هنر یافتنی (بررسی آثار ملهم از احجام کاربردی)
مقدمه
پرداختن به مبحث احجام کاربردی موجود به عنوان مجسمه، یکی از موضوعات موردتوجه در هنر معاصر میباشد، که باعث به وجود آمدن آثار متنوعی دراین زمینه گردیده است.
آیا میتوانیم به احجام اطرافمان به عنوان حجمی با قابلیت مجسمهشدن بنگریم؟
در تحقیق حاضر با بررسی چگونگی آغاز این حرکت و هنرمندان مربوطه، به روند این موضوع، تاکنون توجه شده است و سعی گردیده تا با بررسی تعدادی از آثار برخی هنرمندان، به اهمیت این مسأله اشاره گردد. هدف این پژوهش آشنا کردن مخاطب با روند شکلگیری و آثار وابسته به این نوع نگاه میباشد.
هنر یافتهها 1
اصطلاح هنر یافتهها –معمولاً شیء یافت شده 2 یا حاضرآماده 3 - در پی وصف هنر پدیدآمده از اشیاء معمولی است که غالباً اصلاح شدهاند. هنر استفاده از اشیایی که اغلب به خاطر فواید کاربردی که قبلاً داشتهاند، در حالت عادی به صورت هنر مطرح نشدهاند. این هنر در اوایل قرن بیستم و توسط مارسل دوشان 4 بنیانگذاری شد.
اهمیت هنر یافتهها ناشی از عنوانی است که هنرمند بر روی آن قرار میدهد. همچنین زمینهای (مکانی) که اثر در آن قرار میگیرد، یک فاکتور بسیار مرتبط با آن میباشد. در آغاز کار ایدهی تکریم اشیاء پیش پا افتاده به این شیوه، برای تفاوت پذیرفتهشده میان آنچه که به عنوان هنر مطرح شده بود در مقابل غیر هنر، چالشی تکاندهنده بود. با اینکه این شیوه، امروزه در بسیاری از جاها به عنوان یک تجربه زیستپذیر در دنیای هنر پذیرفته شده، لیکن بیدار کردن خصومت میان عموم و رسانهها را به دنبال دارد؛ به عنوان مثال با "رختخواب من " 5 (تصویر شماره 1) اثر تریسی ایمن 6 در نمایشگاه ترنر پرایز 7 گالری تیت 8 ، که معنای تحتاللفظی است از رختخواب نامرتب و آشفتهی وی.
هنر یافتهها، به هر حال باید یک ورودی از هنرمند داشته باشد، حداقل حاوی یک ایده از هنرمند دربارهی آن. تخصیص شیء به عنوان هنر توسط هنرمند، تقریباً همیشه با یک عنوان مستحکم میباشد.
معمولاً برخی درجات اصلاح روی شیء انجام میشود، البته نه به آن اندازه که تشخیص داده نشود. که این اصلاحات و تغییرات ممکن است موجب شود تا عناوینی مانند "اصلاحشده " 9 ، "تفسیر شده " 10 و "تطبیقشده" به شیء یافته شده اختصاص داده شود.
تصویر شماره1- رختخواب من، تریسی ایمن
بنیانگذار: مارسل دوشان
مارسل دوشان در سال 1915 برای توصیف هنر یافتنیاش اصطلاح حاضرآماده را ابداع کرد. اولین حاضرآماده را دوشامپ با عنوان "چرخ دوچرخه" 11 (تصویر شماره 2) در سال 1913 ارائه کرد، همچنین در همان زمان اثر "برهنه از پله پایین میآید 12 (تصویر شماره 3) وی در نمایشگاه بینالمللی هنر مدرن 13 توجه منتقدین را به خودش جلب کرده بود.
"چشمه" 14 یک ظرف ادرار 15 امضا شده با اسم مستعار آر.مات 16 (تصویر شماره 4) بود، که در سال 1917 دنیای هنر را به شدت تکان داد. "جابطری" 17 (تصاویر شماره 5، 6 و 7) یک چنگک خشککننده بطری، امضا شده توسط دوشان بود که به عنوان اولین حاضرآماده ناب مطرح شده است.
