سلطــــــــــــان جنگل«فصل دوم»
رفتار
شیرها بیشتر وقت خود را به استراحت میگذرانند و نزدیک به ۲۰ ساعت در روز نافعال هستند. با آنکه این جانوران میتوانند در هر زمانی فعال باشند، فعالیت آنها اغلب با پایین رفتن خورشید افزایش مییابد و به معاشرت درونگروهی، پاککردن خود، و تخلیه شکم میپردازند. فعالیتهای متناوب در طول شب و پیش از طلوع خورشید، در هنگامی که احتمال شکار بیشتر است، پیگیری میشوند. آنها در طول روز به طور متوسط ۲ ساعت راه میروند و ۵۰ دقیقه غذا میخورند. میزان فعالیت شیرها نه تنها به بارانی یا خشک بودن فصلها ارتباط مستقیم دارد، که وضعیت ماه و روشنایی نیز بر فعالیتشان تاثیر میگذارد؛ آنها در هنگامهایی چون شبهای با ماه کامل فعالیت زیادی ندارند چرا که نور ماه احتمال شکار موفق را از آنها میگیرد و از این رو ترجیح میدهند به شکار نروند.
ساختار اجتماعی
گلهای شیر در ماسایی مارا، کنیا
شیرها اجتماعیترین گروه گربهسانان هستند؛ گروهی که بیشتر اعضایش ترجیح میدهند به صورت تکی زندگی کنند. این جانوران دو گروه اجتماعی عمده دارند: مقیمها و مهاجران.
مقیمها: مقیمها در گروههایی زندگی میکنند که گله نامیده میشوند. گلهها معمولا از ۵ یا ۶ ماده، تولههایشان از هر دو جنس، و ۱ یا ۲ نر که با مادههای بالغ آمیزش میکنند، تشکیل میشوند. تعداد نرها گاه به ۴ عدد نیز میرسد ولی پس از مدتی کم میشود. تولههای نر پس از رسیدن به بلوغ از گله مادری خود بیرون میشوند.
مهاجران: این گروه گستره بیشتری برای زندگی انتخاب میکنند و به صورت تکی یا دوتایی در حرکتند. جفتشدن گروهی از سوی نرهای بالغی که از گروه مادری خود بیرون انداخته شدهاند معمولتر است. شیرها میتوانند وضعیت زندگی خود را از مهاجر به مقیم و بالعکس تغییر دهند. گاه نرها در طول زندگی نمیتوانند وارد هیچ گلهای شوند. مادههای مهاجر اما برای مقیم شدن مشکل سختتری دارند و آن پذیرفته نشدنشان از سوی مادههای گله مقیم است که جلوی پیوستن آنها به گله را میگیرد. منطقهای که توسط یک گله اشغال میشود اغلب قلمرو خوانده میشود. قلمرو این جانوران میتواند در گستردهترین حالت تا ۲۶۰ کیلومتر مربع را پوشش دهد.
اینکه چرا رفتار اجتماعی به بالاترین شکل خود در میان شیرهای ماده شکل گرفته محل بحث بسیار است. اگرچه بالا رفتن احتمال شکار دلیلی واضح به نظر میآید، در بررسیها کمتر نشانهای از قطعیت آن دیده شده چرا که با آنکه شکار دستهجمعی موفقیت بالاتری دارد، باعث میشود که آن اعضایی از گروه که شکار نمیکنند میزان انرژی دریافتی به ازای هر کس را کم کنند. با این حال بعضی از آن اعضا نقش بزرگکننده تولهها را دارند و این خود باعث بقای گله میشود. اعضای گله اغلب نقش مشخصی در شکار بازی میکنند. آنهایی که به شکار میپردازند باید از تندرستی کامل برخوردار باشند تا بقای گروه تضمین شود، از این رو نخستین کسانی هستند که از گوشت شکار بهره میگیرند. از دیگر دلایل شکلگیری رفتار اجتماعی در شیرها میتوان به انتخاب خویشاوندی (اینکه بهتر است غذا را با یک شیر همخانواده بخش کرد تا شیری غریبه)، نگهداری بهتر از تولهها، محافظت از قلمرو، و تامین فرد در هنگام زخمی شدن یا گرسنگی اشاره کرد.
مادهشیرها از آنجا که کوچکتر، چالاکتر، و سریعتر از شیرهای نر هستند، بیشترین شکار را در گله انجام میدهند. آنها همچنین نیازی به حمل یال سنگینی که خود در هنگام شکار باعث ایجاد گرما و خستگی میشود، ندارند. شیرها در هنگام شکار به صورت گروهی برای از پای درآوردن طعمه اقدام میکنند. با این حال اگر پس از شکار شدن طعمه توسط مادهها، نری در نزدیکی طعمه باشد، آن نر اغلب طعمه را به تسلط خود در میآورد. نرها رضایت بیشتری برای تقسیم غذای خود با تولهها دارند تا مادهها ولی به ندرت طعمهای را که خود شکار کردهاند با کسی قسمت میکنند. طعمههای کوچکتر در محل شکار خورده و از این رو در میان شکارچیان تقسیم میشوند؛ طعمههای بزرگتر اما توسط شیر به مکانهای خلوتتر کشیده میشوند. این طعمهها اغلب بیشتر تقسیم میشوند؛ اگرچه اعضای گله به طور معمول برای به دست آوردن سهم بیشتر از غذا رفتار پرخاشگرانه نسبت به هم میگیرند.
