|
قطعه |
نشانه ي مدار |
توضيح مختصري از قطعه |
سيم |
|
عبور جريان به راحتي از يک قسمت مدار به قسمت ديگر آن.
To pass current very easily from one part of a circuit to another. |
سيم هاي متصل |
|
لکه سياه د هنگامي که سيم ها به هم متصل هستند کشيده مي شود.
This symbol is used in circuit diagrams where wires cross to show that they are connected (joined). The 'blob' is often omitted at T-junctions, but it is vital to include it at crossings. |
سيمهاي بدون اتصال |
|
در يک دياگرام به طور معمول ترجيح داده مي شود جاهايي که سيم ها همديگر را قطع نمي کنند از حالت برآمدگي استفاده گردد اما علامت سمت چپي نيز درست است ولي ممکن است شما در يک نقشه کشي لکه سياه را فراموش کرده باشيد لذا علامت سمت راست بهتر مي باشد.
In complex circuit diagrams it is often necessary to draw wires crossing even though they are not connected. I prefer to use the 'hump' symbol shown on the right because the simple crossing on the left looks like a join where you have forgotten to add the 'blob'! |
منابع انرژي |
قطعه |
نشانه ي مدار |
توضيح مختصري از قطعه |
باطري |
|
منبع انرژي الکتريکي سلول هاي انرژي معمولا به اشتباه باتري گفته مي شوند، اما باتري در واقع 2 يا چند سلول متصل به هم مي باشد.
Supplies electrical energy. Single cells are often wrongly called a battery, but strictly a battery is two or more cells joined together. |
باطري سري |
|
باتري که انرژي الکتريکي را تامين کرده و از چندين سلول تشکيل شده است.
Supplies electrical energy. A battery is more than one cell. |
منبع DC |
|
منبع تغذيه انرژي DC( مستقيم ، ثابت)
Supplies electrical energy. |
AC منبع |
|
منبع تغذيه انرژي AC( متناوب )
Supplies electrical energy. |
فيوز |
|
يک وسيله محافظتي که در هنگام عبور جريان بيش از حد تايين شده قطع مي گردد.
A safety device which will 'blow' (melt) if the current flowing through it exceeds a specified value. |
ترانسفورماتور
|
|
دو حلقه از سيم که با يک هسته آهني متصل مي باشد. ترانسفورماتورها جهت کاهش يا افزايش ولتاژ استفاده مي گردند.
Two coils of wire linked by an iron core. Transformers are used to step up (increase) and step down (decrease) AC voltages. Energy is transferred between the coils by the magnetic field in the core. There is no electrical connection between the coils. |
زمين |
|
اتصال به زمين؛ براي بسياري مدارات الکترونيکي به معني ولتاژ صفر مي باشد اما در بعضي مدارات مانند مدارات راديويي به معناي اتصال واقعي به زمين مي باشد.
A connection to earth. For many electronic circuits this is the 0V (zero volts) of the power supply, but for mains electricity and some radio circuits it really means the earth. It is also known as ground. |
لامپ ، گرمکن ، موتور ، بيزر ، زنگ |
قطعه |
نشانه ي مدار |
توضيح مختصري از قطعه |
لامپ |
|
يک مبدلي که انرژي الکتريکي را به نور تبديل مي کند.
A transducer which converts electrical energy to light. This symbol is used for a lamp providing illumination, for example a car headlamp or torch bulb. |
لامپ (شاخص) |
|
يک مبدلي که انرژي الکتريکي را به نور تبديل مي کند.
A transducer which converts electrical energy to light. This symbol is used for a lamp which is an indicator, for example a warning light on a car dashboard. |
گرم کن |
|
يک مبدل انرژي الکتريکي به گرما.
A transducer which converts electrical energy to heat. |
موتور |
|
يک مبدل انرژي الکتريکي به انرژي جنبشي (حرکتي).
A transducer which converts electrical energy to kinetic energy (motion). |
زنگ |
|
مبدل انرژي الکتريکي به صوتي.
A transducer which converts electrical energy to sound. |
بيزر
|
|
مبدل انرژي الکتريکي به صوتي.
A transducer which converts electrical energy to sound. |
سلف |
|
يک حلقه از سيم که هنگامي که از آن جريان عبور کند تبديل به آهنربا مي شود ممکن است بعضي از آن ها هسته آهني داشته باشند و بعضي مواقع به عنوان مبدل انرژي الکتريکي به انرژي مکانيکي مورد استفاده قرار مي گيرد.
