روانشناسی

روانشناسي چيست ؟

 

روانشناسي علم مطالعه  رفتار و فرايندهاي ذهني تعريف ميشود ؛ با توجه به اين تعريف ميتوان گفت که مطالعه در تمام زمينه هاي مربوط به کليه رفتارهاي انسان ، ساير موجودات زنده و حتي رفتارهاي جوامع و فرهنگها نيز ميتواند به روانشناسي مرتبط گردد علاوه بر آن فرايندهايي همچون تفکر ، حافظه ، احساس و ادراک و ساير مقوله هاي شخصيتي و رواني نيز در حيطه مطالعات روانشناسي ميباشد از آن رو گرايشات بسياري نيز زير مجموعه اين علم گسترده ميباشد که از آن جمله ميتوان به روانشناسي باليني ، عمومي ، تجربي ، تربيتي ، سلامت ، صنعتي ، کار ، فرهنگ ، تبليغات ، ژنتيک ، خواب و غيره نام برد که هرکدام نيز به نوبه خود به زير مجموعه هاي تخصصي تري تقسيم ميگردند.

 

روانشناس کيست ؟

 

مسلما همچون ساير علوم در عرصه روانشناسي نيز به کسي ميتوانيم عنوان روانشناس را اطلاق نماييم که حداقل در يکي از رشته هاي روانشناسي داراي مدرک ليسانس يا بالاتر باشند. در اين ميان سروکار اکثر مردم با آندسته از روانشناسان ميباشد که در مدارس ، بيمارستانها و يا کلينيکهاي روانشناسي و مشاوره اي بعنوان مشاور يا درمانگر فعاليت ميکنند لذا بهتر است در همين جا به تعريف سه فعاليت اصلي راهنمايي ، مشاوره و رواندرماني بپردازيم تا انتظارات و ذهنيتمان نسبت به خدمات روانشناختي روشنتر گردد .

 

راهنمايي :

 در عرصه روانشناسي سه کاربرد وسيع دارد : 1) راهنمايي آموزشي 2) راهنمايي شغلي 3) راهنمايي کودک

در اين روش معمولا مراجعه کننده سوالاتي دارد که روانشناس به آنها پاسخ ميدهد و در موارد لازم توصيه هايي ميکند که از سوي مراجعه کننده پذيرفته ميشود لذا براي حل مشکلات اساسي و پيچيده روانشناختي شيوه مناسبي نميباشد .

 

مشاوره :

فرايندي فعال و پوياست که درآن روانشناس در تجربيات مراجعه کننده خود شريک شده و به او کمک ميکند تا با بازبيني مسائل خود تصميمات موثر و کارآمد را انتخاب نمايد نه اينکه روانشناس  آنها را نصيحت کند  و بگويد که چه بکنند ويا چه نکنند.

 

رواندرماني :

عميق ترين نوع مداخلات روانشناختي ميباشد که در زمينه اختلالات و بيماريهاي رواني بکار گرفته ميشود. رواندرماني فعاليتي هدفمند ، تخصصي و بسيار ظريف است که نيازمند آموزش ، هنر درمان ، مهارت و تسلط خاص ميباشد . مانند رواندر ماني وسواس يا افسردگي

نکته قابل ذکر اينست که مداخلات روانشناختي و اثر بخشي آنها در يک جلسه امکان پذير نبوده و نيازمند سلسله جلسات مستمر ميباشد حتي در بسياري از موارد جلسات پيگيري بعد از اتمام دوره نيز لازم و ضروري است لذا نگرش پزشکي به فعاليت روانشناسان بدينصورت که پس از يک معاينه نسخه اي به صورت دستورات درماني ارائه گردد و در يکي دو جلسه ختم يابد مسلما ديدگاهي غير علمي و غير روانشناختي ميباشد.

 

چه کساني به روانشناس مراجعه ميکنند ؟

 

همه انسانها حتي خود روانشناسان نيز در برخي از برهه هاي زندگي با چالشهاي خاصي مواجه ميگردند که نيازمند مراجعه به متخصصين روانشناس ميباشند. خوشبختانه امروزه ديدگاه غلطي که مبني بر استفاده صرف ديوانگان از خدمات روانشناختي بوده تعديل يافته است و نقش مشاوران و روانشناسان در عرصه تربيت ، بهداشت ، ازدواج ، خانواده و زندگي اجتماعي انسانها غير قابل انکار است.

