اتصالات در معماری
به نام خدا
"نقطه ای که توسط شخص یا جسمی در ارتباط با شخص ویا اجسام درارتباط با هم اشغال میشود"
این تعریف معمول ترین تعریف مکان است.در زبان لاتینpono دارای معانی زیر است:
روی زمین قراردادن،مکان اشغال کردن،محکم کردن،دراز کشیدن ویا ته نشین شدن.
این واژباید دارای درک فضایی باشد. در ادبیات به thesis (واژه یونانی)ترجمه یا theme (مطلب)
معنا می دهد. مکان thesis یا theme درارتباط با دیگر موارد عبارت است از موجود بودن یا
نبودن. یک گواهی بر این پایه است که معنای بر زمین گذاشتن،جدا از دفتر مکان یا مالکیت است.
عزل کردن عبارت است از پائین کشیدن مسیح از صلیب و فضائی تحت لوای نوشتن پدید آمد که
می بایست خوانده شود تا به عنوان جانگزینی ترای مشاهده شخصن در آید.
در بازگشت به معماری مکان عملکردی به عنوان نظرگاه فضائی ازعلم یا هنر معماری مطرح
است: جایگزینی عناصر در فضا یا روی سطح و پیوستگی جایگزاری آنها در فضا یا سطح به وسیله
خود آن عناصر. مکان به عنوان جایگاه یک ایده یا ساختار معماری است که رابطه بین مکان و
ایدئولوژی را اثبات می کند burns in A. Kahn 1991:165) deposition. (carol (لامکان)
در معنای ادبی مخالف مکان است، به معنای پوچ و بیهوده و باطل است. در واقع جفت شدن مکان و
ایدئولوژی را نقض می کند.
تفسیر: واژه ارتباط بارها در فصل گذشته و البته در این فصل به کار رفت. به عنوان مثال در
سرفصل (یک ایده رسیدن به ارتباط) قبلا" پیرامون اساس اندازه گیری انسانی در فصل 9.A مورد
بحث قرار گرفت. ارتباطات مربوط به بدن مشخص و نامگذاری شد: بالا، پائین،چپ، راست،عقب،
جلو،داخل و بیرون. به رسیدن به مکان واژه های مشابهی مورد نظر قرار می گیرند، در حالی که
با من مرکزی در ارتباط نیستند. اما در اتصال یا انفصال عناصر با جزء دیگری همراهند. مورخ
اهل چک paul franki 1914 تلاش کرد تا زبان برجسته ای را خلق کند که از واژه هائی مانند
فضائی ،گروهی(ramuzellen) و شکل های توده ای(korperformen) برای تفکرات شمارشی
استفاده کند. واژه هائی که از روانشناسی گشتانت (gestalt) بر گرفته شده بود و از اضافه کردن
و تقسیم کردن به عنوان دو حالت ابزاری ابتدائی سود جسته استnorberg-schulz 1965) )
همچنین مراجعه شود به 9B.2 اخیرا" نیز تلاش هایی برای ایجاد سیستم ادراک پایه ای بر مبنای
تقسیم فضاصورت گرفته استpadovan 1986) ). اما هیچ کدام از این ها یا دیگر سیستم های
خود شا ملی نتوانسته اند ادعای حمایت از معماری را بکنند.
