گرایش به مد و مدگرایی چه اشکالاتی دارد ؟

 

آیا مدگرایی ، پیشرفت و پویایی و بهره مندی از تمدن جدید نیست ؟ گرایش به مد چه اشکالی دارد؟

مدگرایی از جمله پدیده هایی است که با گسترش تجدد در دنیای ماشینی، آغاز و به نام پویایی و تمدّن معرفی شده است. استفاده از علم و تکنولوژی امری پسندیده است، ولی لازمه آن، پذیرش الگوهای مصرفی وارداتی نیست. نظام سرمایه داری برای دستیابی به بازار مصرف دایمی و فروش تولید روزافزون خود، نیازمند گسترش فرهنگ مصرف است و بهترین روش برای برآوردن این نیاز، ترویج فرهنگ مدگرایی است.

از دیگر جنبههای مد میتوان به جنبه فرهنگی آن اشاره کرد که دستهای پنهان استعمار در قالب مد روز، به

ارزشهای حاکم بر جامعه یورش میبرد. به همین دلیل، افراد یک جامعه باید با تکیه بر علم و عقل، با پدیدههای جدید برخورد کنند تا چرخ تولید جامعه بر مدار مصالح فردی و اجتماعی پیش رود.

مد; ترقّی یا تقلید؟

زندگی اجتماعی انسان همواره در حال دگرگونی است و دنیا روز به روز رنگی تازه و نو به خود میگیرد. انسان، این فرزند بالغ و رشید طبیعت نیز به مدد علم و عقل که جانشین غریزه شده است با این دگرگونیها روبهرو میشود.[1]

در قرن بیستم، زندگی بشر از نظام سنتی که بر پایه کشاورزی میچرخید، به جامعهای صنعتی تبدیل شد و به همراه آن، آداب و اصول اخلاقی نیز تحت تأثیر قرار گرفت. از آن جا که پیشرفت جامعه صنعتی و دنیای ماشینی به رفاه و آسایش مردم انجامید، انسان به حضور فرآوردههای جدید عادت کرد و پس از چندی، آنها به ضروریات زندگی روزانه بشر تبدیل شدند. سپس نوبت به ایجاد تنوع و ابداع شکلها و رنگهای گوناگون رسید. این کار سرانجام به ظهور پدیدهای به نام «مُد» منتهی گشت. مد بر همه شؤون زندگی افراد در جامعههای غربی تأثیر گذاشت و به تدریج، با نفوذ تکنولوژی و صنعت به دیگر کشورها، الگوهای مصرفی در بستر اجتماعی آنها به خودنمای میپرداخت. امروزه برخی افراد در انتخاب لوازم زندگی و لباس و حتّی شغل، تابع مُد روز هستند و تلاش دارند از قافله مُد عقب نمانند و به قیمت چشمپوشی از نان شب با آن همراهی کنند.

برای گرایش به «مد» دلایل گوناگونی بیان شده است:

الف - «مُدگرایی» از لوازم زندگی ماشینی و بهره مندی از تکنولوژی است.

ب - «مُدگرایی» پویایی و حرکت به جلو و همراهی با تجدد است که گریزی از آن نیست.

ج - متنوّع و جذّاب است.

د- همراهی و همرنگی با جماعت است.[2]

در بررسی این دلایل باید گفت:

1. استفاده از ابزار جدید و صنعت پیشرفته مانعی ندارد و انسان میتواند از علم و تجربه دیگر ملتها استفاده کند. شهید مطهری در این باره مینویسد:

اسلام به شکل ظاهر و صورت زندگی که وابستگی تام و تمام به میزان دانش بشر دارد، نپرداخته است و با قرار دادن هدفها در قلمرو خود و واگذاشتن شکلها و صورتها و ابزارها در قلمرو علم و فن، از هرگونه تصادمیبا توسعه فرهنگ و تمدن پرهیز کرده است، بلکه با تشویق به عوامل توسعه و تمدن، یعنی علم، کار، تقوا، اراده و همت و استقامت، خود نقش عامل اصلی پیشرفت تمدن را به عهده گرفته است.[3]

انسان باید همگام با زمان پیشرفت کند، ولی در این میان ممکن است با مشغول شدن به ظواهر زندگی و سرگردانی در دنیای ماشینی، هدف اصلی زندگی را گم کند. آدمیباید هوشیار باشد و بداند که استفاده از ابزار جدید، با تقلید از مدها و روشهای تولیدکنندگان آن ملازمه ندارد. بنابراین، میتوان از آخرین فرآوردههای علمی و صنعتی جهان بهرهمند شد و همزمان با آن بر اساس نیازهای زندگی در راستای اهداف متعالی خویش حرکت کرد.

