مقاله ای درباره ی بورس
تاریخچۀ بورس در جهان
واژه "بورس" از نام خانوادگي فردي به نام " واندر بورس " اخذ شده كه در اوايل قرن پانزدهم در شهر بروژ در بلژيك مي زيسته و صرافان شهر در مقابل خانه ي او گرد مي آمدند و به داد و ستد كالا ,پول و اوراق بهادار مي پرداختند . نام وي بعدها به كليه ي اماكني اطلاق شد كه محل داد و ستد پول و كالا و اسناد مالي وتجاري بوده است.
تشكيل اولين بورس اوراق بهادار در جهان در سال 1460 روي داد . دراين سال در شهر " آنورس " بلژيك كه موقعيت تجاري قابل ملاحظه اي داشت , اولين بازار متشكل سرمايه به وجود آمده است .
رشد بورس سهام و جا افتادن آن در عمليات تجاري و اقتصادي , با انقلاب صنعتي اروپا و شكوفايي اقتصاد تازه متحول شده آن قاره از كشاورزي به صنعتي همراه بوده است . نكته قابل توجه آنكه درست در هنگام جهش معاملات بورس وپا گرفتن آن ,دولت اروپايي مانند آلمان , انگليس و سوئيس , قوانين ومقرراتی ناظر بر فعاليت اين نهاد وضع كردند و قبل از اينكه امنيت سرمايه گذاري به خطر افتد و موجباتي فراهم شود كه صاحبان پس اندازهاي كوچك , صنايع نو پاي اروپا را از موهبت مشاركت خود محروم سازند ,ضمانت اجراي قانوني وضع شد تا از هر گونه تقلب و تزوير و پايمال شدن حقوق صاحبان سهام , جلوگيري گردد .
اولين بورس اوراق بهادار جهان در اوايل قرن 17 در شهر آمستردام تشكيل گرديد و كمپاني معروف استعماري " هند شرقي " سهام خود را در آن بورس عرضه نمود, بورس آمستردام امروزه نيز يكي از منابع مهم تامين سرمايه در سطح بين المللي است.
دومين بورس معتبر دنيا , بورس لندن است كه از سال 1801 ميلادي با انتشار 4000 سهم 50 پوندي به مبلغ 200000 پوند افتتاح گرديد و آغاز به كار نمود. از ابتداي امر در بورس لندن اوراق بهادار خارجي و داخلي مورد داد و ستد قرار مي گرفته است.
در آمريكا اولين محل شناخته شده به عنوان بورس اوراق بهادار در نيويورك و در محوطه اي در زير سايه ي درخت نارون بزرگي در خيابان " وال استريت " بود كه بعدها به قهوه خانه اي در نزديكي همان محل انتقال يافت. ( 1972 م.)
بورس وال استريت با جمع آوري مبالغي به عنوان وروديه از دلالان و گسترش عمليات تقويت شد و به مجتمع تجاري عظيمي مبدل گرديد كه بعدها به عنوان بورس سهام نيويورك رسما به ثبت رسيد.
بورس نيويورك در حال حاضر بزرگترين بازار سرمايه ي دنياست.در آمريكا از حدود 250 ميليون نفر جمعيت آن كشور, 80 ميليون نفر سهام دار بورس و در انگلستان از حدود 50 ميليون نفر جمعيت كشور, 25 ميليون نفر سهام دار بورس هستند.
تاریخچۀ بورس در ایران
در سال 1315 شمسی دو کا رشنا س هلندی و بلژیکی ، فقط به منظور بررسی امکا نات قا نونی تشکیل ساز مان بورس در ایران به ایران سفر کردند. اما سالها اتاق صنایع و معادن، بانک مرکزی و وزارت بازرگا نی به مطالعه راجع به آن پرداختند ودر سال 1341 با تشکیل کمیسیونی موضوع تاسیس بورس اوراق بهادار به صورت جدی دنبال شد . ودر سال 1345 قانون و مقررات تشکیل بورس اوراق بهادار تهران تهیه و به مجلس ارائه و تصویب گردید. بورس مکانی است برای ایجاد تماس بین عرضه کنندگان و تقاضا کنندگا ن سرمایه ،که با جذب و بکار گیری سر ما یه های کوچک حجم سرما یه گذاری را در جامعه با لا می برد و نرخ تورم را کاهش داده و توزیع ثروت ودرامد را عادلانه تر می کند.
بازر گانان و صاحبان صنایع می توانند اوراق مورد پذیرش در بورس را نزد بانکها و موسسات اعتباری وثیقه بگذارند و ا عتبار مورد نیاز خود را در یافت کنند و جریان نقدینگی بنگاههای خود را تنظیم کنند..(عبدالله زاده، 1382، ص34)
از آ نجایی که مخاطبان دولت در سالهای اخیر اقشار کم درآمد و بی بضاعت جامعه می باشد، ظاهرا دولت توجه زیادی به سهامداران بورس ندارد، زیرا هدفش توزیع عادلانه تر ثروت ، و از بین بردن شکافهای در آمدی است ، تا تولید ثروت برای سهامدارن .
اما از آن جایی که سرمایه های بورس در تولید و اشتغال کشور بکار گر فته می شود ، و نیز حجم نقدینگی را کاهش داده و با تورم مبارزه می کند ، لذا بورس نیاز مند حمایت دولت می با شد.
وضعیت بورس در ایران
" در ايران , بورس محلي است براي انجام معاملات ثانويه روي سهام شركت ها ي پذيرفته شده " از اين تعريف ساده اين طور بر مي آيد كه قبلا باید سرمايه گذاري مشخصي روي يك شركت يا كارخانه اي انجام شده باشد ( بازار اوليه ) و با تامين شرايط مشخصي , اين شركت در بورس پذيرفته شود تا بتوان آن را روي ميز بورس معامله كرد ( بازار ثانويه ) .
اگر اين تعريف را براي بورس ايران پذيرفته باشيم , ديگر منطقي نخواهد بود كه بگوييم : بورس اوراق بهادار در فرايند توسعه اقتصاد كشور , در رهايي از وابستگي به در آمدهاي نفتي از اهميت زيادي برخوردار است . در واقع نقش بورس درگردآوري نقدينگي راكد يا غير مولد و هدايت پس انداز هاي سرگردان به سوي مصارف سرمايه گذاري , تشكيل سرمايه ثابت و تامين منابع مالي , سرمايه گذاري هاي مولد , جلب مشاركت هاي مردمي در راه عمران ملي , گسترش مالكيت مردمي , جلوگيري از فرار سرمايه, جذب سرمايه هاي خارجي , كاستن از فشار كسري بودجه و كمك به رشد اقتصادي انكارناپذير است .
ناگفته پيداست وقتي كارخانه اي قبلا با سرمايه گذاري بخش خصوصي يا غير خصوصي تاسيس شده و چند سا ل از فعاليت آن گذشته باشد و اكنون صاحبان آن در بورس مالكيت آن را منتقل مي كنند , در واقع پول يا سرمايه از يك سو به سوي ديگر مي رود , يا از صندوق يك شركت سرمايه گذاري به صندوق بانك يا سازمان ديگري سرازير مي شود ,ِِِِِ و بورس در اين ميان در فرآيند توسعه اقتصادي هيچ نقشي ايفا نمي كند . هيچ نقدينگي راكد يا غير مولد و هيچ پس انداز سرگردان ( اگر اصلا بتوان گفت كه پس انداز مي تواند سرگردان باشد ) به سوي سرمايه گذري مولد و ... هدايت نمي شود . (راعی،1381،ص16)
µ 10 نكته كه هر سهامداري بايد بداند!
