مضمون ها و قالب های شعر دفاع مقدس
مقدّمه :
با طلوع خورشيد انقلاب اسلامي ، تحوّلي بنيادين در ارزش هاي فرهنگي، اجتماعي و معنوي مردم ايران رخ داد و چنان كه ويكتورهوگو مي گويد : «قاطع ترين نتيجه ي مستقيم انقلاب سياسي، انقلاب ادبي است»(1) انديشه هاي شاعران و نويسندگان و هنرمندان در اين فضاي انقلابي و تفكّربرانگيز شكوفه زد و به بارنشست، آري «وقتي نسيم آزادي مي شكفد، بسيار گل ها خواهند شكفت. »(2)
باري از ظهور انقلاب و استقرار جمهوري اسلامي ديرزماني نگذشته بود كه وقوع جنگ نيز خود موجب بروز دگرگوني هاي ديگري در ساختار سياسي، اجتماعي و ارزش هاي فكري و فرهنگي عامّه ي مردم گرديد. جنگ با دگرگوني بسياري از ارزش ها ، شور حماسي و عواطف ملّي و ديني را برانگيخت و مردم را از هر گروه و دسته اي به ميدان هاي دفاع مقدس كشاند. به هر حال تأثير جنگ بر همه ي جنبه هاي زندگي فردي و اجتماعي از جمله بر ادبيات انكار ناپذير است. تجلّي و انعكاس موضوعات و مضامين مرتبط با جنگ و دفاع مقدس در تمام انواع ادبي، شاخه اي به نام ادبيات جنگ را به وجود آورد.
به ويژه شعر فارسي كه تا پيش از جنگ رشادت ها و مبارزات و جان فشاني هاي مردم را در به ثمرنشاندن درخت انقلاب در خود منعكس مي كرد اينك آيينه ي تمام نماي روح حماسي ملّتي بود كه در برابر دشمن متجاوز به دفاع از ميهن و شرف و دين خود برخاست و در مقابلِ صحنههايي از واقعيت هاي تلخ و خشن زندگي با دلاوري و مقاومت مظهر ايثار و رشادت شد.
بسياري از شاعران با قرارگرفتن در صف رزمندگان اسلام و فضاي جبهه و جنگ، مجروح شدند، ياران خود را در جلوي ديدگان از دست دادند و عفريت جنگ را با همه ي زشتي هايش به چشم ديدند و توانستند به مدد تخيّل و عاطفه، مضمون ها و تصاويري بكر و بديع را وارد ادبيات كنند و براي نيل به اين مقصود قالب هاي بسيار متنوع شعر سنّتي و نو را در خدمت مضامين و موضوعات تازه ي حماسه ي دفاع مقدس به كار گرفتند.
***
اين پژوهش در دو بخش تنظيم شده : بخش نخست نگاهي گذرا به مضمون هاي شعر جنگ و دفاع مقدس دارد و در بخش دوم شعر جنگ از نظر قالب هاي شعري معرفي شده و در پايان نتيجهي پژوهش به اختصار بيان گرديده است. پي نوشت ها و فهرست منابع و مآخذ نيز به پيوست آمده است.
تقسيم بندي ادوار شعر پس از انقلاب :
پيش از پرداختن به قالب هاي شعر جنگ و دفاع مقدس، لازم است نگاهي اجمالي به سير تاريخي ادبيات پس از انقلاب بيفكنيم اگر از آغاز پيروزي انقلاب اسلامي تا زمان كنوني را به دو دوره تقسيم كنيم دوره ي اول از بدو انقلاب تا پايان جنگ (يعني از 1357 تا 1367) و دوره ي دوم از 1368 به بعد را در بر مي گيرد. ويژگي هاي شعر در اين دوره را مي توان چنين برشمرد : در دوره ي اول كه زمان اوج گيري شعر انقلاب و جنگ بود قالب هاي سنّتي به طور فراگير در خدمت مفاهيم تازه درآمد و در سال هاي نخست محتوا بر فرم غلبه پيدا كرد، روح جمعي بر روح فردي غالب شد و روح اميدواري و آرمان خواهي در شعر تجلّي كرد ، مايه هاي عرفاني و حماسي و ديني در اشعار گسترش يافت و به تدريج در نيمه ي دهه ي 60 بين فرم و محتوا اعتدال به وجود آمد ( روزبه، 1381 : 52) .
در دوره ي دوم كه شاعران جوان زبان و بيان شعري خود را يافته اند، شعرِ جامعه گرا و انسانمدار گسترش مي يابد، روح يأس و اعتراض در شعر ديده مي شود، فرم و محتوا در شعر دچار بحران مي شود، فرهنگ رسانه اي و ايده هاي مدرنيستي بر شعر تأثير شديد مي گذارد و دو جريان متضاد در شعر نو ظهور مي كند :
الف) جريان آرمان گريز كه از سياست و جامعه مي پرهيزد و به فرم و ساختار و تئوري هاي وارداتي گرايش شديد دارد.
ب) جريان آرمان گرا با حفظ اعتدال بين فرم و محتوا
البته در اين دوره جريان هاي شعري افراطي با عبور از آفاق نيمايي و شاملويي ظهور مي كند (همان جا ) .
