دین برتر

الف - شبه جزیره عربستان پیش از اسلام
شبه جزیره عربستان که نقطه شروع اسلام در قرن هفتم میلادی از آنجا بود، به طور عمده سرزمین بایر و لم یزرعی بود که تنها معدودی قبایل خانه به دوش بدوی در آن سکنی گرفته بودند. در قسمت شمالی آن کشورهای سلطنتی عربی بودندکه با دو قدرت عمده آن زمان، حکومتهای بیزانس و امپراتوری ساسانیان در ایران، تماسهایی برقرار ساخته بودند. در بخش جنوبی، یکی دیگر از مراکز تمدن عرب در یمن قرار داشت. روی نقشه شبه جزیره، نقاطی هم دیده می شد که مراکز شهرنشینی و واحدها بود. در بین این مراکز، مهمترین آنها شهر مکه بود. این شهر مرکز کاروانهای تجارتیی بودکه به صورت ضربدری شبه جزیره را قطع می کردند. شهر مکه، علاوه بر اهمیت خویش به عنوان یک مرکز تجارت داد ویتد، از گونه ای تقدس دینی نیز برخوردار بود به طوری که همه ساله تعداد زیادی زائر برای انجام مراسم سالیانه حج  وزیارت  به آنجا می آمدند، که همچنین فرصتی برای بیان میراث فرهنگی و زبانی مشترک آنان بود .
زندگی بدوی زیر سلطه عادات قبیله ای بود. اولین بیعت و وفاداری افراد نسبت به قبیله آنها بود که کانون زندگی وحیات بادیه نشینی بود . زندگی اقتصادی افراد بر پایه تعداد شترانی که داشتند، غارتِ گاه وبی گاهِ کاروانهای تجاری و تجارت با جوامع شهری قرار داشت . از لحاظ مذهبی نیز هر قبیله خدایان(بتهای) خاص خود را داشت که افراد قبیله آن را می پرستیدند . حریم مقدس کعبه نیز زیارتکده پاره ای از آلهه مهم ، به همراه تعدادی از بتهای دیگر بود .
اهمیت تجارت و راههای کاروان رو، در سرتاسر شبه جزیره عربستان موجب رشد یک جامعه تجاری در مکه گردید . تجار برای کنترل و تحکیم موقعیت خویش بر اقتصاد مکه، سازمانهای خاص خود را به وجود آورده بودند و برای اینکه اهمیت مکه به عنوان مرکز زیارتی قبل از ظهور اسلام حفظ شود، از تقدس و حرمت آن صیانت می کردند و همچنین، برای حفظ و نگهداری حجم تجارت آن، روابط دوستانه­ای  با اهالی بادیه نشین و بدوی شبه جزیره برقرار ساخته بودند تا اینکه آنان به کاروانهایی که به این شهر می آمد، حمله نکنند تا در نتیجه به موقعیت مرکزی اقتصادی مکه لطمه­ای وارد نشود.

