد: اگر بيماري به شما مراجعه کرد و بعد از بررسي ديديد نمي‌توانيد بفهميد بيماري و مشکلش چيست و دسترسي هم به جايي يا کسي که با آنها مشورت کنيد در اينصورت تنها کافي است چهار هضم و چهار دفع اين شخص را مرتب كنيد آن وقت سلامتي کامل، به شخص برمي‌گردد. اکثر بيماريهايي که براي اشخاص پيدا مي‌شود علتش اين است که نقيصه‌اي در اين چهار هضم يا چهار دفع ايجاد شده است.
- اخلاط:
خلط جسم آبكي و شناوري است كه غذا پس از هضم به آن تبديل ميشود. وقتي غذاي هضم شده در معده به وجود آمد (كيلوس معدي) وارد كبد ميشود و در كبد سوخت وساز صورت ميگيرد و تبديل به كيموس كبدي ميشود. كيموس كبدي حاوي اخلاط چهارگانه است كه شامل دم (خون)، بلغم، صفرا و سودا است. به عبارت ديگر غذا در سيستم گوارش از دهان تا كبد تبديل به اخلاط اربعه (چهارگانه) ميشود. تعادل اين اخلاط در حفظ سلامت و پيدايش بسياري از بيماريها تقش اساسي دارد. هرگاه كيفيت و كميت هر يك از اخلاط و يا نسبت بين آنها بهم بخورد بيماريهايي ايجاد ميشود. بيماريهاي ايجاد شده متناسب با نوع خلط تغيير شكل يافته است.



