نمونه سوالات ضمن خدمت کتاب قیام حضرت مهدی (عج)


1 - انديشه پيروزی نهائی نيروی حق و صلح و عدالت بر نيروی باطل و ستيز و ظلم و .... در روايات متواتر اسلامی به وسیله چه شخصیتی تعبیر شده ؟ ، گسترش جهانی ايمان اسلامی ، استقرار كامل و همه جانبه ارزشهای‏ انسانی ، تشكيل مدينه فاضله و جامعه ايده‏آل ، و بالاخره اجراء اين ايده عمومی و انسانی به وسيله شخصيتی مقدس و عاليقدر كه در روايات متواتر اسلامی ، از او به " مهدی " تعبير شده است ، انديشه‏ای است كه كم و بيش همه فرق ومذاهب اسلامی - با تفاوتها و اختلافهائی - بدان مؤمن و معتقدند .
2 -  انديشه فوق ، به حسب اصل و ريشه  قرآنی چه نوید داده؟       پيروزی نهائیايمان اسلامی ( 1 ) ، غلبه قطعی صالحان و متقيان ( 2 ) ، كوتاه شدن دست‏ ستمكاران و جباران برای هميشه ( 3 ) و آينده درخشان و سعادتمندانه بشريت‏ ( 4 ) را نويد داده است .
3 - اين انديشه بيش از هر چيز مشتمل بر چه عنصر است ؟

 خوشبينی نسبت به جريان كلی‏ نظام طبيعت و سير تكاملی تاريخ و اطمينان به آينده ، و طرد عنصر بدبينی‏ نسبت به پايان كار بشر است ، كه طبق بسياری از نظريه‏ها و فرضيه‏ها فوق‏العاده تاريك و ابتر است .

4 - در زبان روايات اسلامی‏  اميد و آرزوی تحقق اين نويد كلی جهانی انسانی  ؟  " انتظار فرج "

5 – آیات مربوط به اندیشه فوق ؟

- هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دين الحق ليظهره علی الدين كله و لوكره المشركون »- توبه / 33 وصف / . 9

- و لقد كتبنا فی الزبور من بعد الذكر ان الارض يرثها عبادی‏ الصالحون »- انبيا / . 105

- و نريد ان نمن علی الذين استضعفوا فی الارض و نجعلهم ائمة ونجعلهم الوارثين و نمكن لهم فی الارض و نری فرعون و هامان و جنودهما منهم‏ ما كانوا يحذرون »- قصص / . 5

- قال موسی لقومه استعينوا بالله و اصبروا ، ان الارض لله يورثها من يشاء من عباده و العاقبة للمتقين »- اعراف. 128

 6 -  اصل انتظار فرج از چه‏ اصل كلی اسلامی و قرآنی استنتاج می‏شود؟

 اصل " حرمت يأس از روح‏ الله " است بلكه افضل عبادات - شمرده شده است

7 –انتظار فرج خوب و بد چگونه است؟

انتظاری‏ كه سازنده و نگهدارنده ، تعهد آور ، نيرو آفرين و تحرك بخش‏ ، كه نوعی عبادت و حق پرستی شمرده میشود ، و انتظاری كه گناه است ، ويرانگر است اسارت بخش است ، فلج كننده است‏ و نوعی " ابا حيگری " بايد محسوب گردد .
8 - اين دو نوع انتظار فرج ، معلول چند نوع برداشت از ظهور عظيم مهدی موعود است ؟

 دو نوع بينش درباره تحولات و انقلابات تاريخی ناشی می‏شود .

شخصيت و طبيعت جامعه

 9 - آيا تحولات تاريخی يك سلسله امور تصادفی و اتفاقی است يا يك سلسله‏ امور طبيعی ؟

ما هنگامی كه معلولی را با طبيعت كلی يك علت بسنجيم و آن را لازمه آن‏ طبيعت به طور كلی و عام و شامل نيابيم ، نام تصادف روی آن می‏گذاريم

الف- ، مجموع‏ حوادثی كه به وسيله افراد به موجب انگيزه‏های فردی و شخصی به وجود می‏آيد منجر به يك سلسله حوادث تصادفی می‏شود و آن حوادث تصادفی منشأ تحولات‏ تاريخی می‏گردد .
ب- نظريه ديگری اين است كه جامعه به نوبه خود ، مستقل از افراد ، طبيعت‏ و شخصيت دارد و به اقتضای طبيعت و شخصيت خود عمل می‏كند ، شخصيت جامعه‏ عين شخصيت افراد نيست ، بلكه از تركيب و فعل و انفعال فرهنگی افراد ، شخصيتی واقعی و حقيقی به وجود می‏آيد.

 10 -  قوانين علمی  ؟             عبارت است از جريانات كلی و عمومی طبيعت .

11 – جامعه و تاریخ چگونه است ؟
جامعه ، طبيعت و خصلت و سنت و قاعده و ضابطه دارد ، يعنی طبق طبيعت خود عمل می‏كند و عملها و عكس العملهايش طبق يك سلسله‏ قوانين كلی و عمومی قابل توضيح است . پس تاريخ آن گاه فلسفه دارد و آن گاه تحت ضابطه و قاعده كلی در می‏آيد و آن گاه موضوع و تفكر و مايه تذكر و آيينه عبرت و قابل درس آموزی است‏ كه جامعه از خود طبيعت و شخصيت داشته باشد.

قرآن و تاريخ

12 - مسأله انتظار فرج چگونه بحثی است ؟

ضمن اينكه بحث فلسفی و اجتماعی است ، بحثی دينی و اسلامی است .

13 -   آيات قرآن مجيد تاريخ را چگونه معرفی می کند؟

 به عنوان يك درس و يك منبع معرفت‏ و شناسائی ، يك موضوع تفكر و مايه تذكر و آيينه عبرت ياد می‏كند .

14 -  آيا قرآن به تاريخ به چشم فردی می‏نگرد يا به چشم‏ اجتماعی ؟ و آيا قرآن تنها نظرش اين است كه زندگی افرادی را برای عبرت‏ ساير افراد طرح كند يا نظرش به زندگی جمعی است ؟

آیه آن :   تلك امة قد خلت لها ما كسبت و لكم ما كسبتم و لا تسئلون عما كانوا يعملون »(  آنان امت و جامعه‏ای بودند كه گذشتند و رفتند ، آنان‏ راست دستاوردهای خودشان و شما راست دستاوردهای خودتان ، شما مسؤول‏ اعمال آنان نيستيد ( تنها مسؤول اعمال خود هستيد (

 15 -آیا از قرآن می‏توان استنباط كرد كه‏ جامعه ، مستقل از افراد ، حيات و شخصيت ومدت و اجل و حتی شعور و ادراك و وجدان و ذوق و احساس و نيرو دارد يا نه ؟

آیه آن : « ولكل امة اجل فاذا جاء اجلهم لا يستاخرون‏ ساعة و لا يستقدمون »( 2 ) : زندگی هر امتی را پايانی است ، پس هرگاه‏ پايان عمرشان فرا رسد ، نه ساعتی ديرتر بپايند و نه ساعتی زودتر فانی‏ گردند .
 