شاعران عصر انقلاب را نيز مي توان در سه شاخه ي جداگانه جاي داد :
1. دسته اي از شاعران مذهبي كه از پيش از انقلاب با جريان نهضت هماهنگ شده بودند و پس از انقلاب نيز ادبيات انقلاب را با نيرومندي ادامه دادند. مانند : حميد سبزواري، مشفق كاشاني، موسوي گرمارودي، شفيعي كدكني، طاهره صفارزاده و ... البته بعضي از اين شاعران پيش آهنگ در قالب هاي سنّتي و عده اي نيز به ويژه بعدها به شيوه ي نو شعر سرودند.
2. شاخه اي كه از همان ابتدا و پس از پيروزي ، انقلاب را در جهت مطلوب خود نيافت ولي با الهام از ادبيات جهان در مسير كمال شعري گام نهاد. از اين دسته عده اي به خارج از مرزها مهاجرت كردند.
3. گروه سوم شاخه ي جوان ادبيات امروز ايران را پس از انقلاب آغاز كردند ( ياحقي، 1376: 251-250) و (روزبه، 1381 : 307 ) (3)
موضوعات و مضمون هاي شعر جنگ :
در اين مقاله كه منحصراً به شعر جنگ اختصاص دارد تنها به عمده ترين موضوعات و مضمونهاي آن اشاره مي شود و از پرداختن به ديگر حوزه هاي شعر اجتناب مي شود.
1. تلفيق روح حماسي و شخصيت هاي اسطوره اي با مضامين غنايي :
در شعر اين دوره روح حماسه و عرفان هويداست يعني در شعر هم رنگ حماسي به چشم مي خورد و هم فضايي غنايي محسوس است. عناصر حماسي و رزمي با نمادهاي عرفاني تلفيق مي شود و به قول دكتر سنگري هرگز باورهاي ديني به حذف يا ناديده گرفتن عناصر فرهنگ ايراني و ملي منجر نشده است ( سنگري، ش 924 : 15) : شاعر در دو بيت زير دقيقاً به اين موضوع اشاره دارد :
دل در عـطش «حــماسه سـازي» است جـــان در تب و تاب « عشق بازي » است (4)
***
ميــان معـركه لـبخند مي زنيد به عشق «حماسه» چون به «غزل» ختم مي شود زيباست (5)
عناصر حماسي و رزمي در بيت هاي زير از نصرالله مرداني نسبت به جنبه هاي غنايي نمودِ بيشتري دارد :
اي يــلان صـف شكن اسطوره شد ايثارتان كـــوه آهـن آب شـد در عرصه ي پيكارتان
تـندرِ تــكبيرتـان، تــوفانِ سـرخِ روزگــار نــعره هــاي نــور جـاري از گلِ رگبارتان
و گاهي به صورت طريد و ناورد جلوه مي كند و به بياني رجزگونه از دلاوري و رشادت رزمندگان مي پردازد :
مــا خــلق هاي كشور خون و شــهادتيم تــمثيلي از حمــاسه و ايـثار و وحــدتيم
مـــاييم از نـبـيـره ي هــابـيـل آفـتــاب كــاين گــونـه در مــقابل قابيل ظلمتيم (6)
اسطوره سازي يكي از ويژگي هاي شعر جنگ است كه شاعران با استفاده ي مناسب از شخصيّت هاي اسطوره اي توانسته اند ياد و خاطره ي حماسه سازي ها و دلاوري هاي رزمندگان، شهيدان و مردم را جاودانه سازند. (7)
بارديگر / پهناي شعله زار اساطيري / آغوش سرخ ايران / ميدان آزمون سياووش است. (8)
در بعضي از شعرها شاعران به هنگام مفاخره و ستايش رزمندگان دلاور، آن ها را بر شخصيتهاي اساطيري ملي ترجيح مي دهند :
بـــه رستــم بگو اي جهان پهلوان هــنرمـند و رزم آور و پـــر تـــوان
تـــو بــودي بـه گردان ايـران اميد دريـــدي جــگـرگـاه ديــو ســفيد ...
ولــيـكن نــديـدي زره پــوش را كــه فــريـاد آن كــر كـند گوش را
تـــو نـشـنيده اي بانگ خـمپاره را و يــا غـرّش تــوپ و طيّاره را ... (9)
اين تلفيق كه در قالب غزل انقلاب آشكارتر است نوعي از غزل حماسي را به وجود ميآورد(10) كه در آثار شاعراني چون نصراله مرداني و احمد عزيزي نمايان تر است.
