آسيب شناسي اعتياد و عوامل اجتماعي موثر بر آن

اعتیاد به مواد مخدر به عنوان جدی­ترین مسأله اجتماعی ایران، وجوه مختلف جامعه­شناسی، روان­شناسی، حقوقی، سیاسی و ... دارد. به اعتقاد تحلیل­گران اجتماعی، اعتیاد به مواد مخدر، به­عنوان یکی از مسائل پیچیده اجتماعی درعصر حاضر است که زمینه ساز بروز بسیاری از آسیب­ها و انحرافات اجتماعی می­باشد. به عبارت دیگر رابطه اعتیاد با مسائل اجتماعی ارتباطی دو جانبه است؛ از یک­سو اعتیاد، جامعه را به رکود و انحطاط می­کشاند و از سوی دیگر پدیده­ای است که ریشه در مسائل اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی جامعه دارد. اعتیاد گرایش فرد را به اصول اخلاقی و معنوی و ارزش­های اجتماعی کاهش می­دهد به­طوری که آسیب شناسان اجتماعی، اعتیاد را به مثابه « جنگ شیمیایی خانگی » و « جنگ بدون مرز » می­دانند. سازمان بهداشت جهانی مسأله مواد مخدر، اعم از تولید، انتقال، توزیع و مصرف را در کنار سه مسأله جهانی دیگر یعنی تولید و انباشت سلاح­های کشتار جمعی، آلودگی محیط زیست، فقر و شکاف طبقاتی، از جمله مسائل اساسی شمرده است که حیات بشری را در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی در عرصه جهانی مورد تهدید و چالش جدی قرار می­دهد. ضرورت شناخت ابعاد و سطوح این مسأله اجتماعی زمانی عمیق­تر درک می­شود که بدانیم پدیده اعتیاد، متأثر از توسعه فن­آوری­های ارتباطی و رایانه­ای و باند­های مافیایی و دست­های پنهان است و از چنان پیچیدگی­هایی برخوردار شده که سازمان ملل متحد آن را از جرایم سازمان یافته تلقی و اقدام به صدور کنوانسیون­ها و پروتکل­های مختلف برای مقابله با آن ( کنوانسیون­های 1971، 1961، پروتکل اصلاحی 1972 و کنوانسیون 1988) نموده است. حجم گسترده تجارت و چرخش مالی مرتبط با قاچاق مواد مخدر در سطح جهان و نقش مافیای منطقه­ای و جهانی این موضوع را بسیار قابل تأمل کرده است(علی هاشمی،17:1383). 

کشور ایران به دلیل شرایط خاص و هم­جواری با مراکز عمده تولید کننده مواد مخدر و قرار گرفتن در بهترین و کوتاه­ترین مسیر ترانزیت، در چند دهه اخیر گذرگاه انتقال مواد مخدر ازافغانستان به اروپا بوده است. وجود زمینه­های رشد و گسترش مواد مخدر در ایران و قاچاق آن که هم­اکنون به یک تجارت زیرزمینی تبدیل شده است، پیچیدگی اوضاع فعلی را فراهم ساخته است و می­رود تا به یک بحران اساسی در جامعه تبدیل شود. در عرصه ملی، کشور ایران به جهت ساختار جمعیتی، موقعیت ژئوپولتیکی و فقدان استراتژی و طرح جامع ملی مبارزه با عرضه، کاهش، تقاضا و درمان معتادان، به­عنوان یکی از آسیب ­پذیرترین کشورهای جهان در مقابل مسأله مواد مخدر است. گزارش­های آماری حاکی از گسترش فزاینده اعتیاد به مواد مخدر در ایران است. به­طوری که اعتیاد بعد از بيکاری و گرانی سومین معضل اجتماعی است. در مورد آمار معتادان در ايران، اعداد و ارقام مختلفي ذكر مي­شود، بر اساس آخرين اعلام ستاد مبارزه با مواد مخدر، يك ميليون و 200 هزار نفر در ايران معتاد دائمي هستند و حدود 800 هزار نفر نيز به صورت تفنني مواد مخدر مصرف مي­كنند كه البته با توجه به اين­كه در همه جاي دنيا تعداد افرادي كه به صورت تفريحي و تفنني مواد مخدر مصرف مي­كنند بيش از معتادان دائمي است، اكثر كارشناسان به اين آمار به ديده ترديد نگاه مي‌كنند(خبرگزاری فارس، 2:1385).

برآوردهای صورت گرفته نشان می­دهد که میزان خسارت­های اقتصادی – اجتماعی مستقیم و غیر مستقیم مواد مخدر و قاچاق آن در کشور سالیانه 700 میلیارد تومان است(صادقی ، 155:1382) و به طور متوسط بر اساس آمار سالیانه حدود 200 نفر از اعضای نیروی انتظامی کشور را در جریان مبارزات از دست می­دهیم(رئیس دانا، 105:1381)

طبق گزارشات در سال 1382، سن آغاز مصرف مواد مخدر در ایران به 14 تا 16 سال رسیده است(توسلی،9:1379) و سالانه 10٪ به تعداد معتادان افزوده می­شود. رشد اعتیاد تزریقی 30٪ است و این میزان تقریباً 5 برابر جمعیت کشور است(عبدی،135:1382).

ضرورت و اهميت تحقیق

اعتیاد و سوء مصرف مواد مخدر به مثابه یک مسئله اجتماعی، پدیده­ای است که همراه با آن توانایی جامعه در سازمان­یابی و حفظ نظم موجود از بین می­رود و باعث دگرگونی­های ساختاری در نظام اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی در یک جامعه می­شود. در جامعه امروز ما، مواد مخدر در سیمای یک مسأله یا مشکل اجتماعی رخ نموده­است. این آسیب اجتماعی تعداد زیادی از مردم را تحت تأثیر قرار داده و به طور روز افزونی در حال تعامل با سایر آسیب­های اجتماعی و تبدیل شدن به یک تهدید شالوده و ساخت شکن است. امروز نخبگان و نهادهای تصمیم­ساز و تدبیر پرداز ما با نوعی فقر شناخت و ضعف تمهید و تدبیر استراتژیک و فقدان رویکردی فراگیر و همه سونگر و مبتنی بر « تعین چندجانبه » – جستجوی علل و عوامل متنوع در پس این پدیده – مواجه هستند. در نتیجه این فقر، ضعف استراتژی و تاکتیک­های متخذه برای مقابله با این تهدید، قادر به تأمین بهینه اهداف خود نبوده­اند و جامعه ما شاهد رشد روز افزون گستره و عمق تأثیرات مخرب مواد مخدر بوده است. مبارزه با این پدیده مستلزم شناخت همه ابعاد آن(اقتصادی، اجتماعی و...) است، بنابراین برنامه­هایی در امر مبارزه با مواد مخدر موفق خواهند بود که با شناخت واقع­گرایانه از این مسئله طرح و اجراشود.

