کتابها و رسالهها و نامهها و اشعار ابنسینا...معلمین ابن سینا.متفکر، فیلسوف و پزشک نابغه و نامدار
| |
عرفان و تصوف ابن سینا ابنسینا در حوزه نژاد ایرانی اسلامی در حکمت و منطق ارسطو چنان ماهر و استاد بود که علماء و عرفا و حکمای دیگر او را رئیسالمشائیین میخواندند و حکمت یا فلسفه در قدیم شامل همه دانشها میشد و حکیم یا فیلسوف یا دوستدار دانش باید تمام دانشهای زمان خود را بداند و ابنسینا چنانکه از طرح تقسیم حکمتش که در صفحات پیشین این کتابچه نوشته شده ملاحظه میشود که شامل همه دانشها است و او در همه آنها و هزاران اصطلاح و تعریف و قضایای دقیق و عمیق و ظریف جانبی آنها تبحر و مهارت داشته و چون در رشته موسیقی کمتر کار کرده بود لذا با تمام جلالت و عظمت شأنش در کلیه علوم دیگر موفق نشد مقام معلم سوم را بعد از ارسطو و فارابی کسب نماید بنابراین ابنسینا که هم عصر عارف بزرگی مانند ابوسعید ابیالخیر بوده و هفت نامه و رساله به ابوسعید ابیالخیر عارف و صوفی بزرگ قرن پنجم نوشته و به سوالاتش جواب داده و آن صوفی صافی کامل دربارهاش گفته بود که آنچه را می میبینم او میداند حتماً در مذهب و مکتب عرفان و تصوف مطالعات کامل داشته است. مخصوصاً وقتی که از شدت تعصب سلطان محمود غزنوی از بخارا به خوارزم و از خوارزم به گرگان و در سر راه فرارش به ری پیش سیده خاتون و پسرش مجدالدوله پادشاه آل بویه چند روزی در نیشابور به خانقاه ابوسعید ابیالخیر رفت و وقتی وارد شد که عارف مشغول موعظه بود با آنکه ابنسینا را ندیده بود اما براساس شنیدهها اورا شنخت و با صدای بلند گفت: حکیم عالیقدر ابنسینا به خانقاه ما آمدند و با هم سه روز خلوت کردند و در بسیاری از مسائل علمی و عرفانی و دینی و فلسفی صحبت نمودند از جمله ابنسینا مشکلات و رنجهای سفر صحرای خوارزم به گرگان را که منجر به فوت ابوسهل حکیم و طبیب مسیحی که همراه او بوده و به علت پیری تحمل سختیها را نتوانست و فوت کرد و او را در آن صحرای طوفانی دفن نمودند برای ابوسعید شرح داد که هر دو از روی صفا و رحمانیت برای آن حکیم و طبیب فرتوت و رنجور و مرحوم گریه کردند و باز روزی که ابوسعید برای صوفیان و مریدان خود درباره عمل صالح و ناصالح و آثار طاعت و معصیت صحبت میکرد ابنسینا از گفتار نغز و پرمغز عارف به وجد آمده بود این رباعی خود را خواند: (ماییم بعفو تو تولا کرده/ وز طاعت و معصیت تبرا کرده آنجا که عنایت تو باشد، باشد/ ناکرده چو کرده، کرده چون ناکرده) و عارف فیالفور رباعی زیر را خواند: (ای نیک نکرده و بدیها کرده/ وانگه به خلاص خود تمنا کرده بر عفو مکن تکیه که هرگز نبود/ ناکرده چو کرده، کرده چون ناکرده) و مواعظ و کراماتی که ابنسینا در آن چند روز اقامت در خانقاه از ابوسعید دید که در ذهن و ضمیرش اثر فوقالعاده نمود و به عینالیقین دانست که مذهب عرفان که از سلام مقدس سرچشمه گرفته با عرفای عظیمالشأنی توضیح و تشریح و توجیه شده چه آثار و ثمرات بزرگی در پیروان صالح و مجاهدش گذاشته لذا با آنکه حکمت خود جلالت قدری است اما همانند خیلی ز حکما عشق به عرفان در او زنده شد و این تاثرات و عشق در رساله عشقش و در کتاب اشاراتش که از کتابهای اواخر زندگیش بود در نمط هشتم و نهم ظاهر شد که در آنها به نحو بسیار بدیع و خلاصه حکمت و عشق و عرفان و زهد و عبادت و شریعت و طریقت و حقیقت را بیان نمود. ارسطو موسس مکتب مشاء در حکمت مابعدالطبیعه خود نوشته که نفس ناطقه انسانی مادام که با بدن قرین است قادر به شناخت خود نیست اما ابنسینا چون به تعالیم عالیه قرآن و اسلام اطلاع کامل داشت اظهار میکرد که اگر نفس ناطقه را با اعمال صالح و ملکات عالیه مزین بداریم و مقداری از مشاغل دنیوی دورش نماییم و به او مجال و فرصت تعقل و تفکر و تامل و توکل و توجه و تمرکز بدهیم او میتواند خودرا بشناسد لذا عقل کل و خیر محض و منبع فیض و عشق یعنی واجبالوجود و آفریدگار ممکنات را خواهد شناخت و براساس حدیث نبوی (من عرف نفسه فقد عرف ربه، یعنی هر که نفس خود را شناخت خدای خود را شناخت) ابنسینا با اطلاع وسیعی که از عرفان نظری و عملی و از عرفای کاملین و صوفیان بزرگ داشته رسیدن به معرفتا... و محبتا... و منازل سفر از مسکن خاکی به وطن الهی را بشرح زیر نوشته است: در رساله عشق خود مینگارد که عشق طبیعی و غریزی و ضروریای که در عالم هستی وجود دارد محرک ذاتی همه موجودات اعم از جماد و نبات و حیوان و انسان است به سوی کمال و مبدا اعلی و باعث کسب فیض است از مبدا فیاض و خیر محض و آفریدگار هستی اما این عشق برای انسان اختیاری است و این شعر مولانا بهترین موید نظر ابن سیناست: (اینکه گویی این کنم یا آن کنم/ این دلیل اختیار است ای صنم) و نفوس و عقول مجرده با تمرکز و جمعیت خاطر و تنزیه و تقدیس از این عشق خدایی میتوانند برای رسیدن به لقای زیبای خیر و فیض و عشق محض و کل استفاده کنند و لذت حقیقی ببرند و مقامات و منازل و مراحل سیر و سلوک برحسب نوشته ابنسینا در کتاب اشاراتش به شرح و ترتبیب زیر است: چند تعریف از ابن سینا: زاهد کسی است که از تنعم و لذت در دنیا رو بگرداند. عابد کسی است که نماز و روزه و فروعات دین را انجام دهد. عارف کسی است که ذهن و ضمیر خود را از غیر خدا و غیر حق باز داشته و متوجه مرکز قدس الهی نماید تا نور حق به آن بتابد گاهی یک نفر میتواند دو یا سه عنوان بالا را در خود جمع نماید یعنی زاهد و عابد و عارف باشد و اضافه مینماید که عمل زاهد بدون عرفان داد و ستد را میماند که کالای دنیا را میدهد تا کالای آخرت را به جایش بگیرد و کار