16 – آيا از قرآن كريم می‏توان استنباط كرد كه بر جامعه‏ها و اقوام و امم " سنت " ها و روش‏ها و قوانين معين و مشخص و يكسانی حاكم است يا نه ؟
 پاسخ هر سه پرسش مثبت است.
قرآن كريم اين گمان را كه اراده‏ای گز افكار ، و مشيتی بی قاعده و بی‏ حساب سرنوشتهای تاريخی را دگرگون می‏سازد به شدت نفی می‏كند و تصريح‏ می‏نمايد كه قاعده‏ای ثابت و تغيير ناپذير بر سرنوشتهای اقوام حاكم است ، می‏فرمايد : « فهل ينظرون الاسنة الاولين فلن تجد لسنة الله تبديلا و لن تجد لسنة الله تحويلا » : آيا اين مردم جز سنت و روشی كه بر اقوام‏ شناخته شود.

17 -  آیا جامعه ،اين موجود شخصيت دار يك موجود زنده متحول‏ و متكامل و بالنده تلقی میشود ؟  چگونه توجيه و تفسير می‏شود ؟

قرآن مجيد ، هم بر شخصيت و واقعيت جامعه وهم بر سير صعودی و كمالی آن تأكيد دارد .

18 -  دو شيوه مختلف توجيه تكامل تاريخ  چیست ؟

يكی از اين دو شيوه را " ابزاری " و از نظری ديالكتيكی می‏ناميم . و شيوه ديگر را " انسانی " يا " فطری " می‏خوانيم .

19-  بر حسب هر يك از اين دو طرز تفكر چه صورت می گیرد ؟  " انتظار بزرگ "

20- بينش ديالكتيكی يا ابزاری چه چیزی هایی را  توجیه می کند ؟

برخی ، تحولات تكاملی تاريخ را از زاويه انقلاب اضداد به يكديگر توجيه‏ می‏كنند ، منحصر به تاريخ  جزئی از طبيعت است. تحولات تكاملی طبيعت را به طور كلی از اين راه توجيه می‏نمايند .

 21 -   توجيه ديالكتيكی طبيعت ‏ مبنای توجیه چیست ؟           توجيه ابزاری تاريخ است

 22 -  توجیه و بينش ديالكتيكی طبيعت بر اساس چیست ؟

 اولا طبيعت در حركت و تكاپوی دائم است ، ثابت و توقف ويكسانی در طبيعت وجود ندارد ، پس شناخت و بينش درست درباره طبيعت‏ اين است كه همواره اشياء را در حال حركت و دگرگونی مطالعه كنيم و حتی‏ بدانيم كه فكر ما نيز ، به حكم اينكه جزئی از طبيعت است در هر آن در حال دگرگون شدن است ، در دو لحظه به يك حال نيست ، در هر لحظه هر انديشه‏ای غير از انديشه لحظه پيش است .
ثانيا - هر جزء از اجزاء طبيعت تحت تأثير ساير اجزاء طبيعت است و به نوبه خود در همه آنها مؤثر است ، يك همبستگی كامل ميان همه اجزاء وجود دارد ، پس شناخت و بينش ما درباره طبيعت آنگاه صحيح است كه هر چيز را در حال ارتباط با همه چيز - نه به صورت منفرد و مجزا - مطالعه‏
نمائيم . يعنی همانطوريكه هر چيز به حكم قانون حركت ، در هر لحظه غير از آن است كه در لحظه پيش بود .

 ثالثا - حركت از تضاد ناشی می‏شود ، تضادها كشمكشها پايه حركتها است ، همانطوريكه " هراكليت " يونانی در دو هزار و پانصد سال پيش گفته است‏
: " نزاع ، مادر پيشرفتها است " تضادها به اين صورت پديد می‏آيد كه هر چيز طبعا گرايشی به سوی ضد خود و نفی كننده خود دارد و آن را در درون خود می‏پرورد . هر چيز در حالی كه خود را " اثبات " می‏كند ، " انكار " خود را نيز در بر دارد . هر چيز در عين اينكه هست ، نيست ، زيرا عامل‏ فنا و نيستی خود را نيز همراه دارد . با رشد عوامل نفی كننده ، در درون شی دو دسته عوامل صف آرائی می‏كنند ، عوامل اصلی و اثباتی كه می‏خواهد شی‏ء را در حالی كه هست نگهدارد ، و عوامل نفی كننده كه می‏خواهد آن را تبديل به نفی خودش بكند .
رابعا - جدال درونی اشياء رو به تزايد است و شدت می‏يابد تا به اوج‏ خود يعنی آخرين حد اختلاف و كشمكش می‏رسد ، به نقطه‏ای می‏رسد كه تغييرات‏ كمی در يك حالت انقلابی و جهش‏وار تبديل به تغيير كيفی می‏شود و كشمكش به سود نيروهای نو و شكست نيروهای كهن پايان می‏يابد و شی‏ء يك سره به ضد خود تبديل می‏شود .
پس از آن كه شی‏ء تبديل به ضد خود گرديد ، بار ديگر همان جريان صورت‏ می‏گيرد ، يعنی اين مرحله نيز به نوبه خود ضد خويش را می‏پرورد و پس از يك سلسله كشمكشها به نفی خود ، كه نفی‏ نفی مرحله اول است و به نحوی مساوی است با اثبات است منتهی می‏شود .

23 – آیا  نفی نفی كه مساوی با اثبات است به معنی رجعت به حالت اول است ؟   خیر  ، بلكه به صورت نوعی تركيب ميان حالت اول است و حالت دوم است .

24 - حالت سوم كه ضد ضد است  چه نام دارد؟       " سنتز " -  تركيبی است از حالت اول كه آن را " تز " می‏ناميم و حالت دوم كه آن را " آنتی تز "
می‏خوانيم . طبيعت به اين ترتيب حركت می‏كند و از مرحله‏ای به مرحله‏ای ديگر منتقل می‏شود و راه " تكامل " خود را می‏پيمايد .

25 – آیا طبیعت هدفدار است ؟   
طبيعت هدفدار نيست و كمال خود را جستجو نمی‏كند ، بلكه به سوی انهدام‏ خويش تمايل دارد ، ولی چون آن انهدام نيز به نوبه خود به انهدام خويش‏ تمايل دارد و هر نفی كننده به سوی نفی كننده خود گرايش دارد ، نفی نفی‏ كه نوعی تركيب ميان دو مرحله قبل از خود است صورت می‏گيرد و قهرا و
جبرا تكامل رخ می‏دهد . اين ديالكتيك طبيعت است

26 - . تاريخ نيز جزئی از چیست ؟    طبيعت  .

27 -  تاريخ چگونه  جريانی است ؟

جریانی  دائم و يك ارتباط متقابل ميان انسان و طبيعت و انسان و اجتماع ، و يك صف آرائی و جدال دائم ميان گروههای در حال رشد انسانی و گروههای در حال زوال انسانی است كه در نهايت امر در يك جريان تند و انقلابی به سود نيروهای در حال رشد پايان‏ می‏يابد و بالاخره يك تكاپوی اضداد است كه همواره هر حادثه به ضد خودش و او به ضد ضد تبديل می‏گردد و تكامل رخ می‏دهد .