چنان­چه بپذیریم در جامعه­ای با مختصات جامعه ایران بعد از انقلاب، امنیت هستی شناختی و وجودی(امنیت هویتی، ارزشی و هنجاری) مقدم بر امنیت ملی است، طبعاً باید بپذیریم که مواد مخدر، فوری­ترین و جدی­ترین تهدید ملی این جامعه است. جامعه ما با داشتن ساختار جمعیتی جوان، به نحو نگران کننده­ای مورد تهاجم گسترده مواد مخدر قرار گرفته است. از سوی دیگر علی­رغم دستاوردهای حاشیه مرزی که به قیمت رشادت های بی نظیر دست اندرکاران و شهادت بیش از 3300 نفر از رزمندگان و 10000 جانباز این عرصه به دست آمده، در داخل کشور با معضلات پیچیده­ای روبرو بوده ایم.

از این­رو ضروری است با بررسی علل اجتماعی مؤثر در بروز پدیده اعتیاد، زمینه­های ظهور پدیده اعتیاد مورد توجه واقع شود.

اهداف تحقیق

-بررسی  آسيب شناسي اعتياد وعلل اجتماعی مؤثر بر آن

- راهبرد عملی درعرصه مقابله بامواد مخدروکاهش تقاضای مواد مخدر

- فراهم نمودن تمهیدات لازم برای کاهش اعتیاد

تعاريف و مفاهيم تحقيق

اعتیاد[1]

در لغت به معنای عادت کردن و یا خوی کردن به چیزی است(دهخدا،2949:1338). سازمان ملل متحد (1950) اعتیاد را این­گونه تعریف کرده است: اعتیاد ، مسمومیت حاد یا مزمنی است که برای شخص یا اجتماع زیان­بخش می­باشد و از طریق استعمال داروی طبیعی یا صنعتی ایجاد  می­شود. اعتیاد به مواد مخدر دارای سه ویژگی ذیل است:

- احساس نیاز شدید به استعمال دارو و تهیه آن از هر طریق ممکن.

- وجود علاقه شدید به افزایش مداوم میزان مصرف دارو.

- وجود وابستگی روانی و جسمانی به آثار دارو، به­طوری که در اثر عدم دسترسی به آن ، علایم وابستگی روانی و جسمانی درفردمعتادهویدا شود(شهیدی،15:1375)

معتاد [2]

معتاد فردی است که از راه­های گوناگون نظیر خوردن،کشیدن، تزریق و استنشاق، یک یا چند ماده مخدر را با هم و به صورت مداوم مصرف می­کند و در صورت قطع آن، با مسائل جسمانی، رفتاری یا هر دو مواجه می­شوند(آقابخشی،9:1379).

مواد مخدر

مواد مخدر شامل ترکیباتی است که موجب تغییر در کارکرد مغز به صورت ایجاد حالات هیجانی، رفتارهای نابهنجار، عصبانیت یا اختلال در قضاوت و شعور فرد می­شود(محبوبی­منش،70:1382).

شیره سوخته

 پس از مصرف تریاک، ماده­ای قهوه­ای سوخته و براق به دست می­آید که به آن شیره سوخته می­گویند(ستاد مبارزه با مواد مخدر،8:1386).

حشیش

حشيش صمغ چسبناك از بوته كانابيس[3] است كه معمولاً به صورت تكه­هاي جامد مكعبي شكل فروخته مي­شود.

هروئین

نام شيميايي آن "دي استيل ـ مورفين" است و  با عمل تقطير از مرفين استخراج مي‌شود و ده برابر از مرفین قوی­تر است. هروئین  به رنگ سفید و نرم و یا کرم و قهوه­ای روشن است. هروئین بو ندارد ولی تلخ مزه است(همان:10).

ال­­اس­دی

 ال­اس­دي نخستين دارويي است كه در گروه توهم­زا­ها قرار گرفت. ال­اس­دی ماده بلوری روشن یا سفید و بی­بو است. مزه ای نسبتاً تند دارد و غالباً از آن به عنوان اسید نام برده می­شود. ال­اس­دی معمولاً به شکل قرص، بسته و گاهاً شکل­های مایع فروخته می­شود (آبادینسکی،181:1384)

کراک

 این ماده از نظر مصرف کنندگان غذای آماده[4] داروهای محرک است. انواع مختلف کراک ممکن است حاوی ترکیبی از باقی مانده­های کوکائین خالص مثل کافئین غلیظ شده و یا آمفتامین­های مختلف باشد. به نسبت دیگر مواد مخدر مدت زمان کمتری طول می­کشد تا اثراتش ظاهر شود(همان:152).

کریستال

این ماده همان هروئین است که به شکلی خالص­تر و بلوری درآمده و قدرت اعتیاد آوری آن فوق العاده بالاست. این ماده علائم مصرف هروئین را ایجاد می­کند اما با شدت بیشتر. مصرف این ماده حرکات قلب را کند نموده تا جایی که به مرگ فرد مصرف کننده منجر می­شود(ستاد مبارزه با مواد مخدر،12:1386).

پیشینه و مبانی نظری تحقیق:

 

الف :تحقیقات داخلی

 

فرحناز صالحی جونقانی (1379) نیز در پژوهش خود تحت عنوان بررسی تأثیر عوامل اقتصادی – اجتماعی بر اعتیاد، به این نتایج دست می­یابد که اکثریت معتادان از وضعیت اقتصادی- اجتماعی پایینی برخورداراند. همچنین بین سطح تحصیلات والدین، میزان درآمد، میزان انزواطلبی، میزان ناکامی در زندگی و میزان امید به آینده و اعتیاد رابطه معنی­دار وجود دارد.

