نکته ای در باره ی شعر علی عبدالرضایی

فراخوان نقد شعر( علی عبدالرضایی)

 

 

 

ساعت سه"

 

در ساعت دوی بعدازظهر

درست  سرِ ساعت دو بود

                که خانه را آب و جارو کردم

                                               در ساعت دوی بعداز ظهر

 دوش گرفتم

ریش زدم

درست وقتی که نیم ساعت از دو گذشته بود

گیلاس های شراب را هم ردیف چیدم

وخاموش کرده ام

صدای لورکا را

           حالا که نیم ساعت به سه مانده ست

این بار اول است که ماریا می آید

باید خودم را کمی شاد کنم

 ببرم پیش شراب و از شرَّش آزاد کنم

حالا که عقربه ها مایل نیستند سه بشوند

 بهتر که به گلها آب بدهم

تا ماریا بیاید درست بیست و پنج دقیقه وقت دارم

باید از این غذا که از قضا آماده ست سیر بخورم

زنگی هم به مایکل بزنم

وبگویم که دیگرتنهاییم را انجام داده ام

دقیقن بیست دقیقه تا ماریا فاصله دارم

حتمن از ایستگاه سر کوچه بیرون زده دارد لاس می زند با گلفروش دمِ خانه ام که دسته گل اش را کمی سرخ تر بپیچد

پانزده دقیقه دیگر دنیام عوض می شود جآان!

 وای چرا عطری نزنم که تشویقش کند زودتر

ها  ده دقیقه مانده به سه   هِه!

مثل گاو نر      روی ساحل سیاه سینه ام

 عجب بندری می زند دلم

باید بجنبم فقط پنج دقیقه مانده تا ظهور کند

اگرکُرستی سِت کرده باشد با زیرپوشِ سفیدش چی!؟

باید زودباشم بروم شورتم را سیاه کنم

تنها سه تا دقیقه ی ناقابل مانده که زنگِ خانه ام را بزند

می دانم که می زند

 ماریا سرِسفره پدرش بزرگ شده

همیشه در هر قراری سرِوقت می آمده حالاست که بیاید

حالا که فقط دو تا مانده تا موعود

  این تلفن هم که ما را نمود 

        چقدرزنگ می خورد لامصّب

حتمن دوباره لیلا ست

که مثل سگ ولش کردم

دوشاخه  را از پریز می کشم

وای فقط یک دقیقه مانده اما چرا این کنه ول کن نیست

گیر داده حالا به موبایلم

جانمی!  شماره ی ماریا افتاده حتمن پشت در است الو!

 افتاده ام ولو

      درست سر ِساعت سه

وای چه موحش ساعتی بود سه

ساعت سه بود بر تمامی ساعت ها

ساعت سه بود در تاریکیِ ولی عصر

دیگرنجات دهنده ای در کار نبود

 باید دوباره ایمانم را از دست می دادم

سوشیانت  

عیسای مریم و مهدی

همه وعده ی سر ِخرمن بودند

وگرنه ماریا

درست سر ساعت سه

        زنگ نمی زد که نمی آید

                                                    (علی عبدالرضایی)

جسن سهولی :

این شعر از لحاظ زبان و مواظبت آن فوق العاده است بسیار روشمند وبا احتیاط ،این یک تربیت ذهنی وحاصل تامل وپیشینه های علی عبدالرضایی است . یکی از ویژگی های زبان برخط بودن مکانی ودیداری آن است یعنی یک بعدی است اما شاعر با استفاده از دیگر ویژگی زبان آن را در مسیر از سلامت وطرح مندی انداخته ، هدایت کرده و آن را از" رشته ی سخن " یا "زنجیره ی کلام" خارج نموده ، توالی حلقه ی زنجیر را شکسته است .یعنی از بعد"برخط" به ابعاد مجسم ومجسمه رسیده است این طرح مندی از لحاظ زبانی شبکه ای از مولف های برترین متن را ارائه کرده ،محدودیت زبان را شکسته است.
این عمل در زبان،ذهن را وارد دنیای متفاوت از زنجیره ی کلام می کند و پیوست شرح می خورد . توقفگاه های برگشتی ، توام با موسیقی خاص خود ،تنیدگی وجه های متفاوت در مسیر وحدت و تعلیق وناوابستگی زمانی ومکانی – زمانی آن افزون تر- همه و همه تجلی ذهنی ومادی این شعرعلی عبد الرضایی هستند که حاصل زبان تمرینی وتربیت شده است.


مطالب مشابه :


بیوگرافی دیماریا

همچنین زیبا ترین گل لیگ پرتغال را دی ماریا از فاصله ۳۰ یاردی (۲۷ متر)به ثمر رساند.




کایخون :" مسی به کارانکا توهین کرد ، "آدم خوبه" ها همیشه خوب نیستند "

دی ماریا: داد که مرد روزهای بزرگ نیست و هنوز سالها تا رسیدن به گرد پای دی ماریا فاصله




نکته ای در باره ی شعر علی عبدالرضایی

تا ماریا بیاید درست بیست و پنج دقیقه وقت دقیقن بیست دقیقه تا ماریا فاصله




دیماریا

همچنین زیبا ترین گل لیگ پرتغال را دی ماریا از فاصله ۳۰ یاردی (۲۷ متر)به ثمر رساند.




بیوگرافی آنخل دیماریا

آنخل فابین دی ماریا در تاریخ ۱۴ همچنین زیبا ترین گل لیگ پرتغال را دی ماریا از فاصله




27به دنبال هم

صدای پایی از پله ها میومد بی شک ماریا بود چون در باز شد و ماریا از بهراد فاصله گرفت مچه




ماریا ( فصل 1 - قسمت 9 )

ماریا ( فصل 1 - قسمت 9 ) ولی فاصله اش تا زمین خیلی زیاد بود ! به اینجاش فکر نکرده بودم




برچسب :