آشنایی با رویکرد CLT در آموزش زبان انگلیسی
Top of Form
مقدمه
نیاز رو به رشد داشتن مهارت های ارتباطی مناسب در زبان انگلیسی(communication skills) به سبب آنکه این زبان به یک زبان بین المللی مبدّل شده است، موجب درخواست بسیاری از مردم جهان جهت یادگیری آن شده است. میلیون ها نفر ، امروزه خواهان گسترش دانش زبان انگلیسی خود هستند و یا حداقل میخواهند مطمئن شوند که کودکانشان به یک جایگاه خوب در آموزش زبان برسند. در این بین نیز فرصتهای بسیاری برای یادگیری زبان انگلیسی مانند آموزش رسمی، سفر، تحصیل در خارج از کشور، و همچنین از طریق رسانه ها و اینترنت فراهم آمده است. این تقاضای روزافزون جهت یادگیری زبان انگلیسی از سراسر جهان ، موجب شده است که روشهای مختلف تدریس زبان و مواد و منابع آموزشی بسیار زیاد و گستردهای ایجاد طراحی و فراهم آورده شوند.
فراگیران زبان انگلیسی میخواهند در زبان انگلیسی در سطح بالای دقت و تسلّط (accuracy and fluency ) باشند. کارفرمایان ، بیش از هر چیز بر این امر اصرار دارند که کارکنان خود را به مهارت های زبان انگلیسی مسلّط نمایند چرا که تسلّط به زبان انگلیسی شرط لازم برای رسیدن به موفقّیّت و پیشرفت در بسیاری از زمینههای اشتغال در جهان امروز است. بنابراین وجود یک روش مناسب آمورش بیش از پیش لازم و ضروری به نظر میرسد. یکی از شیوههایی که امروزه منبع تاثیرگذاری در امر آموزش در سرتاسر جهان شده و کتابها و منابع بسیار زیادی بر اساس آن طراحی و ارائه شده است ،روش آموزش زبان به شیوه ارتباطی (CLT) میباشد.در این مختصر ، به بررسی " آموزش زبان به شیوه ارتباطی " (CLT) و اصول و برخی از مضامین آن می پردازیم.
از زمان پیدایش این روش در دهه 1970 ، CLT به عنوان منبع اصلی تأثیرگذار بر روی تمرین آموزش زبان در تمام جهان به کار رفته است . بسیاری از مسائل به وجود آمده به وسیله روش آموزش زبان به شیوه ارتباطی هنوز در شرایط امروزی مناسب است ، اگر چه شاید معلّمانی باشند که با این روشها آشنا نیستند. بنابراین در این نوشته به مرور مطالبی از CLT و اینکه امروزه رابطه آن با آموزش زبان چیست خواهیم پرداخت.
آموزش زبان به شیوه ارتباطی (CLT) چیست؟
اگر از دبیران زبان انگلیسی پرسیده شود که "برداشت شما از روش تدریس(methodology) بکار گرفته شده در روش ارتباطی (CLT) چیست؟" ، هر یک برداشت متفاوتی از این مقوله داشته باشند و هر کدام توضیحات مختلفی ارائه دهند. امّا آیا آموزش زبان به شیوهی ارتباطی (CLT) به معنای تدریس مکالمه(conversation) ؛ عدم آموزش نکات دستوری ((grammar و یا تاکید بر فعالیت های بحث آزاد(open-ended discussion activities) به عنوان خصوصیّات اصلی دوره آموزشی است ؟
استنباط شما از آموزش زبان به شیوه ارتباطی (CLT) چیست؟
آموزش زبان به شیوه ارتباطی را می توان به عنوان مجموعه ای از اصول(principles) مرتبط با اهداف آموزش زبان ، چگونگی یادگیری زبان به وسیله یک زبان آموز ، انواع فعالیت های کلاسی که به بهترین وجه یادگیری را تسهیل کنند ، و نقش فراگیر و معلم در کلاس درس قلمداد نمود. اجازه دهید هر یک از این مسائل را به نوبه خود مورد بررسی قرار دهیم.
1- هدف آموزش زبان
در آموزش زبان به شیوه ارتباطی ، هدف تمرکز بر توانایی برقراری ارتباط (communicative competence) میباشد. این اصطلاح به چه معناست؟ این اصطلاح و عبارت را شاید بتوان در مقابل اصطلاح و یا مفهوم توانایی دستوری(grammatical competence) بیشتر شرح و توضیح داد.
توانایی دستوری ، به داشتن دانشی از زبان اشاره دارد که بتوان بر اساس آن جملات را در یک زبان تولید نمود. این توانایی به دانش ساخت قسمت های مختلف یک جمله از قبیل : نقش کلمات(parts of speech) ، زمانها (tenses) ، عبارات (phrases) ، شبه جمله ها (clauses) ، الگوهای جمله (sentence patterns) و اینکه در مجموع جملات چگونه ساخته می شوند اشاره دارد.
توانایی دستوری هدف و تمرکز بسیاری از کتابهای آموزشی دستور زبان است که به طور معمول یک قاعده از دستور زبان را در یک صفحه ارائه کرده و سوالاتی را برای انجام تمرین با استفاده از همان قانون مذکور در صفحه دیگر فراهم آورده است. در حالی که توانایی دستوری بُعد مهمی از یادگیری زبان است ولی همه ی آن چیزی که در یادگیری زبان دخیل باشد نیست ، زیرا ممکن است شخصی بتواند به تمام قوانین ساخت جمله احاطه داشته باشد ، امّا هنوز قادر به استفاده از زبان برای برقراری ارتباطی معنا دار(meaningful communication) نباشد.این موضوع (توانایی برقراری ارتباط معنا دار) ، همان هدف و موضوعی است که از اصطلاح "توانایی ارتباطی " (communicative competence) استنباط می شود.
توانایی برقراری ارتباط شامل جنبه های مختلف دانش زبان به شرح ذیل است:
• آگاهی بر چگونگی استفاده از زبان برای طیف وسیعی از اهداف و کارکردهای آن(language functions).
• آگاهی از چگونگی استفاده ما از زبان بر اساس شرایط و مخاطبین ؛ مثل آگاهی بر استفاده از سخن رسمی و غیر رسمی(formal and informal speech) و اینکه چه وقت باید از زبان مناسب نوشتن در مقابل زبان مناسب صحبت کردن استفاده نمود.
• آگاهی برتولیدو فهم انواع مختلف جملات ومتن ها از قبیل قصّه و حکایت ، گزارش، مصاحبه و مکالمه
• دانستن چگونگی حفظ و برقراری ارتباط با وجود محدودیتهایی در دانش زبان مثل استفاده از انواع مختلف استراتژی های ارتباطی
2- چگونه زبانآموزان یک زبان را فرا می گیرند؟
درک ما از فرآیندهای یادگیری زبان دوم بهطور قابل ملاحظه ای در 30 سال اخیر تغییر کرده است و CLT تا حدودی پاسخ به این تغییرات است.