کوثری )1380) در تحقیق خود تحت عنوان «جامعه شناسی اعتیاد» در تبیین منشأ اجتماعی آن، زندگی در مناطق محروم، فقر شدید، خانه­های مخروبه، خانواده­های از هم پاشیده و سایر نابسامانی­ها را منظومه عواملی می­داند که باعث انحرافات رفتاری از این­گونه می­گردد و هم­چنین معتقد است که اعتیاد اثرات سؤ زیادی بر سطح خانوادگی افراد دارد. فی المثال طلاق می­تواند به­عنوان یکی از نتایج همراه کننده اعتیاد تلقی شود.

منصوره حاج حسینی و مهناز اخوان تفتی (1382) در تحقیقی به بررسی «تأثیر سبک اسناد بر میزان گرایش و ابتلای جوانان به اعتیاد» پرداخته­اند. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه جوانان 28-18 سال ساکن شهر یزد در قالب دو گروه معتاد و غیر معتاد بود. برای جمع­آوری اطلاعات از پرسش­نامه سبک اسنادی، استفاده به عمل آمد. در پایان مشخص شد که سبک تبیین جوانان معتاد برای وقایع خوشایند و ناخوشایند، بدبینانه­تر از جوانان غیر معتاد است.

جعفر بوالهری (1382) در تحقیقی با عنوان «ارزیابی مصرف مواد مخدر در زندان­های ایران» به بررسی میزان شیوع مصرف مواد مخدر در بین زندانیان زندان­های کشور پرداخته است. این پژوهش به صورت مطالعه کمی و کیفی و به روش مقطعی انجام گرفته است. مقایسه مصرف مواد مخدر در قبل و بعد از ورود به زندان، رابطه معنی­داری را نشان می­دهد. در مورد سلامت روانی مصرف کنندگان نیز5/12% افراد سالم و 5/87% مشکوک به اختلال روانی بودند. بین مصرف مواد مخدر در زندان و اختلالات، شکایات جسمانی، وسواس و اجبار، افسردگی و روان پریشی رابطه معنی­دار وجود دارد. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش بیش­ترین ماده مصرفی در زندان تریاک بوده است.

حسین محبوبی منش (1382) در تحقیقی با عنوان «اعتیاد مردان تهدیدی علیه زن و خانواده» ، به بررسی پیامدهای اعتیاد مردان در جامعه و خانواده می­پردازد. وی اعتقاد دارد با توجه به این­که مردان، اکثریت معتادان به مواد مخدر را تشکیل می­دهند، در نقش همسر یا پدری معتاد تهدیدی جدی بر حیات فردی و خانوادگی زنان و آسیبی عمیق بر کیان خانواده محسوب می­شوند. وی پیامدهای اعتیاد مردان را چنین برمی­شمارد: پیامدهای فردی شامل عوارض جسمانی، عوارض روانی، اختلالات رفتاری، پیامدهای خانوادگی شامل نابسامانی و فروپاشی خانواده، اختلال در روابط عاطفی و جنسی زوجین، معتاد نمودن همسر، روسپی­گری همسر، خشونت علیه زن، انتقال ایدز و اختلال در روابط پدر با فرزندان و پیامدهای اجتماعی شامل استهلاک سرمایه­های اجتماعی و مادی، کاهش امنیت اخلاقی و اجتماعی، تضعیف اقتصادی، استحاله فرهنگی و استحاله سیاسی می­داند.

ب:تحقیقات خارجی   

در زمينه «ارتباط آشفتگي خانواده و مصرف مواد مخدر» نيز فارو[5] و برسينگ[6] (1990) بر روي 343 نوجوان دست به انجام يك تحقيق زدند. در نتيجه اين پژوهش مشخص شد كه کسانی که به مصرف زياد الكل و مواد مخدر مي­پرداختند، اغلب داراي خانواده­هايي با زمينه آشفته بودند.

سيمونز[7] و رابرتسون[8] (1989) در يك آزمون با نمونه آماری 343 نفر پسر كه شامل افراد معتاد و غیر معتاد مي­شد به يك رابطة دو جانبه مشخص ميان برخي شاخص­هاي رفتاري والدين و وارد شدن فرزندان به گروه­هاي منحرف هم سن و سال و نهايتاً مصرف مواد مخدر پي­بردند. بر اساس یافته های این پژوهش طرد فرزندان توسط والدين از اهميت ويژه اي در گرايش فرزندان نسبت به گروه هاي منحرف هم سن برخوردار است. اين محققان هم­چنين باور داشتند كه طرد فرزندان توسط والدين، قابليت اتكاء و اعتماد به نفس آنان را خدشه دار مي­نمايد.

بر اساس نتایج مطالعات بروك[9]،نومرا[10] و كوهن[11] (1989) الكلي­هاي دائم الخمر(نوشندگاني كه مصرف آن­ها بالاتر از حد طبيعي است) و مصرف كنندگان مواد مخدر اغلب بيان مي­كنند كه داراي تجارب سخت ناسازگاري و تعارض بین والدين و فقدان انسجام خانوادگي مي­باشند. هم­چنین تعارض كمتر در محیط خانواده و رابطه مناسب والد ـ فرزندی با مصرف كمتر مواد مخدر توسط نوجوانان مرتبط است.

نتایج مطالعات ارفورد[12](1994) در خصوص «علل اعتیاد در میان دانشجویان در آمریکا» نشان   می­دهد که اکثر دانشجویانی که معتاد بودند دچار سرخوردگی­های ساختاری و محیطی بودند. عدم رسیدگی به خواسته­های عاطفی آنان توسط اجتماع از علل گرایش آنان به اعتیاد است. 

 

بویل [13](2000) نیز در مطالعه­ای به «بررسی وجود اعتیاد در خانواده و تأثیر آن بر روی آوردن افراد به اعتیاد» می پردازد. او اعتقاد دارد که برادر بزرگتر معتاد اثر بیشتری در سوق دادن نوجوانان و جوانان به اعتیاد دارد.

هافمن[14] و سربون[15](2002) نیز در مطالعات خود به «تأثیر اعتیاد والدین در گرایش افراد به اعتیاد» پرداخته­اند. بر اساس یافته­های پژوهش آنان زمانی که والدین مواد مخدر مصرف می­کنند احتمال بیش­تری وجود دارد که فرزندانشان نیز معتاد گردند.

