نگاهی به نمایشنامه“ازدواجهای مرده“ اثر آزیاسرنچ تودوروویچ
یکی شدن جهان مردگان و زندگان
رضا آشفته: نمایشنامه"ازدواجهای مرده" متاثر از ادبیات جادویی است. همان ادبیاتی که از آمریکای لاتین و فضای خفقانآورش آغاز شد و به چهار گوشه جهان به نام رئالیسم جادویی گسترش یافت.
در این نمایشنامه مرگ و زندگی در هم آمیخته میشود تا ما بدانیم که دلبستگی عاطفی و شدیدالحن آدمها به همدیگر گاهی اسباب دردسر برای دیگران میشود. در یک خانواده غریب کراوات مادری فوت کرده و حالا جسد این زن دفن نشده و در کنار خانوادهاش و در یک گنجه زندگی میکند.
داماد که دلبسته و عاشق دختر این خانواده است، به دنبال این است که هر چه زودتر موعد عروسی را مشخص کند. میآید و میرود اما هنوز پدر و دختر و حتی روح مادر در این باره تصمیم نگرفتهاند تا اینکه به توافق میرسند که زمستان مراسم ازدواج را برگزار کنند. گویا دختر اصلا نمیخواهد تن به این ازدواج بدهد.
برای اینکه از قیافه داماد خوشش نمیآید. پسر زمستان با دسته گل مصنوعی یکبار دیگر پا در این خانه جادویی میگذارد. این بار از ابتدا با مادر رو به رو میشود که مثل روح سرگردانی در همه جای خانه میپلکد. او با دیدن مادر اول به تتهپته میافتد. گل مصنوعی مادر را متنفر میکند چون یاد قبرستان میافتد! دختر با ورود خود به جای توجه به داماد، از خوابی وحشتناک حرف میزند:
دختر: یه نفر تو رودخونه غرق شده بود. من وقتی جسد رو میآوردن بیرون نگاشون میکردم. نزدیک نشدم. جسدش سنگین بود. نتونستن بذارنش رو برانکارد...هیچ ردی ازش توی رودخونه باقی نمونده. یه آینه یخ زده است.(ص43)
بعد اهل خانواده به جای صحبتکردن درباره عروسی، به جسد، مرده، نگهداری مرده در خانه، دادن یک جسد دیگر به جای جسد مادر به قانون، قانون شکنی و این طور چیزها میپردازند.
بعد مراسم ازدواج خیلی ساده برگزار میشود؛ با دادن حلقه به عروس و گرفتن یک جشن مختصر همه چیز رنگ و بوی یک عروسی به خود میگیرد.
داماد که یک پسر سر راهی و بزرگ شده در شیرخوارگاه است، مدتهای مدید با یک زن پیر و معلول زندگی کرده است. او سری قبل، از این راز سر برداشته است و این بار خبر خوشش را به دختر میدهد...یکباره دوان دوان خانه را ترک میکند، و پسر مردد میماند که آیا او بر میگردد؟
در صفحه بعدی، دختری تکه پاره و خونآلود کنار رودخانه دیده میشود. همه از دیدنش وحشت میکنند. بعد متوجه میشویم که دختر هم مرده یا خودکشی کرده است چون او هم از گنجه بیرون میآید با لباسهای گل و لای گرفته و خونی و موهای خیس.
حالا دختر ماجرای خودکشیاش را تعریف میکند. اینکه او را سوار برانکارد کردهاند که جسدش روی علفها سرخورده و آنها دیگر جسدش را برنداشتهاند.
حالا او هم موفق شده، خودش را در گنجه نگه دارد، و باید خانواده به دنبال دادن یک جسد دیگر به جای جسد دخترشان باشند تا او هم بتواند همچنان در این خانه ارواح زندگی کند.
داماد که هنوز مرگ دختر را باور نکرده، به دنبال مشخص کردن تاریخ ازدواج است. با آن که مراسم کوچکی هم از قبل گرفتهاند! آنها مجبور میشوند که تمام اشیاء داخل گنجه را بیرون بیاورند تا جایی برای دختر باز شود، و او و مادرش بر سر جا دعوایشان نشود. این نمایش داماد را در انتظار بیدارشدن دختر نشان میدهد که همچنان برای خودش رویابافی میکند:
داماد:
بیشتر وقتها تو ذهنم خونهمون رو تجسم میکنم. (پدر آرنجش را روی میز میگذارد و مینوشد.)
گردشها، یکشنبهها تو پارک، دو نفری همراه بچهها دست همدیگه رو میگیریم. بچهها بستنی میخورن، مردم بهمون لبخند میزنن.
(اتاق سیاه و سیاهتر میشود. داماد چشمانش را میبندد.)
با هم پیر میشیم، قدمهامون کند میشن، تو با زحمت حرف میزنی، پشت خمیدهات تو باغچه، مدت زیادی تو تاریکی میشینیم. صدای بچههامون دور میشه. برق چشمامون تو چشم اونا میافته، تو اون دورا گم میشیم، خونهمون از تاریکی ما رو صدا میزنه.(ص.61و62)
در ازدواجهای مرده نوعی جریان جاودانه و لاینقطع زندگی مشاهده میشود. گویی آدمها همچنان در رویا، تخیل و کابوسهای خود به دنبال شکست ناپذیریشان هستند و نمیخواهند به خود بباورانند که حالا از زندگی ساقط شدهاند و یا اینکه عزیزی را از دست دادهاند. آنها به دنبال یک ارتباط روحی و معنایی با عزیزان خود هستند، و عشق را تا سر منزل مقصود ادامه میدهند. عشقی که دیگر به یک پیوند جسمانی منجر نشده بلکه در رویاهای داماد تداوم مییابد.