عابد غیرعارف نیز مانند کار کردن برای مزد گرفتن است اما زاهد عارف دل خود را از غیر خدا محفوظ میدارد و عابد عارف تمرینهایی انجام میدهد تا دور از غرور به ساحت قدس حق تعالی داخل شود. هدف عارف: اما عارف خدا را برای خدا میخواهد و هیچ چیز را بر شناختن حق ترجیح نمیدهد و خدا را عبادت میکند زیرا که خداوند سزاوار عبادت است. عبادت عارف برای طمع یا ترس از چیزی نیست و این اشعار سعدی علیهالرحمه خیلی روشنگر گفتار بالا و رفتار عرفای حقیقی است: «گر از دوست چشمت به احسان اوست/ تو در بند خویشی نه در بند دوست خلاف طریقت بود که اولیاء/ تمنا کنند از خدا جز خدا» اول منزل سیر و سلوک عارف اراده است: و آن نوعی عزم جزم و ذوق و شوق است که با برهان یا ایمان در انسان به وجود میآید تا دستگیره محکم حقیقت را بگیرد و با آن مطمئن و استوار فکر و ذکر و رفتار نماید. دوم منزل سیر و سلوک ریاضت است: ریاضت یا ورزش و تمرین سه هدف دارد. هدف اول: کنار زدن غیرخدا از مسیر راه. هدف دوم: تبدیل نفس اماره بالسوء (یعنی نفس امرکننده به بدی) به نفس مطمئنه (یعنی نفس آرام و قابل اطمینان) هدف سوم: مساعد و لطیف ساختن باطن برای بیداری و هوشیاری. زهد با معرفت به هدف اول کمک میکند و موانع و مشاغل و اسباب غفلت را از سر راه برمیدارد. عبادت با حضور فکر و قلب و خواندن معانی روحانی با آواز و الحان خوش و تلاوت و قرائت آیات قرآنی و دعاها و مناجاتها و اشعار عرفانی و شنیدن سخنانی زنده و رزنده و آموزنده وسیله گویندگان گرم دهان و نرم لهجه هدف دوم ریاضت را یاری میکند که آن بدل شدن نفس اماره است به نفس مطمئنه. تصور افکار دقیق و معانی رقیق و عشق توأم با عفاف هدف سوم ریاضت را عملی مینماید یعنی روح را نرم و لطیف میسازد و خشونتهای باطنی را رفع میکند و سالک را بیدار و آگاه میدارد. سوم منزل سیر و سلوک اوقات نام دارد: اجرای دو مرحله اراده و ریاضت بعضی از اوقات حالتی بسیار لذتبخش ولی زودگذر و ترسآور برای سالک ایجاد میکند که با ادامه آن دو مرحله این اوقات و حالات زیاد میشوند تا برای سالک ملکه میشود و روحش به عالم قدس پرواز میکند و خدا را در همه جا و همه چیز میبیند و متدرجاً آن ترس نمیماند لذت سیر عالم قدسی باقی و برقرار میماند و سکینه و آرامش جای ترس و تکان را میگیرد و آن حالت و وقت که مانند برق جهندهای بود تبدیل به شعله روشنی میشود و سالک به این حالت لذتبخش و شادیآور چنان انس و الفت میگیرد که هرگاه از آن دور شود نگران و ناراحت میشود این ترس و ناراحتی و تکان سالک را در مرحله (مواقع) اطرافیانش میفهمند. اما در مرحله چهارم که سکینه نام دارد سالک توجه و اعتنایی به اطرافیان خود ندارد و اطرافیان نیز حالت غیرعادی در او نمیبینند روح سالک در عالم دیگری است اما در بین مردم مقیم و ساکن است این حالت سکینه و آرامش به جایی میرسد که دیگر سالک دائم هرچه را که میبیند خدا را میبیند و ذهن و ضمیرش مانند آیینه پاک و صاف میشود که حق را به روشنی در آن میبیند و لذتهای معنوی بر او میبارد و خود را حقانی و ربانی احساس میکند و چون حق منیع در آیینه پاک وجود سالک میتابد مشکوک و مردد میشود که خود را میبیند یا حق را و این تردید نیز رفع میشود و سالک دیگر خود را نمیبیند و همیشه هرچه را میبیند خدا را میبیند. تا زمان ابنسینا مراحل و منازل سیر و سلوک عارف از عالم خاک به جهان پاک خداوندی اراده و ریاضت و اوقات و سکینه بوده اما عرفای عظیمالشأنی که بعد از ابنسینا آمدند مانند خواجه عبدا... انصاری و امام محمد غزالی و احمد جامی و سنایی و شیخ عطار و شیخ محیالدین عربی و ابنالفارض مصری و صدرالدین قونوی و مولانا جلالالدین محمد و حافظ شیرازی و شیخ محمود شبستری راه و رسم مذهب عرفان را کامل کردند و برای سیر سالک و مسیر معرف و مسلک عرفان منازلی و مراحلی و مقامات و حالاتی دیگر کشف و ذکر کردند و در کتابهای خود نوشتند که عبارتند از: حال یعنی آنچه که بیاختیار بر قلب عارف وارد شود که زودگذر باشد. مقام آنچه که عارف تحصیل میکند و بدست میآورد که مانا و باقی است. قبض گرفتگی روح عارف را گویند. بسط یعنی وسعت و شکفتگی روح عارف. جمع چیزهایی که خدا به دل عارف القا میفرماید. فرق چیزی که لایق بندگی باشد و عارف بدست آورد. غیبت حالت بیخبری از خلق. حضور یعنی درک محضر حق به وسیله سالک. ذوق یعنی آ»چه در منازل مختلفه برای سالک مهم است باید آنها را بچشد و کاملاً بفهمد. شرب یعنی نوشیدن ادامه مرحله ذوق است. ری یعنی سیراب شدن دنباله مرحله شرب است. سُکر یعنی مست شدن ادامه دو مرحله شرب و ریّ است. محو یعنی سالک در ذات حق محو میشود و برایش منیت نمیماند. محق شدت محویت است. صحو یعنی از نادانی و ناآگاهی رستن و به هوشیاری رسیدن یعنی از محویت و محق عبور کردن به بقاءا... رسیدن. واردات مرحله مسرور و یا محزون شدن سالک است. خواطر جمع خاطر است یعنی سالک احساس میکند کسی از درون با او حرف میزند که میتواند گاهی رحمانی و گاهی شیطانی و گاهی نفسانی باشد. قلب وقتی است که روان سالک محل معارف الهی بشود. روح وقتی است که در روان سالک محبت الهی وارد شود. سرو و سرخفی و سراخفی: مرحلهای است که روان سالک به شهود و مشاهده و دیدن میرسد و در این راه تا میتواند پیشتر میرود. نفس وقتی است که روان سالک اسیر شهوات است. این شعر مولانا که خیلی معروف و ورد زبانهاست که میگوید: (هفت شهر عشق را عطار گشت/ ما هنوز اندر خم یک کوچهایم) در منطقالطیر شیخ عطار آن هفت شهر یا هفت وادی را به ترتیب زیر نام میبرد: شهر اول طلب است. شهر