من چه سرشار سبزم و چه مستانه غرور
عمليات حمله به H3 يكي از
اين شگفت انگيز ترين و غرور افرين ترين رخدادهاي جنگ تحميلي است كه به نام دلاور
مردان هميشه سر افراز نيروي هوايي جمهوري ايران و فانتومهاي هميشه حاظر به رزمشان
در قلب تاريخ به ثبت رسيده . و اين سندي دال بر استقامت . پايداري و اقتدار اين
سرزمين است و درسي براي تمامي دشمناني كه چشم طمع به اين خاك دارند .
تقديم به
روح پاك شهداي نيروي هوايي ايران .
عمليات اچ 3 يکي از بزرگترين عملياتهاي
هوايي دنياست که به نام فانتومها ثبت شده است. فانتومهاي ايراني طي يک عمليات
پيچيده و تحسين برانگيز در 4 آوريل 1981 (فروردين 1360) پايگاه هوايي الوليد در
مجموعه اچ 3 واقع در غرب عراق، در نزديکي مرز اين کشور با اردن را بکلي نابود
کردند.
در مجموع بيش از 48 هواپيماي عراقي که بيشتر آنها بمب افکنهاي روسي (ميگ
23، سوخو 20، تييو 16، تييو 22) بودند در اين عمليات از بين رفتند. حمله به اچ 3 از
لحاظ فني يکي از پيچيده ترين عملياتهاي هوايي جهان بشمار مي رود و از نظر
دستاوردهاي نظامي نيز با توجه به نابودي کامل 48 هواپيماي دشمن در رده بزرگترين و
موفقترين عملياتهاي نظامي جهان قرار مي گيرد. اين عمليات در 1981 يعني زماني که
نيروي هوايي ايران از برتري بي چون و چرايي بر نيروي هوايي عراق برخوردار بود به
انجام رسيد.
مي دانيم که در اول مهرماه 1359، يکروز پس از آغاز جنگ و حمله ي
هواپيماهاي عراقي به فرودگاه مهرآباد نيز يکي از بزرگترين عملياتهاي هوايي جهان با
شرکت بيش از يکصد و چهل هواپيماي جنگي بر فراز عراق انجام شد. اين عمليات از نظر
تعداد هواپيماهاي شرکت کننده در آن يکي از منحصر بفرد ترين نبردهاي هوايي جهان پس
از جنگ جهاني دوم بشمار مي رود. در اين حمله بسياري از تاسيسات زيربنايي عراق،
پايگاهها و دپوهاي ارتش عراق در مرز اين کشور با ايران نابود شد. در سال 1981 منابع
اطلاعاتي ايران دريافتند که نيروي هوايي عراق تعدادي از بمب افکنهاي خود را براي
دور ماندن از حملات هواپيماهاي ايراني و جلوگيري از نابودي آنها بر روي باند
فرودگاه به پايگاهي در دورترين نقطه ي غرب اين کشور منتقل ساخته است؛ به يکي از
پايگاههاي سه گانه ي اچ 3 با نام الوليد. هيچ کارشناس نظامي تا آنوقت تصور نمي کرد
که اين پايگاه ها که در غربي ترين نقطه ي خاک عراق و در نزديکي مرز اين کشور با
اردن واقع شده است روزي هدف حمله ي جنگنده هاي ايراني قرار گيرد. هواپيماهاي ايراني
براي بمباران اين پايگاه ميبايست از مرزهاي شرقي عراق وارد شده و پس از گذشتن از
آسمان بغداد و بسياري از شهرهاي ديگر که تاسيسات پدافندي موثري داشتند به اچ 3 مي
رسيدند و پس از انجام عمليات دوباره از همين مسير باز مي گشتند. در تمام طول مسير
جداي از موشکهاي زمين به هوا و توپهاي ضد هوايي، هواپيماهاي رهگير عراقي نيز وجود
داشتند که در صورت حمله، با توجه به برتري تعداد آنها نسبت به هواپيماهاي مهاجم
ايراني بدون شک ادامه ي عمليات را براي هواپيماهاي ايراني غيرممکن ميساختند. عبور
جنگندههاي ايراني از عرض کشور عراق و رسيدن به دورترين نقطه ي خاک اين کشور مسئله
اي نبود که از چشم رادارهاي عراقي پنهان بماند. با توجه به اين مسائل احتمال يک
حمله ي غافلگيرانه از طرف ايران منتفي و غيرممکن انگاشته ميشد. اما در آنسوي جريان،
افسران نيروي هوايي ايران باور ديگري داشتند. خلبانان ايراني مصمم بودند تا اين
عمليات را به هر طريق ممکن به انجام رسانند. بدين ترتيب پايگاه هوايي نوژه ي همدان
آبستن يکي از رويدادهاي بزرگ تاريخ شد. در اين پايگاه افسران نيروي هوايي اقدام به
طراحي يکي از شگفت انگيزترين و جسورانه ترين حملات هوايي تاريخ كردند.
