صندلی داغ

مصاحبه ویژه با دكتر دانشور

---------------------------------------------------------------------------------------------------------------

صندلي داغ: سلام بچه ها....

اين مصاحبه رو با كسي انجام دادم كه همه ي ما ايشون رو ميشناسيم و واسه ما بهترين استاد تو دانشگاه هست درسته كه يه خورده سخت گير هستن ولي همه ما ايشون رو بهترين الگو در اين دانشگاه ميدونيم،شايد اين آرزوي خيلي از ما ها باشه كه روزي بخوايم به مقام دكتر دست پيدا كنيم،پس براي اينكه بيشتر با ايشون آشنا بشيم اين مصاحبه رو با ايشون انجام دادم.

لازم بگم كه به خاطر وقت كمي كه استاد در اختيار من قرار دادن و همكاري نكردن شما باغباني ها با من در طرح سوالها،تعداد سوالات پرسيده شده كم ميباشد.

و لازمه که در همین ابتدا یه تشکر ویژه از دکتر دانشور داشته باشم که در این سه روزه که من مدام میرفتم پیششون و واقعا از نزدیک دیدم که با وجود مشغله کاری زیاد و تلاشهای فراوان که برای گروه میکردند،دعوت من رو پذیرفتند، و با خوشرویی به سوالات من جواب دادن،استاد یه بار دیگه از شما تشکر میکنم.

صندلي داغ: سلام استاد خسته نباشيد، اگه ميشه يه بيوگرافي از خودتون بگيد.

دكتر: خدمت شما كه عرض كنم كه من در سال 1329 در شهر آباده از شهرهاي استان فارس به دنيا اومدم، تحصيلات ابتدايي و دبيرستان رو تو همين شهر بودم و خدمت شما كه عرض كنم كه بعد از گرفتن ديپلم در سال48، خدمت شما كه عرض كنم كه در اولين دوره كنكور سراسري قبلا كه دانشگاه ها خودشون كنكور ميگرفتن، شركت كردم. لازمه كه توضيح بدم كه تو اون زمان سال48 دانشكده كشاورزي جندي شاپور از نظر به اصطلاح كيفيت و اهميت در رديف دانشكده پزشكي كشور بود بنابراين من در حاليكه رتبه پزشكي رو هم داشتم ولي به رشته كشاورزي اومدم.

صندلي داغ: استاد رتبه هاي كه در اين چند سال از همون كنكور سراسري گرفته تا دكترا رو كه گرفتيد رو برامون بگيد.

دكتر: يادم نيست ولي در اون موقع شهر آباده ما كلا سه نفر قبولي كنكور داديم ولي من رتبه ام برا رشته كشاورزي در آزمون سراسري خيلي خوب بود،معدلها براساس الف،ب،ج و د بود و من به اصطلاح معدل ب داشتم.

كارشناسي ارشدم رو من تو دانشگاه آمريكا گرفتم در دانشگاه ویزی نویز شهر غوربانا شامپین دانشگاه ايالاتي الینوی.(نمیدونم که اسامی درست نوشتم یا نه) ايالات آمريكا هر كدومشون يك دانشگاه ايالاتي دارن كه اينها كيفيتش خيلي بالاست. دانشگاه ویزی نویز،هفتمه يكي از دانشگاه هاي بزرگ در آمريكاست كه من اونجا يه امتياز خيلي خوب گرفتم.البته من اونجا اينقدر فعاليتم در آزمايشگاه خوب بود كه من رو اونجا بورسيه كردن و ماهيانه به من حقوق ميدادن.

صندلي داغ: استادهاي دوره خودتون رو چگونه ارزيابي ميكنيد؟

دكتر:استادهاي اون دوره،ما استادهاي بسيار خوبي داشتيم كه اينها خدمت شما كه عرض كنم كه اون موقع تو كشور بي نظير بودن و همين الان هم تو دنيا بي نظير هستن،آقاي دكتربهبوديان كه گلكاري بهمون درس ميداد،آقاي دكتر احمدي بود كه به ما فيزيولوژي درختان ميوه درس ميداد،خدمت شما كه عرض كنم كه استاد دكتر مير عمادي بود كه ميوها رو بهمون درس ميداد،اينها معلم هاي به اصطلاح گروه بودن كه اكثرا تحصيل كرده آمريكا بودن و اكثرا به علت اول بودن در دانشگاه خودشون اونجا فوق دكتراي افتخاري بهشون دادن،و الان كه من با شما صحبت ميكنم آقاي دكتر بهبوديان كه اون موقع معلم ما بود،ايشون الان مدير گروه دانشگاه نيوزيلند هستن و چند سال پيش ايشون با تعدا زيادي از كتابها و مقاله وتحقيق به اصطلاح استاد نمونه هم شد.