تصویر 3- برهنه از پله پایین میآید، دوشان
تصویر 4- چشمه، دوشان
تصاویر 5، 6 و 7- جابطری، مارسل دوشان
تحقیقات روندا رولند شیرر 18 نشان میدهد که دوشان ممکن است اشیاء یافتنیاش را خودش ساخته باشد. تحقیقات جامع درباره اشیایی مانند پاروهای برف و جابطریها که در یک بازه زمانی خاص کاربرد دارند، با ظهورهمتاهای مشابه عقیم میماند. به هر حال حسابهایی از والتر آرنسبرگ 19 و جوزف استلا 20 وجود دارند که در هنگام خرید یافتهی اصلی در کارخانه آهن جی.ال.مات 21 ، همراه دوشان بودهاند.
توسعه
استفاده از اشیاء یافت شده با جنبش دادا 22 به سرعت افزایش یافت. که در این راستا مَن ری 23 و فرانسیس پیکابیا 24 که در اثر "قصاب خوک زیبا" 25 (تصویر شماره 8)، از چسباندن شانهها بر روی یک نقاشی برای نشان دادن مو استفاده کرده بود، اشیاء یافت شده را با هنر سنتی ترکیب کردند. یکی از آثار معروف من ری "هدیه" 26 (تصویر شماره 9) میباشد که یک اتو با میخهایی که بر روی سطح مسطح آن به سمت بیرون چسبانده شدهاند، میباشد که در واقع تعبیری است از بلااستفاده بودن آن.
تصویر شماره8-خوک کش زیبا ، فرانسیس پیکابیا تصویر شماره9-هدیه ، من ری
ترکیب تعدادی از اشیاء یافته شده نوعی از حاضرآماده است که گاهی اوقات با عنوان مونتاژ 27 شناخته میشود. مثال دیگر از این قبیل آثار، "رز سالاوی چرا عطسه نمیکنی " 28 اثر مارسل دوشان (تصویر شماره 10) میباشد که شامل یک قفس پرنده کوچک حاوی یک گرماسنج، استخوان دریایی و 151 مکعب مرمرین مشابه مکعبهای قند میباشد.
تصویر شماره 10-رز سالاوی چرا عطسه نمیکنی؟، مارسل دوشان
در زمان نمایشگاه سورئالیستی 29 از اشیاء در سال 1936 محدودهی وسیعی از زیرمجموعههای هنر یافتهها به نمایش گذاشته شده بود – بیشتر آنچه که امروزه تنها یک مصلحت تاریخی میباشند- شامل اشیاء یافت شده، اشیاء حاضرآماده، اشیاء آشفته، اشیاء ریاضی (هندسی)، اشیاء طبیعی ، اشیاء طبیعی تفسیرشده، اشیاء طبیعی ترکیبشده، اشیاء اقیانوسی، اشیاء آمریکایی و اشیاء سورئالیستی. در این زمان رهبر سورئالیستها، آندری برتون 30 ، حاضرآمادهها را به عنوان "اشیاء مصنوعی که با انتخاب هنرمند به جایگاه کارهای هنری ارتقاء یافتهاند" تعریف نمود.
پابلو پیکاسو 31 برای ساخت مجسمهی "عنتر و جوان" 32 (تصویر شماره 11) از اشیاء یافتشده استفاده کرد و همچنین برای ساختن "سر گاو" 33 ، (تصویر شماره 12) یک ذین دوچرخه را به فرمان آن متصل کرد.
در دههی 1960 اشیاء یافتنی در جنبشهای فلوکسس 34 و هنر عامهپسند 35 عرضه شده بودند. یوزف بویز 36 اشیاء یافتنی اصلاحشده را به نمایش گذاشت. مانند تختهسنگهایی که گودال میان آنها با خز و چربی پر شده بود، جلوداری که چند سورتمه را در پشت سرش به دنبال میکشید، و یک تیرآهن زنگزده.