هر دو جنس نر و ماده از گله در برابر حمله به آن پاسداری میکنند. بعضی شیرها به طور ویژه رهبری دفاع از گله را بر دوش میگیرند در حالی که دیگر شیرها در دفاع شرکت نمیکنند. در یک گله، هر شیر نقشی را بازی میکند و آنهایی که در دفاع نقشی ندارند ارایه خدمات دیگری به گروه را عهدهدار میشوند. نگره دیگر این است که چیزی همانند جایزه برای آن شیرهایی وجود دارد که نقش دفاعی دارند و این از عوامل تعیین رتبه مادهها در گروهاست. در روزهای گرم این احتمال هست که گله به زیر سایهای گرد آید و یک یا دو نر به پاسبانی بپردازند. نر یا نرهای گله باید از موقعیت خود در گروه در برابر نرهایی بیرون از آن که تلاش میکنند با مادههای گله ارتباط برقرار کنند، دفاع کنند. مادهها نیز گروه خانوادگی قویای تشکیل میدهند و اجازه ورود مادههایی بیرون از گله به درون گروه را نمیدهند. عضویت در گروه تنها با تولد یا مرگ مادهشیرها تغییر میکند، اگرچه بعضی مادهها گله را ترک و مهاجرت میکنند. در سوی دیگر اما نرهایی که به سن ۲ تا ۳ سالگی میرسند باید گله را ترک کنند. این مساله برای نرهایی که به سن پیری نیز رسیدهاند درست است و آنها اغلب ناچار میشوند هنگام پیری را به تنهایی سپری کنند؛ چنین چیزی احتمال بیشتر زنده ماندنشان را به شدت کم میکند.
شیرهای نر در ۶ سالگی توانایی بدنی برای به چالش کشیدن شیرهای فرمانده در یک گله را خواهند داشت. اگر آنها بتوانند در این سن یکی از شیرهای فرمانده در یک گله شوند، فرصتی تقریباً ۳ ساله برایشان باقی میماند تا بتوانند هنوز در فرماندهی گله بمانند پیش از آنکه شیرهای نر جوانتری آنها را کنار زنند. به دلیل این فرصت کم، آنها باید اطمینان حاصل کنند که به محض به قدرت رسیدن بیشترین مادههای ممکن را بارور خواهند ساخت. از آنجا که مادهها تا هنگامی که تولههایشان بزرگ نشدهاند علاقهای به باروری نشان نمیدهند، هنگامی یک شیر نر یا گروهی از شیرهای نر جوان با کنار زدن شیرهای فرمانده پیشین به فرماندهی میرسند، تولههای زیر دو سال مادران درون گله را میکشند تا بتوانند با وادار کردن مادهها به بازگشت به دوره فعلی، در نخستین دوره بعدی مادهشیرها با آنها بیامیزند.
با آنکه شیرهای جوانتر همواره در تلاش هستند تا به فرماندهی یک گله برسند و شانس بچهدارشدن پیدا کنند، شیرها بر خلاف گرگها و خدنگها در ساختار اجتماعی خود سلسله مراتب ندارند. هیچ شیری بالاتر از دیگری نیست و نرهای بالغ گله رابطه خوبی با هم دارند چرا که اغلب همگی برادر، پسرعمو، یا همبازی کودکی هستند.
برقراری ارتباط
نوازش با سر و لیس زدن یکدیگر از روابط اجتماعی معمول در میان اعضای یک گلهاست.
شیرها در هنگام استراحت رفتارهای اجتماعی و ارتباطی گوناگونی دارند و حرکات بیانی در آنها بسیار پیشرفتهاست. معمولیترین حرکت ارتباطی در میان آنها مالیدن سرها به هم و لیس زدن یکدیگر است.مالیدن سر شامل نوازش صورت و گردن شیر دیگر میشود و نوعی احترامگذاری و خوشامدگویی است چرا که اغلب هنگامی که یکی از اعضای گله پس از مدتها به گروه بر میگردد و نیز پس از بازگشت یک شیر از نبرد، انجام میشود. نرها بیشتر نرهای دیگر را نوازش میکنند در حالی که مادهها و تولهها به نوازش مادهها میپردازند. لیس زدن نیز اغلب در پی نزدیک کردن سر به طرف مقابل روی میدهد و بیشتر دوسویهاست و طرف دوم لذت خود از این حرکت را ابراز میدارد. سر و گردن معمولترین جاهایی هستند که لیس زده میشوند. به صورت معمولی یک شیر نمیتواند خود این بخشها در بدنش را لیس بزند و تمیز کند.
شیرها دارای حالات چهره و ژستهای بدنی هستند که در ارتباط برقرار کردن آنها نقش دارند.صداهای تولید شده توسط آنان نیز دارای طیف گستردهای است که به نظر میرسد تفاوتها در شدت و زیر و بمی آنها نقش بنیادین در برقراری ارتباط توسط آنان داشته باشند. صدای شیرها شامل دندان قروچه، خر خر، فشفش، سرفه، میومیو، و غرش کردن است. یکی از ویژگیهای شیرها عادتشان به غرش کردن پی در پی است. این غرشها با تعداد کمی صدای عمیق و بلندمدت آغاز میشوند که در پایان به صداهای کوتاهمدتتر میرسند. شیرها اغلب در شب غرش میکنند و صدایشان از ۸ کیلومتری تشخیصپذیر است. این جانوران بلندترین غرش در میان همه گربهسانان را دارند.
از دیگر روشهای ارتباطی شیرها با هم میتوان به نشانهگذاری قلمرو یک شیر توسط ادرار کردنش بر تنه درختان، مدفوع کردن، یا مالیدن سر به بیشهها برای تولید بوی ویژه اشاره کرد.
شکار و تغذیه
شکار در یک گله بر عهده شیرهای مادهاست. در عکس: چند شیر ماده یک بوفالوی آفریقایی را از پا در آوردهاند.
