.: تخت جمشید ::.
تخت جمشید جای تو بادسریر سران خاک پای تو باد (نظامی)
تخت جمشید نام محلی پایتخت داریوش بزرگ است؛ که از لحاظ وسعت، عظمت و شکوه، مهمترین مجموعه باستانی هخامنشی در ایران است. این مجموعه بی نظیر در دامنه کوه رحمت (کوه مهر)، در مقابل جلگه مرودشت و ۵۵ کیلومتری شمال شرقی شیراز قرار دارد. یونانیان و به تبع آنها اروپائیان، گاهی آنرا “پرسه پلیس”، “پرسَپُلیس” (با کسر “پ” اول، فتح “سین” اول و ضم “پ” دوم) یا “پرسپولیس” (persepolis) می خوانند؛ اما نام تاریخی آن که در کتیبه های کاخ ها ثبت شده پارسَه (parsa) به معنای شهر مردمان پارسی است
آثار تاریخی به جای مانده در آن، از باشکوه ترین مجموعه های تاریخ ایران و جهان است. این بنا در زمان داریوش اول از پادشاهان هخامنشی در سال ۵۱۸ قبل از میلاد به قصد ایجاد پایتختی آئینی در جلگه مرودشت، بر دامنه کوه مقدس رحمت (کوه مهر) بنیان نهاده شد و ساخت آن جمعا حدود۱۲۰ سال به طول انجامید.
مجموعه تخت جمشید به وسعتی حدود ۱۳۵۰۰۰ متر مربع و تماما از سنگ ساخته شده است. در میان سنگها از هیچ گونه ملاتی استفاده نشده اما در بعضی نقاط، سنگها را با بست های آهنی به نام دم چلچله ای به هم اتصال داده اند و از چفت هایی سربی استفاده کرده اند.
مجموعه تخت جمشید شامل هفت کاخ (تالار)، نقوش برجسته، پلکانها، ستونها، و دو آرامگاه سنگی است. جمعا بیش از سه هزار نقش برجسته در ساختمان ها و مقبره های تخت جمشید وجود دارد که به طرز خارق العاده ای هماهنگ می باشند.
در قسمت بالای تخت جمشید، در دامنه کوه رحمت؛ دو آرامگاه وجود دارد که آرامگاه اردشیر دوم و اردشیر سوم می باشد. تخت جمشید حدود دویست سال محل سکونت شاهان هخامنشی بوده تا اینکه در ۳۳۰ پ.م. اسکندر مقدونی (که ایرانیان او را گجسته، بنفرین، پلید و دیو خو نامیده اند) آنرا سوزاند. تاریخ نگاران در مورد علت این آتش سوزی اتفاق رای ندارند. عده ای آنرا ناشی از یک حادثه غیر عمدی می دانند، عده ای دلیلش را جلب خوشنودی و ارضای بوالهوسی های “طائیس” روسپی مشهور آتنی توسط اسکندر دیو خو؛ و برخی این اقدام اسکندر را تلافی ویرانی شهر آتن (و معبد آرتیمیس در آن) بدست خشایارشا می دانند. البته آنوبانینی نظرات دیگری در این باره شنیده است؛ به طور مثال برخی بر این باورند که نابودی تخت جمشید به دست اسکندر مقدونی روی نداده و حتی بر این باورند که پای اسکندر مقدونی هیچگاه به این منطقه نرسیده است.
از میان کاخ های تخت جمشید کاخ آپادانا از همه قدیمی تر و باشکوهتر بوده است. ساختن این کاخ به دستور داریوش (۵۲۱-۴۸۵ پ.م.) در حدود سال ۵۱۵ پ.م. آغاز شده و سی سال به طول انجامیده است. این کاخ ۳۶۶۰ متر مربع مساحت دارد. تالار اصلی ۳۶ ستونی (۶*۶) و در شرق و غرب و شمال دارای ایوانهای ۱۲ ستونی (۲*۶) است؛ مهمترین نقوش تخت جمشید در پله های ایوان شرقی که گویا در ابتدا ورودی اصلی کاخ بوده حکاکی شده اند. ارتفاع ستون های آپادانا تقریبا بیست متر و بسیار مستحکم بوده؛ به نحوی که تا زمان قاجار هنوز ۱۳ ستون از ستونهایش بر افراشته باقی مانده بود.
کاخ دیگری که همزمان با آپادانا ساخته شده کاخ داریوش (تَچَر) است که به دلیل آنکه با سنگهای خاص بسیار صیقلی ساخته شده است معاصران آنرا تالار آیینه نامیده اند. این کاخ دارای ۱۲ ستون (۳*۴) و ایوانی در جنوب با ۸ ستون (۲*۴) است؛ و به عنوان سکونتگاه شاه مورد استفاده قرار میگرفته است.
کاخ مهم دیگر کاخ صد ستون است که ساختن آن توسط خشایار شاه (۴۸۶-۴۶۵ پ.م.) در حدود سال ۴۷۰ پ.م. آغاز شده و بیست سال به طول انجامیده. این کاخ با ۴۷۰۰ متر مربع مساحت وسیعترین کاخ تخت جمشید است؛ که ایوانی ۱۶ ستونی (۲*۸) درشمال دارد. ارتفاع ستونهای کاخ ۱۴ متر بوده و ساخت آن در زمان اردشیر اول (۴۶۵-۴۲۴ پ.م.) پایان یافته است.پلکان ورودی اصلی تخت جمشید که در شمال غربی واقع است، توسط خشایار شاه ساخته شده و جمعا ۱۱۱ پله در هر سمت دارد. طول هر پله ۶٫۹۰ متر، به عرض ۳۸ سانتیمتر و ارتفاع هر پله ۱۰ سانتیمتر است؛ که برای حرکت آسان و محترمانه افراد بسیار مناسب بوده است.
در بالای پلکان اصلی “دروازه ملل” قرار دارد که کتیبه ای به سه زبان پارسی باستان، عیلامی و بابلی (هر یک ۲۰ سطر) در سر در آن نگاشته شده است که در آن خشایار شاه پس از ستایش اهورمزدا و معرفی خود آورده است: گوید، خشایار شا: این بارگاه همه ی ملل (دروازه ی ملل) را من به توفیق اهورمزدا ساختم…
کاخ خشایار شاه، کاخ مرکزی (تالار شورا) کاخ اندرونی و حرم سرا و کاخ خزانه از دیگر بناهای مهم تخت جمشید است.پس از معرفی اجمالی بناهای تخت جمشید باید گفت هیچگاه هخامنشیان عادت باستانی کوچ کردن را فراموش نکردند و معمولا همه ی سال را در یک جا به سر نمیبردند، بلکه بر حسب اقتضای آبوهوا، هر فصلی را در یکی از پایتختهای خود سر میکردند. در فصل سرما، در بابل و شوش اقامت داشتند و در فصول گرم به همدان میرفتند که هوای لطیف و خنک داشت. این شهرها پایتخت به معنی اداری، سیاسی و اقتصادی بودند. اما دو شهر دیگر هم بودند که پایتخت آیینی هخامنشیان به شمار میرفتند. یکی پاسارگاد که در آنجا آیین و تشریفات تاجگذاری شاهان هخامنشی برگزار میشد و دیگری “پارسه” (تخت جمشید) که برای پارهای تشریفات از جمله برگزاری جشنها و به ویژه جشن نوروز و تبریک سال نو (توسط فرستادگان ملل مختلف امپراتوری ایران به پادشاه) به کار میآمد و به طور کلی مکانی مقدس و خجسته شمرده میشد. این دو شهر “زادگاه” و “پرورشگاه” و به اصطلاح؛ “گهواره” پارسیان به شمار میرفت که گور بزرگان و نامآوران خود را در آنها قرار می دادند. البته از این دو؛ تخت جمشید یا همان پارسه بیشتر اهمیت داشته، به همین دلیل؛ اسکندر مقدونی آن را آتش زد تا گهواره و تکیهگاه دولت هخامنشی را از میان ببرد و به ایرانیان بفهماند که دیگر دوره فرمانروایی ایرانیان و دوران شکست های پی درپی رومیها به سر آمده است.