دوم عشق نام دارد. شهر سوم نامش معرفت است. شهر چهارم به اسم استغناء است. شهر پنجم توحید است. شهر ششم حیرت است. شهر هفتم فنا فیا... و بقاء فیه (فانی شدن در خدا و باقی شدن در او) است. ابنسینا با افلوطین موسس مکتب نو افلاطونیان و با شاگرد و مرید باوفایش فورفریوس که در قرن دوم و سوم بعد از میلاد زندگی میکردند و وحدت وجودی کامل بودند درباره سرانجام و پایان نفس ناطقه انسان اختلاف نظر داشت و میگوید که مقصود از سیر و سلوک و طی مراحل و منازل رسیدن نفس ناطقه است به لقای زیبای خیر مطلق و فیض اقدس یعنی خداوند خالقالسموات و الارض و نه ممزوج و یکی شدن نفس ناطقه با حق منیع در اینجا هم حکیم مسلمان نظر صائب قرآن مجید را پیروی کرده که میفرماید: «فمن کان یرجوا لقاء ربه فلیعمل عملاً صالحاً و لایشرک بعباده ربه احدا، یعنی کسی که آرزو کند و امید داشته باشد دیدار پروردگارش را پس باید عمل نیکو کند و در عبادت آفریدگارش کسی را شریک نگیرد/کهف 110». همان کاری را که زاهدان عارف و عابدان عارف و عارفان میکنند و باز در قرآن شریف میفرماید: (و لما جاء موسی لمیقاتنا و کلمه ربه قال رب ارنی انظر الیک قال لن ترانی، یعنی و چون آمد موسی به وعدهگاه ما و تکمل کرد با او پروردگارش موسی گفت پروردگار من نشان بده خودت را تا ببینم تو را خدا فرمود هرگز نمیبینی مرا/ اعراف 143). امید است به یاد و یاری باری تعالی و راهنماییهای انبیای عظام و اولیای کرام و عرفای عاملین و حکمای کاملین و مجتهدان و زاهدان و عابدان متقین نفس ناطقه (روح= روان) خود را با اطاعت از اصول و فروع شریعت و طی مراحل و منازل درست طریقت چنان منزه و مقدس بداریم تا مصداق این آیات قرآن مجید شویم (یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی، یعنی ای نفس ناطقه مطمئنه برگرد به سوی پروردگارت در حالی که راضی هستی و مورد رضایت خداوندی پس داخل در بندگنم بشو و داخل بهشت برو/ سوره الفجر 30-28) نفس ناطقه میتواند سه حالت داشته باشد: 1. اماره بالسوء یا اماره که به بدی و فساد و ناپاکی و پلیدیها فرمان شدید و زیاد میدهد. 2. نفس لوامه یعنی نفس خیلی ملامتکننده که با ندای درونی خود انسان را به خاطر اجرای کارهای پست و زشت خیلی ملامت میکند. 3. نفس مطمئنه که مطمئن و آرام است چون کاری برخلاف حقیقت و شریعت و طریقت نکرده لذا راضی و مورد رضایت خداوند است. طب و طبابت ابن سینا ابنسینا آخرین علمی که آموخت علم طب بود و معلمش ابومنصور حسنبن نوح قمری بخارایی بود. ابنسینا در رساله شرح حالش نوشته «سپس به علم پزشکی گراییدم و کتابهایی را که در آن گرد آوردهاند میخواندم و علم پزشکی از دانشهای دشوار نیست و ناچار من در کمترین زمانی در آن زبردست شدم تا آنکه پزشکان دانشمند آغاز کردند پیش من طب بخوانند و بیماران را پرستاری کردم و درهای معالجاتی که از آزمون مرا دست میداد آن چنانکه به وصف نمیآید بر من گشوده میشد.» ابنسینا در 17 سالگی نوحبن منصور پادشاه سامانی را که پزشکان دیگر از معالجهاش ناتوان شده بودند معالجه کرد و محبوب دربار شد و کتابخانه دربار سلطنتی را در اختیارش گذاشتند و از مطالعه کتابهای فراوان آن کتابخانه بسیار استفاده نمود و در رساله شرح حالش مینویسد شبانهروز بدون فوت وقت مطالعه میکردم و بر قوت پایههای دانشم میافزودم. در خوارزم عضو انجمن حکیمان و پزشکان دربار سلطنتی بود و یکی از صاحب منصبان محبوب دربار را که ضربه مغزی دیده بود و همچنین همسر منشی خوش خط دربار را معالجه کرد لذا بسیار محبوب بود و وقتی نامه اعزام اعضای انجمن حکیمان و پزشکان سلطان محمود غزنوی به امیر خوارزم رسید آن منشی خوش خط دربار مفاد نامه را به ابنسینا اعلام کرد لذا بیوقفه با ابوسهل مسیحی پزشک و حکیم عضو انجمن دربار عازم گرگان شدند در هنگام ورود به گرگان شخصی به نام ابواحمد شیرازی که مبتلا به غش و اغماء بود و میبردند که دفنش بکنند به هوش آورد و محبوب آن خانواده که از معتمدین گرگان بودند گردید که بعداً آنها خانهای در محل بهارستان گرگان در اختیار ابنسینا گذاشتند که در آنجا زندگی و مطالعه و تدریس و تألیف نماید و با معالجه شهریار خواهرزاده شمسالمعالی قابوس وشمگیر که مبتلا به مالیخولیای عشقی شده بود پزشک مشاور دربار شاه آل زیار شد و در گرگان کتاب قانون را همانطوری که خود در مقدمه کتاب نوشته بنابه خواهش دوستی شروع کرد به نوشتن که در پنج جلد بزرگ در همدان کامل و منتشر شد. در ری امیر مجدالدوله از سلسله آل بویه را از بیماری نجات داد و در همدان قولنج شمسالدوله را معالجه کرد و محبوب و وزیر شمسالدوله در همدان گردید. در اصفهان یکی از رجال منسوب دربار امیر علاءالدوله کاکویه را که به مالیخولیا و جنون مبتلا شده بود و خود را گاو تصور میکرد و فریاد میزد که بیایید مرا ذبح نمایید و از گوشتم بخورید. پزشکان از درمانش عاجز شده بودند امیر علاءالدوله از ابنسینا خواست او را معالجه کند که او در لباس قصابی کارد به دست به عیادت بیمار رفت و دستی به سینه و پشت و کمر و کفلش کشید و احوالش را از اطرافیان به صدای بلند پرسید و گفت این گاو لاغر است باید به او غذا و علفهایی که من میگویم بدهید تا چاق و فربه شود و این کاردها را نگه دارید تا بعد از چاق شدن بیایم و ذبحش نمایم بیمار که از خوردن غذا و دارو ابا داشت شروع کرد به خوردن غذاها و گیاهان و داروها و شربتها و جوشاندههای مورد نظر ابنسینا و بعد از مدت کوتاهی خوب شد و آوازه طبابت و مهارت ابنسینا از پیش در همه ایران پیچید و نوشتند که عین این کار را بقراط