در دیدگاههای پیشینیادگیری ، بر روی توانایی های دستوری (GC) تکیه داشتند .یادگیری زبان به عنوان مجموعهای متشکل از عادات مکانیکی قلمداد میشد. نظریه حاکم بر امر آموزش این بود که عادات خوب و مناسب در یادگیری زبان ، با مجبور کردن دانش آموزان به ساختن جملات صحیح و نداشتن هیچگونه اشتباهی حاصل میشود. از خطاها و اشتباهات باید از طریق فرصت های کنترل شده به هنگام نوشتن و یا صحبت کردن اجتناب شود. با حفظ مکالمه ها و انجام تمرینات ، فرصت اشتباه کردن به حداقل برسد و آموزش باید کاملاً تحت کنترل معلم باشد.
در سال های اخیر ، یادگیری زبان از یک دیدگاه بسیار متفاوتی مورد توجه قرار گرفته است. این دیدگاه از فرآیندهایی مانند موارد زیر نشأت میگیرد.
تعامل بین یادگیرنده و استفاده کنندهv زبان
ایجاد همکاری در ایجاد معنیv
ایجاد تعامل هدف دار و معنیدار از طریقv زبان
ارتباط معنیدار برای رسیدن به فهم مشترک بین گوینده و مخاطب اوv
v یادگیری از طریق توجه به بازخورد یادگیرنده از زبانی که استفاده میکند.
توجهv کردن به زبانی که یک فرد می شنود(input) و تلاش برای بهم پیوستن و یکی کردن شکلهای جدید برای گسترش توانایی ارتباطی آن شخص(communicative competence).
تلاش وv تجربه برای گفتن هر چیز به روش های مختلف
3- انواع فعالیت های کلاسی در این نگرش
در CLT شیوه های سنتی درسها که تکیه و تأکید آنها بر روی بخشهای مختلف دستوری و تمرین از طریق فعالیتهای کنترل شده مانند حفظ مکالمه و جملات ، کنار گذاشته شده و فعالیتهای دو نفره وگروهی ، ایفای نقش و کار پروژه جایگزین آنها شده اند. تفاوت در اصل این فعالیتها باید مورد توجه دبیران باشد چرا که با فعالیتهایی که تا کنون در خصوص آموزش زبان مورد استفاده قرار میگرفتهاند نمیتوان به خواسته اصلی این نگرش که همانا توانایی برقراری ارتباط معنیدار است رسید.
4- نقش معلمان و فراگیران در کلاسدرس
انواع فعالیتهای کلاسی که در CLT در نظر گرفته شده است ، نقشهای جدیدی را برای دبیران و فراگیران در کلاس تعریف میکند.
فراگیران حالا باید بر اساس همکاری بر خلاف فعالیتهای انفرادی ، در فعالیتهای کلاسی شرکتی فعّال داشته باشند. دانش آموزان باید با گوش دادن به دوست و یا دوستان خود در گروههای دو نفره و یا چند نفره به جای تکیه بر معلّم و الگو قرار دادن او ، خود را با روند آموزش زبان تطبیق دهند. از آنها انتظار میرود مسئولیت بیشتری را در یادگیری خود به عهده بگیرند
معلّمان در این بین باید نقش تسهیل کننده و آگاهی دهنده را ایفا نمایند. معلّم به جای اینکه به عنوان تنها الگوی صحبت کردن و نوشتن باشد و تمامی روند جاری کلاس به او ختم شود ، باید شرایط برقراری ارتباط دانش آموزان را که در ضمن آن فراگیری زبان و رفع اشکالات و رشد مهارتهای زبانی رخ میدهد را فراهم نموده و در این راستا هر جایی که این روند در حال متوقف شدن است ، راه را برای ادامه این فرآیند تسهیل نماید. در رفع اشکالات دانشآموزان (errors) باید بسیار صبور و شکیبا باشد و تا زمانیکه این اشتباهات موجب قطع برقراری ارتباط نشده است ، بر روی اصلاح آنها پافشاری نکند. در اصلاح این اشتباهات به شیوههای مناسب مانند recasting که بر اساس تحقیقات بسیار مثمر ثمر بوده روی آورد.
پیشینه و سابقه CLT
در برنامه ریزی برای یک دوره آموزشی زبان ، تصمیم گیریهایی در مورد محتوا باید صورت گیرد ، از جمله تصمیمگیری در خصوص واژگان و دستور زبانی که باید در سطح ابتدایی ، متوسط و پیشرفته تدریس و اینکه چه مهارتها و به چه ترتیبی باید در تدریس بکار گرفته شوند. تصمیمگیری در مورد این مقوله متعلق به رشتهای به نام "طراحی برنامه درسی و طرح درس " (syllabus design or course design) میباشد. اتخاذ بهترین روش برای تدریس این محتوای درسی نیز متعلّق به رشته ای به نام "روش شناسی" (methodology) است.
آموزش زبان ، تغییرات بسیاری در خصوص طراحی محتوای درسی و روش شناسیهای تدریس در پنجاه سال اخیر به خود دیده است و CLT باعث تجدید نظر در روش های طراحی برنامه درسی و روشهای تدریس شده است. ما میتوانیم روند آموزش زبان در پنجاه سال اخیر را به سه مرحله دسته بندی نماییم:
مرحله اول: روش سنتی(traditional approaches) (تا اواخر سال 1960)
مرحله دوم:تدریس کلاسیک زبان به شیوه ارتباطی(classic communicative language teaching) ( 1970 تا 1990 )
مرحله سوم : تدریس امروزی زبان به شیوه ارتباطی ( از اواخر 1990تا کنون)
ابتدا اجازه دهید تا نگاهی به گذر از روش سنتی به روش کلاسیک تدریس به شیوه ارتباطی داشته باشیم.
مرحله اول : شیوه های سنتی (Traditional Approaches) ( تا اواخر سال 1960) :
همانطور که در بخش اوّل دیدید ، رویکردهای سنتی به آموزش زبان ، اولویّت آموزش را به توانایی های دستوری (GC) به عنوان پایه و اساس زبان داده بودند. آن رویکردها بر این باور بودند که دستور زبان را میتوان از طریق آموزش مستقیم و از روشی که تکرار تمرینات مختلف را در برداشته باشد فرا گرفت. روش تدریس دستور زبان به صورت مستقیم و براساس قیاس بود به نحوی که دانش آموزان با نکات دستوری آشنا شده و سپس فرصت و مجال تمرین و بکارگیری آنها را مییافتند ، بر خلاف روش غیر مستقیم که در آن به دانش آموزان جملاتی به عنوان نمونه و مثال که در بردارنده نکته دستوری مورد نظر بود داده میشود تا از آن نکته دستوری را در آورده و استنتاج نمایند.