صندلي داغ: علوم باغباني از كي وارد حيطه آموزشي شد؟

دكتر: علوم باغباني از زمانيكه كه دانشگاه كشاورزي در ايران تاسيس شده كه احتمالا سالهاي29به بعد بوده از همون ابتدا به اصطلاح رشته باغباني هم در كرج بوده هم در ملاثاني. از رشته هاي بسيار قديميه، تا اون موقع كه هم كرج بوده هم به اصطلاح ملاثاني،به اصطلاح از نظر كيفيت دانشگاه ملاثاني بالاتر از كرج بوده.

صندلي داغ:استاد از همكلاسيهاي اونوقتتون بگيد؟الان اطلاع دارين كجا هستن؟

دكتر: همكلاسيهامون چندتاشون خارجن برا ادامه تحصيل رفتن و ديگه نيومدن،خدمت شما كه عرض كنم كه چند تاشون هم كه در ايران هستن بعد از فارغ التحصيل شدن جذب بازار كار شدن اينها اكثرا مسئوليتهاي اداري داشتن والان بازنشست شدن.

صندلي داغ: استاد چه تفاوتي بين دانشجوهاي دوره خودتون با دانشجوهاي الان ميبينيد؟

دكتر:اصلا قابل مقايسه نيست،يكي از دلشورهاي من براي قشر دانشجو همين كه ما اگه بخوايم دانشجوهاي زمان قبل رو با الان مقايسه كنيم،دانشجوهاي زمان قبل حالا نه من اينجوري بودم بلكه جو اينجوري بود اينها افرادي بودن كه احترام به معلم رو زياد نگه ميداشتن، به معلم احترام ميذاشتن حتي ما نوبت گذاشته بوديم كه قبل از اينكه استاد بياد تخته رو پاك ميكرديم،اگر به اصطلاح كاري داشت يا وسيله ي ميخواست همه ميدويدند و موقعيكه استاد ميومد سر كلاس هيچكي نطق نميكرد وحتي بعضي از كلاسهاي ما به دو و نيم ساعت هم طول ميكشيد كسي كوچكترين اعتراضي نميكرد ميزاشتن تا استاد حرف خودش رو بزنه و ما ميگفتيم كه الان كه استاد از خودش وقت ميزاره مايه ميزاره،چه دليلي داره كه ما اعتراض بكنيم، اصلا سابقه نداشته نه در كلاس ما بلكه تو همه ي كلاساي ديگه اگه استاد ميخواست چندين ساعت درس بده هيچكي اعتراض نميكرد،حتي من يادم مياد مرحوم دكتر صدر(خدا رحمتش كنه) در درس گياهشناسي2،خردادماه كه هوا خيلي گرم بود عمليات ما رو ميبرد تو آزمايشگاه خيلي كوچيك جاي تنگي بود،هوا خيلي گرم بود كولر نبود،پنكه نبود اين ميخواست دو ساعت وايسه راجب مرفولوژيو و اسامي علمي گياهان صحبت كنه تو اون گرما اصلا هيچكي كوچكترين اعتراضي نميكرد ولي متاسفانه دانشجوهاي امروز هنوز نيومده سركلاس خسته ست،هنوز نيومده ميخواد بره،اصلا رعايت احترام به استاد، به قداست دانشگاه و كلاس رو رعايت نميكنه و خدمت شما كه عرض كنم كه اكثرا مياند سر كلاس با موبايل دارن بازي ميكنن،تو كلاس من كه نبوده ولي من شنيدم تو كلاسهاي ديگه بوده ولي من اجازه نميدم كه سر كلاس من با موبايل بازي كنه يا شنيدم آدامس ميجون يا بعضي ها با شيشه آب ميان سر كلاس اصلا دانشجو مثل اينكه راه خودش رو گم كرده و نميدونه كه وقتي مياد سر كلاس وارد محيط مقدسي شده مثل اينكه به يه امامزاده ي ميره مثل اينكه وارد مسجدي ميشه حتي امام خميني هم گفتن دانشگاه مكان مقدسيه،نميشه گفت مسجد ولي حالا قداستش هم بالاست.حالا تو چنين مكان مقدسي توي دانشجو بايد بياي بي احترامي كني؟تو دانشجو بايد بي نظم باشي؟بايد غيبت كني؟ خوب ما وقتمون داره تلف ميشه،حقوقمون هم داريم ميگيريم چرا نتونيم اون بهره اي كه بايد به دانشجو برسونيم؟ چرا،ميگن مستمع صاحب سخن را به سر ذوق آورد؟ خوب الان دانشجو ازهمون اول مياد نق ميزنه،از همون اول به اصطلاح اظهار بي صبري ميكنه بالاخره روي گوينده اثر ميزاره و اون لحظه اي كه بايد برسه نميرسه ولذا من واقعا نگران حال دانشجو هستم.