براي سرمايه گذاري در بورس توجه به برخي نكات مي تواند مفيد باشد و مارا در رسيدن به اهدافمان ياري دهد. موارد زير از جمله نكات مهمي هستند كه برخي از آنها از اصول مهم و پايه اي سرمايه گذاري در اين حيطه اند:
۱- انتخاب صنعت برتر : در ميان صنايع مختلف صنايعي هستند كه ميانگين بازده آنها از ميانگين بازده بازار بيشتر است.
پس چرا آنها را انتخاب نكنيد؟!
۲- انتخاب شركت برتر : پس از گزينش صنعت برتر حالا به سراغ شركتهايي برويد كه بازده آنها از ميانگين بازده صنعت بالاتر است .
منظور از بازده، كليه سودهاي منتفع از شركت اعم از EPS ، اختلاف قيمت، سهام جايزه و... در يك مدت معين مي باشد.
۳- ميزان نقد شوندگي: هيچگاه سهمي نخريد كه در فروش آن دچار مشكل شويد. نقد شوندگي عامل بسيار مهمي است كه هرگز نبايد مورد غفلت قرار گيرد. اين فاكتور متاثر از پارامترهايي مثل حجم معاملات شركت، تعداد سهام معامله شده، دفعات معامله، تعداد خريدار و... مي باشد. نقد شوندگي به صورت رتبه اي مطرح مي شود و رتبه 1 به معناي بالاترين ميزان نقد شوندگي است و رتبه هاي 2 و 3 و 4 و ..... به ترتيب نقد شوندگي كمتري دارند.
برخي از افراد تا رتبه 100 را قابل قبول مي دانند. بعضي ها بيشتر از 50 نمي روند و عده اي هم به بيشتر از 20 رضايت نمي دهند. به هرحال بسته به استراتژي و هدف سرمايه گذاري تان، ملاكي را براي خودتان قرار دهيد.
لازم به ذكر است كه رتبه نقد شوندگي در يك محدوده زماني قابل محاسبه است مثلا يكساله، شش ماهه، يكماهه و... اما در بيشتر موارد از نقد شوندگي 3 ماهه استفاده مي شود.
۴- ميزان سهام در دست سهامداران عمده: هر چه اين ميزان كمتر باشد و سهم يك شركت بيشتر در دست مردم و سهامداران جز باشد، بهتر است. چرا كه در اينجا عرضه و تقاضاي واقعي است كه ميزان قيمت را تعيين مي كند. در صورتيكه قسمت اعظمي از سهام يك شركت در دست سهامداران عمده باشد به همان نسبت آنها مي توانند كنترل بيشتري را بر آن سهم اعمال كنند. و در اين بين سهامدار جز است كه ضرر مي كند.
۵- اخبار اقتصادي-سياسي: همواره به اخبار داخلي و خارجي توجه داشته باشيد. فكر نمي كنم روزانه 15 دقيقه گوش دادن به اخبار يا مطالعه روزنامه ها وقت زيادي بگيرد اما كمك بزرگي به شما خواهد كرد تا بتوانيد در برخي موارد روند بازار را پيش بيني كنيد و همينطور صنايع خاصي را مورد توجه قرار دهيد .
۶- P/E اين شاخص مطالب بسيار زيادي به ما مي گويد. مثلا به ما مي گويد كه جو بازار از يك سهم بخصوص چه انتظاري دارد. ميزان بالاي اين شاخص مي تواند نشاندهنده اين واقعيت باشد كه سهامداران چشم اميد به آن سهم بسته اند و باور دارند كه پيشرفت قابل ملاحظه اي خواهد داشت.
ميزان رشد P/E را نيز فراموش نكنيد سالهاي مختلف را باهم مقايسه كنيد شركتهاي يك صنعت را نيز با يكديگر مقايسه كنيد.
۷- اخبار طرح و توسعه شركت: به دنبال اخبار و اطلاعات شركت مورد نظرتان بر آييد. آيا شركت طرح تو سعه، افزايش سرمايه، پروژه هاي آتي دارد يا خير؟ مسلما انتخاب شركتي كه موارد مذكور را دارد به جاي شركتي كه مدتها است افزايش سرمايه نداده، پروژه جديدي اجرا نكرده و طرحي براي آينده ندارد عاقلانه تر است. مخصوصا سرمايه گذاري كه تصميم به استمرار و ادامه سرمايه گذاري دارد حتما بايد به اين مطلب توجه كند.
۸- ميزان رشد EPS : كدام شركتها رشد EPS بيشتري داشته اند؟ كدام شركتها معمولا در اول سال مالي EPS پايين تري اعلام كرده و در طول سال مرتبا آنرا تعديل مثبت مي كنند؟ آنها را از نظر دور نداريد.
۹- سبد سهام: هميشه سبد سهام درست كنيد. با اين كار ريسكتان را پايين مي آوريد. به قول يك مثل قديمي همه تخم مرغها را داخل يك سبد نگذاريد. در تشكيل سبد، تعدد و تنوع شركت و صنعت را فراموش نكنيد.
۱۰- استراتژي: همواره يك استراتژي داشته باشيد. و خود را مقيد به پيروي از آن بدانيد. متاسفانه اكثر ما دنباله رو ديگران هستيم بدون اينكه خودمان برنامه مشخصي داشته باشيم و فقط با تقليد از ديگران پي آنها مي رويم . البته تقصير هم نداريم چون اطلاعات كافي وجود ندارد و بطور تخصصي به سهامداري كه در خيلي از جاها يك شغل است و يك تخصص پيچيده و البته پر سود، نپرداخته ايم.
P/E µ چیست؟
قيمت سهام يك شركت به سود هر سهم را گویند.
كاربرد P/E
به لحاظ نظري، P/E يك سهم به ما مي گويد كه سرمايه گذاران چند ريال حاضرند به ازاي هر ريال سود يك شركت پرداخت نمايند. به همين جهت به آن ضريب سهام نيز مي گويند. به عبارت ديگر اگر P/E يك سهم ۲۰ باشد بدين معني است كه سرمايه گذاران حاضرند ۲۰ ريال براي هر ريال از سود اين سهم (كه شركت توليد مي كند) بپردازند.
رشد سود
قيمت سهام بازتاب انتظارات سرمايه گذاران از ارزش و رشد آينده شركت است. اما توجه كنيد كه اندازه سود (EPS) معمولاً مبتني بر سود هاي( EPSهاي) گذشته است. اگر شركتي انتظار رشد دارد بنابراين انتظار داريم كه سودش نيز رشد كند. در نتيجه تفسيري بهتر از P/E آن است كه خوشبيني بازار از آينده رشد يك شركت را باز تاب مي دهد.
اگر P/E شركتي بالاتر از ميانگين بازار يا صنعت باشد بدين معني است كه بازار در ماه ها يا سال هاي آينده انتظارات بزرگي از سهم اين شركت دارد. شركتي با P/E بالا بايد سود هاي فزاينده ايجاد كند، در غير اين صورت قيمت سهمش سقوط خواهد كرد. مثالي از شركت ايران خودرو گوياي اين بحث است.