2. همراهی با تجدّد و پویایی، با مدگرایی و تقلید در لباس و دیگر شؤون زندگی تفاوت دارد و نمیتوان «مُد» را نوعی حرکت[4] رو به جلو معرفی کرد. افزون بر آن، هواداران این نظریه نیز میپذیرند که «برخی از مدها، فلاشبکی به گذشتهاند و چیزهای قدیمی دوباره مد میشوند»[5]. پس چگونه میتوان آنچه را تقلید از گذشته و ارتجاعی است، پیشرفت و حرکت به جلو نامید؟

3. درست است که وسایل و ابزار زندگی، همواره در حال تغییر است و به دنبال آن، رفتار و کردار و شیوه زندگی نیز دگرگون میشود، ولی نکته اساسی این است که آیا هر گونه نوع تغییر، پیشرفت به شمار میآید و باید از آن استقبال و پیروی کرد؟!

شهید مطهری در این باره چنین میگوید:

نه همه تغییرات نتیجه مستقیم علم وصنعت است و نه ضرورت و جبری در کار است. در همان حالی که علم در حال پیشروی است، طبیعت هوسباز و درندهخوی بشر هم بیکار نیست. علم و عقل، بشر را به سوی کمال جلو میبرد و طبیعت هوسباز و درندهخوی بشر سعی دارد بشر را به سوی فساد و انحراف بکشاند. زمان همان طوری که پیشروی و تکامل دارد، فساد و انحراف هم دارد. باید با پیشرفت زمان، پیشروی کرد و با فساد و انحراف زمان هم مبارزه کرد... اگر بشر باید دستبسته در همه چیز، تابع زمان و تغییرات زمان باشد، پس نقش فعال و خلاق و سازنده «اراده بشر» کجا رفت؟[6]

بنابراین، نباید به اسم مُدگرایی و تجدّد، به استقبال هر پدیده تازهای شتافت و حکم جواز تقلید از آن را صادر کرد. به راستی، آیا میتوان به عنوان یک «مُد» به اعتیاد که یکی از پدیدههای قرن است، روی آورد و آن را پسندید؟!

4. در این میان، نقد دلیل «همرنگ جماعت شدن» نیز روشن شده است. انسان موظف است با تکیه بر علم و عقل، پدیدهها را بسنجد و این از امتیازهای ویژه انسانی است. حضرت علی(علیه السلام)میفرماید:

لا تَسْتَوْحِشُوا فی طَریقِ الْهُدی لِقِلَّةِ أهْلِهِ فَأِنَّ النّاسَ قَدْ اجْتَمَعُوا عَلی مائِدَة یثبَعُها قَصیرٌ وجُوعُها طویلٌ.[7]

در راه راست از اینکه در اقلیت هستید، نهراسید; زیرا بیشتر مردم بر گرد سفرهای جمع شدند که سیری آن کوتاه و گرسنگی آن طولانی است.

انسان باید با تکیه بر خرد و اندیشه و شخصیت خود زندگی کند و نباید به صرف پسند اکثریت،[8]با پدیدهای همراه شود; زیرا در این گونه تقلیدها، شعور و اراده و انتخاب و قضاوت خوب و بد تعطیل میشود[9] و تنها پسند دیگران ملاک قرار میگیرد.

5. درباره «ایجاد تنوّع و تازگی» نیز باید گفت درست است که انسان به طور طبیعی، نیازمند تنوع بوده و از سکون و درجا زدن گریزان است; ولی به این احساس روانی باید در قالبهای صحیح دیگر پاسخ گفت. سیاستگذاران امر «مُد» با استفاده از این ویژگی، افراد را به استفاده از مدهایی فرا میخوانند که برخلاف مصالح فردی و اجتماعی است. دکتر عظیمی (روانشناس) میگوید: «مُد گاهی ممکن است حالتی بیخردانه در برابر تنوع زندگی باشد و گاهی تقلید کورکورانه.»[10] همچنین باید تنوعطلبی را تحت کنترل درآورد و آن را با خردورزی هدایت کرد; زیرا در غیر این صورت به عطشی سیریناپذیر تبدیل میگردد.