ب- زندگانی حضرت محمد (ص)
1- سالهای اولیه در مکه: در چنین دورانی بود که [حضرت] محمد (ص)، پیامبر اسلام، در سال حدود 570 میلادی پا به عرصه وجود نهاد. در روایات اسلامی فهرست مضبوطی از وقایع عمده حیات وی وجود دارد، که در مجموع تصویر نسبتاًٌ روشنی از این مرد، مأموریت وی و تأثیر شخصیت و زندگی­اش بر اعراب زمان او، به دست می­دهند و سالهای اول زندگی او با مرگ هر دو والدینش و پدر بزرگ و جد پدری او که سرپرستی وی را برعهده گرفته بودند، دچار مشکل شد. وی در خانه ابوطالب، عموی خویش، که از تجار مکه بود، بز ر گ شد. بخش اعظمی از زندگی دوران اولیه حیات وی صرف کمک به عمویش ابوطالب شده است، اما وقتی به سن نوجوانی رسید، به خاطر صداقت و امانتداری اش مورد تحسین اهالی مکه قرار گرفت. شهرت و خصایص شخصی محمد (ص) موجب گردید تا در سن بیست و پنج سالگی با خدیجه (س)- خانم بیوه­ای که در امر تجارت از کمک و مساعدت [حضرت] محمد (ص) برخوردار شده بود، ازدواج نماید؛ از این پس وی از افراد مهم و معتبر مکه به حساب  می­آمد.
[حضرت] محمد (ص)، با اینکه به مقیاس زمانه خویش بازرگانی معتبر و جا افتاده محسوب می شد، هرگز از اینکه عضوی از جامعه ای باشدکه به زعم وی مادی وخالی از اغراض و اهداف مذهبی بود، کاملاً راضی نبود. وی برای اینکه این خلأ مذهبی درون خویش را پر کند، ساعتهایی متوالی را در غاری نزدیک مکه، به نام غار حرا، تنها می گذرانید. در جامعه آن روز عرب افراد دیگری هم بودند که زندگی خویش را و قف مراقبه و ریاضت کرده بودند و به نام "حنفاء" یا افراد «خاص» نامیده می شدند و لیکن [حضرت] محمد (ص) راه قطع ارتباط خویش با خانواده و جامعه را انتخاب نکرده بود و حضرت خدیجه (س) چندین اولاد به دنیا  آورد؛ دو پسر که در همان دوران کودکی از دنیا رفتند، اما چهار دختر وی باقی ماندند که در بین آنها از همه معروفتر [حضرت] فاطمه (س) بود. بنابراین  [حضرت] محمد (ص) دوگونه مسئولیت داشت: یکی به عنوان یک پدر و دیگری به عنوان یک شهروند در حیات عمومی و همگانی مکه. ولی به هر حال بهترین لحظات و حالات وی در وقتی بود که در غار حرا، به تنهایی به مراقبه و تفکر در خویش می نشست. در خلال همین تجربیات بود که ندای پیامبری و بعثت به گوشش رسید؛ ندایی که می رفت تا در آینده، تاریخ کشورهای عربی و بقیه دنیا را تغییر دهد.
در یکی از غروبهایی که حضرت محمد (ص)  در غار حرا، به سر می برد، صدایی به گوشش رسید. کلماتی که وی می شنید خبر از پیام و رسالتی می دادکه باید در بقیه عمر وی ادامه می یافت. این پیامها در کتاب قرآن جمع آوری شده­اند، که از نظر مسلمانان نسخه صحیح و معتبری از تمامی وحی الهی بر [حضرت] محمد (ص) رسول مبعوث خداوند بر همه جهانیان، می باشد.
بسم الله الرحمن الرحیم
اقرأ باسم ربک الذی خلق، خلق الانسان من علق.
اقرأ و ربک الاکرم، الذی علم بالقلم، علم الانسان مالم یعلم
به نام خداوند بخشنده مهربان
بخوان به نام پروردگار خالقت، که انسان را از خون بسته آفرید.
بخوان و پروردگار تو بسیار کریم است، کسی که بشر را نوشتن به قلم آموخت، وبه انسان آنچه را که نمی دانست تعلیم داد. قرآن:5-1/96.
تأثیر اولیه این تجربه طوری بود که [حضرت] محمد (ص)  را در حالتی از اضطراب و ترس فرو برد. وی با عجله به خانه و نزد همسرش خدیجه مراجعت کرد تا درکنار وی آرامش یافته و تفسیر آنچه را که اتفاق افتاده بود با کمک او بیابد. این لحظات اضطراب و افسردگی، به علاوه تردید و دو دلی وی در مورد صحت آنچه تجربه کرده بود و عدم اطمینان خود وی در مورد دعوت مزبور ، همگی نشانه هایی بر این مطلب می باشند که نقشی که از وی خواسته شده بود، چیزی نبود که وی آگاهانه در جستجوی آن بوده و یا از طریق آرزوها و همت شخصی خود بدان راهنمایی شده باشد. نیروی کامل وحی در وجدان انسانی وی فوران کرده بود. این واقعیت بود که به تدریج مورد شناخت و اعتقاد کامل وی قرارگرفت تا اینکه سرانجام آن را به عنوان یک حقیقت انکار ناپذیر به جهانیان اعلام نمود. علاوه بر این، این درک نقش خویش به عنوان رسول وحی الهی به وی کمک نمود تا رسالت خویش را در پرتو پیامبران و رسولانی که در زمانهای پیش از وی در نقاط مختلف عالم آمده و رفته بودند، درک نماید.
بنابراین، رسالت وی حلقه اتصال مستمری در همان زنجیره پیامبران قبلی بود که طبق نظر قرآن قرنها پیش از وی آغاز شده و اکنون به دست وی برای جامعه ای که درآن زندگی می کرد و دوران بعد از آن استمرار می یافت. در این زمان [حضرت] محمد (ص) چهل ساله بود.
اولین کسی که به دین  آن حضرت درآمد، همسرش [حضرت] خدیجه (س) بود که حمایت و همراهی اش همواره برای حضرت محمد (ص) منشأ اطمینان و نیرومندی بود. علاوه براین، وی از حمایت پاره ای از دوستان و اقوام نزدیک خود نیز برخوردار گردید. به تدریج آن حضرت پیام خویش را برای سایر اهالی مکه اظهار نمود و اولین عکس العمل مکیان نوعی حیرت و حتی سرگرمی بود . آنان از اینکه می دیدند یکی از شهروندان مورد اعتماد واحترامشان ادعا می کند که دریافت کننده وحی از جانب خداست و به آنها  می گوید که خدایان، مقررات و آداب و رسوم قبلی خود را ترک کنند،شگفت زده شده بودند. بعضی­شان حتی آن حضرت را دیوانه خواندند. اما حضرت محمد (ص) بر رسالت خویش اصرار ورزیده و آشکارا با شور و شوق بیشتری تبلیغ می­نمود.
سبک و کیفیت شعر گونه اولین پیام، آن گونه که در قرآن حفظ گردیده، احساس پرقدرتی از این پیام را منتقل می کند.
والیل اذا یغشی، والنهار اذا تجلّی، و ما خلق الذکر و الانثی، ان سعیکم لشتّی