این متن در سال 1990 نوشته شده است. سالهای آزادی کشورهای بلوک شرق اروپا از سیطره نظامهای بسته کمونسیتی که باورهای مذهبی و اعتقادی را یکبار دیگر بین مردم ترویج داده است. تا پیش از این ممنوعیت کاملی از ابراز عقیده درمقابل مسایل خاص متافیزیکی در این کشورها حاکم بود.
آنها حالا میتوانستند آزادانه درباره عقاید مسیحایی خود ابراز عقیده کنند، و علاوه بر فیزیک درباره متافیزیک نیز اظهار نظر کنند. چنانچه متن ازدواجهای مرده یک متن کاملا متافیزیکی به شمار میآید. روح مقولهای است که از نگاه ماتریالیسم رد شده و جهان پس از مرگ نیز از این دیدگاه به هیچ وجه پذیرفته شدنی نیست. اما تودوروویچ با این متن، علیه یک نظام بسته قد علم میکند تا باوری خفته یا مرده را بیدار سازد.
ازدواجهای مرده تداعیگر رمز و راز جاودانگی است. آدمهایی که هرگز نمیمیرند، و برخلاف قانون به حیات خود در یک خانه ادامه میدهند. جسدهایی که میمانند تا زندگی تداوم داشته باشد. آنها همان حس جاودانگی هستند که در رویای زندگان تداوم یافتهاند. و گرنه مردن جسمانی برای همه، حتا خود آنها به یقین مسجل است، فقط مرگ روحانی کتمان میشود. چون حضور دارد و احساس میشود و جزء زندگی افراد زنده به شمار میآید.
در این متن سعی بر آن است تا همه چیز علیه چارچوب های بسته (قانون) باشد. قوانینی دست و پاگیر که سالهای سال مردمان بخش عمدهای از جهان را از باورها و آزادی بیان عقایدشان منع کرده است.
مادر: قانون به کلی نگهداری جسد تو خونه رو ممنوع کرده. قانون میخواد که همه چیز سر جای خودش باشه. زندهها تو شهر، مردهها تو قبرستون! وقت ملاقات با مردهها هم مشخص شده و کاملا دقیقه.
به گونهای مفهوم آزادی نیز در این فضا عیان میشود، هر چند حالت مستتر و پنهان دارد. همان مفهومی که باید در زندگی هر فردی جاری باشد تا آن گونه که دلش میخواهد زندگیاش تداوم داشته باشد. این همان عقدهمندی و عقدهگشایی یک ملت را نشان میدهد که در مسیر تاریخ با برههای سیاه و عذاب آور رو به رو شدهاند و حالا درصدد برآمدهاند که حتا روح و روان خود را نیز از این همه قوانین ویرانگر برهانند.
درباره نویسنده
آزیا سرنچ تودوروویچ درسال 1967 در شهر زاگرب کشور کرواسی متولد شد. او دارای تحصیلات عالیه در مدرسه هنرهای دراماتیک زاگرب است که بسیاری از متنهایش در کرواسی، انگلستان، آلمان و فرانسه به صحنه رفته است.
زندگی، اتاق سبز، در چشمان جنگل من، به یخستان خوش آمدید، نفش بکش(نمایشنامه)، شکاف (فیلمنامه) و عقب نشینی (داستان کوتاه) نمونههایی از آثار اوست.
احمد پرهیزی ازدواجهای مرده را ترجمه کرده که در ابتدای آن تینوش نظمجو یک مقدمه درباره نویسندهاش(تودوروویچ) و در پایان آن یک مقاله با ترجمه و تلخیص گلناز برومندی و حمیدرضا فروزان درباره تئاتر در کرواسی پیوست شده است. این نمایشنامه در مجموعه"دور تا دور دنیا" گردآوری شده که توسط نشر نی منتشر میشود.
مطالب مشابه :
نمایشنامه
به چه نوشته ای نمایشنامه و تقویت پایه های اصلی متن و مدرسه و
متن نمايشنامه//كلاس هوشمند//ويژه دانش آموزان
{این نمایشنامه به صورتی نوشته باشی.کلاس های مدرسه رژه می رن.مثل ای کاش های
كوتاه درباره آبزورديسم
· در نمایشنامه های پوچی به جای های تازه ای متن نمایشی یا نمایشنامه می
متن نمایشنامه برای سن دبستان
متن نمایشنامه بچه های عزیز ماجرا از اونجایی اینکه پیامبر جمله ای رو گفتند که
نگاهی به نمایشنامه“ازدواجهای مرده“ اثر آزیاسرنچ تودوروویچ
نگاهی به نمایشنامه“ازدواجهای مرده“ اثر در این نمایشنامه مرگ و زندگی در هم آمیخته
نمایشنامه های موجود در نمایشگاه بین المللی کتاب
به خواندن متنهای مجموعهای از نمایشنامههای کودک مدرسه منتشر می
خلاصه داستانی نمایشنامه مرگ فروشنده
خلاصه داستانی نمایشنامه ای میان ساختمانهای که دخترهای مدرسه برایش
بدرود آقای نمایشنامه نویس
اكبر رادیی كه میان اهالی مطبوعات و ادبیات رسانه ای با نمایشنامه های خود متن ها ، تصاویر
نمایشنامه نویسی
به چه نوشته ای نمایشنامه باشد.نمایشنامه های تک پرسوناژ و مدرسه و
نمایشنامه چیست؟ چگونه نمايشنامه بنويسيم؟
به چه نوشته ای نمایشنامه تئاتر مدرسه »، « تئاتر تقویت پایه های اصلی متن
برچسب :
متن نمایشنامه های مدرسه ای