شیرها جانوران نیرومندی هستند که بیشتر در گروههای هماهنگ به شکار میپردازند. قلب شیرها درصد وزنیِ به نسبت متوسطی از کل بدن را تشکیل میدهد که برای مادهها این میزان ۰،۵۷ درصد است و برای نرها ۰،۴۵ درصد وزن بدن؛ این در حالی است که قلب یک کفتار ۱ درصد وزن بدنش را تشکیل میدهد، از این رو شیرها تنها میتوانند در دورههای زمانی کوتاهی به سرعت بدوند. چنین چیزی باعث لزوم نزدیک بودن به طعمه پیش از شکار آن میشود و به همین دلیل شیرها روشهای ویژهٔ خود را برای استتار و پنهان شدن دارند تا از دید طعمه دور باشند. آنها پنهانی شکار را تعقیب میکنند تا آنکه به فاصله تقریبی ۳۰ متری آن یا کمتر برسند. عمل شکار بیشتر توسط مادهها انجام میشود و شیرهای نر در کنار فرزندانشان میمانند و منتظر میشوند که مادهها از شکار باز گردند و اغلب همه اعضای گله از لاشه تغذیه میکنند. چندین مادهشیر با هم از چند نقطه گله طعمهها را محاصره میکنند و به نزدیکترین طعمه هجوم میآورند. حمله کوتاهمدت و قوی است و آنها اغلب با یکبار حمله طعمه را میگیرند. طعمه بیشتر توسط خفه کردن کشته میشود. گاهی پیش از گرفتن گلو، نیاز است تا با حمله به ران جانورانی چون گاو وحشی، نخست آنها را زمینگیر کرد. روش دیگر کشتن آن است که شیر ماده دهان و سوراخهای تنفسی قربانی را گاز میگیرد و میان آروارههای خود نگه میدارد تا خفه شود. طعمههای کوچکتر اما به سادگی و با یک ضربه پنجه شیر کشته میشوند.
خوراک شیرها را بیشتر پستانداران بزرگ تشکیل میدهند. شیرهای ساکن آفریقا شکار جانورانی چون گاو وحشی، ایمپالا، زبرا، گراز زگیلدار، و گاومیش آفریقایی را ترجیح میدهند در حالی که شیرهای جنگل گیر به سراغ گراز و چندین نوع مختلف از گوزنها میروند. جانوران گوناگون دیگری نیز بسته به در دسترس بودنشان شکار میشوند که اغلب شامل سمدارانی با وزن میان ۵۰ تا ۳۰۰ کیلوگرم میشوند. گاهی آنها جانوران کوچکی چون آهو را نیز شکار میکنند. هنگامی که شیرها به شکار دستهجمعی میپردازند، میتوانند بیشتر جانوران، حتی آنهایی که بالغ و تندرست هستند، را به دام بیندازند. اما آنها کمتر به سراغ جانوران بزرگی چون زرافه میروند چرا که در این صورت احتمال زخمی شدنشان از سوی طعمه وجود دارد.
دو مادهشیر در کنار لاشه خوردهشده یک فیل جوان؛ شیرها کمتر به سراغ جانوران بزرگجثهای چون فیلها میروند.
آمار بسیاری نشان از آن دارند که شیرها به گونه معمول از جانورانی در محدوده وزنی ۱۹۰–۵۵ کیلوگرم تغذیه میکنند. در آفریقا مهمترین منبع غذایی گاو وحشی است و پس از آن گورخر قرار دارد. بیشتر اسبهای آبی، کرگدنها، و فیلها به خاطر جثه بزرگشان شکار نمیشوند. بعضی غزالها و آهوهای چابک نیز به دلیل سرعت زیادشان طعمه مناسبی برای شیرها نیستند و بیشتر توسط یوزها شکار میشوند. با این حال زرافهها و گاومیشهای آفریقایی در مناطق مشخصی بهکرات شکار میشوند چرا که برخی گلهها مهارت شکار کردنشان را به دست آوردهاند. گاهی بچههای اسبهای آبی نیز شکار میشوند ولی شیرها کمتر به سراغ کرگدن میروند. با آنکه گرازهای زگیلدار وزنی کمتر از ۱۹۰ کیلوگرم دارند بسته به در دسترس بودنشان شکار میشوند. غذای اصلی شیرهای آسیایی جنگل گیر گوزن خالدار است ولی از لحاظ تاریخی، احشام و گاوهای مردم محلی بخشی از غذای این شیرها را تشکیل میدادهاند.
شیرهایی که در نزدیکی محل سکونت انسانها هستند گاه به دامها نیز حمله میکنند. در هند چارپایان جنگلنشینان بخشی از خوراک شیرها را تشکیل میدهند. شیرها همچنین توانایی کشتن دیگر گوشتخوارانی چون پلنگ، یوز، کفتار، و سگ وحشی را دارند، اما بر خلاف دیگر گربهسانان پس از کشتن رقیب به خوردن آن مشغول میشوند. آنها لاشههای پیشتر مرده و یا شکار شده توسط دیگر جانوران را نیز میخورند و همواره با زیر نظر گرفتن کرکسهایی که در آسمان حلقه زدهاند، موقعیت لاشه یا جانور رو به مرگ را پیدا میکنند. یک شیر میتواند در یک وعده غذا خوردن تا میزان ۳۰ کیلوگرم گوشت از خود پذیرایی کند. اگر هم توانایی خوردن کامل طعمه در یک مرتبه را نداشته باشد برای چند ساعت استراحت میکند و سپس دوباره به سراغ باقیمانده میرود. یک مادهشیر نیاز به ۵ کیلوگرم گوشت در روز دارد و این میزان برای نرها نزدیک به ۷ کیلوگرم است. شیرهای جوان چگونگی آرام خزیدن برای نزدیک شدن به طعمه را در سه ماهگی میآموزند ولی تا یک سالگی در شکار نقشی ندارند. آنها در نزدیکی دو سالگی فعالیت شکاری اصلی خود را آغاز میکنند.
رقابت با دشمنان طبیعی
یک کفتار خالدار در منطقه حفاظتشده انگورونگورو. کفتارها و شیرها در جدال همیشگی با هم برای غذا و سلطه هستند.