6. در میان دلایل گرایش به «مُدگرایی»، از سودهای اقتصادی آن نباید غفلت شود. استثمارگران و کارتلهای اقتصادی برای رسیدن به سود بیشتر و زمینهسازی برای فروش تولید روزافزون خود، نیازمند بازار مصرف جدید و همیشگی هستند. آنان برای آنکه بتوانند انبوه ابزارهای تولید شده خود را به فروش برسانند، باید به صورت زنجیرهای، کالاهای گذشته را با رنگ و لعابی تازه جایگزین کنند. در این صورت، منافع مالی آنان به خطر نمیافتد و چرخ اقتصادشان همواره در سایه پدیده «مُد روز» در گردش خواهد بود.

گردانندگان مد برای تبلیغات خود به سبب ویژگیهای خاص زنان و جوانان، از آنان بهره میگیرند. از آنجا که زن از نظر روحی و روانی تأثیرپذیری بیشتری دارد و «از هر طرز نو در لباس و رفتار و عقاید به شدت تقلید میکند، برای زرق و برقی که جایگزین فکر میشود، مایهای آمادهتر از مرد دارد.»[11] سرمایهداران نیز با توجّه به نقش او در جامعه، به استخدام زن میپردازند و به گفته دکتر شریعتی:

در جامعهای که اصل از آنِ تولید و مصرف و مصرف و تولید اقتصادی است، تعقّل نیز جز اقتصاد نمیفهمد...[12] سرمایهداری، زن را چنان ساخت که تشویق کننده انسانها به مصرف بیشتر(بوده) و خلق را به خود بیشتر نیازمند کند و مقدار مصرف و تولید را بالا ببرد.[13]

مدگرایی بیشتر در چه بسترهایی رشد میکند؟

l مد افزون بر جنبه اقتصادی میتواند رنگ و لعاب سیاسی و فرهنگی نیز به خود بگیرد و عاملی برای نفوذ فرهنگی و ترویج آداب و رسوم ضدّ فرهنگی در یک جامعه باشد.

برخی هواداران مد بر این باورند که «دقیقاً نمیتوان مُد را به تهاجم فرهنگی نسبت داد»[14]، ولی در میان سخنان آنان بسیار مییابیم که به مُدپذیری پوشاک زنان در اروپا و ایران اشاره شده و آمده است:

«لباس زنان» از کلاهی بر سر و پیراهنی بلند و چیندار و چادر و روبند (به تدریج در طی سالهای مختلف) به مینیژوپ و پوشیدن شلوار و دامن میدی و ماکسی و سرانجام به شانل ختم شده است.[15]

این عبارتها، به روشنی نشان میدهد که سیر تهاجم فرهنگی و تغییر لباس در قالب (مد روز)، زن را از پوشش کامل به بدحجابی و در نهایت به عریانی و برداشتن همه قید و بندهای اخلاقی کشانده است. بدین گونه چگونه میتوان نقش فرهنگی مد و دستهای استعماریِ نهان شده در پسِ مد را نادیده گرفت و انکار کرد؟!

زنان، جوانان و نوجوانان از جمله بسترهای مُدخیز هستند. افزون بر گرایش زنان به مُدگرایی، جوانان و نوجوانان به دلیل آمادگی روحی و روانی، چه بسا بیشتر در معرض این خطر قرار دارند. آنان در پی کسب هویت و استقلال و شخصیتاند و در قالب این مدها و الگوها میکوشند به ابراز هویت فردی و نقش اجتماعی خویش بپردازند. موریس دبس میگوید:

اثبات شخصیت (در جوانان)، که یک امر طبیعی است، غالباً مخالفتی میان فرد و محیطی که در آن زندگی میکند، تولید مینماید و این اثبات شخصیت اجتماعی جوانان در موارد متعددی بروز میکند.[16]

جوان برای ساختن شخصیت خویش و برگزیدن صفات لازم، از دیگران پیروی میکند و روش آنان را در برنامه کار خود قرار میدهد. او با انتخاب مد به دنبال خودنمایی و تشخّصطلبی و مقبولیت عمومی است. بنابراین، بر والدین و مربیان و مسؤولان فرهنگی است که با ارایه الگوهای مناسب، آنان را به سوی شکوفایی و کمال هدایت کنند.

