تجربیات معلمی

ج

  مقدمه 

 

یاد گیری و یاد دهی از اولین روزهای زندگی بشری همواره وجود داشته و با زندگی انسانها عجین می باشد. چرا که بدون آموختن نمی توان در اجتماع زندگی کرد و حتی زنده ماند.آموزش کودک انسان نسبت به سایر جانداران بسیار مشکل و زمان بر می باشد بهمین خاطر اولین مربی انسان یعنی مادر و پدر باید روزهای طاقت فرسای زیادی را تحمل بنمایند تا بتوانند جهت تعلیم و تربیت ایشان قدمهای مثبت بر دارند و به استعدادهای نهفته ایشان پی ببرند و اورا مستعد یادگیری و مهارت آموزی برای زندگی وتحصیل علوم گوناگون بنمایند. بعد از اولیا جامعه خود نیز به عنوان مدرسه و محل تعلیم و تربیت عمل میکند اعضای خانواده ،فامیل ها ،همبازیهای کوچه و محله ودر روزگار جدید رسانه های جمعی در تعلیم و تربت انسانها نقش اساسی و اصلی را دارندبا این حال به منظور پاسخگویی به استعداد کودکان مراکز تعلیم و تربیت تاسیس شده و همه سعی دارند از همان دوران نو نهالی نسبت به آموزش و توانمندسازی کودکان وارد عمل شوند مهد کودکها ،کودکستانها ،مراکز فرهنگی ، هنری واماکن ورزشی و در نهایت مدارس باید پاسخگویی نو نهالان باشند حتی اگر کودکان به دلایلی ناتوان باشند باز این روزها مراکز ی هست که به کمک ایشان بیاید و یا اگر استعداد زیاد دارد بازمراکزی هست که پاسخگوی استعدادهای ایشان باشند دراین میان نقش معلم و مدرسه در توانمند سازی و غنی بار آمدن دانش آموزان بیسار زیاد و قابل تامل و انکار ناپذیر است. این نقش در ایام گذشته ودوربه طرق گوناگون صورت می گرفت (گاهی نفر به نفر و گاهی استاد ،شاگردی )ولی اکنون در کنار مراکز آموزشی و دانشگاهی ،  فناوری مجازی وارد عرصه شده است که مرز ،جغرافیا ،نژاد ،زبان ،کوچک و بزرگ ،فقیر وغنی نمی شناسد و در آن واحد قادر است بیشترین اطلاعات را به شکل ساده و آسان در اختیار انسانها قرار دهد بدون محدودیت زمان و مکان و خیلی ارزان. حال سعی می کنیم به عنوان معلم با مرور دو دهه فعالیت آموزشی و پرورشی روند فعالیت خود در طی این مدت را باز گویی نماییم تا نتایج مطلوب تقدیم همگان و انسانها جویای حقیقت بنماییم و بر خود و دیگران فرض بدانیم که سرعت یاددهی و یادگیری علوم و تغییر و تحول در آن و توجه زیاد به آموزش و پرورش در دنیا چقدر شتاب گرفته است و غفلت در این مورد چه ضررها را متوجه فرد و جامعه و کشور می نماید.             ورود به شغل معلمی از آرزوهای دیرین این جانب بوده و بسیار با علاقه و با جدیت وارد این شغل شدم در اوایل تصورم این بود که دانشجو با  ورود به  مراکزتربیت معلم منابع و کتابهای زیادی رامطالعه خواهد کرد و کارش پژوهش و تحقیق خواهد بود  چند هفته اول که از سال تحصیلی درمرکزتربیت معلم شهید رجایی اردبیل گذ شت فرق زیادی بین دبیرستان و تربیت معلم ندیدم به همین خاطر انتقاد زیادی بر اساتید داشتم و این کار من باعث اعتراض  دانشجویان همکلاسی شد چرا که آنها اعتقاد داشتند انتقادات من سختگیری اساتید را بدنبال خواهد داشت .بالاخره مجبور شدم مثل آنها عمل نمایم و بیشتر کتابهای تعریف شده را که به خاطرنمره باید میخواندیم را پیگیری نمایم و خیلی برایم تلخ بود که خودمان را مقید و منحصر به چند کتاب می کردیم تقریبا سرخورده و بی علاقه شده بودم و به روند آموزشیم نیز تاثیر منفی داشت به طوریکه زیاد با علاقه درسهایم را پیگیر نبودم.   سال دوم با ورود به مدارس در قالب کارورزی تقریبا به خود آمدم و اساتید مدارس نیز تاثیر خودشان را بر من گذاشت و تا حدودی توانستم علاقه قبلی را داشته باشم اما برای کلاس درس و حضور در آن و یاد دهی و یاد گیری بی تابی میکردم. تدریس و یاد دادن آرزو و عشق من بود و هنوز هم هست .   در کل تربیت معلم با وجود معایبش محاسنی هم داشت(تدریس و کلاسداری اساتید کتابخانه خوب و فعال ،سالن ورزشی عالی و...) ایرادات زیادی به نحوه آموزش در ایران  داشتم و دارم. وحتی در کارشناسی ارشد موجب مشاجرات می شد و برخلاف دوره های قبل مورد تحسین اساتید تراز اول کشور قرار میگرفتم واغلب اساتید طرفدار نظریات من بودند و حتی از اجرای آن در کشورهای پیشرفته خبر می دادندو یکی از اساتید از اجرای طرح پیشنهادی من در اوایل انقلاب با نام اختصاری طرح تام خبر داد اما نتوانست اطلاعات بیشتر در اختیارم قرار دهد.   به نظر من در تغییر شیوه های یاد دهی و یادگیری در آموزش و پرورش نباید شیوه مکتب خانه ای را به کلی حذف و کلا از غرب تبعیت می کردند شیوه مکتب خانه ای را غرب از ما گرفت و خود توسعه داد به همین خاطر د رکلیه علوم از ملل شرق جلو افتادند در لابلای تجربیات خود مواردی را از کار خودم به روش مکتب خانه ای گزارش خواهم داد که این گفته را تایید میکند و اکثرا در کشورهای پیشرفته امروزی به نوعی از این روش آموزش گذشته ما استفاده می کنند.