این شیوه بر اساس این فرضیه بود که آموزش زبان به معنای ساختن منبع عظیمی از جملات و ساختارهای دستوری و یادگیری تولید و بکارگیری این جملات به صورت دقیق و سریع در موقعیت مناسب است. وقتی که اساس زبان ازطریق oral drilling و تکالیف کنترل شده(controlled practice) بنا شد ، چهار مهارت آموزش زبان معمولا به صورت توالی speaking ، listening ، reading و writing معرفی می شود.
تکنیکهایی(Techniques) که اغلب در این روش بکار میرفت شامل : حفظ مکالمه ها(memorization of dialogs) ، تمرینات سوال و جواب، تمرینهای جایگزینی(substitution drills) ، و انواع تمرینهای کنترل شده در خصوص صحبت کردن و نوشتن بود. بیشترین دقّت و توجه به تلفظ صحیح و دقیق کلمات و صحت نکات دستوری میباشد ، چرا که اگر دانش آموز اشتباهی انجام دهد ، این اشتباه بخش ثابتی از صحبت و آموخته او باقی میماند.
روشهای تدریس استوار بر این فرضیه عبارتند از :
o Audiolingualism ) also known as Aural-Oral )
o Structural-Situational Approach (also known as Situational Language Teaching)
در یک نوع درس بر اساسAudiolingual رویه های زیر به چشم می خورد.
1. دانش آموزان ابتدا به یک مکالمهی نمونه ( از طریق خواندن معلم و یا گوش دادن به نوار) گوش میدهند که حاوی ساختارهای کلیدی بوده و در آن درس بر آن تکیّه شده است. آنها هر خط مکالمه را به صورت جداگانه و تکی و یا گروهی تکرار می کنند . معلم به تلفظ ، لحن و تکیه صدا و روانی(fluency) آن دقّت و توجّه دارد. اشتباهات تلفّظ یا گرامر مستقیم و فوری اصلاح می شود. مکالمه به تدریج ، خط به خط حفظ میشود. یک خط در صورت نیاز به عبارتهای کوتاهتری تقسیم میشود. مکالمه با صدای بلند به صورت گروهی خوانده می شود. یک گروه جمله اول و گروه دوم جمله بعد را می گویند. دانش آموزان از کتابشان در طول این مرحله نباید استفاده کنند.
2. مکالمه با تغییر برخی از کلمات و یا عباراتهای کلیدی با خواسته ، علاقه و موقعّیت دانش آموزان تغییر و تطبیق داده می شود. این کار توسط خود دانش آموزان صورت می گیرد.
3. برخی از ساختارهای کلیدی موجود در مکالمه انتخاب و به عنوان تمرین و جملات الگو استفاده میگردد . این جملات ابتدا گروهی و سپس انفرادی تمرین میشوند. بعضی توضیحات دستوری شاید در طول این قسمت ارائه شود اما سعی می شود در حداقل ممکن باشد.
4. دانش آموزان اجازه دارند به کتاب درسی خود برای خواندن ، نوشتن و یا فعالیتهای واژگان براساس آنچه که مکالمه معرفی کرده و نیاز دارند مراجعه نمایند.
5. پیگیری فعالیتها ممکن است در آزمایشگاه زبان ، جایی که گفت و شنود و تمرین های بیشتری میتواند انجام شود صورت بگیرد.
طراحی دروس بر اساس situational approach
در یک درس طراحی شده بر اساس "رویکرد موقعیتی" (situational approach) سه مرحله متوالی که با عنوان P-P-P معروف و شناخته شده است غالبا بکار گرفته می شود. ارائه(Presentation) ، تمرین (Practice ) و تولید(Production) .
• ارائه و معرفی (Presentation) : ساختار جدیدی از دستور زبان غالبا در ضمن یک مکالمه یا متنی کوتاه ارائه میشود. معلم این ساختار جدید را شرح و توضیح داده و درک دانش آموزان از آن را کنترل مینماید.
• تمرین(Practice) : دانش آموزان ساختار جدید را در متنهای کنترل شده از طریق تمرینهای جایگزینی تمرین مینمایند.
• تولید (Production) : دانش آموزان ساختار جدید فراگرفته را در متنهای مختلف که اغلب آنها را خودشان نشوته اند بکار میبرند تا در استفاده از این ساختار روان شوند.
ساختاردرس ها به صورت P-P-P به طور گسترده ای در آموزش زبان مورد استفاده قرار گرفته و همچنان در قالبهای اصلاح شده ای ، امرزوه نیز مورد استفاده قرار می گیرد.
بسیاری از محتواهای درسی که بر پایه صبحت کردن و یا ساختارهای دستوری طراحی شده است در ابتدا توجه و تمرکز در آنها بر درک مطلب و تشخیص آن متمرکز شده است. مثالهایی از نکته جدید درسی نیز در آنها گنجانده شده است . در ادامه ، دانش آموزان باید نکتهی ارائه شده در از متنها و جملاتِ مشخص و کنترل شده توسط معلم ، تمرین نمایند تا مطلب به خوبی برای آنها مشخص شود. در مرحله سوم ، تمرینهای آزاد مختلفی برای تولید جملات ومتن ، با رعایت نکته جدید فراگرفته شده با تمرکز بر ایجاد ارتباط کلامی باید انجام گیرد.
ساختار و فرضیهای که دریک درس بر اساس P-P-P بکار رفته است ، در سالهای اخیر به شدّت مورد انتقاد قرار گرفته است . به عنوان نمونه Skehan (1996, p.18) میگوید: نظریه و تئوری شیوه P-P-P به طور کامل بیاعتبار و بدنام شده است. عقیدهای که در آن یادگیری بر اساس حالتهای خودکار و غیر ارادی قلمداد میشده است ، از نظر زبان شناسی(linguistics) و روانشناسی(psychology ) دیگر مترود شده و بی اعتبار شده است.
بر اساس تاثیر تئوری CLT ، روشهای مبتنی بر ساختارهای دستوری (grammar-based methodologies) مثل p-p-p به تدریس وظیفه ای و تجربه ای (functional and skills-based teaching) مبدل شده و فعالیتهای مرتبط با صحت و درستی(accuracy activities) از قبیل تمرینهای گرامری (drill and grammar practice) با فعالیتهای روانی(fluency activities) با تمرکز بر کارهای گروهی جایگزین شده اند.
این موضوع منجر به ظهور ایده آموزشی جدیدی شد (Brumfit 1984) که در آن نیاز دانش آموز به دستور زبان براساس عملکرد وظایف زبانی تعریف می شود در اینجا می توان دو مرحله را مشاهده نمود که متاثر از این ایده هستند .
مرحله دوم : Classic Communicative Language Teaching (1970 تا 1990)
در سال 1970 ، واکنشهایی نسبت به شیوهی تدریس سنتی زبان آغاز شد و خیلی زود شیوه جدیدی در سرتاسر جهان منتشر شد و شیوههای قدیمیتر مانند Audiolingualism و Situational Language Teaching از دور خارج شدند. محوریّت دستور زبان (گرامر) در آموزش و یادگیری زبان زیر سؤال رفت و بحثها به این سمت و سو رفت که توانایی در یک زبان فقط شامل توانایی در دانش گرامری نیست.