نام اصلی این شهر پارْسَهْ بوده که از نام قوم پارسی آمده است. پارسه به همین صورت، در سنگ نوشته خشیارشاه بر درگاه “دروازه ملل” نوشته شده و در لوحههای عیلامی مکشوفه از خزانه و باروی تخت جمشید هم آمده است. یونانیان از این شهر آگاهی کمی داشتهاند، به دلیل این که پایتخت اداری نبوده و در جریانهای سیاسی، که مورد نظر یونانیان بوده، قرار نمیگرفته است. علاوه بر این؛ احتمال دارد که به خاطر احترام ملی و آئینی شهر پارسه، خارجیان مجاز نبودهاند به این مکانها رفت و آمد کنند و همین عامل باعث گردیده در باب آن آگاهیهای زیادی به دست نیاورند؛ آنچنانکه تا پایان دوره قاجار، سیاحان اروپایی کمتر میتوانستند در باب امامزادههای ایرانی تحقیق کنند.
نام مشهور تخت جمشید، یعنی پِرْسِهْ پُلیس (Perse Polis) ریشه غربی دارد. در زبان یونانی، پْرسهْپُلیس و یا صورت شاعرانه آن پِرْسِپْتوُلیس Persep tolis لقبی است برای آتنه، الهه خرد و صنعت و جنگ، و “ویرانکننده شهرها” معنی می دهد. این لقب را آشیل، شاعر یونانی سده پنجم پ.م. در چکامه مربوطه به پارسیان، به حالت تجنیس و بازی با الفاظ، در مورد “شهر پارسیان” به کار برده است (سوکنامه پارسیان، بیت ۶۵). این ترجمه نادرست، به صورت ساده ترش، یعنی پرسه پلیس، در کتب غربی رایج گشته و از آنجا به مردم امروزی رسیده است. خود ایرانیان نام “پارسه” را چند قرن پس از برافتادنش فراموش کردند؛ چون کتیبهها را دیگر نمیتوانستند بخوانند. درکتیبه های دوره ساسانی آنرا “صدستون” نامیده اند. البته مقصود از این نام، تنها کاخ صدستون نبوده، بلکه همه بناهای روی صفه را بدان اسم میشناختهاند. در دورههای بعد؛ در خاطره مردم فارس، “صدستون” به “چهلستون” و “چهلمنار” تبدیل شد؛ و حتی در یکی از اسناد قرن چهارم هزارستون نامیده شده است. اما مهمترین نامی که بعد از اسلام این اثر بدان نام باز شناخته میشده مسجد (مزگت) سلیمان بوده است.
دست کم از اواخر قرن سوم تا اواسط قرن نهم “پارسه” را مسجدی می شناخته اند که توسط سلیمان پیامبر ساخته شده است. پیامبری که جنیان و دیوان را تحت تسلط داشته و احتمالا با کمک آنان ساخته شده است. و در بعضی اسناد سلیمان را با جمشید پادشاه اسطوره ای ایران یکی دانسته اند؛ و احتمالا این هم یکی از عواملی است که به تدریج نام این محل از مسجد سلیمان به تخت (قصر) جمشید تغییر پیدا کند.پس از برافتادن هخامنشیان، خط و زبان آنها نیز بتدریج نامفهوم شد و تاریخ آنان از یاد ایرانیان برفت. خاطره شان با یاد پادشاهان افسانهای پیشدادی و نیمه تاریخی کیانی درهم آمیخت و بنای شکوهمند پارسه را کار جمشید دانستند و کمکم این نام افسانهای را بر آن بنا نهادند. جمشید پادشاه اسطوره ای ایران است که در شاهنامه فردوسی، ساختن کاخهای باشکوه به او نسبت داده شده است.
کارهای ساختمانی تخت جمشید به فرمان داریوش بزرگ در حدود ۵۱۸ پ.م. آغاز شد. بخش بزرگی از یک دامنه نامنظم سنگی را مطابق نقشه معماران، تا ارتفاع معینی که مورد نظرشان بود، تراشیدند و کوتاه و صاف کردند و گودی ها را با خاک و تختهسنگهای گران انباشتند. قسمتی از نمای صفه را از صخره طبیعی تراشیدند و بخشی دیگر را با تختهسنگهای کثیرالاضلاع کوه پیکری که بدون ملاط بر هم گذاشتند برآوردند و برای آنکه این سنگهای بزرگ بر هم استوار بمانند آنها را با بستهای دم چلچلهای آهنی به هم پیوستند و روی بستها را با سرب پوشانیدند. این تخته سنگها یا از سنگ آهکی خاکستری رنگی است که از کوه و تپههای اطراف صفه استخراج میشده و یا سنگهای آهکی سیاهی شبیه به مرمر است که از کانهای مجدآباد در ۴۰ کیلومتری غرب تختجمشید میآوردهاند. خرده سنگها و سنگهای بیمصرف حاصل از تراش و تسطیح صخره را نیز به درون گودها ریختند. شاید در همین زمان بوده است که آب انبار بزرگ چاه مانندی در سنگ صخره و در دامنه کوه مهر به عمق ۲۴ متر کندند.پس از چند سال، صاف کردن صخره طبیعی و پر کردن گودیها به پایان رسید و تخت هموار گشت. آنگاه شروع به برآوردن شالوده بناها کردند. در دامنه آن قسمت از کوه رحمت که مشرف بر تخت است؛ آبراهههایی کندند و سر این آبراههها را در یک خندق بزرگ و پهن، که در پشت دیوار شرقی تخت کنده بودند، گذاشتند تا آب باران کوهستان از راه آن خندق به جویبارهایی در جنوب و شمال صفه راه یابد و وارد محوطه نشود. بدین گونه خطر ویرانی بناهای روی تخت، به دلیل سیلاب جاری از کوهستان از میان رفت. اما بعدها که این خندق پر شد، آب باران قسمت اعظم برج و باروی شرقی را کند و به درون محوطه کاخها ریخت. در هفتاد سال گذشته؛ باستانشناسان این خاکها را بیرون ریختند و چهره بناها را دوباره روشن ساختند.
در اواخر سال ۱۳۱۲ شمسی، بر اثر خاکبرداری در گوشه شمال غربی تخت جمشید، حدود چهل هزار لوحه گلی به شکل و قطع مهرهای نماز بدست آمد. بر روی این الواح کلماتی به خط عیلامی نوشته شده بود. پس از خواندن معلوم شد که این الواح عیلامی اسناد خرج ساختمان قصرهای تخت جمشید می باشد. از میان الواح بعضی به زبان پارسی باستان و خط عیلامی است.با استفاده از کتیبه های باستانی کشف شده در تخت جمشید مشخص شد که چهار زبان مهم بابلی (اکدی)، عیلامی، پارسی باستان و آرامی تقریبا به طور همزمان، کمابیش، در آن دوره مورد استفاده قرار میگرفته که در بین آنها پارسی باستان با ۳۶ نشانه برای واج ها و دو نشانه برای جداکردن واژه ها از یکدیگر (میخ کج \ و علامت >) آسانترین خط بود که مانند دیگر زبانهای مرسوم در آن زمان از چپ به راست نوشته میشد ولی تنها در استفاده از نماد میخی با آن زبانها شباهت داشت. از ۳۶ نشانه پارسی باستان ۳ نشانه برای مصوت ها ( a وi و u) و بقیه برای نشان دادن یک هجا (یک صامت + یک مصوت) به کار میرفتند. در ضمن ۸ نماد نیز در این زبان استفاده میشد که برای اورمزد (اهورامزدا) ۳ نشانه، برای کشور (دهیو) ۲ نشانه و برای خدا، شاه و میهن (بوم) هر کدام یک نشانه به کار رفته است.