چه بسیارند افرادی که ابزار و لوازم و لباسهای نو و قابل استفاده را تنها به دلیل از مُد افتادن رنگ یا شکل آن، دور میاندازند و پوشش مد روز را خریداری میکنند و در راه همراهی با مُد، زندگی خانوادگی خود را به خطر میاندازند. در مقابل آنان که از غنای فکری برخوردارند، با خردورزی میکوشند خود را به گونهای بیارایند که اندیشه و شخصیت آنان را نشان دهد. دکتر بنجامین اسپاک میگوید:

درست است که مُد لباس همیشه این طور باقی نمیماند، ولی لباسی که میپوشیم علاوه بر آنکه بدن ما را گرم نگاه میدارد، نشان میدهد که ما درباره خودمان و کسانی که ما را میبینند چه فکر میکنیم.[17]

نتیجه

اگر به مُدگرایی منصفانه بنگریم و درباره عوامل و پیآمدهای آن بیاندیشیم، به خوبی در مییابیم که مدپرستی افراد را از اهداف بلند اجتماعی باز میدارد و توان مالی و انسانی جامعه را نابود میکند. به امید آنکه همه افراد جامعه، با تکیه بر خردورزی و دانش، از گزند مدگرایی در امان مانند و به سوی کمال گام بردارند.

منبع : سایت حوزه

 

آیا از دیدگاه معارف و اخلاق اسلامی، تربیت دینی تنها بر پایه ترس بنا شده است؟

انسان دارای غرایز گوناگونی است که هر یک در زندگی فردی و اجتماعی وی نقش ویژهای دارند. قابلیت درک خوبی ها و بدیها در فطرت انسان به ودیعت نهاده شده است که این فطرت را باید با در پیش گرفتن روشهای تربیتی مناسب هدایت کرد و غرایز را به کنترل درآورد تا انسان به سوی کمال رهنمون شود.

در این میان، نیاز جوانان و نوجوانان به حمایتهای تربیتی چشمگیرتر است; چون به گفته روانشناسان، «در دوران بلوغ، جهش ناگهانی به طرف مذهب در بیشتر نوجوانان دیده میشود». به گفته موریس دبس «در این اوقات، نوعی بیداری مذهبی حتّی در کسانی که سابقا ًنسبت به مسایل مذهبی لاقید بودند، دیده میشود.»[18]

بنابراین، خانواده و مربیان تربیتی باید با پاسخی منطقی به نیاز درونی نوجوانان و جوانان و پرسشهای آنان درباره جهان و وجود خود و فلسفه زندگی، تأثیر مذهب را بر شکوفایی جوان و دستیابی وی به اهدافش روشن سازند. در این صورت، جوانان با تکیه بر شناخت دقیق به دست آمده از خود و رفتار خویشتن و خالق و محبوب حقیقی میتوانند با عزمی راسخ در برابر کجرویها مقابله کنند. این شناخت، بزرگترین عامل هدایت و بازدارندگی در جوانان است که در کنار این اصل و برای عملی ساختن آن، استفاده از ابزارها و شیوههای دیگر همانند لزوم اندیشه درباره ماهیت زشتی ها و انحرافها، تقویت تفکر، همراهی با دوستان خوب و درستکار و مطالعه سرگذشت بزرگان و نیکان مؤثر است.

بنابراین، نمیتوان ترس را تنها عامل بازدارندگی از خطاها و انحرافها دانست، بلکه فرآیندی که به مصونیت و پرهیز از خطاها و نقش بستن ملکه فضیلت در انسان میانجامد، بر پایه معرفت استوار شده است.

گفتنی است سلسله ارزشهای اخلاقی که انسان از آغاز تولد به صورت فطری با خود به همراه دارد، در پرتو زمینههای آموزشی و پرورشی، شکوفا و تثبیت میشود.

آنچه در شکوفایی استعدادهای نهفته در نهاد آدمی، نقش بسزایی دارد، شناخت خود فردی و جمعی و معرفت به خالق و معبود است. هر چه این شناختها تقویت شود، انسان یک گام به تکامل نزدیکتر میشود و از زشتیها که سبب زمینگیر شدن اوست، درامان میماند. انسان با به دست آوردن شناخت بیشتری از خود و قابلیتهایش و با تجربه اندوزی، علم آموزی، تقویت تفکر و توجه به کرامت نفس خویش،[19] بصیرتی دو چندان خواهد یافت. آنگاه میتواند با واقعبینی و ژرفاندیشی بیشتری با محیط پیرامون خود برخورد کند و به اندیشه در حقایق رفتار خود بپردازد.