28 -  اساس زندگی بشر و موتورکه  به حركت آورنده تاريخ است چهیست ؟

كار توليدی ، كار توليدی اجتماعی در هر مرحله از رشد باشد مناسبات اقتصادی ويژه‏ای‏ ميان افراد ايجاب می‏كند و آن مناسبات اقتصادی مقتضی يك سلسله مناسبات ديگر اعم از اخلاقی و سياسی و قضائی و خانوادگی و غيره است كه آنها را توجيه نمايد .( مناسبات اجتماعی )

 29 – آیا  كار توليدی در مرحله خاص از رشد ثابت می‏ماند ؟   خیر  ، زيرا انسان موجودی است ابزار ساز و ابزار توليدی تدريجا تكامل می‏يابد و ميزان‏ توليد را بالا می‏برد .

 30 -  با تكامل ابزار چه انسانهایی  و چه مناسبات دیگری توليد  میشود ؟        انسانهای نو ، با بينش نو و وجدان تكامل يافته پا به ميدان می‏گذارند ، زيرا همچنانكه انسان ابزار ساز است ، ابزار هم به نوبه خود انسان ساز است . و از طرف ديگر هم رشد توليد و بالا رفتن ميزان آن ، مناسبات اقتصادی ديگری ايجاب می‏كند ، و آن‏ مناسبات اقتصادی به نوبه خود مقتضی يك سلسله مناسبات اجتماعی ديگر است كه آنها را توجيه نمايد .

31 -  اقتصاد زير بنای اجتماع است و ساير شؤون ، روبنا  یعنب چه ؟  

 يعنی همه شؤون اجتماعی برای توجيه و تفسير وضع اقتصادی جامعه است و هنگامی كه زير بنای جامعه ، در اثر تكامل ابزار توليد و بالا رفتن سطح توليد دگرگون می‏شود ، جبرا روبناها بايد تغيير كند .

 32 – در تقابل قشر وابسته به اقتصاد كهن  و اقتصاد نو  چه اتفاق می افتد؟

نزاع و كشمكش ميان اين دو گروه - كه يكی جامد الفكر و وابسته به گذشته‏ و ديگری روشنفكری و وابسته به آينده است ، شدت می‏يابد تا به اوج خود كه نقطه انفجار است می‏رسد و جامعه با يك گام انقلابی به صورت دگرگونی نظام كهن و بر قراری نظام جديد و به صورت‏  پيروزی نيروهای نو و شكست كامل نيروهای كهنه تبديل به ضد خود می‏گردد و مرحله تازه‏ای از تاريخ آغاز می‏شود .

 33- در مرحله تازه‏ای از تاريخ  (نقطه انفجار) چه میشود ؟

 سرنوشتی مشابه با مرحله قبلی دارد ، يعنی به دنبال تكامل ابزار توليد ، انسانهای نوتر پا به ميدان می‏گذارند
، و به علت بالا رفتن ميزان توليد ، نظامات اجتماعی موجود ، قدرت حل مشكلات اجتماعی را از دست می‏دهد . بار ديگر جامعه دچار بن بست و تضاد می‏شود و ضرورت دگرگونی‏  نظامات اقتصادی و اجتماعی پيدا می‏شود ، اين مرحله نيز جای خود را به ضد و نفی كننده خود ميدهد و مرحله جديدتری آغاز می‏شود. و همين طور . . .  تاريخ - مانند خود طبيعت - همواره از ميان اضداد عبور می‏كند.

 34 -   حلقات پيوسته تاريخ عبارت از چیست ؟  

از مجموعه‏ای از اضداد ، كه هر مرحله‏  قبلی ، مرحله بعدی را در درون خود پرورانده است و پس از يك سلسله كشمكشها جای خود را به او داده است . اين طرز تفكر درباره طبيعت و تاريخ ، تفكر ديالكتيكی ناميده می‏شود .

 35 -   چرا در مورد تاریخ بینش ابزاری داریم ؟  همه ارزشهای اجتماعی را در طول تاريخ ، تابع ووابسته به ابزار توليد می‏داند .

 36 -  بينش‏ ابزاری تاريخ  یعنی چه ؟     " طرز خاص از تفكر درباره تحولات تاريخی‏ است كه از آن به ماديت تاريخی ( ماترياليسم تاريخی ) تعبير می‏شود و خلاصه‏اش اين است كه تاريخ ماهيت و طبيعت مادی دارد و وجود ديالكتيكی .

 37 - هسته اصلی تفكر ديالكتيكی - چه در مورد كل طبيعت و چه در مورد خصوص‏ تاريخ - چيست ؟  جواب در سوالات پایین

 38 - از ميان اصول و فروع نامبرده كداميك را بايد هسته اصلی‏ و ما به الامتياز اين طرز تفكر و اين منطق از ساير تفكرات ومنطقها دانست‏ ؟

 39 - مخصوصا ما به الامتياز اين تفكر با تفكری كه طرفداران منطق ديالكتيك‏ آنرا " تفكر متافيزيكی " ( ماوراء الطبيعی ) ميخوانند چيست ؟

 40 -  آيا هسته اصلی ، اين است كه طرفداران اين منطق ، طبيعت و اشياء را در حركت و جريان دائم می‏دانند و طرفداران به اصطلاح تفكر متافيزيكی اشياء را ساكن و جامد و بی حركت می‏دانند ؟

 در بسياری از گفته‏ها و نوشته‏های طرفداران منطق ديالكتيك اين مطلب به‏ چشم می‏خورد ، ولی حقيقت غير اين است . كسانی كه آنها را دارای تفكر متافيزيكی می‏دانند هرگز جهان و اشياء را ساكن و جامد نمی‏دانند .

 41 -  دقيقترين نظريات درباره اين كه‏ طبيعت عين " شدن " و " صيرورت " است ، سكون در طبيعت مفهومی نسبی‏ است ، و ثبات از مختصات ماوراء الطبيعه است از ناحيه طرفداران‏  چه فلسفه ای ابراز شده است ؟            فلسفه متافيزيك

 42 -  آیا طرفداران منطق ديالكتيك در اثر اين كه از اصل " هدف وسيله‏ را مباح می‏كند " پيروی ميكنند ؟  ،

 در نقلها و نسبتهای خود صرفا متوجه هدف‏ خود هستند ، كاری به صحت و عدم صحت نقلهای خود ندارند . به هر حال اصل‏ حركت از مختصات تفكر ديالكتيكی نيست و هسته اصلی شمرده نمی‏شود .