مشکلاتي همچون انتخاب رشته ، انتخاب شغل ، انتخاب همسر، افسردگي ، وسواس ، اضطراب ، اعتياد ، مشکلات جنسي ، شکستهاي عاطفي ، استرس کار و حتي دردهاي جسماني ميتوانند دلايل موجهي براي مراجعه به روانشناساني ميباشد که حتما آموزشهاي لازم در زمينه مسائل مشاوره اي ويا روانشناسي باليني را ديده اند و زير نظر اساتيد مجرب دوره کار ورزي را گذرانده و مهارتهاي لازم را کسب کرده اند.

 

 
 
 
روانشناسي انسان گرايي و در مان مراجع محوري کارل راجرز

 

در نخستين سال هاي دهه ي 1960 جنبشي در روانشناسي آمريکا به وجود آمد که به عنوان روانشناسي انسان گرايي يا " نيروي سوم " شناخته شده است . اين جنبش قصد آن نداشت که مانند بعضي از ديدگاههاي نو فرويدي ها يا نو رفتار گرايان ، شکل تجديد نظر شده يا انطباق يافته اي از مکتبهاي فکري موجود باشد . برعکس چنانکه از اصطلاح نيروي سوم استنباط مي شود ، روانشناسي انسان گرايي مي خواست جاي دو نيروي عمده روانشناسي ، يعني روانکاوي و رفتارگرايي را بگيرد . زمينه هاي اصلي روانشناسي انسان گرايي به شرح زير است :

1.      تاکيد بر تجربه هشيار ،

2.      اعتقاد بر تماميت طبيعت آدمي ،

3.      توجه به آزادي اراده ، خود انگيختگي ، و نيروي خلاق فرد ،

4.      مطالعه همه عامل هاي مربوط به وضعيت انسان .

 

به نظر روانشناسان انسان گرا ، رفتار گرايي رويکردي کوته بينا نه ، ساختگي و عقيم نسبت به مطالعه ماهيت انسان است . به زعم آنان ، تاکيد بر رفتار آشکار ضد انساني است ، و نوع آدمي را تا حد حيوان يا ماشين کاهش مي دهد . رفتارگرايي تنها آماج روانشناسان انسان گرا نبود . آنان با گرايش هاي جبر گرايي روانکاوي فرويدي و به حداقل رساندن نقش هشياري نيز مخالف بودند . آنان همچنين طرفداران فرويد را که فقط افراد روان رنجور ( نوروتيک ) و روان پريش ( پسيکوز ) را مطالعه مي کردند مورد انتقاد قرار مي دادند . هدف روانشناسي انسان گرايي اين بود که جنبه هايي از طبيعت انساني را که تا آن زمان مورد غفلت قرار گرفته بود به طور جدي مطالعه کند . اين هدف در کارهاي آبراهام مازلو و کارل راجرز بيان شده است .

شهرت راجرز به سبب رويکرد درماني معروفي است که درمان متمرکز بر شخص  ناميده مي شود . راجرز بر اساس داده هاي حاصل از روش درماني خود ، نظريه اي در شخصيت تدوين کرد که به انگيزه اي نيرومند و منحصر به فرد معطوف است و به مفهوم خود شکوفايي مازلو شباهت دارد . اما برخلاف مازلو ، انديشه هاي راجرز نه با مطالعه افرادي که از نظر هيجاني سالم بوده اند ، بلکه با به کار بستن درمان متمرکز بر شخص در مورد کساني که به مراکز مشاوره دانشگاه او براي درمان مي آمدند تدوين شده است .

نام روش درماني وي ديدگاهش را نسبت به شخصيت انسان بيان مي کند . راجرز با قرار دادن مسئوليت تغيير درمانجو به دوش خود وي به جاي درمانگر فرض مي کند که اشخاص مي توانند هشيارانه و بخردانه افکار و رفتار نامطلوب خود را به صورت افکار و رفتار مطلوب تغيير دهند . او باور نداشت که اشخاص تا ابد به وسيله نيروهاي نا هشيار يا تجارب کودکي کنترل مي شوند . شخصيت به وسيله زمان حال و اينکه آن را چگونه ادراک مي کنيم ، شکل مي گيرد .