توضیح دیگر در مورد زبان کتیبه ها آنکه اکثر کتیبه ها روایت عیلامی نیز دارد اما یکی از کتیبه های تخت جمشید تنها به عیلامی نوشته شده و روایت پارسی باستان ندارد. خط میخی عیلامی که از پارسی باستان کهن تر است دارای ۳۰۰ نشانه بوده و با هیچ کدام از زبان های هند و اروپایی و سامی شباهت ندارد. مشخص شده که حسابداران هخامنشی از آن برای نگاشتن استفاده می کرده اند. در مورد بابلی که گویا قدیمیترین و مشکلترین خطوط بوده نیز باید گفت که به زبان مادی بسیار نزدیک بوده و اکثر کتیبه ها روایت بابلی نیز دارند. ( حتی بعضی از پژوهشگران بزرگ با توجه به اینکه هنوز هیچ کتیبه ای که زبان و خط مادها را به درستی مشخص کند یافت نشده است این زبان را زبان مادی می دانند.)زبان آرامی نیز که زبانی سامی است توسط دبیران کوروش کبیر مورد استفاده بوده و کتیبه ای در نقش رستم به این زبان یافت شده است.
بنای موزه تخت جمشید کهن ترین بنای ایران است که مرمت و به موزه اختصاص یافتهاست. این ساختمان یکی از مجموعه کاخهای تخت جمشید است.
با کشف الواح گلی تخت جمشید شهرت نابجایی را که می گفتند قصرهای تخت جمشید مانند اهرام مصر با ظلم و جور و بیگاری گرفتن رعایا ساخته شده باطل گشت. زیرا این اسناد حکایت از آن دارد که به تمام کارگران این قصرها، اعم از عمله، بنا، نجار، سنگتراش، معمار و مهندس مزد می دادند و هر کدام از این الواح، سند هزینه یک یا چند نفر است. کارگرانی که در بنای تخت جمشید دست اندرکار بودند؛ از ملتهای مختلف، چون ایرانی، بابلی، مصری، یونانی، عیلامی و آشوری تشکیل می شدند که همه آنان رعیت دولت شاهنشاهی ایران به شمار می رفتند. گذشته از مردان، زنان و دختران نیز به کار گل مشغول بودند. مزدی که به کارگران می دادند غالبا جنسی بود نه نقدی، که آنرا با یک واحــد پـول بابلی به نام “شکــل” سنجیده و برابر آن را به جنس پرداخت می کردند. اجناسی را که بیشتر به کارگران می دادند و مزد آن محسوب می شد عبارت بود از: گندم و گوشت.کتیبه های کشف شده در تخت جمشید؛ جدا از لوح ها گلی و سکه ها؛ در مجموع بیست و پنج عدد است که از آن میان ۹ کتیبه از داریوش (۵۲۱-۴۸۵ پ.م.) ؛ ۱۲ کتیبه از خشایارشاه(۴۸۶-۴۶۵ پ.م.) و دو کتیبه از اردشیر اول (۴۶۵- ۴۲۴ پ.م.)؛ یک کتیبه از اردشیر دوم (۴۰۴-۳۵۹ پ.م.) و یک کتیبه از اردشیر سوم (۳۵۹-۳۳۸ پ.م.) است.از آنچه امروز از تخت جمشید بر جای مانده؛ تنها می توان تصویر مبهمی از شکوه و عظمت کاخها در ذهن مجسم کرد. با این همه می توان به مدد یک نقشه تاریخی که جزئیات معماری ساختمان کاخها در آن آمده باشد و اندکی بهره گیری از قوه تخیل، به اهمیت و بزرگی این کاخها پی برد. نکته ای که سخت غیر قابل باور می نماید این واقعیت است که بخش هایی از این مجموعه عظیم و ارزشمند هزاران سال زیر خاک مدفون بوده تا اینکه در حدود ۷۰ سال قبل کشف شد. واژه پارسه، تخت جمشید و پرسپولیس
نگاره قدیمی از تخت جمشید
نام تخت جمشید در زمان ساخت «پارسَه»[۶] به معنای «شهر پارسیان» بود. یونانیان آن را پِرسپولیس (به یونانی یعنی «پارسهشهر») خواندهاند. در فارسی معاصر این بنا را تخت جمشید یا قصر شاهی جمشید پادشاه اسطورهای ایران مینامند.
در شاهنامه فردوسی آمدهاست:
جمشید پادشاهی عادل و زیبارو بود که نوروز را بر پا داشت و هفتصد سال بر ایران پادشاهی کرد. اورنگ یا تخت شاهی او چنان بزرگ بود که دیوان به دوش میکشیدند.
صدها سال پس از حمله اسکندر و اعراب
و در زمانی که یاد و خاطره پادشاهان هخامنشی فراموش شده بود، مردمی که از
نزدیکی خرابههای پارسه عبور میکردند، تصاویر حکاکی شدهٔ تخت شاهی را
میدیدند که روی دست مردم بلند شدهاست و از آنجا که نمیتوانستند خط میخی کتیبههای حک شده روی سنگها را بخوانند، میپنداشتند که این همان اورنگ جمشید است که فردوسی در شاهنامه
خود از آن یاد کردهاست. به همین خاطر نام این مکان را تخت جمشید نهادند.
