مهمترين رويدادهاي ايران و جهان در طول تاريخ در اين روز 31 اوت 9 شهريور
ايران
سالروز تقسيم ايران ميان انگلستان و روسيه ـ شرم آورترين رويداد استعماري قرن 20
محمدعلي شاه
سي و يکم آگوست 1907 ميلادي (نهم شهریور 1286) قرارداد تقسيم كشور مستقل و باستاني ايران، دارای گذشته ای تابناك، مهد تمدن و 13 قرن يك ابر قدرت، به دو منطقه نفوذ انگلستان و روسيه ميان اين دو قدرت اروپايي در شهر سن پترزبورگ پايتخت وقت روسیه امضاء شد که در کتابهای تاریخ از آن به عنوان Anglo – Russian Entente یاد شده است. میان دو منطقه نفوذ، یک ناحیه بی طرف برای دولت تهران باقی گذارده شده بود. دولت فرانسه براي رسيدن آن دو دولت به اين توافق ماهها تلاش و واسطه گري كرده بود. هدف پاریس، حل اختلافات استعماری روسيه و انگلستان بر سر ايران، افغانستان و تبت بود كه بدون رفع آن ایجاد ائتلاف نظامي آن سه قدرت به نام «تفاهم سه گانه Triple Entente» در برابر اتحاد مثلث آلمان، اتريش و ايتاليا که از سال 1882 شکل گرفته بود امكان پذير نبود. لندن و مسکو یک قرن بود که در آن سه سرزمین اصطکاک منافع داشتند. فرانسه از تنها ماندن در برابر آلمان وحشت كرده بود. اختلافهاي كشورهاي اروپايي نتيجه رقابتهاي استعماري آنها بود كه بالاخره به جنگ جهاني اول منجر شد. «ادوارد گري» وزير امور خارجه وقت انگلستان از حزب ليبرال همين نقشه را در سر داشت [تعیین مرز نفوذ دو دولت و خط ایست روسیه در افغانستان و تبت ـ دو همسایه هندوستان] ولي از آنجا كه مردي مرموز بود منتظر شده بود كه فرانسه دست به ميانجيگري بزند تا انگلستان امتيازی قابل ملاحظه به روسيه ندهد. «پیوتر ستوليپين Pyotr Stolypin» نخست وزير وقت روسيه هم از قبل خواهان چنین معامله ای بود.
اتابک
دولت روسیه که در 1904 در خاور دور از ژاپن شکست نظامی خورده و انقلاب توده های روس در سال 1905 روحیه اش را تضعیف کرده بود و نگران ازدست رفتن منطقه فرارود بود که آن را با استفاده از ضعف و بی خبری دولت تهران در نیمه دوم قرن نوزدهم تصرف کرده بود آمادگی حل اختلافات خود با انگلستان را داشت.
ادوارد گري
الکساندر ایزولسکی Alexander P. Izvolsky وزیر امور خارجه وقت روسیه و آرتور نیکلسون Arthur Nicolson امیرزاده انگلیسی پیش نویس قرارداد (تفاهم = سارشنامه Entente)را تهیه کرده بودند. هنري مورتيمر دوراند H. M. Durand که از سال 1894 تا سال 1903 وزير مختار دولت انگلستان در تهران بود در پاییز 1899 خطوط منطقه ای از ایران را که لازم بود به هرترتیب در کنترل دولت لندن باشد تا هندوستانش از خطر تعرض در امان بماند ترسیم کرده بود. دوراند قبلا خط مرزي دو هزار و ششصد كيلومتري ميان افغانستان و هندوستان انگلستان (پاكستان امروز) را ترسیم كرده و آن را در سال 1893 به عبدالرحمان خان ـ امير كابل قبولانده بود كه از قرن بيستم تاكنون منشأ فتنه، اختلافات و مسائل متعدد بوده است و ازجمله مسئله جاری القاعده و طالبان، مشکل منطقه وزیرستان، مسئله کشمیر و .... «دوراند» با ترسیم مرز افغانستان و هندوستان، تعمدا 28 میلیون پشتون را از افغانستان جدا و به هندوستان داد که اینک در پاکستان زندگی می کنند و در دهه 1960 نزدیک بود بر سر آنان میان افغانستان و پاکستان جنگ درگیر شود. ایزولسکی از مخالفان انقلاب مشروطیت ایران بود که یک سال پیش از آن به پیروزی رسیده بود. وی بیم داشت که پارلمان ایران (مجلس) بالاخره یک ناسیونالیست ایرانی را نخست وزیر کند و این فرد مدعی قفقاز و منطقه فرارود شود، با افغانها کنفدراسیون تشکیل دهد و ایرانیان را به حرکت درآورد. طبق سازشنامه سن پترزبورگ، علاوه بر تقسيم ايران؛ افغانستان رسما تحت الحمایه انگلستان قرار گرفت تا مطمئن باشد كه هندوستان (همه شبه قاره) را از دستش خارج نخواهند ساخت و تبت نيز به چين داده شد كه در آن زمان خود عملا تحت سلطه قدرتهاي اروپايي، ژاپن و آمريكا بود و فقط اسماً استقلال داشت. این سازشنامه سریعا به اجرا درآمد و دو قدرت در مناطق نفوذ در ایران نیروی نظامی مستقر کردند.