در حالی که قدرت و توانایی گرامری(grammatical competence) برای تولید جملات امری ضروری است ، امّا باید توجّهات را به سمت و سوی دانش و مهارتهای مورد نیاز برای استفاده از ساختارهای دستوری و دیگر جنبه های مورد اقتضای زبان برای اهداف مختلف ارتباطی از قبیل بیان درخواستها ، ارائه مشاوره ، پیشنهاد ، شرح خواسته و نیاز و موارد دیگر نیز معطوف نمود که هدف اصلی از آموزش زبان نیز همین موارد هستند ، یعنی هدف اصلی توانایی برقراری با دیگران است و در این بین آنچه که برای استفاده از زبان برای ارتباط کلامی لازم است ، توانایی و قدرت برقراری ارتباط (communicative competence) است.
این موضوع ، در بردارنده مفهوم گسترده تری از صرف تواناییهای گرامری است و همانطور که در بخش اول دیدیم ، شامل دانستن اینکه در یک موقعیت چه چیزی گفته شود ،شگونه گفته شود ، مخاطبان که هستند، نقش و نیّت های طرفین و... میشود. سرفصلها و محتواهای درسی و روشهای تدریس این قبیل موضوعات را در بر ندارند. با توجّه به این فرضیه ، به نظر میرسد که این نوع از آموزش به شیوهای غیر رسمی اشاره دارد. ایده و اندیشه توانایی ارتباطی این است که تنها تواناییهای دستوری و گرامری هدف آموزش زبان نیست. سؤالی که باید در اینجا بدان پاسخ داده شود این است که چه سرفصلها و محتوایی میتواند منعکس کننده فرضیهی شیوهی ارتباطی (CC) باشد و چه پیامدهایی را در روش تدریس زبان به همراه دارد؟
شیوهی تدریس ارتباطی شور و شوق و هیجان زیادی را وقتی برای اوّلین بار به عنوان یک روش تدریس جدید در سال 1970 تا 1980 معرفی شد به راه انداخت و معلّمان و مؤسسات آموزش زبان در سرتاسر جهان خیلی زود شروع به نوسازی تدریس ، سرفصلها و مواد و ابزار کلاس نمودند. در برنامه ریزی یک دورهی زبان از طریق شیوه ارتباطی (CC) دیگر نکات دستوری و گرامری نقطه شروع نبودند. نگاه و شیوه جدیدی برای آموزش زبان نیاز بود که متانسب با آن باید این نگاهها نیز اصلاح مي شد. در کشور ما نیز این امر شاید کمی مغفول مانده است. در ابتدا باید نگاهها به شیوه آموزش در دبیران تغییر کند.
به جای آنکه به سادگی نیاز به دستور زبان و واژگان به عنوان نیاز اصلی فراگیران معرفی شود ، میبایست سرفصل و محتوایی معرفی میشد که در بردارندهی خصایص و جنبههای زیر باشد تا بتواند توانایی برقراری ارتباطی فراگیر را گسترش دهد.
1- هدف اصلی آموزش زبان توسط فراگیر ، شاید یک هدف جزئی بوده و بخواهد زبان را برای موارد خاصی مثل استفاده در مقاصد تجاری ، صنعت هتل داری و یا برای سفر استفاده نماید.
2- این امر که زبان مقصد را در کجا میخواهند صحبت نمایند مثلا در اداره ، فرودگاه ، یا در یک مغازه باید در نظر گرفته شود.
3- نقش اجتماعی تعریف شدهای برای دانشآموزان و هم صحبتهایشان باید در زبان مقصد در نظر گرفته شود. به عنوان نمونه به عنوان مسافر ، به عنوان یک فروشنده که با مشتری صحبت میکند و یا به عنوان یک دانش آموز در مدرسه
4- در چه رویدادهای ارتباطی دانش آموزان میخواهند شرکت کنند: زندگی روزمره ، موقعّیتهای حرفهای و شغلی ، موقعّیتهای تحصیلی ، برقراری تماس تلفنی ، شرکت در مکالمات اتفاقی و یا شرکت در یک جلسه .
5- نقشها و وظایف زبانی (language functions) شامل رویدادها و یا مواردی میشود که فراگیر میخواهد قادر به انجام آن از طریق زبان باشد. به عنوان مثال : introductions ، explanationsو ...
6- ایده ها و نظرها و مفاهیم و یا آن چیزی را که فراگیر نیاز دارد تا بتواند صحبت کند را نیز در بر دارد. مثل اوقات فراغت ؛ امور مالی ؛ تاریخ و مذهب و ...
7- بحث از مهارتهایی که در هم تنیده هستند ، سخنرانی و مهارتهای فصاحت و بلاغت مثل : قصّه گویی ، ارائه توضیحات مؤثّر در امر کسب و کار و تجارت.
8- محتوای دستوری که مورد نیاز یادگیر است.
9- محتوای لغوی و واژگانی که مورد نیاز است .
در طراحی یک دورهي آموزشی موارد فوق باید در نظر گرفته شوند تا بتوان یک دورهی آموزشی با محتوایی با مرتبط با شیوه مورد نظر که همان شیوه ارتباطی است فراهم آورد. این امر منجر به دو جهت گیری مهم جدید در سالهای 1970 و 1980 گردید . یکی پیشنهاد برای محتوای برنامههای درسی ارتباطی و دیگری حرکت بر اساس ESP (English for Specific Purposes)
الف - طرحهای مورد نظر در شیوه ارتباطی به عنوان سرفصلهای درسی
برنامه درسی شیوه سنتی معمولاً لغاتی را که دانش آموزان نیاز به یادگیری داشتند و بخش های دستوریی که باید در آنها چیره میشدند را در برداشته و ارائه میکرد و این به طور معمول به صورت درجه بندی شده از ابتدا تا سطح پیشرفته روند حاکم بوده است. اما محتوای درسی در شیوه ارتباطی (Communicative Syllabus) باید به چه صورتی باشد؟
تعداد جدیدی از انواع این محتواها توسط حامیان روش CLT ارائه شده است که عبارتند از :
1- برنامه درسی مبتنی برمهارت :
تمرکز بر روس چهار مهارت خواندن و نوشتن و گوش دادن و صحبت کردن و تجزیه
هر کدام از این مهارتها به مهارتهای خرد و کوچک . به عنوان مثال مهارت گوش دادن باید بیشتر در جزئیات و خرده مهارتهای زیر تشریح شود:
• شناخت کلمات کلیدی در مکالمات
• شناخت موضع یک مکامله و گفتگو
• شناخت نگرش شخص صحبت کننده نسبت به یک موضوع
• شناخت مرجع زمان گفتار
• توان پیگیری صبحت مخاطب در سرعتهای مختلف
• شناخت اطلاعات کلیدی از نقل قول
طرفداران CLT با این حال بر رویکرد یکپارچگی مهارتها(integrated skills)در تدریس مهارتهای آموزش زبان تاکید دارند. چرا که در زندگی واقعی این مهارتها اغلب با هم به وقوع می پیوندند لذا بر اساس این استدلال باید آنها با همدیگر در تدریس مرتبط و آمیخته باشند.