 

طبق یافته­های پژوهشی پيکو(2000)، خلأ عاطفی در روابط فرزندان با والدین به­خصوص پدر از عوامل گرایش آنان به اعتیاد است.

نازرول اسلام (2000) در پژوهشی با عنوان «سبک­های جنسی زندگی و پایگاه اجتماعی معتادان در بنگلادش» به این نتیجه می­رسد که معتادان جوان با تحصیلات متوسطه، درآمدهای پایین و متوسطی داشته و هم­چنین شدت اعتیاد مردان متأهل بیش­تر از مردان مجرد است. او در ادامه بر تأثیر معاشرت با دوستان معتاد در گرایش افراد به مواد مخدر می پردازد. 

  

مبانی نظری پژوهش:

 

تاکنون روان­شناسان، روان­پزشکان، جامعه­شناسان ، محققان و متخصصان،  تئور­ های مختلفی را در ارتباط با پدیده اعتیاد ارائه داده­اند. گروهی بر این عقیده­اند که آمادگی روانی، شخصیت نابهنجار، بیماری­های درناک و صعب­ العلاج علت اصلی اعتیاد است، عده­ای دیگر ناهنجاری­ها و نابسامانی­های موجود در خانواده و معاشرت با دوستان منحرف (گروه هم­سالان) را علت اصلی اعتیاد فرد می­دانند. گروهی دیگر علل اعتیاد را در اجتماع جستجو کرده و بحران­ها و بی­سازمانی­های اجتماعی را علت اصلی اعتیاد به مواد مخدر می­دانند.

نظریه­های روان­شناختی

بسیاری از روان­شناسان انحراف را بر حسب نقص شخصیت توجیه می­کنند؛ به این معنا که برخی از گونه­های شخصیت بیش­تر از گونه­های دیگر به انحراف اجتماعی گرایش دارند. (کوئن،176:1385).

روان­شناسان برای توضیح انواع کج­روی­ها اختلالات روانی وشخصیتی را به سه دسته تقسیم می­کنند:

- نقص فکری یا عقب­ماندگی ذهنی.

- روان­پریشی یا جنون.

- اختلالات از نوع نژندی یا روان­نژندی.(سخاوت ، 1380 : 18 ).

زیگموند فروید در تحلیل روان­کاوانه خود با بکارگیری مفاهیمی چون غرایز سکس و پرخاشگری، عقده ادیپ و هم­چنین «نهاد» ، «خود» و« فراخود» به­عنوان عناصر اساسی ساختار شخصیت، استدلال کرده است که خلاف­کاران، کسانی هستند که غرایز و تمایلات آن­ها در دوران کودکی بویژه در سنین 4یا 5 سالگی از سوی قواعد و فرهنگ حاکم بر خانواده واجتماع، سرکوب شده و دچار عقده اودیپ شده­اند؛ زیرا تمایلات شخصی افراد در ضمیر ناخودآگاه آن­ها یعنی «نهاد» پیوسته در تلاش است که خود را بروز دهد و «فراخود» آگاهانه وظیفه دارد تمایلات شخص را جرح و تعدیل کرده، آن­هایی را اجازه بروز می­دهد که در سطح جامعه و فرهنگ مقبولیت داشته باشند و «خود» نیز جنبه کنترلی دارد. حال کسانی که دارای رفتار ناسازگارانه هستند، بدلیل این است که «فراخود» از وظیفه خود غفلت ورزیده است. بنابراین به راحتی فرد می­تواند اصول حاکم در جامعه و عزت نفس خود را زیر پا گذاشته و دست به رفتار انحرافی بزند(گیدنز ،1373: 138- 137).

هورنای معتقد است شخص برای فرار از اضطراب ممکن است به انکار وجود آن به هر وسیله ممکن بپردازد که در این صورت شخص با آگاهی و اصرار گرایش به انجام رفتارهای انحرافی از قبیل مصرف الکل و مواد مخدر پیدا می­کند. ویلکر[16] نیز معتقد است که فرد معتاد قادر به حل مشکلات خود نیست و نمی­تواند درگیری­های عاطفی خود را به صورت مورد پسند حل کند. بنابراین به مواد مخدر روی می­آورد(شایسته، 1375 : 23). 

از نیمه دوم قرن بیستم به بعد، تبیین­های روان­شناسی رفتار انحرافی مورد تردید و انتقاد دانشمندان به ویژه جامعه­شناسان قرار گرفت. آن­ها چنین استدلال می­کنند که این قبیل نظریه­ها، عوامل اجتماعی و فرهنگی را در تبیین انحرافات نادیده می­گیرند. هم­چنین در روش مطالعات روان­شناختی اتفاق نظر چندانی وجود ندارد. در میان روان­شناسان توافق ناچیزی در مورد علل تشکیل دهنده سلامت ذهن و چگونگی سنجش ویژگی­های شخصیتی وجود دارد. از سوی دیگر بسیاری از جامعه­شناسان، اولویت دادن به تجارب دوران کودکی را مردود می­دانند، زیرا این برداشت سبب می­شود که تأثیر و نفوذ شمار کثیری از عوامل اجتماعی که بر رفتار در طول زمان اثر می­گذارد، نادیده گرفته شود.(شومیکر،291:1990 به نقل از غلامی آبیز،42:1382). از سوی دیگر از آن­جایی که مسائل اجتماعی، پدیده­هایی چند بعدی و پیچیده هستند، عوامل روان­شناسی و فردی نمی­تواند عامل بروز و گرایش افراد به بزه­کاری باشد. لذا تبیین این مسائل از دیدگاه روان­شناسانه اگر چه لازم است ولی کافی نیست. چه­بسا ممکن است ایجاد اضطراب­ها، افسردگی­ها، اختلال روانی و ... ناشی از محیط خانوادگی و اجتماعی فرد باشد(قریشی نژاد،27:1379).