بعدها که باستانشناسان توانستند خط میخی کتیبه را ترجمه کنند، متوجه شدند
که نام اصلی آن پارسه بودهاست.[۳]
در دوره اسلامی این مکان را محترم شمرده و آن را هزار ستون و چهل منار
مینامیدند و با شخصیتهایی چون سلیمان نبی و جمشید ربطش میدادند.[۷] نام مشهور غربی این محل یعنی پِرسِه پلیس ریشه غریبی دارد. در زبان یونانی، پِرسِه پلیس و یا به صورت شاعرانه آن پِرسِپ تولیس (Perseptolis) لقبی است برای آتنه الهه خرد، صنعت و جنگ که ویرانکنندهٔ شهرها معنی میدهد. [۸][۹] این لقب را آشیل، شاعر یونانی سده پنجم پیش از زادروز، به حالت تجنیس و بازی با لغات، در مورد شهر پارسیان به کار بردهاست.[۱۰]
سازه و موقعیت مکانی تخت جمشید
پلکان ورودی
تخت جمشید
پلکان شمالی
پلکان
شرقی
آرامگاه
اردشیر سوم
باروها
دروازه
کشورها
خیابان سپاهیان
دروازه ناتمام
آپادانا
کاخ صدستون
کاخ سهدر
کاخ تچر
کاخ هدیش
خزانه
شاهی
کاخ ملکه و موزه
پادگان
۳۲ ستون
کاخ ج
کاخ ه
کاخ د
تخت جمشید در مرکز استان فارس، ۱۰ کیلومتری شمال مرودشت و در ۵۷ کیلومتری شیراز
قرار دارد. ارتفاع از سطح دریا تخت جمشید ۱۷۷۰ متر میباشد. طرف شرقی این
مجموعه کاخها بر روی کوه رحمت و سه طرف دیگر در درون جلگه مرودشت پیش
رفتهاست.[۱۱]
تخت جمشید بر روی صفّه یا سکوی سنگی که ارتفاع آن بین ۸ تا ۱۸ متر بالاتر
از سطح جلگهٔ مردوشت است، واقع شدهاست. ابعاد تخت جمشید ۴۵۵ متر (جبهه
غربی)، ۳۰۰ متر (جبهه شمالی)، ۴۳۰ متر (جبهه شرقی)، ۳۹۰ متر (جبهه جنوبی)
میباشد. همچنین طول تخت جمشید برابر با طول آکروپولیس در آتن است، اما عرض آن چهار تا پنج برابر آکروپولیس است.[۱۲][۱۳]
کتیبه بزرگ داریوش بزرگ بر دیوار جبهه جنوبی تخت جمشید، آشکارا گواهی میدهد که در این مکان هیچ بنایی از قبل وجود نداشتهاست.[۱۴] وسعت کامل کاخهای تخت جمشید ۱۲۵ هزار متر مربع است[۱۱][۱۵]
سنگ بنای نخستین
پلان و جزئیات ستونهای تخت جمشید
قدیمیترین بخش تخت جمشید بر پایهٔ یافتههای باستانشناسی مربوط به سال ۵۱۸ پیش از میلاد[۱۱] است.[۱۶]
آنگونه که در منابع متعدد و گوناگون تاریخی آمدهاست ساخت تخت جمشید در
حدود ۲۵ قرن پیش در دامنه غربی کوه رحمت یا میترا یا مهر و در زمان داریوش بزرگ
آغاز گردید و سپس توسط جانشینان وی با تغییراتی در بنای اولیه آن ادامه
یافت. بر اساس خشتنوشتههای کشف شده در تخت جمشید در ساخت این بنای با
شکوه معماران، هنرمندان، استادکاران، کارگران، زنان و مردان بیشماری شرکت
داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمهٔ کارگری نیز استفاده
میکردند. ساخت این مجموعهٔ بزرگ و زیبا بنا به روایتی ۱۲۰ سال به طول
انجامید.[۳]
یکی از هنرهای معماری در تخت جمشید این است که نسبت ارتفاع سر درها به
عرض آنها و همین طور نسبت ارتفاع ستونها به فاصلهٔ بین دو ستون نسبت طلایی است. نسبت طلایی نسبت مهمی در هندسه است که در طبیعت وجود دارد. این نشانگر هنر ابرانیان باستان در معماری است.[۳]
پژوهشهای باستانشناسی
اولین کاوشهای علمی در تخت جمشید توسط ارنست امیل هرتزفلد آلمانی در ۱۹۳۱ صورت گرفت. وی توسط مؤسسه خاورشناسی دانشگاه شیکاگو
فرستاده شده بود. یافتههای وی هنوز در این مؤسسه نگهداری میشوند.
هرتزفلد معتقد بود دلیل ساخت تخت جمشید نیاز به جوی شاهانه و باشکوه٬ [۱۷]، نمادی برای امپراتوری پارس و مکانی برای جشن گرفتن وقایع خاص به خصوص نوروز
بودهاست.به دلایل تاریخی تخت جمشید در جایی که امپراتوری پارس پایه
گذاشته شده بود ساخته شدهاست. هر چند در آن زمان مرکز امپراتوری
نبودهاست.[۳]
معماری تخت جمشید به دلیل استفاده از ستونهای چوبی مورد توجه قرار
گرفتهاست.معماران تخت جمشید فقط زمانی از سنگ استفاده کردهاند که
بزرگترین سروهای لبنان یا ساجهای هند اندازههای لازم برای تحمل سقف را نداشتهاند.[۱۸] در حالی که ته ستونها و سر ستونها از سنگ بودهاند.[۳]
معماری
معماران و هنرمندان
معماران، هنرمندان و متخصصان در ساخت تخت جمشید از ملل مختلف زیر نفوذ
شاهان هخامنشیان مانند آشوریان، مصریان، اوراتوئیان، بابلیان، لودیان،
ایونیان، هندوان، سکائیان و غیره تشکیل میشدند.[۱۹]
معماری حرفهای
در گذر زمان تعدادی از ستونهای دروازه کاخ صد ستون در تخت جمشید حوادثی مثل زلزله
را پشت سر گذاشته و سر پا ماندهاند. آنها در نگاه اول یکپارچه به نظر
میرسند اما در حقیقت تکه تکه هستند و روی هم سوار شدهاند. راز پایداری
آنها مقابل زمین لرزه در محل اتصال این تکههاست، جایی که دو تکه ستون به
وسیله سرب
مذاب به هم متصل شدهاند. این سرب علاوه بر محکم کردن اتصال دو تکه ستون،
نقش مهمی برای مقاومت سازه در مقابل زمین لرزه داشتهاست. سرب فلز چکش خوار
و نرمی است که هنگام بروز زمین لرزه از خودش واکنش نشان داده و خرد
نمیشود، این همان نقشی است که در ساختمانهای امروزی و مدرن بر عهده فنر لای ستونها گذاشته میشود.[۲۰]
آرایش نقوش
معماران و هنرمندانی که در ساخت تخت جمشید نقش داشتند، نقشها را از سه
طریق میآراستند. یکی چسباندن فلزهای گرانبها به صورت رویهٔ تاج، گوشوار،
طوق، یاره و نظایر آن به اصل نقش و توسط سوراخهایی که در دو طرف شی مورد
نظر برای گوهرنشانی میکندند. دوم نگاریدن و نقر کردن تزئینات اصلی لباس،
تاج و کلاه با سوزن، به نحوی بسیار ظریف که نمونهٔ آن بر درگاههای کاخ
داریوش (تچر) و حرمسرا وجود دارد. سوم رنگآمیزی، که نمونههایی از آن در کاخ سه دری و صد ستون موجود است.[۲۱]
سنجش درازا و شمارگان
نوشتار اصلی: سنجش درازا و شمارگان در معماری تخت جمشید
عکسی از ارنست امیل هرتزفلد در تخت جمشید
پژوهشهای کرفتر، نیلندر، ا. هسه، خانم و آقای تیلیا و مایکل رف،
مقیاسهای طولی در تخت جمشید را روشن کردهاست. کوچکترین واحد اندازهگیری
یک انگشت بودهاست که با مقیاس امروزی ۲۲ میلیمتر میشود. واحدهای دیگر
عبارت بودند از:
کف یا قبضه برابر ۴ انگشت یا ۸۷ میلیمترگام تخت جمشیدی برابر ۱۶ انگشت یا ۳۴۷ تا ۳۴۸ میلیمترارش (گز) برابر ۲۴ انگشت یا ۵۲۱ تا ۵۲۲ میلیمتر
بهترین مورد برای بررسی از مقیاس گام تخت جمشیدی، پلکان شرقی آپادانا
است که در یک نظر رابطه منطقی طول و عرض قسمتهای آن بدین صورت مشخص
میشود:
جبههٔ پلکان را به طور کلی به قسمت شمالی (سان سربازان و بزرگان)، مرکزی
(مهتابی جلو) و جنوبی (سان هدیهآوران) میتوان تقسیم کرد. هر یک از آنها
۷۸ گام طول و ۹ گام بلندی دارد. قسمت میانی مهتابی جلو، ۹ گام بلندی و دو
برابر آن طول دارد و دو شیب پلکانهای متقارن آن هر یک قاعدهای به طول ۳۰
گام دارند. از لبهٔ مهتابی جلویی تا آغاز شیب هر یک از پلکانهای متقارن
مهتابی عقبی، درست ۷۸ گام میشود و در همه این اعداد ضریبی از عدد ۳ را که
در ایران باستان مقدس بودهاست، مییابیم.