 

زندگي راجرز :

راجرز در اک پارک ايلينويز يکي از حومه هاي شهر شيکاگو چشم به جهان گشود . پدر و مادرش ديدگاه هاي مذهبي به شدت بنياد گرايانه عقيده داشتند ، که بنا به گفته راجرز او را در سرتاسر دوره کودکي و نوجواني مانند گيره اي در چنگ خود گرفته بود . عقايد آنان – به انضمام سرکوبي هرگونه تظاهر آشکار هيجاني – او را مجبور کرده بود که نه بر اساس ويژگي هاي شخصي بلکه به وسيله عقايد اخلاقي آنان زندگي کند . او گفت که اين محدوديت ها چيزي به او داد که عليه آن طغيان کند ، اگر چه بروز اين طغيان به طول مي انجاميد .

او کودک منزوي و تنهايي بود که پيوسته کتاب مي خواند . گوشه گيري و تنهايي او را بر آن داشت که به تجارب خودش متکي باشد . با وجود اين ، نمي توانست خود را از عقايد والدينش رها سازد . گر چه زندگي فکري اش متمرکز بود ، زندگي هيجاني اش آشفته بود . او نوشت " در اين زمان به طور مشخص خيالپردازي هاي عجيب و غريبي داشتم که شايد يک متخصص آن را به عنوان افکار اسکيزوئيدي طبقه بندي مي کرد ، اما خوشبختانه هرگز با روانشناس تماس نداشتم "

هنگامي که 22 سال داشت و در يک کنفرانس دانشجويان مسيحي در چين شرکت مي کرد ، سرانجام خود را از اعتقاد هاي بنياد گرايانه والدينش آزاد ساخت و يک فلسفه زندگي آزادانديش تري را براي خود پي ريزي کرد . او متقاعد شد که مردم بايد زندگي شان را به وسيله تفسيري که خودشان از رويدادها به عمل مي آورند هدايت کنند ، نه اينکه به عقايد آنان متکي باشند . او همچنين معتقد شد که اشخاص مي توانند هشيارانه و فعالانه براي پيشرفت خود تلاش کنند . اين مفاهيم زير بناي نظريه ي شخصيتي اش را تشکيل دادند .

راجرز درجه دکتري خود در روانشناسي باليني و تربيتي را در 1931 از دانشکده تربيت معلم دانشگاه کلمبيا دريافت کرد . او نه سال بعد از آن را در انجمن پيشگيري از کودک آزاري خدمت کرد و به کار با کودکان و نوجوانان بزهکار و محروم پرداخت . در 1940 حرفه ي دانشگاهي و علمي خود را آغاز کرد و در دانشگاه ايالتي اوهايو ، دانشگاه شيکاگو و دانشگاه ويسکانسين به تدريس پرداخت . در آن سالها بود که نظريه و رويکرد يگانه خود درباره روان درماني را تدوين کرد .

راجرز براي انستيتوي غربي ، فيلمي از گروه درماني تهيه کرد که برنده ي جايزه آکادميک در موضوعات کوتاه شد . وي اولين برنده جايزه کمک هاي حرفه اي برجسته از مجمع روانشناختي آمريکا شد . 

 

تعدادي از کتاب هاي راجرز عبارتند از :

 

مشاوره و روان درماني –  درمان مراجع محور –  درآمدي بر انسان شدن –  کارل راجرز و گروه هاي رويارويي –  شريک زندگي شدن : ازدواج و جايگزين هاي آن – کارل راجرز و قدرت شخصي –  راهه براي بودن – آزادي و يادگيري براي دهه ي هشتاد
 

  دو مجموعه از کارهاي راجرز که توسط هاوارد گرانشبام و والري لاندرسون ويراستاري گرديده بعد از وفاتش انتشار يافته است عبارتند از :

 

ü      نوشته هاي کارل راجرز ،

ü      گفتمان هاي کارل راجرز .

 

   

 منابع :

v     نظريه هاي روان درماني/ نوشته جيمز او.پروچاسکا ، جان.سي.نورکراس ؛ ترجمه يحيي سيد محمدي .- تهران : رشد ، 1383 .

v   آسيب شناسي رواني براساس DSM-IV-TR(جلد اول )  / مولفان : ديويسون ، نيل ، و کرينگ . ترجمه مهدي دهستاني ؛ تهران : ويرايش ، 1384 .

v     تاريخ روانشناسي نوين / تاليف دوان.پي.شولتز ، سيدني آلن شولتز ؛ ترجمه علي اکبر سيف و... . تهران : نشر دوران ، 1382 .