رویکردهای جامعه­شناختی

در این دیدگاه گفته می­شود که هر نظام اجتماعی  قوت­ها و ضعف­های خاص خودش را دارد. نظام­های اجتماعی پیشین، نقاط قوت و در عین حال نقاط ضعفی داشتند. نظام­هایی که بر اطاعت بی­چون و چرا از سلسله مراتب اقتدار سنتی مبتنی بود و در آن روح جمع­گرایی غلبه داشت، از جهات فراوانی مثبت بود و خلاء عاطفی و انسانی در آن کمتر بود، اما در عین حال تحرک اجتماعی زیاد، پویایی و نوآوری گسترده و نیز آزادی­های فردی در آن در حداقل بود. نظام­های اجتماعی جدید، از تحرک اجتماعی رو به تزاید، پویایی، نوآوری و آزادی­های فردی پرمایه برخوردارند.اما در مقابل مشکلات خاص خود را نیز دارند. به هر حال هر ساختار اجتماعی - فرهنگی خاص، انواع خاصی از مسائل اجتمایی را به همراه دارد. در این دیدگاه مسائل اجتماعی، ابعاد و پیامدهای ناخا سته، غیر مستقیم و پیش­بینی نشده الگوهای جدید رفتار و نظام اجتماعی­اند؛ به دیگر سخن، مسائل اجتماعی هزینه­های اجتماعی سازمان خاصی از زندگی اجتماعی­اند. در واقع اگر بپذیریم که مدرنیزم و الگوهای مدرن شده زندگی اجتماعی برای جوامع ارمغان­های زیادی داشته است و رفاه، آسایش و تحرک اجتماعی و آزادی­های فردی را در جوامع گسترش داده است، تلویحاً باید هزینه­های این پیشرفت را نیز بپردازیم. مسائل اجتماعی عصر ما هزینه­هایی است که ما باید برای اتخاذ الگوهای مدرن در جامعه خویش در نظر بگیریم؛ یا الگوهای سنتی زندگی اجتماعی را در پیش گیریم و از مزایای پیشرفت در عرصه­های مختلف زندگی اجتماعی ، اقتصادی محروم شویم و در عوض مشکلات اجتماعی زندگی معاصر را نداشته باشیم و یا با جایگزین کردن ساختار اقتصادی، اجتماعی مدرن از زندگی نسبتاً مرفه و آزاد برخوردار شویم، اما تاوان آن را با شیوع مسائل اجتماعی جدید، بپردازیم(معیدفر،243:1385).

تئوری محرومیت نسبی

جرم شناسان معتقدند که نابرابری درآمد در جوامع مختلف هم تولید فشار می­نماید و هم باعث افزایش میزان جرم در آن­ها می­شود. به خاطر این­که شکاف عمده بین فقیر و غنی، کینه­توزی وعدم اعتماد را به­وجود می­آورد و چنین وضعیتی سرانجام منجر به خشونت و جرم می­شود. در جوامعی که در آن­ها نابرابری درآمد افزایش یافته است یک نوع حقارت و سرافکندگی در افراد کم درآمد ایجاد می­شود که این عامل باعث ایجاد انگیزه­های مجرمانه دربرخی از این افراد می­گردد. روان­شناسان یادآوری کرده اند که تحت این شرایط مردان جوان نسبت به وضعیت خود نگران خواهند شد، در نتیجه نسبت به افرادی که از وضعیت مطلوبی برخوردار هستند حسادت خواهند ورزید. چنان­چه آن­ها نسبت به استفاده از شیوه­های پرخاشگرانه و مخاطره آمیز در رقابت­های اجتماعی ناتوان باشند، شانس کم­تری برای موفقیت­های آینده خواهند داشت. به همین خاطر اکثر این افراد مرتکب جرم و خشونت می­شوند. این فرآیند تحت عنوان تئوری محرومیت نسبی بیان گردیده است.

مفهوم محرومیت نسبی توسط جامعه­شناسان جودیس بلاو و پیتر بلاو  (1982) مطرح شده است. آن­ها مفاهیمی را از تئوری آنومی با مفاهیمی که در مدل­های بی­سازمانی اجتماعی یافت شده است، ترکیب کرده­اند. بر طبق نظر آن­ها، افراد طبقات پایین ممکن است هنگام مقایسه شرایط زندگی خود با افراد ثروتمند، احساس محرومیت نمایند. این احساس محرومیت منجر به احساس بی­عدالتی و نارضایتی گردیده وعدم اعتماد را در آن­ها پرورش می­دهد. در نتیجه شانس پیشرفت آن­ها از طریق معیارهای مشروع مسدود می­گردد و احساس ناتوانی را به­وجود می­آورد که دشمنی و پرخاشگری و سرانجام خشونت و جرم را به دنبال خواهد داشت(مبارکی،74:1383).

نظریه­های خرده فرهنگ

نظریه­های خرده فرهنگی به تبیین این­که چگونه مردم با زندگی در محلات بی­سازمان نسبت به انزوای اجتماعی و محرومیت اقتصادی واکنش نشان می­دهند، پرداخته­اند. به خاطر تحلیل رفتگی سبک زندگی، ناکامی و افسردگی اعضای طبقات پایین ­تر جامعه یک خرده فرهنگ مستقلی را با مجموعه قوانین و ارزش­های خودی ایجاد می­کنند. در حالی­که فرهنگ طبقات متوسط برتلاش و کوشش زیاد، به تأخیر انداختن ارضاء نیازها و آموزش رسمی تأکید دارد، خرده فرهنگ طبقات پایین­تر به هیجانات، قلدری، ریسک کردن، شجاعت و ارضاء فوری نیازها تأکید می­نماید. هنجارهای خرده فرهنگی اغلب با­ارزش­های متداول جامعه تضاد پیدا می­کند، به خاطر این­که افراد فقیر شهری دریافته­اند که از عهده تقاضاهای رفتاری طبقه متوسط جامعه برآمدن غیر ممکن است . در نتیجه ساکنان محلات فقیرنشین مجبور می­شوند قانون را زیر پا بگذارند و از قوانین فرهنگ کج­رو پیروی نمایند(مبارکی،79:1383).

این نظریه بر بزهکاری جوانان متمرکز شده و در یک تحلیل جامعه شناختی، بزهکاری جوانان را برحسب ویژگی­های خرده فرهنگی آن­ها مانند ارزش­ها، باورها، عادات و شیوه­های زندگی  مورد بررسی قرار می­دهد. از جمله کوهن[17](1955)،کلووارد[18]و اوهلین[19] (1960)ماتزا[20](1964) و میلر[21](1975) معتقدند که توجه به خرده فرهنگ­ها در تبیین بزهکاری جوانان از اهمیت خاصی برخوردار است. زیرا جوامع مدرن با خرده فرهنگ­های متفاوت ساخته شده­اند و رفتاری که در یک جایگاه خرده فرهنگی خاص به عنوان رفتار به­هنجار شناخته شده است، ممکن است در جایگاه خرده فرهنگی دیگر به عنوان رفتار انحرافی در نظر گرفته شود(احمدی ، 1377 : 77 ).

