نقد و بررسی کتاب جدیدالتألیف انگلیسی هفتم
نقد و بررسی کتاب جدیدالتألیف انگلیسی هفتم
حول و حوش انقلاب فرهنگی، کتابهای جدید انگلیسی پایههای چهارگانهی دبیرستان ـ مثل دیگر کتابهای جدیدالتألیف آن زمان برای سایر دروس ـ یکی پس از دیگری از راه رسیدند و تا سال 1369 که کتاب جدیدتر انگلیسی وارد نظام درسی آموزش و پرورش شد و آنها را یکی پس از دیگری از گردونه خارج ساخت، متون اصلی درس انگلیسی در دوره دبیرستان بودند. در آن کتابها که من آنها را "کتابهای اسبق" مینامم، عمده توجه و شاید یگانه توجه کتاب و طبعاً تدریس متناسب با آن، خواندن و نوشتن بود و تقریباً خبری از دو مهارت دیگر زبانی (سخنگفتن و گوشدادن) در میان نبود. همه درسها، کمابیش، با متنی نسبتاً بلند شروع میشدند و در ادامه، تمریناتی مربوط به آن متن میآمد و بعد از آن، گرامر تقریباً مفصل درس معرفی میشد و درس نهایتاً با انواع تمرینات گرامری به پایان میرسید. برنامهی هر درس در این کتابهای چهارگانه، با اندک تفاوتهایی، کم و بیش همین بود. روشی که این کتابها بر مبنای آنها تألیف شده بودند در اصل روشی است که به روش دستور-ترجمه (grammar-translation) شناخته میشود (هرچند بنا بر اصول علمی آموزش زبان، نمیتوان روش دستور-ترجمه را روش به معنای علمی آن دانست و در این نوشتار نیز مسامحتاً از آن به روش یاد میشود). در این روش، همانگونه که از نامش پیداست، دستور زبان و ترجمه دو رکن اصلی به شمار میروند. در این شیوه فرض بر این است که زبانآموز با یادگیری آگاهانهی دستورزبان، قادر خواهد بود زبان را، به یمن استفادهی حداکثری از ترجمه به زبان مادری و یا زبانی که بر آن تسلط کافی دارد و از این طریق با تطبیق ساختارهای دو زبان بر هم، بفهمد و بهدرستی بکار گیرد. و البته منظور از زبان در این روش ـ عملاً ـ متن نوشتاری است و بس. در روش دستور-ترجمه، گرامر یا دستور زبان حرف اول و آخر را میزند. بررسی نقاط ضعف و احیاناً قوّت این روش در حوصلهی این مقاله نیست. از این رو، از آن میگذرم و به فاز دوم تألیف کتابهای انگلیسی مقاطع چهارگانهی دبیرستان میپردازم.
سال تحصیلی 1369 که از راه رسید کتاب جدید انگلیسی پایهی اول دبیرستان تألیف دکتر پرویز بیرجندی و تیم همراهش نیز روانهی دبیرستانها شدند. من کتابهای این مرحله را "کتابهای سابق" مینامم. کتابهای سابق طی چهارسال، کتابهای اسبق را از گردونه خارج کردند و به عمر حدوداً دهسالهی آنها خاتمه دادند. کتابهای سابق نیز با عمری طولانی (حدوداً 23 ساله) منبع انحصاری یادگیری انگلیسی در مقاطع چهارگانهی دبیرستان شدند. کتابهای مقاطع اول و دوم و سوم، طی بیست و سه سال، بدون هیچ تغییری فقط تجدید چاپ شدند که این خود در عرصهی کتابهای درسی هم رکورد محسوب میشود (البته از نوع منفی آن) و هم از شگفتیهای این عرصه بهشمار میرود. یکی از جنبههای شگفت آن مربوط به تکنولوژی آموزشی اعمالشده در سه کتاب اول و دوم و سوم بود. در کتاب پایه اول و دوم فقط از رنگ سیاه و سفید و در کتاب پایهی سوم، علاوه بر رنگ سیاه و سفید از رنگ آبی نیز استفاده شده بود!! این در حالی است که در تهیهی دیگر کتاب درسی غیر فارسی یعنی زبان عربی، حداقل ده رنگ بهچشم میخورد! این کتابها همچنین، برعکس کتابهای عربی دبیرستان، با سیمایی عبوس، فاقد عکس و طراحیهای زیبا و تأثیرگذار بودند. در این میان، کتاب پایهی چهارم با شکلگیری دورهی پیشدانشگاهی بهجای پایهی چهارم، ابتدا تغییراتی نسبی به خود دید و بعد از چند سال از بیخ و بن دگرگون و از نو تألیف شد. در شکل نهایی کتاب این پایه، خوشبختانه هم چند رنگ دیگر بکار رفت و هم عکسهایی از افراد و محیطهای واقعی به آن افزوده شد و هم در فلسفهی تألیف آن تغییراتی اعمال شد.