تنها
نمونه هاي ديگر براي عمليات اچ 3 ، عملياتهايي بود که نيروي هوايي رژيم اسرائيل در
جنگهاي 1967 و 1973 موفق به انجام آن شده بود. در ژوئن 1967 طي جنگهاي شش روزه،
اسرائيلي ها بخش اعظم نيروي هوايي مصر را روي زمين از ميان برداشتند. در اکتبر 1973
نيز، طي جنگهاي بيست روزه (که اعراب آنرا جنگ رمضان و اسرائيلي ها آنرا جنگ يوم
کيپور نام نهادند) نيروي هوايي صهيونيستي موفق شد بسياري از هواپيماهاي مصري را بر
روي باند فرودگاه از ميان بردارد. در همين سال چهار فانتوم رژيم اسرائيلي ساختمان
ستاد مشترک ارتش سوريه را در قلب دمشق با خاک يکسان کردند (که البته فقط دو تاي
آنها سالم به پايگاههايشان بازگشتند).
حال ايرانيها مي رفتند تا عملياتي
را به انجام رسانند که در صورت موفقيت به يک اسطوره در تاريخ جنگهاي هوايي بدل مي
شد. در طراحي عمليات به گونه اي عمل شد که در وحله ي اول به يک داستان علمي، تخيلي
بيشتر شباهت داشت تا يک عمليات هوايي در شرايط جنگ واقعي. قرار بود 8 فانتوم، از
فرودگاهي در شمال غرب کشور به پرواز درآيند. اين هواپيماها بايد از کوهستانهاي مرزي
عراق و ترکيه و در ارتفاعي پايين پرواز ميکردند و پس از طي مسافتي طولاني بر روي خط
مرزي عراق و ترکيه (که احتمالا در مواقعي نيز مستلزم ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ به حريم
هوايي ترکيه بوده است) خود را به اچ 3 برسانند. فانتومها پس از فروريختن بمبهايشان
بر سر هواپيماهاي عراقي ميبايست از همان مسير قبلي به پايگاههاي خود بازميگشتند.
عمليات بايد کاملا غافلگيرانه انجام ميشد و فانتومها تا لحظه اي که بر فراز اچ 3
ظاهر مي شدند نبايد هيچ نشانه اي از يک حمله هوايي را آشکار ميکردند. در راه بازگشت
مسلما عراقيها که ديگر از حمله آگاه شده بودند هواپيماهاي خود را بدنبال فانتومها
مي فرستادند و هواپيماهاي ايراني در اينجا نيز بايد در صورت درگيري خود را حفظ
ميکردند. در تمام طول مسير هواپيماها ميبايست در ارتفاع پايين (20 تا 30 متري)
پرواز مي کردند تا از ديد رادارهاي دشمن پنهان بمانند. در حالت عادي، پرواز در
ارتفاع پايين به قدرت و مهارت بسياري نيازمند است اما پرواز در ارتفاع پايين بر
فراز منطقهاي کوهستاني تقريبا به کاري غيرممکن ميماند که تنها از عهده خلباناني بر
ميآيد که داراي مهارت و قدرت عکس العمل بالايي باشند. (تصور غير ممکن بودن چنين
کاري چندان دشوار نيست. در حالت رانندگي با يک اتومبيل با سرعتي معدل 200 کيلومتر
بر ساعت بسياري از مواقع راننده پس از مشاهده ي مانعي در مقابل خود به سختي مي
تواند از خود عکس العمل نشان دهد. زماني که چشم انسان موفق به ديدن مانعي در برابر
خود مي شود و مغز دستور عکس العمل اعضاي بدن را از قبيل؛ گرفتن کلاچ، فشار بر روي
ترمز يا ... را صادر مي کند اتومبيل با سرعت 200 کيلومتري خود عملا به مانع رسيده
است و برخورد اجتناب ناپذير جلوه مي کند. حال وضعيتي را تصور کنيد که خلبان ناگهان
با ديدن قله اي در مقابل خود سعي در بالا کشيدن هواپيما ميکند. طي چند ثانيه خلبان
بايد هواپيما را از فراز مانع عبور دهد در حالي که با 5/2 برابر سرعت صوت به سمت آن
در حرکت است. اين توضيح مي تواند دشواري پرواز بر فراز کوهستان در ارتفاع پايين را
نشان دهد).