دام هاي كاربرد P/E
تا بدين جا آموختيم كه در شرايط معيني P/E مي تواند ما را در تعيين بالا يا پايين بودن ارزش يك شركت كمك كند. همچنين پي برديم كه P/E تنها در شرايط معيني معتبر است. اما علاوه براين دام هاي ديگري نيز در تحليل P/E وجود دارد كه در ادامه درباره برخي از آنها بحث مي شود.
حسابداري
سود يك اندازه حسابداري است كه در محاسبه اش از اقلام غيرنقدي نيز استفاده ميشود. معيارهاي اندازه گيري سود بر طبق اصول حسابداري همگاني مقرر مي شوند. اين اصول در گذر زمان تغيير مي كند و در هر كشوري نيز متفاوت از ديگر كشورها است. از اين رو محاسبه سود ( EPS) بسته به چگونگي دفترداري و حسابداري مي تواند به صورت هاي متفاوت ارائه شود. در نتيجه مقايسه سودها EPS ها با يكديگر گاهي به مقايسه سيب و پرتقال مي ماند.
تورم
در شرايطي كه اقتصاد كشور تورم بالايي را تجربه مي كند طبعاً كالاها و هزينه هاي استهلاك به دليل بالا رفتن هزينه هاي جايگزيني كالاها و تجهيزات در مقايسه با سطح عمومي قيمت ها كم نمايي مي شود. بنابراين در زمان هاي تورمي P/E ها عموماً پايين تر مي آيند زيرا بازار سودها را كه به صورت ساختگي به بالا گرايش دارد تخريب شده مي بيند. بررسي P/E همانند تمامي نسبت ها در گذر زمان براي پي بردن به روند آن ارزشمند است. تورم اين بررسي را دشوار مي كند زيرا اطلاعات گذشته در امروز از فايده مندي كمتري برخوردارند.
تفسيري ديگر
P/E پايين لزوماً بدين معني نيست كه ارزش يك شركت كم نمايي شده است. بلكه به معناي آن است كه بازار معتقد است شركت در آينده نزديك با مشكل روبه رو خواهد شد. سهمي كه قيمتش پايين مي آيد معمولاً دليلي دارد.
عمده ترين دليلش اين است كه سود شركت كمتر از سود انتظاري اش خواهد بود. اين مسئله P/E دنباله دار بازتابي ندارد مگر آن كه سود در عمل نيز محقق گردد.
تنها به اتكاي P/E سهام نخريد
يكي از پر بسامدترين اشتباهاتي كه سرمايه گذاران غير حرفه اي مرتكب مي شوند خريد سهام صرفاً به اتكاي P/E بالا يا پايين است. توجه كنيد كه ارزشيابي سهام تنها با تكيه بر شاخص هاي ساده اي مانند P/E ساده انگارانه و نادرست است. P/E بالا ممكن است به معني بيش نمايي ارزش سهم باشد و هيچ تضميني وجود ندارد كه بعداً به سرعت پايين نيايد. ضمناً توجه كنيد كه حتي اگر ارزش سهمي كم نمايي شده باشد ممكن است ماه ها يا حتي سال ها طول بكشد تا بازار ارزش آن را اصلاح نمايد.
در هر صورت تجزيه و تحليل سهام امري بسيار پيچيده تر از دانستن چند نسبت ساده است. به عبارت ديگر هر چند كليدي براي معماي ارزش گذاري سهام است اما تمام آن نيست. از اين رو توصيه مي شود كه سرمايه گذاران براي خريد سهام با خبرگان سرمايه گذاري رايزني نمايند. پاسارگاد نيك آماده است تا سرمايه گذاران علاقه مند را با قواعد سرمايه گذاري آشنا سازد.
ص نتیجه گیری
P/E همه چيز يا به عبارتي حرف آخر را درباره ارزش سهم نمي گويد اما براي مقايسه شركت هاي يك صنعت، كل بازار يا روند تاريخي P/E يك شركت سودآور است.
به ياد بسپاريد كه :
الف - P/E يك نسبت است و از تقسيم P يا PRICE يا قيمت روز سهم به EPS يا E يا سود هر سهم به دست مي آيد.
ب- به لحاظ تاريخي، ميانگين P/E ها در بازه 3/2 _ 13/2 قرار مي گيرد.
ج- به لحاظ نظري، P/E يك سهم به ما مي گويد كه سرمايه گذاران حاضرند چند ريال به ازاي هر ريال سود بپردازند.
هـ - تفسير بهتري از P/E اين است كه آن بازتاب خوشبيني بازار از آينده رشد يك شركت است.
و- P/E در مقايسه با قيمت بازار شاخص بهتري براي ارزش گذاري يك سهم است.
ز- بدون در نظر گرفتن نرخ هاي رشد صنعت، صحبت از بالا يا پايين بودن P/E يك شركت بي معناست.
ح- تغيير در اصول حسابداري شامل وجود چندين روش مجاز براي سود (EPS ) تجزيه و تحليل P/E را دشوار مي كند.
ط- P/E ها عموماً در زمان تورم حاد پايين تر مي آيند.
ي- تفاسير بسياري پيرامون دليل پايين بودن P/E يك شركت وجود دارد.
ك- تنها به اتكاي ضريب P/E اقدام به خريد و فروش سهام نكنيد.
µ سهامداران چه حقوق وتعهداتي دارند؟
يكي از شرايط پذيرش سهام شركت ها در بورس آن است كه صورت سهامي عام باشند. هرفردي با خريد يك يا چند سهم از سهام يك شركت سهامي، داراي حقوقي ميشود كه امكان نقض آن وجود ندارد. حقوق ناشي از مالكيت سهم متعدد است و در موارد مختلف قانون تجارت به آنها اشاره شده است. به طور كلي اين حقوق به دو دسته: حقوق مالي و غير مالي تقسيم مي شود.
حقوق مالي ناشي از مالكيت سهام بر چند نوع است، حق سهيم شدن درسود، حق تقدم در خريد سهام جديد و حق سهيم شدن در دارايي شركت. البته برخي حقوق مالي متفرقه نيز وجود دارند كه از جمله آنها حق مخالفت با افزايش تعهدات بدون رضايت سهامدار است.
حق سهيم شدن در سود شركت
يكي از اهداف خريداران سهم يك شركت، آن است كه در سود آن شركت، سهيم شوند. ميزان سود هر سهامدار در مجمع عمومي عادي سالانه شركت تعيين مي شود. منظور از سود، سود قابل تقسيم است كه شامل اين موارد مي شود:
سود خالص سال مالي شركت منهاي زيان هاي سال هاي مالي قبل و اندوخته قانوني (نصف سود خالص هر سال) و ساير اندوخته هاي اختياري، به علاوه سودقابل تقسيم سالهاي قبل كه تقسيم نشده است. نحوه پرداخت سود قابل تقسيم را نيز، مجمع عمومي تعيين مي كند. اگرمجمع عمومي در اين خصوص، تصميمي نگرفته باشد، هيات مديره شركت نحوه پرداخت را تعيين خواهد كرد. ولي در هر حال پرداخت سود به صاحبان سهام بايد ظرف هشت ماه پس از تصميم مجمع عمومي را جع به تقسيم سود انجام شود.