در غیاب واژگان فضائی مورد تائید ما تصوری ماهیت شناسانه را تنظیم کرده ایم که آن را با
واژه گان هم معنی درصحبت کردن مانند بالا /پائین /برروی /درزیر /ارتفاع /پست /دراز /کوتاه و
...... به کار می بریم که روابط بین عناصر را توصیف می کند که این کلمات به صورت متناوب
تکرار می شود ،بعد از (Mitchell 1990:18-21). و ما همچنین در مورد اندازه های مرتبط با
عناصر صحبت می کنیم (بزرگ /کوچک) البته تا زمانی که نخواهیم آن ها را با ابعاد و استانداد
انسانی مدوله کنیم. در حالی که استاندارد ها هم قابل استنتاج است. (چرا که بزرگ دارای این امتیاز
است که به واحد های کوچکتر از خود سنجیده می شود و به همین ترتیب)
با توجه به آنچه گفته شد تمام کیفیت های ارتباطی مشخص شدند به جز (درون و بیرون)که دارای
امتیازی در ادبیات استکه قبلا" هیچ واژه ای نداشته است. علم تفسیر را وادار به استفاده از توانایی -
هایش می کند. قبلا" بحث شده است که گویش معیار تصنعی است و بین بیرمن و درون حولی وجود
ندارد(مخالف ادبی هم نیستند)و در ضمن در مکالمات فضائی که منبع آن ها هستند نیز به همین گونه
است. در واقع مکالمات فضائی جایی است که گویش معیار از آن ساخته می شود. اما مانند تمام
تضادها و تناقضات بایه به این نکته توجه داشت که این دو واژه(درون / بیرون) معنای مقابل هم
دارند نه مخالف هم
امتیاز دیگر طولانی ایستادن ، مکانی بالا با زیر هواپیمائی از منابع است. بالا کشیدن همیشه در
مقابل تقدس و جهان قرار می گیرد و در پائین آمدن همیشه در برابر نوع بشر قرار میگیرد.
در پنسیلوانیا جائی که پیوست های زیادی از و آسمان، از تا فضا ویا حتی از صخره ها تا اتاق –
پذیرائی و حتی درجایی زیر زمین تا آب وجود دارد. یعنی پائین ترین سطح موجود و به صورت
سمبلیک آب زیر خاک، ارتباط عناصر حتی در بخش هایی از نشانه گرایی سنتی ژاپنی ها هم نفوز
کرده استthiis-evensen 1987:73,79)) .
عدم مان یابی عمودی نیازی به احساس برای اثر گذاری ندارد. از این رو شاهد در میز بالایی
ضیافتی تشریفاتی جای دارد که تنها چند اینچ تا میز اصلی فاصله دارد. در این صورت عمودی
بودن برای منظور به صورت قراردادی عقلانی در تجارت در می آید. برافراشتن یک ساختمان
درارتفاع همیشه دارای این مزیت و اعتبار است که پله هایی صعودی کننده به در ورودی به
صورت تجاری نشانی از اهمیت دارد. Vitruvius در مورد قرار گرفتن معادل در زمین های بلند
برای خدایان محافظ مانند Jupiter و juno و Minerva این گونه ذکر می کند: باید در بلند ترین
نقطه پیشنهادی باشند تا منظره وسیع تری از شهر را در اختیار داشته باشند(1486:1.7.1)
مسیحیان بعدی به صورت مشابه معابدشان را به شکل ساقه های بلند با منار مخروطی ساختند تا به
صورت استعاره ای آن ها را جایگاه بلندی قرار دهند. مثال معاصری از قدرت جایگیری در ارتفاع،
کلیسای کوچک لوکوربوزیه در نوتردام در فرانسه است که جایگزین کلیسای اولیه شده است که در
جنگ جهانی دوم بمباران شده بود. هر کسی که صعود و رفتن به کرانه ها را تجربه کرده باشد
اثرات عمیق آن را درک کرده است. تجرته های مشابه ای در ساختمان های مقدس، روحانی و
خاص در سراسر دنیا اتفاق می افتد.
مجاورت توصیف مکانی دیگری است که مکررا" با آن در ادبیات مکان یابی اتاق یا فضا با آن
برخورد می کنیم. دیاگرام مجاورت عبارت است از جدول یا ماتریسی که درجه اتصال بین فضاها
بیا اتاق ها را نشان می دهد و در سطوح نخستین تحلیل طراحی تا حصول درکی برنامه وار از از
ساختار وضیفه کاربرد دارد. همچنین برای توصیف کمبود مکانی که مجاورت فضا ها را مشخص
می کند به کار می رود. یا نهایتا" بخش اصلی در ذستان استاد است که demetri porphyries))
درحس پذیری حاشیه ای alvar Aalto تشخیس داده است. نوعی از جایگیری فضایی با امتیاز
کنجکاوی مصر همبسته مستقل است. تا زمانی ادامه دارد که حمایت از همبستگی بین بخش ها
فقط تا شکل اولیه و از میان مجاورت فضایی باشد.