2- برنامه های درسی وظیفه محور (Functional syllabuses) :
این برنامه ها بر اساس وظایفی که فراگیر باید قادر به انجام آنها در زبان انگلیسی باشد سازمان مییابد مثل ابزار دوست داشتن و دوست نداشتن ، ارائه و پذیرش عذرخواهی ، معرفی کسی و ارائه توضیح و...
توانایی ارتباطی به عنوان تسلّط بر وظایفی برای برقراری ارتباط در سطح گستردهای از شرایط و موقعّیّتهای مختلف معرفی میشود. واژگان و نکات دستوری سپس بر اساس این وظایف مشخص و ارائه میشوند. نهایتاً ترتیبی از فعالیتهای مشابه به چرخه درسهای p-p-p ارائه و تمرین میشود.
به زودی روشن گردید که به هر حال یک برنامه درسی نیاز به شناسایی تمام اجزای مربوط به یک زبان را دارد و برای اولین بار به طور گسترده ای برنامه درسی ارتباطی در چهارچوب کلاسیک CLT مورد پذیرش قرارگرفت و با عنوان " Threshold Level " (مرحله آستانه) نامگذاری شد.( Van Ek and Alexander 1980)
ب- انگلیسی برای اهداف خاص:
طرفداران CLT همچنین این موضوع را که بسیاری از فراگیران زبان انگلیسی آن را برای اینکه در زمینهی شغلی مشخص و یا رشته خاص دانشگاهی میخواهند استفاده کنند تصدیق میکنند. برای آنان این نکته حائز اهمّیّت است که نوع خاصی از زبان و مهارتهای ارتباطی که مناسب وظایف شغلی آنهاست به آنان آموزش داده شود.
به عنوان مثال : یک پرستار ، مهندس ، سرپرست پرواز ، خلبان ، زیست شناس و ... بیش از آنکه به زبان عمومی تسلط داشته باشند ، نیاز دارند که در رشته خود ، به حیطه زبان تسلط داشته باشند. این موضوع باعث نظمی در تجزیه و تحلیل نیازها ( استفاده از مشاهدات ، پرسشنامه ها ، مصاحبه ها ، تجزیه و تحلیل موقعیت ها و تجزیه و تحلیل نمونه های زبانی که در شرایط مختلف جمع آوری شده اند ) در راستای تعریف انواع ارتباط که فراگیران با توجه به نقش خود در یک حرفه و یا علم ، نیاز به چیرگی و تبحّر در آن را دارند را فراهم آورده است. تمرکز تجزیه و تحلیل نیازها (needs analysis) بر روی تعریف و تعیین خصوصیت های مشخص زبانی برای موارد ویژه و خاص بیش از اهداف عمومی است. بعضی از این تفاوت ها عبارتند از:
• تفاوتهای موجود در انتخاب لغات (vocabulary choice ) مورد استفاده
• تفاوت در گرامر و ساختارهای دستوری
• تفاوتهایی که در انواع متن های مورد استفاده موجود است
• تفاوتهای وظایف زبانی (language functions)
دوره های آموزشیESP بنابراین توانستند بسیار زود به منظور فراهم آوری نیازهای زبانی برای دانش آموزان دانشگاه ها ، پرستاران ، مهندسان ، پرسنل رستوران ، پزشکان ، پرسنل هتل ها ، خلبانان خطوط هوایی و ... جای خود را یافته و آشکار شوند.
روش شناسی (Methodology)
به همان میزان که بازنگری در فرایند طراحی دروس یک نیاز ضروری است ، شیوهی ارتباطی جدید ، این امر را که باید یک بازنگری در شیوهی تدریس زبان در کلاس صورت گیرد را نیز ضروری میرساند. این موضوع مورد بحث است که آیا فراگیران ، زبان را از طریق فرآیند ارتباط زبانی فرا میگیرند و آیا اینکه ارتباط زبانی معنیدار فرصت بهتری را برای آموزش نسبت به شیوه گرامر محور فراهم میآورد؟
اصول کلّی و عمدهی شیوه CLT را می توان در موارد زیر خلاصه نمود :
• تمرکز اصلی در آموزش زبان ، باید بر روی برقراری ارتباط زبانی زنده و واقعی باشد.
• فراهمآوری فرصت های مناسب برای آنکه فراگیران بتوانند دانسته ها و آموزشهای خود را تجربه کرده و بیازمایند.
• اشتباهات دانش آموزان باید تحمل شده و نادیده گرفته شود ، چرا که توانایی ارتباطی دانش آموزان در همین فرآیند در حال ساخته شده است .
• ایجاد فرصت مناسب برای آنکه فراگیران صحت و روانی (accuracy and fluency) در ارتباط کلامی را به طور همزمان گسترش دهند.
• مهارتهای زبان از قبیل صحبت کردن ، خواندن و گوش دادن را به همان صورتی که آنها در جهان واقعّیّت اتّفاق میافتند باید به هم مرتبط شوند.
• به دانش آموزان باید فرصت داده شود تا قوانین گرامری را استنتاج و کشف نمایند.
برای بکار بردن این قوانین و اصول کلی در کلاس درس ، نیاز به تکنیک ها و فعالیتهای جدیدی میباشد و همانطور که در مطالب قبل اشاره شد ، نیاز به نقشهای جدیدی برای معلم و دانش آموز در کلاس وجود دارد. به جای استفاده از فعالیتهایی که نیازمند تکرارهای دقیق و حفظ کردن جملات و الگوهای ساختاری و گرامری هستند باید فعالیتهایی جایگزین شوند که فراگیر لازم باشد در آنها بحث و گفتگوی معنادار و تعاملی پرمعنی داشته باشد. فعالیتهایی معنیداری که بر مبنای آنها بتوان توانایی ارتباطی دانش آموزان را گسترش داد.
فعالیت های کلاسی در شیوه تدریس ارتباطی
از زمان ظهور و پیدایش شیوهی CLT ، معلمان و نویسندگان محتوای درسی ، به دنبال پیدا کردن راه توسعهی فعالیتهای کلاس درس که بتواند منعکس کننده اصول روش ارتباطی باشد بوده اند. همانطور که در ادامه مطالب خواهید دید ، این تلاش تا کنون نیز ادامه داشته است . اصولی که بر اساس آن فعالیتها و مواد درسی نسل اول CLT طراحی شده اند ، هنوز پا برجا و مرتبط با تدریس زبان امروزی میباشند.لذا در این بخش به صورت خلاصه به انواع فعالیتهای اصلی که یکی از نتایج CLT است میپردازیم.