2. ستايش شهادت و شهيدان :
به قول دكتر سنگري شهادت در سروده هاي جنگ هم شكوهمند و حماسي و عارفانه و جامعه ساز است و هم حسرت آفرين (سنگري، 1387 : 154 ) يكي از برجسته ترين درون مايه هاي شعر جنگ، همين موضوع است. شاعران با استشمام بوي باروت و دود ناشي از بمباران ها واقعيت جنگ را در عمل آزمودند و مضمون ها و تصويرهاي بكري از واقعيت هاي خشن زندگي به آن ها الهام شد (ياحقي، 1376 : 253 ) مفاخره به مقام شهيد و ستايش شهادت، استقامت و پايمردي خانواده هاي شهدا بخشي از موضوع شعر جنگ را تشكيل مي دهد. توصيف اوج ايثارگري شهيدان به سبب بذل شيرين ترين سرمايه ي وجود يعني جان براي وصول به جاودانگي ، توصيف از مقام شهيد و بيان احساس حسرت و حرمان در برابر شهيدان و دلتنگي از فقدان آن ها به نوعي تجديد بيعت با آنان و پاسداري از خون ايشان است :
.... زيــن لالــه ي بشـكفـته ي در دامــن صحرا
هـــر لاله نـشــانِ قــدمِ راه نــوردي است
يا خــون شـهيدي اسـت كـه جــوشد زِ دلِ خاك
هرجا كه در آغوش صبا غنچه ي وَردي است(11)
***
چــكيـد آواي تـــو در كـــوچــه ي دل طــنيــن نــاي تــو در كــوچــه ي دل
شــهادت بــي خــبر هـوش از سرم برد صــداي پــاي تــو در كـوچـه ي دل (12)
3. انعكاس باورهاي ديني و مذهبي :
در باور ديني ما بين جنگ و دفاع فرق است و دفاع در برابر متجاوز فريضه است و مدافع حتي اگر در ميدان جنگ نباشد و به هنگام دفاع كشته شود مقام شهيد را داراست تا چه رسد به كشته شدن درراه دفاع از وطن و حفظ ارزش هاي ديني :
بــود جــنــگ زِ آثــار وحــشي گري دفـــاع اســت آيـيـن پــيـغـمـبــري
دفــاع اســت واجــب بــه ســان نماز بـــه راه خـــداونـــد دانــــاي راز(13)
يا جايگاه ايثار در انديشه ي ديني ما و گذشتن از زن و فرزند و حتي همه ي هستي در راه خدا مقامي والا دارد :
مـــذّلــت حــرام اسـت در ديـن ما بــود عــزّتِ نــفــس، آيــيـن مــا (14)
كه يادآور جمله ي ارزشمند امام حسين (ع) در روز عاشوراست : هيهات منّا الذله .
جنگ تحميلي باورهاي ديني را پررنگ تر مي كند بي آن كه باورهاي ملّي را بي ارزش كند. شاعران با تلميح به حماسه يِ خونين عاشورا مردم را به پاسداشت از فرهنگ جهاد و شهادت دعوت مي كنند. گرامي داشت و ستايش مقام قهرمان كربلا نيز از مضمون های شعر جنگ است.
4. پاسداشت از فرهنگ انقلابي عاشورا :
جــنـگ جــنـگ اســت بيا تا صف دشمن شكنيم
صــفِ ايــن دشـمـن ديــوانه ي ميهن شكنيم
درِ افــســانـه اي قـلـعـه ي شـيــطــان بــزرگ
چـــون عــلي فــاتــح خبير شكنِ تن شكنيم
راهِ مــا راه حـسيـن اسـت كــه بـا تـيشه ي خون
هــمه بـت هاي زمين ، در شب روشن شكنيم
به چــه انـديـشه در ايــن كشـورِ خون آمده خصم
مـــا بـه نــيروي يـقين لشكر آهن شكنيم (15)
5. به كارگيري مضامين عرفاني :
در اين نوع شعر واژگان و تعبيرات عرفاني به وضوح ديده مي شود :
لا بــود كــه كـشتـه ي ولا بـود شـهيد لا بــود والـسـت را «بــلي» بـود شهيد
بــا قــامـت واژگــونـه در خونش نيز تــصوير و تـجـسـّمي زِ لا بــود شـهـيد
گاهي اين ويژگي رنگ و بويي حماسي مي گيرد و دو بُعد زميني (حماسه) و آسماني (عرفان) با هم تلفيق مي شوند كه غزل حماسي را به وجود مي آورد :
« ... شـهيد زنـده ي تـاريخ عشق مي گويد : بــه دارِ سرخِ « اناالحق» دوباره بايد رفت
بپـوش جــوشـن آهــن به تــن، سوارِ فلق كه در مصافِ خسان چون شراره بايد رفت
بــه گوش لاله ي خونين، نسيم عاشق گفت چــو گـل زِ باغ جهان پاره پاره بايد رفت
رسيده لحـظه ي موعود و نيست گاهِ درنگ به قافِ واقعه بي اســتخاره بايد رفت(16)
6. وطن دوستي : يكي از مضامين مهم است كه با صبغه اي ديني و انقلابي در شعر جنگ به آن پرداخته شده است. عشق به وطن و ميهن و توصيف شكوهمندي و استواري و عظمت آن، توصيف شهرهاي اشغال و ويران شده كه گاهي با بياني تحسّرآميز و غمگينانه همراه است. در شعر زير از سلمان هراتي با عنوان « دوزخ و درخت گردو » وطن به درخت گردوي كهنسالي تشبيه شده كه ايستاده است اگرچه شاعر نگران قطع شدن آن است :
اي ايستاده در چمن آفتابي معلوم / وطن من ! / اي تواناترين مظلوم / تو را دوست مي دارم! / اي آفتاب شمايل دريادل / و مرگ در كنار تو زندگيست / اي منظومه ي نفيس غم و لبخند/ اي فروتن نيرومند ! ايستاده ايم در كنار تو سبز و سربلند / دنيا دوزخ اشباه هولناك است / و تو آن درخت گردوي كهنسالي / و بيش از آن كه من خوف تبر را نگرانم / تو ايستاده اي .... .
