خاندان شفیعی
خاندان شفیعی
سيد شفيع بزرگ- فرزند سيد مهدي - كه در گويش عامه مردم " آسيد شفيع بزرگ " شناخته ميشود ؛ بندهاي بود از بندگان خدا، عالِمي عامِل به آنچه به عنوان علوم ديني فراگرفته بود و روحانياي مردمدار و مردمي كه تا آخرين لحظات عمر با درد مردمان روزگارش زندگي كرد و دغدغهاش گشودن گرهاي از مشكلات انسانهاي هم عصر خويش بود.
اگرچه دوره زندگي او تا سالهاي آغازين قرن چهارده شمسي ادامه داشت، اما نام و آوازهاش با گذشت چندين دهه همچنان در ميان بسياري از مردم شرق گيلان و غرب مازندران زنده است.
در اينكه در شهر لنگرود گيلان متولد شده و اجدادش با چند واسطه مشخص، به حضرت محمد (ص ) ميرسد، ترديدي نيست. اما اكنون بهغير از نام پدر او، روايتهايي از كرامات و فضائل اخلاقياش و نام و سرگذشت فرزندان او، مستندات چنداني در دست نیست. حتي سال دقيق تولد و وفات اين " سيد جليلالقدر " نيز به درستي ثبت نشده و اكنون كه شتاب تحولات جوامع، سرعتي بهمراتب فزونتر يافته و بسياري از وقايع مهم تاريخي و حتي آموزههاي ديني، در معرض تحريف قرار گرفتهاند، بيم آن ميرود كه روايت و سرانجام حيات اين مرد خدا نيز دستخوش برداشتهاي سطحينگرانه، غيرحقيقي و تحريفات شود و آيندگان تنها نام " سيد شفيع " را به عنوان شخصيتي افسانهاي به ياد آورند؛ حال آنكه او مرد زمان خويش بود كه واقعيت را با حقيقت و خداباوري در زندگيش پيوند زد و تبلور يك " انسان الهي " در روزگارش شد. او دينداري را در خدمت به بندگان خداوند ديد و در آن عصر بيخبري و عقبماندگي ايران، چراغي براي آيندگانش برافروخت.
آرامگاه سيد شفيع بزرگ كه سالهاست در جوار امام زادهاي در روستاي كهلستان قرار گرفته است. اگرچه پيكر سيد شفيع در بناي امامزادهاي قديمِيتر در اين محل بهخاك سپرده شده، اما توجه و ارادت مردم به اين محل پس از تدفين سيد شفيع ببيشتر شد و باعث رونق اين محل و توسعه و نوسازي اين بنا شد. اكنون اين بنا ببيشتر بهعنوان " بقعه و آرامگاه سيد شفيع بزرگ "شناخته ميشود.اخيراً نيز قرار است كار احداث مسجدي بهنام "آسيد شفيع بزرگ " در نزديكي همين آرامگاه آغاز شود. در اين بقعه علاوه بر سيد شفيع بزرگ، برادر او " سيد داوود" و يكي از خواهرانش نيز بهخاك سپرده شدهاند.
پدر سيد شفيع بزرگ، سيد مهدي از سادات لاريجان مازندران بود كه در آشفتگيهاي دوره قاجار براي كار و گذران معاش به خطه گيلان آمده بود. سيد مهدي در جواني به منطقه چاف كه در آن زمان روستايي در حال آباد شدن در حوالي لنگرود بود و دهقانان براي آبادكردن زمين به نيروي كار زيادي نياز داشتند، مهاجرت كرد.
او كه در ابتدا در اتاقكي كوچك در خانه كشاورزي سكني گزيده بود و يك كارگر مزرعه ساده بهحساب ميآمد، در اندك زماني توجهها را بهسوي خود جلب كرد. تعبد، پرهيزگاري و صفات نيكوي اخلاقي سيد مهدي او را زبانزد روستائيان كرد و خيلي زود آوازه اين " سيد نيكوكار "به نقاط اطراف هم رسيد. اگرچه معلوم نيست كه او چه مقدار از مكتب و مدارس مرسوم زمان خويش بهره برده باشد اما ماجراهايي كه از زندگي او نقل شده بر اين دلالت دارد كه فردي اهل فضل و كمال بودهاست.
گويا سيد مهدي در جريان يك نمايش"رام كردن حيوانات وحشي" در محله سبزهميدان لنگرود، آنجا كه همه شكارچيان حرفهاي با تكيه بر مهارتهايشان و فنون شكار و روشهاي مهار حيوانات، از پسِ كنترل حيوان درندهاي برنيامدند، با آرامش و طمأنينهاي كه از صفاي درون او نشات ميگرفته، به آساني حيوان درنده را مطيع خود ميسازد. اين رخداد توجه حاكم منطقه را كه از خاندان منجم باشی ها بوده، جلب ميكند و تحسين همگان را برميانگيزد. گفته شده كه اين رويداد جايگاه و منزلتي خاص را براي " سيد مهدي جوان " در ميان بزرگان منطقه ايجاد ميكند.حاكم، بخش زیادی از زمينهاي منطقه سبزهميدان لنگرود را به او ميبخشد و او پس از آن تا پايان عمرش در لنگرود زندگي ميكند. پيكر سيدمهدي را پس از فوت، بنا به وصيت خود او به عتبات عاليات منتقل ميكنند و در نجف بهخاك ميسپارند.