ستولي پين
در آن زمان در ايران، شاه [محمدعلي شاه قاجار] به روسيه، و مجلس [پارلمان] كه از عمر آن يك سال بيشتر نمي گذشت به انگلستان نزديك بود. باوجوداین مجلس پس از دریافت نسخه ای از موافقتنامه دو دولت، آن را فورا ردّ کرد و علی اصغرخان اتابك نخست وزير وقت هنگام خروج از مجلس (میدان بهارستان) ترور شد. انگلستان بدون اعتناء به تصميم مجلس، در منطقه نفوذ خود به مركزيت كرمان، به دست ژنرال پرسي سايكس Sir Percy Sykes كه «برای ما ایرانیان» تاریخ هم نوشته است!! يك واحد نظامي به نام «اس. پي. آر= South Persia Rifles » ايجاد كرد و روسيه نيز در منطقه نفوذ خويش واحد قزاق به وجود آورد و به دولت تهران اخطار كرد كه «مورگان شوستر» آمريكايي خزانه كل ايران را كه به توصيه رئيس جمهوري وقت آمريكا براي اصلاح ماليه ايران اعزام شده بود بركنار كند. اوضاع بر همين منوال بود تا اين كه در 1917 در روسيه انقلاب شد و دولت انقلاب از «تفاهم مثلث» خارج شد. انگلستان از فرصت به دست آمده [خروج روسیه از رقابت های استعماری، لغو یکجانبه سازشنامه سن پترزبورک از سوی شخص لنین و درگیری دولت انقلاب با مسائل متعدد و ازجمله جنگ داخلی و ...] استفاده كرد و در صدد برآمد كه ايران را تماما تحت الحمايه خود کند. لنين همه دعاوي روسيه نسبت به ايران لغو كرده و تماميت و حاکمیت ملی ايران را به رسميت شناخته بود. انگلستان كه قبلا انحصارا امتياز نفت ايران را به دست آورده و بسياري از رجال را مطيع و گوش به فرمان خود ساخته و در دست داشت از تصميم تحت الحمایه کردن ایران دست نكشيد. وثوق الدوله نخست وزير وقت و دو تن از وزيرانش كه براي قبول تحت الحمايگي انگلستان رشوه نقدي كلاني گرفته بودند با اين امر كه به قرارداد 1919 معروف است موافقت كردند. در دهم ژانويه سال 1920 ايران به عضويت جامعه ملل پذيرفته شد و چون انگلستان، ديگر راهي جز پذيرفتن حاكميت ايران نداشت، براي ادامه سلطه خود به طريق ديگر متوسل شد و سرتيپ رضاخان سوادکوهی [پهلوی] را كه دست پرورده افسران روس بود و پس از خروج قزاقخانه ها از دست روسها به فرماندهي تيپ قزاق منصوب شده بود تشويق و حمايت كرد تا دست به كودتا بزند و اين عمل 20 فوريه 1921 صورت گرفت. دولت انگلستان به اين هم قانع نشد و براي اين كه در برابر گامهاي بعدي لنين غافلگير نشود ايران، تركيه و افغانستان را به درپيش گرفتن روشهاي ناسيوناليستي (در برابر روش انترناسيوناليستي مسكو) و ايجاد دوستي و برنامه هاي ديد و بازديد ميان خود تشويق كرد كه مسكو هم بيكار نماند و با افغانستان قرارداد عدم تجاوز و بي طرفي امضا كرد. انگلستان براي تثبيت و توسعه امتياز نفت، دولت رضاشاه را وادار به امضاي قرارداد 28 ماه می 1933 (تمدید امتیاز نفت)كرد كه بعدا ملت ايران به رهبري دكتر مصدق آن را لغو و صنعت نفت خودرا ملي كرد كه پس از براندازي 28 امرداد دوباره نفت ايران عملا در اختيار خارجي قرار گرفت و .... مورخان از موافقتنامه سن پترزبورگ به نام يك بي شرمي تمام عيار قدرتهاي اروپايي در قرن 20 ياد كرده اند.
شوستر
نيکلسون (راست) - ايزولسکي (چپ)
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
خيانت بزرگ به وطن - کشف خیانت، کتک کاری رضاشاه، محاکمه صحرایی و بالاخره «هیچ»
رضا شاه
نهم شهريور ماه 1320 (31 آگوست 1941) رضاشاه پس از اطلاع از مرخص شدن سربازان پادگانها، اين عمل را يك خيانت بزرگ به وطن خواند و همه اعضاي شوراي ستاد عالي جنگ را كه براي هدايت واحدهاي ارتش به مقاومت در برابر تجاوز خارجي تشكيل شده بود به دفتر خود در سعد آباد فراخواند و در محوطه كاخ در برابر مقامات نظامي و غير نظامي، سرلشكر احمد نخجوان كفيل وزارت جنگ و سرتيپ علي رياضي كفيل ركن دوم ستاد ارتش (اطلاعات ارتش) را مسئول مرخص كردن خائنانه افراد پادگانها در برابر دشمن اعلام داشت و تا مي توانست با عصاي خود آن دو را كتك زد، درجه هاي نظامي آنان را پاره كرد و به زندان فرستاد تا در دادگاه صحرائي زمان جنگ محاكمه شوند که چنین دادگاهی معمولا حکم اعدام صادر می کرد. پهلوی یکم سپس به جان ساير افسران ارشدي كه در آنجا بودند افتاد و همه را كتك زد، خائن خواند و گفت ناني را كه اين ملت به شما داده تا از ايشان و وطن دفاع كنيد حرامتان باد.
