سفر نامه مشهد مقدس

سفر نامه مشهد مقدس (1)

پنج شنبه 22/10/90

نیت زیارت آقا امام رضا(ع) داشت عملی می شد هر ساله در ایام اربعین هیئت محله (2)عازم زیارت آقا می شود  با حرکت هیئت تازه بی قراری من هم آعاز می شود

اولین خوان دشوار،گرفتن مرخصی است به این اندیشیدم که اگر با درخواست مخالفت شود چه باید بکنم ؟یاد شیوه مرحوم فرخنده افتادم او دفتر دار یکی از مدارس شهرستان بندرگز بود روزی  بطور ناگهانی تصمیم گرفت به مشهد مقدس منتقل شود کار بسیار سختی بود (آنهم در وسط سال تحصیلی) یک روز صبح زود به جای رفتن به سر کاربرای پیگیری خواسته اش  در اداره کل آموزش و پرورش  عازم مرکز استان شد(آن زمان بندرگز جزء استان مازندران بود)او اولین نفری بود که  وارد اتاق مدیر کل شد  و خطاب به او گفت آقای مدیر کل امام رضا مرا طلبید می خواهم به پابوس او بروم شما که نمی خواهید مخالف این اتفاق باشید؟سپس برگه درخواست را به او داد مدیرکل لبخندی زد ،مانده بود چکار کند . واقعا قدرت مخالفت نداشت ،درخواست را تایید کرد و با آرزوی خیر او را بدرقه نمود.خوشبختانه با عنایت مدیر کار من به آنجاها نکشید . ساعت 11 پنجشنبه شب با اتوبوس وی آی پی عازم مشهد شدم با آنکه کرایه اش چند برابر بود ولی آب خوردن هم در آن نبود! ! هوا بسیار مه آلود و زمین پر از برف بود.

جمعه 23/10/90

ساعت 5/8 صبح به مشهد رسیدیم با دیدن گلدسته های حرم سلام دادم و درد دندانم را فراموش کردم . در محل اسکان هیئت منتظرم بودند بعد از صرف صبحانه عازم زیارت شدم با توجه به نزدیک بودن اربعین حسینی انبوه مشتاقان علی ابن موسی الرضا (ع)در قالب دسته هاو هیات عزاداری مشغول سینه زنی بودند زائرین اغلب آذری بودند البته زائران مازندرانی ،گلستانی و یزدی هم دیده می شدند.عرب ها ،هندی ها و پاکستانی ها هم بعضا مشاهده می شدند .یکی از کارهای من در حرم صحبت با خارجی هاست در بین زائرین خارجی لبنانی ها خارق العاده هستند آنها از فرهنگ و رفتار خیلی خوبی برخوردارند و ایران و ایرانی ها  را خیلی دوست دارند.یک شیعه عربستانی را دیدم اهل دمام و کارمند یک شرکت خارجی بود می گفت سالی یکبار به مشهد می آید از تشکیلات و امکانات حرم و بارگاه خیلی راضی بود پس از خواندن نماز مغرب و عشاء برای دوستان و بستگان دعا کردم  و برای اموات بویژه  پدر ،دایی و سید مرتضی نماز خواندم یکی از اتفاقات آنروز سینه زنی بعضی از هیئت ها در وقت نماز بود ظاهرا انها سوراخ دعا را گم کرده بودند

شنبه 24/10/90

امروز اربعین سالار شهیدان اباعبدالله الحسین (ع) است امام حسین توانست با قیام برحقش درس گذشت ،ایثار و مقاومت را در صفحات تاریخ به یادگار بگذارد امام ایثار و گذشت را از خود و خانواده اش شروع کرد، او به همه زیبایی های دنیوی نه گفت و برای پاسداری و ماندگاری دین جدش رسول الله (ص) احرام را از تن برکند و از مکه به سوی کوفه حرکت کرد اما خیانت پیمان شکنان و جفای زورمداران او را به سرزمین نینوا کشاند، آنکه راه را بر او بست ،منقلب شد و خواست اولین فدایی راهش باشد . عباس برادری را درس داد ،برای رفع عطش ساکنان خیمه ها ،خود را به نهرآب رساند تشنه بود ولی خود آب ننوشید و برای رساندن آب سر و دستانش را هدیه داد .گلوی نازنین اصغرشیر خواره  هدف اهل جفا شد و شبیه ترین انسانها به رسو الله (ص) بهمراه پسر عمش قاسم پس از مقاومتی جانانه و با تیغ اشقیاء در آغوش امام  جان دادند و زینب ،زینب آن بانوی فداکار در اربعین شهادت برادرش راوی قیام عاشورا در کاخ یزیدی شد تا کاخ استکبار بلرزد و زمینه سقوط آن فراهم شود و حماسه حسینی را برای همه تاریخ زنده نگه دارد و نیز به قوام امامت برادرزاده اش حسین ابن علی (ع) یاری رساند .