عمليات اگر فقط همين مشکلات را هم داشت به اندازه ي کافي غيرممکن به
نظر مي رسيد اما مسئله ي ديگري وجود داشت که مهمترين چالش پيش روي عمليات بود. هيچ
هواپيمايي به علت محدوديت سوخت نمي توانست چنين مسير طولاني را رفته و بازگردد. پس
در حين عمليات و بر فراز آسمان عراق که نفوذ با جنگنده ها هم در آن به اندازه ي
کافي دشوار بود مي بايست يک بويينگ براي رساندن سوخت به فانتومها با آنان همراه
ميشد. آيا يک بويينگ ميتوانست خود را از ديد رادارها مخفي کند؟ سرعت بويينگ بسيار
کمتر از سرعت هواپيماهاي جنگنده است بنابراين فانتومها نمي توانستند همراه اين
هواپيماهاي غول پيکر حرکت کنند و در تمام طول مسير از آن در برابر جنگنده هاي عراقي
محافظت کنند، حال اگر بويينگ در هر مرحله از عمليات توسط عراقيها هدف قرار ميگرفت
تکليف فانتومها چه بود؟ اصولا آيا يک بويينگ 707 شانسي براي گذشتن از مرز عراق و
رسيدن به نقطه اي که بايد سوختگيري در آن انجام مي شد را داشت و يا در همان مراحل
آغاز عمليات هدف هواپيماهاي رهگير عراقي قرار ميگرفت؟ طبق برنامه ريزي عمليات، پس
از اولين نوبت سوختگيري هواپيماي مادر بايد صبر ميکرد تا فانتومها عملياتشان را بر
فراز اچ 3 انجام دهند و در راه بازگشت (که اين بار ديگر عراقي هوشيار شده بودند)
دوباره عمليات سوختگيري هوايي را انجام مي داد. در هر مرحله اي از عمليات امکان
داشت واقعه ي ناخوشايندي براي هواپيماي سوخت رسان که ذاتا بي دفاع بود رخ دهد و مي
دانيم که سرنوشت فانتومها با سرنوشت بويينگ کاملا گره خورده بود. عليرغم تمامي اين
مشکلات و برغم اينکه چنين عمليات جسورانه اي تا بحال توسط هيچ کشوري در جهان انجام
نشده بود افسران ايراني به اجراي آن مصمم بودند. در نهايت پس از بررسيها و برنامه
ريزيهاي دقيق، روز سرنوشت ساز فرا رسيد. فانتومها روز قبل، از پايگاه نوژه به
پايگاه تبریز پرواز کرده بودند. روز عمليات هر هشت هواپيما در دو گروه چهار تيمي از
باند فرودگاه برخاستند و از شمال شرق و از فراز کوههاي آرارات وارد منطقه ي مشترک
مرزي عراق و ترکيه شدند و در ارتفاع پايين بر فراز کوهستانهاي اين منطقه بسمت غرب
عراق حرکت کردند. در جايي بسيار دورتر در فرودگاه لارناکا در قبرس يک هواپيماي
بويينگ 707 متعلق به هواپيمايي ملي ايران (هما) ساعتي قبل وارد فرودگاه لارناکا شده
بود و طبق برنامه ريزي قبلي آماده ميشد تا بدون مسافر به تهران باز گردد.