برعکس کتابهای اسبق که نشان از تعجیل در تألیف داشتند، کتابهای سابق نشان تأمّل و تفکر و برنامهریزی بر چهره داشتند. در این کتابها سعی شده بود از دو مهارت مغفول زبانی، یعنی سخنگفتن و گوشدادن، دستکم، مهارت سخنگفتن نیز به جمع دو مهارت اول یعنی خواندن و نوشتن وارد شود. از این رو، در بخش پایانی هر درس، کلمات و جملات و اصطلاحات و ترکیبات مختلفی که در مکالمات روزمره شیوعی عام داشتند در قالب مکالماتی موقعیتی و کوتاه معرفی میشدند و فرض بر این بود که معلم در کلاس، این مکالمات را حین تدریس با دانشآموزان کار کند. فرضی که کمتر صورت واقعیت به خود گرفت، چه آنچه در عمل اتفاق میافتاد تقریباً همان روش دستور-ترجمه بود و نه چیزی بیشتر. این نکتهای است که دوباره به آن برخواهم گشت.
کتاب پیشدانشگاهی اما، با برگشت به هستهی آموزشی کتابهای اسبق، یعنی اولویت متن نوشتاری، مهارت سخنگفتن را تقریباً به کناری نهاد و با رنگ و لعابی امروزین، تقویت مهارت خواندن و تاحدی نوشتن را در رأس برنامهی خود قرار داد. از این رو، دانشآموزانی که زبان انگلیسی را با سه کتاب اول و دوم و سوم آموخته بودند در مواجهه با کتاب پیشدانشگاهی تا حدی دچار شوک میشدند. این شوک هم بهدلیل تفاوت اهداف آموزشی سه کتاب پیشگفته با کتاب پیشدانشگاهی بود و هم بهسبب افزایش نسبتاً زیاد سطح زبانی کتاب پیشدانشگاهی در قیاس با کتاب سوم.
روشی را که کتابهای سابق بر مبنای آنها تألیف شده بودند دقیقاً نمیتوان در قالب خاص و تعریف شدهای جای داد هرچند نمودهایی از روش ارتباطی (communicative method) و یا بهتر است گفته شود رویکردهای ارتباطی (communicative approaches) در آن به چشم میخورد، ولی نهایتاً میتوان آن را دستپختی خانگی دانست و نه بیشتر.
دربارهی کتابهای سابق و اسبق حرف و سخن بسیار است ولی چون هدف این نوشتار نقد و بررسی کتاب جدیدالتألیف انگلیسی هفتم است به همین مقدار از ذکر عقبهی کتاب جدیدالتألیف بسنده میکنم و به اصل موضوع میپردازم.
کتاب جدیدالتألیف انگلیسی هفتم ـ که از این به بعد از آن به «کتاب جدید» یاد میکنم ـ و امسال وارد مدارس شده است شش مولف دارد که از این جمع، دکتر بهنام علویمقدم بهعنوان سرگروه تألیف معرفی شده است. این کتاب همچنین، یک ویراستار و دو مصحح دارد (هرچند من دقیقاً متوجه نشدم در اینجا فرق مصحح و ویراستار چیست و چه کاری را ویراستار انجام میدهد که مصحح انجام نمیدهد و بلعکس!).
در نظام آموزشی جدید، دورهی راهنمایی در واقع دو پاره شد. یک پارهی آن سهم دورهی ابتدایی شد و نام ششم به خود گرفت و پارهی دیگر سهم دبیرستان شد و پایههای هفتم و هشتم لقب گرفتند. از این رو، کتاب انگلیسی جدید، عملاً، بهجای انگلیسی دوم راهنمایی سابق نشسته است. یعنی اولین سالی که دانشآموزان ایرانی، بهصورتی رسمی و نه آموزشگاهی، با زبان انگلیسی آشنا میشوند.