حق تقدم در خريد سهام جديد شركت
ازآنجا كه سهامدران يك شركت خواهان حفظ حقوق وموقعيت خود در شركت هستند، انتظار دارند در هنگام افزايش سرمايه و انتشار سهام جديد از سوي شركت، نسبت به ساير خريدارن اولويت داشته باشند. به همين دليل، ابتدا شركت به سهامداران قبلي خود پيشنهاد فروش سهام مي كند. آنها نيز در استفاده و يا صرف نظر كردن از اين حق، مختارند. اما ازآنجا كه قيمت پيشنهادي فروش سهام شركت، با قيمت بازار سهام متفاوت است، سهامداران معمولا ازاين حق تقدم استفاده مي كنند.
حقوق غير مالي
حقوق غير مالي ناشي از مالكيت سهام بر چند نوع است: حق راي، حق انتقال سهام، حق اطلاع
حق راي
بديهي ترين حقي كه سهام دار درشركت دارد، حق راي است. سهام دار با استفاده ازحق راي خود درمجامع عمومي، در امور شركت، همچون انتخاب اعضاء هيات مديره و بازرسان شركت، تغييرات سرمايه، تقسيم سود، تغييرات اساسنامه، انحلال شركت وساير موارد، مشاركت مي كند. حق راي سهامداران نسبي است وهركس تعداد سهام بيشتري داشته باشد، حق راي بيشتر بيشتري نيز خواهد داشت. حق راي سهامدارمي تواند از طريق اعطاي وكالت نيز اعمال شود.
حق راي به دو صورت ساده وتجمعي اعمال مي شود. در راي گيري ساده هر سهم يك راي دارد. دراين نوع راي گيري، سهامداران اقليت نمي توانند حتي يك عضو هيات مديره را انتخاب كنند و كليه اعضاي هيات مديره را سهامداران اكثريت بر مي گزينند. براي حل اين معضل، ازروش راي گيري، تجمعي استفاده مي شود. دراين نوع راي گيري،تعداد آراي هر راي دهنده در تعداد مديراني كه بايدانتخاب شوند، ضرب شده وحق راي براي هر راي دهنده، برابر با حاصل ضرب مذكورخواهد بود، در نتيجه راي دهنده مي تواندآراي خود را به يك نفر بدهد يا آن رابين چند نفر تقسيم كند. بدين ترتيب سهامداران اقليت نيز مي توانند در چنين هيات مديره اي تاثير گذار باشند و نماينده اي در هيات مديره داشته باشند.
حق اطلاع
حق اطلاع سهامداران از وضعيت شركت ، وسيله اي براي اجراي درست حق راي است. هر سهامداري مي تواند از پانزده روز قبل از انعقاد مجمع عمومي در مركز شركت ، به صورتحساب ها مراجعه كند و از تراز نامه و حساب سود و زيان و گزارش عمليات مديران و گزارش عمليات مديران و گزارش بازرسان رونوشت بگيرد . همچنين ، باتوجه به آن كه اساسنامه ، از سهامداران نوعي قرار داد بين موسسين و سهامداران است ، هريك حق دارند نسخه اي از اساسنامه را دريافت كنند. در برخي موارد نيز شركتها از طريق پست يا انتشار اطلاعيه يا دوتنامه در روزنامه هاي كثيرالانتشار ، از سهامداران خود براي تشكيل مجامع عمومي عادي دعوت به عمل مي آورند .
µ تعهدات سهامدار
تنها تعهد يك سهامدار در شركت سهامي ، پرداخت مبلغ سهم است و اگر به اين تعهد خود عمل كند ، به عنوان صاحب سهم تعهد ديگري ندارد . سهامدار هيچگونه تعهد شخصي در قبال طلبكاران شركت ندارد و اگر شركت بنا به دلايلي قادر به پرداخت ديون خود نباشد ، نمي توان به سهامداران رجوع كرد . همچنين تعهدات سهامداران همان است كه قبول كرده اند و نمي توان با تغيير اساسنامه تعهد جديدي بر عهده آنان گذاشت يا تعهدات فعلي آنان را افزايش داد . در اين زمينه قانون نيز به صراحت عنوان كرده است كه هيچ مجمع عمومي نمي تواند تابعيت شركت را تغيير دهد و يا هيچ اكثريتي نمي تواند بر تعهدات صاحبان سهم بيفزايد .
µ شاخص كل و بازده
يكي از مهمترين معيارهاي ارزيابي عملكرد سرمايهگذاري در بورس و حتي سرمايهگذاريهاي غير مالي، شاخصهاي بورس و به خصوص شاخص كل تلقي ميگردد. در حال حاضر غالب سرمايهگذاران نهادي و انفرادي در بورس اوراق بهادار تهران، حركت و جهت بازار را به صورت دورهاي با اين معيار اندازهگيري ميكنند. هر چند بورس اوراق بهادار تهران شاخصهاي متعددي را به صورت روزانه محاسبه و منتشر مينمايد اما توجه اصلي استفادهكنندگان به شاخص كل است.
با توجه به تجاربي كه از كجفهميهاي سرمايهگذاران غيرحرفهاي نسبت به شناخت و تحليل اين شاخص وجود دارد، مقاله حاضر به منظور درك آسان شاخص كل ابتدا به تعريف و تبيين شاخصهاي بازار سرمايه، بررسي توصيفي- تحليلي شاخص كل در سال 1382 و خصوصيات قابل توجه اين شاخص ميپردازد. در پايان نيز نتيجهگيري بحث ارائه گرديده است.
مفهوم شاخص سهام
شاخص، يك معيار آماري است كه تغيير حركت و جهت يك اقتصاد يا يك بازار سهام را نشان ميدهد. در بازارهاي مالي اساساً شاخص يك پرتفوي فرضي از اوراق بهادار است كه شامل كل بازار مربوطه يا بخشي از آن است. مثلاً شاخص كل بورس اوراق بهادار تهران پرتفويي فرضي از كليه سهام پذيرفته شده است در حالي كه شاخص مالي در برگيرنده پرتفويي فرضي از شركتهاي سرمايهگذاري و هولدينگ است.
هر شاخص داراي متدولوژي محاسباتي خاصي است كه معمولاً بر حسب تغيير از يك ارزش مبنا بيان ميشود. مثلاً شاخص كل بورس تهران بر مبناي فرمول لاسپيرز با كميتعديل و بر پايه ارزش يكصد محاسبه ميگردد. اما بايد توجه داشت كه ارزش عددي شاخص، بار اطلاعاتي چنداني ندارد. به عنوان مثال اگر بدانيم كه شاخص كل بورس تهران در پايان سال 1382 عدد 11379 است اطلاعات مهمياز آن به دست نميآيد اما در صورتي كه بدانيم شاخص بورس طي سال 1382 معادل 124 درصد رشد داشته است احتمالاً به عملكرد مناسبي در سال فوق پي خواهيم برد.
شاخص کل در سال 1382
شاخص كل بورس تهران كه به آن تپيكس ميگويند شامل پرتفوي فرضي از كل سهام پذيرفته شده در بورس است. اين شاخص همانند شاخصهاي مالي و صنعت تنها بيانگر تغييرات قيمت سهام طي يك دوره زماني ميباشد. البته بايد توجه كرد كه اين شاخصها بيانگر بازده واقعي سهام مندرج در پرتفوي آنها نيست . از اينرو شاخص كل، معيار اندازه گيري بازده نيست زيرا در محاسبه شاخص مذكور اثرات عوامل اثرگذار بر بازده همچون سود سهام پرداختي در نظر گرفته نشده است.