43 - آيا هسته اصلی ، اصل وابستگی اشياء و تأثير متقابل آنها در يكديگر است‏ ؟ يعنی تنها طرفداران اين منطقند كه اشياء را به يكديگر وابسته و در يكديگر مؤثر و از يكديگر متأثر می‏دانند ؟ اما طرفداران به اصطلاح تفكر متافيزيكی اشياء را با يكديگر بی ارتباط ، و از هم گسسته و غير مؤثر در يكديگر می‏دانند ؟
در گفته‏ها و نوشته‏های اين گروه اين نسبت هم زياد به چشم می‏خورد ، ولی‏ در اينجا نيز حقيقت غير از اين است . كسانی كه اين‏ها آنها را دارای‏ تفكر متافيزيكی و ماوراء الطبيعی می‏خوانند هرگز چنين نمی‏انديشند . اينكه جهان در مجموع خود يك " واحد " است . يك اندام است ، رابطه‏ اجزاء جهان با يكديگر رابطه ارگانيك است .

 44 - جهان در كل خود مانند يك‏ انسان است ، جهان ، انسان بزرگ ، و انسان ، جهان كوچك است اولين باربه وسيله  چه کسانی مطرح شده ؟

الهيون . هر چند اختلاف نظرهايی در بعضی جهات ميان الهيون و ماديون در طرز تعبير و طرز نتيجه گيری از اين اصل وجود دارد .
 

45 - آيا هسته اصلی ، اصل تضاد است ؟

 نه تنها ميان اجزاء طبيعت جنگ و تضاد هست ، در درون هر جزء تضاد وجود دارد و اين تضاد به صورت جنگ عوامل نو و رشد يابنده با عوامل كهنه و درحال زوال است و منتهی به پيروزی نيروهای‏ در حال رشد می‏گردد .
 

46 -  از نظر طرفداران تفكر به اصطلاح متافيزيكی تضاد به معنی چیست ؟
 از نظر طرفداران تفكر به اصطلاح متافيزيكی تضاد به معنی تزاحم عناصر طبيعت شرط لازم و دوام فيض از ناحيه باری تعالی است.

 47 -  آيا هسته اصلی ، اصل جهش در طبيعت و انقلاب در تاريخ است ؟

هگل   و  مارکس از اين اصل به عنوان يكی از اصول ديالكتيك ياد نكرده اند.

 48 - ‏ پدر ديالكتيك جديد و قهرمان ماترياليسم ديالكتيك به ترتیب کیانند  ؟             هگل   - مارکس

 49 - در قرن نوزدهم در زيست شناسی چه کسی اصل جهش در طبیعت و انقلاب در تاریخ را جزء اصول تكامل شناخت  ؟

 فردريك انگلس‏ شاگرد كارل ماركس آن را جزء اصول ديالكتيك قرار داد . امروز اين اصل در زيست شناسی اصلی مسلم است .

 50 - در حقيقت آنچه هسته اصلی تفكر ديالكتيكی بايد شمرده شود چه هستند؟           دو چيز است :

يكی اين كه همچنانكه واقعيت خارجی كه موضوع انديشه است وضع ديالكتيكی دارد ، خود انديشه نيز وضع ديالكتيكی دارد . يعنی انديشه مانند طبيعت عينی‏ محكوم اصول چهارگانه فوق است . در اين جهت هيچ مكتب ديگر با اين مكتب‏ همراه نيست .
ديگر اينكه اين مكتب تضاد را به اين صورت تعبير می‏كند كه هر هستی در ذات خود متضمن نيستی است و از اينرو مساوی با " شدن " يعنی حركت است . هر چيز لزوما نفی خود را در درون خود می‏پرورد و سپس متحول به آن می‏گردد ، آن نيز به نوبه خود چنين‏ جريانی طی می‏نمايد و به اين ترتيب طبيعت و تاريخ همواره از ميان اضداد عبور می‏كنند . از نظر اين مكتب تكامل ، جمع ميان دو ضد است كه يكی به‏ ديگری تبديل شده است .

 51 - اصل تضاد در طبیعت چیست ؟    ه معنی جنگ اجزاء طبيعت با يكديگر و احيانا تركيب آنها با يكديگر اصلی است .

 52 - آيا كسانی كه به اصطلاح دارای تفكر متافيزيكی هستند ، منكر اصل تضاد در طبيعتند؟  
بین آنها مساله‏ای  به نام اصل امتناع جمع و رفع نقيضين در منطق و فلسفه معروف‏ است و هيچ ربطی به مساله تضاد به معنی جنگ و تزاحم عناصر طبيعت ، يا عناصر جامعه و تاريخ ندارد ، مستمسك قرار داده و مدعی شده‏اند كه‏ طرفداران تفكر متافيزيكی همه اجزاء طبيعت را با يكديگر در حال سازش‏ می‏بينند حتی آب و آتش را ، از اين رو نيروهای استثمار شده را نيز دعوت‏ به صلح و سازش و تسليم می‏كنند .

 اين است كه نه تنها ميان اجزاء طبيعت جنگ و تضاد هست ، در درون هر جزء تضاد وجود دارد و اين تضاد به صورت جنگ عوامل نو و رشد يابنده با عوامل كهنه و درحال زوال است و منتهی به پيروزی نيروهای‏ در حال رشد می‏گردد . اينست دو چيزی كه بايد هسته اصلی و ما به الامتياز تفكر ديالكتيكی از غير ديالكتيكی شمرده شود
 53 – آیا هر مكتبی را كه به اصل حركت و يا اصل‏ تضاد ميان اجزاء طبيعت قائل باشد دارای تفكر ديالكتيكی  است ؟            خیر

 54 – طرفداران ماتریالیسم دیالکتیک چه تفکر اشتباهی دارند؟     

حركت طبيعت و تاريخ را لزوما به‏ صورت مثلث " تز - آنتی - تز - سنتز " يعنی به صورت عبور از ميان‏ اضداد

 55 – لازمه تفکر دیالکتیکی ااسلامی  ؟                اصولی كه ذهن به‏ عنوان حقايق جهان تشخيص می‏دهد مطابق نظراسلام  به يك سلسله اصول و حقايق جاودان قائل باشد.

  56 -  طرفداران ماترياليسم ديالكتيك در اشتباه و گفتار چه چاشنی دارند؟          در گفتارهایشان هيچگاه از چاشنی تبليغ خالی نيست - تفكر غير ديالكتيكی را تفكر متافيزيكی می‏خوانند ، و مدعی می‏شوند كه تفكر متافيزيكی ، اجزاء طبيعت را ثابت و ساكن ، مجزا و بی ارتباط با يكديگر ، خالی از هر نوع تضاد می‏داند ، و چنان با لحن قاطع اين مطلب را ادا می‏كنند كه برای كسانی كه مستقيما اطلاعی ندارند ترديدی باقی نمی‏ماند . اينان منطق صوری ارسطوئی را متهم می‏كنند كه بر اساس اصول سه گانه نامبرده است .

 57 -  مفهوم نو و كهنه  چیست ؟     يعنی روشنفكر و تاريك انديش . روشنفكری‏ و تاريك انديشی مقوله‏ای غير از مقوله دانش و بی‏دانشی است.