اعداد ۳، ۷ و ۹ اعدادی مقدس دانسته میشدهاند و بررسی این نگاره موارد زیر را در تخت جمشید ثابت کردهاست:
آپادانا در مجموع ۷۲ ستون دارد که برابر ۷۲ فصل یسنای اوستا ۷۲ رشته کشتی
(کستی) است که ایرانیان باستان به کمر میبستهاند. بر نقوش بارعام کاخ صد
ستون و نقشنمای آرامگاهها، پادشاه و شش تن از یارانش را نشان دادهاند که
درست مانند قرار گرفتن اهورامزدا در میان شش فرشته بزرگ در باور ایرانیان
باستان است و تأییدکننده زرتشتی بودن هخامنشیها است.
پلکان بزرگ شمالغربی ۱۱۱ پله (یعنی سه بار عدد یک) دارد که حاصل ضرب ۳۷ در
عدد ۳ است و شمار منزلهای راهشاهی از شوش تا سارد هم درست ۱۱۱ بودهاست.[۲۲]
پلکانهای ورودی سکو و دروازهٔ ملل
نوشتار اصلی: کاخ دروازه کشورها
ورود سکو، دو پلکان است که روبروی یکدیگر و در بخش شمال غربی مجموعه
قرار دارند که همچون دستانی است که آرنج خویش را خم کرده و بر آن است تا
مشتاقان خود را از زمین بلند یکند و در سینهٔ خود جای دهد. این پلکانها از
هر طرف ۱۱۱ پلهٔ پهن و کوتاه(به ارتفاع ۱۰ سانتیمتر) دارند. بر خلاف
عقیدهٔ بسیاری از مورخین که مدعی بودند ارتفاع کم پلهها به خاطر این بوده
که اسبها نیز بتوانند از پلهها بالا بروند، پلهها را کوتاهتر از معمول
ساختهاند تا راحتی و ابهت میهمانان (که تصاویرشان با لباسهای فاخر و بلند
بر دیوارهای تخت جمشید نقش بسته) هنگام بالا رفتن حفظ شود. بالای پلکانها،
بنای ورودی تخت جمشید، دروازه بزرگ یا دروازهٔ خشایارشا
یا دروازه ملل، قرار گرفتهاست. ارتفاع این بنا ۱۰ متر است. این بنا یک
ورودی اصلی و دو خروجی داشتهاست که امروزه بقایای دروازههای آن برجاست.
بر دروازهٔ غربی و شرقی طرح مردان بالدار و بر و طرح دو گاو سنگی با سر
انسانی حجاری شدهاست. این دروازهها در قسمت فوقانی با شش کتیبهٔ میخی
تزیین یافتهاند. این کتیبهها پس از ذکر نام اهورامزدا به اختصار بیان میکند که: «هر چه بدیده زیباست، به خواست اورمزد انجام پذیرفتهاست.»[۲۳]
دو دروازه خروجی یکی رو به جنوب و دیگری رو به شرق قرار دارند و دروازه جنوبی رو به کاخ آپادانا، یا کاخ بزرگ بار، دارد.
کاخ دروازه کشورها
پلکان ورودی تخت جمشید
نمای ورودی تخت جمشید
پلکانهای کاخ آپادانا
جزئیات حجاریهای پلکان روبهشمال کاخ آپادانا که نظامیان هخامنشی را نمایش میدهد.
کاخ آپادانا در شمال و شرق دارای دو مجموعه پلکان است. پلکانهای شرقی
این کاخ که از دو پلکان - یکی رو به شمال و یکی رو به جنوب - تشکیل
شدهاند، نقوش حجاریشدهای را در دیوار کنارهٔ خود دارند. پلکان رو به
شمال نقشهایی از فرماندهان عالیرتبهٔ نظامی مادی و پارسی دارد در حالی که گلهای نیلوفر آبی را در دست دارند، حجاری شدهاست. [۲۴] در جلوی فرماندهان نظامی افراد گارد جاویدان
در حال ادای احترام دیده میشوند. در ردیف فوقانی همین دیواره، نقش افرادی
در حالی که هدایایی به همراه دارند و به کاخ نزدیک میشوند، دیده میشود. [۲۴]
بر دیوارهٔ پلکان رو به جنوب تصاویری از نمایندگان کشورهای مختلف به
همراه هدایایی که در دست دارند دیده میشود. هر بخش از این حجاری اختصاص به
یکی از ملل دارد که در شکل زیر مشخص شدهاند:
۱- مادیها ۲- ایلامیها ۳- پارتها ۴- سغدیها ۵- مصریها ۶- باختریها ۷-
اهالی سیستان ۸- اهالی ارمنستان ۹- بابلیها ۱۰- اهالی کلیکیه ۱۱- سکاهای
کلاهتیزخود ۱۲- ایونیها ۱۳- اهالی سمرقند ۱۴- فنیقیها ۱۵- اهالی
کاپادوکیه ۱۶- اهالی لیدی ۱۷- اراخوزیها ۱۸- هندیها ۱۹- اهالی مقدونیه
۲۰- اعراب ۲۱- آشوریها ۲۲- لیبیها ۲۳- اهالی حبشه[۲۴]
کاخها و ساختمانها
بازماندههای کاخ آپادانا
کاخ تچر
نمای جنوبی کاخ تچر
کاخ صد ستون
کاخ آپادانا
نوشتار اصلی: کاخ آپادانای تختجمشید
سنگنگاره هدیهآوران لودیهای که در حال حمل پیشکشهای خود برای پادشاه هخامنشی هستند. این سنگنگاره در یکی از پلکانهای کاخ آپادانای تخت جمشید سنگتراشی شدهاست.