قبل از آنکه هواپيما باند فرودگاه را ترک کند دو مامور اطلاعاتي ايران که
همراه مسافرين اين پرواز همان روز وارد قبرس شده بودند به داخل کابين خلبان رفتند و
با خلبان هواپيما به گفتگو نشستند. خلبان نمي توانست چيزي را که ميشنود باور کند.
انجام چنين کاري ديوانگي محض بود، شانس موفقيت چيزي در حد صفر جلوه مي کرد و کاملا
غيرممکن بنظر ميرسيد. طراحان عمليات با خود چه فکري کرده بودند؟ اين نقشه به
فيلمنامه ي فيلمهاي هاليوودي شباهت داشت و فقط با جادوي سينما و بر روي پردهي
نقرهاي امکان تحقق داشت. حتي خيالبافترين فيلمنامه نويسان هاليوودي نيز تاکنون جرات
طراحي چنين عملياتي را به خود نداده بود. او حتي بياد نداشت که در فيلمهاي سينمايي
هم چنين چيزي ديده باشد. از نظر او انجام اينکار مطلقا غيرممکن بود. جداي از اين
مساله او يک خلبان غيرنظامي بود و هيچگاه تصور نميکرد که روزي در يک عمليات نظامي
نقشي داشته باشد. اما اکنون، در کمال ناباوري خود را در بطن يکي از شگفت انگيزترين
نبردهاي هوايي جهان مييافت که همه چيز آن به عملکرد او بستگي داشت. دقايقي بعد
بويينگ 707 هواپيمايي ملي ايران، پس از اطلاع مسير خود به برج مراقبت فرودگاه
لارناکا از زمين برخاست و ظاهرا به سمت تهران و در واقع بسمت يکي از سرنوشت سازترين
جنگهاي هوايي دنيا شتافت. برنامه ريزي عمليات به طرز دقيقي صورت گرفته بود و در
ساعتي مشخص هواپيماي بويينگ ميبايد بر فراز کوهستان هاي مرزي ترکيه و عراق با
فانتومها ملاقات ميکرد. هواپيماي سوخت رسان در تماس با فرودگاههاي قبرس و آنکارا
وانمود کرد که مسيرش را گم کرده و در حال مسيريابي مجدد است. در ساعت مقرر تانکر
سوخت رسان با فانتومها در همان نقطه ي پيش بيني شده روبرو شد. فانتومها توانسته
بودند با سکوت راديويي و پرواز در ارتفاع پايين خود را از ديد رادارهاي عراقي پنهان
دارند. ظاهرا چندين بار هواپيماها در رادارهاي عراقي و ترکيه اي ظاهر مي شوند اما
عراقي ها تصور مي کنند هواپيماها متعلق به نيروي هوايي ترکيه است که مشغول گشتزني
در طول مرزهايشان هستند.
اين اشتباهي بود که کنترلهاي زميني ترکيه نيز مرتکب
شدند. هر هشت هواپيما که سوختشان پس از طي مسيري طولاني در حال اتمام بود به طور
منظم عمليات سوختگيري هوايي را انجام دادند و با شتاب به سوي هدفي رهسپار شدند که
بي صبرانه انتظارشان را ميکشيد. هواپيماي بويينگ نيز با احتياط کامل مشغول گشتزني
در طول مسير شد تا در بازگشت، دوباره عمليات سوخت رساني به فانتومها را انجام دهد.
در آنسو فانتومها در ارتفاعي پايين و در حالتي که خلبانان آن مي توانستند کوچکترين
حرکتي را بر روي زمين با چشم غيرمسلح ببينند به سمت اچ 3 در حرکت بودند. ساعتي بعد
هر هشت هواپيما ناگهان بر فراز پايگاه ظاهر شدند. پرسنل پايگاه که با توجه به دور
بودنشان از مرزهاي شرقي هيچگاه تصور نميکردند هدف هيچ نوع حملهاي قرار گيرند در
ابتدا به تصور اينکه هواپيماها خودي هستند شروع به تکان دادن دستهايشان کردند. بر
فراز پايگاه، فانتومها ارتفاعشان را افزايش دادند و پس از تقسيم شدن به دو گروه
چهارتايي به سمت هدف شيرجه رفتند. لحظاتي بعد بمبهاي چهار فانتوم اول، بصورت يک
رديف منظم بر روي هواپيماهايي که بر روي باند قرار داشتند فرود آمد و تمامي آنها را
در همان لحظات اوليه ي عمليات نابود کرد. ديگر هيچ هواپيمايي نميتوانست از باند
فرودگاه بلند شود. فانتومهاي گروه دوم نيز دو مجتمع راداري را در قلب پايگاه مورد
حمله قرار دادند و سپس با خيال راحت به درهم کوبيدن آشيانه هاي هواپيما و توپهاي
ضدهوايي پرداختند. در چند دقيقه پرسنل پايگاه در جهنمي از آتش که از همه جا شعله
ميکشيد بدام افتاده بودند. در برابر ديدگان ناباور آنها پايگاه اچ 3 با تمامي ابهت
و نفوذ ناپذيرياش در زير آتش سنگين فانتومهاي ايراني به تلي از خاکستر بدل شده بود.