سرلشكر نخجوان متهم به خيانت شد و از دست رضا شاه كتك خورد
رضاشاه دستور انجام محاكمه خائنان در اسرع وقت را صادر كرد و بدون اين كه از مذاكرات محرمانه فروغي و علي سهيلي (نخست وزیر و وزير امور خارجه) با دو دولت متجاوز آگاه باشد اعلام داشت كه خود او جلسات دادگاه را اداره خواهد كرد!. رضاشاه در همين جلسه انتصاب سرلشكر بوذرجمهري را به فرماندهي نيروي هوائي تاييد كرد. افسران نيروي هوائي روز پيش از اين دستور واصله در مورد تحويل دادن هواپيماها و رفتن به مرخصي را نپذيرفته بودند و در پايگاه هوايي قلعه مرغي بر ضد فرمانده خود سرتيپ احمد خسرواني دست به نافرماني زده و وي را بازداشت كرده بودند. افسران نيروي هوايي بدون اين كه از ستاد جنگ دستور داشته باشند هواپيماها را به پرواز در آوردند و به مقابله با هواپيماهاي شوروي رفتند. ستاد جنگ به جاي تشويق اين وطندوستي، چند واحد نيروي زميني را كه هنوز در پادگانها ي تهران بودند مامور تصرف قلعه مرغي كرد و زد وخورد اين واحدها با واحد محافظت از پايگاه مردم تهران را به وحشت انداخت و در جريان اين زد و خورد خلبانان نيروي هوائي هواپيماها را از پايگاه خارج و در زمين هاي يافت اباد (اينك مسكوني شده اند) فرود آوردند و استتار كردند. درهمين روز فروغي به مجلس اطلاع داد كه مذاكرات او با نمايندگان دولتين انگلستان و شوروي ادامه دارد و نتايج را پس از حصول به اطلاع مجلس خواهد رسانيد. در اين ميان راديو هاي لندن و دهلي كه آن هم وابسته به انگلستان بود پي در پي از پيشروي نيروهاي انگلستان و شوروي به سوي تهران خبر مي دادند و شديدا از رضاشاه انتقاد مي كردند و كوشش داشتند كه او را از چشم مردم بيندازند.
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
تایید غیر قانونی بودن دولت زاهدی ـ مصدق تصميم داشت در محل عکس شاه، تصوير داريوش و کوروش را بر اسکناسها چاپ کند
كوروش بزرگ
12 روز پس از براندازي 28 امرداد، نهم شهریور 1332 ژنرال فضل الله زاهدي نخست وزير كودتا به مجلس رفت و ديد كه تنها 22 نماينده حضور دارند!! . اكثريت نمايندگان كه به رفراندم و راي مردم احترام گذارده بودند، آن دوره مجلس را پايان يافته تلقي كرده بودند. آنان براي محكم كاري استعفاي خود را هم قبلا اعلام كرده بودند. مورخان، وجود 22 نماينده در آن روز در مجلس را، تاييد ديگري بر غير قانوني بودن نخست وزيري زاهدي تلقي كرده اند. در همين روزفاش شد كه دکتر مصدق پيش از براندازي اش، تصميم به چاپ تصوير داريوش بزرگ (همان تصويري كه 25 قرن پيش بر تخت جمشيد نقر شده است) در محل عكس شاه بر اسكناسهاي ده توماني و تصوير كوروش بنيادگذار كشور ايران بر اسكناسهاي پنج توماني گرفته بود و قرار بود اين اسكناسها در روز مهرگان انتشار يابند. داريوش مبتکر ضرب سکه یکنواخت، یک شکل و یک عیار در جهان است. سکه هاي داريوش را «داريک» مي نامند. جمهوري تاجيکستان پس از اعلام استقلال، نام پول ملي خودرا «ساماني» منسوب به سامانيان گذارده است که کار ميهني بزرگي است.