شیرها از قلمرو خود در برابر بیگانگانی مانند شیرهای نر غریبه و همچنین دشمن همیشگی خود یعنی کفتارها دفاع میکنند. آنها بطور غریزی دشمنی پایان ناپذیری با کفتارها بر سر تصاحب قلمرو دارند. بطوری که حتی بصورت گلّهای به نبرد با یکدیگر میپردازند که باعث تلفات زیاد از هر دو گروه به ویژه کفتارها میشود. یکی از خونبارترین این نبردها که در صحرای اتیوپی در جنوب آدیس آبابا رخ داد و دو هفته به درازا کشید، منجر به کشته شدن ۳۵ کفتار و ۶ شیر شد، و با برتری شیرها همراه بود. دشمنی شیرها با کفتارهای خالدار به خاطر رقابت بر سر غذا نیز هست. یک بررسی جامع نشان میدهد که رژیمهای غذایی شیر و کفتار ۵۸٫۶ درصد با یکدیگر همپوشانی دارند. شیرها نزدیک به ۷۰ درصد شکارهایی را که کفتارها انجام دادهاند از آنها میربایند. شیرها اغلب به دنبال کفتارهای خالدار نمیروند مگر آنکه در حال شکار باشند و یا آنکه از سوی آنها تهدید شوند. این در حالی است که کفتارهای خالدار به حضور شیرها بسیار حساس هستند؛ چه در شکار باشند و چه نباشند. شیرها شکار کفتارها را میربایند و نسبت به صدای آنها در هنگام شکار حساسیت دارند و به هنگام شنیدنش، به سوی مکان کفتارها میروند. در آزمایشهای انجام شده توسط دکتر هانس کروک ، پخش صدای ضبط شده کفتارها به هنگام غذا خوردن باعث جلب توجه شیرها و آمدن به سوی منبع صدا میشد. هنگامی که کفتارهای خالدار با شیرهای مواجه میشوند، اغلب در فاصلهای میان ۳۰ تا ۱۰۰ متری از آنها قرار میگیرند و منتظر میشوند که شیرها کارشان را به پایان برسانند. آنها اما گاه با تشکیل دستههای پرتعداد، از قلمرو خود در برابر شیرهایی که به آن وارد میشوند دفاع میکنند. بررسیها نشان میدهند که کفتارهایی که پیشتر تجربه رویارویی با شیرها را نداشتهاند نسبت به دیدن یک شیر برای نخستین بار واکنش خاصی نشان نمیدهند، ولی به محض استشمام بویش وحشتزده میشوند.
به نظر میرسد که شیرها علاقه دارند تا برتری خود بر دیگر گربهسانانی چون یوزپلنگ و پلنگ را با روشهایی چون ربودن شکارشان و کشتن فرزندان و خودشان (در صورتی که به دستشان افتند)، حفظ کنند. احتمال آنکه یک یوز شکار خود را به شیرها یا دیگر مهاجمان از دست بدهد، ۵۰ درصد است شیرها از مهمترین قاتلان تولههای یوزها هستند و یوزها به دلیل حمله مهاجمان نزدیک ۹۰ درصد تولههای خود را در هفتههای آغازین تولد از دست میدهند. بر خلاف پلنگها که توانایی بالا رفتن از درخت و بردن تولهها و شکارشان به بالای آن را دارند، یوزها و تولههایشان اغلب توسط شیرها بر روی زمین تعقیب و کشته میشوند و شکارشان گرفته میشود. به همین شکل، شیرها به سگهای وحشی آفریقایی نیز حمله میکنند و با کشتن فرزندانشان، از گوشت آنها تغذیه میکنند. به همین دلیل، تعداد سگهای وحشی موجود در مناطقی که شیرها در آن حضور دارند کم است. با این حال گزارشهایی نیز از حمله گروهی سگهای وحشی به شیرها و کشتن و تغذیه از گوشتشان وجود دارند. در یک مورد، هشت سگ با حمله به یک شیر نر آن را کشتند و به خوردنش مشغول شدند.
تمساح نیل به همراه انسان، تنها جانورانی هستند که میتوانند تهدیدی برای شیرها به شمار روند. بسته به اندازه تمساح و شیر، یکی میتواند بر دیگری پیروز شود و آن را به قتل برساند. شیرها میتوانند تمساحهایی را که به درون خشکی میآیند از پا درآورند، و عکس آن نیز هنگامی رخ میدهد که شیری پا به درون آب میگذارد. تاکنون باقیمانده بدن و پنجه شیرها در شکم تمساحها پیدا شدهاست.
البته شیرها با یکدیگر نیز در رقابت هستند و بیشتر شیرهای بالغ یا توسط انسانها کشته میشوند و یا شیرهای دیگر آنها اغلب ضربات سختی به هم وارد میکنند که باعث زخمهای جدی میشوند و این بیشتر هنگامی است که اعضای دو گله مختلف با هم روبرو میشوند و یا اعضای یک گله با هم بر سر شکار درگیر میشوند. شیرهای زخمی، از کار افتاده، و یا تولهشیرها ممکن است قربانی کفتارها و پلنگها شوند و یا آنکه در زیر پای گاومیشها و فیلها له شوند
پراکندگی و جمعیت
گستره و پراکندگی
گسترههای تاریخی و امروزین شیر
در آفریقا، شیرها اغلب در علفزارهای ساوان با درختهای پراکنده اقاقیا که منبع خوبی برای گریختن به زیر سایه هستند، یافت میشوند اما زیستگاه آنها در هند مخلوطی از جنگلهای خشک ساوانایی و جنگلهای بوتهای بسیار خشکاست.
گستره شیرها در اصل مناطق جنوبی اوراسیا، از یونان تا هند، و بیشتر آفریقا به جز مناطق جنگلی بارانخیز در مرکز و صحرای بزرگ بودهاست. هرودوت مینویسد که در حوالی ۴۸۰ پیش از میلاد مسیح، شیرها در یونان معمول بودند و حتی به کاروان شترهای خشایارشای هخامنشی در هنگامی که در یونان به سر میبرد، حمله کردند. در سال ۳۰۰ پ. م. ، ارسطو آنها را در یونان کمیاب توصیف کرد تا آنکه در سال ۱۰۰ پ. م. دیگر اثری از آنها در یونان نبود. گروهی از شیرهای آسیایی تا سده دهم میلادی در قفقاز و آذربایجان، واپسین پناهگاهشان در اروپا، به زندگی ادامه دادند.
