مزیت رقابتی
براي درك مناسب هر موضوعي ابتدا لازم است
تعريف و مفهوم آن ارائه گردد. بديهي است هرچه قدر تعريف ارائه شده از جامعيت
بيشتري برخوردار بوده و كارا باشد درك مناسب تري از موضوع حاصل مي گردد. در اين
راستا چند تا از تعاريف ارائه شده توسط صاحب نظران در رابطه با مزيت رقابتي به شرح
زير ارائه مي شود:
• مزيت رقابتي عبارت از ميزان فزوني جذابيت پيشنهادهاي شركت در مقايسه
با رقبا از نظر مشتريان است.
• مزيت رقابتي تمايز در ويژگيها يا ابعاد هر شركتي است كه آن را قادر به
ارائه خدمات بهتر از رقبا(ارزش بهتر) به مشتريان مي كند.
• مزيت رقابتي ارزشهاي قابل ارائه شركت براي مشتريان است به نحوي كه اين
ارزشها از هزينه هاي مشتري بالاتر است.
• مزیت رقابتی ارزشی است که سازمان به مشتریان خود عرضه می کند، به نحوی
که در آن زمان این ارزش توسط رقبای بالقوه و بالفعل عرضه نمی شود.(مهری و حسینی،
1383)
توجه به تعاريف فوق و ساير تعاريف ارائه شده در مورد مزيت رقابتي گوياي اين است كه
ارتباط مستقيم ارزشهاي مورد نظر مشتري، ارزشهاي عرضه شده شركت و ارزشهاي عرضه شده
توسط رقباي شركت الزامات و ابعاد مزيت رقابتي را تعيين مي كند. چنانچه از ديدگاه
مشتري مقايسه ارزشهاي عرضه شده شركت با ارزشهاي عرضه شده رقبا بيشتر به ارزشهاي
مورد نظر و انتظامات او سازگارتر و نزديكتر باشد مي توان گفت كه آن شركت در يك يا
چند شاخص نسبت به رقباي خود داراي مزيت رقابتي است به نحوي كه اين مزيت باعث مي
شود كه شركت در عرصه بازار نسبت به رقباي خود در نزديكي به مشتري و تسخير قلب وي
برتري داشته باشد.
مفهوم مزیت رقابتی
مفهوم مزیت رقابتی، ارتباط مستقیم با ارزش های مورد نظر مشتری دارد به نحوی که در
یک طیف مقایسه ای هر چه قدر ارزش های عرضه شده یک سازمان به ارزش های مورد نظر
مشتری نزدیکتر یا با آن منطبق تر باشد می توان گفت که سازمان، نسبت به رقبای خود
در یک یا چند معیار رقابتی دارای برتری و مزیت است.(مهری و حسینی، 1383)
مزیت رقابتی شامل مجموعه عوامل یا توانمندی هایی است که همواره شرکت را به نشان
دادن عملکردی بهتر از رقبا قادر می سازد(Sadri & Lees, 2001). به عبارتی، مزیت رقابتی عامل یا ترکیبی از
عواملی است که در یک محیط رقابتی سازمان را بسیار موفق تر از سایر سازمان ها می
نماید و رقبا نمی توانند به راحتی از آن تقلید کنند(Barney, J.B., 1999, pp. 99-120). بنابر این برای
دستیابی به مزیت رقابتی، یک سازمان هم باید به موقعیت خارجی خود توجه کند و هم
توانمندی های داخلی را مورد توجه قرار دهد (Appelbaum, 2000). در مسیر ایجاد
مزیت رقابتی دو نکته مهم قابل تعمق می باشد: نخست، این مسیر فرایند دنباله داری
است که به عملکرد عالی و رقابت پذیری سازمان منجر می شود. یعنی اینکه در صورتی که
سازمان بتواند به واسطه شایستگی های خود، مزیت رقابتی پایداری خلق نماید که برای
مشتریان ارزشمند بوده و همواره برتر از رقبا باشد، در واقع عملکردی شایسته از خود
بر جای گذاشته و رقابت پذیری را به ارمغان آورده است(Barney, J.B., 1999, pp. 99-120). دوم، بخاطر افزایش
پیچیدگی های محیطی و شدت رقابت، مزیت رقابتی یا به راحتی توسط رقبا تقلید می شود
یا از نظر مشتریان به زودی رنگ می بازد و بایستی با مزیت های جدیدی جایگزین شوند (Sadri & Lees, 2001). بر این اساس
سازمان باید به فکر پیدا نمودن مزیت های رقابتی خود باشد.