تصویر شماره 11- عنتر و جوان، پابلو پیکاسو تصویر شماره 12- سر گاو، پابلو پیکاسو
کالا مجسمه 37
در سال 1980 گونهای از هنر یافتنی پدیدار شد که مجسمه کالا نام گرفت، در جایی که اجناس تجاری با تولید انبوه، به عنوان مجسمه در گالریهای هنر قرار گرفته باشند. هدف این نوع مجسمه بازاریابی و نمایش محصولات بود. این هنرمندان عبارت بودند از جف کونز 38 ، هیم اشتینبک 39 و اشلی بیکرتون 40 (که بعدها به سمت انجام گونههای دیگر روی آورد.)
یکی از آثار اولیهی جف کونز در سال 1985 "سه توپ 50/ 50 مخزن " 41 (تصویر شماره 13)، بود که عبارت بود از سه توپ بسکتبال شناور در یک مخزن شیشهی که تا نیمه از آب پر شده بود.هنر زباله 42
یکی از زیرمجموعههای ویژهی هنر یافتنی با عنوان هنر تفالهها یا هنر قراضهها معروف میباشد. اساس این کارها اشیاء دور ریخته شده میباشد. اغلب آنها از تفالهها پدید میشوند. بسیاری از تشکیلات در هنر تفاله رقابت دارند. هنر قراضهها 43 در ساحل خیابان بلوط 44 (تصویر شماره 14)
تصویر شماره 13- سه توپ، 50/50 مخزن، جف کونز تصویر شماره 14- هنر قراضهها در ساحل خیابان بلوط
معاصر
در سراسر دههی 1990 هنرمندان بریتانیایی جوان، اغلب با واکنشهای فشارقوی استفاده از اشیاء یافتنی را توسعه دادند. دمین هرست 45 یک کوسهماهی را که در یک مخزن شیشهای حاوی فرمالئید نگهداری شده بود را با عنوان "امکان ناپذیری فیزیکی مرگ در ذهن برخی از موجودات " 46 (تصاویر شماره 15 و 16) به نمایش گذاشت. او از این شیوهی ارائه بارها استفاده کرد. مثلاَ در نمایش یک گاو و یک گوساله که به چند بخش برش خورده بودند؛ و در" یک هزار سال " 47 ،(تصویر شماره 17) برای نمایش یک سر فاسدشدهی گاو، کرمها و حشراتی که به مرور زمان تکثیر شده بودند. تریسی ایمن یک چادر پوشیده شده از نامهای تکهدوزی شده را به نمایش گذاشت و سپس تختخوابش را با ملافههای چرک شده از عرق، که در حصار اشیائی چون کفشهای خانگی، لباس زیر، حاوی لکههای خشک شدهی پریود و بطریهای مشروب قرار گرفته است. (تصویر شماره 1)
تصاویر شماره 15 و 16- امکان ناپذیری فیزیکی مرگ در ذهن برخی از موجودات، دمین هرست
تصویر شماره 17- یک هزار سال ، دمین هرست
هنر یافتنی میتواند در اینترنت رخ دهد. هنگامی که یک تصویر در اینترنت یافت میشود، میتواند مؤلفهی اصلی یک کار هنری بزرگتر باشد که با اصلاح آن تصویر در نرمافزارهای گرافیکی کامپیوتری پدید میآید. این نوع از هنر یافتنی خود زیرمجموعهای از هنر دیجیتال 48 است که حوزهای نسبتاَ جدید و وسیع در هنر میباشد که با ظهور اولین کامپیوترها، برای اولین بار در سال 1956 توسط بن لاپسکی 49 آغاز شد.
