فصل دهم كتاب آنتوني رابينز: رهبري
فصل 10: رهبري
رهبري چيست ؟رهبري عبارت است از توانايي در اعمال نفوذ بررفتار فرد يا گروه و سوق دادن آن به هدفهاي مورد نظر .منبع اين قدرت يا اعمال نفوذ جنبه رسمي دارد .همانند تكيه زدن برمسند مديريت .از آنجاكه به مدير حق وحقوق خاصي داده مي شود ، اين نمي تواند بدان معني باشد يا تصمين كند كه وي بتواند سازمان را به طور اثر بخش هدايت و رهبري كند يعني همه رهبران مدير نيستند و همه مديران هم رهبر نمي باشند.
رهبري غير سازماني يا غير ارادي: يعني فرد قدرت اعمال نفوذي را كه به دست مي آوردازمنابع خارج از ساختاررسمي سازمان است. يعني رهبر مي تواند از درون گروه بوجود آيدو از قدرت و اعمال نفوذ رسمي اهميت بيشتري داشته باشد.
تئوريهاي رهبري: در اين تئوريها بررسي مي شود كه چه چيزهايي مي تواند فرد را به صورت يك رهبر اثربخش دراورد.
1- تئوري شخصيتي:دراين تئوري به ويژگي هاي شخصيتي فردتوجه شده است. پس ازبررسي هاي بسيار6 ويژگي را به عنوان ويژگي رهبران موفق برشمردند:
1-پويايي و جاه طلبي 2- علاقه يا تمايل به رهبري و اعمال نفوذ بر ديگران3-صداقت و دوستي 4- اعتمادبه نفس 5-هوش 6- داشتن دانش فني عميق در رابطه با حوزه مسئوليت
ولي براي توجيه رهبري اين ويژگي ها كافي نيست .بزرگترين ضعف اين تئوري ان است كه عوامل موقعيتي ناديده گرفته شده است.يعني رهبر بايد علاوه ويژگي ها، اقدامات مناسب انجام دهدو اقدامات مناسب در يك موقعيت الزاماً نمي تواند در موقعيت ديگر به عنوان اقدامات مناسب شناخته شود.
2- تئوري رفتاري:دراين تئوري براي معرفي رهبران به رفتارخاص آنها توجه شده است دراينجا مطرح مي شود كه آيا رهبران موفق از نظر رفتار چيز منحصر به فردي داشته اند .در اين تئوري آنچه جالب توجه و هيجان انگيز است آن كه شايد بتوان رهبران را تربيت كرد.به اين منظور تحقيقات زيادي صورت گرفت كه دومورد آن عبارتند از:
الف) تحقيقات دانشگاه اوهايو
ب) تحقيقات دانشگاه ميشيگان
الف)تحقيقات دانشگاه اوهايو:دراين تحقيقات پژوهشگران مي كوشيدند ابعادمستقل رفتار رهبري را شناسايي كنند
كار خود را به دو بعد تقسيم كردند :1- وظيفه اي( ابتكار عمل) 2-مراعات حال ديگران
وظيفه اي (ابتكار عمل) : حدود يا ميزاني است كه يك رهبر ساختار نقش خود وزير دستان را براي تامين هدف مشخص مي سازد و در بر گيرنده اقداماتي است كه جهت سازماندهي ،روابط كاري و هدفها صورت مي گيرد. رهبري كه نمره ابتكار بالايي دارد رهبري است كه را كارهاي مشخصي را براي اعضاي گروه تعيين مي كند.و انتظار دارد در هنگام كار استانداردهاي مشخصي استفاده كنند.
مراعات حال ديگران:شخص رهبر به مساله اعتماد متقابل ديگران اهميت مي دهد براي عقايد زير دستان ارزش قائل است احساسات و راحتي زير دستان را مورد توجه قرار مي دهد كسي كه در اين مورد نمره بالايي بگيرد كسي است كه به زير دستان كمك مي كند تا مسائل شخصي خود را حل كنند.
اگررهبري فقط از نظر مراعات حال ديگران نمره بالايي بگيردازنظرعملكرد نمي تواند چندان موفق باشد.
--اگررهبر از نظر ابتكار عمل نمره بالايي بگيرد همواره موجب بالا رفتن نرخ يا ميزان شكايتها ،غيبتها ، جابه جايي و كاهش رضايت شغلي به جهت افزايش كارهاي تكراري و روزمره مي شود.
اگر در هر دو مورد نمره مثبتي بگيرد نتيجه كار وي در گروه و سازمان مثبت است البته موارد استثنا ء هم ديده مي شود.