درک معلمین، اولیا و دانش آموزان از این فرآیند چیست؟


نقطه ای را که دانش آموز از نظر علمی در آن قرار دارد و جایگاه دانش آموزان در هر مقطع و درس و کلاس کجاست؟ هدف های رفتاری که باید به صورت مشاهده دربیاید و با ابزار و ملاک های عینی ارزشیابی شود چیست؟ تا چه اندازه به هدف ها، محتوا، فعالیت های یادگیری دانش آموزان، روش های ارزشیابی راهبردهای تدریس، ابزار یادگیری، زمان و مکان یادگیری پرداخته ایم و محیط های آموزشی مان عوامل اجرایی، معلم و مسئولان با این امور آشنا هستند. آیا واقعاً نقطه شروع همه فراگیران یکسان است؟ آیا همه باید به یک شکل و شیوه مورد ارزشیابی قرار بگیرند؟ آیا ارزشیابی ها استاندارد است؟و دارای اعتبار هستند؟ می توانند هدف های رفتاری موردنظر را بسنجند؟ باتوجه به مراحل پدیده آموزشی صحبت درباره افت تحصیلی نباید سطحی و گذرا باشد. کلیه مراحل از شروع نوشتن ارزش ها، دیدگاه ها، هدف تا آخرین مرحله اجرا و ارزشیابی یک به یک با شیوه های همه پرسی، پرسشنامه، همایش، سمینار، تحقیقات آماری باید مورد بررسی قرار گیرد تا به عوامل موثر در افت تحصیلی به شیوه علمی دست یافت.