7. دعا براي نصرت و پيروزي : كه موجب تهييج و تشويق رزمندگان به نبرد و دعوت به دفاع و جهاد بود :
فــخــرشــان بــالا كه تيغ از عشق و ايمان مي زنند
نــصرشــان بادا كه كاخ فتنه ويران مي كنند(17)
اي زده شــعلـه بـه شــب، بـارقــه ي بـــاورتـان
پــيش تــا صبــح ظفر! دست خدا ياورتان (18)
8. نويد فتح و ظفر : به هنگام كسب پيروزي و حماسه آفريني دلاور مردان غيور در عرصه ي جنگ، شاعر پيام آور فتح و قاصد آزادسازي شهرهاي اشغال شده است و با اين بشارت همه را در اوج اندوه غرق در شادي مي كند و اشك شوق را بر چهره ها جاري مي سازد :
مژده ي فتح خرمشهر/ در ساعت چهار بعدازظهر/ در خيابان آزادي / غريو شادماني / در طوفان حنجره ها / و زلال اشك شوق / در سپيده ي چشمان شهر ... / و خط ويژه ي آمبولانس ها/ با مجروحان جنگي / و آژيرهاي پيروزي / بوي خوش حماسه ي مردان خرمشهر را / در خيابان آزادي مي گستراند(19) .
9. تصوير امام در شعر جنگ : تأثير شخصيّت حماسي و عرفاني امام را بر تقويت روحيّه ي جهادگران دلاور و كفرستيز و مدافعان عرصه ي پيكار نبايد فراموش كرد. شاعران امام را كه رهبري شجاع و عارفي وارسته بود و بر قلب ها حكومت مي كرد محور وحدت معرفي و رزمندگان را براي مصون ماندن از فتنه هاي دشمنان متوجه اين مهم مي كنند :
آفــرين بر عرصه تازاني كه با عزمي جوان روي دل بر جانب « پيرجماران » مي كنند(20)
بر شــما فــتـنـه ي خــنـّاس نـدارد اثري تابود آيــتِ حق « روح خدا » رهبرتان (21)
10. بيان حماسه آفريني هاي جانبازان و آزادگان :
ياد كرد خاطره ي جوانمردي ها و ايثار حماسه آفرينان ميدان نبرد و اسارت در جنگ از ديگر مضمون هاي شعر جنگ است : دلا ديدي آن عاشقان را ؟ / جهاني رهايي در آوازشان بود / و دربند ، حتي / قفس شرمگين از شكوفايي شوق پروازشان بود :/ پيام آوراني كه در قتلگاه ترنّم/ سرودن- علي رغم زنجير- / اعجازشان بود(22) .
11. هشدار يا اعتراض گاهاً يأس آلود : نگراني هاي شاعران از بيم كم رنگ شدن ارزش هاي جنگ و فراموشي ياد و خاطره ي رشادت ها و ايثار شهيدان و جانبازان و آزادگان يكي از موضوعاتي است كه گاه با دل تنگي و حسرت و يأس در شعر جنگ منعكس شده است :
هشدار كه باغ شوره زاران نشود اين خانه مكان لاشخواران نشود
ميراث گرانبار شهيدان ! هشدار بازيچه ي خيل بي تباران نشود (23)
در شعر زير نيز شاعر با يادكردن از شهيدان به نوعي از فراموشي آن ها دلگير است يا بيم دارد:
راستي ياد شهيدان بيت المقدس به خير! / جهان آرا كه بود ؟ / حاج همّت كه بود ؟ / حاج عباس از دنيا يك قرآن جيبي داشت / شهيد خرّازي / شهيد نوري/ سرداران بي دست/ شهيدان گمنام/ بييادنامه / بي سنگ قبر / عاصمي پور چه شد / يوسف نوشته بود : / « خدايا يوسف هم شهيد شد او را بيامرز » / اسماعيل وصيت كرد كه روي قبرش بنويسند : / «پر كاهي تقديم به آستان الهي»/ امسال هيچ شاعري با حلق اسماعيل هم صدا نشد / راستي شماره ي قطعه ي شهدا چند بود؟!(24)
12. تجلّي فرهنگ انتظار (موعود) در شعر جنگ :
انتظار فرج موعود، انتظاري سازنده و اميدبخش است و موجب تحرّك و اميد به آينده است. اين نوع انتظار كه از فرهنگ ديني سرچشمه مي گيرد يكي از مضمون هاي شعر جنگ است. اين مضمون آرزوي شاعر را به پايان ظلم و ستم و برقراري عدالت بيان مي كند :
... ايــن همـه حامي اسلام به هنــگام نبرد عـــرشيان بــال گشـايند فـــراز سرتان
خــود بــه هنگامه ي پيكار چه تـدبير كند گر فراري نــشود دشــمن بـدگوهرتان
دل مــهدي ز هــدايــاي شـما روشن باد هــم از ايـن رزم الهي دل پيغمبرتان (25)
شعر زير از علي رضا قزوه بيانگر همين امر است :
آه مـــيكـشم تــو را بــا تــمام انــتظـار پـــر شــكـوفــه كن مرا اي كرامت بهار
در رهــت به انتظار صف به صف نشسته اند كـــارواني از شـهيـد، كـــارواني از بهار
قالب هاي شعر جنگ :
در دهه هاي 40 و 50 پيش از انقلاب گرايش به شعر آزاد ( نيمايي) بيش تر بود با وقوع انقلاب اسلامي كه هويّتي شرقي داشت سنّت هاي ديني، فرهنگي و اجتماعي دوباره احيا شد به همين سبب شاعران به احياي قالب هاي سنّتي در خدمت مفاهيم تازه برآمدند و شعر آزاد (نيمايي) بنا به دلايل سياسي تلويحاً به معني علاقه به غرب و بي عنايتي به ارزش هاي انقلاب تصور ميشد (ياحقي، 1376 : 254) . امّا به تدريج شعر نيمايي نيز جايگاه خود را بازيافت و شاعران، بسياري از مفاهيم ديني و مضمون هاي شعري جنگ را در كنار قالب هاي سنّتي ، در فرم هاي نو شعر بازگو كردند.