فامّا من اعظی واتّقی، و صدّق بالحسنی، فسنیسیرّه للسیری.
و اما من بخل واستغنی، و کذّب بالحسنی، فسنیسّره للعسری.
و مایغنی عنه مالهَ اذا تردّی، ان علینا لَلهدی، وانّ لنا للاخرةَ و الاولی.
قسم به شب تار هنگامی که همه چیز را می پوشاند و قسم به روز هنگامی که روشن می سازد و قسم به همه مخلوقات از نر و ماده.
به درستی که سعی و کوشش شما مردم بسیار مختلف است.
و اما هرکس عطا و احسان کرد و پرهیزکار بود و به نیکویی تصدیق فرمود، کار او را سهل و آسان می گذرانیم.
و اما هر کس بخل ورزد و خود را بی­نیاز پندارد و نیکویی را تکذیب نماید، پس به زودی کار او را دشوار می گردانیم.
و دارایی اش هیچ وی را از عذاب نجات نخواهد داد ،به درستی که هدایت خلق بر ماست و ملک دنیا و آخرت هم ازماست. قرآن: 14-1/ 92
مایه و موضوع اصلی پیامهای اولیه حضرت محمد (ص)، جلال و عظمت خدای احد و واحد بود و بیهودگی پرستش اصنام؛ تهدید حکم  خداوند در روز موعود و لزوم  دارا بودن ایمان، محبت و اخلاق در روابط انسانی، همه این موضوعات، مبین حمله به مادی گرایی رایج در مکه و شرک و بت پرستی حاکم بر تفکرات اعراب بدوی بود.
این حملات موجب افزایش مخالفتهای طایفه قریش گردید که شهر مکه را کنترل می کردند. از آنجا که خود حضرت محمد (ص) نیز عضوی از قبیله قریش بود، آنان در ابتدا سعی کردند بر ابوطالب فشار وارد آورند تا برادر زاده خود را از این مواعظ و تبلیغات منصرف سازد و سپس نیز کوشش کردند تا حضرتش را با پیشنهاد شغل مهمی در امور مکه اغواء نمایند، که البته این هر دو کوشش بی نتیجه بود. وقتی این کارها به نتیجه ای نرسید، تجار و بازرگانان مکه شروع به اذیت و آزار حضرت محمد (ص) و گروه کوچک پیروانش کردند. در اثر این شکنجه و آزار بود که پاره ای از جدید الاسلامها مجبور شدند تا در سال 615 میلادی مکه را ترک گفته به کشور حبشه پناه ببرند. در عین حال فشار و دشمنی نسبت به حضرت محمد (ص) و اعضای خانواده اش دایماً رو به تزاید بود؛ به نحوی که سرانجام موجب تحریم اجتماعی و اقتصادی خاندانش گردید. در این دوران سختی، دو تن از نزدیکترین یاران آن حضرت (ص)، حضرت خدیجه همسر و همراه گرامی اش و حضرت ابوطالب عموی بزرگوارش از دنیا رفتند. کوششها ی[حضرت] محمد (ص) در جلب مسلمانانی در خارج از شهر مکه با توفیق روبه رو نبود. شکنجه و آزار مسلمین غالباً به خشونت می­انجامید، به طوری که زندگی و خانواده افرادی که به اسلام گرویده بودند را تهدید می کرد. برای آن حضرت، از لحاظ احساس و روحی، این دوره، سخت ترین دوران رسالت بود. در یکی از سوره های قرآن، این وضعیت به خوبی شرح داده شده و در انتها سعی بر تسکین دادن پیامبر شده است: 
والضحّی، واللّیل اذا سجی، ما ودّعک ربّک و ما قلی؛ وللآخرة خیرلک من الاولی. ولسوف یعطیک ربّک فترضی. الم یجدک یتیماً فاوی؟ و وجدک ضالاً فهدی؟ و وجدک عائلاً فاغنی؟
فأمّا الیتیم فلاتقهر، و امّا السائل فلاتنهر و امّا بنعمة ربّک فحدّث.
قسم به تابش روز و قسم به فراگرفتن شب که خدای تو هرگز ترا ترک ننموده و یا بر تو خشم نگرفته و البته آخرت برای تو بهتر از دنیاست.
پس به زودی به تو چندان عطا کند که راضی شوی. آیا خدا ترا یتیمی نیافت که جای داد؟ و حیرانی که هدایت نمود؟ و عائله مندی که توانگر ساخت؟
پس تو هم هرگز یتیم را میازار و فقیر سائل را به زجر مران و اما نعمت پروردگارت را بازگوی.
قرآن: سوره 93
[حضرت] محمد (ص)، همچنین وقتی دریافت که پیامبران بزرگ دیگر ، نظیر ابراهیم (ع)، یوسف (ع)1 و موسی (ع) هم جملگی دچار شکنجه و عذاب کفار و مشرکین شده و مورد آزمایش الهی قرارگرفته و از
ناحیه نیروهایی که به ظاهر شکست ناپذیر به نظر می رسیدند، به مبارزه خوانده شده­اند، احساس اطمینان و آرامش پیدا کرد و موفقیت نهایی آن بزرگواران خود بهترین  دلیل بر حمایت الهی و پیروزی غایی بود. امت اطراف پیامبر، با اعتقاد بر این مبانی بود که دامن وی را از دست نداده، دنباله رسالت آن جناب را گرفتند و با برگزاری  نماز جماعت و شهامت یافتن از شجاعت و رهبری پیامبر به راه الهی خویش ادامه دادند.
در فاصله چند صد کیلومتری شمال مکه شهر مدینه قرار داشت که در آن زمان یثرب خوانده می­شد. یثرب جامعه ای کشاورزی بود که در بین گروههای عمده آن اختلافاتی وجود داشت. در اینجا همچنین گروهی از یهودیان زندگی می کردند و لذا قوم عرب آنجا تماسها و مذاکراتی نیز با پیروان عقاید توحیدی داشتند. بعضی از ساکنان یثرب به مکه آمده، ضمن ملاقاتی که با حضرت محمد (ص)2 داشتند از ایشان خواستند، برای حکم کردن و داوری در مورد بعضی از اختلافات گروهی موجود در آنجا، به دعوت ایشان به یثرب سفر کند. ایشان همچنین در مقابل تعالیم آن حضرت مثبت برخورد نموده، قول حمایت و پشتیبانی از وی را دادند. در همین اثنا، طایفه قریش نیز در حال توطئه برای قتل پیامبر اکرم (ص) بود. قبل از اینکه چنین طرحی به اجرا درآید، آن حضرت از بقیه پیروان خویش در مکه خواستند تا به کسانی که قبلاً به مدینه رفته بودند، ملحق شوند. ایشان در کنار همراهان خود از تاریکی شب استفاده کرده، با گول زدن دشمنانی که در تعقیبشان بودند، سالم به شهر یثرب وارد شدند3 که از آن پس به افتخار آن جناب به شهر «مدینه النبی» - شهر پیامبر، یا مدینه- معروف گردید. این حادثه، که در سال 622 اتفاق افتاد، به نام هجرت پیامبر معروف گردیده و سرآغاز تاریخ اسلامی را به وجود آورده است. بدین ترتیب، سال هجرت، اولین سال هجری قمری است.