ایجاد و حفظ پایداری مزیت رقابتی، مستلزم شایستگی هایی است که با تکیه بر قابلیت
های سازمان، برای مشتریان ارزش ایجاد می کند. منابع شرکت شامل انواع دارایی ها،
توانمندی ها، فرایندهای سازمانی، اطلاعات، دانش و ... است که شرکت آن ها را طوری
کنترل می کند که استراتژی های ارزش آفرین را توسعه داده و اجرا نماید. این منابع
را در سه دسته بندی محسوس، نامحسوس و توانمندی های سازمانی می توان ملاحظه کرد(Appelbaum, 2000).
قابلیت های شرکت، ترکیبی است از مهارت ها، دانش و رفتارهایی که در سرتاسر زمان
وجود دارد و در افراد، سیستم ها، فرایندها و ساختارها منعکس می شود. به بیانی
دیگر، مهارت هایی که شرکت برای تبدیل داده ها به ستاده ها به کار می گیرد تا در
قالب فرایندهای سازمانی از ترکیب منابع محسوس و نامحسوس برای بدست آوردن اهداف
مورد نظر مانند: خدمت به مشتری، توانمندی های توسعه محصولات برتر، نوآور بودن
خدمات و کالاها استفاده نماید. شایستگی ها به عنوان ترکیب کاملی از دارایی ها،
منابع و فرایند هاست که به شرکت اجازه می دهد به نیازهای مشتری پاسخ دهد. آن دسته
از شایستگی ها دارای ارزش استراتژیک می باشد که بتواند برای مشتریان ارزش آفرینی
کند. همانگونه که عنوان شد، هدف اصلی سازمان از ایجاد مزیت رقابتی با تکیه بر
منابع و قابلیت هایی که در اختیار دارد، رقابت پذیری و دستیابی به موقعیتی ممتاز
از لحاظ عملکردی در بازار مبتنی بر مشتری مداری است. کلید این مسئله یعنی دستیابی
به رقابت پذیری، پایداری مزیت های رقابتی بر اساس اصل شناخت و درک نیازهای مشتری و
تمرکز بر مشتری و همچنین بهبود فرایندها از دید مشتری میباشد. مزیت رقابتی پایدار
به آن دسته از مزیت های رقابتی اطلاق می شود که به واسطه بهره گیری از شایستگی های
سازمان، برای مشتریان ارزشمند بوده، توسط رقبا به راحتی قابل تقلید و کپی برداری
نبوده و برای سازمان عملکرد شایسته و رقابت پذیری را به ارمغان آورد.
مفهوم مزیت رقابتی بیانگر برتری ناشی از توانایی های معین یا ترکیب توانایی هاست
که رقیب برتر منحصراً یا به مقدار زیادی نسبت به رقبا داراست(Anton,2000). مهمترین ویژگی
های مزیت رقابتی دوام، آسیب ناپذیری و ارزش آن می باشد.
انواع مزيت رقابتي
باتوجه به مباني نظري موضوع و پويایي هاي واقعي و عيني رقابت مي توان مزيت رقابتي
را به پنج نوع كلي زير تقسيم بندي كرد:
1. مزيت موقعيتي در مقابل مزيت جنبشي (پويا)
2. مزيت متجانس در مقابل مزيت نامتجانس
3. مزيت مشهود در مقابل مزيت نامشهود
4. مزيت ساده در مقابل مزيت مركب
5. مزيت موقتي در مقابل مزيت پايدار
مزيت موقعيتي در مقابل مزیت جنبشي
(پويا)
مزيت هاي موقعيتي از ويژگيها و موجوديهاي شركت ايجاد مي شود كه عوامل ايجادكننده
اين نوع مزيتها معمولاً ايستا بوده و براساس مالكيت منابع و دارائيها و يا براساس
دسترسي هستند. بـه عنوان مثال در بازار سس مايونز كشور، موقعيت محصولات شركت مهرام
نسبت به ساير رقبا به خاطر قدرت اقناع سازي مشتري است كه نتيجه آن تسهيل فروش
محصولات شركت است. يا به عنوان مثال ديگر مي توان به فضاي قفسه اشاره كرد كه در
بازار محصولات خرده فروشي، محصولات بعضي از شركتها در مقايسه با محصولات رقبا،
فضاي قفسه فروشگاههاي خرده فروشي را بيشتر اشغال مي كنند كه نتيجه آن دسترسي
مطلوبتر به مشتريان است.