قصيده :
در شعر جنگ قصيده جايگاه قابل توجّهي ندارد زيرا قصيده از قالب هايي است كه پيش تر مورد توجّه شاعران پيشاهنگ انقلاب بود يعني گويندگاني كه دوره ي شاعري خود را پيش از انقلاب آغاز كرده بودند مانند : اوستا، گرمارودي، شاهرخي، سبزواري و ... امّا در بين قصيدهسرايان نوجوان اين دوران چندان مورد قبول واقع نشد. از ميان شاعران پس از انقلاب كه قصيده اي در حال و هواي مضامين جنگ داشته باشد مي توان از مهرداد اوستا نام برد. به هر حال قصيده در اين دوران مقبوليت عام نيافت و از رواج افتاد. دليل اين امر مغايرت زيباشناسي يك نواخت آن با روح شتابناك دنياي امروز و ذهنيّت هنري مخاطبان نوگراي اين روزگار بود (روزبه، 1381: 310).
غزل :
غزل به عنوان فرم شعري انعطاف پذير از رايج ترين و فراگيرترين قالب هاي شعري پس از انقلاب است. در كنار شاعران سنّت گراي اين دوره كه در سرودن غزل به پيروي از اسلاف پايبند بودند شاعران جوان به گسترش غزل همگام با شعر نو كمك كردند و غزل تا پايان جنگ به اوج تكاملي خود رسيد. برخلاف غزل هاي سنّتي كه افراط در كاربرد آرايه هاي لفظي و معنوي آن ها را به تكلّف و تصنّع كشانده است، غزل جنگ ساده و به زبان محاوره نزديك است.
البته شاعران اين دوره از نوآوري در غزل بازنماندند. پيوند مفاهيم حماسي و اجتماعي گرايش به نوعي عرفان تازه ي حماسي ، ديني، گرايش به چشم اندازهاي فلسفي- اساطيري، بافت زباني – تصويري تازه ، بيان ساده و صميمانه، كاربرد اوزان جديد، كاربرد قافيه و رديف هاي تازه، گرايش به هنجار دراماتيك (نمايشي)،پيوستگي معنايي ابيات(بيان روايي)،گرايش به بيان محاوره ای ،گرايش به سبك هندي (خصوصاً شيوه ي صائب و بيدل و ... ) (روزبه، 1381 :313) از مهم ترين ويژگي هاي غزل اين دوره است.
يكي از نوآوري هاي مهم شعر جنگ آشنايي زدايي زباني و روي آوردن به تركيب هاي بديع و بي سابقه است اين ويژگي در غزل هاي نصرالله مرداني نمايان تر است (ياحقي، 1376 :257-256) واژگان اين نوع غزل ها صلابت خاصّي دارند و مي توان گفت در بعضي از موارد واژه ها تغزلي نيستند. ضمير جمع نيز در غزل هاي جنگ بسيار به كار رفته است (فياض منش، 1381: 120) با تلفيق عرفان و حماسه نوعي از غزل به نام غزل حماسي به وجود آمد (ياحقي، 1376: 256) . غزل اين دوره را از لحاظ بافت، بيان، زبان پر تصوير، تركيب سازي نيز به انواع سنّتي و نيمه سنّتي، غزل نو معتدل، غزل نو افراطي ، جناح تركيب سازان منسوب مي كنند (ياحقي، 1376: 255 و روزبه ، 1381 : 313 ) .
از بهترين غزل هاي جنگ، مي توان به سوگ سروده هايي اشاره كرد كه در رثاي شهيدان سروده شده است(26) . شاخص ترين غزل سرايان شعر جنگ عبارت اند از : قيصر امين پور، علي رضا قزوه ، عبدالجبار كاكايي، نصرالله مرداني، ساعد باقري، زكريا اخلاقي ، محمدكاظم كاظمي، حسن حسيني و .... .
مثنوي :
مثنوي به دليل ظرفيت هاي گسترده اي كه دارد از قالب هاي پركاربرد پس از انقلاب بود و در خدمت مفاهيم حماسي، روايي، عرفاني، انقلابي، اجتماعي قرار گرفت. مثنوي هاي جنگ گاه به صورتي ساده و روان و گاه در شكلي خشن و استوار نمايان شده اند. بسياري از شاعران مثنوي را در اوزان بلند و غيررايج سرودند، ذهن و زبان آن را تازه كردند از شاخص ترين مثنوي سرايان عبارت اند از : حسن حسيني، يوسفعلي ميرشكاك، صديقه وسمقي، پرويز بيگي حبيب آبادي، محمدرضا عبدالملكيان، سلمان هراتي، علي معلم و احمد عزيزي. علاوه بر شعراي مذكور، مشفق كاشاني، قادر طهماسبي، حميد سبزواري، محمود شاهرخي ، حسين اسرافيلي، علي رضا قزوه، ساعد باقري و مهرداد اوستا در اين قالب براي بيان مضمون هاي جنگ طبع آزمايي كرده اند.