نیمه های شب باز به حرم بازگشتم .برف به شدت می بارید اما عزاداران حزن آلود بر سر و سینه می زدند .یکی از صحنه های زیبا عزاداری توام با برف روبی جوانان آذری بود که از ان فیلم گرفتم پس از ساعتی در حالیکه سعی می کردم تا سرنخورم و دست و پایم نشکند به محل اسکانم برگشتم

یکشنبه 25/10/90

امروز صبح به همراه خانم برای خرید رفتم اندکی خرید کردم قیمتها در مقایسه با پارسال به طور محسوسی گرانتر بود بعد از خواندن نماز، ناهار را خوردم ساعتی استراحت کردم

من فقط یک دفتر چهل برگ می خواستم آنهم برای نوشتن ،تمام مغازه های خیابان طبرسی را گشتم پیدا نکردم مغازه ها فقط سوغاتی می فروختند ظاهرا فراموش کردند که تمام هدف  حرکت امام رضا فرهنگی بود  . وارد خیابانی دیگر شدم اسمش نوغان بود

 مغازه ها پر بودند از ابزار تحفه ای به نام قلیان،  آخر این چه مصیبتی است که همه گرفتارش می شوند. شده نقل محافل  خانوادگی  .انگار قباحتی ندارد پدر ،مادر ،دختر و پسر همه می کشند ، یک روز حلال می شود روزی دیگر حرام ، کاش آمیرزای بزرگ  شیرازی تحریمش را ملغی نمی کرد.می گویند آثار تخریبی اش از سیگار هم بیشتر است.تازه در دنیای قلیان تا دلت بخواهد نوآوری است .

روی  تابلوی سردر مغازه ای نوشته شده بود سفره خانه امیر کبیر .حس کنجکاوی ام گل کرد، اتفاقا دو روز پیش سالمرگ سیاستمدار نوگرای عصر خویش امیر کبیر بود وارد به اصطلاح سفره خانه شدم چشمتان بد نبیند ، چشمان من که خوب نمی دیدند آخه از بس  فضا پر از دود بود یک فضای حدودا 400 یا 500 متری مسقف که در وسط آن حوضی پر آب قرار داشت و پرندگانی چون بلدرچین ،کبوتر و ......در میان مشتریان می لو لیدند، نشستم و چای خواستم .......... نه انصافا بد نبود . آمدم بیرون پس از جستجوی مجدد بالاخره دفترچهل برگی  پیدا کردم  و نوشتن را هم آغاز کردم

نماز مغرب و اعشاء را به جماعت خواندم  و سپس دعا کردم توفیق زیارت مجدد نصیبم شود. بعد از نماز صبح  سوار اتوبوس هیئت شدیم و پس از گذراندن روزی خوب عصر روز دوشنبه به شهرمان رسیدیم                                             دعا گوی شما

1-   نمی دانم چندمین سفرم به مشهد است از آنجاییکه وبلاگ شده بخشی از زندگی من گفتم چه خوب است با نوشتن سفرنامه ارتباطم با وبلاگ و شما قطع نشود

2-   هیئت مذکور از روستای سوته ده از شهرستان بندر گز بوده است


مطالب مشابه :


اجاره منزل سوئیت و آپارتمان در اصفهان

کرایه روزانه اجاره اتاق در اصفهان اسکان در مشهد، اسکان




هتل های 4 ستاره مشهد

سرویس کرایه اتومبیل با مشهد در سال 1393 در تابان مشهد. تصویر اتاق هتل




فزایش قیمت هتل‌ها هم از تعداد گردشگران اروپای شرقی کم نکرد

مشهد در ایام بنا به همین گزارش با توجه به نرخ کرایه اتاق به طور متوسط درحدود 54 پوند




نرخنامه هتل

مشهد مقدس - هتل آپارتمان یزد. هتل در غیر این صورت کرایه اتاق. ۳۰0000 ریال




سفر نامه مشهد مقدس

او اولین نفری بود که وارد اتاق مدیر کل مشهد شدم با آنکه کرایه اش در محل اسکان هیئت




برچسب :