سلین اینجاست...نشسته با ما چای می نوشه ...
اولین ماشین سه چرخ ادواریک ماشین تک سیلندر بود، کت و کلفت مثل خمپاره افکن با یک صندلی درشکه ای جلو.
آن روز یکشنبه از روزهای دیگر هم زودتربلند شدیم... ک.و.ن مرا خوب پاک کردند...درمحل قرارمان خیابان گایون یک ساعتی منتظر ماندیم تا ماشین آمد..شروع حرکتمان برای گشت و گذار آن روز کار سادهای نبود... اول پل "بینو" دستکم شش نفر ماشین را هل می دادند... باکها را پرکردیم ژیگلور از هر طرف نشت داشت... دستهی فرمان هی روغن بیرون میداد...موتور انفجارهای وحشتناکی داشت... با میل لنگ یا تسمه ور رفتند...سهنفری شش نفری افتادند به جانش...بالاخره یک صدای سنگین بلند شد و موتور به کار افتاد...باز دوبار آتش گرفت که زود خاموشش کردیم... دایی گفت: خانمها سوارشوید... فکر کنم دیگر خوب گرم شده میتوانیم راه بیفتیم... اصل کار این بود که بتوانی خودت را آن بالا نگه داری ...جمعیت دورهمان کردهبود... من و کارولین و مادرم چنان خودمان را چپانده بودیم توی نیمکت ،چنان خودمان را هفتلا پوشاندهبودیم و طناب پیچ کردهبودیم که فقط زبان من بیرون بود. قبل از راه افتادن البته یک توسری محکم بهام زدند که مبادا خیال کنم که هرکاری دلم بخواهد میتوانم بکنم.
سه چرخ اول خیز بر میداشت و بعد پس میزد...دوبار سه بار تکان تکان میخورد ،ترق و توروقش بلند میشد و سکسکه می کرد...پیاده ها وحشتزده میرفتند کنار...فکر میکردیم دیگر کار تمام است ...اما قارقارک با همه تکانها و سکتههایش از خیابان "رئومور" بالا رفت ...پدرم یک دوچرخه کرایه کردهبود ...از سربالایی چون خودش نمیتوانست رکاب بزند استفاده میکرد و ما راهل میداد ...اگر میایستادیم دیگر کار ماشین تمام بود...باید هرچه بیشتر و بهتر هلمان میداد ...توی میدانگاهی "تامپل" استراحتی کردیم ... بعد تند و تند راه افتادیم. دایی در همان حال حرکت روی چرخدندهها و زنجیر و دم و دستگاه روغن میریخت. مثل یک کشتی اقیانوسپیما باید دائم همه جای ماشین روغن می خورد... صندلی جلو وضع خراب است...مادرم به همین زودی دل درد گرفته اگر وابدهد اگر وایستیم کار موتور تمام است ...اگر خفه کند دیگر بدبختیم ...مادرم قهرمانانه مقاومت میکند... دایی بالا سر موتور جهنمیش با سرو وضع یک غواص پشمالو با هزار جرقهای که از هر طرفش به هوا میجهد از آن بالای فرمان داد میزند که محکم ماشین را بچیبیم ...پدر پشت سرمان میآید همین طور پا میزند و هوامان را دارد. تکهها و قطعههایی را که از ماشین جدا می شود و میافتد از پیچ ومهره تا تکههای فرمان کوچک و بزرگ جمع میکند... صدای فحش دادن و کفرگفتنش از ترقو وتوروقهای ماشین هم بلندتر است .
بلاهایی که سرمان می آید با سنگفرش خیابان رابطه مستقیم دارد ...سنگفرش "کینیانکور" سه تا زنجیرمان را شکست ...سنگفرش دم عوارضی وانو فنرهای جلومان را مرخص کرد...توی چالهچولههای عملیات ساختمانی بالای ویلت همه چراغها و بوق شیپوری ماشین را که دهن مارپیچ داشت از دست دادیم ... طرفهای پیکپوس و گران روت آنقدر ازمان چیز می ریخت که پدرم نمیرسید همهشان را جمع کند...
هنوز صداش توی گوشم است که پشت سرمان بد و بیراه می گفت: " این دیگر محشر کبراست اگر شب وسط بیابان نماندیم..."
توم پیشاپیش ما میرفت ...سوراخ هرچه نه بدترش راهنمای ما بود... فرصت داشت که هرجا دلش خواست بشاشد. دایی ادوار نه این که فقط آدمی فنی ماهری باشد در راست و ریس کردن چیزها هم قابلیت عجیبی داشت . طرفهای آخر گشت و گذارمان همه چیز دیگر توی دست او بود انگشتهاش مثل یک دستگاه کار میکرد... باهر دستاندازی مثل بندبازها این میله را می گرفت و آن حفره را پر میکرد سوراخ هر نشتی را مثل پیستون میبست تماشای این آکروبات بازیش هم واقعا کیف داشت...
مطالب مشابه :
بوق شیپوری برای موبایل!! Horn Attack v1.1.1 s60v5
این هم یک بوق شیپوری با صدای بسیار بلند و طبیعی برای موبایل شما!این نرم افزار برای گوشی های
دانلود آهنگ تو حلقم از شاهین نجفی
این آهنگ زیبا را از لینک زیر دانلود سگیت با صدای بوق و شیپوری که از شاخ حیوان
سلین اینجاست...نشسته با ما چای می نوشه ...
دانلود داستان نگاه یک صدای سنگین بلند شد بالای ویلت همه چراغها و بوق شیپوری ماشین را
سوالات متداول راجع به دزدگير
صدای آن شبیه آژیر هنگام خرید آژیر میتوانید در قسمت انتهای بدنه شیپوری شکل آن جواب = بوق
تست و بررسی کادیلاک FLEET WOOD 1976 لیموزین سلطنتی در شیراز
قاب مرکز ی چوبی که نقش شاسی بوق را بازی می کند بوق شیپوری با کیفیت صدای دانلود فیلم و
هدیه گل ها
دانلـــــــــود صدای قرچ قروچ قیچی توی گل شیپوری از شادی بوق بوق کرد و شاپرک را از خواب
برچسب :
دانلود صدای بوق شیپوری