کتاب جدید دو ویژگی دارد که در بدو نظر جلب توجه میکند، ویژگیهایی که کتابهای اسبق و سابق فاقد آنها بودند. کتاب جدید ـ بهحق ـ یک «کتاب کار» (workbook) نیز در کنار خود دارد که متشکل از تمرینات اضافی متناسب با درسهای کتاب دانشآموز (student book) است. این کاری است بسیار بجا و خوب که فقدان آن در کتابهای اسبق و سابق بهشدت احساس میشد. کتاب کار امروزه جزو لاینفک تمامی کتابهای آموزش ترمیک زبانآموزی در سراسر دنیا محسوب میشود. ویژگی دوم مربوط به حضور یک سیدی صوتی متن و تمرینات موجود در کتاب دانشآموز است که در کنار کتاب دانشآموز و کتاب کار عرضه شده است. در این سیدی تعدادی گوینده خانم و آقا بخش اعظم متن و تمرینات کتاب دانشآموز را میخوانند ـ و در مورد مکالمات ـ درواقع اجرا میکنند. این ویژگی نیز از نقاط بسیار مثبت کتاب جدید به حساب میآید. گویندگان، انگلیسیدانان ایرانی هستند و انگلیسی را به لهجهی آمریکایی صحبت میکنند. ولی کاش حال که قرار است این کتاب درسی میلیونها دانشآموز ایرانی باشد گویندگانی حرفهای که زبان مادریشان انگلیسی است انتخاب میشدند تا نقص و ضعفی در تلفظ و لهجهی آنها نباشد و الگویی کامل و مطمئن برای تقلید باشند.[1]
کتاب دانشآموز در 8 درس و یک مقدمه تنظیم شده است و بعد از هر دو درس، دو صفحه مرور درس (Review) آمده است. بنابراین، این کتاب در مجموع 8 درس دارد و 4 مرور درس. همچنین ضمیمهای دارد تحت عنوان فرهنگ تصویری (Photo Dictionary) که در 29 صفحه و متناظر با درسهای کتاب، برخی مفاهیم را در قالب عکس و تصویر معرفی میکند. کتاب کار نیز 8 درس دارد متناظر با درسهای کتاب دانشآموز شامل تمرینات مختلف آموزشی برای تقویت دو مهارت خواندن و نوشتن که در قالب هدف درس متناظر با خود در کتاب دانشآموز تنظیم شدهاند. کتاب کار دو ضمیمه نیز دارد. ضمیمهی اول در 26 صفحه به تمرین نگارش الفبای انگلیسی اختصاص دارد و ضمیمهی دیگر معانی فارسی دستورالعملهای (instructions) کتاب اصلی را ارائه کرده است.
نقد این کتاب را در چهار بخش تنظیم میکنم:
1- دنیای تماماً ایرانی کتاب انگلیسی!
2- سردرگمی روشی در آموزش الفبا
3- عدم تناسب اهداف آموزشی کتاب با واقعیتهای موجود
4- برخی اشکالات و ایرادات راهیافته در کتاب
در این مقاله چون لزوماً مخاطب متخصص در امر آموزش و یادگیری زبانهای خارجه را مد نظر نداشتهام و عمدتاً مخاطب عام ولی علاقمند در نظرم بوده است از بکاربردن اصطلاحات تخصصی تا حد ممکن عامدانه پرهیز کردهام.
1- از چهار مورد فوق، مورد اول، مهمترین و بنیادیترین اشکال کتاب جدید است که در کتابهای انگلیسی دورهی راهنمایی و دبیرستان نظام سابق نیز بهوضوح بهچشم میخورد و تا این مشکل حل نشده است سخنگفتن از دیگر نقدهای وارد بر کتاب شاید چندان وجهی نداشته باشد. با این همه، سه نقد دیگر را نیز بسیار خلاصه در ادامه ذکر خواهم کرد.
اما اشکال اول دقیقاً چیست؟
نخست باید از خود بپرسیم چرا انگلیسی میآموزیم؟ چرا در طول ششسال دبیرستان بخشی از وقت و انرژی دانشآموزان و ایضاً معلمان و ایضاً بودجهی آموزش و پرورش باید مصروف آموزش و یادگیری این زبان شو؟ پاسخ روشن است. امروزه، زبان انگلیسی در نقش زبان بینالمللی (international language) و زبان میانجی (lingua franca) عمل میکند. این زبان امروزه چنان شیوع عامی یافته است که دیگر حتی ملک طلق کشورهای انگلیسیزبان (آمریکا، کانادا، انگلستان، استرالیا و نیوزلند) نیز محسوب نمیشود و از این رو، مسئلهی تفوق فرهنگی از طریق تفوق زبانی که روزگاری مطرح بود امروزه رنگ باخته است چه همانگونه که آن کشورهای انگلیسیزبان میتوانند از طریق این زبان بر دیگر ملتها تأثیر بگذارند، دیگر کشورها نیز دقیقاً با همین زبان میتوانند کشورهای انگلیسیزبان را از فرهنگ خود متأثر سازند. این امر تا بهجایی است که امروزه بهجای انگلیسی بریتانیایی و انگلیسی آمریکایی، انگلیسی بینالمللی (English as an international language) مطرح است. یعنی گذر این زبان از حدود و ثغور مالکیت کشورهای بومی این زبان. یعنی یک دارایی عام بشری.
با این وصف، ما انگلیسی را میآموزیم تا با دیگر ملتها از سراسر دنیا و نه لزوماً ملتهای انگلیسیزبان ارتباط برقرار سازیم. از ژاپن و چین و هندوستان گرفته تا روسیه و ترکیه و رومانی و برزیل و شیلی. دانشآموز زمانی ترغیب میشود این زبان را بیاموزد که دقیقاً متوجه شود انگلیسی چه نقشی را میتواند در زندگی او ـ در مقیاسی جهانی ـ ایفا کند. دانشآموز اگر نفهمد به چه دلیلی و به چه علتی قرار است بخشی از وقت و انرژی خود را صرف یادگیری زبانی کند که کاربرد آن برایش مبهم یا مجهول باشد از روز هم روشنتر است که قدمی از سر رغبت برای آموختن آن هم بر نخواهد برداشت.