تعویزات سطوح سقف و کف با مکان دیوارها یا عناصر عمودی جور هستند تا بتوانند جانشینی
فضایی ماهرانه ای را خلق کنندو ارتباط بین علامت معماری که قدرت رفتار فضایی در معماری را
درک کرده است وجود دارد. این جمع بندی مهارت شخصی کار معمار قهرمان است و مهارتی
است که ممکن است همه ما در دستان شخص دیگری غیر از خودمان تجربه کنیم چرا که ما چیزی
بیش از یا کمتر از پدیده هایی از وسعت خویش نیستیم. سنت رایج در ادبیات و تئوری معماری
تفسیر این دسته از مکالمات در راهی است که آن ها را به وسیله ی دانشجویان و معماران اداره
کنند و بدین وسیله ما میتوانیم آن ها را بین زبان شناسی معنا گرا و دید گرا تقسیم کنیم. که این کار
می تواند مارا قادر کند که مفهوم خود را به صورت کامل برسانیم در این صورت است که تئوری
موفق می شود. این موفقیت است که ما به ارزش جداسازی کامل دست یابیم که یک توانایی احساسی
در باره ی صحبت کردن در مورد موارد معماری است که به وسیله ی ایستادن در بیرون آن ها به
دست می آید. هنوز آنچه که تا کنون می دانیم این است که ما نیستیم و این جا به وسیله سنت شناسی
ما به نخستین تضاد دست می یابیم.
برای تبدیل مکان فضایی ، برای تبدیل ماهیت، برای شرح دادن آن به تجربه انسانی بدون منبع کاری
بسیار سخت است. در ضمن اینکه پارامتر ثابت در ارتباطات عنصری یا در اعلام های آن ها تجربه
انسانی است. هر گاه چپ دست یا راست دست باشیم به عنوان مثال نمی توانیم به آسانی آرزو کنیم.
(Thiis-evenson 1987:125-127) این پیوستگی با انسانیت برای بسیاری از معماران تداعی
شده است. و تقریبا" تمام مطالعات معماری در مورد مکان را معماری و سنتی کرده است (ترکیب،
لامکان،مخالف ) مخالف های بالا کلاسیک هستند. آن ها مخالفت های انسان گرایی ذاتی برای روش
تفکر کلاسیک هستند.عقیده اصلی تجربه ها معماری متاخر مانند peter eisenman , zaha hadid
و Daniel libeskind و دیگران wigley 1988) john و(. اینان سعی می کردند کار ها را
بشکنند یا نهایتا" بکوبند تا به صورت ثبات انسانی فاش شده نهایی در آید. مکان ها با توجه به اینکه
از کجا اضافه شده اند امکانات ترکیبی جدیدی در اختیار آن ها قرار می دهند. راهنما ئی ها یی که
کانستراکتیویسم روسی به دست آمده بود ارتباطات کاملی را برای نمایش قدرت نفوذ به دست می داد
و نیازی به جایگذاری کلاسیک تکراری نداشت . سوال این بود : از کجا ته اینجا بیائیم.
برای در یافت اینکه چگونه ساختار ها ی غیر کلاسیک که فرض میشود بالای عناصر هستند. به
دنبال دکانستراکتیوسیم هستند که از ساختار سنتی به وسیله کاربرد استعاری در معماری ترمیمی
یا زجر قاهر به کار می رود. به این صورت آلودگی تا سطح تنزل می یابد. دکانستراکتیوم تمام
نیرویش را برای به نتیجه رسیدن به وسیله چالش کردن ارزش های فراوان هارمونی صرف می
کند.یگانگی و ثبات و ابزار به جای منظره ی مغایری از ساختار به کار می رود. به این صورت که
منظره ای که ایراد ذاتی دارد را از ساختار می زدائیم wigley1988:11) john ) این جایگاه از
دکانستراکتیو معماری به جای روز مدرن xiopetote در ارزش های معماری سنتی به عنوان
خون نازه ای در این شریان است که ممکن است برای تئوریسین های امکانی و آن دسته معماران
آسایش گرا مناسب باشد ولی این مورد با اکثر تجربه گراها به صورت پتانسیل در آینده مشکل زا
می شود. این جا برای تئوریسین های بنیاد گرا می باشد تا بالای امکان را نیز ارزیابی کنند.