  نظریه پیوند افتراقی[22]

این رویکرد توسط ادوین ساترلند برای نخستین بار در سال 1939 و در نخستین ویرایش­های کتاب او به نام اصول جرم شناسی مطرح شد. وی آن­را به تدریج و به هم­کاری دونالد کرسی، در ویرایش­های بعدی کتاب یاد شده، کامل نمود.

نظریه پیوند افتراقی بر این نکته تأکید دارد که نزدیکان و همآلانی که بزه­کار باشند تأثیر زیادی بر تشکیل و تقویت نگرش بزه­کاری می­گذارند و فرد را به سوی بزهکاری سوق می­دهند. نظریه پیوند افتراقی محتوای اجتماعی بزه­کاری را در نظر دارد و فرد بزهکار را در جایگاه اجتماعی او از حیث رابطه اش با خانواده، محله، رفقا و مصاحبان در نظر می­گیرد(مشکانی،1381­:11 ).

ساترلند درباره چگونگی انتقال فرهنگی کج­روی اظهار می­دارد که کج­روی از طریق یک گروه جریان ارتباطات اجتماعی حاصل می­شود که در واقع اصطلاح «یار بد»[23]را زنده می­کند(عدل،321:1383).

نظریه ساترلند شامل 9 خصیصه به قرار زیر است:

1- عمل مجرمان آموختنی است، نه موروثی. یعنی تا فرد آن را نیاموزد به فکر انجام دادن آن نمی­افتد.

2- آموزش از طریق ارتباط فرد با سایر افراد صورت می­گیرد و عموماً به صورت شفاهی و به کمک کلمات است و فقط در برخی موارد ممکن است از طریق حرکات چهره و قیافه انجام گیرد.

3- بخش اعظم آموزش رفتار بزهکارانه در گروه­های نزدیک که با فرد روابط صمیمانه دارند انجام می­گیرد.

4- آموزش عمل مجرمان مراحل مختلفی دارد.

الف: فنون ارتکاب جرم که گاه پیچیده وگاه ساده است.

ب: جهت دادن به انگیزه­ها،گرایش­ها، کشش­های درونی و توجیه عمل مجرمانه.

5- کسب انگیزه­ها و میل به ابراز کشش­های درونی آموختنی است. همه مردم جامعه نظر مطلوب نسبت به رعایت هنجارهای حقوقی ندارند. در برخی موارد فرد با گروهی در ارتباط است که هنجارهای حقوقی برای اعضای آن مطلوب است و گاه فرد در محیطی زندگی می­کند که افراد نزدیک به او مخالف اطاعت از آن قواعد­اند.

6- زمانی فرد به عمل بزه­کارانه دست می­زند که آمیزش او با کسانی که موافق شکستن قاعده­اند بیش­تر از کسانی است که با شکستن قاعده مخالف­اند. این بند در واقع اساس نظریه ساترلند است و به ارتباط فرد بزه­کار و غیر بزه­کاران اشاره می­کند. به عبارت دیگر براساس این نظریه روابط فرد با دیگران هنگامی که به مساله جرم ارتباطی ندارد و تا زمانی که با کار جرم آمیز پیوستگی نکند، اثری در ایجاد رفتار مجرمانه ندارد(سخاوت ، 1385 :56-55 ).

7- فراوانی معاشرت از نظر دفعات وقوع، مدت، ارجحیت و شدت می­تواند متفاوت باشد. یعنی میزان معاشرت فرد با افراد کج­رفتار در مقابل افراد به­هنجار مورد نظر است. فراوانی و مدت زمان معاشرت بسیار با اهمیت­اند. ارجحیت با اهمیت است از این نظر که اگر رفتار موافق رعایت قانون در کودکی آموخته شود، فرد در وضعیتی متفاوت با کسی قرار دارد که از ابتدا به عدم رعایت قانون تشویق شده است. ارجحیت و شدت به منزلت معاشر، به اهمیت الگوی رفتار و میزان درگیری عاطفی فرد با آن مربوط می­شود.

8- جریان یادگیری رفتارکج­روانه از طریق معاشرت شامل تمام مکانیسم­های یادگیری می­شود که برای هر رفتاردیگری ضروری است. منظور این است که یادگیری کج­روی تنها شامل تقلید نمی­شود و عمیق­تر از آن است.

9- در حالی که کج­رفتاری بیان نیازها و ارزش­های کلی است، نمی­تواند از طریق همان نیازها وارزش­ها توجیه شود. زیرا رفتار به­هنجار هم بیان نیازها و ارزشهاست. کوشش بعضی محققین برای تبیین کج­رفتاری از طریق نیازها و ارزش­ها مانند اصل خوشحالی، به دنبال منزلت بودن، انگیزه پولی و یا تحت فشار قرار گرفتن نمی­تواند کج­رفتاری را تبیین کند. زیرا این انگیزه­ها و گرایش ها در رفتارهای به­هنجار هم وجود دارد( ممتاز،1381 :82 ).

نظریه ساترلند یکی از قوی­ترین نظری­ها در زمینه پیدایش انحرافات است که تا به امروز قدرت تبیین زیادی دارد. ساترلند در قالب نظریه­اش معتقد بود که انحرافات عموماً در قالب گروه­های نخستین نظیر گروه دوستان یا خانواده آموخته می­شود. این گروه­ها بسیار متنفذ­تر از مأمورین و مسئولین رسمی مانند معلمان، کشیشان، افراد پلیس یا ابزارهای ارتباط جمعی نظیرفیلم و روزنامه می­باشند. از نظر ساترلند فرآیند یادگیری رفتار بزهکارانه شامل تکنیک­های تبهکاری، انگیزه­ها،گرایش­ها و دلیل تراشی­های لازم برای آن می­شود. بدین ترتیب یک جوان هم می­آموزد که چگونه با موفقیت دزدی کند و هم چگونه استدلال بیاورد تا دزدی خود را توجیه کند و برای آن عذر بتراشد(رفیع پور،52:1378).

