نرمخویی در اشعار شاهنامه ی فردوسی و حدیث رسول الله(ص)

ما عَهِدَ اِلَیَّ جَبرئيلُ (عليه السلام) فی شَیءٍ ما عَهِدَ اِلَیَّ فی مُعاداةِ الرِّجالِ:
 جبرئیل (علیه السلام) درباره هیچ چیز به اندازه ی پرهیز از دشمنی با مردم به من سفارش نکرد.
(کافی ج 2، ص 302)
ایّاک و البَغي فَاِنّ الله قضی أنّه من بُغي عليه لَيَنصُرَنَّه الله:
تجاوزگر مباش؛ زیرا حکم خداست که هر کس مورد ستم قرار گیرد، به طور قطع خدا او را یاری خواهد کرد.
(تحف العقول ص34)
مَن لا يَرحَمُ النّاسَ لا يَرحَمهُ الله تعالی:
کسی که به مردم رحم نکند(انتظار) رحم و مهربانی از خداوند نداشته باشد.
(جامع احادیث الشیعه جلد20ص 48 حدیث 27302)
اَمَرَنی ربّی بِمداراةِ الناسِ کَما اَمرَنی بِتبليغِ الرسالةِ:
همان طور که خداوند به تبلیغ رسالت مرا مأمور کرده، امر فرموده با مردم مدارا کنم
.(جامع احادیث الشیعه جلد20ص 79 حدیث 27420)
 فردوسی نیز با استفاده از سنت آن حضرت به زبان شعر  همین فرمایش ها را آورده است . در آغاز  نرمی گفتار  را با گویا کردن زبان و دلگرمی می آورد:
زبان کرد گويا و دل کرد گرم/ بياراست لب را به گفتار نرم
برای تشویق و ترغیب انسان به نرم زبانی می گوید کسانی که  سخت زبان و زمخت سخن و درشت گفتارند، پاسخ درشت هم می شنوند ولی نرم زبانان سخن نرم نیز می شنوند. درست مانند آواز و صدایی که در کوه از ما بلند شود همان را می شنویم که بر زبان رانده ایم . اگر در کوه بگوییم  داد بزنیم "با شرف" همان را کوه با صدای خودمان به ما برمی گرداند. واگر بگوییم "بی شرف" نیز همان را با صدای خود خواهیم شنید. شنونده ی ما نیز از کوه کمتر نیست.
  درشتي ز کس نشنود نرم گوي/ به جز نيکويي در زمانه مجوي
اگر نرم گويد زبان کسي/درشتي به گوشش نيايد بسي
انسان باید با مردم با گرمی و خوشی بر خورد کند نه با سدی و بی حالی  این سفارش فردوسی ست:
سخن نرم گوي اي جهانديده مرد/ مياراي لب را بگفتار سرد
هميشه دلت مهربان باد و گرم/ پر از شرم جان لب پر آواي نرم
چو پرسدت با او سخن نرم‌گوي/ سخنهاي با شرم و بازرم گوي
تندی در منش و گفتار خوشایند و زیبنده ی یک انسان ورجاوند و فرهیخته نیست عامل زدگی و نفرت و تنفر از گوینده را فراهم می آورد به ویژه اگر گوینده از زبان دین سخن گوید دیگران را از دین هم می گریزاند و  گناه بی دینی دیگران به گردنش خواهد افتاد و باید پاسخ گوی گفتار تنفر آفرین خود باشد. و افزون بر پشیمانی دنیا، افسوس و پشیمانی آخرت را نیز به دنبال خواهد داشت . تندی از سبک مغزی و سبک سری ست :
چنين راند پيش برادر سخن / که بيدار دل باش و تندي مکن
بفرماي بند و تو تندي مکن / که تندي پشيماني آرد به بن
که تندي پشيماني آردت بار / تو در بوستان تخم تندي مکار
سبکسار تندي نمايد نخست / بفرجام کار انده آرد درست
به کاري نيازد که فرجام اوي / پشيماني و تندي آرد بروي
فردوسی تندی را از بزرگان  و فرادستان بسیار ناپسند می داند و به قول معروف: پیش نماز که ... پس نماز باید ... :
که تندي نه کار سپهبد بود / سپهبد که تندي کند بد بود
نگر تا نباشي به جز بردبار/ که تندي نه خوب آيد از شهريار
بدو گفت کاي مرد چيره‌سخن / به گفتار مشتاب و تندي مکن
 فردوسی با مثال آوردن نیز در تلاش است انسان را از برخورد تند باز دارد  و می گوید: "چشمی که گرفتار بلا و مریضی بود با تندی آن را مخاران  و پیراهنت را نیز اگر گرفتند باز هم تندی مکن :
گر او بد کند پيچد از روزگار / تو چشم بلا را به تندي مخار
که پيراهنت گر ستاند کسي/ مياويز با او به تندي بسي
حلم و برد باری یا تحمل دیگران،  جایگاه ویژه ای در پیشگاه عاقلان دارد و انسانی که در برخورد با دیگران تندی می کند، خود را از چشم مردم می اندازد و خوار و پست می گردد:
سر مردمي بردباري بود / چو تندي کند تن به خواري بود
ستون خرد بردباري بود/ چو تندي کند تن بخواري بود
از نظر فردوسی نه تنها تندی در گفتار و کردار مجاز نیست بلکه گفتار باید بر اساس اندیشه و به قول معروف  حرفی را که انسان می خواهد بزند اول در دهان خود مزمزه می کند بعد می زند و افزون بر آن شیرین گفتاری برنامه سخن انسان باشد:
بدو گفت مادر که تندي مکن / برانديشه بايد که راني سخن
بريشان رسي هيچ تندي مکن / نخستين فراز آر شيرين سخن
امام علی علیه السلام در باره ی بردباری شعر زیبایی دارند که حلم و بردباری با مثال معنا می فرماید:
یَزیدُ سفاهةً و ازید حلما / کعودٍ زاد فی الاِحراق طیبا:
او (ناسزا گو) بر نادانی خود می افزود  و من مانند چوب عود که آتش می گیرد و با بوی خوشش محیط را خوشبو می کند، بر حلم و بردباری خود می افزودم .
چه مثال قشنگی! چوب عود به جای این که او را آتش می زنند او نیز آتش زننده را آتش بزند درعوض، خود می سوزد و بوی معطر و دلنشینی از خود برای آتش زننده فراهم می کند.  