حکیم یونانی برای معالجه پسر دیوانه افلاطیس کرده بود. نظامی عروضی در کتاب چهار مقاله که یک مقالهاش درباره طب و طبابت است و ابوالحسن بیهقی در کتاب تتمه صوان الحکمه و در کتاب روضات الجنات از معالجات مهم ابنسینا شرحها نوشتهاند و مولوی در کتاب اول مثنوی داستانی دارد که پادشاهی دختر روستایی را به زنی گرفت و به دربار آورد ولی آن زن مبتلا به مالیخولیای عشقی شد و پزشکان از درمانش عاجز شدند تا حکیم عارفی به بالینش آمد و نبضش را گرفت و با شدت ضربان نبضش محل و منزل و نام عاشقش را پیدا کرد و از پادشاه خواست و او هم رضا داد که آن زن به آن روستایی شوهر کند به این ترتیب زن درمان شد و این شاید از طرز درمان شاهزاده شهریار وسیله ابنسینا گرفته و استفاده شده باشد. کتاب القانون فیالطب (The Canon of Medecine) یا به اختصار قانون بزرگترین اثر پزشکی اسلامی است و چندین بار به زبان عربی بر آن شرح نوشتهاند و اصلاً به زبان عربی به وسیله ابنسینا نوشته شده و در هزاره ابنسینا به وسیله آقای عبدالرحمان شرفکندی (ههژار) از عربی به فارسی ترجمه شده است. کتاب قانون مشتمل پنج جلد یا پنج کتاب در 2625 صفحه است. جلد اول یا کتاب اول قانون که 524 صفحه است به چهار فن و فن اولش به شش تعلیم و تعلیم پنجمش مشتمل بر یک فصل و پنج جمله است و جمله اولش درباره استخوانها است که سی فصل دارد. این نمونهای است از طرز تقسیمبندی کتاب اول و در آن موضوعهای زیر نوشته شده است: تعریف طب و عناصر (ارکان Elements) چهارگانه که عبارتند از خاک و آب و هوا و آتش و مزاجهای (Temperament) چهارگانه گرم و سرد و خشک و تر و خلطهای (Humors) چهارگانه دموی یا خونی (Sanguine) و بلغمی (Phlegm) و صفراوی (Choleric=bilious) و سودایی (aterabilious=Sediment) یا رسوب خون یا گویچههای قرمز یا هیموگلوبین)و استخوانها، ماهیچهها، اعصاب، سرخرگها، سیاهرگها، قوای بدن، تعریف بیماری، علل و عوارض بیماریها، نبض، ادرار و مدفوع، انواع ورزش، مالش (ماساژ)، خواب و بیداری، نظافت و استحمام، خوردنیها و نوشیدنیها، مراقبت نوزادان، پرورش کودکان، بهداشت پیران، چاق و فربه شدن لاغرها، رژیم غذایی برای رفع چاقی، ویژگیهای چهارفصل، مسافرت و نکاتی که در مسافرت باید توجه شود، بیماریهی عمومی مانند اسهال و استفراغ و راههای درمان آنها، اماله (تنقیه یا حقنه)، معالجه پارگی مفصلها، ورمها و شکافتن آنها، معالجه اندام فاسد شده و بریدن آنها، انواع زخمها، ضربدیدگیها، افتادن، داروهای مالیدنی و پاشیدنی، رگ زدن (فَصد)، حجامت، زالو دادن، داغ کردن، تسکین درد. در آخر جلد اول قانون ابنسینا درباره اینکه «معالجه را از کجا شروع کنیم» شرح مختصری نوشته است. کتاب دوم قانون که 382 صفحه است درباره داروهای مفرد به ترتیب الفبا مرتب شده و برای هر دارو توصیف و خواصش ذکر شده است. کتاب دوم به دو جمله تقسیم شده است. جمله اول در ذکر قوانین طبیعی درباره بکار بردن داروهاست که هر طبیبی باید حتماً آن را بداند و با این قوانین آشنا باشد. جمله اول در شش گفتار است. گفتار اول: شناسایی مزاج داروهای مفرده (گرم، سرد، تر، خشک) گفتار دوم: شناسایی مزاج داروهای مفرده از راه تجزیه گفتار سوم: شناسایی مزاج داروهای مفرده از راه سنجش گفتار چهارم: آشنایی با اثر قوای داروهای مفرده گفتار پنجم: حالتهایی که از خارج بر دارو عارض میشوند. گفتار ششم: چیدن گیاهان دارویی و نگهداری آنها. جمله دوم شامل دوازده لوح و یک قاعده است: لوح اول: کار و خواص درمانی دارو (اثرات فارماکولوژی) لوح دوم: اثرات آرایش و زینت (کاربرد در زیبایی) لوح سوم: داروهایی که برای درمان ورمها و جوشها است. لوح چهارم: داروهایی که برای درمان زخمها و قرحهها است. لوح پنجم: داروهایی که برای درد مفاصل است. لوح ششم: داروهایی که برای بیماریهای سر بکار میروند. لوح هفتم: داروهایی که برای بیماریهای چشم مفیدند. لوح هشتم: داروهایی که در بیماریهای سینه و اعضای تنفسی بکار میروند. لوح نهم: داروهایی که برای درمان اندامهای داخلی است (دستگاه گوارشی). لوح دهم: داروهایی که برای درمان اندامهای دفعکننده ادرار است. لوح یازدهم: داروهایی که برای رفع تبها بکار میروند. لوح دوازدهم: داروهایی که برای درمان و دفع زهرهاست. قاعده شامل دو قسمت است: قسمت اول: شناخت داروها قسمت دوم: فهرست الفبایی داروها. برای نمونه در ردیف ب شماره 86 داروهای مفرده در خواص بنفشه چنین نوشته شده است: بنفسج (بنفشه) گیاهی است مشهور و ریشهاش مانند سایر اجزایش نیروی دارویی دراد. مزاج آن د ر اول سرد و تر و گروهی گفتهاند در اول گرم است اما در سردی برگش شکی نیست. خاصیت درمانی آن خون معتدل به وجود میآورد برای دمل و جوش برگ بنفشه را با کوبیده جو ضماد میکنند ورم گرم را فرو مینشاند. برای زخم و قرحه روغن بنفشه مفید است. گری (جرب) را درمان میکند. داروی خوبی است برای سر، بو کردن و بر سر مالیدن آن سردرد را تسکین میدهد. مالیدن و خوردن آن در مداوای رمد (درد چشم) مفید است. بنفشه مخصوصاً مربای بنفشه با شکر برای اندامان نفس و سینه و درمان سرفه مفید است و سینه را گرم و نرم مینماید، شربت بنفشه درمان ذاتالجنب و ذاتالریه است برای اندامان غذا و التهاب معده مفید است و ملین ملایمی است برای اندامان دفع مانند درد کلیه درمان خوبی است خوردن بنفشه خشک صفرا را رفع میکند. کتاب سوم قانون 576 صفحه است و به دوازده فن و هر فن به چند گفتار و هر گفتار به چند فصل تقسیم شده و شامل موضوعهای زیر است: شرح مغز و اعصاب و سر و حواس پنجگانه