سوابق تاریخی استفاده از اشیاء یافتشده
طلا از زمانی که در هنر به کار رفت، مانند بخشهایی از محرابهای قرون وسطی، بخاطر کیفیت ذاتیاش مورد توجه واقع شد، بنابراین طلا همانند جواهرات گرانبهایی که در کارهای هنری استفاده شدهاند، یک شیء یافتشده میباشد. تفاوت اصلی در اینجاست که این مواد پیش از این نیز به صورت اشیایی گرانبها مطرح شدهاند، در حالی که استفادهی هنر مدرن از اشیاء یافتهشده بیشتر از اشیاء معمولی و کاربردی است که در یک حالت خاص بلندمرتبه فرض شدهاند.
استفادهی برادران چاپمن 50 از مجموعهای از چاپهای 51 (دستی) فرانسیسکو گویا 52 با عنوان مصیبت جنگ 53 ، (تصویر شماره 18) یک استثناء بود که آن کارها را با کلاژ کردن صورتهای مسخره روی فیگورها، تغییر داده بودند. (تصویر شماره 19) این چاپها پیش از تغییرات برادران چاپمن، آثار هنری باارزشی بودند.
تصویر شماره 18- مصیبت جنگ، فرانسیسکو گویا.تصویر شماره 19-کلاژ روی چاپهای دستی گویا، برادران چاپمن
دمین هرست اظهار میکند که نقاشی یک شیء یافتهشدهی تعدیل شده میباشد.(شیء تبدیل به نقاشی میشود) و همچنین، تاریخ کامل هنر نیز بر مبنای اشیای یافت شده میباشد.
در قرن نوزدهم، نویسندهی فرانسوی کومت دی لاترمونت، 54 با این عبارت معروف امروزی که «زیبایی، قرار گرفتن یک چرخ خیاطی و یک چتر روی یک میز کالبدشکافی میباشد» توجهاش نسبت به امکانات تغییرشکل اشیاء به گونهای دیگر، جلب شده بود.
انتقادات
خصومت با استفادهی مدرن از اشیاء یافت شده، از همان ابتدا، یعنی از زمان نامگذاری ظرف ادرار دوشان با عنوان "چشمه" 55 و رد آن توسط انجمن خودمختار هنرمندان در سال 1917بر مبنای غیرهنر بودن آن، آغاز گردید.
شی یافته شده در هنر، به خاطر استفادهی وای.بی.ای 57 ها از آن، یکی از موضوعات مناظرهی دههی 1990 در سراسر بریتانیا بود. همچنین رد آن از طرف عموم و روزنامهنگارها، توسط نقادان هنر و موزههای عمومی پشتیبانی میشد.
نیکولاس سروتا 58 در کنفرانسی در سال 2000 با عنوان "چه کسی از هنر مدرن نگران است" 59 با نقل مخالفتهایی مانند این تیتر روزنامهی پست روزانه 60 «در طی هزاران سال، هنر همواره یکی از نیروهای بزرگ تمدنساز (فرهنگسازی) ما بوده است. امروزه ترشی گوسفند و رختخوابهای کثیف و آشفته تهدیدی است در جهت وحشی ساختن همهی ما.»، از چنین گونههای "دشوار" هنر جانبداری کرد. یکی از بیشترین وازنیهای پذیرفته نشده در سال 1999 از سوی هنرمندانی بود ـ برخی از آنهایی که قبلاً با اشیاء یافته-شده کار کرده بودند ـ که گروه استاکیستها 61 را تأسیس کردند و با انتشار بیانیهای و با این جمله که «حاضرآماده یک منازعه از مادهگرایی است»، چنین کارهایی را در طرفداری از بازگشت به نقاشی، تقبیح کردند.
زیرشاخههای هنر یافتهها
این هنر شامل انواع مختلفی مانند: شیء، صدا، شعر، یادداشت، متن و . . . یافت شده میباشد. از مهمترین گونههای آن که در برخی از شیوههای مهم هنری استفاده شده "شیء یافتشده" است، که در زیر به معرفی اجمالی آن خواهیم پرداخت.