کاخ آپادانا از قدیمیترین کاخهای تخت جمشید است. این کاخ که به فرمان داریوش بزرگ
بنا شدهاست، برای برگزاری جشنهای نوروزی و پذیرش نمایندگان کشورهای
وابسته به حضور پادشاه استفاده میشدهاست. این کاخ توسط پلکانی در قسمت
جنوب غربی آن به «کاخ تچرا»
یا «کاخ آینه» ارتباط مییابد. کاخ آپادانا از ۷۲ ستون تشکیل شدهاست که
در حال حاضر ۱۴ ستون آن پابرجاست ته ستونهای ایوان کاخ گرد ولی ته ستونهای
داخل کاخ مربع شکل است.[۲۴]
کاخ تچر
نوشتار اصلی: کاخ تچر
تچر یا تچرا به معنای خانه زمستانی است. این کاخ نیز به فرمان داریوش
کبیر بنا شده و کاخ اختصاصی وی بودهاست. روی کتیبهای آمده: «من داریوش
این تچر را ساختم.» این کاخ یک موزه خط به شمار میرود از پارسی باستان
گرفته در این کاخ کتیبه وجود دارد تا خطوط پهلوی بالای ستونها از نمای
جلوییهای مصری استفاده شدهاست. قسمت اصلی کاخ توسط داریوش بزرگ و ایوان و
پلکان سنگی جنوبی توسط خشایارشا و پلکان سنگی غربی توسط اردشیر دوم بنا
شدهاست.[۲۴]
کاخ هدیش
نوشتار اصلی: کاخ هدیش
این کاخ که کاخ خصوصی خشایارشا
بودهاست در مرتفعترین قسمت صفهٔ تخت جمشید قرار دارد. این کاخ از طریق
دو مجموعه پلکان به کاخ ملکه ارتباط دارد. احتمال میرود آتش سوزی از این
مکان شروع شده باشد به خاطر نفرتی که آتنیها
از خشایارشا داشتند به خاطر به آتش کشیده شدن آتن به دست وی. رنگ زرد
سنگها نشان دهنده تمام شدن آب درون سنگها به خاطر حرارت است. اینجا مکان
کوچکی بوده ۶*۶ ستون قرار داشتهاست. به خاطر ویرانی شدید اطلاعات زیادی در
مورد این کاخ در دسترس نیست خیلیها از اینجا به عنوان کاخ مرموز نام
بردهاند. هدیش به معنای جای بلند است و چون خشایارشا نام زن دوم او هدیش
بودهاست نام کاخ خود را هدیش میگذارد این کاخ در جنوبیترین قسمت صفه
قرار دارد و قسمتهای زیادی از کف از خود کوهاست.[۲۴]
کاخ ملکه
این کاخ توسط خشایارشا ساخته شدهاست و به نسبت سایر بناها در ارتفاع
پایینتری قرار گرفتهاست. بخشی از این کاخ در سال ۱۹۳۱ توسط شرقشناس
مشهور، پروفسور ارنست امیل هرتزفلد، خاکبرداری و از نو تجدیدبنا شد و امروزه به عنوان موزه و ادارهٔ مرکزی تأسیسات تخت جمشید مورد استفاده قرار گرفتهاست.[۲۴]
کاخ ه
نوشتار اصلی: کاخ ه
کاخ ه یا کاخ اچ یکی از کاخهای تخت جمشید است که در جنوبغربی تختگاه و در غرب کاخ هدیش
قرار گرفتهاست. پلکان منقوشی که از دو جانب به این کاخ راهبر است، اکنون
حالتی نیمه ویران دارد. پلکان اصلی به گواهی قطعه مکتوبی که از آن به جای
مانده، به بنایی تعلق دارد که خشایارشا آغاز و اردشیر یکم آن را تمام کردهاست.[۲۴]
کاخ سهدر
نوشتار اصلی: کاخ سهدر
کاخ سهدر، تالار شورا، دروازه شاهان، سهدروازه، سه دری یا کاخ مرکزی، در مرکز کوشک شاهی تختجمشید
قرار دارد. این کاخ توسط سه درگاه و چند راهرو به کاخهای دیگر راه
مییابد و از این جهت آن را کاخ مرکزی و یا سه دری نیز میخوانند. چون بر
پلکانهای این کاخ، نجیبزادگان پارسی را نقش کردهاند که به حالتی دوستانه
و غیر رسمی، برای ملاقات فرمانروا میروند و نیز به سبب نوع کاربری و
موقعیت کاخ، گاهی آن را تالار شورا نیز نامیدهاند. پیشتر بنای این کاخ را
به داریوش بزرگ نسبت میدادند، اما دلایلی در درست است که ساخت کامل آن به وسیله اردشیر یکم صورت گرفته بودهاست.
کاخ صدستون
وسعت این کاخ در حدود ۴۶۰۰۰ فوت مربع (حدود ۴۳۰۰ متر مربع) است و سقف آن
بهوسیلهٔ صد ستون که هر کدام ۱۴ متر ارتفاع داشتهاند، بالا نگه داشته
میشدهاست. [۲۴]
کاخ شورا
به این مکان کاخ شورا یا تالار مرکزی میگویند. احتمالاً شاه در اینجا
با بزرگان به بحث و مشورت میپرداختهاست. با توجه به نقوش حجاری شده، از
یکی از دروازهها شاه وارد میشده و از دو دروازه دیگر خارج میشدهاست. به
این دلیل به این جا کاخ شورا میگویند که در اینجا دو سرستون انسان وجود
داشته که جاهای دیگری نیست و سر انسان سمبل تفکر است.[۲۴]
آرامگاههای شاهنشاهان
آرامگاه اردشیر سوم در ضلع شرقی تخت جمشید
درون آرامگاه اردشیر سوم
در فاصله ۶ و نیم کیلومتری از تخت جمشید نقش رستم قرار دارد. در نقش رستم آرامگاهای شاهنشاهانی مانند داریوش بزرگ ٫ خشایارشا ٫ اردشیر یکم و داریوش دوم واقع است. آرامگاه پنجمی هم هست که نیمه کاره باقی مانده و احتمالاً متعلق به داریوش سوم است.[۲۴]
ساختمان خزانهٔ شاهنشاهی
این مجموعه مشتمل بر یک تالار ۹۹ ستونی، یک تالار صد ستونی، تعدادی
سالن، اتاق و دو حیاط خلوت است. مجموعه ساختمانهای خزانه توسط حصاری ضخیم و
خیابانی پهن از مابقی قسمتها جدا میشدهاست. بر اساس روایت مورخین یونان باستان پس از سقوط تخت جمشید اسکندر
طلا، نقره و اشیای قیمتی خزانه تخت جمشید را که بزرگترین خزانه هخامنشیان
بودهاست با سه هزار شتر و تعداد زیادی اسب و قاطر به محل دیگری انتقال
دادهاست. خزانه به فرمان داریوش بزرگ بنا شد و خشایارشا
در آن اصلاحاتی به عمل آوردهاست. اکثر ظروف، مجسمهها و به خصوص هشت لوح
سنگی معروف خشایارشا از این محل به دست آمدهاست. در حفاریهای علمی گذشته
در این محل نیز تعداد زیادی الواح گلی به خط میخی و زبان عیلامی مربوط به دستمزد کارگران به دست آمدهاست.
[۲۴]
مجلس بار عام شاهی که در همین محل کشف شده، خشایارشا (نه داریوش بزرگ که
پیشتر میپنداشتند) را نشان میدهد که با لباس تمام رسمی بر تخت نشستهاست.