تصويرداريوش بزرگ كه 25 قرن پيش نقر شده است. مجسمه هاي امپراتوران رومي عمدتا قرنها پس از مرگشان ساخته شده اند. سكه (داريك) از زمان او رايج شد و ناسيوناليسم ايراني با حكومت داريوش به دنيا آمد
اين عكس در سال 1342 از دكتر مصدق كه در روستاي احمد اباد كرج در تبعيد غيرقانوني بود گرفته شده است و وي باقلم خود در زير عكس نوشته است: به فرزند عزيزم دكتر غلامحسين مصدق داده شد. احمدآباد ـ امرداد ماه 1342 ( امضاء ). دستخط نشان مي دهد كه رهبر ناسيوناليسم ايراني قرن 20، سه سال پيش از فوت، مطلقا لرزش دست نداشته است
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو انديشه
نظرات بسيار مهم و موثر پروفسور «هانري ماسه» درباره ايرانيان
هانري ماسه
چكيده سخنراني پروفسور «هانري ماسه» شرق شناس بنام فرانسوي درپاريس درباره ايران و ايرانيان كه 31 آگوست 1930 و هفته يكم سپتامبر آن سال در نشريات انتشار يافته بود از اين قرار است: ايران امروز تنها بخشي از ايرانزمين است و تاجيكان، بلوچها، پشتونها (پاتانها)، كردها، کشميريها و بسياري از ساكنان قفقاز و روسيه جنوبي كه در خارج از مرزهاي امروز ايران قرار گرفته اند ايراني تبار هستند و همه آنان آرين و از خويشاوندان اقوام اروپايي اند. مشكل ايران اين بوده است كه بر سر چهار راه مهاجرت ها قرار گرفته و از نيمه قرن هفتم تا پانزدهم ميلادي (ازپايان كار ساسانيان تا صفويه) گرفتار اختلاط نژادي شده ولي ايرانيان با خصلتهاي ويژه اي كه دارند همه مهاجران را در خود ذوب و حل كرده و زبان و فرهنگ ايراني تا به امروز محفوظ مانده است. زبانهاي آلتائيك (ترکيک) با سلجوقيان در قرن يازدهم ميلادي و بعدا مغولان وارد ايران شده است. ايرانيان، در برابر حمله اسكندر و هزار سال پس از او اعراب ايستادگي يكپارچه نكردند زيرا كه دولتهاي هخامنشي و ساساني در دهه هاي آخر كار خود گرفتار سوء مديريت، اختلاف و نبرد شاهزادگان و بزرگان برسر قدرت و فساد اداري و تبعيض شده و مردم از آن وضعيت و افزايش روزافزون فاصله طبقاتي حاصله از آن خرسند نبودند و در جستجو و خواهان «تغيير وضعيت» بودند. خلفاي عباسي را ايرانيان روي كار آوردند و هميشه تحت نفوذ فرهنگي و اداري ايرانيان بودند. مهاجهان برخاسته از دشت گبي و اطراف آن، تنها در زمان «فاتح» اول بر ايران حكومت كردند و از زمان جانشين فاتح (حكمران دوم)، حكومت عملا دوباره در دست ايرانيان قرارگرفت و ايرانيان از اين اقوام خشن؛ شاعر و هنرمند ساختند. مشكلات ايرانيان از زماني آغاز شد كه دولت عثماني قدرت گرفت و اروپا را تهديد كرد و اروپائيان براي به زنجير كردن آن دولت؛ با نظر توسل متوجه ايران شدند و با چشيدن طعم استعمار مشرق زمين به تدريج به مداخله و بسط نفوذ پرداختند. سياست قدرتهاي اروپايي وقت و بويژه در دوران قاجاريه ايجاب مي كرد كه دولتمرداني در ايران برسر باشند كه شايستگي نداشته، احساس وطندوستي و مردم خواهي آنان ضعيف، و نيز نفوذ پذير باشند. دودمان صفويه را گرجستاني هايي كه با چاپلوسي وارد دربار اصفهان شده و به مقام رسيده بودند به اضمحلال كشانيدند. بيشتر آنان از بستگان بانوان درباري بودند. در تمامي دوران قرون وسطي، با وجود تضعيف اقتدار حكومتي؛ درخشش ادبيات، دانش و هنر ايراني نشان مي دهد كه استعداد و ذوق و وسعت انديشه ايرانيان به قوت خود باقي مانده و براي پيشرفت هرچه بيشتر نياز به وحدت فرهنگي اقوام ايراني و تقويت و تشويق اين استعداد دارند.
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در قلمرو ادبيات
درباره 3 نويسنده
31 آگوست زادروز «تئوفيل گوتيهTheophile Gautier» شاعر، نويسنده و نقدنگار فرانوسوي و «ويليام سرويانWilliam Saroyan» داستان نگار و فيلمنامه نويس ارمني ـ آمريکايي است. گوتيه در سال 1811 به دنيا آمد و 61 سال عمر کرد. معروفترين كتاب او «آلبرتوس» عنوان دارد. معروفترين داستان ويليام سرويان كه بسال 1908 به دنيا آمد «نقش زمان در زندگي» است. جان بونيان واعظ و نويسنده انگليسي نيز 31 آگوست 1688 ديده از جهان فرو بست و كتاب معروف او «پيلگريمز پراگرس» عنوان دارد.
