تولد 2 سالگي باربد

سلام باربد قشنگم

نازنينم روز سه شنبه 20 فروردين تو نوگل نازنينم 2 ساله شدي دوست داشتم واست يه تولد خوشكل و بزرگ بگيرم ولي چون مي دونستم هنوز معناي تولد و جشن رو نمي دوني كه توي ذهنت بمونه تصميم گرفتم امسال هم مانند پارسال فقط يك تولد كوچيك برات بگيرم تا بزرگتر بشي و اين روز زيبا توي ذهنت ماندگار شه . تولدت رو روز چهارشنبه گرفتيم چون مي خواستيم فرداش تعطيل باشه و خاله ها خونه باشن و نخوان بران سركار . هيچ دعوتي خواستي نداشتيم به جز بابا جون و عزيز و خاله ها فقط خاله مونس و آترينا و خاله زيبا و نيايش كس ديگه اي رو دعوت نكردم به همه هم اعلام كردم كه هيچ هديه اي نيارن . نازنينم اوضاع اقتصادي و مالي مملكت ما اين روزها خيلي خرابه و مردم واقعاً نمي تونن به راحتي امرار معاش كنند براي همين من نخواستم كسي به زحمت بيفته هرچند كه به حرفم گوش نكردند و همه هديه آوردند . پسر نازنينم آنروز تو خيلي خوشحال بودي و همش تولد تولد مي خوندي و مي گفتي تولد باربد . خاله مرجان همه يه سي دي پر از آهنگ هاي تولد واست آورده بوده كه تو كلي باهاش حال كردي . خلاصه كلي با آترينا و نيايش بازي كردين تا ميزت رو چيديم و كيك تولد رو آورديم و شما سه تا وروجك خوشحال دور كيك ورجه وورجه مي كردين . خلاصه به هزار بدبختي چند تا عكس ازتون گرفتيم و تو شمعها رو با ذوق خاموش كردي . وقتي خواستيم كيك رو ببريم توي آشپزخونه برش بزنيم تو كه نمي ذاشتي همش به ميز اشاره مي كردي مي گفتي بزارش اينجا كيك اودمه ( خودمه ) نبلش ( نبرش ) ديگه خاله مرجان همه مجبور شد همونجا چاقو رو بده دستت و با كمك هم كيك رو بريدين و خوردين . واي باربدي اگه بدوني وقتي پفك ها رو آوردم چيكار كردي تو خيلي پفك دوست داري بهش هم مي گي تفك ولي چون ضرر داره واست نمي خريم ولي وقتي مي بيني آنچنان ذوق مي كني و با ولع مي خوري كه همه از خنده روده بر مي شن . اون شب خيلي خوش گذشت واسه شام سالاد الويه درست كرده بودم و براي دسر ژله فالوده بستني درست كردم كه همه خيلي خوششون اومد . كادو هم من برات يه قطار خريدم و بابا گودرز هم يه اسباب بازي مغناطيسي خريد كه تو از اون خيلي بيشتر خوشت اومد و ذوق كردي ، بقيه هم همه پول دادند و كلي پول گيرت اومد با عيديات يك ميليون گيرت اومد . من كه حال كردم تو رو نمي دونم آخه هركس بهمت عيدي مي داد نمي گرفتي و مي گفتي نمي خوام همه هم عيديات رو به من مي دادند . نازگلكم تولدت به خوبي و خوشي تموم شد و قرار شد ما يكشنبه يعني بيست و پنجم بريم دورود آخه بابابزرگ و مامان بزرگ مي خواستن بيست و ششم از مكه برگزدند و ما هم مي خواستيم بريم پيشوازشون .

تولد 2 سالگي باربد

مطالب مشابه :

آداب و رسوم مازندران

آداب و رسوم عید نوروز در مازندران

لباس محلي مازندراني

آداب ورسوم مازندران

ساعتی با فروشندگان ذوق و شوق عیدی، پول نو

آداب و رسوم مردم مازندران

تولد 2 سالگي باربد

آداب و رسوم مردم مازندران