به
طور كلي چند مثال از مزيت رقابتي موقعيتي شامل مزيت رقابتي براساس موهبت ها (شامل
استعدادهاي مديريتي، كاركنان ماهر و متخصص و فرهنگ سازماني برتر)، مزيت رقابتي
براساس اندازه (شامل قدرت بازار، اقتصاد مقياس و اقتصاد تجزيه)، مزيت براساس
دسترسي (شامل رابطه خوب با همكاران، رابطه مناسب با تكميل كننده ها)، كنترل بهتر
شبكه عرضه و دسترسي مطلوب به شبكه توزيع و داشتن استاندارد فني صنعت مانند اينتل
در PC
است.
مزيت هاي رقابتي جنبشي (پويا) اساس كارايي و اثربخشي شركتها در بازار است زيرا اين
نوع مزايا باعث ميشود كه شركتها فعاليتهاي كسب و كار خود را كاراتر و اثربخـش تر
از رقبا انجام دهند كه معمولاً برمبناي دانش و قابليتهاي سازمان استوار است. به
چند نمونه از اين نوع مزيت در چند شركت به شرح زير اشاره مي شود:
توانايي برتر سوني در كوچك سازي باعث تقويت رهبري شركت در بازار جهاني دستگاههاي
شخصي و پرتابل مي شود يا توانايي توليد انعطاف پذير تويوتا باعث پاسخگويي سريعتر
شركت به تغييرات بازار و انتظارات جديد نسبت به رقبا است. يا در كسب و كار كارتهاي
اعتباري آمريكا قادر به شناسايي سريع و ارائه خدمت مطلوب به گروه بزرگي از مشترياني
است كه درآمد زياد دارند.
مزيتهاي
رقابتي جنبشي (پويا) را مي توان در چهار طبقه كلي زير طبقه بندي كرد:
1. قابليت هاي كارآفريني: اين نوع قابليتها بيانگر توانايي شركت در
شناسايي و جذب مشتريان باارزش و بهره برداري از فرصتهاي موجود بازار و ايجاد
فرصتهاي جديد است.
2. قابليت هاي فني: اين نوع قابليتها باعث توسعه و ارتقاي خلاقيت، كارايي،
انعطاف پذيري، سرعت يا كيفيت فرايندهاي شركت و نيز بهبود كيفيت محصولات شركت مي
گردد.
3. قابليت های سازماني: اين نوع قابليتها شامل ويژگيهاي ساختاري و فرهنگي
سازمان است كه براي تحرك و پويايي كاركنان، يادگيري سريعتر سازماني و تسهيل
تغييرات ضروري لازم است.
4. قابليت هاي استراتژيك: اين نوع قابليتها براي ايجاد، انسجام بخشي و
هماهنگيهاي كارآمد و موثر دانش و شايستگيهاي گوناگون شركت و نيز ساختاردهي مجدد و
ايجاد تحرك و نقل و انتقال موثر آنها به موازات تغييرات و پويائيهاي محيطي و
فرصتهاي فراروي، ضرورت دارد.
