بیوگرافی (از وبلاگ موغانیمیز)

رضا افشارپور (افشار) 

 
- هنرمند؛ شاعر،نويسنده و كارگردان

- گوينده راديو

- سرپرست گروه‌هاي نمايشي وموسيقي

- بنيانگذار ومسئول

 كتابخانه،انجمن ادبی و

  گروه هنري فضولي و...

رضا افشار

      رضا افشارپور متخلص به افشار در سال  در محله پل‌سنگي (چاي قيراغي) تبريز ، خيابان فارابي فعلي به دنيا آمد. دوران تحصيلي ابتدايي را در دبستان‌هاي شاه‌حسين‌ولي، اميركبير و نمونه‌ي دكترمحسني به پايان رساند. در حين گذراندن دوره راهنمايي تحصيلي در مدرسه شاه‌حسين‌ولي در سن ۱۳ سالگي در اثر يك حادثه‌ي دوچرخه‌سواري، از ناحيه ران چپ دچار شكستگي شده و به دنبال تشخيص اشتباهی  دکتر                                        كه اينك مقيم خارج از كشور مي‌باشد، تحت چندين عمل جراحي بي‌مورد قرار گرفته و براي هميشه ويلچرنشين گشته است

رضا افشار

پشتكار، اراده و همت شگفت‌انگيز اين هنرمند بزرگ به قدري زياد است كه گويي هيچ مشكلي نمي‌تواند مانع فعاليت‌هاي توانفرسا اما بسيار مفيد و باارزش او شود، به طوري كه خود وي مي‌گويد:

درين باخيش‌لارلا، گئنيش اورك‌له

بودار دونيا ايچره نئجه دوستاغام!!!

يوخ؛ يورولماق بيلمم، يورولماق بيلم

حيـــات يوللارينـــدا اگيلمـــز داغـــام.

      پس از سپري نمودن دوره نقاهت، دوران تحصيلي متوسطه را در دبيرستان‌هاي دهقان (آيه اللـه مدني فعلي)، و بني‌صدر (ثقه‌الاسلام فعلي) به پايان رسانده و همزمان با اخذ ديپلم تجربي با داير نمودن يك واحد فني در محله پل سنگي به نام الكتريكي آذرخش به تعمير و فروش وسايل الكتريكي و الكترونيكي پرداخت. در سال ۱۳۷۰ از سوي ستاد ناحيه يك بسيج ادارات سپاه پاسداران ناحيه آذربايجان براي نوشتن يك نمايشنامه طنز دعوت به همكاري شد و بعد از چند ماه تلاش اولين درام موزيكال آذربايجان ايران به نام گجيل قاپيسي از سوي وي نوشته و در  همان سال در هفته بسيج در دانشگاه تبريز به نمايش درآمد كه با استقبال بي‌نظير مردم روبرو شد.

      در سال ۱۳۷۱ به همكاري با باشگاه كارگردان اداره كل كار و امور اجتماعي استان دعوت شد و به سمت مسئول امور فرهنگي ـ هنري كارگران استان به ابتكاراتي دست زد كه بنيانگذاري و مسئوليت كتابخانه ملي ـ مردمي، انجمن ادبي و بزرگ‌ترين گروه هنري كشور به نام نامي محمد فضولي از جمله آنهاست. در همين خصوص شعراي استان چكامه‌هايي سروده‌اند كه به چند نمونه اكتفا مي‌نماييم:

 

شاعر يالقيز در نغمه‌هاي انجمن:

رضا افشار

 حرمت نام فضولي را فزون خواهد نمود

هر كــه بــاشد در حقيقت آشناي انجمن

جان مــن باشد فداي همت مــردانه‌ي

آن كــه شد بنيــانگذار و رهنماي انجمن

شاعر اوياق در فضولي اوجاغي:

چاليشير مينّت سيز؛ سارسيلماز افشار

گونــش تـــك آيدينديــر تميـز نيّتي

آرزوسو: ظلمتين بـــاغريني يارمـــاق

اؤنملـــي يولـودور: عـــؤمور زينتـــي

   ***

سوسله‌ييب بـو ائوي بير انسان آدي

اوچ ديلين دانيلمـــاز ماهير اوستادي

دوغــــرودان بـو اولـو كتـــاب ائوينه

نـــه گؤزل يـــاراشير فضولــــي آدي

 

استاد حاج ‌موسي هريسي‌نژاد در قصيده فضولي:

او انجمن كي بناسي فضولي انجمنـــي ايـدي

نشان وئريردي نجوم ايچره كهكشاندي فضولي

***

سريــع حــالدا تقبّل، جديد كتـابخانــــا سيندان

قضيّــه ايــدي ثبوتــي: كؤنـولستاندي فضولي

……….