شاخص كل بورس تهران در ابتداي سال 1382 معادل 5071 بود كه در پايان سال 1382 به عدد 11379 رسيد. (توجه داشته باشيد كه عدد شاخص فاقد واحد است.) تغييرات سال گذشته اين شاخص بيانگر آنست كه شاخص مذكور رشدي معادل 124درصد داشته است. در اولين نظر ممكن است تصور كنيم كه اگر پرتفويي شامل كليه سهام بورس تهران داشتيم بازدهي معادل 124درصد بدست ميآوريم. اين نتيجهگيري نادرست است زيرا محاسبات بازده كل بورس در سال 1382 نشانگر حدود 142درصد بازدهي است. اين تفاوت از كجا ناشي ميشود؟ دليل اين تفاوت بصورت مفهوميناشي از عدم لحاظ نمودن اثر كليه پارامترهاي اثرگذار بر بازده در شاخص كل شامل ماليات خريد و فروش سهام، بسته بودن محدوده نوسان قيمتها، عدم توجه به اثر تورم بر ارزشهاي پولي شاخص و مهمتر از همه عدم درج سود سهام پرداختي است. از اينرو شاخص كل را نميتوان به عنوان ابزار سنجش عملكرد پرتفوي انفرادي يا شركتي بكارگرفت. به عبارت ساده تر نميتوان گفت بازده بورس طي سال 1382 معادل 124درصد بوده است بلكه اين معيار تنها نشانگر جهت مثبت بازار در سال 1382 است. از آنجا كه شاخص قيمت و بازده، سود سهام پرداختي شركتها را نيز در محاسبه شاخص درج مينمايد، رشد آن طي سال 1382 (معادل 138درصد) به نرخ بازدهي كل بسيار نزديكتر است.
لازم به ذكر است كه هرچند هدف اين مقاله بررسي ساير شاخصها نيست اما بررسي اجمالي تغييرات شاخصهاي مالي و صنعت نيز بيانگر فقدان توانايي آنها براي اندازهگيري عملكرد پرتفوي افراد و شركتها است. طي سال 82 شاخصهاي مالي و صنعت به ترتيب 285 درصد، 216 درصد رشد نشان دادهاند كه تفاوت فاحشي با بازدهي 142درصد بورس دارند.
نگاهي بر روند شاخص كل در سال 82 بيانگر آنست كه شاخص از ابتداي سال تا 06/05/82 معادل 189درصد رشد داشته است. اين رشد به جز فواصل تاريخي 13/03/82 تا 31/03/82 تقريباً بلاانقطاع ادامه داشته است.
شاخص كل بين تاريخهاي 06/05/82 لغايت 19/08/82 در مجموع تغييري نداشته و در اين فاصله در نقطه 28/07/82 معادل 21درصد نيز نسبت به 06/05/82 كاهش نشان داده است. پس شاخص كل از 19/08/82 با ارزش 9،568 بلاانقطاع تا تاريخ 17/10/82 افزايش مييابد تا به ارزش 11210 ميرسد. روند شاخص كل در اين تاريخ تا 25/12/82 افزايش نشان نميدهد اما مجدداً از تاريخ 25/12/82 رشد شاخص شروع و تا آخرين روزكاري سال 82 شاخص به عدد 11379 ميرسد.
يكي از نتايج مهميكه از بررسي فوق استخراج ميگردد آنست كه 77 درصد رشد شاخص سال 82 189)درصد) در 4 ماهه اول سال رخ داده است و تنها 23 درصد آن در 8 ماهه بعدي واقع گرديده است. جالب است كه بررسي تغييرات شاخص كل در سال 1381 نيز پشتيبان نتيجهگيري مذكور است. در سال 1381 رشد شاخص كل 34 درصد بوده است كه 28 درصد آن يعني 82 درصد رشد شاخص كل در 4 ماهه اول سال رخ داده است.
خصوصيات قابل توجه شاخص
به هر ترتيب، شاخصها ابزارهاي سودمندي براي رديابي روندهاي بازار هستند. شاخصهاي بورس معمولاٌ بعنوان يكي از معيارهاي مهم رونق يا ركود اقتصاد داخلي نيز به كار ميروند. تحليل گران مالي معتقدند كه درك شاخص و تغييرات آن ميتواند به سرمايهگذاران در تصميمات سرمايهگذاري مناسبتر ياري رساند. از اينرو كارايي شاخص، بخشي از كارايي بورس سهام تلقي ميشود.
بنابراين، استفاده كنندگان شاخصها به خصوص سرمايهگذاران سهام در تحليلهاي خود بايد به موارد زير توجه نمايند:
1. انحرافات محاسباتي: غالب شاخصها از جمله شاخصهاي كل، صنعت و مالي در بورس تهران بر مبناي سرمايه بازار موزون، محاسبه ميشوند يعني سهاميكه سرمايه بازار بالايي دارد وزن و اثر بيشتري بر تغييرات شاخص دارد. در عوض، تغييرات قيمت سهام شركتهاي كوچك چندان اثري بر شاخص ندارد.
به عنوان نمونه، اگر امروز سه شركت بزرگ (Big dogs) فارس و خوزستان، سايپا و ايران خودرو هر يك 5 درصد افزايش قيمت بيابند شاخص كل معادل 115 واحد افزايش خواهديافت كه به معناي رشدي بيش از 1 درصد در شاخص است. اين درحالي است كه تغييرات قيمت دهها شركت همچون دارويي حكيم، اشتادموتورز، نساجي ايران و امثالهم تا ميزان 10 درصد نيز تقريباٌ اثري بر شاخص ندارد.
به طور كلي، ميتوان گفت كه درج وزن بازار در شاخص يك راه منطقي براي دستيابي به تصوير بازار است اما اين متدولوژي موجب ناپايداري فزاينده شاخص ميگردد. برخي از تحليل گران مالي معتقدند كه شاخص با وزنهاي مساوي منصفانه تر است زيرا اثر تغييرات سهامهاي كوچكتر را بهتر نشان ميدهد.
2. انحراف تاريخي : به دليل تغيير در تعداد و جوانب شركتهاي مندرج در يك شاخص، روند يك شاخص نميتواند الگوي معاملاتي پرتفوي شاخص در ميان مدت و بلندمدت باشد. از اينرو خبرگان مالي برآنند كه شاخصها تنها حافظه كوتاه مدت بازارهستند.
ص نتیجه گیری
شاخصها ابزارهاي سودمند اندازهگيري جهت و حركت بازار بخصوص در كوتاه مدت هستند. اين ابزار هنگاميسودمندي خود را نشان ميدهد كه سرمايهگذاران بدانند شاخص چه چيزهايي را ارائه ميكند و همچنين چه چيزهايي را ارائه نميكند. آنچه را كه از طريق شاخصهاي كل، صنعت و مالي نميتوان دريافت شامل موارد زير است:
الف) شاخصها دلايل حركت قيمتها را نشان نميدهند.
ب) شاخص معيار سنجش عملكرد پرتفوي سرمايهگذاران نيست.
ج) شاخص فاقد قابليت مقايسه در بلند مدت است.
د) هر قدر شاخصها به صنايع و طبقات مربوطه خردتر شوند، سودمندي بيشتري در تصميمات سرمايهگذاري دارند.
بر اساس بررسيهاي انجام شده، روند تاريخي شاخص بورس اوراق بهادار تهران بيانگر رشد فزاينده در 4 ماهه ابتداي سال است.