بديهي است كه بين مزيتهاي موقعيتي و مزيتهاي پويا تعامل وجود دارد و اين دو، روي
یکدیگر تاثير گذاشته و از يكديگر ناشي مي شوند. در واقع مزيت هاي پويا مي توانند
مزيت هاي موقعيتي را تقويت كنند و به موازات ارتقاء موقعيت سازمان و شاخص هاي
موقعيتي و بكارگيري سازوكار مديريتي كارآمد، معيارهاي مزيته اي پويا نيز ارتقاء مي
يابند. بـــه عنوان مثال، قابليت هاي تحقيق و توسعه و نيز توليد كانُن در تحكيم
موقعيت مسلط و شهرت جهاني شركت در كسب و كارهاي اتوماسيون اداري بسيار موثر بوده
است ضمن اينكه ادامه اين وضعيت توسعه قابليت های تحقیق و توسعه و توليدي شركت
را مي تواند به دنبال داشته باشد.
مزيت متجانس در مقابل مزیت نامتجانس
مزيت هاي موقعيتي و مزيت هاي پويا مي توانند متجانس يا غير متجانس باشند. وقتي كه
شركت و رقبايش اساساً بااستفاده از مهارت ها و قابليت هاي متجانس و مشابه به روش يكسان
رقابت مي كنند، در اين صورت، مزيت رقابتي از انجام فعاليت هاي مشابه به صورت بهتر
حاصل مي شود. به بيان ديگر وقتي مزيت رقابتي شركتها از منابع و روشهاي مشابهي حاصل
مي شود در اين صورت شركت هايي به مزيت رقابتي بادوام دست خواهند يافت كه به صورت
كاراتر و اثربخش تر منابع را به كار گرفته و روشها را اجرا كنند زيرا در اين صورت
شركتها بدون اينكه فرصت متمايزبودن در بازي مشابه را داشته باشند مجبور به ايفاي
نقش هستند و لذا تنها تعيين كننده مزيت رقابتي، دوام كارايي عملياتي است.
در اين رابطه و در ارتباط با مباحث استراتژيك گفتني است كه اينگونه مزيت ها نمي
توانند استراتژيك باشند زيرا انجام برخي امور به صورت متمايز و نه انجام امور
مشابه به صورت بهتر يكي از ضرورت هاي اساسي استراتژي است. البته اين مطلب اهميت
مزيت هاي متجانس براي عملكرد برتر يك بنگاه اقتصادي را با چالش جدي مواجه نمي كند.
در نقطه مقابل مزيت متجانس، مزيت نامتجانس قرار دارد كه اساساً ايفاي نقش متمايز
در بازي يا به طور كلي ايفاي نقش در بازي متفاوت است. در اين نوع مزيت «متفاوت
بودن» نقش تعيين كننده و اساسي دارد به نحوي كه بـه وسيله مهارت ها، تركيبات
متفاوت منابع و يا محصولات متفاوت، خدمات بهتر و ارزش بيشتري براي مشتري فراهم می سازد.
شركتهايي كه محور مزيت رقابتي خود را انجام متفاوت امور قرار داده اند اين كار را
از طريق ايجاد تمايز در فرهنگ سازماني، فرايندها و سيستم هاي سازماني، ساختار
سازماني، شيوه هاي متفاوت هماهنگي و همكاري، روشهاي متفاوت بازاريابي و استراتژي
هاي متفاوت تعقيب مي كنند. به عنوان مثال، در كسب و كار كپي كانُن نسبت به
زيراكس داراي مزيت رقابتي است، اما اين مزيت رقابتي ناشي از انجام بهتر آنچه كه به
صورت سنتي توسط زيراكس انجام مي شود نيست، بلكه كانُن از طريق دژ مستحكم فروش و
نيروهاي صف به مزيت رقابتي زيراكس پيش دستي كرد ضمن اينكه فرايند نوآوري جديد اين
شركت اجازه توليد دستگاههاي كپي با هزينه پايين و كيفيت بالا را به او مي دهد. از
سوي ديگر، كانُن با توليد محصولات در اندازه هاي كوچكتر (نسبت به زيراكس) آن بخشي از
بازار را كه امكان استفاده از محصولات زيراكس را نداشتند، مورد توجه قرار داد و
لذا دسترسي ادارات و سازمان هاي كوچكتر به محصولات كانُن به خاطر اندازه كوچك آن و
سازگاري بيشتر با امكانات آنها تسهيل شد. نتيجه اين نوع مزيت هاي رقابتي نامتجانس،
دسترسي شركت به بازارهای جدید و توسعه قلمرو كلي بازار كپي است.