از این رو، وظیفهی اصلی و محوری کتاب درسی انگلیسی در دوران مدرسه باید دقیقاً معطوف به متوجهساختن دانشآموزان به ارزش کاربردی انگلیسی در دنیای امروز باشد. حال ببینم کتاب جدید انگلیسی در این زمینه چه کاری انجام داده است و این مهم را چگونه به سامان رسانده است.
حتی با تورق سریع کتاب جدید متأسفانه درمییابیم که مولفان بزرگوار این کتاب نهتنها کوچکترین توجهی به این نکتهی بسیار مهم نداشتهاند که با ساختن فضایی فانتزی، بیخاصیت و گلخانهای برای دانشآموز، او را مطلقاً در جریان چرایی آموختن انگلیسی قرار ندادهاند!
تمامی شخصیتها در کتاب ایرانیاند: از احمد و علی و رضا و ایمان و گودرز گرفته تا کیمیا و مینا و آذر و بیتا و پریسا!
نامهای خانوادگی نیز طبعاً ایرانی است: از کریمی و محمدی و منیری و احمدی گرفته تا کبیری و کمیجانی و لطفی و داوودی!
در این کتاب مطلقاً به یک نام و طبعاً یک شخصیت غیر ایرانی ـ مثلاً چینی یا ژاپنی یا مکزیکی یا عربی برنمیخورید.
نشانیها نیز همگی ایرانیاند: از منظریه و سعدی و بهارستان و حافظیه گرفته تا خیابانهای لاله و کارگر و ماهان و آزادی و حجاب!
بهیمن عکسهای کمکیفیت کتاب نیز دیگر مطمئن میشویم که دخترها و پسرها و آقایان و خانمهای کتاب صد در صد ایرانیاند!
سوالی که بیدرنگ به ذهن متبادر میشود این است که این جماعت را چه شده است؟! چرا با هم انگلیسی حرف میزنند؟! که چه شود؟! مگر فارسی زبان مادری آنها نیست؟ مگر در محیط طبیعی زندگی خود نیستند؟ پس چرا به انگلیسی حرف میزنند؟! شما کار بیهودهتر و مضحکتر از این سراغ دارید؟! کسی بیاید رنج آموختن یک زبان خارجی را بر خود هموار کند، زبانش را به غیر شیوهی مألوف زبان مادری در دهان بچرخاند، تا با سختی و دشواری با فرد مقابل خود که او هم مثل خودش زبان مادریاش فارسی است، به انگلیسی ادای مقصود کند!!
این فرض عجیب و البته مضحک در دیالوگهای کتاب نیز خندهدارتر نمود مییابد. دانشآموزی در ایران میرود به یک کتابخانه و «به زبان انگلیسی» از کتابدار میخواهد کارت عضویتش را به او تحویل دهد و کتابدار نیز «به انگلیسی» پاسخ میدهد و خواستهاش را برآورده میکند! یا دانشآموزی ایرانی وارد خانه میشود و «به انگلیسی» از مادرش میپرسد پدر کجاست و مادر هم به انگلیسی پاسخ میدهد و بعد «به انگلیسی» از پسر میخواهد دستهایش را بشوید و بیاید غذا بخورد! دانشآموزی ایرانی که وارد دفتر دبیرستانش در ایران میشود و منشی مدرسه «به انگلیسی» از او میخواهد نامش را هجی کند و دانشآموز نیز «به انگلیسی» پاسخ میدهد!
دانشآموز اگر ذرهای هم به این خندهبازار بیمزه توجه کند به خوبی و روشنی اول به بیهودهبودن این کار پی میبرد و بعد به بیارزشبودن یادگیری انگلیسی! یعنی دقیقاً نقض غرض.
ما انگلیسی را نمیآموزیم که مثل آدمهای بیکار و شاید هم بیمار «با خودمان» انگلیسی حرف بزنیم. ما این زبان را میآموزیم تا با دیگر افراد بشر از سرزمینهای دیگر و فرهنگهای مختلف ارتباط برقرار کنیم و از حاصل تفکر و تمدن آنها آگاه شویم و ایضاً آنها را نیز از گنجینهی فرهنگ و ادب و آدب و رسوم خود مطلع سازیم.