ب)تحقيقات دانشگاه ميشيگان:در اين تحقيق هم مي خواستند ويژگي رهبري رهبران تعيين كنند به گونه اي كه بتوان اثربخشي عملكردرا اندازه گيري كرد.كارخود را به دوبعد تقسيم كردند:الف)رهبران كارمند گراب)توليدگرا
1- رهبران كارمندگرا: به نيازهاي شخصي زير دستان توجه مي كردند .افراد باهم تفاوت شخصي و فردي دارند
2- رهبران توليد گرا :به جنبه تخصصي و فني كار توجه داشته به كاركنان به عنوان ابزاري براي رسيدن به هدف توجه مي كردند.
رهبران كارمند گرا ميزان رضايت توليد و رضايت شغلي افراد را افزايش مي دهند
رهبران توليد گرا ميزان رضايت توليد و رضايت شغلي افراد را كاهش مي دهند
شبكه مديريت Managerial Grid:شيوه رهبري بر دو محور رسم مي شود از آنجا كه مديران به افراد و توليد توجه مي كنند.اين نموداربراساس دو بعد رفتاري(ابتكار عمل و رعايت حال ديگران و يا كارمندگرا و توليد گرا )
مي باشد از نظر بليك و موتون مديراني كه از نظر شيوه رهبري زير عنوان 9/9 قراردارند بهترين عملكرد را خواهند داشت
3- تئوري اقتضايي: دراين تئوري به موقعيت و اثرات آن توجه شده است تحقيقات زيادي انجام شده تا بدان وسيله عوامل عمده موقعيتي كه بر اثر بخشي رهبري اثر مي گذارند تفكيك شوند .متغييرهاي بررسي شده در اين تئوري عبارتند از:نوع كاري كه انجام مي شود،شيوه رهبري،رئيس مستقيم آن كار ، هنجارهاي گروه ،بعدزماني(تقاضاوخواست زمان )و فرهنگ سازماني
سه دسته از تئوري هاي اقتضايي عبارتند از:
الف- تئوري فيدلر
ب-تئوري مسير هدف
ج-رهبري مشاركتي
الف) تئوري فيدلر :فيدلر توانست جامع ترين و گسترده ترين تئوري اقتضايي را در مورد رهبري ارائه كند.تئوري او بيانگر اينست كه عملكرد موفقيت آميز گروه به اين امر بستگي دارد كه شيوه رهبري بايد متناسب با موقعيت و شرايطي باشد كه فرد در آن قراردارد.او پرسشنامه ناخوشايندترين همكاررا تهيه كرد و هدف از طرح اين پرسشنامه آن بود كه مشخص شود آيا رهبر به انسان توجه مي كندويا به توليدوكاروسه شاخص موقعيتي را معرفي كرد.
(رابطه رئيس مرئوسي:يعني ميزان اعتماد ،اطمينان و احترامي كه زير دستان براي رهبر خود قائل هستند
ساختار يا نوع كاريا وظيفه كه بايد انجام شود:يعني حدود يا ميزاني كه وظايف يا كارها يي كه بايد انجام شود
ميزان قدرت رهبر: يعني قدرت يا نفوذي كه يك رهبر مي تواند بر متغيرهايي چون استخدام و اخراج كاركنان ، مقررات انضباطي ،ارتقاء و افزايش حقوق كاركنان اعمال كند.)
اين پرسشنامه نتيجه تئوري شخصيتي است ولي پا كمي فراتر گذاشته شده و مسائل موقعيتي نيز به آن اضافه شد او فرد را در رابطه با وضع يا موقيت مورد نظر مورد توجه قرار دارد و سپس درصد برآمد تا اثر بخشي رهبر را به عنوان تابعي از اين دو عامل(شخصيت-موقعيت) درآورد.
فيدلر اعتقاد داشت سبك يا شيوه رهبري عامل اصلي در موقيعت است . در پرسشنامه فيدلر 16 هدف گنجانده شد و از افراد مي خواست در مورد همكاران خود بينديشند او بر اين باور بود كه كه با پر كردن پرسشنامه نوع رهبري فرد مشخص مي شود . اين پرسشنامه جنبه مثبت داشت چرا كه اگر كسي از اين پرسشنامه نمره بالايي مي گرفت يعني توانسته شخصي را كه به هيچ وجه نمي توان با آن همكاري كرد با جملات مطلوب معرفي كرده پس در زمره افراد مردمي قرار مي گيردواگر نمره پايين مي گرفت طرفدار توليد ومحصول بوده وفيدلر اورا توليد گرا مي ناميد.
فيدلر فرض خود را بر اين گذاشت كه شيوه رهبري ثابت است يعني فرد كارگرا يا كارمند گرا .