ديدگاه مزيت رقابتي بر مبناي منابع و قابليت ها، بر اهميت مزيت هاي نامتجانس تاكيد
دارد. وقتي منابع و قابليتهاي شركت منحصر به فرد، خاص و مشكل براي تقليد باشد در
آن صورت مزيت رقابتي ايجاد مي شود. به عنوان مثال مي توان به فرهنگ سازماني به
عنوان مفروضات و اعتقادات اساسي مشترك بين كليه كاركنان سازمان شامل مديران و
نيروهاي صف و ستاد اشاره كرد كه مي تواند منبع مزيت رقابتي نامتجانس باشد.
البته توانايي فرهنگ به عنوان منبع مزيت رقابتي، به ميزان سازگاري آن با شرايط
محيط خارجي بستگي دارد. در اين صورت هرچه فرهنگ سازماني با شرايط و الزامات محيط
پيراموني سازگارتر باشد، توانايي سازمان در پاسخ به انتظارات محيطي و نيازهاي
بازار ارتقا مي يابد كه اين امر پاسخگويي به مشتري را تسهيل مي سازد و از اين طريق
دسترسي سازمان به مشتريان را بهبود بخشيده و موجبات ارتقاي موقعيت رقابتي به شاخص
ها و متغيرهاي موثر مزيت رقابتي و عناصر تشكيل دهنده آن خواهد شد.
مزيت مشهود در مقابل مزیت نامشهود
مزيت رقابتي مشهود آن نوع مزيتي است كه منشاء آن منابع مشهود بوده كه به صورت داده
فيزيكي مانند ماشين آلات، تجهيزات و... مي توان آن را مشاهده كرد. مزاياي مشهود
معمولاً ناشي از تعهد شركت به مقدار زيادي منابع در عرصه هاي خاص است كه به راحتي
قابل تغيير نيست كه از آن جمله مي توان به سرمايه گذاري سنگين در ماشين آلات اشاره
كرد.
در مقابل، مزيت نامشهود آن نوع مزيتي است كه امكان مشاهده آن در شكل فيزيكي به
راحتي مقدور نيست. اين نوع مزيت ها معمولاً پشت عوامل مشخصي پنهان است. اين نوع
مزيت مي تواند ناشي از رازهاي تجاري شهرت ، يادگيري و شيوه يادگيري و دانستن
كاركنان، فرهنگ سازماني و... باشد. به عنوان مثال، مزيت رقابتي « ام تری» ناشي از فرهنگ
سازماني مبتني بر نوآوري بازار محور آن است كه آن شركت را قادر مي سازد كه در هر
سال بخش قابل ملاحظه اي از فروش خود را از محل محصولات نوآور به دست آورد، ضمن
اينكه سياست شركت مبني بر اينكه مهندسان بتوانند 15 درصد وقت اداري خود را روي
پروژه هاي خود صرف كنند تا حدود زيادي به نوآوري محصولات شركت كمك كرده است.
به طور كلي مي توان گفت كه هرچقدر، مزيت هاي رقابتي سازمان مبتني بر مزيت هاي
نامشهود باشد، امكان تقليد آن مشكل تر و زمان برتر خواهد بود. ضمن اينكه، جابجايي
و جذب مزيت نامشهود بسيار مشكل تر از مزيت مشهود است زيرا به احتمال زياد مزيت
نامشهود از خصایص، مشخصات و قابليت هاي سازمان مشتق ميشوند كه از نظر علّي مبهم و
از نظر اجتماعي پيچيده هستند.
در واقع مزيت هاي مشهود از منابع فيزيكي و قابل مشاهده سازمان ناشي مي شود، ولي
مزيت هاي نامشهود از قابليت هاي سازمان منتج مي گردد كه ناشي از شيوه هاي برنامه
ريزي، سبك هاي مديريتي، فرايندها، ساختار و سيستم هاي سازماني، چگونگي يادگيري،
روش هاي هماهنگي و نيز كارهاي تيمي است و به همين علت هم هست كه تقليدپذيري آن
مشكل خواهد بود.