تهيه و تنظيم کننده :

ابراهيم رفاقت
 
 
 
 
 
  روانشناسي انسان گرايي و درمان مراجع محوري کارل راجرز
درمان مراجع – محوري کارل راجرز

راجرز از رهگذر کار درماني اش ديدگاهي درباره ي انسانها پديد آورده است که با نظريه جبرگرايانه وبدبينانه تر مکتب روانکاوي و جهت گيري لوح سفيد رفتارگرايان مغايرت دارد . او اعتقاد داشت انسانها بنا به ماهيت شان براي خودکامروايي يا خودشکوفايي تلاش مي کنند. گرايش خودشکوفايي : " گرايش ذاتي ارگانيسم به پروراندن تمام استعدادهايش به طوري که بتواند به زندگي ادامه دهد و پيشرفت کند. " نگرش مزبور، نقطه نظر مکتب روانشناسي انسانگرا است . روانشناسي انسانگرا به انسانها به عنوان موجودات منطقي و اساسا قابل اعتماد و داراي شان و ارزش مي نگرند که جد و جهد مي کنند به استعدادهايشان جامه عمل پوشانده و با افراد محيط پيرامونشان هماهنگ شوند . خودشکوفايي علاوه بر اينکه گرايش به ارضاء نيازهاي فيزيولوژيکي و گرايش به کاهش تنشها را در بر مي گيرد، بلکه همچنين شامل گرايش به پيشرفت خود از طريق رشد است و هدف ارتقاي خويشتن از طريق برقراري رابطه با ديگران و ثمربخش بودن را دنبال مي کند. اين گرايش، درعين حال به ارتقاي اثر بخشي مان و از اين رو خودمان از طريق تسلط بر ابزارهاي فرهنگي و رهايي از کنترل نيروهاي بيروني به منظور بهره گيري از کنترل دروني، اشاره دارد . همچنين ما با فرايند ارزش گذاري ارگانيزمي نيز متولد مي شويم که ما را قادر مي سازد آن دسته از تجربه هايي که زندگي ما را تقويت مي کنند، به صورت مثبت ارزش گذاري کنيم و براي تجربه هايي که مانع از رشد ما مي شوند ارزش منفي قايل شويم . پس ما با نيروهاي شکوفاکننده اي به دنيا مي آييم که ما را برمي انگيزند و فرايندهاي ارزش گذاري که ما را تنظيم مي کنند. هنگامي که خودآگاهي ما نمايان مي شود، نياز به توجه مثبت به خود را پرورش مي دهيم. هرگاه کسي مثل پدرومادر به رفتار خاصي با توجه مثبت پاسخ دهد، کل انگاره ي ما به دليل اينکه ديگري برايمان ارزش قايل شده است، تقويت در غير اين صورت تضعيف مي شود در نتيجه توجه مثبت افراد مهم به قدري قدرتمند است که مي تواند از فرايند ارزش گذاري ارگانيزمي الزام آورتر شود. بنابراين به جاي اينکه فرد جلب تجربه هايي شود که براي شکوفاکردن ارگانيزم ارزش مثبت دارند، بيشتر جذب توجه مثبت ديگران مي شود . اين توجه بايد و الزاما توجه مثبت نامشروط باشد. همانطور که راجرز مي گويد : " اگر فرد صرفا توجه مثبت نامشروط را تجربه کند، هيچ نوع شرايط ارزشي ايجاد نخواهد شد، حرمت نفس، نامشروط خواهد بود، نياز به توجه مثبت و حرمت نفس هرگز با ارزش گذاري ارگانيزمي در تعارض قرار نمي گيرد و فرد از لحاظ رواني آدم سازگار و کاملي خواهد بود "

 

نظريه ي آسيب شناسي رواني :

هرچه محبت والدين مشروط تر باشد، احتمال ايجاد آسيب رواني بيشتر است. افراد به دليل نياز به حرمت نفس، تجربه هاي خود را به صورت انتخابي درک مي کنند، يعني برحسب شرايط ارزش والدين شان که دروني شده اند.