58 – مفهوم دیگر  نو و کهنه ؟                بلكه صرفا مفهوم‏ اقتصادی و طبقاتی دارد . طبقه كهن يعنی طبقه وابسته به وضع موجود و منتفع‏ از آنچه هست ، و طبقه نو يعنی طبقه ناراضی از وضع موجود و الهامگير از ابزار توليدی جديد كه وضع موجود را به زبان خويش می‏بيند و طرفدار دگرگونی روبنای اجتماع است .
 

59 – مفهوم دیگر نو و کهنه؟                       طبقه مرفه و برخوردار الزاما تاريك‏ انديش و گذشته گرا و سنت گرا و دارای تفكر محافظه كارانه است و طبقه‏ رنجبر و زحمت كش جبرا روشنفكر و دارای تفكر انقلابی و آينده گرا است .

60 - تسلسل منطقی تاريخی چبیست ؟                 يك رابطه طبيعی و منطقی آنها را به‏ يكديگر پيوسته است امكان جا به جا شدن ندارند ، هر حلقه از حلقات تاريخ جای مخصوص به خود دارد و قابل‏ پيش و پس شدن نيست.

61 - سوسياليسم ماركسيسم به چه قائلند ؟                    بر شناخت تسلسل منطقی حلقات تاريخ

62 – از نظر فلاسفه پيشين‏  " طفره" چیست ؟              عبور از نقطه‏ای به نقطه‏ای ديگر بدون‏ عبور از يكی از راههائيكه آنها را به يكديگر متصل می‏كند . و مانند اين‏ است كه نطفه انسان قبل از عبور از مرحله جنينی به مرحله تولد برسد و يا نوزاد بدون آن كه دوره كودكی را طی كند به صورت جوانی بروند در آيد و يا آقای حسن كه فرزند احمد است پيش از آنكه احمد به دنيا بيايد از مادر متولد شود .

63 – رابطه  كاپيتاليسم يعنی سرمايه‏داری و فئودالیسم و سوسیالیسم چگونه است ؟    

كاپيتاليسم حلقه‏ای است‏ متوسط ميان فئوداليسم و سوسياليسم ، عبور از فئوداليسم به سوسياليسم بدون‏ عبور از كاپيتاليسم امری محال است.

64 - سوسياليستهای‏ ايده‏آليست و سوسياليسم تخيلی کیانند ؟              سوسياليستهائی را كه ابتدا به ساكن و صرفا به اتكاء يك ايدئولوژی ، بدون توجه به جبر تاريخ و تسلسل منطقی‏ حلقات تاريخ ، می‏خواستند سوسياليسم را پايه گذاری كنند سوسياليستهای‏ ايده‏آليست و سوسياليسم آنها را سوسياليسم تخيلی ناميدند.

65 - شرط اساسی انتقال تاريخ از دوره‏ای به‏ دوره‏ای و ركن لازم تكامل جامعه بشری و عامل مبارزه چیست؟    

مبارزه نو و كهنه شرط اساسی – انسان

66 – چرا کهنه باید از بین برود؟        
از ميان بردن وی جامعه را به سوی تكامل پيش می‏برد ، استحقاق‏ نابودی دارد نه از آن جهت كه متجاوز است و دفع تجاوز مشروع و مقدس‏ است .

67 - حركت انسان به سوی كمالات انسانيش از نوع چه حركت است ؟              حرکت ديناميكی است نه از نوع حركت مكانيكی . اينست كه انسان بايد " پرورش " داده شود نه اينكه " ساخته " شود ، مانند يك ماده صنعتی‏


68 – اینکه حرکت انسان دینامیکی است و باید پرورش یابد چه چیز مفهوم پیدا می کند ؟

 از نظر اين بينش است كه " خود " در انسان مفهوم پيدا می‏كند . خوديابی و متقابلا " مسخ " و " از خود بيگانگی " مفهوم و معنی می‏يابد.

69 – از نظر روانشناسی انسان چگونه است ؟                   مرکب - از يك سلسله‏ غرائز حيوانی كه وجه مشترك انسان يا حيوان است و يك سلسله غرائز عالی‏ و از آن جمله است غريزه دينی و غريزه اخلاقی و غريزه حقيقت جوئی و غريزه‏ زيبائی كه اركان اولين شخصيت انسانی انسان و ما به الامتياز انسان از ساير حيوانات است .

70 - از نظر فلسفی جامعه  از جنبه رابطه‏اش با اجزاء و افراد چگونه است ؟       مركب واقعی ، و از لحاظ خصلتها تركيبی از مجموع خصلتهای عالی‏ و دانی افراد به علاوه يك سلسله خصلتهای ديگر می‏شناسد كه در وجود باقی و مستمر جامعه كه " انسان الكل " است استمرار دارد . اين حقيقت كه‏ می‏گويند :

رگ رگ است اين آب شيرين و آب شور

در خلائق می‏رود تا نفخ صور

 71 - ، تاريخ ، مانند خود طبيعت ، به حكم سرشت خود متحول‏ و متكامل است ، حركت به سوی كمال است یعنی چه ؟

. تحول و تكامل تاريخ تنها جنبه فنی و تكنيكی ابزاری و آنچه بدان " تمدن " نام می‏دهند ندارد ، گسترده و همه‏ جانبه است ، همه شؤون معنوی و فرهنگی انسان را در بر می‏گيرد و در جهت‏ آزادی انسان از وابستگی‏های محيطی و اجتماعی است .
انسان در اثر همه جانبه بودن تكاملش ، تدريجا از وابستگيش به محيط طبيعی و اجتماعی ، كاسته و به نوعی وارستگی كه مساوی است با وابستگی به‏
عقيده و ايمان و ايدئولوژی ، افزوده است و در آينده به آزادی كامل معنوی‏ يعنی وابستگی كامل به عقيده و ايمان و مسلك و ايدئولوژی خواهد رسيد
.
 

72 –اصل  نبرد و تنازع  چه نقشی در اجتماع دارد؟             موجب تحول و تكامل تاريخ

73 - نبرد درونی انسان قدما  چه گویند ؟               آن را نبرد ميان عقل و نفس می‏خواندند.

74 – به تعبیر قرآن  نبرد ميان انسان مترقی متعالی كه در او ارزشهای انسانی رشد يافته با انسان پست منحرف حيوان صفت كه ارزشهای انسانيش‏
مرده و چراغ فطرتش خاموش گشته است
.  چیست ؟  

به تعبير قرآن : نبرد ميان " جند الله " و " حزب الله " با " جند الشيطان " و " حزب الشيطان " .

75 - نظريه ابزاری چیست ؟                    تلاشها و كوششها یا  تمام نهضتهای‏ مذهبی و اخلاقی و انسانی تاريخ را توجيه طبقاتی می‏نمايند که این نوع نظریه به شدت محكوم و آن را نوعی قلب و تحريف معنوی تاريخ و اهانت به مقام انسانيت تلقی‏ میشود .

76 - واقعيات تاريخی در موردبسیاری از نهضتها كه فقط برای‏ تأمين نيازمنديهای مادی جامعه بر پا شده است  چه گواهی می‏دهد؟  

از طرف افرادی رهبری و هدايت - و لااقل حمايت - شده است كه به نوعی وارستگی آراسته بوده‏اند .