2 - سالهای در مدینه: شهر مدینه اولین فرصت واقعی برای پیامبر اکرم (ص) و یارانش بود تا خود را به صورت یک جامعه سازمان دهند. این جامعه جدید، شامل اعراب مقیم مدینه، که بعضی از ایشان تعالیم جدید را پذیرفته بودند و نیز یهودیانی بود که در آنجا زندگی می کردند و این جامعه را  امت [محمد (ص)] می خواندند. حضرت محمد (ص)، به دلیل منزلت خاصی که به عنوان رسول و فرستاده خدا داشت، به عنوان رهبر این جامعه –امت - شناخته می شد، و این در حالی بود که همه گروهها و طوایف شهر همداستان شده بودند که در صورت حمله مکیان از هم دفاع کنند. یهودیان اجازه یافتند که به عنوان «اهل کتاب» به  زندگی عادی خود ادامه دهند؛ اهل کتاب به کسانی گفته می­شد که خداوند، در گذشته از طریق پیامبران دیگر، پیام خویش را برایشان فرستاده بود. اما حضرت محمد (ص) همچنین به دنبال آن بود که حتی المقدور ایشان را به دین جدیدی که خود آورده است،  جذب نماید.
رشد و توسعه این امت جدید در مکه و کوشش وقفه ناپذیر حضرت محمد (ص) در توسعه هر چه بیشتر این آیین جدید، موجب خشم و عصبانیت اهالی مکه گردید. یکی از  ارکان دین جدید، کوشش در جهت توسعه اسلام، جذب پیروان جدید واعمال کنترل بر سرنوشت و مقدرات خویش- جهد و کوشش در راه خدا- به حساب می آمد. واژه جهاد از لحاظ لغوی، به معنای جهد و کوشش کردن است و در تاریخ اولیه اسلام به معنای کوششهای نظامی درجهت تأسیس و تحکیم امت اسلامی، وظیفه تبلیغ  و گسترش اسلام از طریق موعظه و تبدیل دین افراد و سعی بر ایجاد یک نظم نوین اجتماعی واقتصادی بر مبنای تعالیم اسلام و قرآن بود. این جنگ قدرت، به یک سلسله منازعات نظامی منجر شد که اولین این جنگها به نام جنگ بدر در سال 624 میلادی به وقوع پیوست. در این جنگ لشکریان کوچک و کم تجهیزات محمد (ص)در مقابل سپاه عظیم و کاملاً آراسته قریش صف آرایی کردحضرت محمد(ص) شخصاً سازماندهی و رهبری مسلمانان را برعهده داشت. مسلمانان، که در سرزمین خویش می جنگیدند، سرانجام کفار قریش را به عقب نشینی و سپس فرار از صحنه جنگ مجبور ساختند. این پیروزی موجب تقویت شدید روحیه امت اسلامی گردید. ایمان و روحیه آنان را ثبات و استقامت بخشیده، اعتقادشان را به رسالت و رهبری الهی حضرت محمد (ص) محکم نمود.
در جنگهای دیگری که پس از آن اتفاق افتاد، مسلمانان به نیروی سیاسی و مذهبی حاکم بر منطقه تبدیل شدند. دراین زمان بود که تصمیم گرفته شد مسلمانانی که یک روز به زور از مکه خارج شده بودند، باید فرصت بیابند تا مجدداً خانه کعبه را زیارت نمایند و بدین منظور معاهدۀ صلحی ترتیب داده شد. حضرت محمد (ص) و پیروانش، در زیارتی که در سال بعد (سال 629 میلادی) از مکه به عمل آوردند، فاتحانه وارد شهر شده، آنجا را به زیرکنترل نیروهای اسلامی درآوردند. این پیروزی نهایی بدون هیچ گونه نزاع و خونریزی به دست آمد. حضرت محمد (ص) به منظور آنکه پیوندهای خویش با شهر مکه را تقویت کند، از دشمنانش دعوت کرد که به آغوش اسلام درآمده، روش زندگی گذشته شان را ترک کرده و عضو امت بزرگ اسلامی شوند. در خلال دو سال بعد، مذهب تازه تأسیس یافته اسلام پیروان جدید زیادی به دست آورد. اعمال مذهبی نیز تثبیت شده و «قانون» نازل شده از سوی خداوند  بر روابط داخلی امت اسلامی، که اکنون دیگر هویت خاص اسلامی خود را داشت، حکم فرما شده بود. حضرت محمد (ص) رسولانی را نزد سایر قبایل عرب فرستاد تا آنها را به اسلام دعوت کنند، همچنین سفرایی نیز نزد فرمانروایان کشورهای همسایه وامپراتوری­های بیزانس و پارس (ایران) اعزام گردیدند. روشن است که پیامبر (ص) مأموریت و رسالت خویش را محدود به عربها نمی دانست و بلکه به دنبال آن بودکه پیام اسلام را در ماورای مرزهای عربستان گسترش دهد.
تا سال 632 میلادی امت اسلامی تقریباً تمام مناطق عربی را پوشانده بود، در حالی که اعضای آن به وسیله قبول پیام و پیام آور الهی به یکدیگر متصل شده بودند. در همان سال نیز حضرت محمد (ص) آخرین سفر خویش به مکه را انجام داد- زیارت خدا حافظی (حجه الوداع) با حریم مقدسی که اکنون نشانه وحی الهی شده بود.