به نظر راجرز، محور ناسازگاري رواني عبارت است از ناهمخواني بين تجربه ي کلي فرد و آنچه مظهر خود پنداره ي او است . از خود بيگانگي بنيادي در آدمها، ناهمخواني بين خود و تجربه است . تجربه هاي  ناهمخوان با خود پنداره، همه آدمها را تهديد مي کند.

 

رابطه ي درماني :

راجرز به صراحت اعلام داشته است که شرايط ضروري و کافي براي درمان، در رابطه درماني نهفته است. براي اينکه رابطه درماني تغييرشخصيت سازنده اي به بار آورد بايد شش شرط ضروري را داشته باشد . يعني اين شرايط و فقط همين شرايط، براي ايجاد تغييرات شخصيت در تمام درمانجويان، در تمام درمانها و درتمام موقعيت ها کافي هستند .    

y    رابطه ي متقابل ؛

y    آسيب پذيري* ؛

y    صداقت ؛

y    توجه مثبت نامشروط ؛

y    همدلي صادقانه ؛

y    ادراک صداقت .

 

در دهه ي 1960 راجرز و همکاران وي اعلام کردند، براي اينکه فرايند درماني به تجربه هاي عاطفي اصلاحي منجر شود، به ابراز احساسات مستقيم و عميق نياز دارد. پس در حال حاضر فرايندهاي تغيير در درمان مراجع- محور ترکيب هشياري افزايي و تجربه هاي هيجاني اصلاحي است که در قالب رابطه همدلانه روي مي دهد و ويژگي آن، توجه مثبت نامشروط است. وقتي درمانجويان در جوي قرار بگيرند که توجه مثبت نامشروط دريافت کنند، آزادانه مي توانند درباره ي هرچيزي که دوست دارند بحث کنند. وظيفه س درمانگر، درارتباط با افزايش دادن هشياري درمانجو، تقريبا به طور کامل نوعي بازتاب تلقي مي شود . درمانگر مثل يک آينه يا بازتاب دهنده ي احساسات درمانجو، پيامهايي را به او مي رساند که در اصل مي گويد : (( تو واقعاً احساس مي کني که .........)) .

برخي درمانجويان، شايد براي سازمان دادن احساس خشم و حسادت خود که قبلا غير قابل قبول بودند، به دنبال کلمات بگردند، در حالي که، عده اي ديگر فورا دست از تلاش برمي دارند و به موضوع ديگري مي پردازند. درمانگران مي توانند با سازمان دادن همدلانه ي اطلاعات ناشي از تجربه ي درمانجو، درمان را پيش ببرند .

 

انتقاد ازنظريه مراجع- محور راجرز:      

y  اولين انتقاد اين است که نظريه راجرز بيش از حد به <<جنبه ي بهتر>> انسان ها بها مي دهد. اگر انسانها ذاتاً خوب هستند، چرا همه چيز را اينطور به هم ريخته اند؟

y  روانکاوان معتقدند که راجرز بسيار کم به فرايند هاي ناهشيار توجه کرده است .همچنين روانکاوان بر اين باورند که بخش هاي معيني از شخصيت انسان هميشه در حيطه ي ناخودآگاه باقي مي ماند.

y    رفتارگرايان افراطي تئوري راجرز را مبتني بر مشاهداتي مي دانند که در موقعيتهاي کنترل نشده اي صورت گرفته است .

y  راجرز بيشتر عمر حرفه اي خود را در دانشگاه و در حلقه ي بسياري از دانشجويان با هوش و صميمي و نيز گروهي از همکاران بسيار پرانگيزه و مبتکر گذراند. آيا اين احتمال وجود ندارد که ديدگاههاي بسيار مثبت او در مورد قابليت هاي انسان شديدا تحت تاثير مواجهه ي وي با اين موقعيت قرار گرفته و حفظ شده باشد ؟

با همه ي انتقادات انجام شده از اين نظريه، هنوزهم راجرز يکي از بانفوذ ترين روان درمانگران تاريخ مشاوره و روان درماني مي باشد. نظرخواهي از 800 روانشناس باليني و مشاوره نشان داد که راجرز در جمع بانفوذ ترين روان درمانگران در مرتبه اول قرار دارد . اليس دوم و فرويد سوم بود .           