براي
اينكه هركدام از مقولات فوق يا تركيبي از آنها كاركرد اثربخش داشته باشند مستلزم
الزامات سازگار و مناسب هستند كه فراهم آوري آن براي سازمانهاي رقيب مشكل است.
مزيت ساده در مقابل مزیت مركب
مزيت
رقابتي از حيث عملكرد مي تواند به تنهايي عمل كرده يا به صورت تركيبي از مزيت هاي
چندگانه به عنوان يك كليت ادغامي و در تعامل با يكديگر كار كند كه در حالت اول
مزيت رقابتي از نوع ساده و در حالت دوم از نوع تركيبي يا مركب است.
بديهي است كه مزيت تركيبي از حيث رتبه، نسبت به مزيت ساده جايگاه بالاتر و تعيين
كننده تري دارد.
براي
روشن شدن مطلب دو مثال ارائه مي گردد: در كسب و كار ارتباطات مالكيت «اِی تی اند
تی» بر شبكه وسيعي از خطوط كابلي و فيبر نوري اين امكان را براي شركت
فراهم مي آورد كه خدمات تلفني مسافت هاي طولاني را به صورت اثربخش مورد پشتيباني و
حمايت قرار دهد. اين مزيت كه از نوع ساده است مستقيماً به عملكرد رقابتي شركت كمك
مي كند. ضمن اينكه مزيت هاي ساده، وقتي كه در ابتدا از مالكيت يا منابع برمبناي
دسترسي ناشي مي شوند معمولاً از نوع مزيتهاي موقعيتي هستند. چند نمونه از اين نوع
مزيت ها عبارت از موقعيت محلي، دارائيهاي منحصر به فرد فيزيكي، امتيازات، ويژگيها
و داراييهاي فكري، قراردادهاي همكاري، توان بالاي نقدينگي است.
در مقابل ملاحظه مي شود كه در صنعت نوشيدني عملكرد عالي كوكاكولا تا حدود زيادي
بستگي به نام تجاري آن دارد. چنين مزيت رقابتي يك مزيت رقابتي از نوع
تركيبي است زيرا تركيب و تعامل چندين مزيت ساده به ايجاد چنين مزيت مسلط و تعيين
كننده منجر شده است كه از آن جمله مي توان به راز فرمول، مزه خوب، دسترسي به سيستم
هاي توزيع پيشرفته، حدود يك قرن تبليغات و فعاليت هاي پيشبرد فروش و... اشاره كرد.
وقتي كه مزيت هاي تركيبي، اساساً از دانش و قابليت هاي شركت ناشي مي شوند معمولاً از
نوع مزيت هاي جنبشي و پويا هستند. چنين مزيت هاي تركيبي مي توانند از قابليت برتر
تحرك زایي و هماهنگي كاراتر دارایيها و مهارت هاي متفاوت براي ايجاد مزيت رقابتي
در تمايز، محصولات و خدمات كيفي، هزينه پايين، پاسخ سريع به بازار و نيز نوآوري
مستمر ناشي شوند. به عنوان مثال، توانايي كانُن در پردازش تصوير و ارتقاي قابليت
هاي توليد و بازاريابي ناشي از تجهيز شايستگي هاي چندگانه باعث شده است كه شركت با
كسب مزيت رقابتي، دامنه وسيعي از محصولات نوآور را با كيفيت بالا و كارايي زياد و
هزينه پايين به بازار عرضه كند.
مزيت موقتي در مقابل مزیت پايدار
مزيت رقابتي از هرنوع كه باشد مي تواند از حيث عملكرد رقابتي به صورت پايدار يا
موقتي باشد.
مزيت موقتي اشاره به مزيتي دارد كه كوتاه مدت و انتقالي است. به عنوان مثال، سيستم
رزرو رايانه اي هوشمند «آمريكن ايرلاينز» در زمان معرفي از حيث بهره برداري از
ظرفيت و دسترسي سريع به مشتريان و ساير جنبه هاي عملياتي، مزيتي را براي شركت
ايجاد كرد.