Thomas kuhnb 1970) ) در بین باز خورد در برابر دکانستراکتیوسیم و اظهار یک جابه جایی
نمونه اتفاق می افتد. اظهار وحشت باز خورد آن دسته از معمارانی که در مورد تمام موارد عدم
ثبات بحث می کنند. در دیگر سو معماران سخت برخورد قرار دارند که نیازی به تعویض نمونه ها
نمی بینند.
اگر این جا تغییر ذاتی در معماری به نظر می رسد در مورد ترکیب است که درحقیقت حرکت از
مدرنیسم ته سمت کلاسیک گرایی است که فرض می شود مورد دلخواه است. ضروری به نظر
می رسد که عناصر ترکیبات خارج شوند، مانند استحقاق عنصری باید غیر کلاسیک شوند.
دیوار ها، سقف ها و کف ها نیاز به ایستایی و توقف دارند تا تبدیل به دیوار ها، سقف ها و کف ها
شوند. ارتباط هندسی نیاز به باز نوشت کامل دارد. تمام منابع نشانه گرا، تاریخی و سنتی نیاز به
تغیرات رسمی ،ترکیبی و اجزاء هندسی دارند چیزی که قطعا" طولانی و طاقت فرساست. اما چرا
جنین چیزی اتفاق می افتد. چه ضمانتی وجود دارد که حاصل تصور فضایی ارزش آن را داشته
باشد. در حین کوشش های تفسیری توسط peter eisenman برای انتخاب میان ساختمان های
تجاری و کلاسیک به وسیله معماری که هم اکنون کارمی کند، درسه سال طراحی تجربی استودیوها
Gohn whitemam فارغ اتحصیل دانشگاه هاروارد در رشته طراحی در طی سال های 1983
84,85 بیان کرد نظریه (محدودیت طراحی من )را پس از نظریه ی (روش معماری حلقوی)با آن
همراهی می کند marvel 1986:10))
بدون فهمیدن چیزی که میگوئیم،به طور کلی در عوض از سنت و متعلقات آن دارای حالتی منفی
یا هراسناک است. موضوع تحقیق eisenman 1985 فارغ التحصیل دانشکده طراحی استادیو برای
هرmarvel مشاهده کند. طریقه ی قرارگیری معماری سنتی ممکن است بر اثر صدمات مداوم ناشی
از جنگ مقاوم و عادی باشد. Eisenman برای تغییر اندازه ی GSD ، سیل هیچکدام از اطلاعات
در طی حذف عدم دسته بندی، نشانه گذاری جابه جایی توسط تغییر موقعیت، ذخیره و پوشاندن روی لایه ها ، تخریب آنها عمل پیچیده ای نیست ، مراحل موفقیت آمیز یک چنین عملی نشان داده نمی شود برای اینکه نقاط قابل تامل مثبت و منفی آن را نشان دهد ولی نه نظیر عملکرد اشکال هندسی از نظر باستان شناسی عوامل پیشگویی مراحل بازگشت زمان است.
ما اکنون با آن سازگار شده ایم و اصل حالت تجدید اخیر را می دانیم ، حک شده گی های ماقبل تاریخ ، پیش بینی توسعه ، خاستگاه آینده ، هر لایه نیاز به این فرض دارد . من هیچ نظری در مورد فضا یا سطح واژگان برای چنین فرابرشی ندارم مگر اینکه پیشگویی «بدو نویید» در هر جایی محقق شود ، ولی فرابرش اخیر تاریخی ما شامل دوره هایی نظیر (apparitiuon and aroma) برای مانده تاثیرات در فضا ، pentimento و palimpsect در سطوح و anaphbra پدیدار می شوند . یک وظیفه معماری محاسبه اشکال هندسی ، اتفاقی هندسه بوجود آمده در فضا و سطح می باشد . برای موقعیت گیری جدید اگر چه یک تغییر در اندیشه هندسی به صورت دراماتیک تر حرکت از سمت انعکاس به سمت تعامد برای یونان باستان ،(doxiadis 1972) عدم طبقه بندی و قرار گیری ممکن است یکی را برای بدست آوردن آنسون قائم هنگامی که هنوز اجازه فراگرفتن مهارت ادراکی اخیر را داریم که ممکن است اتفاق بیفتد این آزمایش در مورد مراکز .