Saroyan نويسنده ارمني ـ آمريکايي
Th. Gautier
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
آموزش و پرورش
كودكان و نوجوانان از محيط و از خودشان مي آموزند
Maria Montessori
31 آگوست زادروز دكتر ماريا مونته شوري Maria Montessori پزشك، فيلسوف و روانشناس ايتاليايي است كه در 1870 به دنيا آمد و 82 سال عمر كرد. پژوهشهاي او عمدتا درباره آموزش و پرورش است و به همين لحاظ لقب « كارشناس بزرگ تعليم و تربيت قرن 20 » به دست آورده است. وي تحقيقات خود در زمينه روانشناسي و آموزش و پرورش را در گوشه و كنار جهان به انجام رسانده و محدود به تجربه در يك و يا دو كشور نيست. تاليفات مهم او عبارتند از: «روش تدريس»، «انسان سازي»، «كارخانه آدم سازي»، «از بدن تا مغز»، «تاتير محيط» و.... دكتر ماريا در تاليفات خود ثابت كرده است كه «آموزش و پرورش» يك علم است كه مانند علوم تجربي ديگر قواعد و اصول دارد و بنابر اين امر تدريس يك حرفه است و آموزگار به موازات تجربه بايد خود، دائما بياموزد. هدف ماريا از « كارخانه آدم سازي » همانا مدرسه است كه انسانهاي نسل بعد را پرورش مي دهد و مي سازد و از اين جهت مسئوليتي بسيار بزرگ و حساس بر دوش دارد. به نظر ماريا، مشكلات و ضعفهاي كشورها ناشي از نقص آموزش و پرورش آنهاست كه نتوانسته اند انسان كامل و دست كم قابل قبول به بار آورند. وي مي گويد: جامعه اي كه مدارس و آموزگاران خوب داشته باشد عاري از جرم و جنايت و كارهاي مغاير اخلاقيات و در صدر آنها دروغ و ريا و تزوير است. « ماريا » ثابت كرده است كه كودك و نوجوان از محيط و به ويژه كودكان و نوجوانان ديگر مي آموزد ، بنا براين براي داشتن جامعه اي خوب و منزه در فردا ، بايد نه تنها محيط زندگي و معاشران خوب و اطمينان بخش براي كودك و نوجوان تهيه كرد ، بلكه مربيان واقعي و آزموده برايش آماده ساخت و مهارت و دلسوزي اين مربيان است كه مي تواند تاثير محيط را در نوجوان كاهش دهد. به نوشته دكتر ماريا ، بدون داشتن مدرسه و آموزگار خوب نمي توان انتظار داشت كه يك جامعه بتواند به دمكراسي جامع و واقعي دست يابد و از آزادي و حقوق استفاده مطلوب ببرد و يا خودكفا گردد. ماريا رسانه ها ـ از روزنامه تا كتاب و فيلم سينمايي ـ را آموزشگران عمومي خوانده كه به بزرگسالان جامعه مي آموزند ، بنابراين مسئوليتي خطير برعهده دارند. او در كتاب « ازبدن تا مغز » اهميت غذا ، آب ، خواب ، تفريح و ... را برشمرده و تاكيد بر آن دارد كه در مدارس بايد ضمن آموزش اين موارد ، به نوجوان و جوان گفته شود كه چگونه شغل و خانواده خود را انتخاب كند تا به دشواري نيفتد و براي جامعه مفيد باشد . ماريا عقيده دارد كه كوچكترين غفلت در انتخاب همسر و يا شغل برابر است با ناكامي و احساس اندوه و اشتباه در سراسر عمر و در موارد بسيار، راه جبران هم ندارد.
تصوير ماريا بر اسکناس هاي 1000 ليري ايتاليا (پيش از تبديل به «يورو» شدن)
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
در دنياي تاريخنگاري
ایجادِ آنلاین www.historian-nushiravan.com با هدف انعکاس رویدادهایِ روز که تاریخ می شوند
کيهاني زاده در 76 سالگي
برخي از رويدادهاي روز آغازگر يک فصل تازه در تاريخ اند و يا ريشه در گذشته دارند، پند و اندرز داده و يا اینکه، يک و حتی چند ضعف را نشان ميدهند، آغاز يک تحول و يا ارتکاب يک اشتباه را منعکس و از پايان فعاليت و حيات يک فرد و يا برهه ای حکايت ميکنند، هشدار ميدهند و از اين قبيل. «اين» را هم در رديف تاريخ نگاري ژورناليستي قرار دادهاند که تهيه و تنظيم آن، کار يک «تاريخ نگار ـ روزنامه نگار» است. باهدف کمک به انسان و جوامع انساني تصميم گرفته شد که چنين نشريه اي ـ چاپي و آنلاين ـ به وجود آيد. از آنجا که در جمهوري اسلامي ايران گرفتن مجوز نشريه چاپي تشريفات طولاني دارد و ...، «آنلاين» آن از دهم سپتامبر 2013 (19 شهريور 1392) آغاز به کار مي کند. پشتوانه اين آنلاين، 57 سال تجربه اين جانب (نوشيروان کيهاني زاده) در روزنامه نگاري، تاريخ نگاري و تدريس تاريخ است که از ماه مي 2002 تاريخ آنلاين ايرانيان www.iranianshistoryonthisday.com به صورت «روزنگار ـ کرونیکل و به طریقه ژورنالیستی» را آغاز کرده که بزرگترين آنلاين به زبان فارسي (الفباي عربي و سيريليک) در اينترنت است. مولفِ www.historian-nushiravan.com چند آنلاین دیگر دارد ازجمله www.rooznamak.com (یک روزنامه کوچک)، www.journalistnushiran.com (شامل خاطرات روزنامه نگاری خود و سایر روزنامه نگاران، شرح مسافرت ها و مشاهدات و شنیده ها و خوانده ها، تحولات و اخبار مربوط به ژورنالیسم، درباره روزنامه نگاران و اهل قلم، تحلیل و اظهار نظر درباره ضعف ها و قوت های رسانه ها و مواردی از این قبیل)، www.IranianDawnNewspaper.com (نقل مطلب و اخبار ایران از رسانه های خارج از ایران به زبان اصلی)، www.todayinhumanhistory.com (یک کرونیکل ژورنالیستی تاریخ اجتماعی بشر ـ جهانی) و www.mankindhistoryonthisday.com (یک کرونیکل ژورنالیستی تاریخ عمومی ـ سیاسی، نظامی و اقتصادی). این آنلاین ها مطلقا مستقل و غیر انتفاعی هستند و به هیج دولت و بنیاد وابستگی ندارند و بعدا کتاب (چاپی و دیجیتالی) خواهند شد. مولف این آنلاین ها در ایالت متحده آمریکا (ایالت ویرجینیا) سکونت دارد.