A coil of wire which creates a magnetic field when current passes through it. It may have an iron core inside the coil. It can be used as a transducer converting electrical energy to mechanical energy by pulling on something. |
کليدها |
قطعه |
نشانه ي مدار |
توضيح مختصري از قطعه |
کليد فشاري (با فشار وصل مي کند) |
|
يک کليد فشاري هنگامي که فشار داده مي شود اجازه عبور جريان را مي دهد يکي از موارد مورد استفاده اين کليد در زنگ درب مي باشد.
A push switch allows current to flow only when the button is pressed. This is the switch used to operate a doorbell. |
(با فشار قطع مي کند) کليد |
|
اين نوع کليد فشاري به طور معمول بسته (روشن) مي باشد، هنگامي که فشار داده مي شود باز (خاموش) مي گردد.
This type of push switch is normally closed (on), it is open (off) only when the button is pressed. |
کليد قطع و وصل (SPST) |
|
يک کليد روشن- خاموش هنگامي که در حالت بسته قرار مي گيرد اجازه عبور جريان را مي دهد.
SPST = Single Pole, Single Throw. An on-off switch allows current to flow only when it is in the closed (on) position. |
کليد دو راهه (SPDT) |
|
جريان با توجه به محل کليد در دو مسير مي تواند قرار گيرد اما همواره جريان در يکي از مسيرها جاري است در نوعي از اين کليد حالت سومي نيز وجود دارد که کليد به هيچ کدام از اين دو مسير متصل نبوده و خاموش مي باشد به اين نوع کليد، کليد روشن- خاموش - روشن گويند.
SPDT = Single Pole, Double Throw. A 2-way changeover switch directs the flow of current to one of two routes according to its position. Some SPDT switches have a central off position and are described as 'on-off-on'. |
کليد روشن خاموش دوبل (DPST) |
|
يک سوئيچ دوتايي روشن - خاموش که اغلب هنگامي که مي خواهيم هم فاز هم نول قطع باشد از آن استفاده مي کنيم.
DPST = Double Pole, Single Throw. A dual on-off switch which is often used to switch mains electricity because it can isolate both the live and neutral connections. |
کليد معکوس (DPDT) |
|
اين کليد معمولا جهت معکوس کردن سيم ها در موتورها استفاده مي گردد بعضي DPDT ها داراي يک حالت وسط نيز که خاموش است مي باشد.
DPDT = Double Pole, Double Throw. This switch can be wired up as a reversing switch for a motor. Some DPDT switches have a central off position. |
رله |
|
- NO = بطور معمول باز -COM = مشترک -NC = بطور معمول بسته. يک کليد الکتريکي که به وسيله الکتريسيته کنترل مي گردد براي مثال يک باتري 9 ولت مي تواند يک ولتاژ AC 220 را متصل نمايد.
An electrically operated switch, for example a 9V battery circuit connected to the coil can switch a 230V AC mains circuit. NO = Normally Open, COM = Common, NC = Normally Closed. |
مقاومت ها |
قطعه |
نشانه ي مدار |
توضيح مختصري از قطعه |
مقاومت |
|
مقاومت جريان را محدود مي کند بعنوان مثال براي محدود کردن جريان عبوري از LED از مقاومت استفاده مي گردد همچنين از ترکيب خازن و مقاومت جهت مدارات تايمينگ استفاده مي گردد.
A resistor restricts the flow of current, for example to limit the current passing through an LED. A resistor is used with a capacitor in a timing circuit. |
مقاومت متغير (رئوستات) |
|
مقاومت متغيير رئوستا در واقع از دو سر تشکيل شده و معمولا جهت کنترل جريان استاده مي گردد مانند: تنظيم روشنايي لامپ، تنظيم سرعت موتور يا تنظيم زمان شارژ خازن در مدارات تايمينگ.
This type of variable resistor with 2 contacts (a rheostat) is usually used to control current. Examples include: adjusting lamp brightness, adjusting motor speed, and adjusting the rate of flow of charge into a capacitor in a timing circuit. |
مقاومت متغير (پتانسيومتر) |
|
مقاومت متغيير پتانسيومتر از سه سر تشکيل شده و معمولا جهت کنترل ولتاژاستفاده مي گردد.