مي توان گفت كه هرچه ويژگي هاي مشهود و ساده بودن مزيت رقابتي بيشتر باشد، به طور
بالقوه قابليت آن بيشتر است. باوجود اين، اگر شركت داراي فرهنگ سازماني نوآور محور
و قابليت نوآوري بازار محوري بالا داشته باشد مي تواند اولاً، به صورت هوشمندانه
از ويژگي پيش دستي خود بهره برده و مزيت موقعيتي خود را ارتقا دهد، ثانياً، قبل از
اينكه رقبا به مزيت موقتي آن دست يابند مزيت جديدي را خلق كرده و رقبا را همواره
پشت سر خود داشته باشد.
در مقابل مزيت رقابتي موقتي، مزيت رقابتي پايدار قرار دارد كه اولاً از نظر زماني
طولاني مدت بوده و زودگذر نيست و ثانياً به راحتي توسط رقبا قابل دسترسي نيست.
مثال بارز آن نام تجاری قوي و شهرت كوكاكولا است كه بيش از يك قرن است
ادامه داشته و باعث غبطه همه رقبا مي شود.
به طور كلي مي توان گفت كه مزيت رقابتي پايدار از ويژگي هایي نظير بادوام بودن،
قابليت پدافندي بالا، تحمل پذيري مناسب، داراي قابليت مدارا، قابليت زيستي بالا،
قابليت حمايتي و پشتيباني زياد، قابليت پذيرش بالا، قدرت توجيه پذيري و اقناع سازي
مناسب و توان مذاكره اي قابل ملاحظه برخوردار است كه البته متناسب با شدت و قدرت
پايداري مزيت رقابتي همه يا بعضي از ويژگي هاي فوق در آن وجود خواهد داشت. به
عنوان مثال، اگر سازمان در مقابل رقبا مجبور به حفاظت از ارزشهاي خود باشد، در اين
صورت واژه پايداري بيشتر با تحمل پذيري و قابليت پدافندي سازگارتر است، يا چنانچه
مزيت رقابتي سازمان به گونه اي باشد كه او را قادر به طراحي و اجراي استراتژي هاي
تهاجمي در عرصه هاي مختلف بازار كند، واژه پايداري مزيت رقابتي بيشتر در گرو
قابليت تهاجمي آن خواهد بود.
يكي از صاحب نظران به نام گرنت ، قابليت پايداري مزيت رقابتي را با ابعاد طولانـي
بودن، تحرك و انعكاسي بودن در نظر مي گيرد.
طولاني بودن برحسب توانايي رقبا در تقليد يا به دست آوردن منابع ايجادكننده مزيت
رقابتي بيان مي شود و گوياي اين مطلب است كه مزيت رقابتي پايدار اساساً با تعداد
زيادي مجموعه فرعي مرتبط بوده و داراي ماهيت پويا است.
هركدام
از ابعاد پايداري مزيت رقابتي به ماهيت وظيفه استراتژيك در سطوح مختلف سازمان
بستگي دارد و به همين دليل قابليت پايداري به جاي مفهوم ايستا به عنوان يك فرايند
پويا درنظر گرفته مي شود و لذا مي توان گفت كه مزيت رقابتي پايدار يك مقصد با
فاصله معين نيست بلكه يك سفر بي انتها است كه بستگي به توانايي مسافر و اهداف وي
ادامه مي يابد. بااين مفهوم بايد گفت كه مزيت رقابتي پايدار مثل فردا است كه نزديك
است اما هرگز نمي آيد و اين به خاطر ماهيت پوياي محيط و تغييرات سريع در خواسته ها
و انتظارات بازار و نيز تغيير الگوي رفتاري رقبا و همچنين ماهيت پيچيده خود مزيت
رقابتي است.
نكته حائز اهميت ديگر اينكه، بين مزيت رقابتي موقتي و مزيت رقابتي پايدار رابطه
وجود دارد به نحوي كه بعضي مواقع مزيت رقابتي پايدار از مجموع يك سري از مزيت هاي
رقابتي موقتي حاصل مي شود. به عنوان مثال در صنعت رايانه تسلط شركت اينتل در بازار
رايانه ارزان به وسيله خلق مجموعه اي از مزيت هاي موقتي حاصل شده است كه در ادامه
نيز مزيت جديدي را خلق و براساس آن محصول جديدي را به بازار عرضه ميكند و در نتيجه
آن رقبايي كه درصدد تقليد و كپي برداري هستند مجبورند براي دستيابي به مزيت جديد
فعاليت جديدي را شروع كنند و اين راز تداوم مزيت رقابتي اينتل در صنعت فرارقابتي
رايانه طي دو دهه اخيربوده است.