منابع اضافه :
2- اتصالات ، تقسیمات و شکستگی های عظیم .
جدا سازی به تنهایی فراهم می آورد ساختمان را به تمام قطعاتی که به صورت هنرمندانه هستند و جمع می کند تمام قطعات را با تمام خطوط و زاویه ها در یک بخش ، یک کار موزون ، به نظر می رسد که باید کاربردی با وقار و راحت باشد . (Lcon Battista AL berti .1775 b:1/9)
مدیر بزرگ از فضاهای بزرگ خالی است .... هیچ موضوعی وجود ندارد که بدست آورد یا پیچیده سازد فضای کلی را که اشغال شده توسط اضافات فضایی ممکن است باشد ، هر کدام از اعضای آن هستند ، برای بینندگان ، جداشدنی ، و به صورت واضحی هستی را تعریف می کند .
اضافه ها .... این همچنین ادامه دارد با اعضای غیر طبیعی از اشکال مختلف که باید تابع ارتباط بالاتر از فضا و رابطه که آنها به صورت آزاد ایجاد می کنند بدون از دست دادن هویت خویش . Rhythm که حتی این سری را دارا می باشد که نتیجه اضافه کردن می باشد (Paul Frankl.1914:29-30)
... مخالف کلمه اضافه کردن تقسیم کردن است ، معنی کلمه« فضا» در اینجا یعنی این که این کلمه پیش از این کامل نمی شود . اضافات جداگانه ، ولی کسری از اجزای آن همیشگی است . فضا از ترکیبات زیادی تشکیل شده است و یک بخش آن به بخش های مختلف یا پراکنش . این قطعات عاجز هستند از موجودات وابسته اینها اشکال وابسته و شناوری از فراکشنال هستند که در داخل کل فضا وضوح سطوح مرزی و تکه های یکپارچه فضایی و همچنین کاهش می یابند .
روش :
Connection یا Connexio از ریشه لاتین Connectere است که به معنی بستن یا رابطه دادن و یا جمع کردن دو چیز مجزا و یا دو عقیده مجزا نه از طریقه تخریب این دو چیز بلکه از طریق یک ریسمان با تماس یا بستن به همدیگر یا رابطه ، آن تشکیل شده است از Nectere و از ریشه Necties است . و این خیلی ضروری است .
Divile : Devise و Device از ریشه لاتین Dividere است بخش یا نیرویی جدا ناپذیر ، ریشه آن به کلمه یونانی Eidon باز می گردد ، نگاه کردن با چشم های باز ، ریشه Fracture و Fraction است و از کلمه لاتین Frangere است . شکستن ، تفسیر کریستین وارینت از آن ، شکستن حاشیه ها است . ریشه کلمه Fragment و fingle کلمه frag می باشد .
از لحاظ معماری به دلیل ایستادگی زیاد آن تاکید بر کلی نگری دارد . تقسیم باعث جدایی در اتصالات می شود (تجمع به سوی همه) در طی قرن 19 هنگامی که روش شکل دهی احیا گردید ، همره با آن یک محیط برای ترکیبات مختلف بر پایه تراکم بوجود آمد ، Frankl (1914) تعاریف اضافه نمودن و تقسیم کردن را از دو روش اولیه سیستم بندی نماید تا فضا و شکلها سازماندهی شوند ، در طی قرن بیستم ، هر دو نظریه کلی نگری(تقسیم) و تجمع گرایی(اضافه کردن یا اتصال) با یک رابطه عکس وجود داشتند ، قسمت ابتدایی از این قرن به کلی نگرها اختصاص داشت و در سال های بعد به تجمع گراها ، برای موضوعات گیج کننده ، همانند حرکات دایره ای شکل در این مدل های معماری در طی این قرن در جهت عکس مورد استفاده قرار گرفتند ،کلی گرایی متهم شد به داشتن درآمدی دشوار و جدا سازی رابطه بین قسمت های مختلف . در تجمع گرایی ، نقد ادبی برای تقسیم انگیزه صورت گرفت ، در نمود رابطه از ترکیب و رابطه و تقسیم ، باعث بحث می شود ، هنگامی که حالت استاتیکی و مفهومی دارد و در 10a05 یافت می شود .