گفتنی است اعتقاد و ایمان انسان که بر پایه پرورش حسّ اطاعت و پرستش خالق برای پاسخگویی به احساس نیاز نهفته در درون آدمی استوار است، در سایه عبادت و معرفت[20] به حضرت حق، پدیدار میشود و شناخت او را به دنبال دارد. با تقویت آن، ایمان و باور در قلب وی ریشه میدواند و بر زبان، جاری میگردد و حتی در رفتار او تجلی مییابد که با پیشه ساختن اخلاص و تسلیم، رنگ عشق و محبت نیز به خود میگیرد.

در نتیجه، اساس مذهب و ترک گناه بر پایه معرفت به خود و جایگاهش در عالم هستی و شناخت ذات باری تعالی بنا نهاده شده است. در این میان، خوف محروم ماندن از وصال و خشیت از عتاب الهی و رجاء به صبح وصل و رحمت ربوبی همچون دو بال، سبب تعادل و تعالی انسان در این مسیر دشوار است. خداوند نیز با انذار و تبشیر به هدایت انسان پرداخته است.[21]

مرحوم فیض کاشانی پس از بیان ترس از دوزخ، در معنای خوف میگوید: «معنای دوّم خوف که برتر و بهتر از مرتبه اولی است، آن است که بنده از خدا بترسد; یعنی از دوری و مهجوری از حضرت او بیمناک و آرزومند قرب حضرت او باشد.»[22] سپس آیاتی از قرآن را به عنوان شاهد بر این معنی که ویژه عارفان و اندیشمندان است، میآورد.[23] همچنین در مقابل آن، رجاء و امید را مطرح میکند و تعادل [24]و توازن بین این دو را یادآور میشود.

پس در کنار خوف و اثر تربیتی آن، رجاء و امید نیز مطرح میشود و تنها بر(ترس) تکیه نشده است، بلکه اساس تربیت دینی بر معرفت و عرفان استوار است.

2. نقش توبه در تربیت دینی چیست؟

با مراجعه به آموزههای تربیتی اسلام درمی یابیم که ترس تنها ریشه توبه نیست. مرحوم فیض کاشانی میگوید: «توبه به خاطر تعظیم و بزرگداشت حضرت حق و ترس از غضب و عذاب او است.»[25] ایشان در کنار بیم از عذاب، معرفت و شرمساری از حضرت دوست را نیز بیان میکند. همچنین باید دانست که تأثیر تربیتی توبه، تقویت ترس نیست، بلکه کارکرد اصلی توبه، امیدآفرینی و جبران گذشته است تا انسان خطاکار دچار ناامیدی و دل مردگی نشود و بیش از این در گرداب معاصی نیافتد. توبه، نیروی امید به جبران کاستی ها است که انسان به وسیله آن توان حرکت دوباره مییابد و میتواند با عزم تازهای گام بردارد. از نظر روانی نیز با نیایش خود و اتصال وی به منبع فیض ربوبی، از فشار روانی او کاسته میشود.

در آیین مسیحیت به اعتراف مسیحیان نزد کشیشان برمیخوریم که از آن به عنوان عاملی مؤثر در تخلیه روانی نام میبرند. در اسلام، این نقش به توبه داده شده است که همان اثر درمانی را به طور کامل و بهتر دارد. بدین ترتیب، با اعتر که توانای همه امور است و با برقراری ارتباط با مبدأ هستی، روح تازهای در روان او دمیده میشود. دین اسلام، اعتراف انسانی نزد انسان دیگر را حتّی اگر وی از عالمان دینی باشد، قبول ندارد و آن را با عزت و کرامت انسانی مخالف میداند.

البته نباید این نکته را فراموش کرد که عدل الهی اقتضا دارد به انسان پرهیزگار، پاداش دهد و خطاکار را به سزای کردار زشت خود برساند. در نتیجه، ترس از قیامت و انتظار عقوبت دنیوی، وهم و پندار نیست، بلکه در متون دینی ما[26] بر آن تصریح شده است. به همین دلیل، پروردگار انسانها را از پیآمد کردارهای ناشایستشان در دنیا و آخرت برحذر میدارد. البتّه نمیتوان هر رخداد را به ارتکاب برخی رفتارها ربط داد، به ویژه آن که باید رحمت واسعه الهی را نیز در نظر داشته باشیم. با این حال، اگر انسان به جبران کردهها نپردازد، آثار کردارش دامنگیر او خواهد شد. پس همواره باید با امید به حضرت دوست گام برداشت و از دریای بیکران عفو و گذشت او غافل نشد; زیرا خداوند، ناامیدی از رحمت خود را گناهی بزرگمیداند.[27]

بنابراین، برای تقویت سلامت و طهارت روحی جوانان باید با تقویت شناخت آنان از خود و اهداف زندگی و معرفت به محبوب ازلی و انس با حضرت دوست و نیز شناساندن پیآمدهای منفی زشتکاریها برای فرد و جامعه، جوانان را به سوی خوبی ها رهنمون ساخت.