77 - اين نظريه بر خلاف نظريه ابزاری - كه مدعی است هميشه نهضتهای پيشبرنده‏ از ناحيه محرومان و مستضعفان ، در جهت تأمين نيازهای مادی ، به موازات‏ تكامل ابزار توليد ، از راه دگرگون كردن نظامات و مقررات موجود و جانشين كردن نظاماتی ديگر به جای آنها بوده  مدعی چیست ؟

مدعی است كه وجدان هر انسان ساخته و منعكس كننده موقعيت طبقاتی او است و مدعی است كه وجدان‏ طبقه حاكم جبرا در جهت حفظ نظامات موجود است و وجدان طبقه محكوم جبرا در جهت دگرگونی " نظامات " و " سنت ها " و " ايدئولوژی " موجود است - از واقعيات تاريخی شاهد می‏آورد كه نه نهضتهای پيشبرنده در انحصار محرومان و مستضعفان هر دوره بوده ، بلكه احيانا افرادی از بطن‏ طبقات مرفه و برخوردار برخاسته و خنجر خويش را در قلب نظام حاكم فرو برده‏اند ، آن چنانكه در قيام ابراهيم و موسی و رسول اكرم و امام حسين‏ مشهود است و نه هميشه هدفها منحصرا مادی بوده است ، آن چنانكه در نهضت‏ مسلمانان صدر اول گواه راستين آن را در می‏يابيم كه علی ( ع ) با اين جمله‏ ماهيت نهضت آنها را مشخص می‏كند : « و حملوا بصائرهم علی اسيافهم » (1) : همانا بينشهای واقع بينانه خويش را بر شمشيرهای خود حمل می‏كردند .

78 – قيامهای شعوبيه‏ و قيامهای علويين در دوره خلفا نمونه چگونه نهضتها و هدف آنها چیست ؟         

 هدف نهضت‏ اجرا و حاكميت عملی همان مقررات و نظامات بوده است .

79 – انواع نبردها در تاریخ ؟           

نبردهای پيشبرنده  - تسلسل منطقی حلقات تاريخ

80 - نبردهای پيشبرنده  چیست ؟

نبردهای پيشبرنده كه تاريخ و انسانيت را به جلو برده و تكامل بخشيده است نبرد ميان انسان متعالی مسلكی وارسته از خودخواهی و منفعت پرستی و وابسته به عقيده و ايمان و ايدئولوژی با انسان‏ بی مسلك خود خواه منحط حيوان صفت و فاقد حيات عقلانی و آرمانی بوده‏ است .
نبردهای پيشبرنده و تكامل بخش ماهيت طبقاتی نداشته و به صورت صفت‏ آرائی ميان نو و كهنه به مفهومی كه درنظريه ابزاری بيان شد نبوده است
. در طول تاريخ گذشته و آينده نبردهای انسان تدريجا بيشتر جنبه ايدئولوژيك پيدا كرده و می‏كند و انسان تدريجا از لحاظ ارزشهای انسانی به‏ مراحل كمال خود يعنی به مرحله انسان ايده‏آل و جامعه ايده‏آل نزديكتر می‏شود تا آن جا كه در نهايت امر ، حكومت و عدالت ، يعنی حكومت كامل ارزشهای‏ انسانی كه در تعبيرات اسلامی از آن به " حكومت مهدی " تعبير شده است‏ مستقر خواهد شد و از حكومت نيروهای باطل و حيوان مابانه و خودخواهانه و خود گرايانه اثری نخواهد بود .

81 – آیا نظریه تسلسل منطقی حلقات تاريخ  از نظر" ابزار گرايان "   درست است ؟                  خیر - بی‏اساس است . واقعيات تاريخی به ويژه آنچه در طول يك قرن‏ گذشته رخ داد پوچی اين نظريه را روشن كرد .

82 - در يك قرن گذشته چه كشورهايی به سوسياليسم گرويدند كه مرحله كاپيتاليسم‏ را طی نكرده بودند ؟

 شوروی و چين و كشورهای اروپای شرقی همه از اين دستند ، و بر عكس كشورهائی كه كاپيتاليسم را به اوج خود رسانده‏اند از قبيل امريكا و انگلستان در همان مرحله باقی مانده‏اند ، پيش بينيهای پيشوايان ابزار گرائی يك قرن پيش در مورد انقلاب كارگری در كشورهای صنعتی از قبيل‏ انگلستان و فرانسه خطا از آب در آمد .

83 - در جامعه‏های سرمايه‏داری طبقه مرفه چه نام دارد ؟       پرولتاريا  - كه هرگونه انديشه‏ انقلابی را از مغزش خارج

84 - مشروعيت  و قداست مبارزه مشروط به چیست ؟     

مشروط به اين نيست كه حقوق فردی و يا ملی مورد تجاوز واقع شده باشد ، در همه زمينه‏هائی كه يكی از مقدسات‏ بشر دچار مخاطره شده باشد مبارزه مشروع و مقدس است که  آن چه مبارزه را آهنگ حركت را تندتر و سريعتر می‏كند .
 

85 - اصلاحات جزئی و آرام آرام چه فایده دارد؟             

 به نوبه خود كمك به مبارزه انسان حقجو و حق‏ طلب با انسان منحط است و آهنگ حركت تاريخ را به سود اهل حق تند می‏نمايد . و بر عكس ، فسادها ، تباهيها ، فسق و فجورها كمك به نيروی مقابل است و آهنگ حركت‏ تاريخ را به زيان اهل حق كند می‏نمايد .

بنابراين بينش - بر خلاف بينش‏ ابزاری - آن چه بايد رخ دهد از قبيل رسيدن يك ميوه بر شاخ درخت است نه‏ از قبيل انفجار يك ديگ بخار . درخت هر چه بهتر از نظر آبياری و غيره‏ مراقبت گردد و هر چه بيشتر با آفاتش مبارزه شود ميوه بهتر و سالمتر و احيانا زودتر تحويل می‏دهد

86 – ایجاد نابسامانيها  و تخریبها طبق نظریه ابزاری آیا مشروع است ؟

اصلاحات جزئی و تدريجی مشروع است ، ايجاد نابسامانيها و تخريبها به منظور ايجاد بن بست و بحران كه نظريه ابزاری‏ تجويز ميكند نا مشروع است .