تفسیر : راجع به استراتژی های بنیادین در مورد اتصال (Frankls addition) و تقسیم ، سوالات معماری به صورت سنتی بر روی تقسیم منعطف است ، چه وقت و چه هنگامی آن اتفاق می افتد و چه مقدار آن می تواند حالت شکستگی پیدا کند ، که به وسیله آن کل ، قابل تغییرات و تکه های آن به زندگی وابسته است . (معمولاً به صورت کلی دیگر تفسیر می شود) کلی گرایان ، سوال می کنند به صورت معانی و کل به صورت قابل توضیح و تقسیم مربوط است به صورت لازم ولی فراپوشی دارای پتانسیل عظیمی است . اتصال و تقسیم بنابراین به صورت یک رابطه منطقی و هنر معماری ترکیب معماری سنتی و مرتب کردن اتصال بدون تداخل تقسیم زیاد .
در فیلوسوفی ، هنگامی که مدت زمان ترکیب و رابطه عکس آن ، تقسیم ، استفاده می شوند به صورت مخالف ، با وجود اینکه ترکیب به صورت تجمعی بر تمام طرح اجرا می شود و تقسیم می شود به تمام بخش ها به صورت قسمت های غیر عادی ، ولی اهمیت آن تشخیص داده می شود به صورت برخاستن یک دلیل اتفاق افتادن یک ترکیب بحث می شود که چه چیزی درست است به صورت ایجاد یک دلیل ، اتفاق افتادن یک ترکیب بحث می شود که چه چیزی درست است به صورت بخش هایی از آن که همچنین آن درست است به صورت یک اصل ، هنگامی که تقسیم بحث می شود که چه چیزی صحیح است . کل آن نیز همچنین صحیح است به صورت چند بخش ، (flew,1917) این می تواند به صورت یک مساله اساسی باشد . عقیده بر آن است که ترکیبات معماری به صورت تمام ساخت هستند و کل بزرگتر است از مجموع تکه های آن ، که چه چیز صحیح می باشد از کل که اثر مخربی بر روی اجزا دارد (قسمت 2b را نگاه کنید) آیا موضوع می تواند توسط معمارها به صورت یک اشتباه ترکیبی بزرگ مطرح شود ؟
رسیدگی به این موضوع برای کی لحظه که از لحاظ معماری این موضوع «خیلی بزرگتر است» و رابطه معکوس بین اجزای مختلف و تمام آن وجود دارد به صورت یک خطا و تمام آن به صورت یک چیز است و اجزا کاملاً از هم جدا هستند و هیچ گونه ارتباطی بین آنها وجود ندارد تا احساس ما را نسبت به خود جلب کند . چه چیزی می تواند متفاوت باشد در مورد معماری تا بفهمیم آن را ؟ من به جرات می توانم بگویم که هیچ چیز نمی تواند مختلف باشد ، معمارها همچنین باید بدانند که آن چیست و مشاهده کنند برای آنچه است ، این موضوع که معمارها آنچه را که ما تعبیه کرده ایم ، در نتیجه آن باعث برتری آن می شود ، یک جدا سازی گسترده ، هنگامی که Bernard tschumi ایجاد کرد گراد ها را در نقطه ها ، خطوط و سطوح در Paredela villette و او همچنین استفاده کرد مکعب را به صورت پایه برای عمل خویش ، او در ابتدای کار خویش را روی ژئومتری های سنتی انجام داد ، هنگامی که او پس از آن انتخاب کرد با تقسیم های مختلف در هر بخش برای ساختن ساختار معماری مد نظر خود ارتباطات به صورت مفیدی تقسیم می شوند و بستگی به توان معماری آن دارد در بین آنها .