بهجای این تلاش عبث در بومیسازی(!) این زبان، مولفان باید شخصیتهای کتاب را در موقعیتهایی واقعی و کاربردی قرار میدادند تا دانشآموز مخاطب این کتاب از همان آغاز به ارزش و نقش منحصر به فرد این زبان در تعاملات بینالمللی پی میبرد. مثلاً دانشآموزی ایرانی که با پدرش به آلمان رفته و از نوجوانی آلمانی و همسن خود در خیابان نشانی را میپرسد. یا دانشآموزی ایرانی که در یکی از شهرهای ایران با نوجوانی ژاپنی که با خانوادهاش از ژاپن به ایران آمدهاند آشنا میشد و او را به خانواده خود معرفی میکرد. و صدها نمونهی دیگر از این دست که به روشنی و وضوح به دانشآموز مخاطب این کتاب نشان میداد یادگیری این زبان چقدر سودمند و کاربردی و البته لذتبخش است.
در کتاب جدید همچنین هیچ نشانی از دنیای غیر ایرانی نیست! نه اطلاعاتی از کشورهای انگلیسیزبان و نه غیر انگلیسیزبان! محتوای این کتاب کاملاً درون حدود و ثغور ایران جریان دارد و مطلقاً حتی نیمنگاهی هم به فراسوی مرزها ندارد! و کیست که نداند اندیشیدن به فراسوی مرزهاست که ضرورت یادگیریی انگلیسی را عیان میسازد نه اندیشیدن به درون مرزها. من دلیل اینهمه ایرانیزهکردن و البته تطهیر(!) کتاب جدید را از هرآنچه غیر ایرانی است واقعاً نمیفهمم. اگر قرار است از این ابزار زبانی برای تعامل با خارج مرزها استفاده نکنیم پس اساساً چه نیازی به یادگیری آن وجود دارد؟! بهجای آن میتوان یک کتاب فارسی مضاعف تألیف کنیم تا دانشآموزان بتوانند بهتر با یکدیگر به زبان مادری ارتباط برقرار کنند! و یا یک کتاب مضاعف مکالمات عربی تهیه و ارائه کنیم تا دانشآموزان بتوانند با اخوان عرب خود از دنیای شعبالعرب وارد تفاهم و تبادل نظر شوند! با این کار، دانشآموزان حداقل برای یادگیری انگلیسی که مطلقاً از فلسفهی یادگیریاش سر در نمیآورند و طبعاً هیچ انگیزهای برای آشنایی با آن هم پیدا نمیکنند، هیچ رنجی را هم متحمل نخواهند شد و ما هم بیش از این بر وقت و انرژی آنها ستم روا نخواهیم کرد.
2- همانگونه که پیشتر هم گفتم، کتاب جدید، اولین کتاب انگلیسی دوران مدرسه است و قاعدتاً اولین برخورد رسمی و جدی دانشآموزان با این زبان در این کتاب اتفاق میافتد. از این رو، طبیعی است که دانشآموز با الفبای این زبان نیز آشنا نباشد. پس طبیعی است که دانشآموز ابتدا و بهتدریج با الفبا و صداهای انگلیسی آشنا شده و بعد با کلمات ساده و بعد جملات ساده. ممکن است کسانی مدعی شوند لزومی ندارد ذهن دانشآموز را از ابتدا درگیر صورت مکتوب انگلیسی کنیم و با این کار او را بترسانیم. بله، این سخن تا حدی بهرهای از حقیقت دارد. یعنی ابتدا و بهصورت کاملاً شفاهی و در حد چند جلسه، کلمات و جملات کوتاه و بسیار پرکاربرد را با دانشآموزان تمرین کنیم و بعد که حس خوبی به این وسیلهی جدید ارتباطی پیدا کردند بهتدریج آنها را با صورت مکتوب آن نیز آشنا کنیم. من نیز نمیگویم بدوالورود دانشآموزان سرها را روی کتاب درسی خم کنند و مشق الفبا کنند، بیآنکه حس خوب اولیهای نسبت به انگلیسی پیدا کرده باشند. ولی این کاملاً فرق دارد با هنگامی که دانشآموزان دستکم از جلسهی دوم قرار است کلماتی را در کتاب خود تشخیص داده و وارد دیالوگهای کوتاه و ساده شوند بیآنکه هنوز الفبا را آموخته باشند! دکتر علویمقدم ـ سرگروه گروه تألیف کتاب جدید ـ در مصاحبهای با خبرگزاری کتاب ایران میگوید: « برخلاف گذشته که حروف الفبای انگلیسی در ابتدای کتاب به دانشآموز آموزش داده میشد، در کتاب جدیدالتالیف، این آموزش برای نخستین بار در جهان در کل کتاب توزیع شده و در قالب مکالمه به دانشآموز ارایه میشود و این کار کارشناسانه نه تنها جای هیچ نگرانی برای والدین ندارد بلکه باید گفت که تمرکز بیشتری هم روی الفبای انگلیسی از طریق این آموزش جدید میشود». نکتهی عجیب در این سخن این است که مولف از دانش آموزی که اطلاعی از الفبای انگلیسی و سازوکار آوایی آنها ندارد انتظار دارد ابتدا کلمات مختلفی را با چینشهای مختلف