هريسي سلطـــه‌ي قوميّتين تفوّقي قويســـا

اينـــان كي نــابغه‌ي آخرالـــزّماندي فضولــي 

      در سال ۱۳۷۳ بنا به دعوت بهزيستي استان با سمت مشاور امور فرهنگي ـ هنري مدير كل بهزيستي به همكاري با آن سازمان منصوب گرديده و با حداقل امكانات فعاليت‌هاي بي‌شمار و جالبي براي مددجويان تحت پوشش بهزيستي ، كميته امداد ، بيماران بيمارستان روحي رواني رازي و بيماران آسايشگاه باباباغي انجام داده و در چند جشنواره تئاتر و موسيقي نيز با نام امور فرهنگي هنري بهزيستي استان شركت نمود.

 رضا افشار 

افشار در تاريخ  ۶/۵/۱۳۷۱ به استخدام مديريت درمان سازمان تامين اجتماعي درآمد كه صد البته استخدام نامبرده در آن سازمان همچون استخدام ساير معلولين به همين سادگي و بدون غرض‌ورزي صورت نگرفت. نكته جالب توجه اين كه پس از استخدام پرجنجال وي، افشار در مراسم روز جهاني معلولين چگونگي استخدام خود را در قالب نمايشنامه‌اي به نام آتيلميش در حضور مدير كل وقت امور درمان تامين اجتماعي استان دكتر رضا  علويزاده به صحنه برد و موفقيت خود را برا ي تماشاچيان حاضر با آن تئاتر كه نويسندگي و كارگرداني آن را به عهده داشت به بيان هنري نماياند. وي پس از ۱۴ سال خدمت در بخش راديولوژي بيمارستان ۲۹ بهمن از طرف مسئولين بيمارستان به درمانگاه شماره يك تامين اجتماعي واقع در محله  «ده‌ وه‌ چي» تبريز منتقل شد.

افشار با بهره جوئي از تجارب گوناگون خود در امور فرهنگي  و با اعتقاد به پشتكار و خلاقيت خويش اينك در صدد ايجاد فرهنگسرائي در خطه هميشه سبز پارس آباد ميباشد كه اين امر جزم ملي و همت عمومي ميطلبد. بيائيم با احترام به اهداف مقدس اين ويلچرنشين تبريزي با كمال خوشروئي و آغوش باز يار و ياور اين توانمند امور هنري باشيم تا شايد ما نيز بدين طريق بتوانيم اندكي از دين عظيم خود را به اين خاك مقدس ادا نمائيم.انشاالله  

منبع :  http://www.moghanimiz.blogfa.com/cat-8.aspx


مطالب مشابه :


يك نمايشنامه ي كوچولو براي اجرا درمدرسه

يك نمايشنامه ي كوچولو براي ( طنز خنده دار ) بعد از اجراي اين نمايش، مربي بهداشت مدرسه




نمایشنامه ی صابون

يك نمايشنامه ي كوچولو براي مدرسه مي تواند بهداشت مدرسه براي بچه ها در




نمایش و نمایشنامه کودک و نوجوان

نو و جذّابي براي يک نمايشنامه باشد چرا که در مدرسه حضور يافته و طنز مي‌کنيد




نمایشنامه

تئاتر مدرسه »، « تئاتر براي نمايشنامه يا هر نوع طنز وشوخي




نمایشنامه چیست؟ چگونه نمايشنامه بنويسيم؟

تئاتر مدرسه »، « تئاتر براي نمايشنامه يا هر نوع طنز وشوخي




گروه نمايش كانون در دهه فجر در مدارس نمايش اجرا مي كند.

كد موسيقي براي معاون پرورشي مدرسه عندليب ،گروه نمايش كانون ،نمايشنامه طنز با عنوان




جشن شكوفه ها

خانم معلم،اجازه،مربي پرورشي گروه سرود و نمايشنامه مدرسه را براي براي دفاع از طنز و




درباره نمايشنامه «ويتسک»: سرباز کابوس ها

درباره نمايشنامه براي مثال گفته مي شود » با انتشار کتاب «فنون نگارش طنز در




براي آموزگارم(به بهانه ي روز معلم)

رده خارج زير پايش بود و گاهي هم اصلاً ماشين نداشت ، امروزبه بركت مدرسه ي براي تدريس




بیوگرافی (از وبلاگ موغانیمیز)

در حين گذراندن دوره راهنمايي تحصيلي در مدرسه شاه يك نمايشنامه طنز براي مددجويان




برچسب :