Bحال پس از مشخص شدن نوع رهبري بايد رهبر با موقعيت متناسب شود . گام بعدي آن است كه وضع يا موقعيت
را در چارچوب اين سه متغيير اقتضايي بررسي كنيم ،مثلاً اگر در جايي قرار است كارها بسيار دقيق انجام شود
مثل محاسبه دستمزد و شخص مسئول آزادي عمل داشته مي تواند به افراد پاداش دهد يا آنها را توبيخ نمايد بايد فردي دررأس قرار گيرد كه از نظر ميزان قدرت در سطح بالايي است
با استفاده از پرسشنامه فيدلر و سه متغيير اقتضايي مي توان افراد را در رأس كارهايي گماشت كه از نظر رهبري داراي بالاترين اثر بخشي باشند
نتيجه كلي رهبراني كه به توليد توجه مي كنند در شرايط بسيار مطلوب در مقايسه با مديراني كه به روابط انساني توجه مي كنند بهتر عمل مي كنند.
نتيجه بدست آمده اين است كه فيدلر در زمينه درك رهبري اثر بخش ، گامهاي بلند و مهمي برداشت . تحقيقات زيادي در اين زمينه انجام شده نتوانست به مدركي دست يابد كه الگوي مذبور را تأييد نمايد.اگر متغييرهاي ديگر به الگو اضافه شود مفيد واقع خواهد شد ولي همچنان كارهاي فيدلر در توجيه اثربخشي مدير كاربردهاي زيادي دارد.
ب)تئوري مسير هدف:يكي از ارزشمندترين تئوريهاست كه توسط رابرت هوس ارائه شده است اساس اين تئوري چنين است كار رهبران اين است كه به پيروان خود كمك كند تا بتوانند به هدفها دست يابند آنها را هدايت و رهبري كند تا مطمئن شود كه هدفهاي آنان با هدفهاي كلي گروه ،سازمان سازگار است . با توجه به اين تئوري رفتار رهبر تا آنجا مورد قبول زير دستان قرار مي گيرد كه بتواند موجبات رضايت آنها را در زمان كنوني و آينده برآورد.در شرايط زير رفتار رهبر موجب تحريك و انگيزش كاركنان مي شود
اگر عملكرد رضايتبخش بتواند كاركنان را راضي نگه دارد اين نياز را تأ مين كند .
كاركنان را هدايت ،ارشاد و رهبري كند و نيز اين كه كاركنان را به پاداشهايي برساند كه در خور عملكرد اثر بخش باشد.
پژوهشگر مذبور دربارة اين گفتار، 4 نوع رفتار رهبري را شناسايي كرد :
رهبري كه دستور صادر مي كند (ارشادي)
رهبر حمايتي
رهبر مشاورتي كه با زير دستان مشورت مي كند
رهبري كه در صدد كسب موفقيت است هدفهاي چالشگر يا هماورد طلب را در نظر مي گيرد و انتظار دارد كه زير دستان به بهترين وجه ممكن كار كنند.
برعكس عقيده فيدلر رابرت هوس اعتقاد دارد كه رهبر انعطاف پذير است.
رابرت هوس اعتقاددارد كه رهبربايد به عوامل اقتضايي محيط وعوامل اقتضايي زير دستان توجه نمايد مطابق شكل صفحه بعد
عوامل اقتضايي محيط ساختار كار سيستم رسمي اختيارات گروه كاري |
رفتار رهبر ارشادي حمايتي مشاركتي در پي كسب موفقيت
|
نتيجه عملكرد رضايت شغلي
|
عوامل اقتضايي زير دستان كانون كنترل تجربه توانايي |
بنابراين هنگامي كه او به اين عوامل توجه ننمايد هيچ موفقيتي نخواهد داشت.