فانتومها که تمامي دفاع ضد هوايي پايگاه را از بين برده بودند اينبار در ارتفاع
پايين بر روي خرابه هاي آن به شکار سربازاني مشغول بودند که اغلبشان حتي
يونيفورمهايشان را بر تن نکرده بودند و بي هدف به اينسو و آنسو مي دويدند. توپهاي
فانتومها با سيلي از رگبار گلوله به سمت هر هدف جنبنده اي شليک ميکردند و باند
فرودگاه مملو از اجساد سربازاني بود که بر روي بازمانده ها و خرابه ها افتاده
بودند. فانتومها که ديگر چيزي براي نابود کردن باقي نگذاشته بودند به سرعت صحنه ي
عمليات را ترک کردند
طراح «
عملیات H3 »
به گزارش مشرق ، تصویر زیر ، آگهی ترحیمی است که به مناسبت
هفتمین روز شهادت فرمانده وقت نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ، شهید جواد فکوری ،
از طرف خانواده ایشان در یکی از روزنامه های کثیرالانتشار ( کیهان یا اطلاعات)
منتشر شده است.
تفاوت متن این
آگهی نسبت به آگهی های مشابه در آن سال ها و حتی امروز نیز کاملاً جلب توجه می
کند.شهید جواد فکوری در دی ماه سال 1317 در محله چرانداب تبریز به دنیا آمد. وی
پس از اخذ دیپلم به نیروی هوایی پیوست و دوره های خود را در ایران و آمریکا گذراند.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ، جواد فکوری ، ابتدا به وزارت دفاع منصوب شد و در
نهایت به فرماندهی نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی منصوب رسید.
عملیات هوایی H3
از شاهکارهای دوره فرماندهی او به شمار می رود که هنوز هم جزو برترین عملیات ها در
تاریخ جنگ های هوایی محسوب می شود.
سرهنگ جواد فکوری ، به تاریخ هفتم مهرماه سال 1360 ، بر اثر سقوط هواپیمای
فرماندهان نظامی در منطقه کهریزک تهران ، شربت شهادت نوشید. تربت پاک ایشان ، در
قطعه 24 بهشت زهرای تهران و در جوار شهید دکتر مصطفی چمران قرار
دارد.