ج- وفات و اهمیت حضرت محمد (ص)
حضرت محمد (ص)  در دهم ربیع الاول4 سال دهم هجری در مدینه منوره جهان را وداع گفت. گفته می شود که بسیاری از پیروان او از قبول این واقعیت که وی درگذشته است، امتناع می ورزیدند، سپس، یکی از صحابه مورد اعتماد وی، ابوبکر، این آیه از قرآن را به خاطر مردم آورد که می گوید:
و ما محمد الارسول، قد خلت من قبله الرسل، افان مات او قتل انقلبتم علی اعقابکم؟ و من ینقلب علی عقبیه فلن یضرالله شیئاً و سیَجزی الله الشاکرین.
و محمد نیست مگر رسولی که از قبل از او رسولان دیگرآمدند، آیا اگر به مرگ یا شهادت درگذرد به دین جاهلیت رجوع خواهید کرد؟ وکسی که به به عقب برگردد به خدا ضرری نمی رساند و به زودی خدواند شاکران را جزا خواهد داد.قرآن: 144/3 
در چارچوب اوضاع عربستان، حضرت محمد (ص) آنچنان جنبشی در زندگی پیروان خود به وجود آورد که آنان را هدایت می کرد تا اسلام را به مرزهای بسیار دورتر از عربستان رهبری کنند. مأموریت او چندین هدف داشت که شاید عمده ترین این اهداف ایجاد جامعه ای بود که در آن پیوند مردم بر مبنای اسلام باشد و نه قبیله هر یک از آنها؛ اتصال و ارتباط بین امت خویش و خدای یگانه عالم، که اراده فرموده بود تا از طریق یکی از خود آنها و با زبان خودشان با ایشان سخن گوید و به دست دادن چارچوبی از ارزشها، اقدامات و نهادهایی که همواره اتصال و ارتباط آنها را با یکدیگر حفظ خواهدکرد، تا اینکه به بیان «لتکونوا امةً و سطاً شهداء علی الناس، و کان الرسول علیکم شهیداً؛ تا امت وسط و میانه روی باشید که برای همه امتهای دیگر شاهد و نمونه باشید، در حالی که پیامبر اکرم بر شما شاهد بود» قرآن 143/2. .
پس از رحلت پیامبر اکرم (ص) علمای اسلامی در صدد برآمدند تا مطالب و موضوعات مربوط به حیات ایشان را جمع آوری کنند. اینها مجموعه احادیث را تشکیل داد، گزارشی از آنچه پیامبر انجام داده و یا گفته بود، که توسط صحابه و یا اعضای خانوادۀ ایشان منتقل شده بود. سپس این احادیث به نسلهای بعدی انتقال یافتند. این احادیث و سلسله روایات به نوبه خود از لحاظ سند و اعتبار در معرض امتحان قرار داده شد تا اینکه علما بتوانند در مورد ارزش و اعتبار نسبی هر یک از آنها حکم کنند. بدین ترتیب، مجموعه گفتار و کردار پیامبر اکرم (ص) از منابع مهم ارزشهای اسلامی است. از دید مسلمانان، این اعمال و گفتار مدل و الگوی آرمانی زندگی هر مسلمان می باشد که به نام سنت حضرت رسول (ص)، به معنای عادت یا رفتار ایشان، خوانده می شود. سنت پیامبر، از نظر مؤمنین، طرح و الگویی برای تقلید می باشد. آنان، رسول گرامی خویش را به چشم یک انسان نمونه می بینند که در حیات خویش تمام آرمانهای اسلامی را که خداوند وحی کرده بود، جمع ساخته بود.
روش نمازگزاردن، عبادت وپرستش خداوند توسط حضرت محمد (ص)، نقش وی به عنوان یک همسر و پدر، تواضع، محبت، عدالت، احساس برادری وی و محبتی که ایشان نسبت به کودکان، ایتام، فقرا و حیوانات داشت، همگی الگویی برای یک رفتار شایسته به حساب می آیند. این نقش حضرت محمد (ص) به عنوان یک آموزگار، نمونه و مثال عالی است که بیشترین تأثیر را بر زندگی معمولی مسلمانان بر جای گذارده است. بعضی از ا حادیثی که نقل می شود به روشنی این نقش را نشان می دهند (معمولاً هر حدیث حفظ شده با نام یک و یا چند نفر از روایت کنندگان و یا بقیه اصطلاح  سلسله حدیث، شروع می شود که غالباً در آخر آن اسامی آمده است که: «پیامبر و رسول خدا چنین فرمودند»:
طلب علم بر هر زن ومرد مسلمانی واجب است.
مداد علما بر خون شهیدان برتری دارد.
بهشت در زیر پای مادران است.
هیچ کس از شما حقیقتاً مؤمن نیست مگر اینکه برای برادر دینی خود همان را بخواهد که برای خود می خواهد.
بین دو نفر به عدالت حکم کردن انفاق است، کلمه خوب (قول معروف) نیز انفاق است و برداشتن یک سنگ و یا مانع از راه مسلمین نیز انفاق است.
کسی که به خداوند و روز جزا اعتماد دارد باید از اذیت و آزار همسایه خود خودداری ورزیده، به مهمان احترام کرده و یا زبان خویش را نگاه داشته یا کلام خیر و خوب بر زبان آورد.
کسانی که به دیگران مهربانی و محبت نشان نمی­دهند نمی توانند متوقع لطف و محبت الهی باشند.
کسی که به دنبال امور ایتام و بیوه زنان است همچون کسی است که در راه خدا جهاد می کند و یا اینکه روزها را روزه می گیرد و همه شب را به نماز می ایستد.
طوری خدا را ستایش کن که گویی او را می بینی؛ اگر تو او را نمی بینی او که قطعاً تو را می بیند.
خداوند تبارک و تعالی فرموده است:  زمین و آسمان گنجایش تحمل مرا ندارد، اما در قلب مؤمن جا می شوم.5
بدین ترتیب، تقلید از سنت و رفتار پیامبر، نشانه ای از هدف تمام مسلمین است. با وجود آن که حضرت پیامبر (ص) محل رجوع و اسوه همه مسلمین بوده و به شدت به عنوان آخرین فرستاده خدا مورد علاقه تمام آنها است، خود موضوع پرستش و عبادت آنها نمی باشد. مسلمانان از سراسر جهان به زیارت قبر آن حضرت در مدینه رفته ودر آنجا نماز می گذراند؛ اما هرگز سعی نمی شود که از قبر ایشان موضوعی برای تعظیم و تکریم بیش از حد و تقدیس ساخته شود و هرگز تمثال و یا تصویری از ایشان نگهداری نمی شود، در حقیقت، سنت اسلامی همواره در مقابل اقداماتی مانند الوهیت بخشیدن به شخص پیامبر اکرم (ص) مقاومت نشان داده است . 
مسلمانان، در نمازهای روزانه خود و نیز هر وقت که نام حضرت رسول (ص) برده می شود، به نشانه ادامه یادآوری و تشکر و قدردانی از زحمات آن جناب، بر شخص رسول (ص) و اهل بیت ایشان صلوات و درود می فرستند. رسول اسلام، علاوه بر اینکه الگوی تقوا و تلاش مستمر در همه سطوح علیه فلاکت و بدبختی بشر بود، زندگی اش همچنین نمونه اعلی و یا الگوی ایده آل و آرمانی حیات روحانی و محبت بود.  زندگی کسی که به خداوند بی نهایت نزدیک و محرم اسرار الهی بود. زندگی ایشان موضوع نوشته های مورخان و نیز منبعی غنی و سرشار برای اشعار و ادبیات عامیانه ای بوده است که در ستایش و عشق نسبت به اعمال و نمونه متعالی شخصیت وی به رشته تحریر درآمده است.بالاتر از همه اینها، نزد تمام مسلمین جهان، وی دریافت کننده آخرین پیام الهی است که برای ابد الدهر در کتاب مقدس قرآن گردآوری شده است.