[در زیر دلایل ایجاد www.historian-nushiravan.com و www.journalistnushiran.com آمده است.]
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
چرا تصمیم به ایجاد www.historian-nushiravan.com گرفته شد؟ ـ خطر کمبود تاریخ نگار برای جهانیان
از آغاز قرن بیستم، جهان دچار کاهش تاریخ نگار شده بود (نه، تاریخ دان و مدرّس رویدادهای گذشته و رونوشت برداری از این رویدادها) که از آغاز قرن 21 دچار کمبود آن شده است و در نتیجه، عاری از روشنگر و اندرزگو به معنای واقعی کلمه و نه برپایه تفکر سیاسی ـ اقتصادی، بازی های روابط عمومی و تبلیغات. نبود تاریخ نگار سبب تکرار اشتباهات، بسط فساد و تباهی و مسائل می شود ـ مسائلی که از ضعف دورنگری و آگاهی ها از تجربه گذشتگان است و .... این نگارنده (نوشیروان کیهانی زاده) با اینکه در دهه آخر عمر و آخرین سال های فعّالیّت است، با توجه به ضعف جهانی که به آن اشاره رفت، تصمیم گرفت با ایجاد یک آنلاین تازه از دهم سپتامبر 2013 (19 شهریور 1392) در حد توان خود به جان گرفتن تاریخ نگاری کمک کند که کمکی است به انسانیّت و مدنیّت. این آنلاین: www.historian-nushiravan.com یک تاریخ نگاری ژورنالیستی است که از رویدادهای ِ روز مایه خواهد گرفت. برای روشن شدن از طرز کار، به این چند مثال توجه شود: 1 ـ یک فرد آگاه از راههای تازه کسب اطلاع از ایمیل ها و مکاتبات مخابراتی و الکترونیک که با یک سازمان اطلاعاتی آمریکا کنترات داشت به نام «ادوارد سنودِن» از طریق هنگ کنگ به روسیه رفت. تا اینجا، عملی تکراری بود، ولی چون احتمال پناهنده شدن او به یک کشور آمریکای لاتین ازجمله بولیوی می رفت، دولت های اروپای غربی از پرواز هواپیمای ایوُ مورالس رئیس جمهور بولیوی که اتفاقا همزمان در مسکو بود از فراز کشورهایشان ممانعت کردند و این هواپیما ـ هواپیمای یک رئیس جمهوری ـ را در اتریش و برای بازرسی فرود آوردند، عملی که در طول تاریخ سابقه نداشت و می رود که روال شود، البته با تبعات آن و ای بساء خطر آفرین. با این رویداد، فصل تازه ای در تاریخ باز شده است. این رویداد همچنین واقعیت دیگری را عیان کرد و آن تاکید ولادیمیر پوتین بود که صریحا گفت که شریک دولت آمریکا است و تنها با این شرط به سنودِن پناهندگی خواهد داد که تعهد بسپارد به دولت آمریکا آسیب بیشتری وارد نکند. ممانعت از پرواز هواپیمای رئیس جمهوری بولیوی و از آعضای اتحادیه نیرومند آمریکای جنوبی همچنین نشان داد که اروپای غربی وفادار به دولت واشنگتن است و رهبری آن را برخود قبول دارد. 2 ـ تظاهرات عمومی در چند شهر آمریکا به نشانه اعتراض به نظر هیات منصفه یک دادگاه در ایالت فلوریدای آن کشور که قاضی دادگاه برپایه آن حکم صادر کرد. این دادگاه مردی به نام «جورج زیمِرمَن» را که مرتکب قتل شده بود مجرم ندانست و قبول کرد که تیراندازی او برای دفاع از خود بوده است. این اعتراض ـ اعتراض به حکم دادگاه به این صورت چشمگیر و گسترش یافته، قبلا سابقه نداشت و می رود تا روال شود که اگر چنین شود تزلزل در تصمیم گیری در سازمانهای قضایی ایجاد خواهد کرد. در جریان انقلاب ایران چنین اعتراض های عمومی به آراء پیشین قضات وارد آمد که به سبب اعتصاب رسانه ها انعکاس چندان نیافت و روال نشد. 3 ـ تبریک گفتن تولد فرزند نوه ملکه انگلستان از سوی وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران که در این شرایط قطع رابطه و ... تعجب آور بود ـ آن هم تبریک تولد نوه زاده سلطانی که هیچکاره است و مقامی تشریفاتی دارد. چنين تبريک گوييِ تولد از سوي کشوري که مقامات ارشد آن مايل به برگزاري زادروز خود نيستند، ممکن است به نوعي خوشامدگويي تعبير شود. جهانیان بویژه تاریخ دانان می دانند که تمامی بدبختی های ایرانیان از سال 1800 تاکنون نتیجه سیاست های دولت لندن بوده است و باز می دانند که این دولت متمایل به چه افرادی در ایران است، بگونه ای که ایرانیان لس آنجلس وبسایت بی بی سی ِ فارسی را «... نامه» می گویند. دولت لندن که هیچگاه خیرخواه