چشم، گوش، بینی، دهان و زبان و دندانها و لب و لثه و گلو حنجره و زبان کوچک و لوزتین و ریه و حجاب حاجز، قلب، پستانها و انواع بیماریهای آنها و راهها و داروهای درمان آن بیماری. کتاب چهارم قانون 597 صفحه است و شامل هفت بخش و هر بخش به چند گفتار و هر گفتار به چند فصل تقسیم میشود و درباره موضوعهای زیر در آن گفتگو شده است. علت تب، بحران بیماریها، ورم و جوش و زخم، جدایی بندها، شکستگی سر، افتادن، صدمه خوردن، ضربت با تازیانه، فرو رفتن چیزی در عضله، سوختن با آب جوش و آتش، خونریزی، قرحههای عفونی و غیرعفونی، بیماریهای استخوانها، شکستهبندی، کندن و تکان خوردن استخوانها، از جا در رفتن فک و استخوان چنبر و دوش و بند بالای بازو و استخوان بازو و آرنج و مچ دست و انگشتان و مهره و بند سرین و ران و زانو و کاسه زانو و پاشنه و قوزک و استخوان پا، سینه و دنده و باندپیچی و بالشتک یا تختهگذاری و درمان آنها. و درباره زهرهای خوردنی و سموم مارها و کژدمها و عنکبوتها و حشرات موذی و گاز گرفتن انسان و سگ و گرگ و راسوی سالم و هار و علاجه آنها با داروهای خوردنی و مالیدنی و پانسمان، و آرایش و پیرایش مو و پوست و علاج بیماریهای آنها. کتاب پنجم قانون 546 صفحه است و مخصوص فن ساختن داروهای ترکیبی است که (آ) اقرابادین نام دارد و شامل یک گفتار و دو جمله است. گفتار درباره اصول و مسائل اساسی در علم ترکیب کردن داروها به طور عام. جمله اول شامل داروهای ترکیبی است که در سایر کتابهای داروسازی ذکر شده و فایده آن مشخص است. جمله اول دوازده گفتار دارد: گفتار اول: تریاقها و معجونهای بزرگ که 98 جورند از جمله تریاق فاروق است که سه جور ترکیب دارد و از 64 دارو و گیاه مفرده ترکیب شده که فرمولش را آندروماخُس حکیم یونانی داده است و درمان بیماریهای سخت است و شخص سالم اگر از آن استفاده کند برای پیشگیری بسیاری از بیماریها مفید است. از جمله قرص ماران است که یکی از داروهایش گوشت پخته مار است و ضد زهر مار است. گفتار دوم: ایارجها یا معجونهای مسهل 26 جورند مانند ایارج روفُس (نام سازنده آن است). گفتار سوم: گوارشیها 59 جورند از جمله گوارشیهای زیرهای و گوارشیهای فلفلی، گوارشیهای بهی، گوارشیهای کافوری، گوارشیهای دارچینی که تألیف و ترکیب جالینوس حکیم هستند. گفتار چهارم: داروهای در دهن ریختنی و کفلمه کردنی برای بزرگسالان و کودکان که 21 فرمول دارند. گفتار پنجم: انگشت پیچها (لیسیدنیها) ده جور ترکیب دارند. گفتار ششم: شربتها و ربها 73 نوعند. گفتار هفتم: مرباها و انبهجات 18 نوعند از جمله مربای سیب، مربای شقاقل، مربای آلو، مربای شلغم، مربای گلسرخ. گفتار هشتم: قرصها 63 نوعند از جمله قرص گل محمدی، قرص کافور، قرص زرشک، قرص گل کوکب، قرص راوند چینی. گفتار نهم: آبپزها و حبها مانند حب مشک، حب مقل که 29 نوع هستند. گفتار دهم: روغنها که 44 نوعند مانند روغن بابونه، روغن مصطکی، روغن شبت (شوید)، روغن سوسن، روغن گزنه. گفتار یازدهم: مرهمها و ضمادها مانند مرهم سفید سفیدآب، مرهم زاج سفید و ضماد آندروماخُس که 23 نوع هستند. گفتار دوازدهم: داروهای ترکیبی برای بیماریهای مختلف مانند سردمزاجی، سرماخوردگی، سردرد مداوم و مزمن، سرگیجه، وسوسه و دیوانگی، تقویت حواس و هوش، سکته، لرز، تشنج، درد گوش، درد دندان، خون دماغ، تف خونی، قی خونی، درد کبد، قولنج، آروغ ترش، ضد اسهال ساده و خونی و بلغمی. جمله دوم درباره داروهای ترکیبی که ابنسینا دستور داده است شامل هشت گفتار است: گفتار اول: برای بیماریهای سردرد 17 نسخه. گفتار دوم: برای بیماریهای چشم 63 نسخه. گفتار سوم: برای بیماریهای گوش و بینی 13 نسخه. گفتار چهارم: برای بیماریهای دندان 10 نسخه. گفتار پنجم: برای بیماریهای دهان و گلو 29 نسخه. گفتار ششم: برای علاج بیماریهای داخلی 52 نسخه. گفتار هفتم: در علاج درد مفاصل و نقرس و عرقالنسا 8 نسخه. گفتار هشتم: در داءالثعلب (درد روباه) 1 نسخه. در آخر کتاب قانون بخش کوچکی درباره وزنها و ترازو و اسبابهای اندازهگیری اختصاص دارد. ابنسینا همچنان که در مقدمه کتاب قانون نوشته بود تصمیم داشت کتابی در طب عملی بنویسد و تجارب خود را نیز در آن بگنجاند ولی اجل مهلتش نداد. در زمان ابنسینا و قبل و بعدش که اثر جادو و کرات آسمانی و افلاک را در پیدایش بیمارها و درمان آنها موثر و مفید میدانستند. ابنسینا در رد و تکذیب طالعبینی نوشت و غالب پزشکان اسلامی با ابنسینا با جادوگری و طالعبینی در پزشکی مخالف بودند. از سی سال بعد از فوت ابنسینا تاکنون صدها تفسیر و شرح و خلاصه بر کتاب قانون نوشته شده، اول تفسیر را ابوعبیدا... جوزجانی شاگرد و مریدش در قرن پنجم هـ.ق نوشته است. از جمله شرحها یکی شرح علی رضوان متوفی به سال 460 هـ.ق و شرح امام فخر رازی و شرح قطبالدین شیرازی متوفی به سال 710 هـ.ق و خلاصهای از قانون و بعضی از کتابهای مهم پزشکی دیگر بنام قانونچه که به وسیله محمودبن عمر چغمینی متوفای 745 هـ.