مطالب مشابه :


تنفر

از عاشقی تا آن همه حس تنفر را . در واژه وبلاگ کوچه ی شعر که مرا مورد لطف خویش با




شعر در مورد دوست.................................

شعر در مورد دوست «کینه و تنفر را به‌کسانی واگذار کنید که نمی‌توانند دوست بدارند.




جملات و اشعار بزرگان در مورد دوست و دوستي به ترتيب حروف الفبا

جملات و اشعار بزرگان در مورد دوست و دوستي به «کینه و تنفر را به‌کسانی واگذار کنید که نمی




شعر در مورد حضرت علی (ع)

تنفر همان قدر خوب است که شعر در مورد حضرت علی (ع) آن که با عالم بالا سر و سودا




شعر زیبای مولانا در وصف امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام

شعر زیبای مولانا در وصف امیرمؤمنان حضرت علی علیه از دشـمـن مــرتــضــی تـنـفـر دارم




شنفری ، شاعر تصویر گر وصبور صعالیک

و صعلوکیت در دوره ی جاهلی نیز مورد اشاره در بیت ذکر شده تنفر شاعر غریبه در شعر




اس ام اس عاشقانه نفرت غمگین

عشق و تنفر , در هر صورت بهم لطف داری چون اگه ««««« اس ام اس و پیامک در مورد تنفر و




نرمخویی در اشعار شاهنامه ی فردوسی و حدیث رسول الله(ص)

تجاوزگر مباش؛ زیرا حکم خداست که هر کس مورد ستم زبان شعر نفرت و تنفر از گوینده




جستاری در روانشناسی اجتماعی

روانشناسی، ادبیات، شعر و نقد ادبی - جستاری در و مورد توجه به که در آن فرد نوعی احساس تنفر




برچسب :