شیء یافتشده
شیء یافتشده در مفهوم هنری، بیانگر استفاده از یک شیء است که برای هدفی هنری طراحی نشده، اما از قبل در جهت اهداف کاربردی دیگر موجود میباشد. اشیاء یافتشده ممکن است به دو صورت اقلام کاربردی مصنوعی یا چیزهایی (گاهی اوقات شامل اجساد) که در طبیعت یافت میشوند، موجود باشند. در هر دو حالت، این اشیاء توسط هنرمند یا نوازنده کشف میشوند تا قابلیت استفاده در یک شیوهی هنری را کسب کنند و به خاطر تمیز دادن آنها از اقلام بکار رفته در فرمهای هنر که با هدف قبلی ساخته شدهاند، آنها را با عنوان "یافتشده" نامگذاری میکنند.
استفاده از اشیاء یافت شده در هنر
از زمانی که اشیاء یافتشده به عنوان بخشی از آثار هنرهای بصری استفاده میشوند، آثار به وجود آمده به عنوان هنر یافتن منسوب میشوند. اولین کاربردهای اشیاء یافتشده در هنر، روی حاضرآمادههای هنرمندانی مانند مارسل دوشان متمرکز میشود که در سال 1917 با ارائهی معروفش از یک ظرف ادرار سرامیکی با عنوان "چشمه" شوک عظیمی به دنیای هنر وارد ساخت. پابلو پیکاسو و کرت شوایترز 62 از جمله اولین حامیان استفاده از اشیاء یافتشده در هنر بودند، که تبدیل به یکی از ویژگیهای مهم در کار بسیاری از مکاتب هنری شامل سورئالیست، دادائیست 63 ، و جنبشهای هنر مفهومی 64 شد.
در اواخر قرن بیستم، اشیاء یافتشده -که باعث شده بودند تا بسیاری از جنبشهای هنری صاحب آزادیهای بیان جدیدی شوند که پیش از آن به واسطهی خیلی از تعاریف بستهای پیشین هنر، خاموش مانده بودند- اهمیت روزافزونی را در هنر بدست آوردند. در طول پنجاه سال، محدودهای از هنرمندان از رابرت راشنبرگ تا تریسی ایمن، اشیاء یافتشده را به عنوان یک کانون اصلی هنر یا به عنوان خصوصیات زینت دهنده در کارهایشان وارد کردند. در ادامه به معرفی دو تا از شیوههای هنری که در آنها از اشیاء یافتشده استفاده شده، میپردازیم.
هنر مونتاژ (سرهم بندی) 65
مونتاژ فرایندی هنری با یک ساختار سه بعدیِ هنرمندانه ناشی از کنار هم قرار دادن اشیاء یافتشده میباشد. مونتاژ در واقع نوعی کلاژ سه بعدی میباشد. منشاء کلمه (در مفهوم هنریاش) به اوایل دههی 1950 بر میگردد. زمانی که ژان دوبوفه 66 مجموعه کلاژهایی از بالهای پروانهها را با عنوان نقوش سرهمبندی شده 67 (تصویر شماره 20) خلق نمود. هرچند که مارسل دوشان و پابلو پیکاسو سالها قبل از دوبوفه با اشیاء یافتشده کار کرده بودند. اما فقط آنها نبودند، قبل از دوشان، السا وُن فریتاگ ـ لورینگهون 68 هنرمند زنی بود که در هنر مونتاژ تلاش فراوان کرد. و لوئیس نولسون 69 یکی از پرکارترینها در خلق برخی از نمونههای خیلی هیجانانگیز اولیه بود که ساخت مجسمههایش را از قطعههای یافتشدهی چوب در اواخر دههی 1930 بود. (تصویر شماره 21)
تصویر شماره 20-نقوش سرهمبندی شده، ژان دوبوفه. تصویر شماره 21- چوبهای یافتشده، ژان دوبوفه
در 1961، نمایشگاه هنر مونتاژ، در موزهی هنر جدید 70 نیویورک برپا شد. نمایشگاه شامل آثاری از هنرمندان اروپایی اوایل قرن بیستم مانند جورجز براک 71 ، دوبوفه، مارسل دوشان، پیکاسو و کرت شوایترز به همراه هنرمندان آمریکایی من ری 72 ، جوزف کورنل 73 و رابرت راشنبرگ 74 و همچنین شامل تعدادی از هنرمندان مونتاژکار نه چندان معروف ساحل آمریکای غربی مانند والس برمان 75 ، بروز کانر 76 و ادوارد کینهالز 77 بود.