الفبایی بخواند و بداند و سپس در درسهای آینده تازه معلم به او بگوید حروفی را که در کلمات چند درس قبل بکار رفته بود چیستند و اسم و صدایشان کدام است؟! درست مثل این که شما که از الفبای روسی و طبعاً از زبان روسی هیچ اطلاعی ندارید بخواهند در درس اول و دوم و سوم مجموعهای از کلمات را تشخیص دهید، بفهمید و بخوانید ولی بهتدریج در درسهای آینده به شما بگویند این کلمات از چه حروفی تشکیل شده بوده است و هر حروف چه اسم و صدایی داشته است!! دقیقاً بهسبب غیر منطقیبودن این کار است که چنین شیوهی آموزش عجیب و غریبی تاکنون در جهان سابقه نداشته است. در کتاب دانشآموز صفحهی 2، پانزده تصویر کوچک آمده است که در هر یک نام یک چیز حک شده است، مثلاً hotel، post، delete و غیره. بعد از دانشآموزانی که هیچ آگاهی از الفبای انگلیسی ندارند خواسته شده است دور کلماتی را که میشناسند دایره بکشند! زمانی به غیر منطقیبودن این کار پی میبریم که درست در صفحهی بعد است که حروف الفبا در یک کادر صرفاً نشان داده میشوند! و دو صفحه بعد، درس اول با یک دیالوگ 46 کلمهای از راه میرسد!! احساس من این است که مولفان محترم کتاب جدید ـ متأثر از جو موجود در تهران ـ فرضشان این بوده است که دانشآموزان مخاطب این کتاب هرکدام حداقل به مدت چند ترم انگلیسی را در آموزشگاهها آموختهاند و با این مقدمات آشنا هستند! غافل از این که مخاطبان این کتاب در سراسر کشور پراکندهاند. از روستاهای زابل و زاهدان گرفته تا شهرستانهای دورافتادهی آذربایجان و از دهات خراسان گرفته تا شهرهای کوچک استان بوشهر. از این رو، فرض درست این است که مخاطبان این کتاب، برای نخستین بار است که با زبان انگلیسی آشنا میشوند. بنابراین، بسیار منطقیتر است که بهجز چند درس کاملاً شفاهی اول، دانشآموزان از ابتدا بهتدریج با الفبای انگلیسی و آواهای این زبان آشنا شده و طی آن کلمات ساده و بعد جملات ساده را بیاموزند.
3- این که کتاب جدید پرورش و تقویت هر چهار مهارت زبانی را در دستور کار خود قرار داده است علیالظاهر اقدام فرخندهای است، ولی باید ببینیم چقدر با واقعیتهای کلاسهای مدرسهی ما در سراسر کشور مطابقت دارد. آموزش سخنگفتن و گوشدادن (دو مهارت شفاهی زبان) گذشته از امکانات، به معلمانی ورزیده، پرانرژی و علاقمند نیاز دارد. از سوی دیگر، برخلاف آموزشگاههای زبان، که زبانآموزان عموماً از سر علاقمندی به زبان در آنها ثبتنام میکنند و شرکت در کلاسهای آنها برایشان اختیاری است، حضور در کلاس درس مدرسه برای دانشآموزان، نه لزوماً از سر علاقمندی است و نه حضور یا عدم حضور در آنها به اختیار خودشان بستگی دارد. بنابراین، این ایدهآل عالی (آموزش هر چهار مهارت) را باید با واقعیتها موجود محک زد. عمدهی معلمان انگلیسی به روش دستور-ترجمه خو گرفتهاند و گاه به یمن همین روش، تمرینات طولانی و کلاسساکتکن به دانشآموزان ارائه میدهند تا برای لحظهای هم که شده است همهمهی فرسایندهی کلاسهای سی و چهل نفره کمی فروکش کند. و اصولاً در کلاسهای سی الی چهلنفره که به هر دانشآموز صرفاً یک الی دو دقیقه وقت میرسد چگونه میتوان از تدریس دو مهارت سخنگفتن و گوشدادن حرف زد که از معلم بازیگری طلب میکنند تا تدریس مألوف؟
به گمان من نمیتوانیم خودمان را فریب دهیم و بگوییم ما کتاب خوب تألیف میکنیم، اگر بهدرستی تدریس نشد، گناهش بر گردن معلمان و مدیریت مدارس است! این کار نشان از ندیدن واقعیتها دارد و بس. آنچه به نظر نگارنده میرسد این است که با توجه به شرایط موجود اعم از معلمان و امکانات آموزشی مدارس، بیشتر توجه و همت ما ـ منطبق با روشهای نوین آموزشی ـ باید مصروف آموزش دو مهارت کتبی زبان (خواندن و نوشتن) شود تا دو مهارت شفاهی (سخنگفتن و گوشدادن). کار دو مهارت دیگر را باید ـ خوب یا بد ـ به دست آموزشگاههای زبان سپرد که هم امکانات لازم را دارند، هم معلمان آموزشدیده و هم کلاسهایی کمتعداد. جز این که شرایط تغییر کند که آن بحث دیگری است.