• عوامل موثر در افت تحصیلی
۱- محتوای آموزشی ۲- سطح علمی معلم ۳- ناآشنایی با حیطه عاطفی و علمی دانش آموز ۴- کلی بودن هدف ها- بی ارتباطی هدف ها با جهت گیری برنامه ریزی ۵- نامشخص بودن هدف های رفتاری ۶- در دسترس نبودن کتب راهنمای تدریس برای معلم ۷- ناهماهنگی فرهنگ خانواده و نیاز جامعه با نتیجه آموزش ۸- وسعت علم ۹- عدم توالی منطقی موضوع های درسی ۱۰- عدم بررسی مشکل یابی در امر تدریس


الف: محتوای کتب درسی


در کشور ما محتوای کتب درسی توسط دفاتر تحقیق و تالیف کتب درسی به وسیله اساتید متخصص تدوین می شود. سطح ارتباط مولفین کتاب با عوامل درگیر با محتوای کتب معلم و شاگرد ضعیف بوده و نسبت به نیاز دانش آموز و تقاضای معلم بی اطلاع هستند یا حداقل شناخت از نزدیک وجود ندارد. لذا متخصصان به پشتوانه رشته تحصیلی خود به تعیین محتوای درسی پرداخته اند. موضوع های درسی مدون به عنوان منبع اصلی اطلاعاتی در برنامه آموزشی ایجاب می کند که یک سازماندهی منطقی و از پیش تعیین شده داشته باشیم. حتی گام های تدریس باید از پیش تعیین شده باشد تا مجموعه آموزشی بتواند به نحوی موثر و کارآمد به انتقال دانش بپردازد. با توجه به حجم کتب و نامتناسب بودن با درک و فهم دانش آموز و حتی زمان و مکان آموزشی با چالش های جدی روبه رو هستیم. با این شیوه جریان یادگیری به یک جریان مکانیکی مبدل شده. نقاط ضعف این شیوه طرح محتوای کتب درسی عبارتند از:


 1- معلومات تکه تکه شده و مجزا از یکدیگر در قالب دروس مجزا ارائه می شود لذا سریع فراموش می شود و از کاربرد علوم آموخته شده کاسته خواهد شد.
  ۲- برنامه درسی با موضوع محور ارتباطی با دنیای واقعی دانش آموز ندارد و مسائل و مشکلات و امور زندگی دانش آموز به طور پیوسته در برنامه درسی او گنجانده نشده است.
  ۳- به توانمندی ها، علایق و نیازها و تجربه های گذشته دانش آموزان توجه کافی مبذول نمی شود. لذا انگیزه های لازم برای یادگیری از آنها را سلب می کند
 ۴- دمحتوای کتب باید با زندگی طبیعی بیگانه نباشد.   
  ۵- درک دانش آموز از محتوا نباید تحت الشعاع کمیت آموزش قرار گیرد   
 ۶- مهارت های شناختی مورد توجه قرار گیرد  
  ۷- باتوجه به گسترش دانش بشری و پیداشدن قلمروهای جدید در علم و کثرت موضوع های درسی هماهنگی با طول زمان کلاس، تعداد شاگردان و فضای آموزش ندارد.
از طرفی می دانیم:  


۱- همه معلمین توان طراحی درسی را ندارند. ۲- همه متخصصین هم آشنایی با تدوین برنامه درسی را ندارند. ۳- برنامه درسی های روییدنی که از تعامل بین معلم و شاگرد به وجود می آید به هدف های اجتماعی تعلیم و تربیت و میراث فرهنگی نمی تواند توجه کافی مبذول کند. ۴- به هدف های مشترک و عام دست نمی یابیم. لذا نیاز داریم: ۱- متخصصین رشته های گوناگون با ادبیات برنامه ریزی آشنا باشند. ۲- مولفین در محل اجرای محتوای درس قرار بگیرند. ۳- به نقد و بررسی محتوا پرداخته شود. ۴- نظرات معلمین، نیازهای دانش آموزان و جامعه و تجزیه و تحلیل بررسی ها را یکپارچه کنند. تصمیم گیری های آگاهانه مبتنی بر روش های روشن بینانه متکی بر اهداف کلی باشد و توان اجرای اهداف رفتاری را نیز داشته باشد. ۵- محتوای دروس با تغییرات علوم، جوامع، علایق و نیازهای یادگیرنده و جامعه متغیر باشد.