µ اصول سرمايه گذاري بلند مدت
در بورس اوراق بهادار معمولاً توصيه مي شود سرمايه گذاري بصورت بلند مدت برنامه ريزي شود. مطمئناً اولين سئوالي كه مطرح مي شود اين است كه در شرايط فعلي و در بورس ايران سرمايه گذاري كوتاه مدت سود بيشتري دارد و بالعكس سرمايه گذاري بلندمدت علاوه بر اينكه سود قابل قبولي ندارد در مقاطعي كاهش ارزش سرمايه را به همراه دارد. توجه داشته باشيد كه سرمايه گذاري بلند مدت اصولي دارد كه به آنها اشاره مي كنيم :
اصل يكم -مهمترين اصل اين است كه حتي در بهترين شرايط ممكن است به دليل عدم دسترسي به اطلاعات نهاني قيمت سهم خريداري شده افت كند و يا از ارزش آن كاسته شود بنابراين اگر فرد سرمايه گذار كوتاه مدت برنامه ريزي كرده باشد ممكن است در چنين شرايطي مجبور به خروج از بازار شود و اين يعني بدترين ضربه به بازار بورس و حتي خود شخص چه از نظر مسائل مالي و چه از نظر اثرات رواني، در اين شرايط فرد سرمايه گذار به دليل اثرات مخرب رواني تصميماتي عجولانه و نادرست خواهد گرفت و نهايتاً نتيجه مطلوبي به همراه نخواهد داشت، البته فراموش نكنيم وقتي براساس بررسي هاي نسبتاً دقيق اقدامي مي كنيم و با كاهش ارزش سرمايه مواجه مي شويم بهتر است به جاي غصه خوردن، رفتارمان را تحليل كنيم. بنابراين برنامه ريزي بلندمدت تنش هاي ناشي از كاهش ارزش سرمايه در كوتاه مدت را نخواهد داشت و فرد سرمايه گذار با آسودگي خاطر منتظر آينده خواهد ماند و در مقاطع كوتاه مدت ضرورتي براي نقد كردن سرمايه خود نمي بيند.
البته اين توضيحات با فرض انتخاب سهامي با ارزش ذاتي و گذشته مطلوب است كه در ادامه و توضيحات مربوط به نكاتي در خصوص انتخاب سهم به آن خواهيم پرداخت ضمناً لازم است در تمامي اصولي كه در اينجا مطرح مي شود به آنها توجه شود.
اصل دوم -همانطوري كه در اصل ۱ گفتيم معمولاً وقتي تصميم بلند مدت اتخاذ مي شود سهام با ارزش افزوده مناسبي كه در گذشته كسب كرده اند انتخاب مي شود و معمولاً تغييرات احتمالي و موقتي در بورس بر روي اينگونه شركت ها اثر مخربي نخواهد داشت و به راحتي آسيب پذير نيستند و در بلندمدت مجدداً شرايط بهبود را حتي اگر صدمه ديده باشند خواهيم ديد، البته دقت شود كه در برخي موارد نيز اينچنين نيست كه در توضيحات نكات انتخاب سهام به آنها اشاره شده است . فرض كنيد روي سهامي براي كوتاه مدت سرمايه گذاري كنيم و اين سرمايه گذاري فقط با توجه به بازدهي قابل توجه روزانه تصميم گيري شود و به واسطه اينكه اين داستان همچنان ادامه دارد تصميمي براي فروش به موقع نگيريم چون بر اساس ارزش ذاتي و يا واقعي انتخاب صورت نگرفته، بنابراين اگر اوضاع تغيير كند و روند كاهشي ارزش سهم آغاز شود تا جايي كه حتي امكان نقد كردن آن فراهم نشود، خوب ادامه داستان مشخص و اين يعني بدترين حالت براي سرمايه گذاري.
اصل سوم -وقتي شركت هايي با ديد بلند مدت انتخاب مي كنيد يعني قبول داريد كه تصميم ديگري براي پولتان نداريد حال شرايطي فراهم مي شود كه در ميان مدت و يا كوتاه مدت مي توانيد با سود مناسبي از بازار خارج شويد و با آرامش خاطر اقدام به فروش مي كنيد بنابراين مي توان برنامه ريزي درازمدت داشت و با اطمينان خاطر و ريسك كمتر حتي در كوتاه مدت از بازار خارج شد. پس هميشه با ديد درازمدت برنامه ريزي كنيد و در صورت لزوم در كوتاه مدت تصميم به فروش بگيريد
.
اصل چهارم -فراموش نكنيد كه در هر خريد و فروشي مبلغي به عنوان ماليات، سازمان و كارگزار (در ايران و شرايط فعلي ۲ درصد ) كسر مي شود اگر فكر مي كنيد برنامه ريزي هاي كوتاه مدت سود بيشتري دارد مي توانيد تعداد معاملات و درصد هاي پرداختي را جمع بزنيد و با شرايط نگه داشتن سهمي در بلند مدت مقايسه كنيد، خوب در كوتاه مدت درگيري هاي روزانه بيشتر است ريسك هاي خاص خود را دارد و آرامش در اين شرايط كمتر است بنابراين براي حصول نتيجه كنترل روند اتفاقات و تصميمات مي تواند مسائل زيادي را براي سرمايه گذار روشن كند.
اصل پنجم -جهت گيري بازار به سمت سرمايه هاي كوتاه مدت سبب مي شود تا توجه به شركت هاي معتبر كه پشتوانه مالي قابل قبولي دارند كمتر شود و شركت هايي كه حرفي براي گفتن ندارند به صورت مقطعي سودي حاصل كنند و بزرگ جلوه داده شوند و از طرفي شركت هاي معتبر علاوه بر اينكه مجبور مي شوند وقت و سرمايه بيشتري براي حمايت در اين بازار قرار دهند و از هدف اصلي خود يعني تامين نيازهاي مردم در بازار كالا و خدمات دور شوند و در نتيجه به صورت ناخواسته سهام شان ارزش واقعي خود را از دست دهد و نهايتاً به دليل جذب نقدينگي در بازار بورس، بازارهاي ديگر نيز تحت تاثير قرار گرفته و اينگونه شركت ها دو بازار خود را از دست مي دهند لازم به توضيح است كه مديريت دو بازار اصولاً كاري است بسيار مشكل و جهت هاي بازار در هر يك از اين دو بر ديگري تاثير گذار است . لازم به توضيح است كه در بين شركت هايي كه در كوتاه مدت بازدهي خوبي دارند قطعاً شركت هاي با ارزشي نيز وجود دارد كه در هر صورت انتخاب آنها براي بلند مدت نيز سودآور است. در مبحث انتخاب سهم نكاتي درخصوص مديريت و جهت گيري بازار ارائه خواهد شد.
اصل ششم -زماني كه اوضاع سياسي اثرات منفي بر روي بازار بورس مي گذارد معمولاً بيشترين تاثير را بر سهام هايي كه ارزش ذاتي كمتري دارند مي گذارد بنابراين باز هم ديد دراز مدت باعث مي شود كه سهام هاي با ارزش ذاتي بيشتر را انتخاب كنيم و افت و خيزهاي مقطعي آنها نگراني كمتري به همراه داشته باشد.