شیرهای ساکن فلسطین در سدههای میانی به کلی نابود شدند و در بیشتر دیگر بخشهای آسیا نیز با ورود سلاحهای گرم در سده هجدهم میلادی از میان رفتند. در اواخر سده نوزدهم و آغاز سده بیستم میلادی آنها در شمال آفریقا و جنوب غربی آسیا منقرض شده بودند. در پایان سده نوزدهم شیرها در ترکیه و بیشتر مناطق شمالی هند ناپدید شده بودند و واپسین مشاهده یک شیر ایرانی در ایران نیز مربوط به سال ۱۹۴۲ در دزفول و میان شیراز و جهرم میشود؛این زیرگونه امروزه تنها در جنگل گیر در شمالغربی هند یافت میشود. در حدود ۴۰۰ شیر در محوطهای حفاظت شده به مساحت تقریبی ۱٬۴۱۲ کیلومتر مربع در ایالت گجرات زندگی میکنند و تعدادشان به آرامی رو به افزایش است.
جمعیت کنونی و حفاظت
امروزه بیشتر شیرها در شرق و جنوب آفریقا زندگی میکنند و تعدادشان با سرعت زیادی در حال کم شدن است؛ برآوردهای جمعیتی شیرهای آفریقایی میان سالهای ۲۰۰۴–۲۰۰۲، تعداد آنها را میان ۱۶٬۵۰۰ تا ۳۰٬۰۰۰ تخمین میزنند. تخمینهای اولیه در دهه ۱۹۹۰ تعداد آنها را تا بیش از ۱۰۰٬۰۰۰ و حتا ۴۰۰٬۰۰۰ عدد پیشبینی میکردند. علت اصلی کاهش جمعیت این گونه بیماری و دخالت انسانی بودهاست و از دست دادن زیستگاه و کشته شدن توسط انسانها مهمترین عوامل تهدید کننده این جانور هستند. جمعیتهای باقیمانده نیز در گروهها و مناطق جدای از هم زندگی میکنند که این امر باعث درونزایی میشود و به طبع آن، کم شدن تنوع ژنتیکی. برای نمونه درونزایی در شیرهای جنگل گیر باعث پایین آمدن تنوع ژنتیکی، بالا رفتن سطوح تستوسترون، و کم شدن کیفیت اسپرم و لقاح در این جانوران شدهاست. از این رو، اتحادیه بینالمللی حفاظت از محیط زیست شیرهای آفریقایی را در رده گونههای آسیبپذیر گذاشته و شیرهای آسیایی را در رده در معرض خطر. از جمله موارد ضروری برای پاسداری از تنوع ژنتیکی در میان شیرها، پخش کردن شیرهای نر در میان جمعیتهای محلی گوناگون است.
درباره تعداد شیرهای موجود در بزرگترین جمعیت آنها در غرب آفریقا میان دانشمندان اختلاف است؛ تخمینهای موجود میان ۱۰۰ تا ۴۰۰ شیر در بومسازگان ارلی سینگو در بورکینا فاسو را نشان میدهند از جمعیتی از شیرهای مقیم شمال غربی آفریقا در پارک ملی وازا، کامرون، تنها ۲۱–۱۴ عدد باقی ماندهاست.
مراقبت از هر دو شیر آفریقایی و آسیایی نیازمند پاسداری از مناطق محافظت شده و پارکهای ملی است؛ از بهترین این مناطق میتوان به پارک ملی اتوشا در نامیبیا، پارک ملی سرنگتی در تانزانیا، و پارک ملی کروگر در شرق آفریقای جنوبی اشاره کرد. در بیرون این مناطق برخورد میان شیرها و انسانها اغلب به کشته شدن شیرها منجر میشود. در هند، که در آن واپسین پناهگاه شیرهای آسیایی در جنگل گیر قرار دارد، مشکلات متعددی در زمینه برخورد شیرها با انسان و کشته شدن دام با مردم محلی و مسوولان محیط زیست وجود دارند.طرحهایی برای ایجاد زیستگاه دومی در ایالت مادایا پرادش برای واپسین شیرهای آسیایی باقیمانده به منظور کمک به باقیماندن و رشد تنوع ژنتیکی در میان این گونه انجام شدهاند ولی موفقیتآمیز نبودهاند.
از پیشنهادهای مطرحشده به منظور حفاظت از شیرها در مناطق حفاظتشده، کشیدن سیم خاردار به دور این زمینها است. در یک بررسی در سال ۲۰۰۴، هزینه سیم خاردار کشیدن به دور پارک ملی مکگادیکگادی، ۳ میلیون دلار تخمین زده شد و این در حالی است که خسارت وارده به کشاورزان به دلیل هدف قرار گرفتن احشامشان توسط شیرها به ۵۰ میلیون دلار میرسید.
رابطه با انسان
حمله
شیرهای آدمخوار ساوو در موزه میدانی تاریخ طبیعی، شیکاگو
به طور معمول، شیرها به انسان حمله نمیکنند؛ با این حال گهگاه خبرهایی درباره حمله شیرها در آفریقا به انسانها گزارش میشود و این همواره اقدامات تلافیجویانه از سوی مردم را در پی دارد. شیرهای آدمخوار ساوو در آفریقا در سال ۱۸۹۸ نزدیک به ۱۲۸ کارگر را که بر روی خط آهن مومباسا به نایروبی کار میکردند، کشتند. در میان سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۵ میلادی، ۵۶۳ روستانشین تانزانیایی توسط شیرها مورد حمله قرار گرفتند که نشان از افزایش قابل ملاحظه این گونه حملهها میداد.
دلایل گوناگون حمله شیرها به انسانها توسط دانشمندان مورد بررسی قرار گرفتهاست. حمله این جانوران به انسان گاه میتواند در نتیجه آن باشد که انسانها در آفریقا با گذاشتن پسماندهای خود در نزدیکی خانههایشان باعث جلب توجه کفتارها و در پی آن شیرها میشوند. با کمشدن شکار و نایاب شدن طعمههای همیشگیشان، این جانوران ناچار به روی آوردن به احشام و به ناگزیر گلهداران میشوند.به نظر میرسد که آنها جز در هنگامی که طعمههایشان کمیاب شوند، به آدمی حمله نمیکنند. در تانزانیا این حملهها در پناهگاه حیات وحش سلوس و استان لیندی به وقوع پیوستند؛ جاهایی که در آنها انسانها حضور خود را گستراندهاند و یا جمعیتهای محلی شیر به دلیل حفاظت مناسب بالا رفتهاست. گاهی نیز برخی شیرها تنها به خوردن انسان روی میآورند چرا که به دلایل جسمی توانایی کشتن دیگر طعمهها را ندارند. در سال ۲۰۰۶، یک شیر در تانزانیا ۳۵ انسان را کشت و این به خاطر آن بود که به دلیل دنداندرد توانایی خوردن گوشتی جز گوشت انسان را نداشت. شیرهای پیر و یا ضعیف همچنین با احتمال بیشتری انسان را به عنوان یکی از طعمههای خود بر میگزینند.