از ويژگي هاي مثنوي هاي علي معلم مي توان به اوزان بلند و بي سابقه ، زباني غريب، فاخر و باستانگرا، رنگ ديني ، عرفاني، اساطيري، حماسي، تاريخي و اجتماعي با روحي نوكلاسيك اشاره كرد. احمد عزيزي نيز در مثنوي هايش ذهن و زباني پرتب و تاب و سرشار از غرابت و تازگي در خدمت تعابير جسورانه ي ديني، عرفاني و اجتماعي دارد. اين دو بيش از ديگران مثنوي سروده اند و هريك با هيئت و هويّتي مستقل، مبدع سبك و ساختاري تازه در عرصه ي مثنويسرايي هستند (روزبه، 1381 : 311-310) .
غزل مثنوي(27) :
اين قالب شعري در شعر جنگ چندان رايج نيست تنها تفاوت آن با غزل مثنوي هاي پيشين اين است كه فضاي ابيات غزل در غزل مثنوي هاي جنگ با مثنوي يكسان است در حالي كه در گذشته غزلي كه در ميانه ي مثنوي مي آمد كاملاً حال و هواي غزل را داشت و اگر غزل از كل منظومه جدا مي شد نه تنها به بافت منظومه لطمه اي نمي زد بلكه شعر جدا شده نيز به عنوان غزلي مستقل قابل قبول بود (فياض منش، 1381 : 121 ) .
پس از انقلاب ابتدا علي معلم ( در مثنوي هجرت ) و بعدها برخي از شاعران به اين شيوه تمايل نشان دادند (روزبه، 1381 : 311 ) . براي نمونه مي توان از غزل مثنوي سروده ي محمد حسين جعفريان در فراق ياران شهيدش نام برد.
رباعي و دوبيتي(28) :
اين دو فرم شعري موجز و مؤثر ، در شعر جنگ رواج چشمگيري يافت. شايد به دليل ايجازي كه دارند براي بيان لحظات پرشور و شتاب جنگ مناسب بودند. اين قالب ها پيش تر براي بيان مفاهيم عاشقانه و عارفانه به كار مي رفتند امّا در شعر جنگ مضمون هايي مانند ستايش شهادت و شهيدان، مفاهيم ديني و عاشورايي ، ثبت لحظات حماسي و عاطفي جنگ، رثاي ياران و... جاي موضوعات پيشين را گرفت.
برجسته ترين ويژگي رباعي و دوبيتي اين دوره، توجّه شاعران به ضربه ي عاطفي و تكاندهندگي مصراع آخر، بافت و بياني نو، رديف هاي بلند و ابتكاري، لحن و بيان حماسي و عاطفي و پرهيز از به كاربردن واژه هاي مهجور و شكسته يا مخفّف است.
البته ويژگي اخير در شعر بعضي رعايت نشده است و به تقليد از گذشتگان از واژگان قديمي و شكسته استفاده كرده اند، مثل دو بيتي زير از علي رضا قزوه كه از فايز و باباطاهر تقليد كرده است امّا نه به محكمي زبان آن ها :
تــنت خــونــي، لـباست پــاره پــاره خودت ماهي، دو چشمونت ستاره
نــمي دونـــم كــجايــه قـبـرت امّا الــهــي نـــور بــر قـبرت بـبـاره
پيشروان اين دو قالب قيصر امين پور و حسن حسيني اند. شاخص ترين آن ها در شعر جنگ عبارت اند از : قيصر امين پور، حسن حسيني، عليرضا قزوه، وحيد اميري، محمدرضا محمدي نيكو، سهيل محمودي، سلمان هراتي، نصرالله مرداني، ايرج قنبري، محمدرضا عبدالملكيان، رضا علي اكبري و ...
موسيــقي شهر بانگ «رودا رود» است خــنياگــري آتـش و رقــص دود است
بر خاك خرابه ها بخوان قصه ي جنگ از چــشم عروسكي كه خون آلود است (امين پور)
***
شهيــدان را بــه نــور ناب شوييم درون چــشـمه ي مــهتـاب شــوييم
شــهيدان همچو آب چشمه پاك اند شــگفــتا، آب را بــا آب شـويـيـم ؟ (امين پور)
چهارپاره :
شاعران جنگ به اين قالب شعري نيز گرايش نشان داده اند. امّا مضمون هاي رمانتيك و عاطفي پيشين جاي خود را به مضمون هاي حماسي، اجتماعي و عاطفي دادند و چهارپاره به قالبي در خدمت شعر جنگ درآمد هرچند رواج چشمگيري نيافت امّا از ميان شاعران جنگ عده اي توانستند چهارپاره هاي تقريباً موفقي عرضه كنند. از اين جمله مي توان از حسين اسرافيلي، يوسفعلي ميرشكاك، شهرام رجب زاده، ساعد باقري، عبدالجبار كاكايي، مهرداد اوستا، بهمن صالحي، سلمان هراتي، سپيده كاشاني و محمدرضا عبدالملكيان نام برد.
مــن و تو ازحــصـار آمــده ايم پــايـمـان زخـمي دويــدن هــاسـت
نقــش هـا ديده ايــم بـر سرِ دار چـشمـمـان شـرمناك ديــدن هاست
***
الــتــهـــاب تـــمــوّج دريـــا زخــم ديــريـنه را نـمك زده است
تــا بـلند شـفــق ز خـنـجر عشق خـــون دريــادلان شتك زده است ...