ایرانیان نبوده هدف های خودرا دنبال می کند، نه منافع ایرانیان را. 4 ـ رویدادهای تونس، لیبی، مصر و ... وضعیتی است که ادامه خواهد داشت. این رویدادها ریشه یابی نشده است و دنباله آن، روی کار آمدن بی تجربه ها و درنتیجه فساد دولتی، غارت اموال و درآمدهای عمومی و انتقال این پول به کشورهای دیگر خواهد بود که خشم و کینه می زاید و می رود تا آنارکیسم را زنده کند و این بار به صورت آنارکیست های انفرادی و یا گروهای کوچک و به این ترتیب صلح جهان به صورتی دیگر ـ طریقی که هنگام تاسیس سازمان ملل قابل پیش بینی نبود به مخاطره خواهد افتاد. 5 ـ دستگیری دو فرد در آمریکا که یک سلاح کشنده با استفاده از اشعه ساخته بودند رویداد کوچکی نبود. دستگیری این دو تن پایان کار نیست و خبر از ساخت سلاحهای تازه، کوچک و بدون صدا دارد و افزایش ترور و قتل در آینده. باید دانست که تاریخ نگاری دنباله روزنامه نگاری است و هر دو حرفه، قلمرو واحد دارند. اگر روزنامه نگار واجد شرط وجود نداشته باشد، کار تاریخ نگار بسیار سخت و پُرهزینه خواهد بود و متاسفانه، شمار روزنامه نگاران خوب رو به کاهش است و زیانی بزرگ برای جهانیان. سعی خواهد شد که این آنلاین سرنخ به تاریخ نگاران بدهد تا قضیه را دنبال و تکمیل کنند.
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
درگذشت تاريخداني كه اصلي بر «نيروي خواست جامعه» نوشت و اشعار فردوسي را محرك ايرانيان خواند
Michael Boxandall
مايكل باكساندال Michael Boxandall مورخ انگليسي كه در بسياري از دانشگاههاي كشورهاي انگليسي زبان تدريس كرده بود و تاليفات متعدد بويژه درباره تاريخ هنر و قريحه و استعداد بشر دارد آگوست 2008 در 74 سالگي درگذشت. اصل «Social Force» در شكل گيري ها ازوست. وي گفته است كه با دقيق شدن در آثار هنري و ادبي هر عصر؛ مي توان وضعيت جامعه آن زمان و خواست افراد آن را تشخيص داد و مجسم كرد زيرا كه «مشتري = تقاضا» عرضه كننده (توليد کننده و توزيع کننده) بوجود مي آورد. خصوصيات هر برهه و زمانه نيروي خواست جامعه (تقاضا) در آن عصر را كه يك عامل متغيّر است به دست مي دهد؛ مثلا هنر، ادبيات و عقايد در قرن پانزدهم در ايتاليا. خواست جامعه(نياز و تقاضا) همچنين راه جنبش ها و خيزش ها را هموار مي كند. سخنراني پروفسور باكساندال در پاييز 1982 در دانشگاه نيويورك درباره نيات ويژه ابوالقاسم فردوسي (ميهندوست بزرگ) كه در بسياري از رسانه هاي وقت انتشار يافته بود هنوز زبانزد است. باکسادال گفته بود: فردوسي نياز جامعه زمان خود را درك كرده بود. ايرانيان يك محرّك مي خواستند و نياز بود كه احساسات ملي ايرانيان برانگيخته شود و بدون آگاهي از گذشته درخشان و عمدتا قهرماني نمي شد كه اين احساسات را كه سركوب شده بود برانگيخت. براي مثال به اين شعر او توجه كنيد كه گفت: چو فردا بلند آيدش آفتاب ... من و گرز و ميدان و افراسياب ... چنانش بكويم به گرز گران كه پولاد كوبند آهنگران. اين شعر در سفر جنگي محمود غزنوي به هندوستان اورا برانگيخت چه رسد به يك امير ايراني.
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
ساير ملل
زنی انقلابی که قهرمان ملی دو قاره است
Anita
در این روز در آگوست سال 1849 گاریبالدی Giuseppe Garibaldi انقلابی بزرگ و قهرمان استقلال ايتاليا نه تنها شهر رم بلکه بانوی خود آنیتا Anita Garibaldi (آنا ماریا دا سیلواAna Maria da Silva) را ازدست داد. گاریبالدی که درجریان تلاش مسلحانه برای تامین وحدت ایتالیا شهر رم را گرفته بود تا همانند عهد باستان پایتخت ایتالیا باشد از سپاه اعزامی فرانسه به کمک پاپ شکست خورد و از رم عقب نشینی کرد که در جریان عقب نشینی آنیتا را از دست داد. آنیتا در کنار او می جنگید. گاریبالدی پیش از ایتالیا، در انقلابات استقلال آمریکای لاتین ازجمله برزیل، اوروگوئه و ... شرکت کرده بود. در برزیل بود که با آنیتا آشنا شد و ازدواج کرد. آنیتا از انقلابیون مسلح برزیل بود و اینک قهرمان ملی دو قاره (آمریکا و اروپا) بشمار می رود.