روحمان با
یادش شاد
|
عملیات "اچ3"، در فروردین ماه سال 1360، با هدف نابودی "پایگاه هوایی الولید" ارتش متجاوز صدام در غرب عراق انجام شد که یکی از بزرگترین و با اهمیت ترین عملیات های هوایی و کلاسیک در سطح جهان به شمار می رود. در این عملیات غرور آفرین، هشت فروند هواپیمای F4 با عبور از نوار مرزی دو کشور ترکیه و سوریه با پرواز ارتفاع پست و انجام 4 مورد سوختگیری در حال حرکت توانستند 48 فروند از هواپیماهای رژیم بعث را منهدم و بدون تلفات به میهن اسلامی باز گردند. مروری بر شگفت انگیزترین عملیات هوایی دنیافروردین ماه 1360ه ش همزمان با 4 آوریل 1981 میلادی عملیات اچ 3 ،بزرگترین ,پیچیده ترین وشگفت انگیزترین عملیات هوایی دنیا به نام خلبانان شجاع واسطوره ای ایران بزرگ در تاریخ ثبت شد. خلبانهای ایرانی با استفاده ازهواپیماهای جنگی فانتوم طی یک عملیات پیچیده و تحسین برانگیز پایگاه هوایی الولید در مجموعه اچ 3 واقع در غربی ترین نقطه عراق، در نزدیکی مرز این کشور با اردن را به کلی نابود کردند. در این عملیات بی نظیر بیش از 48 هواپیمای عراقی که بیشتر آنها بمب افکنهای روسی از نوع(میگ 23، سوخو 20، تییو 16، تییو 22) بودند ، از بین رفتند. مروری بر شگفت انگیزترین عملیات هوایی دنیا حمله به اچ 3 از لحاظ فنی از پیچیده ترین عملیات هوایی جهان به شمار می رود و از نظر دستاوردهای نظامی نیز با توجه به نابودی کامل 48 هواپیمای دشمن در رده بزرگترین و موفقترین عملیات نظامی جهان قرار می گیرد. این عملیات برتری بی چون و چرای نیروی هوایی ایران بردشمنان را به اثبات رساند. در اول مهرماه 1359، یکروز پس از آغاز جنگ و حمله هواپیماهای عراقی به فرودگاه مهرآباد ؛یکی دیگر از بزرگترین عملیات هوایی جهان با شرکت بیش از یکصد و چهل هواپیمای جنگی ایرانی بر فراز عراق انجام شد. این عملیات از نظر تعداد هواپیماهای شرکت کننده در آن از منحصر به فرد ترین نبردهای هوایی جهان پس از جنگ جهانی دوم به شمار می رود. در این حمله بسیاری از تاسیسات زیربنایی عراق، پایگاهها و دپوهای ارتش عراق در مرز این کشور با ایران نابود شد. اما عملیات اچ3 از ارزش به مراتب بالاتری برخوردار است.در سال 1360 منابع اطلاعاتی ایران مطمئن شدند ، نیروی هوایی عراق تعدادی از بمب افکنهای خود را برای دور ماندن از حملات هواپیماهای ایرانی و جلوگیری از نابودی آنها به پایگاهی در دورترین نقطه ی غرب این کشور منتقل ساخته است؛ به یکی از پایگاههای سه گانه ی اچ 3 با نام الولید. هیچ کارشناس نظامی تا آنوقت تصور نمی کرد که این پایگاهها که در غربی ترین نقطه ی خاک عراق و در نزدیکی مرز این کشور با اردن واقع شده است روزی هدف حمله ی جنگنده های ایرانی قرار گیرد. هواپیماهای ایرانی برای بمباران این پایگاه می بایست از مرزهای شرقی عراق وارد شده و پس از گذشتن از آسمان بغداد و بسیاری از شهرهای دیگر که تاسیسات پدافندی موثری داشتند به اچ 3 می رسیدند و پس از انجام عملیات دوباره از همین مسیر باز می گشتند. در تمام طول مسیر جدای از موشکهای زمین به هوا و توپهای ضد هوایی، هواپیماهای رهگیر عراقی نیز وجود داشتند که در صورت حمله، با توجه به برتری تعداد آنها نسبت به هواپیماهای مهاجم ایرانی بدون شک ادامه ی عملیات را برای هواپیماهای ایرانی غیرممکن می ساختند. عبور جنگنده های ایرانی از عرض کشور عراق و رسیدن به دورترین نقطه ی خاک این کشور مسئله ای نبود که از چشم رادارهای عراقی پنهان بماند. با توجه به این مسائل احتمال یک حمله ی غافلگیرانه از طرف