ب: سطح علمی معلم


معلمی چیزی فراتر از یک تخصص علمی است. معلم باید با زمینه های تربیتی، روانشناسی، برنامه ریزی، طرح درس و شیوه های آموزش آشنا باشد که این امر با یک برنامه ریزی دقیق در سطح دانشگاهی که معلمین بعد از دستیابی به تخصص رشته ای باید در علوم رفتاری دوره ببینند بعد از تسلط کامل به جریان آموزش وارد نشوند. شغل معلمی جای آزمون و خطا نیست. متخصص آگاه و کاردان باید معلم باشد. معلمان در دوره های تربیت معلم برای تدریس و برنامه ریزی آگاهی های لازم را کسب کنند شناخت دائمی با نیازهای دانش آموزان لازمه کار معلمی است. در دنیای امروز نقش حاکمانه معلم که زاییده خبرگی اوست به نقش تسهیل کنندگی و مشاور و راهنمای یادگیرنده تبدیل شده.


ج: ناآشنایی با حیطه عاطفی دانش آموزان


در سیستمی که یادگیری براساس علایق و نیازهای فراگیران نیست ایجاد انگیزه تقریباً صفر است و در صورتی که انگیزه و رغبت درونی برای یادگیری لازم است مواجه شدن کودک با مسائل واقعی ایجاد شگفتی، کنجکاوی و محرک درونی برای او می نماید و احتیاج به تشویق و تنبیه و محرک های بیرونی ندارد. در سیستم ما دانش آموزان به کسب دانش و معلومات نائل می شوند اما سطحی و صوری و متکی بر حافظه آنها است در صورتی که یادگیری باید معنادار و پایدار باشد. مهمترین انتظار از سیستم آموزشی تربیت عقلانی است. حال ما تا چه اندازه فرزندانمان را با مسائل واقعی مواجه می کنیم تا تفکر کنند و با عقل و تدبیر خود به حل مسئله بپردازند. موضوع تعلیم و تربیت رشد در بعد عقلانی، عاطفی، اجتماعی و اخلاقی است. ادراک صحیح مطلب، مقایسه نظرات، درک ارتباط میان مطالب، استنتاج، استدلال و ارزیابی تا چه حد در برنامه های آموزشی ما دنبال می شود. مسئولیت پذیری، رعایت حقوق دیگران، ارزشگذاری به کار دیگران و در نظر گرفتن عدالت در بحث تا چه اندازه مدنظر واقع می شود. پس بررسی افت تحصیلی فقط بررسی چرایی آمار مردودی و تجدیدی نیست چه بسا کسانی که مردود می شوند ولی از نظر موضوع تعلیم و تربیت به مرحله رشد رسیده اند و چه بسا سیستم ارزشیابی ما دچار نواقصی است. در سیستم آموزش و پرورش تا چه حد کارایی (انگیزه* تخصص) تقسیم بر (هزینه* زمان) کلاس اندازه گیری می شود. به اقتصاد زمان نظرداشتن باید یکی از اهداف ما باشد. استقلال عقلانی و سرعت در انتقال یادگیری، افزایش بازدهی آموزشی را فراهم می آورد. با چنین تفکراتی هر دانش آموز برنامه آموزشی خاص خود را نیاز دارد. هر دانش آموز باید نقطه شروع و جایگاهی را که در آن قرار دارد شناسایی کند و پیوستن بین مطلب جدید و قدیم برقرار شود و هر شخصی با سطح خود ارزشیابی شود. مهارت های چگونه یادگرفتن و کشف مجهول را باید در اختیار دانش آموزان قرار داد. متاسفانه در شرایط کنونی که با نقصان های مهارتی معلمان روبه رو هستیم مسئولیت واگذاری این زمینه به ایشان دارای محدودیت است.