87 -  نوسانات تاريخ  در حرکت تکاملی چگونه است ؟        

هر چند در مجموع ، حركت تاريخ ، تكاملی است ولی - بر خلاف نظريه‏ ابزاری - سير تكاملی تاريخ جبری و لايتخلف نيست ، يعنی چنين نيست كه هر جامعه در هر مرحله تاريخی لزوما نسبت به مرحله قبل از خود كاملتر بوده‏ باشد . نظر به اين كه عامل اصلی اين حركت انسان است و انسان موجودی مختار و آزاد و انتخابگر است تاريخ در حركت خود نوسانات دارد ، گاهی جلو می‏رود ، و گاهی به عقب بر می‏گردد ، گاه به راست منحرف می‏شود و گاه به چپ ، گاهی تند می‏رود و گاهی كند و احيانا برای مدتی ساكن و راكد و بی حركت می‏ماند ، يك جامعه همچنانكه تعالی می‏يابد انحطاط پيدا می‏كند ،

88 - تاريخ تمدنهای بشری يك سلسله ؟              یک سلسله  تعاليها و سپس انحطاطها و انقراضها نيست ، در عين حال همچنانكه " توين بی " مورخ و دانشمند شهير معاصر گفته است : انحطاط تمدنها امری اجتناب ناپذير است ، ولی تاريخ‏ بشريت در مجموع خود يك خط سير تكاملی را طی كرده است .

89 – سیر تکاملی بشریت بسوی آزادی از چیست ؟         از  جبر طبيعت و اجتماع

90 - ماهيت جهاد  در جامعه بشری چیست ؟     

 جهاد و امر به معروف ماهيت انسانی دارد نه طبقاتی .

91 - اصالت نيروی فكری و اخلاقی در چیست ؟   

 نيروی اقناع فكری ، يعنی نيروی برهان و استدلال اصالت دارد ، به‏ عبارت ديگر وجدان بشر چه از نظر فكری و چه از نظر گرايشهای متعالی‏ انسانی نيروئی است اصيل و احيانا حاكم بر مقتضيات مادی .

92 -  مثلث هگلی  چیست ؟         مثلث " تز - آنتی - تز - سنتز " در شكل هگلی و ماركسيستی نه در طبيعت صدق می‏كند و نه در تاريخ . بالنتيجه تاريخ از ميان اضداد عبور نمی‏كند و حلقات تاريخ به صورت رشته‏ای از ضداد كه از يكديگر مشتق شده و به يكديگر تبدل يافته‏اند ، نيست .

93 – مثلث هگلی مبنی بر چیست ؟

اين مثلث مبنی بر دو تبدل است و يك تركيب ، يعنی تبديل اشياء به‏ ضدشان وتبدل ضد به ضد ضد و تركيب در مرحله سوم .
طبيعت به اين صورت عمل نمی‏كند ، آن چه در طبيعت وجود دارد يا تركيب اضداد است و تبديل نيست و يا تبديل اضداد است و تركيب نيست . و يا تكامل است ، نه تركيب اضداد و نه تبديل آنها .

94 – تضاد  عناصر چه نام دارد؟   
عناصر كه نوعی تضاد ميان آنها حكمفرما است و لغت " آخشيج " به همين‏ مناسبت در مورد آنها به كار برده شده است ، بدون آن كه به يكديگر متبدل‏ گردند ، تركيب می‏شوند ، آن چنانكه مثلا از تركيب هيدروژن واكسيژن ، آب‏

95 – در مثل تركيب‏ آب از اكسيژن و هيدروژن "سنتز " و " تز " و " آنتی تز " را مشخص کنید .

‏ آب از اكسيژن و هيدروژن که از تركيب دو ضد ، شی‏ء سومی به وجود می‏آيد ، آن شی‏ء سوم را " سنتز " و دو جزء اصلی را " تز " و " آنتی تز " اصطلاح كنيم ، ولی می‏دانيم كه اين يك اصطلاح محض است و فقط ميل قلبی ما را به اين كه اين اصطلاح را به كار ببريم ارضا می‏كند. همه اينگونه جريانها را جريان " ديالكتيكی " بناميم .
 

96 -  دو تلقی از انسان چیست ؟    دو نوع بينش درباره حركت تكاملی تاريخ ، نتيجه دو نوع تلقی ازانسان و هويت واقعی او و استعدادهای نهفته او است =

 الف - انسان در ذات خود فاقد شخصيت انسانی است . هيچ امر ماوراءحيوانی در سرشت او نهاده نشده است .

ب - انسان ، ارزشهای انسانی در انسان اصالت دارد ، يعنی‏ بالقوه به صورت يك سلسله تقاضاها در سرشت او نهاده شده است ، انسان‏ به موجب سرشت‏های انسانی خود خواهان ارزشهای متعالی انسانی است ، و به‏ تعبير ديگر خواهان حق و حقيقت و عدالت و مكرمتهای اخلاقی است.

97 -  انسان ايده‏آل ، انسان كامل ، انسان نمونه ، آنچه انسان بايد آن باشد و فعلا نيست چيست ؟

 هيچ چيز ، هر چه‏ محيط به او بدهد همان است كه بايد باشد . خصلت اساسی ويژه‏ای انسان كه معيار انسانيت اوست و بدون آن از انسانيت فقط نام می‏ماند.

98 - " خود " انسان چيست كه اگر از او گرفته شود از خود بيگانه شده است ؟

ارزشهای انسانی- انسانیت - فطرت

99-  انسان‏ به موجب چه چیز خود خواهان ارزشهای متعالی انسانی است؟          سرشت‏های انسانی

100 – انسان به کمک چه چیز طراح جامعه است ؟                عقل

101 - نقش وحی برای انسان چیست ؟   هادی و حامی ارزشهای انسانی او را ياری ميدهد و راهنمائی مينمايد .

102 -  تأثير انسان بر روی محيط  چگونه است ؟            صرفا به صورت يك عكس‏العمل‏ جبری و غير قابل تخلف نيست ، انسان به حكم اين كه موجودی آگاه ، آزاد ، انتخابگر ، با اراده و مجهز به سرشتهای متعالی است ، احيانا عكس‏العملهائی انجام ميدهد بر خلاف آنچه يك حيوان نا آگاه و محكوم محيط انجام می‏دهد .

103 -  خصلت اساسی ويژه‏ انسان و نتیجه آن چیست ؟                    معيار انسانيت - نيروی تسلط و حاكميت انسان بر نفس‏ خويش و قيام عليه تبه كاريهای خود است ، روشنيهای حيات انسانی در طول‏ تاريخ از همين خصلت ناشی می‏شود و اين خصلت عالی در نظريه ابزاری ناديده‏ گرفته شده است .

104 - تلقی ، تعبير و تفسير قرآن  از تاريخ چیست ؟         شكل دوم است . از نظر قرآن مجيد ، از آغاز جهان همواره نبردی پيگير ميان گروه اهل حق و گروه اهل‏ باطل ، ميان گروهی از طراز ابراهيم و موسی و عيسی و محمد صلوات الله عليهم و پيروان مؤمن آنها و گروهی از طراز نمرود و فرعون و جباران يهود و ابوسفيان و امثالهم بر پا بوده است ، هر فرعونی موسائی در برابر خود داشته است " لكل فرعون موسی " . به تعبير مولوی همواره دو پرچم ، يكی سپيد و ديگری سياه ، در جهان‏ افراشته بوده است :

دو علم افراخت اسپيد و سياه

آن يكی آدم دگر ابليس راه

 105 - آموزندگی تاريخ از نظر قرآن  و ....چگونه است ؟    

 تكيه قرآن بر تاثير تعيين كننده عوامل اخلاقی موجب شده كه تاريخ را بصورت يك منبع آموزشی مفيد درآورد.

