خرید عروسی و مراسم عقد
فردا صبحش ۷/۴/۹۱ که از خواب بیدار شدم رفتم دوش گرفتم دیگه حاضر شدم که بیان دنبالم بریم آرایشگاه.
استرس داشتم واسه همین هیچ چیز نمیتونستم بخورم،دیگه به اصرار بقیه یه چند لقمه ای خوردم.
خواهرشوهر و شوهرش اومدن دنبالم و لباس و وسایلمو که زیادم بود (بین دو تا لباس شک داشتم که کدومو بپوشم یکی نباتی رنگ بود که مثل لباس عروس فنر میخورد و یکی سبز رنگ،واسه همین دوتاییشو بردم آرایشگاه تا اونجا یکیشو انتخاب کنم)برداشتم و همراشون رفتم.
از ساعت 11.30که رفتیم آرایشگاه تا ساعت 6 اونجا بودیم،که دیگه قبل از اینکه داماد بیاد خواهرمو دوستم اومدن و یه چند تا عکس و فیلم ازم گرفتم و البته تصمیم بر این شد که لباس نباتی رنگمو بپوشم.
بعد از اون آقا داماد که خشگل کرده بود اومد و باهم رفتیم خونه ما،ولی چون قرار بود همراه فامیلاشون بیاد ،منو رسوند و رفت خونشون.
وقتی رسیدیم خونه با دست و آهنگ اومدن استقبالمون.بعد از اون احساس گرسنگی کردم که دیگه چند تیکه موز واسم آوردن و خوردم.
کم کم مهمونا هم داشتم میومدن و من هرلحظه استرسم بیشتر میشد تا اونجا که چند دفعه از اطرافیا پرسیدم موقع بله گفتن چه جمله ای بگم بهتره!
خانواده دوماد با یه دسته گل بزرگ و شیرینی اومدن و خانوما تو اتاق نشسته بودن و آقایون تو پذیرایی.
که خواهرشوهر یه انگشتر به عنوان نشون دستم کرد.
من نشسته بودم سر سفره عقد و قرآن میخوندم و تا موقعی که عاقد اومد چندتا سوره رو خونده بودم.
عاقد خطبه رو که میخوند طبق معمول واسه دفعه اول و دوم عروس رفت گل بچینه و گلاب بیاره و واسه دفعه سوم اول یه زیر لفظی انگشتر بهم دادن و بعدش دیگه بله رو گفتم البته با اجازه بزرگترها.......
و بعد از اون از آقای داماد بله گرفتن.
بعد از اینکه عاقد رفت داماد چادرو از روی سرم برداشت و بهش گفتن باید با عروس روبوسی کنی که بعد از اینکار هم من از خجالت خیس عرق شده بودم هم اون.
پس از اون طبق رسومات باید عروس داماد عسل دهان هم می کردن که موقعی که انگشتشو گذاشت تو دهانم گازش گرفتم البته اونم تلافی کرد.
موقع کیک بریدن و خوردن یه اتفاق جالبی که افتاد این بود که وقتی آقا داماد یه قسمت از کیک رو گذاشت تو ظرف و یه تکه از اون رو گذاشت تو دهانم،زیر دندونم یه چیز سفت حس کردم که متوجه شدم یکی از گلای مصنوعی روی کیک که ما خیال می کردیم تزئینات خامه هست همراه کیک به داخل دهان من گذاشته شده بود.که به شوخی بهش گفتم تصمیم داشتی عروسو امشب خفه کنیا!!
بعد از عکس گرفتن دیگه باید میرفتیم بیرون پیش مهمونا،که با آقا داماد فرستادنمون وسط و ماهم کوتاهی نکردیم واسشون و کلی شادباشم گرفتیم.(قسمت شادباش گرفتنشو دوست داشتم)
دیگه خلاصه تا آخر شب نذاشتن یه لحظه هم رو صندلی بشینم و هرکسی میخواست بره وسط دست این عروس مظلوم هم میگرفت که همراش بره.
دیگه بعد از پذیرایی و شام دادن کم کم مهمونا اومدن واسه خداحافظی و رفتن و ما تصمیم گرفتیم از این فرصت استفاده کنیم یه چندتا عکس دیگه بگیریم(که تو این عکسا آثار خستگی تو چهرمون کاملا مشخصه).
اونشب آقا داماد بهم گفت که تصمیم قطعی نداشته که الان داماد بشه ولی وقتی اومدن دیگه مهرم به دلش نشسته بود و تائید کرده و منم بهش گفتم که منم مثل اون اصلا الان تصمیمی واسه ازدواج نداشتم ولی.....
اینم از مراسم عقد.
خدایاااااااااا شکرتتتتتتتت که همه چی به خوبی و خوشی تموم شد.
مطالب مشابه :
لباس عقد کنان
لباس عقد کنان. جمعه ششم خرداد ۱۳۹۰ساعت 13:16. اینم لباس عقد کنان زیبا خانم. ۴تا لباس پرو کردم. چقد باحال بود مثل زمان قدیم خارجی ها آدم همه اش از این لباسا می پوشید.
مدل های لباس عقد و عروسی و جشن
عکس+SMS+عشق+18*** - مدل های لباس عقد و عروسی و جشن - تبادل لینک با همه ی سایت ها و وبلاگ ها.
با آداب و رسوم منطقه اوز ( مراسم ازدواج در اوز )
29 سپتامبر 2014 ... لباس عروس در مراسم عقدکنان سبز با گل های زری است و پیراهن بلند با کفش سبز یا نقره ای یا طلایی است و موقع عقد روی سر عروس اورنی سبز می
گذری بر رسوم گذشته1 : مراسم خواستگاری و عقدکنان و نامزدبازی در دوران قدیم:
قلمی در دست - گذری بر رسوم گذشته1 : مراسم خواستگاری و عقدکنان و نامزدبازی در دوران قدیم: - ... (دلاله ها زنانی بودن که پارچه های جورواجور، لباس و جواهرات و .... به اندرونی
آرایش-عقد کنانI 21
ناگفته نمونه که من و رضا خودمون زمان عقد روز 13 یعنی روز قبل از عید غدیر تعیین کرده بودیم . سالن هم واسه روز بعد از عقد دیده بودیم و حتی لباس نامزدی منم نشون کرده
خرید عروسی و مراسم عقد
خواهرشوهر و شوهرش اومدن دنبالم و لباس و وسایلمو که زیادم بود (بین دو تا لباس شک داشتم که کدومو بپوشم یکی نباتی رنگ بود که مثل لباس عروس فنر میخورد و یکی
مصاحبه اروم نیوز با مدیر کانون ازدواج آسان آذربایجان غربی
5 ا کتبر 2014 ... هنه های یک عقد در ارومیه/فاصله چندین میلیونی یک کانون ازدواج آسان جوانان ... بردن عروس برای خرید لوازم مورد نیاز و لباس برای مجلس عقد کنان و کیف و
عروسی در بستک هرمزگان
در شب عقدکنان عروس حتماً لباس سبز میپوشید و چهارقد سبز به سر دارد پس از توضیح چندین دفعه قاضی، عروس باصدای خیلی ضعیف بلی میگوید پس از گفتن بلی
برچسب :
لباس عقد کنان