حسين اسرافيلي
شعر آزاد :
چنان كه در شروع اين بخش به آن اشاره شد در آغاز انقلاب به دلايل سياسي از جمله روحيهي غرب ستيز حاكم بر جامعه ي آن زمان هر پديده اي كه نشانه اي از گرايش يا علاقه به غرب بود از جمله شعر آزاد ( نو، نيمايي) طرد و نفي مي شد امّا رفته رفته شاعران جوان انقلاب توانستند از ظرفيت هاي شعر آزاد براي بروز و ظهور خلاقيت هاي شاعرانه ي خود بهره جويند. اين شاعران در عين توجه به ساخت، صورت و نوآوري به محتواهاي انقلابي ، حماسي، ديني، سياسي و اجتماعي پاي بند بودند و توانستند بين شكل و محتواي شعر توازن و تعادل برقرار سازند (روزبه، 1381 : 317) .
از شاخص ترين نوپردازان شعر جنگ مي توان از : حسن حسيني، قيصر امين پور، محمدرضا عبدالملكيان ، سلمان هراتي، علي رضا قزوه ، موسوي گرمارودي، بهمن صالحي، صديقه وسمقي و ... نام برد. اكثر اين شاعران علاوه بر سرودن شعر نو به قالب هاي كلاسيك نيز گرايش داشته اند و آثارشان علاوه بر مجموعه هاي مستقل در نشرياتي نظير : كيهان فرهنگي، فصل نامه ي هنر، سوره، ادبستان، اهل قلم، سروش و ... چاپ شده است.
پسرم مي پرسد / تو چرا مي جنگي ؟ / من تفنگم در دست / كوله بارم بر پشت / بند پوتينم را محكم مي بندم / مادرم / آب و آيينه و قرآن در دست / روشني در دل من مي بارد / پسرم بار دگر مي پرسد / تو چرا مي جنگي ؟ / با تمام دل خود مي گويم / تا چراغ از تو نگيرد دشمن. (عبدالملكيان)
نتيجه :
تأثير جنگ مانند ديگر دگرگوني هاي اجتماعي، سياسي و ... بر ادبيات انكار ناپذير است. تجلّي و انعكاس موضوعات و مضامين مرتبط با جنگ و دفاع مقدس و پيامدهاي آن همانند حماسه آفريني دلاوران اسلام ، وطن ، ويراني شهر و آوارگي هم وطنان، شهادت طلبي ، شهيدان و دل تنگي و تحسّر از فقدان آن ها ، اسرا و ... در تمام انواع ادبي، شاخه اي به نام ادبيات جنگ را به وجود آورد.
از جمله شعر فارسي در خدمت موضوعات جنگ درآمد و شاعران كه بسياري از آن ها با حضور در جبهه و خطّ مقدّم دفاع، بسياري از واقعيّت هاي خشن زندگي را به چشم ديدند ، به مدد تخيل و عاطفه مضمون ها و تصاويري بديع درباره ي جنگ را در قالب هاي متنوّع شعر فارسي بيان كردند.
مهم ترين مضمون هاي شعر جنگ را مي توان چنين برشمرد :1- تلفيق روح حماسي و شخصيت هاي اسطوره اي با مضامين غنايي 2- ستايش شهادت و شهيدان 3- انعكاس باورهاي ديني و مذهبي 4- پاسداشت از فرهنگ انقلابي عاشورا 5- به كارگيري مضامين عرفاني 6- وطن دوستي 7- دعا براي نصرت و پيروزي 8- نويد فتح و ظفر 9- تصوير امام در شعر جنگ 10- بيان حماسه آفريني هاي جانبازان و آزادگان 11- هشدار يا اعتراض گاهاً يأس آلود 12- تجلّي فرهنگ انتظار (موعود)
مهم ترين قالب هاي شعر در اين دوره نيز عبارت اند از : غزل، مثنوي، غزل مثنوي، رباعي، دوبيتي، چهارپاره و شعر آزاد. امّا قصيده در شعر جنگ به دليل عدم تناسب آن با نياز روز و ذهنيّت هنري مخاطبان مقبوليت نيافت و از رواج افتاد. غزل نيز به دليل موضوعات حماسي و عرفاني، تركيب سازي، بافت و بيان آن به انواعي جديد مانند غزل حماسي، غزل نو معتدل، غزل نو افراطي تقسيم شد.
پي نوشت ها :
1. روزبه، 1381 : 306
2. اين جمله از خانم سيمين دانشور است كه در درس هشتم كتاب ادبيات فارسي 1 سال اول دبيرستان آمده است.
3. دكتر روزبه به چهار جريان شعري قايل اند .
4. از حسين اسرافيلي از مجموعه ي شعر « تولد در ميدان » است كه از كتاب قلمرو ادبيات حماسي ايران ، ج1، ص 374 نقل شد.
5. سهيل محمودي .
6. مرداني، 1374 : 27 .
7. فياض منش ، 1381 : 115 .
8. همان جا، شعر از بهمن صالحي .
9. به نقل از كتاب « شعر جنگ » ، چاپ وزارت ارشاد اسلامي .
10. ياحقي ، 1376 : 256 .
11. مهرداد اوستا، از مجموعه ي « راما » .
12. سهيل محمودي .
13. بهمن كرمي، از منظومه ي حماسي «شاهدنامه» نقل از كتاب قلمرو ادبيات حماسي ايران، ج1، ص 382 .
14. همان .
15. نصرالله مرداني، از مجموعه ي خون نامه ي خاك .
16. از همان .
17. حميد سبزواري .
18. شعر از سيد حسن حسيني است كه از كتاب « قلمرو ادبيات حماسي ايران » ص378 نقل شد.