انسانها نیز از دیرباز با حمله به شیرها، آنها برای تفریح یا دلایل دیگر شکار میکردند؛ شکارچیان نه تنها در گذشته، که حتی امروزه نیز شیرها را به عنوان تروفه شکار میکنند. کشته شدن شیرها توسط انسان گاه به دلیل فعالیتهای انسانی و گسترش مناطق مسکونی در جاهایی چون آفریقا بودهاست. شهرکنشینان مستعمرهنشین اهل اروپا در بسیاری از مناطق آفریقا و برای نمونه زیمبابوه، جمعیتهای بسیاری از گربههای بزرگ را نابود کردند. در میانه سده نوزدهم، یک مهاراجه برای تفریح به تنهایی ۳۰۰ شیر ایرانی در هند را کشت.
گاه انسانها از هیبت شیر برای حمله به دیگر انسانها و کشتن آنها استفاده میکردند: در دهه ۱۸۹۰ تعداد زیادی از مردم بومی کرانههای شرقی دریاچه تانگانیکا توسط «مردان شیری» کشته شدند. در ابتدا مردم محلی به کشیشان مسیحی التماس میکردند تا این مردمان را اخراج کنند، اما کشیشان با پی بردن به خرافات مردم از آن برای جلوگیری از پخش شدن اهالی منطقه استعماری بهره میگرفتند. حملات تا بدانجا پیش رفت که با کشته شدن تعداد زیادی از مردم، دولت استعماری دستور به بازداشت متجاوزان و مجازات آنها را داد. اصطلاح مردان شیری تا نیمسده پس از آن وقایع در بخشهای گستردهای از آفریقا به کار برده میشد. روش کار مردان شیری، که با کشتن انسانها در شب صحنه را به گونهای درست میکردند که گویی مقتول قربانی حمله یک شیر شده، گونهای ترور سیاسی بود که اغلب به گردن شیرها انداخته میشد و خود باعث کشتار تعداد زیادی شیر بیگناه به دست مردمان میگشت. در اسارت
یکی از کارکنان باغوحش برلین در حال غذادادن به شیرهای در بند.
شیرها از گذشتههای دور تاکنون توسط انسانها در اسارت نگهداری میشوند. رومیان از آنها در بازیهایشان بهره میگرفتند. شیرها همچنین به صورت دایمی در مجموعه باغهای وحش خصوصی، که نیاکان باغوحشهای امروزین بودند، سده هجدهم در غرب نگهداری میشدند. در آمریکا، نخستین شیری که در معرض تماشای همگانی قرار گرفت در سال ۱۷۱۶ در بوستون به نمایش گذاشته شد. با افزایش علاقه به شیرهای نمایشی و به کار بردن آنها در سیرکها، پرورشگاههای ویژه شیرها نیز راهاندازی شد.
شیرها در اسارت به خوبی تولید مثل میکنند و میتوانند تا ۲۰ سال عمر کنند. رکورد بیشترین طول عمر یک شیر در اسارت متعلق به شیری به نام آپولو در باغوحش هونولولو است که نزدیک به ۲۲ سال عمر کرد.
از لحاظ تاریخی
پادشاهان آشور در سده ۹ پیش از میلاد در کاخهای خود شیر نگه میداشتند، و اسکندر مقدونی نیز بنا بر افسانهها در شمال هند با بزرگان و اشرافزادگانی روبرو شد که شیر تربیتشده داشتند. رومیان باستان نیز برای بازیهای گلادیاتوریشان از شیرها بهره میگرفتند و شخصیتهای مهمی چون سولا، پومپه، و ژولیوس سزار اغلب دستور گرفتن و کشتن صدها شیر در یک زمان را به منظور تفریح همگانی میدادند. مارکوپولو گزارش میکند که شاهزادگان هندی به تربیت شیر اقدام میکردند و حتی قوبلایخان آنها را در محل زندگیش نگه میداشت. با این حال از آنجا که او اشاره میکند که «آنها بزرگتر از شیرهای بابلی بودند و پوست زیبایی داشتند که رگههایی به رنگ سفید، سیاه، و قرمز داشت»، به نظر میآید که منظور او ببر بودهاست.
در باغوحش
شیرهای باغوحش ملبورن بر روی زمین چمنکاری شده برایشان نشستهاند
شیر همانند جانورانی چون ببر و کوسه از جمله جاندارانی است که مردم مشتاق دیدنشان در باغوحشها هستند و باغوحشها آن را برای شخصیت کاریزمایش در میان مردم و علاقهشان برای دیدنش، نگاه میدارند. امروزه نزدیک به ۱۰۰۰ شیر آفریقایی و ۱۰۰ شیر آسیایی در باغوحشها و پارکهای حیات وحش در سراسر جهان نگهداری میشوند. از شیرها برای اهدافی چون گردشگری، آموزش و مقاصد حفاظتی نگهداری میشود.
برنامههای جابجایی و مبادله شیرها در میان باغوحشها برای مدت طولانی وجود داشتهاست که هدف از آنها بالا بردن تنوع ژنتیکی شیرهای در اسارت است. با این حال از آنجا که این برنامهها در گذشته مبادله زیرگونههای مشخص با همدیگر را رعایت نمیکردند، آلودگی ژنتیکی در میان جمعیتهایی با منشا جدای از هم پدید آمد. اما برنامههای امروزین این مساله را در نظر میگیرند و تلاش میکنند تا شیرهایی از زیرگونههای مختلف را به دنیا نیاورند. برنامه نجات نسل این جانور تلاشی برنامهریزی شده از سوی اتحادیه باغوحشها و آکواریومها در این سو است. در ۱۹۸۲، این برنامه طرحهایی برای حفاظت از تنوع ژنتیکی شیرهای آسیایی ارایه کرد. طرحی مشابه برای شیرهای آفریقایی، و با تاکید بر زیرگونه آفریقای جنوبی، در ۱۹۹۳ کلید خورد. بیشتر این شیرهای در اسارت منشا نامشخص دارند و این مساله بازگرداندن آنها به حیات وحش را ناممکن یا بسیار سخت میکند.
