بی تو نفس کشیدنم عمر تباه کردن است...
"دنیا پر است از انسانهایی که اطمینانشان از حماقتشان امکان پذیر شده است.
تنها حماقتی دو هزار و پانصد ساله میتواند سی ساله، سی میلیون را هفتاد و پنج میلیون کند و تنها حماقتی دو هزار و پانصد و سی ساله میتواند باز هم از این احمقتر باشد."
"در همسایگی ما پیرزنی بود که گمان می کرد اگر داروهایش را بیشتر بخورد زودتر درمان می شود. روزی که درد امانش را بریده بود، داروهایش را یکجا خورد و به اغما فرو رفت. او را به بیمارستان رساندند و معده اش را شستشو دادند و نجات یافت. اما ازآن پس دیگر روی پای خودش بلند نشد. گاهی برخی افراد در مورد جامعه و اقتصاد همین نگاه را دارند. یعنی گمان می کنند یک شبه می توان ساختارها را متحول کرد و پریشانی های تاریخی را به سامان کرد. آستین بالا می زنند و همان نظم نیم بند موجود را هم، به هم می ریزند. بعد گاهی نسل هایی باید بگذرد تا آن پریشانی اصلاح شود. مثلاً برخی فکر می کنند با پاشیدن بذر پول در اقتصاد می توان اشتغال درو کرد و گمان می کنند هر چه بیشتر پول پاشیده شود اشتغال بیشتری درو می شود.
اکنون جامعه ما با چند میلیون زن در سنین ازدواج اما بدون همسر (زنان ازدواج نکرده،جدا شده، و همسر از دست داده ) رو به روست. با گذشت هر سال بخش بزرگی از اینان برای همیشه امکان و فرصت را از دست می دهند و برای همیشه از داشتن کانون خانوادای گرم و لذت بردن از وجود یک همسر محروم می شوند. به علت ساختارهای فر هنگی و سنتی ما، اینان حتی از داشتن امکان بهره مندی جنسی در چار چوب قانون نیز محرومند. متأسفانه ترکیب ناهمگونی از عناصر فرهنگی و سنتی بومی و ارزشهای نظام سیاسی باعث شده است که ایرانیان نه به فرهنگ بسیار سهل و ساده اسلامی را در زمینه ازدواج و ارتباطات جنسی زن و مرد گردن نهند، نه الگوی جنسی غربی را بپذیرند و نه الگوی کامل بومی ای تولید کنند.
در هر صورت،آنچه می خواهم بگویم این است که در جامعه ای نظیر ایران که به طور عرفی در اکثریت نزدیک به تمام ازدواجها، سن زن چند سال کمتر از سن مرد است، رشد غیر طبیعی جمعیت در نسل کنونی به افزایش تعداد زنان بدون همسر در نسل بعدی می انجامد. و بنا براین نسل بعدی را دچار دشواریهای عاطفی و اخلاقی می کند. و این ظلمی است به بخشی از جمعیت که به علت تابوهایی که در این زمینه وجود دارد قدرت دفاع از خود را ندارد.
ای کاش کسانی که چنین طر حهایی در سر می پرورانند در نسل های بعدی زنده بودند تا آثار ویرانگر سیاستهای خود را می دیدند. ای کاش کسانی که چنین طرحهایی دارند می توانستند کاری برای همین نسل جاری می کردند و با سرنوشت میلیونها دختر در نسل آینده بازی نمی کردند. ای کاش همت می کردند تا الگوی جنسی همین نسل فرو خفته کنونی را حل می کردند و یا برای چندین زن بی همسری که در جامعه ما در سکوت و در شرایط عاطفی فرو کوفته و گاهی در فقر و گاهی در تعدی روزگار می گذرانند، چاره ای اساسی می اندیشیدند.
آری اگر همتی هست مشکل نسل جاری را حل کنیم و برای نسل های آینده مشکل نتراشیم. و نخواهیم که مشکلات امروز خود را به هزینه نسل های آینده کتمان کنیم. شاید لازم باشد فرزندانی که آنان از همسران پیشین خویش داشته اند را حمایت کنیم. شاید لازم باشد در قوانین ازدواج اصلاحات جدی صورت دهیم. شاید لازم باشد با مردممان جدی تر صحبت کنیم. شاید لازم باشد حرفها، اطلاعات و مشکلاتی را که سی سال است نهفته می کنیم صمیمانه با مردممان بازگو کنیم. شاید همه این شایدها لازم باشد . اما گمان نمی کنم لازم باشد رشد جمعیت را تشویق کنیم."