" بول"
باورودتكنولوژي به عرصه پزشكي دستاوردهاي عظيمي چه دربعدتشخيص وچه دربعددرمان بيماريها نصيب پزشكان شده است . ودربسياري ازموارد آنها رااز معاينه فيزيكي بي نياز كرده است. ويابه عبارتي بهتر تكنولوژي پزشكان رادرجنبه هاي تشخيصي وابسته به خودكرده است .اين وابستگي به تكنولوژي روز به روز بيشتر مي شود.به طوريكه بعضي ازپزشكان امروز ديگر هنر معاينه راكه اطباي گذشته داشتند،ندارند.ودربسياري از مواردبدون كمك دستگاهها قادر به تشخيص بيماريها نيستند .اي كاش پزشكان ضمن بهره مندي از تكنولوژي به هنر معاينه نيز مانند گذشتگان آراسته بودند.
درآزمايشگاه نيز همين اتفاق افتاده است . بااينكه وروددستگاههاي مجهز امروزي به آزمايشگاه تشخيص طبي تشخيص بسياري ازبيماريها راكه درگذشته ممكن نبود امكان پذير ساخته ودربسياري از موارد پزشك آزمايشگاه را از بررسي فيزيكي يامعاينه مايعات بدن بي نياز كرده است .تاجايي كه امروزه يك متخصص آزمايشگاه خود رابه معاينه مايعات بدن وتطبيق آن با بيماري بي نياز مي بيند. پزشكان باليني اين بي نيازي را بيشتر حس مي كنند.بااين اتفاق هم پزشكان باليني وآزمايشگاه ديگر قادر به پيش بيني ياتشخيص بيماري از بررسي ظاهري بدن نيستند. وهم بيماران مجبورندبراي تشخيص بيماريشان توسط پزشك هزينه دستگاههارانيزبپردازند.كاربه جايي رسيده است كه بدون دستگاه اصولاًتشخيص بيماريها دراكثرقريب به اتفاق مواردغير ممكن شده است .ماضمن استقبال ازدستگاههاي مدرن براي تشخيص بيماريها، خودرابي نياز از بررسي ظاهري موادي كه به آزمايشگاه ميرسد نميدانيم .براي اين كار بجاست كه ازعلم گذشتگانمان كه دربسياري از موارد ميتواند وسعت ديدما رادربررسي بيماريها افزايش دهد، بهره مند شويم دهد.
معاينه بول:
طب سنتي كليه رايكي از اعضاي رئيسه بدن مي داند.بول حاصل سوخت وساز وهضم وحذب غذا ونحوه استفاده بدن ازغذا ،گردش حاصل هضم غذا دراندامهاوارگانهاي مختلف ومنعكس كننده بسياري از بيماريهاي ،مي داند.لذا پزشك لازم ميداند كه اين ماده را خوب بشناسد تا بتواند به تشخيص بيماري دست يابد.براي تشخيص بيماري ازطريق معاينه ادرار بايد مواردزير مد نظر قرارگيرد:
1- ادرار صبحگاهي باشد تاصبح درمثانه مانده باشد.
2- بيمار درشب قبل، خوردني وآشاميدني وموادي كه بولرارنگي مي كند مصرف نكرده باشد.
مثلا خوردن زعفران وانار بول را به زردي وقرمزي وشراب بول را به رنگ خود درمي آورد.
3-بيمار پوست بدن را رنگ نكرده باشد .مثلا ماليدن حنا برپوست، رنگ بول را تغيير مي دهد.
4-حركات شديد ورزشي ،فشارهاي رواني وعاطفي زياد،سبب تغيير رنگ بول مي شود.
5-روزه داري،شب زنده داري ،كارهاي خسته كننده ،خشم وغضب ،گرسنگي زياد رنگ بول به زرد مايل به قرمزي تبديل مي كند.
6-نزديكي جنسي بول را چرب مي كند.
7-استفراغ رنگ وحالت ادرار رااز حالت طبيعي خارج مي كندواستفراق سبب ترشح هورمون آنتي ديورتيك مي شودومقدار ادرار را كاهش مي دهد.
8-ادرار نبايد بيشتر از 6 ساعت تا زمان معاينه مانده باشد. زيرا رنگ آن كمتر،غلظت بيشتر وكف آن از بين مي رود .
9- مصرف غذاهايي كه سبب اخراج خلط ها(مثل صفرا وبلغ ) از بدن مي شوند ادرار را تغيير رنگ مي دهند.
طرز معاينه ادرار:
1-ادراردر يك ظرف دهان گشاد ريخته شود.
2- ادرار هرچه زودتر مورد بررسي قرا گيرد.
3- تمام ادرار در ظرف ريخته شود.
4-بايد صبركرد تاادرار كاملا آرام گيرد(ته نشين شود)ولي نبايد طول بكشد كه تغييراتي درآن وجود آيد.
5- دور از نور خورشيد وسردي وگرمي زياد وباد نگه داري شود .
6- ظرف كاملاً شسته شده باشد.
7- ادرار خردسالان نسبت به بزرگسالان درمعاينه علايم كمتري نشان مي دهد. به دليل تواناي كمتركليه هاوخواب زيادآنها.
8-ادراربايد با ابزارخاص بررسي و مشاهده شود(ظرف ادرار شفاف وشيشه اي باشد).
9-ادرار درروشناي روز( به دور ازتابش مستقيم خورشيد وباد وسرما) از دور وهم از نزديك معاينه شود.
10-در معاينه ادرار بايد به رنگ ،غلظت ،روشني ، كدورت ،رسوب ،مقداربو وكف توجه شود.
رنگ ادرار
1- ادرار زردرنگ
چند نوع است : زرد كاهي ،زرد طلايي ،زرد نارنجي ،ارغواني يا آتشين يازردي كه به سرخي مي گرايد،زردي كه به پوست بدن شبیه
است ،زردليمويي.
نظرات اطبا درمورد زرد كاهي مختلف است :
اين رنگ نشانه بدي گوارش،سكون صفرا،اعتدال مزاج(1) ،سوءمزاج ،كاهش صفرا،نوشيدن آب زياد،ورود بلغم به ادرار ،خوردن
غذاي سردزياد.واگر مقدار ادرار كم باشد، علتش كاهش صفرا به دليل سردي مزاج(2) ويا به دليل اسهال يااستفراغ زياداست
.زردليمويي نشانه خوبي گوارش است.زردمايل به قرمزي دليل برفزوني صفرا است. زردپوست مانند، دليل براعتدال مزاج
است. وبقول زكريا رازي درمواردي اين رنگ در روز اول بيماريهاي حاد دليل براين است كه روز چهارم بيمار مي ميرد. وبقول بوعلي سينا به جز زرد كاهي وترنجي ساير رنگها ي زرد دليل برگرمي مزاج است. وشدت رنگ زرد شدت گرمي را نشان مي دهد. واز علل اين تغيير رنگ مي تواند حركات بدني سخت ، درد،گرسنگي ومحروميت از نوشيدن آب باشد.
2- ادرارسفيد رنگ:
ابتدا بايد يادآورشد كه شفاف بودن (بي رنگي ) باسفيدي متفاوت است . شفافيت وقتي است كه نور از ادرار عبور مي كند وباچشم مي توان پشت ظرف ادرار راديد. سفيدي نور را منعكس مي كند. بطور كلي سپيدي ادرار نشانه تحليل كليه هاست. بعضي از حكما عقيده دارند سپيدي ادرار ده علت دارد كه يكي از آنها هضم ناقص معده وضعف كبداست. كه دراين حالت ادرار به حالت كشکاب در مي آيد .و نشانه سردي مزاج وضعف بدن ويا نشانه انسدادي درسيستم ادراري است. وهرچقدر انسدادبيشتر باشد ادرارشفافتر وبي رنگتر است
3-ادرار سبز رنگ:
انواع آن عبارت انداز: پسته اي ، زنگاري ، آبي آسماني ، گندآبي (تره).
رنگ آسماني نشانه سردي است. رنگ آسماني ممكن است نشانه مسموميت باشد. كه اگر رسوب كند اميدی به زندگي بيمارهست. وگرنه بيم مرگش مي رود.رنگ تره اي نسبت به رنگ زنگاري نشانه ترنجيدگي است .رنگ سبز خردسالان نشانه تشنج است. ادرار سبز مقدمه ادرار سياه است .
4-ادرار سياه رنگ:
نشانه سودا است. ودليل برسوختگي(3) زياد ياسردي شديد ويااز بين رفتن حرارت غريزي است. وبطوركلي رنگ سياه نشانه خوبي
نيست
غلظت ورقت ادرار:
غلظت ادرار در هرحالتي نشانه نوعي هضم مواد است. و نشان مي دهد بدن هنوز قدرت دفع مواد زايد را دارد. ولي اگرادرارغليظ
حاوي رسوب مواد نباشد، دليل خوبي نيست.
بهرصورت ادرارغليظ در بيماريهاي شديد نشانه بد فرجامي بيماري است .وغلظت بيش از حد ادرار، نشانه ناپختگي و ضعف
قواي طبيعت بدن است. و يا دليل بر وجود خلطهاي زياد از حد است كه همراه ادراردفع شده اند.
در صورت غليظ بودن ادراربايد به نكات زير توجه كرد:
1- اگر بعد از دفع ادرارغليظ بيمار احساس آرامش كند دليل خوبي است. در غير اين
صورت نشانه مطلوبي نيست.
2- اگربه هنگام تب شديد به طورناگهاني مقدارزيادي ادرارغليظ دفع شود. مطلوب است. ولي اگر كم كم دفع شود دليل
3- بر كاهش توان بدن و زيادي اخلاط و يا ضعف است.
4- ادرار غليظ وقتي نشانه بهبودي بيماري است كه بعد از كمي ادرار غليظ، ادرارمعتدل خارج شود و پس از دفع ادرار بيمار
5- احساس راحتي كند.
6- بهترين ادرار غليظ آن است كه به آساني وبه مقدار زياد دفع شود . ادرارغليظي كه كم باشد وبا زحمت دفع شود نشانه
7- زيادي خلط ها وضعف نيروهاست.
8- ادرار غليظ ممكن است دراثردفع مواد زايد در بحران هاي بيماري و يا در اثر تخليه آبسه هاي چركي مجاري ادرار باشد.
ادرار غليظي كه رسوب روغني مانند داشته باشد، نشانه سنگ مثانه است.
رقت ادرار :
ادرار رقيق نشانه ناپختگي وضعف قواي بدن در متابوليسم مواد است.
رقت ادرار ممكن است به يكي از دلايل زير باشد:
1- ضعف بدن
2- سردي وخشكي مزاج (به هم خوردن خلط ها وگرايش به سردي وخشكي )
3- نوشيدن مايعات زياد
4- ناتواني كليه ها
5- تنگي عروق خوني (به خصوص شريان كليوي كه ايجاد ايسكمي مي كند)
6- انسداد مجاري ادرار
7- بيماريهاي مغزي وقلبي
8- ادراررقيق دلیل بر ضعف قواي بدن است.(به خصوص در خردسالان). اگر در خردسالان به هنگام تب ادرار رقيق باشد،
9- وادامه يابد، نشانه خطراست. و اگر ادرار رقيق پايدار باشد، ممكن است منجر به مرگ طفل شود.
10- اگر در بحران بيماري به طور ناگهاني ادرار رقيق شود. نشانه وضع نامطلوبي است.
كدورت ادرار:
كدورت ادرار زماني است كه نور از آن عبور نكند. و اين امر دليل بر ناپختگي وعدم
تعادل قواي طبيعي بدن است.
كدورت ممكن به دلايل زير باشد:
1- كاهش قوت وقدرت جنسي (سقوط قوه شهويه)
زيرا قواي جنسي كاهش نمي يابد مگر بدليل كاهش حرارت غريزي وطبيعي بدن .
2- گاهي كدورت ادرار به دليل ورم در احشاء است. 