سيد مهدي دو پسر بهنامهاي" سيد شفيع " و " سيد داوود " داشت.
اين دو فرزند در لنگرود متولد شدند و پرورش يافتند. سيد داوود خود دو پسر بهنامهاي" سيد عظيم" و "سيد عبدالباقي " داشت.
سيد عظيمابتدا با سيده نرگس خانم دختر سيد شفيع بزرگ ازدواج كرد، اما از او فرزندي نداشت.اما پس از آن همسر ديگري اختيار كرد و صاحب فرزنداني شد. او چهار پسر به نامهاي: ميرعبدالصمد، ميرمحمدعلي، سيد داوود و سيد مهدي و سه دختر به نامهاي : سكينه خانم، شيرين خانم و كلثوم خانم داشت.
سيد عبدالباقيهم چهار پسر بهنامهاي : سيد حسن، سيد حسين، سيد محمد و سيد هاشم داشت.
فرزندان سيد داودد عمدتاً با نام فاميل " جلالي " در منطقه شرق گيلان شناخته ميشوند.حال آنكه فرزندان سيد شفيع عمدتاً با نام فاميل " شفيعي "، "شفيعي نسب "، " حسيني اُمام " در اين منطقه شناخته ميشوند.
فرزندان سيد شفيع بزرگ (فرزند سيد مهدي) آنگونه كه ما مطلعيم عبارت بودند از:
پسران: سيد شفيع (كوچك)، سيد جعفر، سيد حسن و احتمالا پسراني ديگر... .
دختران: نرگس خانم، فاطمه خانم، كلثوم خانم، نسا خانم .
فرزندان سيد جعفر: سيد ابراهيم شفيعينسب لنگرودي - سيد يوسف (اميرآقا) - سيد ابوالقاسم - نرگس خانم- سكينه خانم و خديجه خانم .
سيد حسن در جواني فوت شد. او يك دختر ( عاليه خانم ) و يك پسر داشت .
سيد داوود و سيد شفيع بزرگ در نجف
"سيد داوود" و "سيد شفيع" هردوي آنها براي تحصيل علوم ديني رهسپار نجف شدند. دو برادر پس از چند سال تلمذ از محضر اساتيد مختلف در نجف در حالي بهسوي موطن خود باز گشتند كه "سيد شفيع" از رهتوشه كسب شده، رضايتمند نبود و اصرار داشت تا مدارج بالاتر علمي را كسب نمايد اما اين مهم آنگونه كه بايد، در ساليان تحصيل در نجف، براي او ميسر نشده بود. از اينرو پيش از بازگشت، به زيارت حرم مطهر حضرت امير مومنان علي ابن ابيطالب(ع) رفت و با اندوه فراوان گلايهمنديش را از نرسيدن به مقصود با مولاي خود در ميان نهاد. گفته شده كه پس از آن، سيد شفيع در عالم خواب مولاي متقيان را ميبيند و ايشان به وي مژده ميدهند كه او دستخالي از عراق به ديار خود برنخواهد گشت؛ بلكه او علاوه بر علومي كه آموخته، خواهد توانست در امورات حيوانات به برخي از اسرار خلقت آگاهي يابد و در اينباره كمككار مردم ديار خود باشد. اين دو برادر پس از بازگشت به ايران، سالها به تبليغ و ترويج مكتب اهل بيت پرداختند و علاوه بر آن، سيد شفيع با تكيه بر كراماتي كه بهوي اعطا شده بود، در بسياري از امور از جمله رسيدگي به وضع محرومان و حتي مراقبت از حال چارپايان و حيوانات اهلي و وحشي، دلسوز و ياريرسان بود تا جاييكه بسياري از كارها و اقدامات اين مرد خدا، به چشم مردمان آن دوره در حد معجزهاي خارقالعاده ميآمد، حال آنكه اين امور را فراتر از معجزه بايد ناشي از سلامت نفس اين روحاني وارسته دانست كه كمك و همراهي انفاس قدسي اجداد طاهرينش بر توفيقات او در خدمت به مردم ميافزود و در برخي موارد رفتار و كارهاي سيد شفيع بهحدي بزرگ و پر اهميت جلوه ميكرد كه مردم خود او را نيز چون «قديسي بزرگ» تجليل ميكردند.