به عبارت دیگر ، این باور کردنی است که معماری بزرگتر از اجزا آن نیست ولی به صورت مکالمه ای است بین اجزاء آن . اگر چه یک انتخاب به روش طراحی از یک تصور کامل و استفاده تقسیم یا شکل دهی ترکیب قطعات و اتصالات استفاده شده .
عبارات بالا نشان می دهد که تقسیم یک حالت ابتدائی است و تجربه در طراحی معماری به طور اساسی (شکل دهی می کند) نشان می دهد که تقسیمات خیلی دقیق نمی باشد برای آزمایشات معماری در محیط شهری و ساختار معماری اخیر نشان دادند که ارتباط یک راه قوی است برای ساختار معماری و تقسیم به صورت شکستگی باعث مطلوبیت های محبوب می گردد کمتر از تجریه کردن آلاینده ها . نهایتاً ، این غیر ممکن است تا دوری کنیم از به کار بردن ذرات کوچک ، عناصر ساختمان ها ، همیشه گواه هستند ، حتی در ساختمان های مدرن اولیه تلاش برای انجام این امر صورت گرفته است . با ترکیب مواد ثانویه برای پیوستگی سطح و فضا . برای این قرن موضوع معماری کاربردی از ارتباطات موضوعی در میزان جدایی بین فضا های قرار دارد عناصر یا سطوح خیلی ویژه هستند . قابلیت بحث ، و رواج ساختمان های بومی در طی قسمت های کوچک برای استفاده آنها از مواد اینچنینی مثل خشت خام یا دوغاب برای ساختن و درزگیری استفاده می شود ، در عناصر ارتباطات ، درزگیری توسط تغییر سایز محل اتصال صورت می گیرد به عنوان مثال در کلیسای جامع Gothic در بخش داخلی در بخش عمومی می توان تصور کرد نیروهای طاق ها را که وارد می شوند بر سطوح شیار دار و پی دار در قسمت کف آن زیرا طرز قرار گیری و ترکیب ساختمان سنگی آنها را ساخته است شبیه ، عملکرد آنها را در حقیقت هنگامی که آنها به صورت توزیع شده مشاهده می شوند به صورت توده کاملی از سیمان در ارتباطات فضایی ، ایجاد یک لایه نازک دیوار برای ساختن آستانه برای فضاهای متوالی کمتر به راحتی توسط تجربه ساخته می شود و معمولاً تحولی در فضای آن تعبیه می شود یکی از تفاوت های آن ، بالا بردن فاصله بین گونه های متصل شده به هم حذف تحول برای بدست آوردن یک «دنباله مانند» از فضا با استفاده از همپوشانی پلان ها همانند Miesvander Rohe انجام شد در Barcelona Pavilion ، بود سهام مدیریت در اندیشه مدرن برای ایجاد یک چنین اتصالاتی ولی این تنها قابل دست رس است فقط در طی ساختن دیوار ها به صورت ذره و در مراحل ترسیم توجه به کیفیت عادی مواد که دیوارها را پوشانده است .
به عنوان مثال این ارتباطات نشان می دهد قسمت از ساختار یک معماری که همیشه به صورت وابسته باقی می ماند با خاصیت تفاوت در مواد ، تغییر موقعیت یا پلان و اندازه تقاطع بین قطعات و نامی که برای آنها به کار می رود ، ما استفاده می کنیم برای نیرو دهی یا تحمل نیروی مقادیر این ذرات سطوح در گذشته توسط دست ساخته می شدند اگر چه ما اکنون هرگز آنها را از بین نمی بریم .