د- کتاب قرآن

کتاب قرآن، نزد تمام مسلمین جهان، نسخه مضبوط کامل، درست و ازروی امانت همه آن چیزی است که به صورت وحی خداوندی بر حضرت محمد (ص) نازل شده است. زبان این وحی و انزال، عربی بود و کار مرتب و منظم کردن آیات و قرار دادن آن در سوره ها، به اعتقاد مسلمین، توسط شخص حضرت محمد (ص) انجام پذیرفته است.
پیام وحی الهی در خلال مدت بیست و دو سال نازل گردید. تجربۀ نزول وحی [برای شخص پیامبر] بسیار نیرومند و تکان دهنده بود. آن طور که پیامبرخود برای دیگران توصیف کردند، این تجربه غالباً به صورت صدای موزون یک زنگ بود که تا زمان تمام شدنش وی را محکم می گرفت، که بعضاً نیز با سرد شدن و لرزش بدن همراه بود. قرآن در پاسخ به کسانی که صحت و اصالت وحی به حضرت رسول (ص) را مورد تردید قرار می دادند، می گوید:
والنّجم اذا هوی، ما ضّل صاحِبکُم و ماَغوی، وما ینطِقّ عَنِ الَهوی، اِن هُوَ الاوَحیُ یُوحی، علّمه شدید القُوی.
ذومرّﺓ فاستوی، و هو بالافقِ الاعلی، ثّم دنا فتدّلی، فکان قاب قوسین او أدنی، فاوحی الی عبِده ما اوحی.ما کذبَ الفواد ما رأی.
قسم به ستارگان در وقت ناپیداشدن، دوست شما [حضرت محمد (ص) نه گمراه شد و نه فریب خورد واز روی هوا و هوس هم حرف نمی زند، و در واقع کلام او جز وحی که به وی الهام می گردیده، نیست؛  او را جبرئیل، آن فرشته توانا علم آموخته است. همان ملک مقتدری که به خلقت کامل بر رسول جلوه کرد و آن رسول در افق اعلای کمال بود. سپس نزدیک آمد و بر او نازل گردید، بدان نزدیکی که به اندازه دو کمان یا کمتر بود، پس خدا به بندۀخود وحی فرمود آنچه را که هیچکس درک آن نتواند کرد.
آنچه در عالم غیب دید در دلش هم حقیقت یافت (وکذب وخیال نپنداشت).(قرآن مجید، 110- 1/53)
بنابراین، جریان وحی، شامل دیدار (بصیرت درونی) و هم شنیدن بوده است. در جای دیگری از قرآن، واسطه وحی به نام «روح القدس» خوانده شده است (قرآن: 102/16)، که پیام الهی را بری آن حضرت می آورد. این جریان ، نزول تدریجی پیام وحی الهی است که در کتاب قرآن به لفظ «قرآن» خوانده شده است: «و قرآناً فرّقناه لتقراهُ علی الناس علی مکث و نزّلناه تنزیلا»سوره اسری آیه 106.
اصل واژه قرآن به معنای خواندن یا قرائت است، و به همین صورت هم بود که حضرت محمد (ص) آن را برای پیروان خویش می خواند.
در طول حیات حضرت محمد (ص)، این وحی مستمر، زیربنایی را به وجود آورد که بر مبنای آن دین اسلام توسعه و گسترش پیدا کرد. در حالی که بسیاری از پیام وحی را مؤمنین حفظ می کردند، حضرت رسول همچنین کاتبانی را فراهم آورده بود که آن را می نوشتند. در بین امت اسلامی افراد خاصی بودند که از لحاظ قدرت حافظه بی نظیر بوده، قادر بودند همه جای قرآن را از حفظ بخوانند. این گروه به عنوان معلم افراد تازه مسلمان عمل می کردند.
به هنگام وفات پیامبر اکرم (ص) قرآن هم به صورت نوشته وجود داشت و هم اینکه تعداد زیادی از پیروان ایشان آن را حفظ کرده بودند. در همین ایام نیز اقداماتی برای جمع­آوری یک نسخه واحد از قرآن صورت گرفت. این کار بدین منظور انجام شد که هر گونه ریسک و خطر تخطی ازکتاب مقدس و یا اختلاف نظر در مورد محتویات آن از میان برداشته شود. از آنجا که بیشتر نقل و انتقال مضامین و محتویات قرآنی بین افراد تازه به اسلام درآمده به صورت شفاهی انجام می­پذیرفت، لذا مهم بودکه متن نوشته ثابت و واحدی نیز تهیه شود برهمان مبنایی که خود حضرت محمد (ص) قرآن را سیستماتیک، منظم و مرتب کرده بود . متنی تهیه و نسخه های آن به تمام نقاط امپراتوری جدید اسلامی فرستاده شد. به هر جهت، متن کتاب مقدس اسلامی قرآن، به همین ترتیب از چهارده قرن قبل وجود داشته و به اعتقاد مسلمانان سراسر جهان محتوای کامل و دقیق وحیی است که به حضرت رسول (ص) نازل شده است.
قرآن به یکصد و چهارده فصل تقسیم شده که هر کدام را یک سوره می خوانند. تعداد آیات در هر یک از سوره­ها کاملاً متفاوت است و پس از یک سوره کوتاه که در اول قرآن قرار گرفته (سوره فاﺗﺤﮥالکتاب) تقریباً بقیۀ سوره ها به ترتیب طول آنها مرتب شده اند به طوری که سوره های طویل در ابتدا و سوره های کوچک و کوچکتر به  دنبال آن واقع شده اند. هر یک از سوره ها یا فصول قرآنی نیز عنوان خاص خود را دارد که این نام یا مبین محتوای اصلی آن سوره و یا یکی از واژه های عبارات داخل سوره است. تمام سوره ها، به استثنای سوره توبه (نهم)، با عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» شروع می شود. همچنین سوره ها، به حسب اینکه در مکه و یا مدینه نازل شده باشند، تفکیک می شوند و بعضی ها آیاتی دارند که در مکه و مدینه هر دو نازل شده­اند و بدین ترتیب، مسلمانان نظم زمانی خاصی را نیز در ترتیب نزول سوره­ها قائل می باشند.
وجه قرائت قرآن، کلید فهم تأثیر آن بر خواننده است. قرآن رای خوانده شدن ، شنیده شدن و تجربه شدن است. امکان ندارد که بتوان شکوه وعظمت توصیف ناپذیری را که در قرائت قرآن به زبان عربی وجود دارد در ترجمۀ آن به هیچ زبانی دیگری به دست داد. برای مسلمان، قدرت «کلام خداوند» صرفاً منحصر به تأثیر آن بر روی فکر و ذهن شنونده نیست، بلکه همچنین روی قلب افراد نیز تأثیری شگرف دارد. یکی از علومی که برای صیانت از این سنت به وجود آمده، علم شیوه های درست و شایسته قرائت قرآن است. مسلمانان معمولاً در یک جا جمع شده و به کار خلاقۀ کسانی که در این هنر [قرائت] استاد هستند، گوش فرا می سپارند، تا جایی که امروزه نیز هنوز همه ساله مسابقاتی بین المللی برای تعیین قاری قرآن برگزار می شود.
زبان قرآن برهمۀ راههای حیات اسلامی سیطره دارد، به نحوی که حتی بر شیوۀ نگارش عربی نیز تأثیر گذاشته است و به تبع آن بر سایر زبانهایی که با استفاده از کتابت عربی در کشورهای اسلامی رواج دارد، از قبیبل زبانهای فارسی، ترکی، اردو و سواهیلی.6 هنر خط - نقاشی که از نوشتن متون قرآنی سربرآورده است نشانگر عامل محرکه چشمگیری در مقولۀ زیبایی در هنر اسلامی می باشد. مسلمانان برای متونِ خوب نوشته شده نیز به همان اندازه هنر قرائتِ شایستۀ قرآن ارزش و احترام قائل می باشند. خوشنویسی، هنری است که در آن شکوه و جلال قرآنی در معرض دید و چشم قرار داده می شود، به همان نحوکه هنر خوش خوانی، عظمت قرآن را در مقابل گوش قرار می دهد. هنر خط نویسی، توأم با نورپردازی و رنگ آمیزی مناسب، نسخه هایی از قرآن مجید را به وجود آورده که نشان دهندۀ بخشی از ماهرانه ترین خلاقیتها در زمینۀ هنر تزئینی در اسلام می باشند. این هنر ،در تزیین مراکز عبادی اسلامی و سنت هنری جهان سلام تأثیر چشمگیری بر جای گذاشته است.
یک سلسله اصطلاحات و فرمولهای قرآنی گوناگون، از قبیل «بسم الله» (به نام خدا)، «انشاءالله» (اگر خدا بخواهد)، «سبحان الله» (حمد و ستایش مخصوص خدا است) به صورت یکی از اجزای اساسی زندگی روزمره مسلمانان درآمده­اند. حتی صرف حضور فیزیکی و مادی قرآن در یک محل نیز به عنوان منشاء خیر و برکت لحاظ می شود. به هنکام بروز یک بحران شخصی و یا خانوادگی، مواقع جشن و سرور و یا لحظه تولد و مرگ، آیاتی از کتاب خدا  تلاوت می شود؛ همچنین معمولاً نسخه­ای از قرآن را در جای نسبتاً مهم و محترمی در منزل نگه می دارند، به طوری که حتی المقدور بالاتر از سایر اشیاء و متعلقات [مثل روی طاقچه ها و یا رفچه ها در قدیم] قرار داشته باشند. بعضی از مسلمانان نیز، برای تبرک و تیمن، آیه ای از قرآن را به عنوان تعویذ همراه خود دارند.
قرآن همچنین به نقطه شروعی برای جستجوی علم و معرفت در جامعه اسلامی تبدیل شد. بدین ترتیب که زبانی جدید، ابزاری جدید برای تحقیق، شیوه بیانی تازه و وسیله ای برای کشف دورنماهای تازه ای از علم و معرفت را به دست داد. کوشش در جهت فهم کامل پیام قرآن موجب بروز و رشد رشته های علمی مرتبطی از قبیل زبان شناسی و صرف و نحو، ادبیات زبان عربی، گردید. علمای اسلامی همچنین باشور و شوق فراوان به دنبال تبیین و توصیف مفاهیم و مضامین قرآنی رفتند که بعدها این رشته از علوم اسلامی به نام علم تفسیر شناخته شد. بدین ترتیب ملاحظه می شود که مطالعه و بررسی قرآن در مرکز هر گونه تحقیق و مطالعۀ اسلامی قرار داشته و به تلاشهای علمی و عقلی جهان اسلام، به دنبال کسب معارف جدید، احساس عظیمی از وحدت بخشیده است.

 

ه- تعالیم قرآنی و اعتقادات اساسی مسلمانان
بزرگترین تأثیر قرآن، از همان روزها و سالهای نخستین فرهنگ اسلامی، در دیدگاهی جهانی که تعلیم می­دهد و خطوط کلی و راهنمایی هایی که برای زندگی روزمره به دست می­دهد، بوده است. این امور به عنوان­ مبانی اعتقادات و اعمال اسلامی که تا امروز نیز بر جهان اسلامی حکومت و سیطره دارد، درآمده است. در میان این اعتقادات تعدادی اصول و مفاهیم خاص وجود دارند که برای کلیۀ مسلمین جهان جنبۀ اساسی و زیربنایی داشته و از اهمیت خاصی برخوردارند.