در ميان فرزندان سيد شفيع بزرگ، فرزند كوچك او كه تولدش بعد از فوت پدر، اتفاق افتاد شهرتي فزونتر يافت، تا جاييكه بي آنكه تحصيلات يا كسوتي مذهبي داشته باشد، بهخاطر منش انساني، تخلق به آداب مسلماني و كراماتي كه همچون اجدادش در رفتار او نيز تبلور يافته بود، عواطف، احساسات و باورهاي ديني بسياري از مردم با شخصيت او گره خورده بود. سيد شفيع كوچك كه در كهلستان املش پرورش يافته و به سبك ديگر مردمان آن دوره، روزهاي گرم تابستان را در آب و هواي ييلاقي و مطبوع روستاي اُمام سپري ميكرد، به هنگام اخذ شناسنامه براي خود و فرزندانش، فاميل "حسيني امام" را برگزيد.
سيد شفيع چند همسر اختيار نمود كه از هركدام فرزنداني داشت كه به قرار زيرند:
همسر اول: آقا سيد محمد، آقا سيد علي، آقا سيد جلال، سيده صديقه خانم و سيده حليمه خانم .
همسر دوم: سيده خورشيد خانم .
همسر سوم: آقا سيد اشرف .
همسر چهارم: آقا سيد موسي، آقا سيد حبيب، آقا سيد مرتضي، آقا سيد رضا، سيده فاطمه خانم و سيده زهرا خانم .
همسر پنجم: فوت شد و از او فرزندي نداشت.
دختران سيد شفيع و فرزندان آنها
از ميان فرزندان سيد شفيع بزرگ، دو دختر او بهنامهاي "سيده فاطمه خانم" و "سيده كلثوم خانم" در چاف زندگي ميكردند.
سیده كلثوم خانمدر جوار امامزادهاي در چاف دفن شده و فرزندان او هم نام خانوادگي"مسكيني" دارند.
اما"سيده فاطمه خانم" كه خود زني صاحب كمال و مومنه بود بسيار مورد احترام و توجه اهالي قرار داشت و پس از درگذشتش بقعهاي بر سر مزار او در چاف بنا شد. او همسر مرحوم شيخ حسين بود كه در كسوت روحانيت قرارداشت و براي تبليغ و ترويج دين از لنگرود به منطقه چاف آمده و در آنجا سكني گزيده بود. فرزندان شيخ حسين و سيده فاطمه خانم، به احترام مادرشان نام فاميل "شفيعي چافي" را براي خود برگزيدند كه نشانگر نسبت آنها با سيد شفيع باشد.
همچنين "سيده نرگس خانم" دختر ديگر سيد شفيع كه همسر "سيد عظيم" (فرزند سيد داودد)بود. در روستاي ييلاقي اُمام املش به خاك سپرده شده كه بر مزار اين بانو نيز كه در جوار كوهي واقع شده، بقعهاي بنا شدهاست.
در ميان فرزندان سيده فاطمه خانم، مرحوم حجتالاسلام شيخ عبدالله شفيعي چافي كه فرزند ارشد او نيز بهشمار ميآمد به تحصيل علوم ديني پرداخت و تا مدتها يكي از روحانيون سرشناس گيلان و لنگرود بود.
منبع:چاف پرتال- آقای هادی آرزومند
مطالب مشابه :
خاندان شفیعی
وبلاگ رسمی مهندس علی شفیعی - خاندان شفیعی - کارشناس ارشد ژئوتکنیک(مکانیک خاک و مهندسی پی)
حمایت دانشجویان دانشگاه جامع علمی کاربردی رودسر از آقای مهندس شفیعی
دانشجویان حامی مهندس علی شفیعی - حمایت دانشجویان دانشگاه جامع علمی کاربردی رودسر از آقای
نمرات کارگاه تکمیلی ساختمان-مهندسی عمران-دانشگاه جامع علمی کاربردی رودسر-نیمسال دوم92-91
وبلاگ رسمی مهندس علی شفیعی - نمرات کارگاه تکمیلی ساختمان-مهندسی عمران-دانشگاه جامع علمی
علی شفیعی پر کشید
اولین تجربه - علی شفیعی پر کشید - شرح حال یک مهندس بیکار ولی امیدوار
انتصاب دو مدیرکل کلیدی در مدیریت منابع آب کشور
مهندس علی اکبر قبادی شفیعی نیز با اشاره به مسئولیت های پیشین خود، اظهار امیدواری کرد در
منوچهر مهدی پور : اقامت مسافران و گردشگران نوروزی در شهرستان لنگرود
نمایشنامه و داستان کوتاه - علی مهندس علی شفیعی. شهید
درباره نظرات شما
4-پسر دایی عزیزم مهندس علی آقا نظری دوست سلام: از مشاهده ی نظر شما در وبلاگ (آل شفیعی))
گروه بزرگی از نیستانکیها که با من همکاری داشته اند
مختاری زاده ، علی آقای عسکری ، علی اکبر زارع ، مهندس علی اکبر شفیعی ، استاد
برچسب :
مهندس علی شفیعی