[1]. لذات فلسفه، ویل دورانت، برگردان: عباس زریاب، ص 92; دنیای بهتر برای کودکانمان، بنجامین اسپاک، برگردان: منصورهحکمی،تهران،1375، چ1،ص37.

[2]. روزنامه آفتاب، 81/6/26، ص 7.

[3]. نظام حقوق زن در اسلام، ص 128.

[4]. روزنامه آفتاب، 81/6/26، ص 7.

[5]. همان.

[6]. نظام حقوق زن در اسلام، ص 110; اسلام و مقتضیات زمان،مرتضی مطهری، قم، صدرا، 1377، چ 14، ج 1، ص 186.

[7]. نهجالبلاغه دشتی، خطبه 201، ص 422.

[8]. اسلام و مقتضیات زمان، ج 1، ص 198.

[9]. مجموعه آثار 21، زن، علی شریعتی، تهران، نشر چاپخش، 1376، چ 9، ص 79.

[10]. روزنامه آفتاب، 81/6/26، ص 7.

[11]. لذات فلسفه، ص 139.

[12]. مجموعه آثار 21 زن، ص 90.

[13]. همان، ص 91.

[14]. دنیای بهتر برای کودکانمان، ص 83.

[15]. دنیای بهتر برای کودکانمان، ص 83.

[16]. چه میدانم، بلوغ، موریس دبس، صص 82 و 88; گفتار فلسفی جوان، محمد تقی فلسفی، تهران، نشر معارف 1344، ج 1، چ 15، صص 402 و 406

[17]. دنیای بهتر برای کودکانمان، ص 83.

[18]. روانشناسی نوجوان و جوانان، احمد احمدی، اصفهان، انتشارات مشعل، 1373، چ 4، ص 60.

[19]. نهجالبلاغه فیضالاسلام، نامه 31، بندهای 4، 5، 11، 16 و 18.

[20]. همان، خطبه 1، بند 5.

[21]. اعراف، 188; حج 49 51.

[22]. اخلاق حسنه، ملا محسن فیض کاشانی، برگردان: محمد باقر مساعدی، قم، انتشارات پیام آزادی، 1366، چ 7، ص 184.

[23]. آل عمران، 38 و 102; فاطر، 28.

[24]. اعراف، 54; نساء، 91; راه نجات، ملا محسن فیض کاشانی، برگردان: رضا رجبزاده، قم، انتشارات پیام آزادی، 1366، چ 3، ص 180; اخلاق حسنه، ص 177.

[25]. راه نجات، ص 153.

[26]. حجرات، 92 و 93; زلزال، 7، تکاثر،8.

[27]. زمر، 53; عبدالحسین دستغیب، کانون تربیت شیراز، 1363، چ 2، ص 71.http://www.hawzah.net


مطالب مشابه :


گرایش به مد و مدگرایی چه اشکالاتی دارد ؟

گرایش به مد و مدگرایی چه با مدگرایی و تقلید در لباس و در مورد پایان نامه.




هنجارها و ناهنجار هاي موجود در جامعه و نقش آن برزندگي جوانان (مد و مدگرایی

مرکز پایان نامه و کنترل مد و مدگرایی : اما در این اشراف پیدا کرده و در هر مورد




مدگرایی

o مد و ناهنجاري. هر جامعه در درون چندين كانال در مورد مد و پایان نامه




مد و مدگرایی

داده و در پایان راه های مد و مدگرایی : اما در این پیدا کرده و در هر مورد




پرسش نامه سنجش میزان مدگرایی دانش آموزان

پرسش نامه سنجش میزان مدگرایی مورد توجه و محبت در حال گذراندن پایان نامه




مد و مد گرایی و تاثيرات آن در تغييرات فرهنگي جوامع

همچنان كه در مورد زنان مد و مدگرایی در کشور و بی پایان می داند که در




اشرف عظیمی زعیم.مدگرایی

اشرف عظیمی زعیم.مدگرایی از اندیشمندان و صاحبنظران در باب (مد) و پایان نامه های




جوانان و مدگرایی

مد و مدگرایی پدیده ای است رشد تکنولوژی در اروپا، سنّت ها مورد انتقاد قرار نامه، علی




برچسب :