عصای شاهی را در دست راست و گل نیلوفر آبی (لوتوس)
را که نشانهٔ شاهان هخامنشی است به دست چپ گرفتهاست. پشت سر شاه ولیعهد
با گل نیلوفر آبی در دست چپ ایستاده و دست راست خود را باحالت احترام بالا
نگاه داشتهاست. سپس یکی از خواجگان دربار و بعد از او اسلحهدار شاه
ایستادهاند. در مقابل شاه دو عودسوز قرار دارند و رییس تشریفات به حالت
احترام گزارش میدهد. مراسم زیر یک شادروان (چادر سلطنتی) انجام میگرفته
که در اطراف آن چهار نگهبان حضور دارند. بر اساس تحقیقات به عمل آمده
جایگاه اصلی این نقش، بخش مرکزی پلکان آپادانا بودهاست.[۲۴]
پلکان ورودی کاخ آپادانا
نمایی از سنگنگاره فروهر در کاخ تچر
نمایی از کاخ هدیش
نمایی از یک دیواره در کاخ صد ستون
مجلس بار عام شاهی خشایارشا واقع در ساختمان خزانهٔ شاهنشاهی
سنگنبشتههای داریوش بزرگ
نوشتارهای اصلی: کتیبههای پیبنای کاخ آپادانا تخت جمشید، سنگنبشته پیبنای دیوار جنوبی تخت جمشید، سنگنبشته یکم پارسی باستان پیبنای دیوار جنوبی تخت جمشید، سنگنبشته دوم پارسی باستان پیبنای دیوار جنوبی تخت جمشید، سنگنبشته بابلی پیبنای دیوار جنوبی تخت جمشید، سنگنبشته ایلامی پیبنای دیوار جنوبی تخت جمشید، سنگنبشته پنجره کاخ تچر، و سنگنبشته درگاه کاخ تچر
کتیبه پی بنای تخت جمشید توسط داریوش بزرگ در دیواره جنوبی تخت جمشید
شش رَج به سه زبان چندین بار روی چهارچوبهای اندرونی کاخ داریوش،
بالای نگارههای داریوش و همراهانش آمدهاست. «داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان،
شاه کشورها، پسر ویشتاسپ هخامنشی، کسی که این کاخ را ساخت»
یک رَج به سه زبان روی پوشاک داریوش؛ هم اکنون در بخش نشانهای
نسکخانهٔ میهنی پاریس نهادهاست. «داریوش شاه بزرگ، پسر ویشتاسب هخامنشی»
رَج به سه زبان، هجده بار روی رخبام پنجرهٔ همان اندرونی کاخ داریوش بسامد شدهاست. «رخبام پنجره سنگی ساخته شده در کاخ داریش شاه»
بیست و چهار رَج تنها به زبان پارسی باستان، روی دیوار جنوبی کاخ
داریوش. ۰۱ اهورامزدای بزرگ، بزرگترین ِ بغان، او داریوش شاه را آفرید، او
شهریاری را به او ارزانی داشت؛ بخواست اهورامزدا داریوش شاه است. ۰۲
داریوش شاه گوید: این کشور پارس که اهورامزدا به من ارزانی داشت، زیبا،
دارنده اسبان خوب، دارندهٔ مردان خوب، به خواست اهورامزدا و نیز من داریوش
شاه، از دیگری نمیترسد. ۰۳ داریوش شاه گوید: اهورامزدا مرا یاری کند، با
بغان خاندان شاهی و این کشور را اهورامزدا از دشمن، از خشکسالی، از دروغ
بپاید! به این کشور نه دشمن، نه خشکسالی، نه دروغ بیاید؛ این را من چون
بخشایشی از اهورامزدا با بغان خاندان شاهی درخواست میکنم. باشد که این
نیکی را اهورامزدا با بغان خاندان شاهی به من بدهد.[۲۴]
به زبانهای ایلامی و اکدی هر کدام بیست و چهار رَج. نوشتهٔ پارسی
باستان ندارد. ۰۱ من داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورهای بسیار، پسر
ویشتاسپ هخامنشی هستم. ۰۲ داریوش شاه گوید: به خواست اهورامزدا اینها
هستند کشورهایی که من افزون بر مردم پارسی، از آنِ خود کردم، که از من
ترسیدند و به من باژ دادند: ایلام، ماد، بابل، ارابایه، آشور، مسر، ارمنیه،
کبدوکیه، سارد، ایونیهایی خشکی و (آنها) که کنار دریا هستند، و کشورهایی
که آن سوی دریا هستند، اسَگرتیا، پارت، زرنگ، هرات، بلخ، سغد، خوارزم،
ثتگوش، رخج، سند، گندار، سَکَ، مَکَ. ۰۳ داریوش شاه گوید: اگر اینگونه
بیندیشی «از دیگری نترسم» این مردم پارس را بپای؛ اگر مردم پارس پاییده
شوند، از این پس شادی پیوسته به دست اهورا بر این خاندان فرو خواهد رسید.[۲۴]
سه زبانه، پارسی باستان ده رَج، ایلامی هفت رَج و اکدی هشت رَج، روی دو
لوح طلایی و دو لوح سیمین که هم اکنون در تهران نگهداری میشوند. ۰۱
داریوش شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه کشورها، پسر ویشتاسپ هخامنشی. ۰۲ داریوش
شاه گوید: این است شهریاری که من دارم، از سکاهای آن سوی سغد، از آن جا تا
کوش (اتیوپی)، از هند، از آن جا تا سارد، که آن را اهورامزدا،؛ بزرگترین ِ
بغان بر من ارزانی داشت. اهورامزدا مرا و خاندان مرا بپاید.[۲۴]
سه زبانه هر زبان یک رَج، روی دستگیرهٔ دری از سنگ لاجورد ساختگی. «دستگیرهٔ در از سنگ گرانبهایی ساخته شده در کاخ داریوش شاه»[۲۵]
سنگنبشتههای خشایارشا
نوشتارهای اصلی: سنگنبشته پارسی باستان پلکان کاخ آپادانای تخت جمشید، سنگنبشته ایلامی و بابلی پلکان کاخ آپادانای تخت جمشید، سنگنبشته کاخ دروازه کشورها، و سنگنبشته ایوان کاخ تچر
سنگنگاره ایاز خشایارشا در موزه ملی ایران
سنگنگارهای از خشایارشا در تخت جمشید
کتیبه اردشیر یکم در تخت جمشید
خدای بزرگ اهورامزدا است، که این زمین را آفرید، که آن آسمان را آفرید،
که آدم را آفرید، که شادی را برای آدم آفرید، که خشایارشا را شاه کرد، یک
شاه از بسیاری٬یک فرماندار از بسیاری.من خشایارشا، شاه بزرگ، شاه شاهان، شاه سرزمینهای دارندهٔ همه گونه
مردم، شاه در این زمین ِ بزرگِ دور و دراز. پسر داریوش شاه هخامنشی.شاه خشایارشا گوید: به خواست اهورامزدا این دالانِ همه کشورها را من
ساختم. بسیار (ساختمان) خوب دیگر در این (شهر) پارس ساخته شد، که من ساختم و
پدر من ساخت. هر بنایی که زیبا دیده میشود ٬آن همه را بخواست اهورامزدا
ساختیم.شاه خشایارشا گوید: اهورامزدا مرا و شهریاری مرا بپاید و آن چه را که
به دست من ساخته شده و آن چه را که به دست پدر من ساخته شده، آن را
اهورامزدا بپاید.[۲۴]شاه خشایارشا گوید: داریوش را پسران دیگری بودند، ولی چنان که
اهورامزدا را کام بود، داریوش، پدر من، پس از خود، مرا بزرگترین کرد.
هنگامی که پدر من داریوش از تخت کنار رفت، به خواست اهورامزدا من بر
جایگاه پدر شاه شدم. هنگامی که من شاه شدم، بسیار ساختمانهای والا ساختم.
آن چه را که به دست پدرم ساخته شده بود، من آن را پاییدم و ساختمان دیگری
افزودم. آن چه را که من ساختم و آن چه که پدرم ساخت آن همه را به خواست
اهورامزدا ساختیم.[۲۴]شاه خشایارشا گوید: پدر من داریوش بود؛ پدر داریوش ویشتاسب نامی بود.