این مقاله را تا انتها بخوانید، این نوشته ها مربوط به سال 89 است اما نویسنده با دیدی روشن بینانه به مسایل نگریسته است
رشد جمعیت، جفایی به دختران فردا
اقتصاد ایران اسیر آنارشیسم سیاستگزاری
کتاب پیشنهادی هفته:
ولتر، نویسنده ی شهیر فرانسوی در قرن هجدهم که به عصر روشنگری معروف است؛ با نوشتن كتاب كانديد1، جهالت و زودباوري و تن به قضادادگي جامعه خود را به باد تمسخر ميگيرد . ولتر در قالب كتاب كانديد حرفهاي خود را به مردم جامعهاش زد. حرفهايي كه مقدمه انقلاب کبیر فرانسه را فراهم ساخت.
داستان پر طنز و كنايت آميز كانديد يا خوشبيني سرگذشت جوان ساده دلي به نام كانديد است كه فيلسوفي پانگلوس نام او را به آئين فلسفي لايب نيتس پرورده است. ولتر با شرح داستان لايب نيتس فيلسوف نامدار آلماني را كه مي گفت جهان ما بهترين جهان هاست سخت نكوهش مي كند و مي گويد آنچه آدمي را به سعادت رهنمون مي شود پيروي از افكار اينگونه فيلسوفان نيست زيرا جهان پر از فقر و بيماري و فساد و ناداني است و اين همه لطف هستي را ضايع گردانيده است
لغتکاندید واژه ای فرانسوی (candide )به معنای ساده دل و معصوم است. نام کتاب به فرانسوی، کاندید است.
- به چه جهت پادشاهی چنان بزرگوار که آوازهي قدرت و افتخار
او تا به سرزمین هورونها نیز رسیده است، خويشتن را از آن همه دلهاي مهربان که
ممکن بود دوستش بدارند و از آن همه بازو که میتوانست به وي خدمت کنند، بدینگونه
محروم میسازد؟
مرد
سیه چرده در جواب گفت:
-
برای آنکه او را نیز مانند پادشاهان بزرگ دیگر فریب دادهاند،، براي آنکه به او
چنین فهماندهاند که با یك کلمه حرف از دهان وی بیرون آید، همهي مردم مانند او
خواهند اندیشید، و او میتواند مردم را به تغییر دین وادارد، چنانکه لولی رامشگر
او میتواند در یک چشم به هم زدن، تزئینات صحنهي اوپراهای خود را تغییر دهد... .
ولتر معتقد بود كه بهترين كشور، كشوري است كه در آن فقط قانون حكومت كند، گرچه تصور ميكرد چنين كشوري وجود ندارد. ولتر در این رمان، فلسفه ی خوشبینی لایب نیتز را محکوم می کند: پوپ و لايب نيتز عقيده داشتندكه هر چه در اين دنيا هست ، صحيح هست و نيكو و يا اينكه اين عالم خلقت بهترين عالمي است كه خلقتش ممكن بوده است و هرچه هستي پذيرفته بهترينش بوده است .
زیباترین جمله ی کتاب، به انتخاب من
" کار، انسان را از سه بلای بزرگ نجات می دهد: افسردگی، شرارت و احتیاج."
عملی اگر كاشتید، عادتی درو خواهید كرد. عادتی اگر كاشتید، اخلاقی درو خواهید كرد. اخلاقی اگر كاشتید، سرنوشتی درو خواهید كرد.
فرانسوا ولتر
"کساني که عقايد احمقانه شان را ابراز مي کنند اغلب بسيار حساسند. هر قدر عقايد کسي احمقانه تر باشد کمتر بايد با او مخالفت کرد... باگ مي گفت حماقت، بزرگترين نيروي روحاني تمام تاريخ بشر است..."
رومن گاريهمین روزهاست که وبلاگم صافی شود، از قبل دارم هُرمش را احساس می کنم... به گمانم از مرزهای مصادیق مجرمانه عبور کرده ام... اشکال از من نیست... مرزها هر روز جلوتر می آیند.
و دست آخر، یک نکته ی نگارشی:
"می" را از فعل آن جدا بنویسید؛ می روم، می خواهم / میروم ، میخواهم
مطالب مشابه :
*آموزش ترفند های مزرعه ی رایگان من*
محصولی که موقع زدن دکمه و در مورد محصولات دامی عصر پادشاهان گرفتن سکه
بی تو نفس کشیدنم عمر تباه کردن است...
ولتر، نویسنده ی شهیر فرانسوی در قرن هجدهم که به عصر در یک چشم به هم زدن باگ مي گفت حماقت
برچسب :
باگ زدن در عصر پادشاهان