علاوه بر تقسيم بندي پنجگانه فـوق، مـي توان مزيت نسبي در مقابل مزیت مطلق و مزيت
مستقيم در مقابل مزیت غيرمستقيم را نيز به تقسيم بندي مذكور اضافه كرد. در يك
مقياس مقايسه اي چنانچه مزيت سازمان نسبت به رقبا در تفاوت هاي كوچك باشد مزيت از
نوع نسبي است، ولي در صورتي كه مزيت سازمان نسبت به رقبا، مسلط و تعيين كننده
موقعيت بازار باشد مزيت از نوع مطلق است. در اين راستا مزيت مستقيم به آن نوع
مزيتي اطلاق مي شود كه به صورت مستقيم در ايجاد ارزش هاي رقابتي سازمان تاثير مي
گذارد. در حالي كه مزيت غيرمستقيم بااستفاده از عوامل واسطه اي نقش خود را ايفا مي
كند.
منابع:
مهری، علی و سید حمید خداداد
حسینی، " طراحی مدل مزیت رقابتی برای صنعت خودرو ایران" ، 1383
Sadri, Golnaz & Lees, Brian,
"Developing Corporate Culture as a Competitive Advantage", Journal of
Management Development, Vol.20, Issue 10,2001.
Barney, J.B., "Firm Resources and Sustained Competitive Advantage",
Journal of Management, Vol.17, No.1, 1999.
Appelbaum, Steven H., "The Competitive Advantage of Organizational
Learning", Journal of Workplace Learning, Vol.12, Issue 2, 2000.
Anton, G, "A Study of Competitive Advantage Services", Management
Information Systems, C.A.Brebbia(Editor), www.witpress.com, 2000.
مطالب مشابه :
انواع خط مشی های رقابتی در بازار
انواع خط مشی های و با قبول مخاطرات زیاد به رهبر بازار حمله ور شده و با ارائه یک مزیت رقابتی
پایان نامه بررسی رابطه قابلیت بازاریابی، قابلیت نوآوری و مزیت رقابتی پایدار
بی رمان - پایان نامه بررسی رابطه قابلیت بازاریابی، قابلیت نوآوری و مزیت رقابتی پایدار
مزیت رقابتی برمبنای تکنولوژی گروهی
قدرت یک مزیت رقابتی برمبنای کیفیت تعداد خریدهای انواع مختلف قطعه و
مزیت رقابتی
مدیریت و برنامه ریزی راهبردی - مزیت رقابتی - انجمن فناوری اطلاعات و توسعه ارتباطات
انواع استراتژی - استراتژی های عمومی پورتر
انواع استراتژی ها این امکان را به سازمان می دهند که از سه مبنای متفاوت از مزیت های رقابتی
نقش مدیریت دانش درکسب مزیت رقابتی در شرکت های ایرانی
در میان انواع مختلف دانش، شرکت¬ها مناسب بررسی رابطه میان مدیریت دانش و کسب مزیت رقابتی
انواع نوآوری از دیدگاه سازمان
انواع نوآوری از دیدگاه این مزیت رقابتی را 15tbc یا مزیت رقابتی مبتنی بر زمان می گویند.شرکت
اصول بازاریابی – قسمت 32 - انواع خط مشی های رقابتی در بازار
انواع خط مشی های و با قبول مخاطرات زیاد به رهبر بازار حمله ور شده و با ارائه یک مزیت رقابتی
اثر کارکردهای مدیریت کیفیت جامع بر عملکرد و نوآوری
اگر چه اثرات tqm بر انواع عملکرد ها با در محیط کسب و کار امروزه، مبنای مزیت رقابتی از
برچسب :
انواع مزیت رقابتی