4- در کتاب جدید (اعم از کتاب دانشآموز و کتاب کار) نواقص، ایرادات و اشکالاتی راه یافته است که صرفاً به ذکر پارهای از آنها اکتفا میکنم.
کتاب دانشآموز:
4-1: زبان انگلیسی کتاب گونهی انگلیسی آمریکایی است از این رو، لازم است در مواقع اختلاف انگلیسی آمریکایی و بریتانیایی، جانب انگلیسی آمریکایی گرفته شود. در صفحهی 29 و 64 معادل انگلیسی شلوار، trousers عنوان شده است که بریتانیایی است. آمریکاییها pants میگویند.
4-2: در صفحهی 49، تصویری که برای نشاندادن کتاب استفاده شده است شباهت کمی به کتاب دارد. حداقل مشخصهی کتاب، عنوان آن و نام نویسنده یا مترجم آن است که تصویر مذکور فاقد این مشخصات است.
4-3: در صفحهی 52 و صفحهی 60، بهصورت تکراری و از طریق عکس مفهوم معلم آموزش داده شده است. دو عکس برای یک مفهوم!
4-4: در صفحهی 59، تصویری که برای معرفی مفهوم employee استفاده شده است کارایی لازم را ندارد و هر مفهومی را میتواند به ذهن متبادر کند. بهترین شیوه برای آموزش این مفهوم میتواند نشاندادن تصویری از یک اتاق بزرگ اداری باشد که جمعی از کارمندان پشت میزهایشان مشغول کار هستند.
4-5: در صفحهی 63، تصویری که برای نشان دادن مفهوم coat (پالتو) استفاده شده است در حقیقت تصویر کت (jacket) است.
4-6: در صفحهی 63، تصویری که برای نشاندادن مفهوم hat استفاده شده است در حقیقت تصویر cap است.
4-7: در صفحهی 68، تصویری که برای نشاندادن مفهوم blanket استفاده شده است کارایی لازم را ندارد و بهسبب نداشتن مقیاسی برای تصور اندازهاش، بیشتر تصویر دستمال (handkerchief) را به ذهن متبادر میکند.
4-8: در صفحهی 69، تصویری که برای مفهوم working استفاده شده است دقت لازم را ندارد و با توجه به عکس بیشتر مفهوم welding (جوشکاری( را به ذهن متبادر میکند.
کتاب کار:
4-9: در صفحات 8 و 15، تصاویر شخصیتهای مشهور بعد از انقلاب آمده است که در صفحهی 8 فقط نام خانوادگیشان آمده است و از دانشآموز میخواهد نام کوچک این افراد را بنویسند و در صفحهی 15 از آنها میخواهد هم نام کوچک و هم نام بزرگ این افراد را بنویسند. این تمرین خوبی است که تقریباً در تمامی کتابهای آموزش زبان کاربرد دارد و از آن برای یادگیری نام کوچک و نام خانوادگی استفاده می شود. ولی فرض کلی این است که زبانآموز و در اینجا دانش آموز، این شخصیتها را بشناسد و در دنیای او تعریف شده باشند. ولی متأسفانه این نکته در کتاب جدید مورد توجه قرار نگرفته و شخصیتهای به وی ارائه شدهاند که بیشتر برای بزرگسالان شناخته شده است: شهید مطهری، شهید رجایی، شهید شهریاری، شهید همت، شهید باهنر و شهید بهشتی. از این جمع میشد دو تا را برگزید و مابقی را از شخصیتهایی که برای دانشآموزان شناختهشدهترند انتخاب کرد مانند: علی دایی، عادل فروسیپور...
4-10: در صفحهی 20، برای تمرین نوشتن تاریخ به انگلیسی، برخی وقایع صرفاً داخلی مانند آغاز هفتهی دفاع مقدس، روز جمهوری اسلامی، روز ملی فناوری هستهای و ... بکار رفته است که دانش آموز باید تحقیق کند و بنویسد. در صورتی که برای توسّع افق نگاه دانشآموز میشد تاریخهای جهانی مانند جنگ جهانی دوم، فرود انسان بر کره ماه، فرود نخستین کاوشگر بر سطح مریخ، اختراع اولین تلفن و ... را نیز در کنار برخی رویدادهای داخلی ذکر کرد.