اصل هفتم -اصولاً سهامدار مي شويم تا شركت ها با پشتوانه مالي سرمايه هاي كوچك به بقا و رشد خود ادامه دهند و تلاش مي كنند تا سهامداران بيشتري از دو طريق جذب كنند: اول سود حاصل از سرمايه گذاري و دوم ارائه كالا و خدمات مورد پسند مشتري. بنابراين شركتي را براي سرمايه گذاري انتخاب كنيم كه از خود مايه اي دارد و در جهت جلب رضايت مشتري تلاش هاي مضاعفي مي كند اگر ديدگاه اين باشد قطعاً سرمايه گذاري بلند مدت معني واقعي خود را پيدا مي كند. شايد اين سئوال طرح شود كه اگر همه بلند مدت سرمايه گذاري كنند پس چگونه معامله شكل مي گيرد ؟ همان گونه كه مي دانيد انجام معامله ناشي از اختلاف سليقه است و خاتمه يك سرمايه گذاري شروعي براي سرمايه گذاري ديگري است كه ممكن است هر دو در مقطع زماني خود تصميم به سرمايه گذاري بلندمدت داشته اند.
µ تفاوت افزايش سرمايه از محل آورده نقدي و اندوخته در چيست؟
در افزايش سرمايههايي كه از محل اندوخته ميباشند، شركت با تاييد سهامداران تمام يا قسمتي از سود حاصله به واسطه فعاليت يك يا چند دوره مالي را به جاي تقسيم نقدي در بين سهامداران به افزايش سرمايه شركت اختصاص ميدهد. در اين حالت سهامداران وجهي را بابت افزايش سرمايه به شركت پرداخت نمينمايد و سهام جايزه را از شركت دريافت مينمايند.
در افزايش سرمايههايي كه از محل آورده نقدي صورت ميگيرد، شركت يا اندوخته اي براي صرف به منظور افزايش سرمايه ندارد و يا سهامداران راي به اندوختن منابع به منظور افزايش سرمايه نداده اند. در اين صورت روال معمول بدين گونه ميباشد كه سهامداران شركت در زمان افزايش سرمايه به ازاي هر سهم جديد 1000 ريال به شركت پرداخت مينمايند و سهام جديد يا حق تقدم به آنها تعلق ميگيرد.
µ تحليل شركتهاي سرمايهگذاري با استفاده از متغير ارزش پرتفوليو
ارزش بازار يا ارزش پرتفوليو يك شركت سرمايه گذاري از حاصل تقسيم ارزش جاري سهام موجود در پرتفوليو شركت سرمايه گذاري بر تعداد سهام آن شركت به دست ميآيد. به عبارت ساده، اين متغير نشان ميدهد كه چه مقدار سود از سرمايهگذاريها در صورت فروش آنها نصيب هر سهم شركت ميشود. اين متغير را ميتوان از اطلاعات منتشره توسط شركتها به دست آورد.
همانطور كه گفته شد اين عدد به نحوي نشاندهنده ارزش جاري سرمايهگذاريهاي شركت براي هر سهم ميباشد. با مقايسه قيمت روز سهم و ارزش پرتفوليو شركت ميتوان گمانهزنيهايي در مورد وضعيت و قيمت آتي سهم انجام داد. عموما ارزش پرتفوليوي يك شركت سرمايه گذاري در حدود قيمت سهم آن شركت ميباشد و اختلاف زيادي با قيمت سهم ندارد. اما همين اختلاف اندك در تحليلهاي عددي شركتهاي سرمايهگذاري اهميت بسزايي دارد. اين بررسيها را در سه حالت ميتوان در نظر گرفت:
در حالت اول ارزش پرتفوليو شركت بيش قيمت روز سهم است. در اين صورت در ابتداييترين سطح بررسيها دو نكته را ميتوان متصور بود. اول اينكه قيمت سهم حداقل قابليت دستيابي به قيمتهايي در حدود ارزش پرتفوليو را خواهد داشت. به عنوان مثال ارزش پرتفوليو يك شركت سرمايهگذاري به ازاي هر سهم 2100 ريال ميباشد در صورتي كه ارزش جاري سهم اين شركت 1700 ريال است. اما بايد توجه داشت كه به احتمال قوي عاملي باعث اين اختلاف قيمت گرديده و عموما تحليل صنايع موجود در پرتفوليو چنين شركتهايي بيانگر عدم اطمينان بازار در مورد ادامه سودآوري و رشد آنها ميباشد. در نتيجه بازار با چنين سهاميبا احتياط برخورد كرده و در بسياري از مواقع حاضر به خريد سهام چنين شركتهايي حتي با قيمتي برابر ارزش پرتفوي آنها نميباشد. اما با بروز تحولاتي هر چند ناچيز در اين صنايع بازار با اطمينان بيشتري نسبت به قبل با سهم شركت سرمايهگذاري برخورد كرده و ميتواند قيمت سهام شركت را به سرعت به محدوده ارزش پرتفوليو برساند.
در حالت دوم ارزش پرتفوليو شركت با قيمت روز سهم برابر بوده و از نظر قابليت رشد قيمت سهم نميتوان به راحتي امكاني را در نظر گرفت. اما باز هم در اين حالت شرايط ديگري از جمله تحليل صنايع موجود در سبد سهام شركت، بازار سازي سهم و غيره در تعيين قيمت سهم دخيل ميباشند.
در حالت سوم قيمت سهم بيش از ارزش پرتفوليو شركت ميباشد. يكي از ابتداييترين تحليلها در اين مورد را ميتوان به انتظار رشد آتي سهم شركت سرمايهگذاري به دلايلي از جمله انتظار رشد صنايع موجود در سبد آن مرتبط دانست. اما در صورتي كه چنين آيندهاي براي روند سهم متصور نباشد، ميتوان احتمال كاهش قيمت سهم را نيز در نظر داشت. اما در غير اين صورت ثبات روند فزوني قيمت سهم نسبت به ارزش پرتفوليو ميتواند ادامه دار باشد. در نهايت بايد توجه داشت كه مطالب ذكر شده در اين بخش تنها قسمتهايي از تحليلها را شامل ميشود و با اتكا صرف به آنها نميتوان نتيجهگيري كاملي در مورد گزينش سهام به دست آورد و خوانندگان بايد در مورد نحوه گزينشهاي خود تمام موارد را در نظر داشته باشند.
µ حق تقدم سهام به چه كساني تعلق گرفته و تا چه زماني اجازه معامله بر روي حق تقدم شركتها وجود دارد؟
پس از اعمال افزايش سرمايه در يك شركت ( فارغ از محل افزايش سرمايه ) سهامداراني كه در زمان افزايش سرمايه سهام شركت را در اختيار داشته اند به نسبت افزايشي كه در سرمايه شركت داده شده است داراي حق تقدم مي شوند و يا به عبارتي سهام جايزه به آنها تعلق مي گيرد. به عنوان مثال اگر شركتي 50 درصد افزايش سرمايه داشته باشد و سهامداري در زمان اعمال افزايش سرمايه تعداد 100 سهم از سهام اين شركت را داشته باشد، تعداد 50 سهم جايزه يا همان حق تقدم را در اختيار خواهد داشت.