مطالب مشابه :


رنگ مدفوع

اگر مدفوع سفيد رنگ باشد ممكن است در مجراي زهره بندآمدني رخ داده باشد و در اين صورت نشانه




نکاتی در مورد مدفوع نوزادان

نی نی وب - نکاتی در مورد مدفوع نوزادان يکي مدفوع قرمز و ديگري مدفوع سفيد رنگ است.




مندفعات بدن

مدفوع ابيض (سفيد) در موارد زير ديده ميشود: 1. چيزي كه باعث سفيدي مدفوع شود. و با زردي صفرا




مدفوع نوزادتان چه رنگي است؟

دانشجویان پزشکی نجف آباد - مدفوع نوزادتان چه رنگي است؟ - وبلاگ دانشجویان پزشکی مهر 85 نجف آباد




مدفوع نوزادتان چه رنگي است؟

يکي از کارها يي که مادران بايد براي نوزادشان انجام دهند، بررسي مدفوع مدفوع قرمز و سفيد




مکونیوم و مدفوع نوزادی

اگر مدفوع در اين دوران سفيد، حاوي خون، کش‌دار، خيلي چرب و بدبو باشد، نشان‌دهنده بيماري است.




کرمک یا بیماری آزار دهنده شبانه کودکان(Threadworm)

وجود كرمهاي سفيد در مدفوع 2- همچنين، مدفوع كودك خود را براي كرمهاي ديگر مورد دقت قرار




برچسب :