الف- فعالیت های سلالت و روانی در مقابل فعالیتهای دقت و صحت(Accuracy versus Fluency Activities)
یکی از اهداف CLT ، توسعه روان بودن و تسلط در هنگام استفاده از زبان است. روان بودن و تسلط طبیعی در زبان زمانی اتفاق میافتد که یک سخنران (کسی که در حال صحبت است) درگیر تعامل معنیدار و حفظ ارتباط قابل درک و مداوم با وجود محدودیت در توانایی های زبانی باشد. تسلّط بر زبان از طریق ایجاد فعالیتهای کلاسی به نحوی باید باشد که دانش آموزان مذاکره و مکالمه معنی دار داشته باشند ، از استراتژیهای ارتباطی استفاده کنند ، اشتباهات در فهم و یادگیری را تصحیح کنند و بر روی این امر که تعامل و ارتباط متوقف و قطع نشود کار نمایند.
تمرین Fluency در مقابل تمرین Accuracy که تمرکز آن بر روی ایجاد نمونههای صحیح استفاده از زبان است می باشد. تفاوت های بین این دو دسته فعالیت که یک دسته بر روی تسلط و دسته دیگر بر روی صحت و درستی تمرکز دارند را میتواند در موارد زیر خلاصه نمود:
فعالیتهای متمرکز بر تسلط (fluency)
• منعکس کننده استفادهی طبیعی از زبان
• تمرکز بر دستیابی به ارتباطات کلامی
• نیاز به استفادهي معنی دار از زبان
• نیاز به استراتژی های ارتباطی
• تولید زبانی ، که ممکن است قابل پیش بینی نباشد
• به دنبال اتصال استفاده زبان به مفهوم و محتوا
فعالیتهای متمرکز بر صحت (accuracy)
• منعکس کننده استفاده زبان در کلاس درس
• تمرکز بر شکل گیری نمونههای صحیح از زبان
• تمرین بر روی نمونه های کوچکی از زبان
• عدم نیاز به برقراری ارتباط کلامی معنی دار
• کنترل در انتخاب زبان
فعالیتهای مورد استفاده در کلاس درس زبان بر مبنای CLT
1- فعالیت Information-Gap (فقدان و نبود اطلاعات)
یکی از مهمترین جنبه های ارتباط در CLT ، مفهوم information gap است. این فعالیت برگرفته از این موضوع است که در ارتباط کلامی واقعی ، مردم به صورت معمولی برای به دست آوردن اطلاعاتی که به آن ها نیاز دارند با دیگران ارتباط برقرار میکنند. به عنوان مثال دانش آموزان کلاس به دو گروه A و B تقسیم می شوند. معلم دو دسته تصویر را کپی می کند. یک دسته برای گروه A که در بردارنده تصویر گروهی از مردم است و دسته دیگر برای گروه B که مشابه همان دسته اول ولی با کمی تفاوتی جزئی میباشد. دانش آموزان باید پشت به هم نشسته و سوالاتی برای پیداکردن تعداد تفاوتهای موجود در این تصاویر از هم بپرسند.
نمونه دیگری از این نوع فعالیت آنکه ، دانش آموزان در گروه های دو نفره باید ایفای نقش نمایند. به یک دانش آموز اطلاعاتی را که برای ایفای نقش به عنوان یک کارمند راهنمای ایستگاه راه آهن از قبیل زمان حرکت ها و قیمت بلیط ها و ... نیاز دارد داده می شود. دانش آموز دیگر نیاز به اطلاعاتی از قبیل زمان حرکتها و قیمت ها و ... دارد. آنها باید بدون نگاه کردن به کارت های راهنمایشان ، ایفای نقش کرده و اطلاعات مورد نیاز خود را به دست آورند.
ب- فعالیتهای پیچیده (Jigsaw activities)
این فعالیتها نیز بر اساس اصول حاکم بر فعالیت فقدان اطلاعات (information-gap) میباشد. به طور نمونه، دانش آموزان کلاس به گروههایی تقسیم میشوند و هر گروه قسمتی از اطلاعاتی را که برای کامل نمودن یک فعالیت نیاز است را در اختیار دارند. دانش آموزان کلاس باید با کنار هم گزاردن این اطلاعات کل فعالیت را تکمیل نمایند. برای انجام این کار ، آنها باید از منابع زبانی خود برای ایجاد ارتباطی معنی دار استفاده نموده و در برقراری ارتباط های کلامی معنی دار شرکت نمایند. مثالهای زیر نمونه هایی از این فعالیت است.
نمونه اول :
معلم یک صدای ضبط شده که در آن سه نفر در خصوص یک موضوع مورد علاقه ، نظرات خود را گفته و در باره آنها بحث میکنند را پخش میکند. معلم سه نوع مختلف فعالیت گوش دادن را طراحی و مهیا می کند. یکی از آنها متمرکز بر نقطه نظرات هر کدام از سه نفری که صحبت و بحث میکنند میباشد. دانش آموزان به سه گروه تقسیم شده و هر گروه از صحبتهای یکی از سه نفر در حال صحبت باید نکته برداری نمایند. در ادامه دانش آموزان باید مجددا به گروه های سه نفره که هرکدام از یکی از گروه های قبلی A, B, C باید باشند تقسیم شوند. آنها باید با توجه به نکته هایی که یادداشت برداری نموده اند باید ایفای نقش نموده و بر روی آنها بحث نمایند.
نمونه دوم :
معلم یک داستان را انتخاب و آن را به بیست قسمت یا به تعداد دانش آموزان کلاس تقسیم می کند. هر دانش آموز یک قسمت از داستان را می گیرد. دانش آموزان می بایست در کلاس حرکت کرده و با گوش دادن به هر قسمت که باید با صدای بلند خوانده شود ، تصمیم می گیرند که قسمت در اختیار آنها متعلق به کدام قسمت داستان است. سرانجام دانش آموزان باید تمام داستان را با هم به ترتیب درست آن مرتب نمایند.
ج - انواع فعالیتهای دیگر در CLT
فعالیتهای دیگری نیز در CLT استفاده میشوند که عبارتند از:
1- Task-completion activities:
پازل ها ،بازی ها ، نقشه خوانی ، و فعالیتهای دیگری که در آنها برای تکمیل نمودن و انجام فعالیت از منابع دانش زبانی دانش آموز باید استفاده شود.
2- Information-gathering activities :
پیمایش و جمع آوری اطلاعات دانش آموزان ، مصاحبه و جستجوهایی که در آنها برای جمع آوری اطلاعات لازم است از دانش زبان دانش آموزان استفاده شود.