 

 

 

منابع :

v     نظريه هاي روان درماني/ نوشته جيمز او.پروچاسکا ، جان.سي.نورکراس ؛ ترجمه يحيي سيد محمدي .- تهران : رشد ، 1383 .

v   آسيب شناسي رواني براساس DSM-IV-TR(جلد اول )  / مولفان : ديويسون ، نيل ، و کرينگ . ترجمه مهدي دهستاني ؛ تهران : ويرايش ، 1384 .

v     تاريخ روانشناسي نوين / تاليف دوان.پي.شولتز ، سيدني آلن شولتز ؛ ترجمه علي اکبر سيف و... . تهران : نشر دوران ، 1382 .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

خنده

و اثرات روانشناختي آن

 

خنده باعث مي شود انرژي از منبع دورني وجود شما به سطح بيايد. انرژي همانند سايه اي خنده را دنبال مي کند و بدنبال آن جاري مي شود. آيا تا کنون توجه کرده ايد اوقاتي که واقعاً و از ته دل مي خنديد به طور عميق در حالت مديتيشن قرار داريد؟! در واقع در اين لحظات فکر کردن کاملاً کاملاً متوقف مي شود. اصلاً غير ممکن است که در يک زمان هم فکر کرد و هم خنديد. خنديدن و فکر کردن دقيقاً متضاد يکديگرند. اگر واقعاً بخنديد، فکر کردن متوقف مي شود ولي اگر فکر کردن ادامه پيدا کند خنده، واقعي و از ته دل نخواهد بود. هنگاميکه شما عميقاً مي خنديد، ناگهان فکر ناپديد مي شود. خنديدن يکي از بهترين، ساده ترين و طبيعي ترين راههاي خلاصي از شر ناآراميهاي ذهن مي باشد. خنديدن مي تواند مقدمه اي شورانگيز براي وارد شدن به مرحله توقف افکار و بي ذهني باشد.

مديتيشن خنديدن

هر روز صبح پس از بيدار شدن از خواب قبل از باز کردن چشمانتان به خوبي بدنتان را کش و قوس دهيد و خستگي احتمالي را به اين ترتيب از تن خود بيرون کنيد. پس از سه يا چهار دقيقه همانطور با چشمان بسته شروع به خنديدن کنيد. براي مدت پنج دقيقه فقط بخنديد. در ابتدا ممکن است خنده شما واقعي نباشد ولي پس از مدتي صداي اين خنده مصنوعي باعث خواهد شد تا واقعاً بخنديد. خود را کاملاً رها کنيد و به اين خنده بسپاريد. شايد چند روزي طول بکشد تا اين حالت بطور واقعي اتفاق بيفتد. اين مديتيشن تاثير بساير خوبي خواهد داشت و باعث مي شودتا کل روز شما تغيير کند.