ایران منتفی و غیرممکن انگاشته می شد. اما در آنسوی جریان، افسران نیروی هوایی ایران باور دیگری داشتند. خلبانان ایرانی مصمم بودند تا این عملیات را به هر طریق ممکن به انجام رسانند. بدین ترتیب پایگاه هوایی نوژه ی همدان میزبان افسران شجاعی شد که مصمم بودند یکی از رویدادهای بزرگ جنگ تحمیلی را خلق کنند. در این پایگاه افسران نیروی هوایی به طراحی شگفت انگیزترین و جسورانه ترین عملیات هوایی تاریخ پرداختند. تنها نمونه های دیگر برای عملیات اچ 3 ، آن هم در گستره مکانی به مرتب خیلی کوچکتر و مسافتی در حدود چند درصد عملیات کمان 99,عملیاتی بود که نیروی هوایی اسرائیل در جنگهای 1967 و 1973 موفق به انجام آن شده بود. در ژوئن 1967 طی جنگهای شش روزه، اسرائیلیها بخش اعظم نیروی هوایی مصر را روی زمین از میان برداشتند. در اکتبر 1973 نیز، طی جنگهای بیست روزه (که اعراب آن را جنگ رمضان و اسرائیلی ها آن را جنگ یوم کیپور نام نهادند) نیروی هوایی اسرائیل موفق شد بسیاری از هواپیماهای مصری را بر روی باند فرودگاه از میان بردارد. در همین سال چهار فانتوم اسرائیلی ساختمان ستاد مشترک ارتش سوریه را در قلب دمشق با خاک یکسان کردند (که البته فقط دو تای آنها سالم به پایگاههایشان بازگشتند). حال ایرانیها می رفتند تا عملیاتی را به انجام رسانند که در صورت موفقیت به یک اسطوره در تاریخ جنگهای هوایی بدل می شد. در طراحی عملیات به گونهای عمل شد که در وهله ی اول به یک داستان علمی، تخیلی بیشتر شباهت داشت تا یک عملیات هوایی در شرایط جنگ واقعی. قرار بود 8 فانتوم، از فرودگاهی در شمال غرب کشور به پرواز درآیند. این هواپیماها باید از کوهستانهای مرزی عراق و ترکیه و در ارتفاعی پایین پرواز می کردند و پس از طی مسافتی طولانی بر روی خط مرزی عراق و ترکیه (که احتمالا در مواقعی نیز مستلزم تجاوز به حریم هوایی ترکیه بوده است) خود را به اچ 3 برسانند. فانتومها پس از فروریختن بمبهایشان بر سر هواپیماهای عراقی می بایست از همان مسیر قبلی به پایگاههای خود بازمی گشتند. عملیات باید کاملا غافلگیرانه انجام میشد و فانتومها تا لحظهای که بر فراز اچ 3 ظاهر می شدند نباید هیچ نشانهای از یک حمله ی هوایی را آشکار میکردند. در راه بازگشت مسلما عراقیها که دیگر از حمله آگاه شده بودند هواپیماهای خود را به دنبال فانتومها می فرستادند و هواپیماهای ایرانی در اینجا نیز باید در صورت درگیری خود را حفظ میکردند. در تمام طول مسیر هواپیماها می بایست در ارتفاع
پایین (20 تا 30 متری) پرواز می کردند تا از دید رادارهای دشمن پنهان بمانند. در
حالت عادی، پرواز در ارتفاع پایین به قدرت و مهارت بسیاری نیازمند است اما پرواز در
ارتفاع پایین بر فراز منطقهای کوهستانی تقریبا به کاری غیرممکن میماند که تنها از
عهده ی خلبانانی بر می آید که دارای مهارت و قدرت عکس العمل بالایی باشند. (تصور
غیر ممکن بودن چنین کاری چندان دشوار نیست. در حالت رانندگی با یک اتومبیل با سرعتی
معدل 200 کیلومتر بر ساعت بسیاری از مواقع راننده پس از مشاهده ی مانعی در مقابل
خود به سختی می تواند از خود عکس العمل نشان دهد. زمانی که چشم انسان موفق به دیدن
مانعی در برابر خود می شود و مغز دستور عکس العمل اعضای بدن را از قبیل؛ گرفتن
کلاچ، فشار بر روی ترمز یا ... را صادر می کند اتومبیل با سرعت 200 کیلومتری خود
عملا به مانع رسیده است و برخورد اجتناب ناپذیر جلوه می کند. حال وضعیتی را تصور
کنید که خلبان ناگهان با دیدن قلهای در مقابل خود سعی در بالا کشیدن هواپیما میکند.