با استفاده از وسائل کمک آموزشی _ رسانه ای آموزش داده شود.


آنچه که فرار از مدرسه نظام بر می آید برآورد نظامی است که نوع طراحی آن موجب گریز دانش آموزان از مدرسه شده است. یکی از دلایل ترک بی موقع مدرسه بی ارتباطی محتوا با زندگی و شغل و جامعه آنان است. باید در نظام آموزش و پرورش ظرفیت ایجاد ارتباط زندگی و مدرسه را به وجود آوریم تا از نرخ ترک تحصیل بکاهیم. نجات نظام آموزش و پرورش از حالت خشک و بی روح انتزاعی و بی معنا برای دانش آموزان شاید یک راه اصلی جلوگیری از افت تحصیلی باشد. تطابق کیفیت یادگیری در محیط های آموزشی با یادگیری هایی که در محیط های طبیعی اتفاق می افتد در مدرسه در قالب زنگ ها با یادگیری موضوعی سر و کار داریم، حال آن که در ورای مرزهای مدرسه افراد در بستر زمان به گونه ای جاری و پیوسته بدون تقسیم بندی حوزه ای از دانش زندگی می کنند، باید مشوق پویایی و رفتار خلاق دانش آموزان بود. هدف آسا ن کردن کار معلم و سازمان نباشد بلکه هدف باید آنچه باشد تا یادگیری موثر و کارا رخ دهد. پژوهش ها موید آن است که مغز انسان در دریافت معنا و مفهوم به کاوش برای کشف نقشه ها و پیوندهای متقابل میان عناصر و مولفه های یادگیری می پردازد لذا طراحی آموزشی باید برمبنای ارتباط و پیوندی منطقی موجه باشد و با تلفیق مطالب از وجود مطالب تکراری غیرضروری بکاهیم و پیوسته و مستمر در حال پالایش برنامه های درسی باشیم و پیوسته و مستمر در حال آموزش معلم (در حین خدمت) باشیم. هر برنامه ای علاوه بر معیارهای عقلانی مستلزم در نظرگرفتن شرایط و امکانات محیط اجرا اعم از امکانات و شرایط انسانی و فیزیکی است.


مطالب مشابه :


ثبت تجربیات معاون پرورشی و آموزشی

راهنمایی زینب کبری (س)ناحیه 1 همدان - ثبت تجربیات معاون پرورشی و آموزشی -




تجربيات يك معلم

مجتمع آموزشی و پرورشی معراج - تجربيات يك معلم - الهم صلي علي محمد وآل محمد - مجتمع آموزشی و




تجربیات آموزشی معلمان ابتدایی

تجربیات معلم موفق تجربیات تجربیات آموزشی و پرورشی تجربیات مدیران مدارس




تجربیات معلمی

تجربیات معلمی حال سعی می کنیم به عنوان معلم با مرور دو دهه فعالیت آموزشی و پرورشی




تجربیات

آموزش و پرورشی. تجربیات . شاید بسیاری از افراد وقتی واژه دیکته را می شنوند یک معلم به




تهیه تجربیات مدون دبير و معلم

کافینت دانشجو - تهیه تجربیات مدون دبير و معلم - ارسال لیست بیمه از اینترنت - تنظیم معاملات




زندگی در ماخونیک را تجربه خواهم کرد...

نانوشته های یک معلّم پرورشی - زندگی در ماخونیک را تجربه خواهم کرد - بنده دیگری نباش که خدا




تجربیات مدون

تجربیات دبیر پرورشی. تجربیات دبیر تجربیات معلم قرآن. تجربیات معاون آموزشی و




تجربیات مدون دبیر

تجربیات یک معاون پرورشی : تجربیات مدون یک معاون آموزشی : تجربیات معلم




تجربیات مدیر آموزگاری

تجربیات یک معلم - تجربیات مدیر روز دنیا مطلع باشد و در انجام امور آموزشی و پرورشی




برچسب :