1- توحید ( وحدانیت خداوند): مفهوم اساسی و مرکزی که همۀ قرآن به گرد آن می چرخد همان مفهوم توحید، یا وحدت و وحدانیت ذات الهی است که به اصطلاح قرآن آن، الله خوانده می وشود. در این مفهوم، نوعی یکتاپرستی سخت مورد تأکید قرار می گیرد؛ به این عبات که الله، حقیقت واحد و مطلقی است .  بهترین توصیف این حقیقت متعالی [الله] را در خود قرآن می خوانیم، در سوره ای که گفته می شود در پاسخ به سؤالات و پرسشهای کسانی که از حضرت محمد (ص) دربارۀ ذات الهی می پرسیدند، نازل شده است:
قل: هو الله الاحد، الله الصّمد، لم یلد و لم یولد، و لم یکن له کفواً احد.
بگو: الله، خدای واحدی است، خدایی صمد و قائم به ذات که نه زاده شده و نه می زاید و نه هرگز مشابهی خواهد داشت.(قرآن: 112)
وحدانیت خداوند در سرتاسر قرآن مکرراً مورد اصرار و تأکید قرار گرفته است، نظیرآیۀ زیرکه می گوید:
وإلهکم إلۀ واحد، لا اله الآ هوالرحمن الرّحیم. و خدای شما خدای یکتاست، نیست خدایی مگر او که بخشاینده و مهربان است (قرآن: 163/2).
قرآن مجید، در انکار شرک و چندگانه پرستی، هر گونه پرستش بتها و اصنام را مردود اعلام کرده، اجتماع و همراهی هر گونه موجود الهی دیگر در کنار خد اوند متعال را غیرمجاز دانسته و هرگونه تعریف و تبیین خداوند را به صورتی که شایبۀ غیرتوحیدی و جمع شدن مقدسات دیگری در عرض خد اوند را به ذهن آورد- و از جمله تثلیث موجود در دین مسیحی را به شدت رد می کند. بدین ترتیب، در دین اسلام، خداوند متعال( الله) واقعیت یکتایی است که وجود هر شخص و یا شیء دیگری قائم به اوست.
یکی از جنبه های وحدانیت الهی در قدرت خلاقۀ خداوند نشان داده شده است. در قرآن همچنین خداوند به عنوان رب العالمین خوانده شده است (خدای همۀ خلقت و یا به معنای تحت اللفظی اش «عالمها»). همۀ عالم وجود، اعم ازطبیعت و انسانها را خداوند متعال خلق کرده و نگهداری می کند. این مفهوم حکمت و سلطنت الهی به بهترین وجه در آیۀ معروف به آﻳﺓالکرسی نشان داده شده است:
      الله لا اله الّا هو الحی القیّوم، لا تاخذه سنته و لانوم، له م افی السموات و ما فی الارض، من ذاالّذی یشفع عنده الّا باذنه، یعلم ما بین ایدیهم و ما خلفهم و لایحیطون بشیئٍ من علمه الّا بما شاء، وسعَ کرسّیه السموات و الارض و لایؤده حفظهما، و هو العلّی العظیم.
الله خدای یکتایی است که جز او زنده و پایداری نیست، هرگز او را کسالت و خواب فرا نمی گیرد، اوست مالک آنچه در  آسمانهاست و آنچه در زمین است. چه کسی می تواند نزد او به شفاعت برخیزد مگر اینکه به اذن خود او باشد؛ محیط است به آنچه در مقابل روی خلق آمده وآ نچه پس از آن خواهد آمد و خلق به هیچ مرتبه بر علم او احاطه نتوانند مگر اینکه او خودخواهد، قلمروی علم (یا سلطنت)اش از آسمانها و زمین فراتر است، وحفظ آسمان و زمین بر او آسان و بی زحمت است، چه او دانای بزرگوار و عظیم و پرقدرت است.
(قرآن: 255/2)
خداوند متعال، در عین وحد انیت، با اسماء گوناگونی خوانده می وشد که در قرآن (180/7) به نامهای اسمای حسنی مشهور می باشند. در روایات اسلامی تعداد نود و نه اسم از این اسمای الهی ذکر شده است، به طوری که تسبیح هایی هم که مسلمانان به دست می گیرند دارای نود و نه دانه است، طوری که بتوان آن اسامی را به هنگام نماز و عبادت تکرار نمود. این اسامی همچنین کلیدی برای درک و شناخت خداوند می باشند؛ زیرا که هر کدام از آنها بر یکی از اوصاف الهی دلالت می کنند، نظیر: رحمن، رحیم، عادل، قدیر، اول، آخر، قدیم، واحد؛ کسی که هیچ چشمی قادر به دیدن او نیست (لاتدرکه الابصار) اما او بسیار نزدیک است ( اقرب من حبل الورید). در میان تشبیهاتی که برای نشان دادن ذات الهی به کار می رود، شاید هیچکدام به اندازۀ نور جالب توجه نیست:
    الله نور السموات و الارض، مثل نوره کمشکوﺓٍ فیها مصباحٌ المصباح فی زجاﺟﮥ، الزجاﺟﮥ کانّها کوکب درئ یوقد من شجرﺓٍ مبارﻛﮥ زیتونة، لاشرﻗﯿﮥٍ و لا غرﺑﯿﮥ، یکاد زیتها یضییُ و لو لم تمسسه  نارٌ، نورٌ علی نور، یهدی الله لنوره من یشاء و یضرب الله الامثال للناس، و الله بکلّ شیئٍ علیم.
خداوند نور آسمانها و زمین است، مثل نور او به مشکوتی ماند که درآن چراغ روشنی باشد، و آن چراغ در میان شیشه (حباب)ای باشد ،شیشه ای که تلألوء آن همچون ستارهای است درخشان و روشن، از شجرﺓ و یا درخت مبارک زیتون، که شرقی و غربی نیست، و بی آنکه آتشی روغن آن را برافروزد خود به خود  آتش گرفته و شرق و غرب را روشن می سازد، نوری بر نور دیگر می باشد، خدواند هر که را بخواهد به نور خویش هدایت می فرماید و خدا برای مردم این مثالها را می زند، و خداوند به همه چیز داناست.
(قرآن: 255/2)
خداوند عظیم با آنکه در ذات و فطرت الهی خویش متعالی است، به همۀ مخلوقات نزدیک می باشد. به وی آن طور نگاه می شود که گویی از رگ گردن به انسانها نزدیکتر است، به درخواست و دعای انسانها پاسخ داده، و بالاتر از همه اینکه جهانی است: «ولله المشرق و المغرب، فاینما تولوا افثّمَ، وجه الله، آن اللهَ واسعُ علیم ؛ و شرق و غرب عالم به خداوند تعلق دارد، پس به هر طرف روی کنید به سوی خدا روی آوردهاید، بدرستی که خداوند برهمه جا محیط و به همه چیز داناست.»(قرآن: 115/2)