This type of variable resistor with 3 contacts (a potentiometer) is usually used to control voltage. It can be used like this as a transducer converting position (angle of the control spindle) to an electrical signal. |
مقاومت متغير (Preset) |
|
اين نوع مقاومت متغيير معمولا با پيچ گوشتي هاي کوچک يا ابزاري شبيه به آن تغيير کرده و براي مصارفي طراحي شده است که بخواهيم براي يکبار آن را تغير داده وسپس ثابت بماند ضمنا به دليل ارزانتر بودن قيمت اين نوع مقاومت هاي متغيير نسبت به مقاومت هاي متغيير ديگر، در پروژه هايي که کار آنها پايان يافته و فقط يکبار تنظيم لازم است استفاده مي گردد.
This type of variable resistor (a preset) is operated with a small screwdriver or similar tool. It is designed to be set when the circuit is made and then left without further adjustment. Presets are cheaper than normal variable resistors so they are often used in projects to reduce the cost. |
فتوسل LDR (مقاومت نوري) |
|
يک مبدل نور به مقاومت يعني با تغيير نور مقدار مقاومت نيز تغيير مي کند.DR = Light Dependent Resistor (مقاومت تابعي است نور)
A transducer which converts brightness (light) to resistance (an electrical property). |
ترميستور |
|
يک مبدل حرارت به مقاومت يعني با تغيير دما مقدار مقاومت نيزز تغيير مي کند.
A transducer which converts temperature (heat) to resistance (an electrical property). |
خازنها |
قطعه |
نشانه ي مدار |
توضيح مختصري از قطعه |
خازن |
|
يک خازن الماني جهت نگهداري از الکتريسيته مي باشد. يک خازن همراه مقاومت جهت مدارات تايمينگ يا جهت فيلترها استفاده مي گردد .
A capacitor stores electric charge. A capacitor is used with a resistor in a timing circuit. It can also be used as a filter, to block DC signals but pass AC signals. |
خازن الکتريکي |
|
اين نوع خازن ها داراي پلاريته بوده و در مدار بايد درست نصب گردند.
A capacitor stores electric charge. This type must be connected the correct way round. A capacitor is used with a resistor in a timing circuit. It can also be used as a filter, to block DC signals but pass AC signals. |
خازن متغير |
|
خازن متغيير در تيونرهاي راديو استفاده مي گردد.
A variable capacitor is used in a radio tuner. |
خازن تريمر |
|
اين نوع خازن متغيير معمولا با پيچ گوشتي کوچک يا ابزاري مانند آن تنظيم مي شود؛اين نوع خازن در مداراتي کاربرد دارد که نياز به تغيير دائمي نداشته و براي يکبار بخواهيم آن را تنظيم کنيم.
This type of variable capacitor (a trimmer) is operated with a small screwdriver or similar tool. It is designed to be set when the circuit is made and then left without further adjustment. |
ديودها |
قطعه |
نشانه ي مدار |
توضيح مختصري از قطعه |
ديود |
|
الماني که تنها اجازه عبور جريان از يک سمت را مي دهد.
A device which only allows current to flow in one direction. |
LED ديود نور دهنده |
|
يک مبدل انرژي الکتريکي به نور.
A transducer which converts electrical energy to light. |
Zener ديود |
|
يک نوع ديود خاص که استفاده اصلي آن هنگامي است که ولتاژ ثابتي را از يک خوجي بخواهيم.
A special diode which is used to maintain a fixed voltage across its terminals. |
ديود گيرنده نور مادون قرمز |
|
يک ديود که به نور ( معولا مادون قرمز) حساس مي باشد.
A light-sensitive diode. |
ترانزيستورها |
قطعه |
نشانه ي مدار |
توضيح مختصري از قطعه |
ترانزيستور NPN |
|
ترانزيستور جريان را تقويت مي کند کاربرد ترانزيستور بسته به نوع مدار تقويت يا سوئيچ مي باشد.
A transistor amplifies current. It can be used with other components to make an amplifier or switching circuit. |
ترانزيستور PNP |
|
ترانزيستور جريان را تقويت مي کند کاربرد ترانزيستور بسته به نوع مدار تقويت يا سوئيچ مي باشد.
A transistor amplifies current. It can be used with other components to make an amplifier or switching circuit. |
فوتو ترانزيستور گيرنده مادون قرمز |
|
يک ترانزيستور که به نور ( معولا مادون قرمز) حساس مي باشد.
A light-sensitive transistor. |
صوتي |
قطعه |
نشانه ي مدار |
توضيح مختصري از قطعه |
ميکروفون |
|
يک مبدل صدا به انرژي الکتريکي.