نمونه اي از مفروضات زير در تئوري مسير –هدف ارائه شده است:
اثر بخشي
رهبري مبتني بر فرماندهي: نوع كار مبهم و پر تنش
رهبري حمايتي: نوع كار داراي ساختار مشخص، نوع اختيارات رسمي و ديوانسالاري
رهبري مبتني بر فرماندهي: در جايي كه كاركنان تجربه زياددارنداثربخش نيست. درجايي كه تعارض و تضاد زياد است مفيد مي باشد
رهبري مشركتي: كاركنان كانون كنترل دروني داشته باشند
رهبري در پي كسب موفقيت: ساختار كار مبهم
آينده تئوري مسير هدف: مي توان انتظار داشت كه بيشتر مورد توجه قرار گرفته و درآن تغييراتي اعمال شود و متغير هاي واسطه اي به آن اضافه گردد
ج)تئوري الگوي رهبري مشاركتي:
ويكتورم وفليپ يتان الگوي رهبري مشاركتي را ارائه كردند.در اين الگو رفتار رهبر و مشاركت اعضا در تصميم گيري مورد توجه قرار مي گرفت.آنان معتقد بودند كه رفتار رهبر بنا به ساختار كاري (يكنواخت يا غير يكنواخت )
بايد تغيير كند.يعني ميزان مشاركت در تصميم گيري با توجه به شرايط مختلف تغيير مي كند. الگوي ابتدايي داراي تعدادي متغيير اقتضايي و 5 شيوه رهبري مي باشد و در الگوي تجديد نظر شده متغييرهاي اقتضايي به 12 مورد مي رسد كه در نمودار صفحه 234 اين متغييرها معرفي شده اند. نتيجه آنكه هم الگوي اصلي هم الگوي تجديد نظر شده نويد بخش بود به دليل پيچيدگي كار اين دو محقق برنامه كامپيوتري بر مبناي الگوي تجديد نظر شده طراحي كردند ديدگاه قابل تامل اين دو محقق از نظر تجربه هم قابل اثبات است.
رهبري زنان با مردان متفاوت است:
تحقيقها به دو نتيجه در اين زمينه رسيدند: از نظر شيوه رهبري تشابه بين زن ومرد بيش از نقاط اختلاف آنان است دوم تفاوت زن ومرد در اين است كه زنان شيوه مردم سالاري را بر مي گزينند و مردان شيوه فرماندهي و دستور دهي.
با توجه به تحقيقات انجام شده شيوه رهبري زنان با مردان متفاوت است .زنان مشاركت اعضا را تشويق و تقويت مي نمايندو قدرت و اطلاعاتي كه دارند با يكديگر در ميان مي گذارند و همواره زير دستان را تقويت مي كنند. مديران زن ترجيح مي دهند كه در مقام رهبري از شيوه هايي نظير تخصص، برقرار كردن تماس با ديگران ،شخصيت فره مند و مهارتهاي انساني استفاده كنند.مردان شيوه دستور دهي و كنترل را اعمال مي كنند مردان به قدرت خود تكيه مي كنند.
در حال حاضر از آنجا كه بهترين مدير كسي است كه به حرف ديگران گوش دهد موجبات انگيزش آنان را فراهم آوردوآنان را حمايت و پشتيباني كند چنين به نظر مي رسد كه زنان بمراتب بهتر از مردان عمل مي كنند .
مديران موفق يا اثر بخش در زمينه مذاكره و چانه زني از مهارت بالايي برخوردار باشند كه زنان در اين زمينه نيز موفق هستند.
4-تئوري شخصيتي رهبر فره مند : در تئوريهاي پيشين افراد پيروان خود را در مسيري هدايت مي كنند كه هدفهاي سازمان مشخص كرده در رهبري فرهمند در اين نوع رهبري به پيروان خود الهام مي بخشد كه منافع خويش را فداي منافع سازمان كنند و اين فرد مي تواند اثراتي عميق روي پيروان خود داشته باشد و تحول در آنان ايجاد كنند مانند مادر ترزا –گاندي و....
ويژگي رهبر فره مند: اعتماد به نفسديدگاه بلند و اعتماد راسخ به آن ديدگاه
رفتار خارق العاده
عاملان تغيير
تحقيق در زمينه رهبران فرهمند نشان مي دهد كه پيروان رهبران فرهمند به خود اعتماد داشته ،در كارهاي خود تجربه هاي ارزشمند كسب كرده و اعتراف مي نمودند كه همواره مورد حمايت رهبران خود هستند،
ساعتهاي زياد كار مي كنند و عماكرد بهتري دارنداحساس رضايتمندي بيشتري نيز دارند البته بايد در اين زمينه تحقيقات بيشتري انجام شود .
آيا رهبري مؤثر است !
برخي از شيوه هاي رهبري (صرفه نظر از شرايط و موقعيت ها )اثر بخش خواهد بود
تحقيقات نشان مي دهد در برخي شرايط هيچ نوع رفتار رهبري نمي تواند اهميت داشته باشد.
گاهي اوقات برخي افراد و متغيرهاي سازماني به عنوان جايگزين هايي وارد صحنه مي شوند و اثرات رهبري را بي اثر مي سازندمانند (تجربه -آموزش-تخصص حرفه ايي)
رهبر براي اثر بخش بودن بايد بتواند نظم يا ساختار به گروه يا سازمان ارائه كندو ابهام كاري را كاهش دهد.