زیرگونه شیر اطلس، که به دلیل آنکه بزرگترین زیرگونهاست از همه دیگر شیرها دیدنیتر است، امروزه دیگر در حیات وحش وجود ندارد اما تعداد اندکی از شیرهای در اسارت وجود دارند که ادعا میشود از نسل این شیرها هستند. ۱۲ عدد از این شیرها در بندر لیمپن در کنت، انگلستان، نگهداری میشوند؛ اینها همگی از جانوران باغوحش متعلق به شاه مراکش به جای ماندهاند. همچنین ۱۱ نمونه دیگر که ادعا میشود شیر بربری هستند در باغوحش آدیس آبابا، یکی در باغوحش نووید، و چند نمونه در پارک حیات وحش امنهویل در فرانسه وجود دارند. چند بنیاد پژوهشی با همکاری دانشگاه آکسفورد برنامهای بلندپروازانه با عنوان پروژه شیر بربری در حال اجرا دارند که هدف آن به دنیا آوردن این شیرها در اسارت و معرفی دوباره آنها به طبیعت در یکی از پارکهای ملی مراکش در کوههای اطلس است.
نمایش و سیرک
نگارهای تیزابی مربوط به سده هجدهم که رامکنندهای را در قفس شیرها و ببرها نشان میدهد
جنگ جانوران از جمله نمایشهای مرسوم در پاریس در سده هجدهم میلادی بودهاست. به جان هم انداختن شیر با دیگر جانوران درنده به زمانهای باستان بر میگردد و تا پایان سده هفدهم نیز در اروپا مرسوم بودهاست. نبرد میان شیرها و سگها به صورت کلی از ۱۸۰۰ در شهر وین در اتریش و از ۱۸۲۵ در انگلستان ممنوع شد.
پیشگامان تربیت شیرها و رام کردنشان آنری مارتن فرانسوی و ایساک وان امبورگ آمریکایی بودند. آنها کارشان را در میانه سده نوزدهم آغاز کردند و روشهای آنها به سرعت از سوی دیگر مربیان پیگیری شد. مارتن نمایش خود را در سومین المپیک سیرک در ۱۸۳۱ در پاریس با نمایشی به نام «شیرهای میسور» آغاز کرد؛ نمایشی که در آن دو شیر به نامهای «نرو» و «کوبورگ» و یک ببر به نام «اتیر» حضور داشتند. وان امبورگ نیز به همراه تور خود انگلستان را گشت و در برابر شهبانو ویکتوریا به اجرا پرداخت. رامکردن نماد قدرت در طبیعت و واداشتن آن به اجرای برنامه توجه بسیار بیشتری را از سوی مردم نسبت به رامکردن سنتی اسبها بر میانگیخت.
شیر در فرهنگ
از هزاران سال پیش تاکنون، از شیر به عنوان نماد در فرهنگهای آسیا، اروپا، و آفریقا استفاده میشدهاست. بر خلاف حملههای گهگاه شیرها به انسانها، این جانوران وجهه مثبتی در فرهنگهای مختلف داشتهاند و به عنوان جانورانی با قدرت و صلابت به تصویر کشیده میشدند. شیرها در میان مردم اغلب با عنوان «شاه جنگل» یاد میشوند و از این رو همچون نمادی پادشاهی نگریسته میشدند.از آنها همچنین به رشادت یاد شده و ازوپ، داستانسرای یونانی سده ۶ پیش از میلاد، در حکایتهای خود شیرها را مثال آوردهاست.
به تصویر کشیدن شیرها به ۳۲٬۰۰۰ سال پیش باز میگردد؛ عاج تراشیده شده به شکل انسان با سر شیر در غار ووگلهرد در جنوبغربی آلمان قدمتی نزدیک به ۳۲٬۰۰۰ دارد و مربوط به تمدن اوریگنیشن است. در غارنگارههای پارینهسنگی غارهای لاسکو مربوط به ۱۵٬۰۰۰ سال پیش نیز میتوان تصاویر شیرها را دید. در اتاق گربهسانان در این غار تصویری وجود دارد که دو شیر را در حال جفتگیری نشان میدهد.
نگاره شیر و گاو در تخت جمشید در جبهه شمالی کاخ سهدری.
نگاره شیر بر روی یک ظرف ایرانی در موزه لوور متعلق به قرت ۱۷ میلادی
مصریان باستان مادهشیر را، که شکارچیای قوی بود، یکی از خدایگان جنگ خود میدانستند و ایزدانی چون باستت، مافدت، منهیت، پکهت، سخمت، تفنوت، و ابوالهول از آن جمله بودند فرعون قدرتمند مصری، رامسس دوم، با یک شیر در صحنه نبرد حاضر میشد و آمنهوتپ دوم در حالی که سوار بر ارابه بود به شکار شیر میرفت. شیر نیمیان در یونان و روم باستان نمادین بود. این شیر در صورت فلکی برج اسد به تصویر کشیده میشد و طبق افسانهها، هرکول پوست آن را بر تن میکرد. شیر همچنین نمادی همیشگی در میانرودان بود و در میان سومریان و آشوریان و بابلیان به عنوان نمادی استوار از شاهنشاهی نگریسته میشد. شیر بابلی موتیف، که به شکل یک تندیس پیدا شدهاست، اغلب بر دیوارها نقاشی میشد و از آن با نام شیر گامزنان بابل یاد میشود. این بابل بود که در آن بنا بر کتابهای عهد قدیم، دانیال پیامبر از دخمه شیرها سالم بیرون آمد.