ق نوشته شد و محمدبن یوسف ایلاقی از شاگردان ابنسینا نیز کلیات قانون را بنام الایلاقیه تلخیص کرده است. یکصد سال بعد از فوت ابنسینا کتاب قانون به وسیله شخصی به نم جرالد (1114-1187م) از اهالی کرمونای ایتالیا به زبان لاتین ترجمه شده است. قانون ابنسینا بعد از ترجمه به لاتین به زبانهای انگلیسی و فرانسه و آلمانی و ایتالیایی و عبری نیز ترجمه و به مدت پانصد سال مورد مطالعه و تدریس و تعلیم در دانشگاههای اروپا قرار گرفت. ابنالنصیف یکی از آموزگاران طب در دمشق متوفی در 1288 میلادی خلاصهای از کتاب عظیم قانون تهیه کرد که بسیار مورد استفاده پزشکان قرار گرفت و بر آن شرحهای زیادی نوشته شد. ترجمه لاتینی کتاب قانون بعد از اختراع چاپ در نیمه اول قرن پانزدهم 36 بار چاپ شد. دکتر جبرانی ماناردی در 1536 میلادی مینویسد که در آینده یکی از کارهای محققان این خواهد بود که منابع گردآوری اثر عظیم ابنسینا را کشف کنند. پاولُف فیزیولوژیست مشهور روسی در انسان چهار نوع خلط یافته و نظر بقراط و جالینوس و ابنسینا و سایر پزشکن قدیم را در این مورد تایید کرده است. در 1797 یک طبیب مشهور انگلیسی به نام Bree در کتاب خود بنام A practical Inquiry on disordered Respiration نظر ابنسینا را که در کتاب قانون بلغم را علت ایجاد آسم (تنگی نفس) نوشته است تایید و تشریح و تاکید کرد. پروفسور Antonio Culeras استاد نورولوژی دانشگاه نیویورک در صفحه 3 کتابش بنام Clinical Handbook of Sleep Disordereds چنین نوشته است: «در اواسط قرن دهم میلادی وقتی که اروپا هنوز دوران تاریکی را میگذرانید ابوعلیسینا پزشک هوشمند ایرانی (Prince of physicians امیرالاطبا) در کتاب قانون خود در مورد بهداشت خواب، خواب آلودگی، بیخوابی، ارتباط خواب و غذا، بهترین ساعت خواب، اثرات فیزیولوژی خواب، تاثیر خواب روی نبض مطالبی نوشته است که تا اواخر قرن نوزدهم مورد استفاده دانشمندان اروپایی بوده است. ابنسینا خیلی از موضوعهای کتاب قانون را به شعر سروده و بنام اُرجوزه نوشته است تا طالبان و دانشجویان طب آنها را حفظ کنند و از یاد نبرند و آن اشعار در 8 کتاب و در 8 موضوع است. در تشریح طب، در خصوصیات چهار فصل سال، در حفظالصحه یا بهداشت، در توصیههای پزشکی و در توصیههای بقراط پزشک مشهور یونانی و درباره قوه شهوانی و در تجربههای پزشکی است که اخیراً بنام شعر در پزشکی (Poem in Medicine) در آمریکا از کتابهای فرانسه ترجمه و منتشر شده و دکتر (Major) که از استادان بزرگ پزشکی آمریکاست مقدمه تحسینآمیزی بر آن نوشته است. ملاحظه و مطالعه پنج جلد کتاب قانون ابنسینا هر پزشکی را به یاد کتابهای تشریح و فیزیولوژی و درمانشناسی و داروشناسی (فارماکولوژی) و زهرشناسی و فارماکوپههای (کتابهای داروهای مفرد و مرکب) Codex و Dorvault میاندازد و به صراحت و قوت اعلام میکنند که موجد و مولد و موسس طب و داروسازی و پیراپزشکی جدید میباشند. در تمام مراجع و مراکز علمی جهان و پیش دانشمندان و استادان و معلمین و دانشجویان آنها ابنسینا (Avicenna) نامی است مشهور و معروف در فلسفه و در پزشکی او را امیرالاطبا میخوانند، تصویرش سالن بزرگ دانشکده پزشکی پاریس را زینت بخشیده است. مگر نه این است که در آبان ماه 1330 شورای جهانی صلح در جلسه سالیانه عمومی خود در شهر وین پایتخت اتریش تصمیم گرفتند برای پنج نفر از دانشمندان مراسم بزرگداشت و جشن برپا کنند که یکی از آنها جشن هزارمین سال ولادت با سعادت ابنسینا بوده است. این ما نبودیم که به فکر برپایی آن جشنها افتادیم بلکه به ما گفتند و یادآور شدند که در هزار سال پیش این فیلسوف عظیم و پزشک حاذق و ماهر در حوزه نژاد ایرانی در افشنه بخارا متولد شده است، آن وقت جناب سعید نفیسی ادیب دانشمند و عدهای دیگر قیام و اقدام کردند. لذا (قدر گل بلبل شناسد قدر گوهر گوهری) امید است این جشنهای باشکوه سالانه روز پزشک در ایران سبب شود ابنسینا را خیلی خوب بشناسیم و ابنسیناهایی از بین پزشکان و دانشجویان و دانشطلبان ایران و جهان ظاهر شوند، با یاری خداوند بیمانند. قرنها حکم چنین بود که هر کس میخواست پزشک خوبی باشد باید ابنسیناشناس خوبی باشد. یادآوری: گفتن و نوشتن طب و طبیب اسلامی بر اطبای مسلمان عربینویس خیلی درستتر است تا بگوییم و بنویسیم اطبای عربی و طب عربی، زیرا خیلی از این اطبا کتابهای طبشان را به عربی نوشته بودند و مسلمان بودند ولی اغلب عرب نبودند و همینطور درباره حکما و شعرا و علما نیز این موضوع صادق است. جشن هزاره ابنسینا شورای جهانی صلح در آبان ماه 1330 در شهر وین اتریش در جلسه سالیانه عمومی خود تصمیم گرفت که برای پنج نفر از دانشمندان بزرگ جهان مراسم جشن و بزرگداشت برپا دارد یکی از آنها هزارمین سال ولادت ابنسینا پزشک و فیلسوف مشهور ایرانی بود. لذا یک کمیته بینالمللی به ریاست عالم و ادیب فاضل جناب آقای سعید نفیسی با 44 نفر از دانشمندان و نمایندگان 23 کشور جهان در تهران تشکیل گردید همه کشورهای جهان بجز چند کشور در بزرگداشت هزاره ابنسینا شرکت کردند و جشنهای مجللی در پایتختها و شهرهای بزرگ خود برپا کردند و کتابها و رسالات و مقالات فراوان در مجلات و روزنامهها در شرح حال و بزرگداشت ابنسینا نوشتند و از این راه ابنسینا بیش از پیش به جهانیان شناخته شد. در ایران از 23 تا 29 مهر ماه هفته ابنسینا در باشگاه ارامنه تهران برپا شد و دهها هزار نفر از آن دیدن کردند در غالب مراکز استانها و شهرهای بزرگ ایران جشن هزاره برپا شد. در ازبکستان در بخارا در ده افشنه محل تولد ابنسینا جشن مجللی برگزار شد و دبیرستانی به نام ابنسینا افتتاح گردید و انجمن آثار ملی ایران دست به اقدامات مهمی زد از آن جمله انتشار تصویر ابنسینا و تمبرهای یادگار هزاره ابنسینا و ساختمان آرامگاه باشکوهی بر مزارش در همدان و تاسیس کتابخانه و ساختن مجسمه ابنسینا در همدان و انتشار اوراق بختآزمایی و انتشار 18 جلد کتاب و رساله از آثار و تألیفات فارسی ابنسینا بود. مقبره و مجسمه و کتابخانه ابن سینا در همدان مردم همدان مقبره ابن سینا را باباعلیسینا میگویند. مقبره ابتدا زیر یک چهار طاقی بوده و مقبره ابوسعد یا ابوسعید دخدوک که از عمال امیر علاءالدوله کاکویه و از دوستان و مشاوران ابن سینا بوده در جوار مزار ابن سینا میباشد. محل مقبره خانهای بوده متعلق به ابوسعید دخدوک که ابن سینا بعد از برکناری موقت از وزارت شمسالدوله امیر همدان در آنجا اقامت نمود و به زندگی و تدریس و تألیف پرداخت. در سال 1294 هـ.