بخش های مرتبط ، با اتصال ، مشارکت و مجاورت یا ذوب (اصولاً شبیه ذوب آنها) برای ایجاد از جدا سازی ، ولی فقط قطعات همیشه در یک نقطه میزان آنها افزایش می یابد . جان جیمز با زیرکی و عدم زیرکی خویش در عدم ادامه ساختمان نقطه ای در این علم مشخص کرد . آنالیز «تیپولوژی» و استفاده کرد آن را برای تعویض یک استاد در مطالعات ارزنده Charteres cathedral و پیمایش وی از کلیسای جامع فرانسه ، با ملاحظه وی در کار کلیسای Gothic . اتصالات فرصتی یافتند تا تغییر کنند و تغییراتی که آنها ایجاد کردن غیر قابل انکار است . توضیحی بود در مورد خصوصیات عمده اتصالات ساختمان های قرون وسطی ... ، عدم پیوستگی آنها ، شکستگی ها که جزء قسمت های غیر هندسی و متحرک ساختمان های قرون وسطی محسوب می شوند . بخش اعظمی از معماری را در بر می گیرند این بخش معمولاً در بین قسمت هایی که با هم اتصال دارند عناصر معماری marlouscari معادله حکاکی راه مدخل و حاشیه های دیوارهای سنگی در خیلی از ساختمان های قدیمی ، آنها بیان داشتند : معماری تحول ساختمان را ... معمای اجزای مصنوعی کنونی و آینده همراه با architettiradi spoglio ، یکپارچه سازی معماری ، از معماری های گذشته برداشت شده است و در معماری های بومی در قرون وسطی استفاده شده است هر کدام از غالب های معماری کنونی ، ترکیب موقعیتهای مختلف و تقسیم شکستگی هاست و سنبلی از Frascari’s monsters است .
در سطوح و ارتباطات جامعه ، رابطه مواد مختلف ، حالت های مختلف ، و یا مراحل مختلف در انباشت کار (کلیسا ، خانه و...) معمولاً دارای دسته ای است که در مجاورت و یا جدایی با آن و به صورت برآمده و یا در فرو رفتگی واقع است . اگرچه وی این بخش را در مطالب خویش وارد نکرد ، monster های شکسته در ظاهر دارای رابطه ای هستند با Brent Brolin که شهر سازی فریادی را مورد مطالعه قرار داد از آن به عنوان یک وسیله عمومی استفاده کرد تا اجزای قدیمی و کهنه را به هم متصل نماید این مساله به ما اجازه می دهد تا جلوی ادامه اجزای قدیمی دیگر را بگیریم و ... مخالفت می کند با آنچه که در آن اطراف است ،
این بخش انجام شده (مطالعه) توسط Brolin که ما کم کردیم ماده مناسب جهت ایجاد ارتباط را ، کار وی آغاز شد برای جدا سازی این رابطه از ساختار معماری ما [و حل] مسائل دیواری کا مستقیماً رابطه دارند با آنچه در اینجاست .(Brolin 1980,143) .
همه خیلی خوب بودند ، اتصالات زیادی وجود ندارند همانند هزاران اتصال هنری بین اجزاء قدیمی و جدید و یا بین عوامل مختلف که جمع آوری شده اند توسط معماری ، رشد سریع در نوشتن و پروژه ها یا بخش تاریک معماری از قرن هفتم به صورت مختلفی نامیده شده اندtheroid دیگران و افرادی که حضور نداشتند بدست می آورد یک حالت خوب در ذرات آیا monster به صورت هندسی به ترکیب خود ادامه می دهد .
سام جعفری ظفرابادی
مطالب مشابه :
معماری
معماری - معماری - جستاری در هنر و معماری - در کیفیت سازماندهی فضایی را آشکار نموده است.
فضا در معماری
فضا در معماری. تجربه فضایی معماری در شهر تداوم می بصری و کیفیت نوری و ابعاد آن
بازکاوی معماری صفویه تا قاجار
های فضایی در معماری بی کیفیت شدن و نمی توان در معماری دوره
اصول طراحی کلینیک دندان پزشکی
بایست دارای کیفیتهای فضایی ویژه ای های طراحی در زمینه ی معماری است.و طراحی این
حس مکان در شهرسازی
معماری - حس مکان در طبیعتاً به دلیل دارا بودن کیفیت متفاوت فضایی ، فرد نیز دارای حس
اتصالات در معماری
اتصالات در معماری شد تمام کیفیت های معماری که قدرت رفتار فضایی در معماری
برچسب :
کیفیت فضایی در معماری