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
اجبار سرخپوستان (بوميان آمريکا) به سکونت در نقاط مشخّص (Reservations)
31 آگوست 1876 دولت وقت واشنگتن به سرخپوستان (بوميان ايالات متحده) دستور اكيد داد كه بايد در اراضي محصوري كه برايشان در نظر گرفته شده است زندگي كنند. سرخپوستان که در اصل از سيبري و شمال شرقي چين آمده اند از هزاران سال پيش از مهاجرت اروپاييان در قاره آمريكا زندگي مي كرده اند. نخستين مهاجرنشين انگليسي در آمريكاي شمالي در 1607 تاسيس شد. از جمعيت 315 ميليونی ایالات متحده دو ـ سه ميليون تن از آنان بازماندگان بوميان هستند. گفته شده است كه هنگام ورود انگليسي ها به آمريكاي شمالي، شمار بوميان اين منطقه سي تا چهل ميليون بود!. در طول چهار قرن گذشته، شمار مهاجران از يكصد و چند نفر به 315 ميليون افزايش يافته است كه حدود يك دهم آنان سياهپوست هستند که اجداد شان عمدتا به صورت برده از آفريقاي غربي به آن كشور آورده شده اند. تا نيمه قرن بيستم، بيشتر مهاجران آمريکاي شمالي از اروپاييان بودند و اينک از همه کشورها. مهاجرت از ايران به آمريکا عمدتا پس از انقلاب سال 1979 صورت گرفته است. در قرن 21 مهاجرت از هند به آمريکا وسعت چشمگير گرفته است. در ايالات متحده حدود چهل ميليون لاتينو (اسپانيايي زبانهاي آمريکاي مرکزي و جنوبي) زندگي مي کنند
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
روزي که پخش خبر از راديو آغازشد
31 آگوست 1920 پخش نخستين برنامه اخبار از راديو آغاز شد. از این روز ايستگاه راديويي MK8 مستقر در شهر ديترويت ايالت ميشيگان آمريكا پخش خبرهاي شهر، ايالت، كشور (آمريكا) و جهان (ساير ملل) را هر روز يك نوبت آغاز كرد. اين رادیو که در نخستين هفته، اخبارش را از رسانه هاي چاپي نقل مي کرد سپس از روزنامه هاي آمريكا (صاحبان خبرگزاري آسوشيتدپرس) خواست اجازه دهند نسخهيي از همه خبرهاي اين خبرگزاري را جهت پخش، همانند يك روزنامه دريافت دارد كه موافقت شد و اين كار بعدا مورد اقتباس ساير ايستگاههاي راديويي كه تا آن زمان فقط موسيقي زنده و داستان و آگهي پخش مي كردند قرار گرفت. اخبار رادیوها اینک در اتومبیلها و پیک نیک شنیده می شود و کدبانوها هنگام پخت و پز در آشپزخانه و کارگران سرگرم کار در کارگاه به آنها گوش می دهند.
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
نیرنگ هیتلر که بهانه جنگ جهانی دوم قرارگرفت!
هیتلر که قصد بازگرداندن سرزمین های ازدست رفته آلمان پس از جنگ جهانی اول را داشت و دنبال بهانه دنیاپسند می گشت 31 آگوست 1939 (نهم شهریور) چند افسر گشتاپو (اس اس) را مامور کرد که با لباس پلیس لهستان به ایستگاه رادیو شهر گلایویتس Gleiwitz بروند و در آنجا و از این رادیو به آلمان بد و بیراه بگویند. گلایویتس که یک شهر آلمانی نشین و از قرن شانزدهم گاهی توسط اتریش و زمانی آلمان (هر دو دولت از نژاد ژرمن) اداره می شد پس از شکست آلمان در جنگ جهانی اول در کنترل لهستان قرارگرفته بود. پس از پخش ناسزا به آلمان از رادیو گلایویتس، هیتلر بهانه لازم را به دست آورد و روز بعد (یکم سپتامبر) به لهستان حمله برد و جنگ جهانی دوم آغاز شد. تلفظ لهستانی شهر گلایویتس «گلیویسGliwis» است که در سیلسیا Silesia (تلفظ فرانسه؛ سیلزی) قراردارد.
نقل اين مطلب بدون ذکر نشاني پايگاه و نام مولف (نوشيروان کيهاني زاده) ممنوع است زيرا که نتيجه تحقيقات شخص وي و نظر اوست.
كنفدراسيون يوگوسلاوي و سرانجام آن
31 آگوست 1946 يوگوسلاوي داراي يک قانون اساسي مشابه اتحاد شوروي شد و به صورت يك كنفدراسيون مركب از شش نيمه كشور درآمد. اين کشورهاي نيم مستقل عبارت بودند از صربستان، مونته نگرو، مقدونيه، بوسني- هرزگوين، كرواسي و اسلواني. در دهه 1990 چهار ايالت اين اتحاديه از آن جدا شدند و به صورت كشور مستقل درآمدند و يوگوسلاوي مركب از صربستان و مونته نگرو شد که مونته نگرو هم در دهه اول قرن 21 از صربستان جدا شد. با فشار کشورهاي عضو «ناتو» کوزوو هم راه استقلال در پيش گرفت ولي همه کشورهاي جهان اين ج