پس از اعمال افزايش سرمايه در يك شركت فرصتي به منظور انجام معاملات حق تقدمها در نظر گرفته مي شود. در اين دوره سهامداراني كه تمايلي به استفاده از حق تقدمهاي تعلق گرفته به خود را ندارند مي توانند در بازار اقدام به فروش حق تقدم سهام خود نمايند. از طرفي كساني كه در زمان افزايش سرمايه اين شركت سهام آن را در اختيار نداشته اند و يا تمايل به افزايش حجم دارايي خود در سهام اين شركت دارند مبادرت به خريد حق تقدم هاي عرضه شده توسط ديگر سهامداران مينمايند. در اين معاملات قيمت حق تقدم توسط بازار تعيين ميگردد. اين قيمت ميتواند كوچكتر، مساوي و يا بزرگتر از قيمت خود سهم شركت باشد. در نهايت در مدت زماني كه براي حق تقدم سهام شركت مشخص ميگردد، تمام دارندگان حق تقدمها ميبايد مبلغ ارزش اسمي هر سهم را به حساب شركت واريز نمايند. البته پرداخت ارزش اسمي سهم براي سهامداراني كه بواسطه افزايش سرمايه از محل اندوخته مالك سهام جديد گشتهاند منتفي ميباشد.
µ تحليل تكنيكي چيست؟
تحليل تكنيكي بررسي تغييرات قيمتهاي پيشين به منظور پيشبيني تغييرات آتي قيمت است. اغلب از تحليلگران تكنيكي به عنوان چارتيست ياد ميشود چرا كه براي تحليلهايشان اتكاي زيادي به نمودارها دارند.
تحليل تكنيكي در زمينه سهام، شاخصها، كالاها، پيمان هاي آتي ، و يا هر ابزار قابل داد و ستدي كه متاثر از نيروهاي عرضه و تقاضا باشد قابل كاربرد است. قيمت به تركيبي از نرخ هاي باز شدن، حداكثر، حداقل و نرخ بسته شدن يك ورقه بهادار مشخص در بازه زماني معين اشاره دارد. واحد بازه زماني ممكن است كمتر از روز )تغييرات قيمت از يك معامله تا معامله بعدي، 5 دقيقه، ربع ساعت، يا ساعتي)، روزانه، هفتگي، يا ماهانه باشد و ممكن است از چند ساعت تا چندين سال ادامه داشته باشد. همچنين بعضي از تحليلگران تكنيكي علاوه بر نمودار قيمت، مقادير حجم( تقاضاي اوليه موقع باز شدن نماد ) را نيز براي مطالعه عملكرد قيمت بكار ميبرند. { در نمودارها بصورت ميله اي زير نمودار روند قيمت قرار ميگيرد. }
اساس تحليل تكنيكي
در ابتداي قرن بيستم، تئوري داو چيزي را بنيانگذاري كرد كه بعدها به عنوان تحليل تكنيكي نوين شناخته شد. تئوري داو از ابتدا تركيب كاملي نبود بلكه به مرور با كنار هم قرار دادن اجزايي از ميان نوشتههاي چارلز داو در طي چندين سال تكميل شد. از ميان قضيههاي نقل شده از داو سه تا از آنها برجسته مي باشند:
• قيمت معرف همه اطلاعات مي باشد.
• تغييرات قيمت كاملاً تصادفي نيست.
• اينكه چه اتفاقي افتاده { پيشينه قيمت } بسيار مهمتر است از چرايي آن { چرا اتقاق افتاده{
قيمت معرف همه اطلاعات مي باشد:
بسياري از تكنيكيها معتقد به روند قيمت هستند. ليكن بيشتر تكنيكيها اين مطلب را نيز تاييد مي كنند كه در برخي از دوره هاي زماني، قيمت ها از روند خاصي تبعيت نمي كنند. اگر قيمت هميشه تصادفي بود، تحصيل درآمد از طريق تحليل تكنيكي بسيار سخت ميشد. جك شوايگر در كتابش بنام Schwager on Futures: Technical Analysis چنين ميگويد:
در دوره هاي زماني طولاني ممكن است بازار داراي تغييرات قيمت تصادفي باشد، ليكن در داخل اين دوره هاي زماني، دوره هاي زماني كوتاه تري وجود دارند كه رفتار قيمت در آنها بصورت غير تصادفي است. هدف چارتيست ها شناسايي اين دوره هاي زماني (يعني پيدا كردن روند هاي كلي قيمت) است.
اعتقاد تكنيكيها بر اين است كه تشخيص روند امكان پذير بوده و ميتوان بر مبناي روند قيمت اقدام به سرمايهگذاري كرد و همراه با مشخص شدن تدريجي روند قيمت و با اقدام به خريد و فروش در زمان مناسب ، سود كسب كرد. با توجه به اين امر كه روش تحليل تكنيكي را مي توان براي دوره هاي زماني مختلف بكار برد، امكان دنبال كردن روند هاي بلند مدت و كوتاه مدت قيمت بطور همزمان وجود دارد. در نمودار بالا روند قيمت سهام IBM نشان دهنده رويكرد شوايگر نسبت به ماهيت روند قيمت ها است. روند كلي به سمت بالاست، ليكن محدودههاي مناسب براي دادوستد درون آن پراكنده است. مابين محدودههاي دادوستد برنگ قرمز- Trading Range روندهاي رشدي رنگ آبي - Trending Range وجود دارند كه متاثر از روند رشد اصلي قيمت سهم در بلند مدت هستند. وقتي كه سهام بالاتر از محدوده داد و ستد قرار مي گيرد، روند رشد آن دوباره شروع ميشو
مطالب مشابه :
کاردانی به کارشناسی
وبلاگ موسسه آموزش عالی شرق از موسسه شرق گلستان هستم.به آموزش عالي
راهكارهاي افزايش اعتماد به نفس
وبلاگ موسسه آموزش عالی شرق گلستان از موسسه شرق گلستان هستم.به عالي بودن غير
مقاله ای درباره ی بورس
وبلاگ موسسه آموزش عالی شرق يك سهم عالي ارزيابي موسسه آموزش عالی شرق گلستان
آدر س پستی موسسات آموزش عالی غیر انتفاعی 2
آدر س پستی موسسات آموزش عالی غیر انتفاعی 2 موسسه آموزش عالی آزاد عصر شرق گلستان
اعلام برنامه کلاسی دانشگاه های استان گلستان (لینک مستقیم)
آموزش عالي شرق گلستان . واحد علوم تحقیقات گلستان دانشکده فنی پسران گرگان موسسه گلستان.
برنامه کلاسی دانشگاه های استان گلستان (لینک مستقیم)
╬╬╬ اخبار استان گلستان ╬╬╬ آموزش عالي شرق گلستان . واحد علوم تحقیقات گلستان
اعلام شیوه برگزاری ترم تابستان دانشگاه صنعتی اصفهان/ مبلغ شهریه ترم تابستان
موسسه آموزش عالی شرق گلستان موسسه آموزش عالی غیر انتفاعی گلستان مركز آموزش عالي علمي
تغييرات پذيرش دانشجوي دانشگاه امام صادق (ع) در كنكور 90 اعلام شد
و برنامهريزي آموزش عالي، رشته معارف عالی شرق گلستان موسسه آموزش عالی
پذيرش دانشجوي كارشناسيارشد در پرديس بينالمللي كيش دانشگاه تهران
موسسه آموزش عالی شرق گلستان موسسه آموزش عالی غیر انتفاعی گلستان مركز آموزش عالي علمي
اسامي برخي قبول شدگان در كنكور سراسري
موسسه آموزش عالی شرق گلستان موسسه آموزش عالی غیر انتفاعی گلستان مركز آموزش عالي علمي
برچسب :
موسسه آموزش عالي شرق گلستان