چرا خنده بر هر درد بي درمان دواست؟

خنديدن نوعي آنتي بيوتيک طبيعي است که همه انسانها با استفاده از آن، مي توانند بسياري از دردهاي خود را تخفيف دهند. خنده واکنشي است غير ارادي که باعث انقباض هماهنگ پانزده ماهيچه صورت و سريع شدن تنفس و جريان خون و نتيجتاً افزايش ترشح آدرنالين در خون مي شود که تاثير نهايي آن ايجاد احساس لذت و شادابي در فرد است. خنده ارزانترين داروي پيشگيري و مبارزه با بسياري از بيماريها است و باعث پائين آمدن ضربان قلب و کاسته شدن فشار خون مي گردد و از آنجا که شخص را وادار مي کند نفس عميق بکشد، موجب مي شود ميزان اکسيژن بافتها افزايش يابد، لذا خنده باعث طولاني شدن عمر مي شود. ترشح هورمون «ايمونوگلوبولين» در بدن با ميزان خنديدن ما ارتباط مستقيم دارد. «ايمونوگلوبولين"» به مبارزه دستگاه ايمني بدن با باکتريها و ميکروبها کمک کرده و شخص را براي مقابله با بيماريها آماده مي کند. علاوه بر آن هورمون «سايتاکيناز» که به آن هورمون شادي نيز گفته مي شود، در اثر خنديدن، نوعي ماده شيميايي خاص سيستم عصبي به نام «آندروفين» توليد مي شود که در شخص اعتماد به نفس و سرخوشي ايجاد مي کند. پژوهشهاي ديگر بر روي خنديدن نشان مي دهد که انسانها به وسيله خنده، درد را بيشتر تحمل مي کنند به اين دليل که خنده ترشح آندروفينها را زيادتر مي کند و آندروفينها کشنده هاي طبيعي درد در بدن هستند.در واقع «آندروفين» ماده اي مشابه مرفين است که در بدن ساخته مي شود، مقدار اين ماده در خون، در اثر ورزش و فعاليتهاي نشاط آور، بالا مي رود. دانشمندان انگليسي بعد از سالها تحقيقات به اين نتيجه رسيدند که يک دقيقه از ته دل خنديدن معادل 45 دقيقه ورزش، انسان را سر حال مي آورد. بنابر آخرين تحقيقات علمي، خنديدن، باعث کاهش بروز انواع بيماريها ازجمله بيماريهاي قلبي مي شود. از طرفي خنده با ايجاد تغييراتي در راههاي تنفسي، باعث مي شود هواي بيشتري در بيني ما جريان يافته و به سرد شدن مغز کمک کند و هر چه مغز خنک تر باشد ما شادتر خواهيم بود. بر روي سايت اينترنتي BBC مقاله اي وجود دارد به اين مضمون که، کساني که دچار حمله قلبي شده اند در روز با حداقل 30 دقيقه خنديدن مي توانند احتمال حمله قلبي دوم را تا حد قابل توجهي کاهش دهند. همچنين کساني که فشار خون دارند نيز با وجود روحيه شاد و خنديدن مي توانند فشار خون خود را در حد مطلوب نگه دارند. در حال حاضر اين عقيده که قسمت اعظم بيماريها بر اثر احساسات منفي اضطرابها بوجود آمده و پيشرفت مي کند،توسط اکثر روانشناسان و روانپزشکان مورد قبول قرار گرفته است . استرسها و اضطرابهاي روزانه در طول زمان چنان ناهماهنگيهايي در جسم ايجاد مي کند که ممکن است به بحران رواني منتهي گردد. زمانيکه هورمونهاي ناشي از فشار رواني بطور دائم به مقدار زياد توليد گردد، سيستم دفاعي بدن قادر به انجام وظيفه کامل نخواهد بود و همين راه را براي انواع عفونتها و بيماريها هموار کرده و اندامهاي داخلي بدن را تحت فشار شديدي قرار خواهد داد. خنديدن مي تواند سلاح موثري براي مقابله با اين فشارهاي رواني و استرسهاي روزمره باشد.


مطالب مشابه :


دانلود کتاب های کمیاب

دانلود کتاب دانلود رایگان کتاب مجربات سیگار،دانلود کتاب ترک سیگار آلن کار




اشعاری از مهدی اخوان ثالث (م.امید)

دانلود کتاب ی سرور های قوی نمونه هایی از مشکلاتی هستند که هر روز با آن سر و کار جیمز آلن




دانلود رایگان کتاب های صوتی فارسی – مفيد و جالب

دانلود رایگان کتاب های صوتی فارسی وودی آلن راهنمای دانلود. راهنمای ساخت کتاب های




هرج و مرج محض/ وودی آلن/ ترجمه حسین یعقوبی/ انتشارات مروارید

باشگاه کتاب از متن کتاب: وودی آلن بعنوان معرفی خودش در بیرون اون وقت میرین سر کار.




دانلود رایگان بازی Alan Wake

دانلود رایگان شخصیت اصلی کتاب ( که خود الن خوب کار نشده ولی بر عکس




دانلود رایگان بازی Alan Wake

دانلود رایگان تفسیر ریشه روانی آلن ویک در هیچ مطلبی کار دشواری به نظر میرسدآ




دانلود کتابهای روانشناسی

دانلود کتاب مهارت در مصاحبه و موفقیت در کار. دانلود کتاب نافرمانی سندراجولی-الن




روانشناسی

شهر دانلود سلامت ، صنعتي ، کار ، فرهنگ ، تبليغات شولتز ، سيدني آلن شولتز




چگونه کتاب‌های گوگل را دانلود کنیم؟

با این کار، صفحه‌ی جدیدی باز می‌شود که عکس این دانلود رایگان کتاب, زندگی به قلم ودی آلن.




آخرین آپدیت کتابها

دانلود کتاب معادلات دیفرانسیل جزیی دانلود کتاب کار هوش و دانلود رایگان کتاب,




برچسب :