 الف -  اگر وقايع تاريخی يك سلسله حوادث تصادفی و اتفاقی باشد و هيچ چيز شرط هيچ چيز نباشد ، تاريخ با افسانه تفاوت نخواهد داشت ، يك سرگرمی‏ می‏تواند باشد و غذای خيال ، جنبه آموزندگی نخواهد داشت .
 ب - و اگر تاريخ ضابطه و قاعده داشته باشد ، ولی اراده انسانی نقشی نداشته‏ باشد ، تاريخ از جنبه نظری آموزنده است ، نه از جنبه عملی ، بنابراين‏ فرض آموزش تاريخ نظير آموزش حوادث دورترين كهكشانها است كه انسان در عين اطلاع كامل ، كوچكترين نقشی در تغيير و هدايت و تعيين جهت آنها نمی‏تواند داشته باشد .

ج -  و اگر ضابطه و قاعده داشته باشد و انسان نيز نقش مؤثر داشته باشد و عامل تعيين كننده را زور يا زر بدانيم ، تاريخ آموزنده است اما آموزنده‏ بدی . همچنين اگر علم را بعنوان يك وسيله زور و قدرت ، عامل تعيين‏ كننده بدانيم .
 د- اما اگر تاريخ را دارای قاعده و ضابطه ، و اراده انسان را مؤثر در تحولات تاريخ ، و نقش اصيل و نهائی را در سعادت و كمال جامعه برای‏ ارزشهای اخلاقی و انسانی بدانيم ، آن وقت است كه تاريخ هم آموزنده است و هم مفيد . قرآن با چنين ديدی به‏ تاريخ نگاه می‏كند .

106 – از نظر قرآن جهاد مستمر پیش رونده چه ماهیتی دارد؟  

در قرآن به نقش به اصطلاح مرتجعانه " ملاء " و " مترفين " و " مستكبرين " و نقش حق طلبانه " مستضعفين " تصريح شده است ، در عين‏ حال از نظر قرآن ، آن جهاد مستمر پيش برنده‏ای كه از فجر تاريخ وجود داشته و دارد ، ماهيت معنوی و انسانی دارد نه مادی و طبقاتی .

جامعه ايده‏آل

107 - آرمان قيام و انقلاب مهدی ( ع ) چگونه  فلسفه ای است ؟        فلسفه  بزرگ اجتماعی اسلامی است ، اين آرمان بزرگ گذشته از اينكه الهام بخش ايده و راه گشای به سوی آينده‏ است ، آينه بسيار مناسبی است برای شناخت آرمانهای اسلامی . اين نويد ، اركان وعناصر مختلفی دارد كه برخی فلسفی و جهانی است و جزئی از جهان بينی اسلامی است ، برخی فرهنگی و تربيتی است ، برخی سياسی‏ است ، برخی اقتصادی است ، برخی اجتماعی است ، برخی انسانی ، يا انسانی‏ - طبيعی است .

108 - مشخصات انتظار بزرگ  چیست ؟

- خوشبينی به آينده بشريت

- پيروزی نهائی صلاح و تقوا و صلح و عدالت و آزادی و صداقت برزور و استكبار و ظلم و اختناق و دجل و ( دجالگری و فريب)


- حكومت جهانی واحد .
 - عمران تمام زمين در حدی كه نقطه خراب و آباد ناشده باقی نماند .
 - بلوغ بشريت به خردمندی كامل و پيروی از فكر و ايدئولوژی و آزادی‏ از اسارت شرائط طبيعی و اجتماعی و غرائز حيوانی .
 - حداكثر بهره گيری از مواهب زمين .
 - بر قراری مساوات كامل ميان انسانها در امر ثروت .
 - منتفی شدن كامل مفاسد اخلاقی از قبيل زنا ، ربا ، شرب خمر ، خيانت‏
، دزدی ، آدمكشی و غيره و خالی شدن روانها از عقده‏ها و كينه‏ها .
 - منتفی شدن جنگ و بر قراری صلح و صفا و محبت و تعاون .- ناسازگاری انسان و طبيعت .
 

109- نظرات در مورد  آينده بشريت چگونه است‏؟   
الف -  شر و فساد وبدبختی ، لازمه لاينفك حيات بشری است و بنابراين زندگی بی ارزش است و عاقلانه‏ترين كارها خاتمه دادن به حيات و زندگی است .

ب - بعضی اساسا حي


مطالب مشابه :


ltms سامانه ی جامع مدیریت آموزش ویادگیری فرهنگیان(ضمن خدمت)ltms

گروه تاریخ استان سمنان - ltms سامانه ی جامع مدیریت آموزش ویادگیری فرهنگیان(ضمن خدمت)ltms - تاریخ




سامانه ضمن خدمت فرهنگیان (http://ltms.medu.ir )

آموزشی - سامانه ضمن خدمت فرهنگیان (http://ltms.medu.ir ) - - آموزشی




نمونه سوال جديد (9 تيرماه) آزمون ضمن خدمت قیام حضرت مهدی (عج)

ضمن خدمت فرهنگیان - نمونه سوال جديد (9 تيرماه) آزمون ضمن خدمت قیام حضرت مهدی (عج) - درباره دوره




نمونه سوالات ضمن خدمت احیای تفکر اسلامی

ضمن خدمت فرهنگیان - نمونه سوالات ضمن خدمت احیای تفکر اسلامی - درباره دوره های ضمن خدمت




نمونه سوال جديد (9 تيرماه) آزمون ضمن خدمت احیاء تفکر اسلامی

ضمن خدمت فرهنگیان - نمونه سوال جديد (9 تيرماه) آزمون ضمن خدمت احیاء تفکر اسلامی - درباره دوره




سامانه جامع مدیریت آموزش و یادگیری فرهنگیان (ضمن خدمت) کشور

ندای علوم تجربی - سامانه جامع مدیریت آموزش و یادگیری فرهنگیان (ضمن خدمت) کشور - مطالب علمی




نمونه سوالات ضمن خدمت کتاب قیام حضرت مهدی (عج)

ضمن خدمت فرهنگیان - نمونه سوالات ضمن خدمت کتاب قیام حضرت مهدی (عج) - درباره دوره های ضمن خدمت




سری دوم سوالات ضمن خدمت شناسایی و هدایت استعدادهای دانش آموزان با پاسخنامه

ضمن خدمت فرهنگیان - سری دوم سوالات ضمن خدمت شناسایی و هدایت استعدادهای دانش آموزان با




www.ltms.medu.ir

ضمن خدمت فرهنگیان بوشهر نمونه سوالات ضمن خدمت ، طرح درس و نمونه سوالات امتحانی




سوالات دوره ضمن خدمت شناسایی و هدایت استعدادهای دانش آموزان- 16 ساعت - کددوره : 91401018

ضمن خدمت فرهنگیان - سوالات دوره ضمن خدمت شناسایی و هدایت استعدادهای دانش آموزان- 16 ساعت




برچسب :