در متنهای پوراناها در هندوئیسم، ناراسیما (به معنای «انسان-شیر») تجسمی نیمهانسانی-نیمهشیر یا اواتار از ویشنو است که توسط بندگان هندویش پرستش میشود و پراهلادای کودک را از چنگ پدر اهریمنصفتش شاه هیرانیاکاشیپو نجات میدهد. ویشنو در ناراسیمها شکلی نیمهانسان-نیمهشیر میگیرد در حالی که بدنی به شکل انسان دارد ولی سری همچون یک شیر با پنجههای آن. سینگ نامی ودایی و باستانی در هند است به معنای «شیر» (منظور شیر آسیایی) که قدمتش به بیش از ۲٬۰۰۰ سال پیش در هند باستان بر میگردد. این نام در اصل تنها توسط راجپوتها، کاستی نظامی د هند، استفاده میشد. پس از پیدایش «انجمن برادری خالص» در این کشور در سال ۱۶۹۹، سیکها نیز به دلیل آرزوهای گورو گوبیند سینگ، نام سینگ را به کار بردند. امروزه در کنار میلیونها راجپوت هندو، این نام توسط ۲۰ میلیون سیک در سراسر جهان مورد استفاده قرار میگیرد.
تصویر شیر آسیایی نه تنها در نشان ملی هند وجود دارد، که تصویر آن بر روی پرچمها و نشانهای خانوادگی دیگر کشورها و مناطق آسیا و اروپا دیده میشود. کمی پایینتر از شبهقاره هند، شیر آسیایی برای قوم سینهالی، پرجمعیتترین گروه نژادی در سریلانکا، ارزشی نمادین دارد. نام سیهالی از واژه هندوآریایی سینهالا که ترکیبی به معنای «مردمان شیر» یا «مردمانی از تبار و خون شیر» است، گرفته شده. پرچم سری لانکا شیری را به تصویر میکشد که شمشیری آهیخته در دست دارد.[ کشور سنگاپور نام خود را از دو واژه مالایی سینگا (شیر) و پورا (شهر/دژ) میگیرد که خود از واژگان تامیلی-سانسکریت சிங்க سینگا و पुरபுர پورا، میآید.
شیرها از ورودی شهر ممنوعه پاسداری میکنند.
شیر آسیایی چهرهای معمول در هنر چینی است. محبوبیت آنها در دوران دودمان هان (۲۰۶ پیش از میلاد تا ۲۲۰ پس از میلاد) با معرفی شیرهای محافظ چینی افزایش یافت. تندیس این شیرها در جلوی کاخهای پادشاهی و به منظور محافظت از خاندان شاهنشاهی گذاشته میشدند. از آنجا که شیرها هیچ گاه بومی و ساکن چین نبودهاند، آنها را اغلب به عنوان هدیه برای شاهان چینی میآوردند و نخستین تصویرسازیها از این شیرها اندکی غیرواقعی بودند. پس از معرفی هنر بودایی به چین در دودمان تانگ (پس از سده ششم میلادی)، شیرها اغلب بدون بال به تصویر کشیده میشدند، بدنشان قطورتر و کوتاهتر شد، و یالشان پیچخورده گشت.س رقص شیر نوعی رقص سنتی در فرهنگ چینی است که در آن حرکات این جانور توسط شخصی که لباسی با هیبت شیر را پوشیده، تقلید میشود. این رقص اغلب به همراه موسیقی سنج و طبل و ناقوس اجرا میشود و از جمله مراسم اصلی در جشنهای سال نوی چینی است که برای نوید خوشبختی در سال نو انجام میشود.
«شیر» نام اختصاری چندین تن از جنگاوران سدههای میانی بودهاست؛ کسانی چون ریچارد شیردل و هاینریش شیر. دوک ساکسونی و رابرت سوم فلاندر نام اختصاری «شیر فلاندرز» داشتند؛ نمادی ملی فلاندرزی که تا زمان حال نیز مورد استفاده قرار میگیرد. شیرها به کرات در نشانهای خانوادگی در اروپا و کانادا به تصویر کشیده میشدند. شیر همچنین نماد تیمهای ملی فوتبال در انگلستان، اسکاتلند و سنگاپور است و دیگر تیمهای نامداری چون دیترویت لاینز در انافال، باشگاه فوتبال چلسی و باشگاه فوتبال استون ویلا در لیگ برتر انگلستان (و خود نماد لیگ برتر)، است.
نشان خانوادگی دودمان پهلوی که دو شیر در کنار و یک نماد شیر و خورشید در میان دارد.
در ایران، شیر از گذشتههای دور نمادی باستانی در فرهنگ ایرانی بودهاست و نقش آن را میتوان در گورهایی باستانی چون شیر سنگی و قالیچههای معروف به «قبای شیری» مشاهده کرد. تصویر شیر در کندهکاریهای تخت جمشید و کاخ داریوش بزرگ چندین بار به کار رفته؛ از جمله این تصاویر میتوان به صحنه شکار گاو ماده توسط شیر در پلکان شرقی بنا اشاره کرد. در این نگاره شیری که نماد خورشید است با حمله بر گاو سرما و زمستان، به تعقیب آن میپردازد و این هنگام اعتدال بهاری و نوروز است.
شیر در ادبیات ایران نیز نقشی بزرگ دارد و فردوسی در شاهنامه بارها به آن اشاره میکند و رشادت و بزرگی پهلوانان را با تواناییهای شیر میسنجد. دیگر شاعران ایرانی نیز پادشاهی شیر را ستودهاند و از آن به قدرت و خردورزی یاد کردهاند:
مطالب مشابه :
سلطــــــــــــان جنگل«فصل دوم»
منجر به کشته شدن ۳۵ کفتار و ۶ شیر شد تمساح و شیر، یکی کشته شدن شیرها توسط
ویژگی حیوانات در دفینه یابی (شیر)
با این حال اگر پس از شکار شدن طعمه توسط ماده شیر کشته می تمساحهایی
گربه سانان ایران
(عکس ها در منطقه ی جزولی شهر گرگان توسط نگارنده شیر ،ببر،پلنگ،و جگوار کشته شدن
برچسب :
کشته شدن شیر توسط تمساح