2 - ارتباط از ناحیه خداوند (وحی): پس از توحید، مفهوم" وحی" خداوند به مخلوقات قرار می­گیرد که عمدتاً از طریق رسولانی است که «خواست و ارادۀالهی» را ابلاغ کرده­اند. در اسلام این گونه معتقدند که چنین ارتباطی از همان آغاز تاریخ بشری وجود داشته است.
این مطلب، تماس و ارتباط دایم بین خداوند و انسانها را به صورت هدف و مقصود تاریخ بشری جلوه می دهد. این تماس مستمر و دایمی یا از طریق رسولان الهی بوده است، که بعضی از آنان را در قرآن نام برده و معرفی شده­اند، و یا از ناحیۀ پیامبرانی که متون مقدسی را به همراه آورده و برای هدایت مردم خود باقی گذاشته اند. در قرآن کریم می خوانیم که : « قد بعثنا فی کل اﻣﮥٍ رسولاً ؛ برای هر امتی پیامبری مبعوث کردیم»(36/16) و یا اینکه «و ان من اﻣﮥٍ الّا خلا فیها نذیرٌ ؛ و هیچ امتی نیست جز آنکه د رمیانشان ترساننده و راهنمایی بوده است » (24/35).
در میان پیامبرانی که قرآن معرفی کرده و دائماً از آنان نام می برد چهره های برجستۀ پیامبران کتاب مقدس نظیر حضرت نوح (ع)، حضرت ابراهیم خلیل (ع)، حضرت موسی (ع)، حضرت  عیسی (ع) وجود دارند. در زبان قرآن، تمام این پیامبران از ناحیۀ خدای واحدی ارسال شده­اند:
انّا اوحینا الیکَ کما اوحینا الی نوح والنبیین من بعده، و اوحینا الی ابراهیم و اسمعیل و اسحق و یعقوب و الاسباط و عیسی و ایّوب و یونس و هارون و سلیمان و آتینا داود زبوراً، و رسلاً  قد قصصناهم علیک من قبلُ و رسلاً لم نقصصهم علیک ...
ما به تو وحی کردیم همچنانکه به نوح و پیامبران بعد از او  وحی کردیم، و نیز وحی کردیم به ابراهیم و اسماعیل و  اسحاق و یعقوب و اسباط (فرزندان یعقوب که دوازده نفر بودند) و عیسی و ایوب  و یونس و هارون و سلیمان، و به داود هم زبور را عطا کردیم، و رسولانی که شرح حال آنها را قبلاً برای تو بیان کردیم و آنهاکه حکایت نکردیم. (قرآن: 164- 163/4).
آخرین فردی که طرف خطاب خداوند قرار گرفت، حضرت محمد (ص) بود که به عنوان «خاتم پیامبران» (خاتم النبیین) (40/33) شناخته می شود و با ایشان بود که این جریان ارتباط و وحی الهی به درجۀ کمال و انتهای خویش رسید، کتابی که قرآن نام گرفت.این وحی نهایی نه تنها کل جریان وحی و تماس خداوند با بندگان خویش، از طریق ارتباط با پیامبران را به انتها رساند، بلکه بر تمام وحی های پیشین جانشین گردید.
با این حال، حضرت محمد (ص) و تمامی پیامبران کتاب مقدس را باید انسانهایی دانست که خداوند تبارک و تعالی آنان را برای ارتباط با بندگان خویش برگزیده است. درست است که می توان حداکثر تکریم و احترام را نسبت به آنان به عمل آورد؛ اما از دیدگاه قرآن، هرگز نمی توان ایشان را موضوع پرستش قرار داد،امری که صرفاً به خدای متعالی تعلق دارد.

و- مخلوقات خداوند 
1- طبیعت و جهان: با وجود آنکه وسیلۀ ارتباط اولیه خداوند با بندگانش رسولان الهی هستند، کل جهان نیز نشانه و آیتی از آیات الهی است. جهانی که تصویر می کند به صورتی هماهنگ و موزون در معرض دید ما قرار می گیرد، که هر یک از  اجزای آن در تعادل و توازن با اجزای دیگر می باشد و همین احساس نظم و تعادل و ثبات جهان است که به عنوان یکی از آیات قدرت خلاقۀ خداوندی و وحدانیت الهی مورد اشاره واقع می شود . همچنین قدرت وی بر سایر مخلوقات موجود در طبیعت مادی هم که به آنها قدرتی داده شده که می توانند مطابق نظم خاصی به کار خود ادامه دهند ، گسترش یافته است. مثال خوبی که قرآن، در این مورد به دست می­دهد زنبو رعسل است:
« وأوحی ربّک الی النّحلِ انِ اتَّخذی من الجبالِ بیوتاً و مَن الشجّر و ممّا یعرشون .. یخرج من بطونَها شرابُ الوانه فیه شفاء للنّاس، انّ فی ذالک لاﻳﮥً لقوم یتفکرون؛ وخداوند به زنبور عسل وحی کرد که از کوهها و درختان وسقفهای رفیع منزل گزیند... آنگاه از درون آنها (زنبوها) شراب شیرینی به رنگهای مختلف که در آن شفای مردم است، بیرون آید. به درستی که در این کار آیت خدا برای متفکران پیدا است «(قرآن: 69-68/16) .
تمام طبیعت برای مطابقت و جور درآمدن با ارادۀ الهی خلق شده است: بدین معنی، این طور می توان فهمید که همۀ خلقت در حال کرنش و پرستش به بارگاه ربوبی است:
« تسبح له السّموات السّبعُ و الارض و من فیهّن و ان من شیئ الّا یَسبّح بحمده، ولکن لا تفقهون تسبیحهم انه کان حلیماً غفوراً.
هفت آسمان و زمین و هر آنچه در آنهاست تسبیح خداوند را می گویند و موجودی نیست الا اینکه به تنزیه و تسبیح خداوند مشغول است، اما شما تسبیح آنها را نمی فهمید، به درستی که خداوند بسیار بردبار و آمرزنده است » (قرآن مجید: 44/17) .

2- فرشتگان، جن و عالم غیب: در میان مخلوقات د


مطالب مشابه :


با حوله اردک درست کنید

را به شما آموزش دادم و امروز هم برای درست کردن این اردک احتیاج به حوله تزیین شمعهای هفت




تزیین کدو حلوایی به شکل گل کوبک

تزیین کدو حلوایی به شکل گل کوبک حوله تزئینی یقه آموزش گام به گام یک قلاب بافی




انواع دسر ها

آموزش آشپزی به تدریج آب جوش را اضافه کنید و هم بزنید . دریاچه قو




کاردستی

¤ ایده هایی برای تزیین کلاس های ¤ با حوله دستی ¤ آموزش نقاشی به کودکان با حالت




دین برتر

یک رشت ضمن خوش آمدگویی امیدوارم بتوانم با ارایه مطالب مفید و به تزیین مراکز حوله ذهب




برچسب :