صندلي داغ: از بين دانشجو هاتون چطور شد كه دكتر حيدري به اين جا رسيد؟ و الان در كنار شماست؟

دكتر:از بين دانشجوهام،چند تا از دانشجوهاي من الان دكترا هم هستن مثلا الان آقاي بهروز اسماعيلي پور تو دانشگاه محقق اردبيلي ايشون هم آدم بسيار زحمت كشي بودن و چند تاي ديگه كه تو دانشگاه هاي مختلف هستن كه مشغول تدريس هستن،منتهي حالا دكتر حيدري به دليل اينكه در دانشگاه شيراز بوده و اونجا درس خونده و ارتباطش رو با ما قطع نكرده ولي بقيه هم قطع نكردن ولي حالا دكتر حيدري چون ما باهاشون تماس گرفتيم و ازشون خواستيم كه بياد اينجا و ايشون براساس علاقه و يا هر چيزي ديگه قبول كردن واينجا اومدن.

صندلي داغ: استاد فكر كنم كه خيلي از بچه ها بخوان بدونن كه چرا دكتر ياري رفت؟

دكتر:دكتر ياري نرفته،خانم دكتر ياري قرار بود كه در پايان سال89به اصطلاح دفاع كنه و به گروه بپيونده ولي به علت مشكلاتي كه در امر تغييرش بوجود اومد، يه مرخصي از ما گرفت كه بره درسش رو تموم كنه و برگرده،انشالله هم براي مهر آينده برميگرده.ايشون بورسي ما هست و نميتونه جاي ديگه اي بره و بايد بياد همينجا.

صندلي داغ: استاد زمانيكه شنيديد آقاي علي آل مردان رتبه اول باغباني در كشور رو كسب كرد، چه احساسي داشتين؟

دكتر:بالاخره،خوب آدم وقتيكه متوجه ميشه كه دانشجوش مقامي رو كسب كرده مثلا فرض كنيم كه چند تا از وزيرهاي كه در چند دوره مختلف وزير بودن از شاگردهاي من بودن از جمله دكتر خليليان اينها يا افراد ديگه معاون وزير بودن، يه موقعيه يك از نماينده هاي مجلس اون اوايل انقلاب به من رسيد و گفت خبر داري كه هفده تا از دانشجوهاي شما نماينده مجلس شدن بيا و يه روز همه اينها رو ببين،نرفتم ولي خوب خيلي خوشحال شدم كه چند تا از شاگردهاي ما نماينده مجلس هستن واين خستگي رو از تنمون در مياره.

صندلي داغ: استاد اگه ميشه از زندگي خصوصيتون برامون بگيد؟

دكتر: من سال1363ازدواج كردم بعد خدمت شما كه عرض كنم كه همسر من متخصص اطفال و تخصصي هم در زمينه ي پزشكي اجتماعي و فوق تخصصي ديگه ي هم در زمينه ي غدد و رشد كودكان داره. صاحب سه فرزند هستم دو دختر و يك پسر،دختر بزرگم ايشون اخيرا از رشته دندان پزشكي دانشگاه شهيد بهشتي فارغ التحصيل شده،پسرم هم ترم هشت رشته برق دانشگاه امير كبير ميخونه و دختر ديگم الان دوم دبيرستانه.

صندلي داغ: استاد ورودي هاي هر سال رشته باغباني رو چطور ارزيابي ميكنيد؟

دكتر:خوب انتظار ميره كه هر سال بهتر بشن ولي متاسفانه هر سال برعكس ميشه،كلاس شما هم همينطوره نسبت به كلاسهاي ديگه بدتره

صندلي داغ:استاد چرا اصرار دارين كه تمام جزئيات و بنياديترين چيزهاي درس رو بگيد،در حاي كه ما مثلا درسي مثل سبزيكاري البته قسمت نظريش رو ميتونيم بخونيم و راحت ياد بگيريم ولي شما خيلي به اين قسمت اهميت ميديد و تمركز كمتري به قسمت عمليش دارين؟