ق نگار خاتم دختر عباس میرزا نائبالسلطنه دستور داد چهار طاق مزار را برداشتند و دو سنگ بر دو مزار ابن سینا و ابوسعید گذاشتند و گنبدی از آجر روی آنها ساختند در سال 1339 هـ.ق محمدحسین فریدالدوله گلگون رئیس شهرداری همدان با هزینه و کمک چند نفر خیّر دستور داد دیواری دور آرامگاه ابن سینا بنا کردند و دری در سمت جنوب غربی مقبره روبروی پل قدیمی گذاشتند و تالار بزرگی و اتاقهایی برای کتابخانه و انبار و چاه آب و حوضی نیز در حیاط آن ساختند. در مغرب تالار قرائت خانه قرار داشت و در مشرق آن راهرویی بود که به اتاق کوچکی منتهی میشد. آرامگاه زیبا و مجلل کنونی با مساعی انجمن حفظ آثار ملی سالهای 1330 و 1331 شمسی به مناسبت جشن هزاره تولد ابن سینا با طراحی و نظارت آقای مهندس هوشمگ سیحون ساخته شده و در سال 1333 شمسی با تشکیل کنگره شکوهمندی که عده زیادی از دانشمندان ایرانی و خارجی در آن شرکت داشتند آرامگاه گشایش یافت. گنبد آرامگاه تازه ابن سینا مطابق سبک معماری قرنی که ابن سینا میزیسته (قرن 4 و 5 هـ.ق) شبیه گنبد عظیم مقبره قابوس وشمگیر در استان گلستان (گرگان سابق) که از شاهکارهای معماری است ساخته شده اما به جای ده ترک دوازده ترک در آن منظور شده و بیانگر 12 رشته دانشهایی است که فیلسوف و طبیب بزرگ و نامی ایران در آنها مهارت و استادی داشته است گنبد مخروطی شکل و شعاع آن 05/2 متر و بلندی آن 40/3 متر و فاصله نوک مخروط گنبد تا سقف آرامگاه 23 متر است. بلندی اتاق اصلی آرامگاه 10/6 متر و بلندی نوک گنبد تا کف آرامگاه 10/29 متر است. در ورودی ساختمان مقبره سمت مشرق است و ایوانی دارد به طول 30 متر و عرض 5/3 متر و 10 ستون به بلندی 10/4 متر در یک ردیف یک پارچه از سنگ خارا قطر این ستونها در پایین 95 و در بالا 75 سانتیمتر است. این ده ستون نمودار گذشت ده قرن از ولادت ابن سیناست (هزاره ابن سینا) این ایوان با دری چوبی به بلندی 24/3 متر به آرامگاه متصل میشود در طرفین محوطه آرامگاه دو سنگ قبر است. سنگ قبر سمت راست قبر ابن سیناست و سنگ قبر سمت چپ قبر ابوسعید دخدوک همدانی است روی هر دو قبر یک تخته سنگ مرمر یک پارچه به سول 55/2 و عرض یک متر گذاشته شده و روی آن کتیبهای به خط ثلث زیبا به وسیله آقای احمد معصومی زنجانی نوشته شده. روی دیوارهای داخلی محوطه آرامگاه 20 بیت قصیده عینیه ابن سینا به عربی درباره نفس ناطقه انسانی به خط ثلث برجسته روی چهل لوح سنگ مرمر نوشته شده که هر لوح سنگ مرمر به طول 1/1 و عرض نیم متر است. در دو طرف سرسرای اولیه دو تالار به طول 75/9 و عرض 8/5 متر وجود دارد که یکی کتابخانه و دیگری موزه است. در جنوب شرقی ساختمان پلکانی است که رو به جنوب بالا میرود و به محوطه بالای آرامگاه میرسد. تمام بنا از سنگ خارا ساخته شده در وسط برج روی کف فوقانی آرامگاه صندوق چهارگوشی قرار دارد که ضلع قسمت پایین آن 12/1 متر و ضلع فوقانی آن و ارتفاعش 37 سانتیمترند و بر چهار بدنه این صندوق کتیبهای عربی به خط ثلث برجسته بسیار زیبا نوشته شده است. مجسم ابن سینا که در سمت مشرق آرامگاه نصب شده کار استاد هنرمند ابوالحسن صدیقی است و از سنگ یک پارچه مرمر سفید قم با ارتفاع 10/3 متر و پهنای 90 سانتیمتر و وزن تقریبی 5/4 تن بر بالای پایهای از تخته سنگ گرانیت قرار گرفته و لوح سنگی به بلندی 18/1 بر بالای پایهای قرار گرفته و بر روی آن لوح سنگ تاریخ تولد و رحلت ابن سینا و رباعی از او نوشته شده است: 428-370 هـ.ق: دل گرچه در این بادیه بسیار شتافت/ یک موی ندانست ولی موی شکافت اندر دل من هزار خورشید بتافت/ آخر به کمال ذرهای راه نیافت. عکسها و تصاویر خیالی و جمجمه و آرامگاه قدیم و جدید ابن سینا روز پزشک یا روز بزرگداشت ابن سینا در سال 1377 شمسی سازمان نظام پزشکی ایران در زمان ریاست جناب آقای دکتر سیدشهابالدین صدر بعد از شور و مشورت و نظرخواهی کامل اول شهریور ماه را که روز تولد ابنسیناست به عنوان روز پزشک انتخابنمودند که مورد تایید شورای انقلاب فرهنگی و وزارت بهداشت و درمان و آموزش پزشکی در زمان وزارت جناب آقای دکتر فرهادی و مقام محترم ریاست جمهوری جناب آقای سیدمحمد خاتمی نیز قرار گرفت و این در دوران رهبریت انقلاب حضرت آیتا... العظمی سیدعلی خامنهای بوده است لذا هر سال در ول شهریور ماه پزشکن و اعضای سازمان نظام پزشکی ایران تحت نظارت و سرپرستی سازمان نظام پزشکی هر محل دور هم جمع میشوند و ضمن شادی و سرور خدمات و مساعی عظیم علمی و منطقی و فلسفی و پزشکی ابن سینا را مطالعه و مرور مینمایند و تصمیم میگیرند که به فضل و عنایت خداوند بیمانند همانند ابن سینا ماهرانه و صمیمانه به مداوا و معالجه بیماران قیام و اقدام کنند و باشد که از بین آنان و سایر دانشجویان و طلاب کشور عزیز ایران مثل ابن سینا ظاهر و نمایان شوند و سبب سرافرازی خود و شهر و کشور خود و جهان گردند. نویسنده این کتابچه افتخار دارد که به این وسیله به پزشکان ارجمند و اعضای گرامی سازمان نظام پزشکی کشور عزیز ایران شادباش و تبریک و تهنیت دائمی خود را معروض بدارد و بقای سلامت و مزید موفقیت و مسرت و عزت و سعادت و خدمت آنان را به همنوعان از خداوند سبحان تمنا نماید. انشاءا... سازمان نظام پزشکی ایران با کمک دولت عدهای از حکما و علما و فقها و اطبای عظام حوزه و دانشگاه را به ترجمه و تشریح کتابهای علمی و پرارج ابن سینا دعوت فرمایند. دکتر مهدی خورسندی معانی لغات و اصطلاحات و اسامی خاص نوشته شده در این کتابچه: الف اَبعد: دورتر. ابن حجر عسقلانی: ابوالفضل شهابالدین احمدبن علی عسقلانی 852-773 هـ.