بر اساس این دیدگاه در ایران تحقیقات مختلفی انجام گرفته است و معاشرت با نزدیکان، همکاران و به­ویژه دوستان معتاد و منحرف، تقلید از اطرافیان، معاشرت در محیط­های ناسالم و گوناگون از جمله مدرسه و محیط­های آموزشی نامطلوب از جمله عوامل اصلی اعتیاد به مواد مخدر ذکر شده است(کرم پور ، 1379 : 32- 34 ).

[1]. Addiction

[2]. Addicted

 [3]. Canabise

 

6- Farrow

7- Brissing

[7]. Simons

[8]. Robertson

[9]. Brook

[10]. Nomura

[11]. Cohen  

[12]. Orford

[13]. Boyle

[14]. Hoffman

 

 

[17]. Cohen

[18]. Cloward

[19]. Ohline

[20]. Matza

[21]. Miller

[22]. Differential association theory

[23]. Bad companion

 

پیشنهادات

در طول دو دهه اخیر ، عمده منابع ، امکانات ، فرصت ها و تلاش ها، در راستای استراتژی برخورد با مواد مخدر متمرکز گردید و این استراتژی دو پیامد عمده داشت. از یک سو منجر به افزایش تعداد دستگیری ها ، زندانیان مواد مخدر، کشفیات مواد مخدر، درگیری ها، گروگان گیری­ها و ... گردید و از سوی دیگر به افزایش تعداد معتادان وکاهش سن اعتیاد منجر گشت. لذا به نظر می رسد ضروری است با اتخاذ استراتژی سه جانبه ذیل از منابع موجود به طور عقلانی استفاده شود. راهبرد عملی در هر سه عرصه مذکور به شرح ذیل پیشنهاد می گردد:

 

1- مقابله با عرضه مواد مخدر

- تشکیل پلیس ویژه مبارزه با مواد مخدر و آموزش و تجهیز مناسب آن.

- جلب حمایت کشورهای اروپائی مصرف کننده مواد مخدر برای اختصاص اعتبار جهت کنترل مواد مخدر در کشور خود و انجام عملیات کشت جایگزین در افغانستان.

- نقد و نظارت مستمر بر  عملکرد و مدیریت سازمان های ذی ربط در امر مبارزه با مواد مخدر و عدم اکتفا به رویکرد محض نیروی انتظامی.

2- کاهش تقاضای مواد مخدر

- اتخاذ و ترویج رویکرد فرهنگی – اجتماعی در مقابله با پدیده اعتیاد به مواد مخدر و ایجاد تغییرات و اصلاحات ساختاری در ابعاد اقتصادی ، سیاسی ، اجتماعی و فرهنگی برای کنترل عوامل کلان اعتیاد در جامعه.

- گسترش و عملیاتی کردن طرح های ضربتی اشتغال و کاهش نرخ بی­کاری در جامعه.

- تأسیس پژوهش­گاه ویژه اعتیاد و کاهش تقاضای موادمخدر.

- ایجاد مراکز مشاوره و نجات در محلات ، ادارات ، پارک ها، ایستگاه­های راه آهن، پایانه ها، مدارس، دانشگاه­ها و پادگان­ها به طور شبانه روزی با استفاده از کارشناسان مجرب در حوزه های علمی.

- فراهم نمودن تمهیدات لازم برای کاهش احساس محرومیت نسبی در جامعه.

- تلاش برای کاهش فاصله میان انتظارات مردم با امکانات جامعه. به عبارت بهتر از یک سو می توان در تعیین اهداف اجتماعی بازنگری کرد و اهدافی را در نظر گرفت که متناسب با شرایط و امکانات جامعه باشد. بهبود شرایط و امکانات موجود جامعه و نیز تعدیل در مقررات و قواعد و تدوین خط مشی هایی برای عدالت اجتماعی در دسترسی به امکانات ، راه حل دیگری است که امکان موفقیت آن بیشتر است. چرا که دولت ها امروزه برای حل مسایل و بحران های اجتماعی چاره ای جز توسعه متعادل و پایدار به منظور بسط امکانات و فرصت های ارتقاء اجتماعی ندارند. 

- توزیع عادلانه امکانات و خدمات موجود در جامعه و استفاده برابر تمامی اعضای جامعه از فرصت های مشروع می تواند گامی در جهت مقابله با کج­روی­های اجتماعی مثل اعتیاد باشد. تا هنگامی که بخش عظیمی از جامعه از حداقل امکانات اقتصادی زندگی محروم هستند، چگونه می توان انتظار کاهش انحرافات و بزهکاری های اجتماعی را داشت. وجود رانت های عظیم اقتصادی، فرصت ها و راههای نامسروع رسیدن به ثروت و موقعیت های اقتصادی و اجتماعی بدون تحمل کمترین زحمت و کسب ثروتهای باد آورده می تواند عامل مهمی در برانگیختن افراد به ارتکاب انحرافات اجتماعی باشد. تأکید بر اهمنیت کار و تلاش فردی جهت رسیدن به موقعیت های بالای اجتماعی و اقصادی و مقابله با فرصتهای نامشروع می تواند گامی مؤثر در راستای ایجاد جامعه ای پویا و متعادل باشد. 

- کنترل مهاجرت از روستا به شهر و جذب افراد حاشیه ای و جدا شده از متن جامعه.

- فعال نمودن و گسترش سازمان­های غیر دولتی برای مبارزه با اعتیاد.

- از بین بردن ریشه های فساد و تبعیض برای ایجاد احساس عدالت در میان مردم.

- ایجاد زمینه مشارکت اجتماعی و سیاسی جوانان و جلب اعتماد آنان به نظام سیاسی.

- غنی سازی اوقات فراغت جوانان و گسترش امکانات رفاهی ، آموزشی و تفریحی برای جوانان.

- تغییر شیوه های آموزش ارزش­ها و اعتقادات دینی و بکارگیری شیوه­های نوین

- آگاه سازی معلمان از طریق کارگاه­های آموزشی برای ایجاد رابطه عاطفی با دانش آموزان و القای قدرت تصمیم گیری، ایجاد روحیه ، عزت نفس و... در دانش آموزان.

- افزایش سطح آگاهی والدین نسبت به خصوصیات، نیازها و خواسته های جوان امروز و تعمیق ارتباط عاطفی و عقلانی والدین با فرزندانشان و پرهیز از « زور­گویی» ، «سرخوردگی فرزندان» و اختلافات زناشویی و ...