19. محمدرضا عبدالملكيان، از مجموعه ي «ريشه در ابر » .
20. حميد سبزواري .
21. ! پي نوشت 18.
22. سيد حسن حسيني، از مجموعه ي هم صدا با حلق اسماعيل.
23. همان .
24. علي رضا قزوه، از مجموعه ي از نخلستان تا خيابان.
25. ! پي نوشت 18 .
26. يكي از سوگ سروده ها از شاعر معاصر « ساعد باقري» است كه در كتاب ادبيات فارسي سال سوم متوسطه، رشته ي رياضي و علوم تجربي درج شده است.
27. غزل مثنوي قالبي است كه شاعر در ميانه ي مثنوي، غزلي مي آورد. سابقه ي اين شيوه به عيوقي (قرن پنجم ) در منظومه ي «ورقه و گلشاه» مي رسد پس از او نيز اميرخسرو دهلوي و عبيد زاكاني از اين شيوه استفاده كرده اند (روزبه، 1381 : 311) تعريفي كه دكتر شميسا از مثنوي غزل به دست داده اند متفاوت است (شميسا، 1379 : 319) .
28. براي مطالعه ي بيش تر درباره ي رباعي و دوبيتي به كتاب هاي زير رجوع شود : «رباعي امروز» از محمدرضا عبدالملكيان، « شعر امروز» از ساعد باقري و محمدرضا محمدي نيكو، «حرفي از جنس زمان» از سيداكبر ميرجعفري و «آوازهاي نسل سرخ» از عبدالجبار كاكايي.
منابع و مآخذ :
1. امين پور، قيصر، گزينه ي اشعار، چاپ سيزدهم ، تهران، مرواريد، 1387 .
2. اوستا، مهرداد، راما (برگزيده ي اشعار مهرداد اوستا) ، تهران، مركز فرهنگي رجا، 1370.
3. حسيني، حسن، هم صدا با حلق اسماعيل، چاپ اول، تهران، حوزه ي هنري، 1363.
4. رزمجو، حسين، قلمرو ادبيات حماسي ايران، جلد1، چاپ اول، تهران، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، 1381 .
5. روزبه، محمدرضا، ادبيات معاصر ايران (شعر)، چاپ اول، تهران، روزگار، 1381 .
6. سنگري، محمدرضا، «مرگ انديشي در ادبيات گذشته، معاصر و انقلاب» ادبيات انقلاب و انقلاب ادبيات، ج2، چاپ اول، تهران، مؤسسه ي تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره) ، 1378.
7. ________ ، مروري گذرا بر دو دهه ي شعر انقلاب، مجله ي سروش، سال 20، شماره ي 924، ص 15 .
8. شميسا، سروش، انواع ادبي، چاپ هفتم، تهران ، فردوس ، 1379.
9. عبدالملكيان، محمدرضا، ريشه در ابر، چاپ اول، تهران، برگ، 1369.
10. ________ ، رباعي امروز، تهران، برگ، 1365.
11. فياض منش، پرند، بررسي موضوعات، مضامين و قالب هاي شعر جنگ، فصل نامه ي پژوهش زبان و ادبيات فارسي، دوره ي جديد، شماره ي اول، بهار و تابستان 1381، صص128-113 .
12. قزوه، علي رضا، از نخلستان تا خيابان، چاپ پنجم، تهران، حوزه ي هنري ، 1378.
13. مرداني، نصرالله، سمند صاعقه، چاپ اول، تهران، حوزه ي هنري، 1374 .
14. ________ ، خون نامه ي خاك، تهران، كيهان ، 1364 .
15. ميرجعفري، سيد اكبر، حرفي از جنس زمان، چاپ اول، تهران، قو، 1376.
16. وزارت ارشاد اسلامي، شعر جنگ، چاپ اول، تهران، 1362.
17. ياحقي، محمدجعفر، چون سبوي تشنه، چاپ سوم، تهران، جامي، 1375 .
مطالب مشابه :
قالب های دفاع مقدس
مردان کوهستان - قالب های دفاع مقدس - مردان کوهستان شیران لرستان - مردان کوهستان
قالب وبلاگ -ویژه هفته دفاع مقدس
پایگاه مقاومت بسیج سایبری - قالب وبلاگ -ویژه هفته دفاع مقدس - بسیجی های سایبری
مقاله درباره دفاع مقدس
قالب هاي دفاع مقدس آمار وبلاگ کاربران آنلاين : بازديدها : طراح Design by : Bi simchi . RSS .
مضمون ها و قالب های شعر دفاع مقدس
نیلوفرانه - مضمون ها و قالب های شعر دفاع مقدس - مقاله ، شعر و متن ادبی
نقش 8سال دفاع مقدس در اقتدار دفاعي كشور
هشت سال دفاع مقدس - نقش 8سال دفاع مقدس در اقتدار دفاعي كشور - دفاع مقدس طراح قالب :
قالبهای وبلاگ دفاع مقدس
حماسه سیاسی ، حماسه اقتصادی - قالبهای وبلاگ دفاع مقدس - - حماسه سیاسی ، حماسه اقتصادی
برای حفظ دفاع مقدس باید یک انتخاب اصلح داشته باشیم
دفاع مقدس - برای حفظ دفاع مقدس باید یک انتخاب اصلح داشته باشیم - مدافعان اسلام - دفاع مقدس
برچسب :
قالب دفاع مقدس