A transducer which converts sound to electrical energy. |
هدفون |
|
بک مبدل انرژي الکتزريکي به صوت .
A transducer which converts electrical energy to sound. |
بلندگو speaker |
|
بک مبدل انرژي الکتزريکي به صوت .
A transducer which converts electrical energy to sound. |
آمپليفاير (نشانه ي اصلي) |
|
نشان يک تقويت کننده در مدارات؛ تقويت کننده اي با يک ورودي و يک خروجي.
An amplifier circuit with one input. Really it is a block diagram symbol because it represents a circuit rather than just one component. |
اندازي گيري |
قطعه |
نشانه ي مدار |
توضيح مختصري از قطعه |
ولت متر |
|
ولتمتر جهت اندازه گيري ولتاژ به کار مي رود .
A voltmeter is used to measure voltage. The proper name for voltage is 'potential difference', but most people prefer to say voltage! |
آمپرمتر |
|
اسيلوسکوپ جهت نمايش شکل سيگنال مي باشد از اسيلوسکوپ جهت به دست آوردن ولتاژ و فرکانس نيز مي توان استفاده نمود.
An ammeter is used to measure current. |
ميتر |
|
گالوانومتر جهت اندازه گيري جريان هاي بسيار کم در حدود يک ميلي آمپر يا کمتر استفاده مي شود.
A galvanometer is a very sensitive meter which is used to measure tiny currents, usually 1mA or less. |
اسيلسکوپ |
|
اسيلوسکوپ جهت نمايش شکل سيگنال مي باشد از اسيلوسکوپ جهت به دست آوردن ولتاژ و فرکانس نيز مي توان استفاده نمود. |
اهم متر |
|
اهم متر وسيله اي جهت اندازه گيري اهم مي باشد.
An ohmmeter is used to measure resistance. Most multimeters have an ohmmeter setting. |
ديگرعلائم |
قطعه |
نشانه ي مدار |
توضيح مختصري از قطعه |
آنتن |
|
جهت گرفتن يا فرستادن امواج راديويي
A device which is designed to receive or transmit radio signals. It is also known as an antenna. |
گيت هاي منطقي:
IEC =International Electrotechnical Commission (کميته جهاني الکتروتکنيک) |
نوع گيت |
علائم سنتي |
علائم IEC |
مفهوم علامت |
NOT |
|
|
گيت NOT تنها يک ورودي دارد؛ دايره در شکل (خروجي) به معناي معکوس کردن بکار مي رود؛ خروجي گيت NOT معکوس ورودي مي باشد يعني خروجي هنگامي درست است که ورودي غلط باشد. |
AND |
|
|
يک گيت AND مي تواند دو يا بيشتر ورودي داشته باشد؛خروجي هنگامي درست است که تمام ورودي ها درست باشد. |
NAND
|
|
|
يک گيت NAND مي تواند دو يا بيشتر ورودي داشته باشد؛ دايره در شکل (خروجي) به معناي معکوس کردن بکار مي رود؛ ترکيب Not AND به NAND منجر مي شود،خروجي گيت NAND درست است تا هنگامي که تمام ورودي ها درست مي باشد. |
OR |
|
|
يک گيت OR مي تواند دو يا بيشتر ورودي داشته باشد؛خروجي هنگامي درست است که حداقل يک ورودي ها درست باشد. |
NOR |
|
|
يک گيت NOR مي تواند دو يا بيشتر ورودي داشته باشد؛ دايره در شکل (خروجي) به معناي معکوس کردن بکار مي رود؛ ترکيب Not OR به NOR منجر مي شود،خروجي گيت NAND درست است تا هنگامي که تمام ورودي ها اشتباه باشد. |
X-OR |
|
|
گيت X-OR تنها مي تواند دو ورودي داشته باشد؛ خروجي X-OR درست است تا هنگامي که دو ورودي آن متفاوت باشد. (يکي درست و ديگري اشتباه باشد.) |
X-NOR |
|
|
گيت X-NOR تنها مي تواند دو ورودي داشته باشد؛ دايره در شکل (خروجي) به معناي معکوس کردن بکار مي رود؛ ترکيب Not X-OR به X-NOR منجر مي شود، خروجي X-NOR درست است تا هنگامي که دو ورودي آن يکي باشد .(هردو درست يا هر دو اشتباه باشد.) |