- جایگزینی رویکرد فرهنگی، درمانی و جبرانی به جای رویکرد قهری و انتظامی.

- تجدید نظر در شیوه های رایج بازپروری و تأکید بیشتر بر نقش مددکاران اجتماعی در توان­بخشی معتادان.

- گسترش ، تقویت و تجهیز مراکز بازپروری در سطح کشور جهت سرویس­دهی کیفی و کاهش زمان نوبت دهی به معتادان درمان­جو و حذف تشریفات اداری و بوروکراسی زائد و امکان بستری شدن مددجویان برای حداقل یک الی دو سال ، خصوصاً در مراکز اجتماع درمان(TC).

- گسترش روش­های گروه درمانی ، خانواده درمانی ، کار درمانی و مذهب درمانی معتادان مددجو.

 

فهرست منابع فارسی

.

آقا­بخشی، حبیب(1379). «اثرات اعتیاد پدر بر کارکردهای خانواده»، فصل­نامه علوم اجتماعی،شماره10.

بوالهری،جعفر(1382). « ارزیابی سؤ مصرف مواد مخدر در زندا های ایران »، فصل­نامه علمی ، پژوهشی سؤ مصرف مواد ، سال اول شماره 3 .

 

حاج حسینی، منصوره ؛ اخوان تفتی، مهناز (1382). «مقایسه سبک اسناد درجوانان معتاد و غیر معتاد شهر یزد»، فصل­نامه اعتیاد پژوهی ، سال اول، شماره 3

شایسته، سیاوش(1375). مقایسه شخصیتی جوانان معتاد به مواد مخدر و جوانان عادی در گروه سنی 22-14 سال در استان اصفهان،پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه تربیت مدرس

شهیدی،محمد حسن(1375). مواد مخدر، امنیت اجتماعی و راه سوم ، تهران: انتشارات اطلاعات.

صادقی اهری، سعید(1379). «بررسی علل بازگشت مجدد به اعتیاد در بیماران مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد وابسته به بهزیستی»، فصل نامه اعتیاد پژوهی، سال اول ، شماره 2.

صالحی جونقانی،فرحناز(1379). بررسی تأثیر عوامل اقتصادی- اجتماعی مؤثر بر اعتیاد؛مطالعه موردی: زندان شهر کرد ، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه شیراز.

عبدی،كافيه(1380). عوامل اعتياد در ميان حاشيه نشين­ها،پايان نامه كارشناسي ارشد جامعه شناسي دانشگاه تهران.

غلامی آبیز، محسن(1381). « بررسی علل اقتصادی – اجتماعی مؤثر بر اعتیاد؛ مطالعه موردی اردوگاه پیربنان شهر شیراز » ، فصل­نامه علمی ، پژوهشی سؤ مصرف مواد ، سال دوم ، شماره 5

قریشی نژاد، رقیه (1379). بررسی و مقایسه ویژگی های شخصیتی معتادان به مواد مخدر با افراد عادی در شهرستان قزوین،ژرفای تربیت،سال دوم،ش،17.

کرم پور، رزا(1379). ارزیابی تحقیقات انجام گرفته در خصوص اعتیاد و مصرف مواد مخدر در ستاد مبارزه با مواد مخدر، ژرفای تربیت،سال دوم ، شماره 10.5

کوئن، بروس(1373).مبانی جامعه شناسی، ترجمه غلام عباس توسلی و رضا فاضل: تهران انتشارات سمت .

  کوثری، مسعود(1382). «آنومی اجتماعی و اعتیاد به مواد مخدر»، فصل­نامه علمی ، پژوهشی سؤ مصرف مواد ، سال دوم ، شماره 5..

  گیدنز، آنتونی(1373). جامعه شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، تهران: نشر نی.

مبارکی، محمد(1383). بررسی رابطه بین سرمایه اجتماعی و جرم، پایان نامه کارشناسی ارشد دانشگاه شهید بهشتی دانشگاه تهران.

محبوبی منش، حسین(1382). « اعتیاد مردان، تهدیدی علیه زن و خانواده »، فصل­نامه شورای فرهنگی، اجتماعی زنان ، سال ششم، شماره 2.

ممتاز، فريده (1381). انحرافات اجتماعي، نظريه ها و ديدگاه ها، چاپ اول، تهران: شركت سهامي انتشار.

هاشمي، علي(1383﴾.نگاه نو، اقدام نو در مبارزه با مواد مخدر، رياست جمهوري ستاد مبارزه با مواد مخدر

 

منابع لاتین

- Islam,SK. Nazrul and et al (2000).« sexual life style ,Drug habit and socio- demographic status of  Drug Addict in Bangladesh». Public Health, vol.114 ,N.5

-Brissing, Peter, Farrow. JA (1990) a new look at gender difference in drinking and driving in flunkies experiences and attitudes among new among new adolescent drivers. Health Education & Behavior, Vol. 17, No. 2 http:// مطالب مشابه :

آسيب شناسي اعتياد و عوامل اجتماعي موثر بر آن

در مورد آمار ضرورت و اهميت تحقیق . اعتیاد و در تحقیق خود تحت عنوان «جامعه شناسی اعتیاد




اعتیاد

پزشکی، روان‌شناسی و جامعه اعتیاد در ایران موضوعیست که سالها مورد توجه




جامعه‌شناسی

جامعه شناسی در جامعه هایی مانند جرم، انحراف، و انقلاب را مورد تحقیق قرار می اعتیاد. فصل




پایان نامه در مورد اعتیاد

پایان نامه در مورد اعتیاد تحقیق در خصوص تأثیر سطح اقتصاد خانواده بر جامعه شناسی




آسیب شناسی اجتماعی

به عنوان مثال مسأله اعتیاد را در اصول روش تحقیق که در علوم و جامعه شناسی




بررسی ویژگی های اجتماعی زنان متقاضی طلاق(فصل دوم/ پیشینه تحقیق)

جامعه شناسی تحقیق های گذشته که در داخل و خارج نظریه های که در مورد خانواده




جامعه شناسی جنایی

( جنون، اعتیاد جامعه شناسی در لغت به معنای با روش های علمی مورد بررسی و تحقیق




برچسب :