3- Opinion-sharing activities :
فعالیت هایی که در آنها دانش آموزان ارزشها ، نظریه یا عقاید را با هم مقایسه کنند. مانند فعالیت رتبه بندی که در آن دانش آموزان شش کیفیت را بر اساس اهمیت آنها باید مرتب نمایند. مانند دسته بندی کلمات بر اساس معنی آنها
4- Information-transfer activities :
در اینگونه فعالیتها دانش آموزان باید اطلاعاتی را که در یک فرم ارائه شده است را مطالعه و برداشت نموده و در فرم متفاوت دیگری پر نمایند. مثلا متنی را بخوانند و بر اساس آن تصویری رسم و یا رنگ نمایند و یا مثلا راهنمایی آنکه چگونه باید از محل A به Bرفت را مطالعه می کنند و سپس نقشه ای را که در آن به ترتیب این مسیر نمایش داده شده باشد را ترسیم می کنند یا اطلاعاتی را در خصوص یک موضوع مطالعه نموده و سپس بر اساس آنها یک نمودار را ترسیم کنند.
5- Reasoning-gap activities :
فعالیتهایی که در آنها اطلاعات جدیدی از یک دسته اطلاعات ارائه شده از طریق یک فرآیند استنتاج ، استدلال عملی و کاربردی و ... ، استنباط می شود. به عنوان مثال: برآورد کردن و طرح ریزی بر روی زمانبندی کار یک معلم بر اساس زمانبدی کلاسهایی که به او داده شده است.
6- Role plays:
در این فعّالیّتها ، نقش هایی به دانش آموزان واگذار شده و بالبداهه صحنه ای را راه اندازی کرده و یا بر اساس اطلاعات و راهنمایی های داده شده تغییر نقش دهند.
تاکید بر روی فعالیتهای دو نفره و گروهی
بسیاری از فعالیتهای که در قسمت قبل بحث شد ، اساسا به صورتی طراحی شده اند که به صورت دو نفره و یا گروه های کوچک باید اجرا شوند . از طریق تکمیل نمودن فعالیت ها به این شیوه ، منطقی است که فراگیران چند منفعت به دست آورند :
• از طریق گوش دادن به اعضای دیگر گروه ، می توانند زبان را فراگیرند.
• آنها می توانند تولیدات زبانی بیشتری را نسبت به زمانی که در مقابل معلم صحبت می کنند داشته باشند.
• سطح انگیزشی آنها می تواند رو به افزایش باشد.
• آنها فرصت و شانس گسترش تسلط و روانی کلام را پیدا می کنند.
• اشتباهات آنها در فرآیند فعالیتهای گروهی مرتفع میشود.
روند جاری درتدریس زبان به شیوه ارتباطی Current trend in CLT
از سال 1990 تا کنون ، شیوهی ارتباطی به طور گسترده ای گسترش یافته است. زیرا که این شیوه مجموعهای بسیار عمومی در خصوص اصول مرتبط با ایدهي توانایی برقرای ارتباط communicative competence به عنوان هدف اصلی تدریس یک زبان خارجی یا زبان دوم را بیان کرده و در این مسیر سرفصلها و شیوه و روشهای ارتباطی برای رسیدن به این هدف را معین نموده است.
اصل نظری و عملی امروزی تدریس زبان به شیوه ارتباطی ، تعداد متفاوتی از نمونه ها و مدلهای آموزشی را بکار بسته است. و از آنجا که از منابع مختلف و گوناگونی استفاده میکند ، لذا اصول عملی واحدی که بتوان خصوصیات روش تدریس زبان به شیوه ارتباطی امروزی را بر اساس آن تعیین نمود مورد تفاوق نمیباشد ، بلکه روش تدریس ارتباطی زبان امروزی به مجموعهای از اصول متفق علیه اشاره دارد که به شیوههای مختلفی با توجه به موقعیت ، سنّ و سال فراگیران ، اهداف یادگیری فراگیران و مواردی دیگر قابل اجرا و اعمال میباشد. هسته مرکزی فرضیهها و یا متغیرهایی که خصوصیات شیوه ارتباطی امروزی را تعیین میکند به شرح زیر است.
ده فرض اصلی آموزش زبان به شیوه ارتباطی
1- یادگیری زبان دوّم زمانی تسهیل میشود که فراگیران در یک ارتباط معنی دار و تعاملی درگیر شوند.
2- فعّالیّتها و تمرینات یادگیری مؤثر در کلاس درس ، این فرصت را برای دانش آموزان فراهم میآورند که مکالمهای معنی دار داشته و منابع زبانی خود را گسترش دهند ، با چگونگی استفاده واقعی از زبان آشنا شوند و در یک تعامل میان افراد شرکت کرده و نقش داشته باشند.
3- ارتباط معنیدار نتیجه پردازش محتوایی مرتبط ، هدفمند و جالب و جذّاب توسط دانش آموزان میباشد.
4- برقراری ارتباط یک فرآیند کل نگر و جامع است که اغلب بر استفاده از مهارت های زبانی استوار است.
5- یادگیری زبان هم از طریق فعالیتهایی که شامل استنتاج و کشف قوانین زبانی استفاده شده در آن فعالیتها انجام پذیر است و هم از تجزیه زبان و انعکاس و بازخورد آن .
6- یادگیری زبان یک فرآیند تدریجی است که شامل استفاده خلّاقانه از زبان و آزمایش و خطا است . اگرچه اشتباهات محصول طبیعی فرآیند یادگیری است ولی هدف اصلی از یادگیری یک زبان استفاده از زبان به صورت روان و دقیق میباشد.
7- زبان آموزان ، مسیرهای یادگیری زبان ، پیشرفت در سرعت های مختلف و نیازها و انگیزه های متفاوت برای یادگیری زبان را گسترش می دهند.
8- یادگیری موفق زبان منوط به استفاده از یادگیری مؤثّر و فعّال و استراتژیهای برقرای ارتباط می باشد.
9- نقش معلم در کلاس درس زبان تسهل کننده است ، معلم کسی است که محیطی سودمند جهت یادگیری زبان را ساخته و فرصت هایی برای استفاده و تمرین زبان توسط فراگیران را فراهم می آورد تا استفاده و آموزش زبان بازخوردی داشته باشد.
10- کلاس مکانی عمومی است که در آن فراگیران از طریق همکاری و سهیم شدن فرا می گیرند.
مشی فعلی شیوهی آموزش به شیوه های پیشین آموزش به روش ارتباطی متصل شده و تا حدّی مواردی را به شیوه های قدیمی اضافه کرده است. بنابراین فعالیتهای کلاسی نوعا دارای خصایص زیر می باشند:
• این فعالیتها به دنبال گسترش توانایی ارتباطی دانش آموزان از طریق پیوند پیشرفت دستور زبان به توانایی برقراری ارتباط هستند. از این رو ، دستور زبان جداگانه آموزش داده نمیشود بلکه اغلب از یک فعالیت ارتباطی ناشی می شود که بدینسان بخش های خاص دستوری که در آنجا مورد نیاز است را ایجاد می کند. دانش آموزان باید فعالیت را انجام داده و سپس بعضی از خصوصیتهای زبانی که بازخورد فعالیتشان است را مشاهده نمایند.