دكتر:خدمت شما كه عرض كنم كه ما چند سال پيش امكان عمليات خوبي داشتيم،هر چيزي كه ميخواستيم برامون تهيه ميكردن مثلا بذور اصلاح شده،مزرعه،آب،وسايل باغباني،وسايل كار و تراكتور همه در اختيار ما بود و من معتقدم كه قسمت عملي بيشتر از تئوري به نفع دانشجوه منتهي متاسفانه همونطور كه ديدين مثلا فرض كنيد كه ما الان اگه دو،سه تا از معلمها همزمان با هم عمليات داشته باشن به مشكل بر ميخورن يا مثلا وسيله اي ميخوايم برامون تهيه نميشه،يه زماني گروه ما مثلا انواع چمن زن رو داشتيم و دانشجو در درس چمن كاري،چمن رو ميزده،نميشه ما هي بگيم چمن زن اينطوري چمن زن اونطوري،خود ما چمن زن دستي بهمون ميدادن تا نوع موتوريش و خودمون چمن رو ميزديم ولي الان خود دانشگاه هم چمن زن نداره چه برسه به گروه. ما سم پاش نداريم وسايل ازمايشگاهيمون كمه قبلا ما انواع گياهان زينتي،گياهان پيازي رو داشتيم و باهاش كار ميكرديم،حالا ما اگه به يكي بگيم ما گياهان پيازي ميخوايم ميگه برا چي ميخواين هر كي از راه ميرسه بايد براش توضيح بديم. البته من با ارتباطي كه با مركز توليد دارم اينها رو تهيه ميكنم الان شايد كمتر دانشگاهي باشه در سطح كشور كه تمام گلهاي پيازي رو داشته باشه ما الان اينجا داريم و تنها دانشگاهي هستيم كه دو تا سرد خونه و فيتوترون داره،تنها گروهي هستيم كه در سطح كشور آزمايشگاه كشت بافت داره ولي اينها به چه قيمتي ؟ اينها از هزينه هاي دانشگاه نبوده،اينها از وقت شبانه روزي من گرفته شده،آيا اين درسته كه من وقت خونوادم رو بگيرم؟

صندلي داغ: استاد تا كي اينجا تدريس ميكنين؟

دكتر:والا ما خدمت شما كه عرض كنم كه تا موقعيكه به اصطلاح قانون به ما اجازه دهد هستيم،من به تدريس علاقمند هستم،به كارم هم همينجور بنابراين عليرغم اينكه من ميتونستم در كنار همسرم كه در دانشگاه ديگه اي هستن،در دانشگاه شيراز،اصفهان،تهران ميتونستم در دانشگاه ديگه برم ولي بخاطر علاقه ي كه به محيط اينجا دارم وايسادم و تا موقعيكه كه قانون به اصطلاح اجازه دهد دوست دارم كه تدريس بدم.

صندلي داغ:حرف آخر...

دكتر:خيلي مچكر،به هر صورت توصيه من به شماها اينكه بين يه عده اي شما قبول شدين و اومدين به دانشگاه، و شما به عنوان يك دانشجو بايد طلب علم بكنيد،بنابراين وقتتون رو نبايد تلف كنيد،از اين امكاناتتون استفاده بكنيد.خدمت شما كه عرض كنم كه ما حقوقمون ميگيرم اين شماييد كه ضرر ميكنيد،بالاخره شما بايد بريد تو اجتماع،اجتماع هم از شما انتظار داره كه يه چيزاي بلد باشين،با نخوندن آدم ملا نميشه بايد بخوني تا ملا بشي بنابراين تا جاي كه امكان هست ما اينجا در خدمت شما هستيم.

صندلی داغ: به علت کم بودن وقت و خسته بودن دکتر دانشور فقط این چند سوال رو پرسیدم،امیدوارم که از این مصاحبه لذت برده باشین.

.....................................................................................................................................................

بنا به پیشنهاد برخی از بچه های کلاس که دوست داشتن مصاحبه بعد با آقای علی آل مردان باشه این مصاحبه فقط در صورتی انجام میشه که بچه ها همکاری لازم رو بکنند. با تشکر

صندلی داغ

مطالب مشابه :

صندلی داغ! 2

مرحله اول صندلی داغ

چهاردهمین نفر صندلی داغ(فاطمه)

مرحله چهارم صندلی داغ

صندلی داغ! 3

چهارمین مهمان صندلی داغ

صندلی داغ

صندلی داغ 2

صندلی داغ

پاسخ های حاج حسن شبانپور به سوالات صندلی داغ سایت صبح فردوسی