4-11: در صفحهی 48: برای نشاندان دو کلمهی انگلیسی که شیوعی جهانی دارند و وارد فارسی شدهاند دو نمونه برای مثال ذکر شده است: macaroni و omelette. ولی جالب است که هر دو مثال غلطند و هیچکدام انگلیسی نیستند. macaroni اصالتاً ایتالیایی و omelette اصالتاً فرانسوی است و هر دو جزو واژههای قرضی زبان انگلیسی محسوب میشوند.
4-12:در بخش ضمیمهی یک که تمرین نگارش حروف الفبای انگلیسی است در هر صفحه سرمشق یک حرف الفبا (کوچک و بزرگ) آمده است ولی سرمشق فاقد فلشهایی است که جهت حرکت خودکار را نشان دهند. لازم بود با یک یا دو یا چند فلش (بسته به حرف مورد نظر) دانشآموز آگاه میشد که روش صحیح نگارش هر حرف بهلحاظ حرکت خودکار چگونه است.
مولفان در مقدمه خود در آغاز کتاب دانش آموز نوشتهاند این مجموعه کتابها «یک مجموعه به هم پیوسته ششجلدی است که قضاوت و بررسی نهایی در مورد آن میبایست بهصورت مجموعی و کلنگرانه انجام گیرد». لازمهی این سخن این است که منتقدان احتمالی باید ششسال تمام صبر کنند و صرفاً با انتشار آخرین جلد از این مجموعه در سال ششم و نشر آخرین حلقه از این حلقات ششگانه دست به قلم ببرند و کاستیها و قوتها را عیان کنند! بعید میدانم چنین درخواستی چندان منطقی باشد. اگر اینگونه است که مولفان گرامی میگویند شاعر کذایی ما نیز باید صبر میکرد تا دیوار کج به ثریا میرسید بعد به کجبودن خشت زیرین اذعان میکرد!
[1] - لهجه مبتنی بر سه رکن است: موسیقی کلام (intonation)، پیوندهای کلمات (liaisons) و تلفظ (pronunciation). از این میان، پیوندهای کلمات خصوصاً در درک شنیداری بیشترین دردسر و مشکل را برای زبانآموزان ایجاد میکنند و جز با تقلید صرف از گویشوران بومی زبان مقصد نمیتوان بر آنها فائق آمد. یکی از دلایل اصلی که زبانآموزان حتی بعد از سالها زبانآموزی هم نمیتوانند به نحو کافی و وافی فیلمها و سریالهای آمریکایی را بفهمند همین عدم تسلط بر پیوندهای کلمات در انگلیسی آمریکایی است. از این رو، اگر قرار است انگلیسی آمریکایی محور آموزش زبان باشد، فقط گویندگان بومی و حرفهای انگلیسی آمریکایی هستند که میتوانند الگویی مطمئن محسوب شوند نه گویندگان غیر بومی.
http://dilom.blogfa.com
مطالب مشابه :
تاثیرسن آموزش زبان دوم(انگلیسی)بر یادگیری کودکان ابتدایی
این پژوهش با هدف بررسی تاثیر سن اموزش زبان دوم(انگلیسی)بریادگیری کودکان ابتدایی ناحیه یک
بررسی کتاب های درسی زبان انگلیسی در مدارس ایران
"فرهنگ" عنصر نادیده گرفته شده در آموزش زبان بررسی رابطه میان زبان آموزش فرهنگ زبان دوم .
بررسی تاثیر و کارکردهای زبان مادری بر آموزش
بررسی تاثیر و کارکردهای 6.روند فعلی آموزش زبان دوم موجب می شود کودک دو زبان و گاهی سه
بررسی کتاب های زبان انگلیسی در مدارس
بررسی کتاب های زبان انگلیسی گرفته شده در آموزش زبان آموزش فرهنگ زبان دوم
زبان شناسی و....
♪ بررسی آموزش زبان دوم ♪ بررسی کفایت اموزش زبان
نتایج بررسی تکالیف
آموزش زبان عربی - نتایج بررسی تکالیف - سال دوم تجربی: تقریبا جزو اولین نفراتی هستند که
راهکارهای آموزش زبان دوم به کودکان
راهکارهای آموزش زبان دوم به های كسب زبان دوم خواهد داشت. بررسیها نشان داده
نقد و بررسی کتاب جدیدالتألیف انگلیسی هفتم
آموزش زبان نقد و بررسی کتاب جدید ویژگی دوم مربوط به حضور یک سیدی صوتی
مقاله ی بررسی مشکلات یادگیری زبان دوم(عربی)با تشکر از برادر اسلام ادبی ناحیه ی یک ساری
ه نام خدا «بررسي مشكلات آموزش زبان دوم (عربي)» چكيده. در اين مقاله، موانع يادگيري زبان عربي
نمونه سوال
خلاصه درس دوم کتاب بررسی مقابله ای ساخت جمله نیمسال اول 89-88 (اموزش زبان) نیمسال دوم 88-87
برچسب :
بررسی اموزش زبان دوم