پدر ویشتاسب ارشام نامی بود. هم ویشتاسب و هم ارشام هر دو در آن هنگام زنده
بودند، اهورامزدا را چنین کام بود، داریوش، پدر من، او را در این زمین شاه
کرد. زمانی که داریوش شاه شد، او بسیار ساختمانهای والا ساخت.[۲۵]
سنگنبشته اردشیر یکم در تخت جمشید
نوشتار اصلی: سنگنبشته دیوار کاخ ه
سنگنبشتههای اردشیر یکم در کاخ ه ، H یا کاخ اردشیر یکم بر روی یک دیواره واقع است.[۲۴]
کتیبهها
کتیبههای غیرهخامنشی
یکی از نقاط قابل توجه که در مجموعه کاخهای تخت جمشید وجود دارد، موجودیت کتیبههایی است که مربوط به دوران شاهنشاهی هخامنشیان نمیشود. عضدالدوله دیلمی در آنجا دو کتیبه به خط کوفی به یادگار گذاشته و کتیبههای دیگری هم به عربی و فارسی از سدههای بعد و اشخاص تاریخی دیگر در آنجا باقی مانده که آخرین آنها مربوط به اواخر دوره قاجار است.[۲۶]
سنگنگاره دوره ساسانیان(اسب سوار)
سنگنوشته دوره ساسانیان به خط پهلوی
کتیبههای گلی
در حفاریهای انجام شده در محل تخت جمشید تعداد بسیار کتیبههای گلی که
در انبارهای زیر تخت جمشید انباشته شده که بر اثر سوختن تخت جمشید پخته
شدند یافت شد و همگی به آمریکا ارسال شد که متأسفانه در بین راه تعداد بسیاری از آنها از بین رفتند و مقدار مانده نیز به علت جنگ جهانی دوم در انبارهای دانشگاه آمریکا ماند و ترجمه نشد. سر انجام ترجمه صورت گرفت که مشخص شد حاوی دفاتر حسابداری امپراتوری هخامنشی است و فراتر از آن مشخص شد ایرانیان در آن زمان چگونه میزیستهاند به عنوان مثال مشخص شد کلیه کارگران و مهندسان در ساخت تخت جمشید حقوق در یافت داشته (شراب - گندم و...) و زنان دارای حقوق کامل بوده و حتی مرخصی بارداری
داشته و کسانی هم حقوق دریافت میداشتهاند تا از کودکان مراقبت کنند
متأسفانه در تاریخ ۱۳۸۷ هـ. ش. مشکلات زیادی بر سر این کتیبهها رخ داد به
این شکل که تعدادی یهودی با ادعای دست داشتن حکومت جمهوری اسلامی در بمب
گذاریها علیه یهودیان تقاضای غرامت کرده و به عنوان مال ایران این
کتیبهها را معرفی کردند و تقاضای دریافت این کتیبهها را به عنوان غرامت
نمودند.[۲۴]
نظام پرداخت حقوق به کارگران تخت جمشید
یکی از هزاران اسناد پرداخت حقوق به کارگران ساختمانی تخت جمشید
در اواخر سال ۱۳۱۲ خ. براثر خاکبرداری در گوشهٔ شمال غربی صفه تخت
جمشید، حدود چهل هزار لوحه گلی به شکل مهرهای نماز بدست آمد. بر روی این
الواح واژگانی به خط میخی عیلامی نوشته شده بود. پس از خواندن آشکار شد که
این الواح عیلامی اسناد ساخت قصرهای تخت جمشید است. در میان الواح بعضی به
زبان پارسی و خط عیلامی است. از کشف این الواح، نظریاتی که اظهار میداشتند
قصرهای تخت جمشید مانند اهرام مصر با به بیگاری گرفتن رعایا ساخته شده
باطل شد. زیرا این اسناد عیلامی ثابت میکند که به تمام کارگران این قصرها،
از جمله کارگران ساختمانی و نجار و سنگتراش و معمار و مهندس مزد میدادند
و هر کدام از این الواح سند هزینه یک یا چند نفر کارگر است.
کارگرانی که در بنای تخت جمشید نقش داشتند، از ملتهای مختلف چون ایرانی،
مصری، بابلی، یونانی، عیلامی و آشوری تشکیل میشدند که همهٔ آنان رعیت دولت
شاهنشاهی هخامنشی ایران بهشمار میرفتند. بر اساس خشتنوشتههای کشف شده
در تخت جمشید در ساخت این بنای با شکوه معماران، هنرمندان، استادکاران،
کارگران، زنان و مردان بیشماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از
مزایای بیمه کارگری نیز استفاده میکردند. ساخت این مجموعه بزرگ و زیبا بنا
به روایتی ۱۲۰ سال به طول انجامید.[۲۷]
جایگاه کنونی این سازه
پشت اسکناس ۵۰ ریالی، نمایی از نقشهای تخت جمشید
در دورهٔ نو و با بازگشت و پیدایش حس میهنپرستی در میان ایرانیان و
ارجگذاری به گذشتگان این سرزمین، تخت جمشید اعتبار بسیاری یافت. در زمان
حکمرانی خاندان پهلوی در ایران به این بنا توجه فراوانی گردید و محمدرضاشاه پهلوی جشنهای دوهزار و پانصد سال شاهنشاهی ایران را در این سازهٔ کهن انجام داد. با آغاز رویداد انقلاب اسلامی این سازه را یادگار شاهان خواندند و بسیار مورد بیمهری قرار دادند. از جمله آیتالله خلخالی اولین حاکم شرع دادگاههای انقلاب برای تخریب آن عازم شد، اما با مقاومت مردم و پرسنل تخت جمشید ناکام ماند.[۲۸]
ولی امروزه میتوان تخت جمشید را نامآورترین و دوستداشتنیترین سازه در
ایران و در میان ایرانیان و همچنین نماد شکوه گذشتگان دانست.
سد سیوند در ۹۵ کیلومتری شمال شیراز، ۵۰ کیلومتری شهر باستانی تخت جمشید و حدود ۱۰ کیلومتری پاسارگاد بر روی رودخانهٔ سیوند ساخته شدهاست. رودخانهٔ پلوار
بین این دو محوطهٔ باستانی ثبت شده در فهرست میراث جهانی یونسکو (تخت
جمشید و پاسارگاد)در کنار آرامگاه کورش و در دل تنگه بلاغی جریان داد. با
آبگیری این سد مخالفتهای بسیاری صورت گرفتهاست. معترضان به آبگیری سد
سیوند معتقدند آبگیری این سد پیامدهای ناگواری را برای میراث فرهنگی و
طبیعی منطقهٔ دشت پاسارگاد و تنگه بلاغی
به همراه خواهد داشت. متأسفانه سر انجام این سد در فروردین ۱۳۸۶ هـ. ش.
آبگیری شد. شایان ذکر است که عمر مفید سد ۳۰ سال تخمین زده شده است اما
کارشناسان تأثیر تخریبی این سد را بسیار زیاد دانسته و اعلام میداشتند یک
پروژه سی ساله عمر مفید باعث تخریبی در آثار ملی و ضربه به آنها خواهد شد.
مطالب مشابه :
معماری تخت جمشید
تخت جمشید در اواخر سال ۱۳۱۲ شمسی براثر خاکبرداری در گوشه شمال » پلان معماری مجتمع
معماری تخت جمشید
معماری تخت جمشید. تخت جمشید ،مجموعه ای از کاخهای بسیار باشکوهی است که پلان و جزئیات
تخت جمشید
معماری داخلی و پلان تصاويري از آثار باستاني ايران نمایی دور از تخت جمشید:
تخت جمشید
تخت جمشید ،مجموعه ای از کاخهای بسیار باشکوهی است که ساخت آنها در سال ب512 قبل از میلاد آغاز شد
.: تخت جمشید ::.
سنگ بنای نخستین پلان و جزئیات یکی از هنرهای معماری در تخت جمشید این است که
معماری کامل تخت جمشید
پلان و جزئیات یکی از هنرهای معماری در تخت جمشید این است که نسبت ارتفاع سر درها به
تخت جمشید
تخت جمشید - معماری,پروژه معماری,دانلود نقشه,پلان اتوکد,پایان نامه,رساله,مطالعات,اتوکد
مهندسی تخت جمشید
مهندسی تخت جمشید پلان کاخ در تخت جمشید یکی از هنرهای معماری در تخت جمشید این است که
مقاله تخت جمشید
وبلاگ مهندسی عمران و معماری - مقاله تخت جمشید وبلاگ مهندسی عمران و معماری
تخت جمشید!!!!!!!!!
تخت جمشید تَختِ معماری تخت جمشید به دلیل استفاده از ستون پلان و جزئیات ستونهای تخت
برچسب :
پلان معماری تخت جمشید