طی چند ثانیه خلبان باید هواپیما را از فراز مانع عبور دهد در حالی که با 5/2 برابر
سرعت صوت به سمت آن در حرکت است. این توضیح می تواند دشواری پرواز بر فراز کوهستان
در ارتفاع پایین را نشان دهد). در هر مرحله ای از عملیات امکان داشت واقعه ی
ناخوشایندی برای هواپیمای سوخت رسان که هواپیمای بیدفاعی است رخ دهد ،درحالی که
سرنوشت فانتومها با سرنوشت بویینگ کاملا گره خورده بود. علیرغم تمامی این مشکلات و
برغم اینکه چنین عملیات جسورانه ای تا بحال توسط هیچ کشوری در جهان انجام نشده بود
افسران ایرانی به اجرای آن مصمم بودند. در نهایت پس از بررسی ها و برنامهریزی های
دقیق، روز سرنوشت ساز فرا رسید. فانتومها روز قبل، از پایگاه نوژه به پایگاهی در
ارومیه پرواز کرده بودند. روز عملیات هر هشت هواپیما در دو گروه چهار تیمی از باند
فرودگاه برخاستند و از شمال شرق و از فراز کوههای آرارات وارد منطقه ی مشترک مرزی
عراق و ترکیه شدند و در ارتفاع پایین بر فراز کوهستانهای این منطقه به سمت غرب عراق
حرکت کردند. در جایی بسیار دورتر در فرودگاه لارناکا در قبرس یک هواپیمای بویینگ
707 متعلق به هواپیمایی ملی ایران (هما) ساعتی قبل وارد فرودگاه لارناکا شده بود و
طبق برنامه ریزی قبلی آماده می شد تا بدون مسافر به تهران باز گردد. برنامه ریزی عملیات به طرز دقیقی صورت گرفته بود و
در ساعتی مشخص هواپیمای بویینگ می باید بر فراز کوهستانهای مرزی ترکیه و عراق با
فانتومها ملاقات میکرد. هواپیمای سوخت رسان در تماس با فرودگاههای قبرس و آنکارا
وانمود کرد که مسیرش را گم کرده و در حال مسیریابی مجدد است. در ساعت مقرر تانکر
سوخت رسان با فانتومها در همان نقطه ی پیش بینی شده روبرو شد. فانتومها توانسته
بودند با سکوت رادیویی و پرواز در ارتفاع پایین خود را از دید رادارهای عراقی پنهان
دارند. ظاهرا چندین بار هواپیماها در رادارهای عراقی و ترکیه ای ظاهر می شوند اما
عراقی ها تصور می کنند هواپیماها متعلق به نیروی هوایی ترکیه است که مشغول گشتزنی
در طول مرزهایشان هستند. فانتومهای گروه دوم نیز دو مجتمع راداری را در قلب
پایگاه مورد حمله قرار دادند و سپس با خیال راحت به درهم کوبیدن آشیانه¬های هواپیما
و توپهای ضدهوایی پرداختند. در چند دقیقه پرسنل پایگاه در جهنمی از آتش که از همه
جا شعله میکشید بدام افتاده بودند. در برابر دیدگان ناباور آنها پایگاه اچ 3 با
تمامی ابهت و نفوذ ناپذیریاش در زیر آتش سنگین فانتومهای ایرانی به تلی از خاکستر
بدل شده بود. فانتومها که تمامی دفاع ضد هوایی پایگاه را از بین برده بودند اینبار
در ارتفاع پایین بر روی خرابه های آن به شکار سربازانی مشغول بودند که اغلبشان حتی
یونیفورمهایشان را بر تن نکرده بودند و بی هدف به اینسو و آنسو می دویدند. توپهای
فانتومها با سیلی از رگبار گلوله به سمت هر هدف جنبندهای شلیک میکردند و باند
فرودگاه مملو از اجساد سربازانی بود که بر روی بازمانده های خرابه ها افتاده بودند.
فانتومها که دیگر چیزی برای نابود کردن باقی نگذاشته بودند بسرعت صحنه ی عملیات را
ترک کردند. طرح اول :
طرح عملیات روزموعود شرح عملیات مطالب مشابه :برگزاری مجلس ترحیم شادروان عبدالامیر آلبوخنفرنمونه سوال درس تاریخ شناسی پیش طرح درس. عکس های دکتر عزیز نبویگذشته و طرح و تنظیم برنامههای مفید و حرفه، مجلس ترحیمی از نمونه سوالات من چه سرشار سبزم و چه مستانه غرورتنها نمونه های دیگر برای که برای طرح ریزی این عملیات، بخش ویژه طرح های نیروی هوایی برچسب : نمونه طرح های ترحیمی |