• آنها نیاز به بر قراری ارتباط ، تعامل و گفتگوهای معنی دار از طریق فعالیتهایی از قبیل حلّ مسأله ، اشتراک گذاری اطلاعات و ایفای نقش می باشند.
• آنها فرصت های مناسب برای یادگیری دستور زبان به شیوهی غیر مستقیم را به خوبی روش مستقیم فراهم میکنند.
• از ظرفیت بوجود آمده از ارتباطات بین زندگی و علایق دانش آموزان کمال استفاده را میبرند.
• این فعالیتها به دانش آموازن این اجازه را میدهند تا به یادگیری به وسیله اجرای آنچه که در زندگی خود فراگرفته اند جنبه شخصی بدهند. امکانات کلاسی معمولا از متن های معتبر جهت ایجاد انگیزه بهره میبرند و نمونه های صحیحی از زبان را فراهم میکنند.
Jacobs , Farrell قائلند که در شیوه ارتباطی نوین باید تغییراتی به شرح زیر ایجاد شوند .این تغییرات عبارتند از:
1- استقلال فراگیر: دادن حق انتخاب بیشتر به فراگیر در طول دوره در خصوص انتخاب و بکارگیری عبارات . استفاده از گروه های کوچک و همچنین استفاده از خود ارزیابی مثالی از این مورد است.
2- طبیعت اجتماعی یادگیری زبان : یادگیری امری فردی و یا فعّالیّتی شخصی نیست بلکه یک امر اجتماعی است که بستگی به تعامل با دیگران دارد. جنبشی که به عنوان یادگیری مشارکتی شناخته میشود بر این نظریه تاثیر گذاشته است.
3- یکپارچه سازی برنامه درسی : ارتباط بین رشته های مختلف برنامه درسی اهمیت داده می شود ، لذا انگلیسی به عنوان یک موضوع واحد لحاظ نمی شود بلکه به بقیه رشته های درسی ارتباط دارد. یادگیری متن محور (text-base instruction) منتج به این نظریه می شود و به دنبال افزایش روانی در انواع متن که در طول یک دوره آموزشی استفاده می شود می باشد. کار پروژه در آموزش زبان همچنین نیاز دارد تا دانش آموزان موضوعات مختف را در خارج از کلاس تجربه و کاوش کنند.
4- تمرکز بر معنی : معنا به عنوان نیروی محرک یادگیری لحاظ می شود. آموزش محتوا محور منعکس کننده این نظریه میباشد(Task-based instruction) و به دنبال شناسایی معنی از طریق محتوا و هسته فعالیتهای آموزش زبان می باشد.
5- تنوّع : فراگیران به شیوه های مختلفی یاد می گیرند و توانایی های مختلفی دارند. آموزش ، نیازمند به حساب آوردن این تفاوتهاست نه آنکه دانش آموزان را مبجور به یک نمونه واحد نمود. در آموزش زبان ، این امر باعث تاکید بر گسترش استفاده از آگاهی ها و استراتژیهای یادگیری توسط دانش آموزان است.
6- مهارتهای فکر کردن : زبان می بایست به عنوان شیوه ای برای گسترش مهارتهای فکر کردن استفاده شود. در آموزش زبان ، این بدان معناست که دانش آموزان زبان را به هدف خود زبان فرا نمی گیرند بلکه زبان را برای آنکه مهارتهای فکر کردن خود را فرای از کلاس زبان گسترش دهند یاد می گیرند.
7- ارزیابی جایگزین : شکل های جدیدی از ارزیابی نیاز است تا جایگزین سولات چند گزینه ای قدیمی و یا دیگر مورادی که مهارت های جزئی را می سنجند گردد. شیوه های گوناگون ارزیابی مثل مشاهده، مصاحبه ، روزنامه و portfolios میتوانند برای ساخت تصویری جامع از آنچه که دانش آموزان می توانند در زبان دوم انجام دهند استفاده شوند.
8- معلمان به عنوان همیار فراگیران : معلم به عنوان یک تسهیل کننده است ، کسی که به صورت مستمر تلاش دارد انتخاب های مختلفی را مثل یادگیری از طریق انجام دادن فراهم آورد . در آموزش زبان ،این امر باعث جذابیت در کاوش عملی و شکل های دیگر پژوهش های کلاسی می شود.
در این مختصر سعی شد تا ضمن بیان تاریخچهای از روند شکل گیری CLT به اصولی کلی از این نگرش اشاره شود. در تهیه کتاب درسی زبان انگلیسی با عنوان English for schools که به حول و قوه الهی از ابتدای سال تحصیلی جاری شاهد اجرای آن در سطح کشور خواهیم بود ،از اصول حاکم بر این نگرش پیروی شده است. اگرچه مطالب ارائه شده به صورت بسیار مختصر و ناقص بوده اند ،لیکن برای آشنایی اجمالی همکاران از اصول ، فعالیتهای کلاسی و نحوه طراحی سرفصل ها میتواند مفید باشد.
مطالب مشابه :
دانلود آموزش مصاحبه شغلی به زبان انگلیسی Job Interview Skills
دانلود آموزش مصاحبه شغلی به زبان انگلیسی Job معرفی سایت. ضمن ساختن خود در یک مصاحبه
معرفی یک کتاب که به درد مصاحبه استخدامی میخوره و یک نمونه از مصاحبههای استخدامی
(بیوگرافی خود به زبان انگلیسی یا شرح در بخش مصاحبه معرفی سایت های مربوط به
نکاتی جهت موفقیت در مصاحبه حضوری دکتری
معمولا فاصله بین اعلام اسامی معرفی شدگان به مصاحبه انگلیسی در خود را در جلسه مصاحبه
منابع دروه دکتری و سهم مصاحبه در قبولی
آموختن الفبای زندگی به مدد شناخت خود و به منظور شركت در مصاحبه از انگلیسی در سطح
آشنایی با رویکرد CLT در آموزش زبان انگلیسی
آشنایی با رویکرد clt در آموزش زبان انگلیسی معرفی میشد که در به نقش خود در
مصاحبههای استخدامی
(بیوگرافی خود به زبان انگلیسی یا شرح در بخش مصاحبه خودمو که معرفی کردم
نکات مصاحبه دکتری - 1
معمولا فاصله بین اعلام اسامی معرفی شدگان به مصاحبه و خود را به انگلیسی در
مصاحبه در پروسه های مهاجرتی چگونه است؟
شرکت کنندگان در مصاحبه بایستی به خود را معرفی به زبان انگلیسی یا فرانسه
مصاحبه با مجله رشد زبان (تخصصی)
برای انجام مصاحبه به این خود را معرفی محترم زبان انگلیسی در تجدید نظری که
خلاصه اسرار موفقیت در مصاحبه دکتری
موفقیت در مصاحبه که به صورت که خود را معرفی کرده و به طور که به زبان انگلیسی
برچسب :
معرفی خود به انگلیسی در مصاحبه