در كارهاي تكراري يعني كارهايي كه به صورت فطري روشن و تكراري و بطور باطني كارگر را راضي نگه مي داردنياز به رهبر نيست.
رهبري يك متغير مستقل است پس مي تواند بر رضايت شغلي اثر بگذارد.
رهبري فرهمند نيز مدينه فاضله نيست بلكه اين نوع رهبري در يك بحران مي تواند مفيد باشدولي پس از بحران و برگشت اوضاع به حالت عادي نمي تواند اثر بخش باشد.
نكات كاربردي براي مديران
همانطور كه در كل فصل ديده شد اگر به صورتي دقيق به دو واژه كار و مردم توجه كنيم در بيشتر تحقيقات به نوعي از اين دو واژه استفاده شده است
در تحقيقات فيدلر: بعد كار- در تحقيقات اوهايو: ابتكار عمل- در تئوري مسير-هدف: فرماندهي-در پژوهش دانشگاه ميشيگان:توليدگراو بليك و موتون آنرا توجه به توليد ناميدند
بعد انساني اين تئوري ها هم نامهاي متفاوت به خود گرفت:مراعات حال ديگران-حمايتي-كارمندگرا
آنچه مهم است آنكه رفتار رهبر از همين دو بعد مورد توجه قرار گرفته و پژوهشگران درمورد اينكه آيا اين دو بعد
مي تواند روي يك طيف قرار گيرد اختلاف نظر دارند
دستاوردهاي اين فصل
ويژگي شخصيتي نمي تواند تضمين كند كه كاركنان وزير دستان عملكرد بهتري داشته باشند.يعني بعد شخصيت به تنهايي نمي تواند موفقيت رهبري را پيش بيني كند.
درتحقيقات دانشگاه ميشيگان ،اوهايو و شبكه مديريت نمي توان بازدهي يا توليد كارمند را پيش بيني كردو نمي توان
گفت كه اگر رهبر يا مديري طرفدار كار باشد تا چه اندازه مي تواند موجب رضايت شغلي ،توليدو بازدهي كاركنان شود.
الگوي فيدلر در محيط محدود وكنترل شده انجام شد مي تواند اين تئوري را تأييد كندولي تحقيقات ميداني نمي تواند
اين ديدگاه را تأييد كند.
الگوي مسير- هدف چارچوبي را ارائه مي كند كه مي توان بدان وسيله اثر بخشي رهبري را پيش بيني كردموفقيت رهبر به اين بستگي دارد كه با توجه به محيط و شرايط زير دستان سبك خود را تغيير دهد
در الگوي مشاركتي ابهامات زيادي وجود داردولي بزرگترين نقش آن اين بوده كه توانسته متغيرهاي اقتضايي را معرفي كند به گونه اي كه قبل از انتخاب شيوه رهبري بايد به آنها توجه كرد
مطالب مشابه :
مديريت رفتار سياسي در سازمان
مديريت رفتار سازماني،مهدي،ايران نژادپاريزي وديگران،تهران،انتشارات موسسه تحقيقات و
دانلود کتاب رفتار سازمانی پیشرفته استیفن رابینز
رفتار سازماني پيشرفته رابينز مترجمين مديريت مي خواهد نتيجه يک اقدام خاص را حدس زده و در
منابع کارشناسي ارشد مديريت
4- مديريت رفتار سازماني رابينز (ترجمه الواني) 11- طراحي و ساختار سازمان
ليست منابع كارشناسي ارشد دانشگاه سراسري
3- رفتار سازماني دكتر 7- رفتار سازماني (تك جلدي) رابينز. 8- مديريت عمومي دكتر
فصل دهم كتاب آنتوني رابينز: رهبري
مباني رفتار سازماني رابينز: رهبري تكيه زدن برمسند مديريت .از آنجاكه به مدير حق
خلاصه کتاب سه جلدي رفتار سازماني رابينز
خلاصه کتاب سه جلدي رفتار سازماني رابينز مديريت فناوري سازماني رابينز که توسط
مديريت رفتار سياسي در سازمان
مديريت رفتار سازماني،مهدي،ايران نژادپاريزي وديگران،تهران،انتشارات موسسه تحقيقات و
مديريت رفتار سازماني- دكترابوالفضل بختياري- سحر زندي نژاد
مديريت رفتار سازماني مديريت رفتار سازماني/ نويسنده استيفن پي رابينز، مترجمان
تعارض سازماني: تعريف، مباني، انواع و مديريت تعارض
رابينز استيفن مديريت رفتار سازماني(تحليل كاربردي، ارزشي از رفتار انساني). (چاپ اول)
برچسب :
مديريت رفتار سازماني رابينز