ق محدث و فقیه و مورخ مصری شافعی در سال 827 مقام قاضیالقضاتی داشت و به تدریس و وعظ نیز مشغول شد و 150 تألیف دارد از جمله: الاصابه فی تمیزالصحابه و فتح الباری فی شرح البخاری. ابونصر فارابی (339-260): فیلسوف اسلامی ایرانی اهل فاراب معلم دوم که ابن سینا به خواندن نوشتههای او علاقمند بود. نامش محمد نام پدرش طرخان در 260 هـ.ق متولد و در 339 در شام وفات کرد. از فاراب به بغداد و حران رفت و فلسفه و منطق آموخت. به شام و مصر و حلب سفر کرد تابع مکتب مشاء ارسطو و دوستدار فلسفه اشراق افلاطون و عرفان بود. اِثم: گناه، جمعش آثام (گناهان) اخوانُالصفا و خُلانالوفا: برادران باصفا و دوستان با وفا، پنج نفر از حکما و علمای بزرگ اسلامی ایرانی اواسط قرن چهارم هـ.ق در بصره و بغداد دور از دید و شنید متعصبان و قشریان دور هم جمع میشدند و پنجاه و یک رساله در کلیه علوم اسلامی و علوم رایج زمانشان را نوشتند و مقصدشان این بود که دین را با علم و حکمت توأم کنند تا مردم دین بدون اوهام و خرافات و تعصبات داشته باشند و خلاصه آن پنجاه رساله را نیز در یک رساله جمع کردند برای آسانی تعلیم، نظریات و تألیفاتشان خیلی مورد تحسین علما و حکما از جمله ابن سینا واقع شد. اَرثماطیقی (Arithmatic):علم حساب. ارسطو یا ارسطاطالیس (دوستدار دانش یا فاضل کامل): از بزرگترین فیلسوفان یونان (322-384 ق.م) معلم اول و مؤلف منطق و کتابهای زیادی در فلسفه طبیعی و الهی و موسس حکمت مشاء (Peripatetic) محل درسش در لیسه (Lycee) بود و در هنگام درس حرکت و مشی میکرد و درس میداد. (مشاء یعنی خیلی قدمزننده) ارغُنون یا اُرغُن: به یونانی ارگانون (Organon) نام کتاب منطق ارسطو و نام سازی است. ارنست رنان: ژوزف ارنست رنان (Ronan) دانشمند قرن نوزده فرانسه است که درباره کتاب مقدس و دیانت یهودی و مسیحی به دلیل دانشتن زبان عبری اطلاعات خوبی داشته حکمت الهی کاتولیک را نمیپسندید. دوره عالی فلسفه را هم خوانده بود و دکترای ادبیات داشت. در پاریس در مجلات مهم مقالاتی میداد و با برتوله شیمیدان معروف دوست بود و به وسیله او به علوم طبیعی علاقه و اطلاع پیدا کرد، رنان مخالف با اوهام و خرافات دینی بوده است. استقصاء: دوربینی، ژرفنگری. استکمال: رفتن به طرف کامل شدن اسحاقبن حنین: پزشک و مترجم علوم پزشکی و فلسفه یونان به عربی در زمان خلفای عباسی بود و مانند پدرش حنینبن اسحاق در پزشکی و ترجمه بسیار قوی و کوشا بوده است. اسطُرلاب: یونانی است. دستگاهی است که برای یافتن ستارگان و تعیین ارتفاع آنها به کار میرفت. اَضحی: عید قربان، روشنایی نزدیک ظهر. اضحویه: منسوب به عید قربان، منسوب به روشنایی. اُسطُقُس: کلمهای یونانی است به معنی عنصر بسیط و حکمای قدیم آب و خاک و آتش و هوا را عنصر بسیط و ساده میدانستند، جمعش اُسطُقُسات است. اسکندرانی یا اسکندرائی: حکمای یونان بعد از تعطیل شدن مراکز علمی افلاطون و ارسطو و سایر حکمای یونان وسیله قیصر مسیحی روم شرقی به بندر اسکندریه مصر کنار دریای مدیترانه پایتخت سرداران اسکندر منتقل شدند و آنجا را محل علم و حکمت قرار دادند. اسماعیلیه (سبعیه- باطنیه): به هفت امامیها میگویند. این فرقه شش امام از حضرت علی(ع) تا حصرت امام جعفرصادق(ع) را قبول دارند و بعد میگویند حضرت صادق پسر بزرگش اسماعیل را به جانشینی خود تعیین کرده بود و اسماعیل و اولادش از ترس خلفا به نقاط دور فرار کردند و محمد پسر اسماعیل به دماوند رفت و در آنجا مخفی شد معتقدند و زنده است و قائم موعود این فرقه است. عبدا...بن میمونالقداح موسس حقیقی اسماعیلیه استو خلفای فاطمی مصر خود را از عقاب او میدانند. اشراق: روشن شدن، طلوع کردن آفتاب. اغراض: غرضها، هدفها، مقصودها، مفردش غرض (هدف، مقصود). افشنه: جایی که ابن سینا در آن متولد شد که در حال حاضر لغ مطالب مشابه :دانلود کتاب قانون بوعلی سینا (قانون در طب)کتاب قانون ابن سینا،قانون در طب ابن سینا - دانلود کتاب قانون ابوعلی سینا pdf, قانون در نسخه فارسیکتاب قانون ابن سینا دانلود کتاب قانون طب ابن سینا دانلود کتاب قانون ابوعلی سینا pdf, دانلود کتاب قانون در طبقانون در طب " اثر ابوعلی سینا زندگی نامه ابو علی سیناطراحی مدرن دانلود نرم افزار کتاب pdf صفحات : 15 کتاب معروف او «قانون» است. ابن سینا یا کتابها و رسالهها و نامهها و اشعار ابنسینا...معلمین ابن سینا.متفکر، فیلسوف و پزشک نابغه و نامدارملاحظه و مطالعه پنج جلد کتاب قانون ابنسینا هر پزشکی را به یاد کتابهای دانلود مجله pdf; دانلود کتاب گلبرگ سلامت و کتاب قانون قوه باه؛ در موضوع زناشویی و بارداریدانلود کتاب گلبرگ سلامت و کتاب قانون قوه باه دانلود کتاب / «گلبرگ (860 کیلوبایت، pdf) پزشکیکتاب پزشکی قانون نوشتهٔ ابن سینا و گزارش با فرمت pdf در اين دانلود کتاب دانلود کتاب مقامات عارفان دانلود کتاب زن مظلوم .سختترین دردی که در زندگی تجربه میکنیدمقابله با ادانلود کتاب مقامات عارفان دانلود کتاب زن به قلم ابن سینا؛طبیب و کتاب قانون آئین نامه یازدهمین دوره مسابقات شطرنج جام ابن سیناوب سايت تخصصی شطرنج - آئین نامه یازدهمین برچسب : دانلود کتاب قانون ابن سینا pdf |