ویلیام سی سایتز 78 ، متصدی نمایشگاه، مونتاژ را هنر ایجاد شده از مواد مصنوعی یا طبیعی شکلیافته، اشیاء، و یا قطعاتی که به عنوان مواد هنری به کار نرفتهاند، توصیف نمود.
هنر تخصیص 79 (از آن خود کردن)
تخصیص هر چیزی سبب سلب مالکیت از آن میشود. در هنرهای بصری، اصطلاح تخصیص اغلب به استفاده از عناصر عاریهای در خلق یک کار جدید اشاره دارد. عناصر عاریه ممکن است شامل تصاویر، فرمها یا سبکهای برگرفته از تاریخ هنر یا فرهنگ عمومی، یا مواد و تکنیکهایی از زمینههای غیرهنری باشد. از دههی 1980 این اصطلاح همچنین به صورت خیلی ویژهای به نقل (تضمین) کار یک هنرمند دیگر برای خلق یک کار جدید اشاره دارد که کار جدید ممکن است باعث تغییر اثر اولیه بشود یا نشود.
اگر عامل اصلی ایجاد هنر را اقتباس از تصاویر یا مفاهیم جهان اطراف و ترجمان دوبارهی آنها در داخل کار هنری، بپنداریم؛ جنبههای تخصیص، تقریباً در همهی نواحی تاریخ هنرهای بصری پدیدار میشود. به عنوان مثال، برخی ممکن است لئوناردو داوینچی 80 را به عنوان یک هنرمند تخصیص دستهبندی کنند، زیرا او از روشهای موجود در هنرتخصیص استفاده کرد، اقتباس از منابع گوناگون مانند زیستشناسی، ریاضیات، هندسه و هنر، و سپس آنها را با اختراعات و کارهای هنری ترکیب کرد.
برخی از تاریخنویسان هنر، پابلو پیکاسو و جورجز براک را به عنوان اولین کسانی در نظر میگیرند که بخشهایی از یک مفهوم غیرهنری را به کارشان اختصاص دادند. در 1912 پیکاسو یک تکه مشمع را روی بوم چسباند. ترکیبهای بعدی، مانند گیتار، روزنامه، شیشه و بطری (1913) و آنچه که پیکاسو برای ایجاد اشکال آنها از بریدههای روزنامه استفاده کرد، به عنوان کوبیسم ترکیبی 81 دستهبندی شد. این دو هنرمند که مناظری از جهان واقعی را در بومهایشان ترکیب کردند، آغازگر بحث مفهوم و ارائه هنری شدند.
تصویر شماره 22- L.H.O.O.Q ، مارسل دوشان
سال بعد، در سال 1917 مارسل دوشان ایدهی حاضرآماده را مطرح کرد. سالی که او "چشمه" را به نمایشگاه انجمن مستقل هنرمندان آمریکایی فرستاد. خلاقیت دوشان به عنوان یک هنرمند در مقام انتخاب یک ظرف ادرار به عنوان یک قطعهی هنری و نمایش آن در یک مفهوم هنری قرار میگیرد. دوشان همچنین تا استفاده از هنر موجود در کارش فراتر رفت تا آنجا که یک کپی آشکار از مونالیزا 82 را در کاری با عنوان" ال.ایچ.اُ.اُ.کیو" 83 (تصویر شماره 22) به خود اختصاص داد.
جنبش دادا (شامل دوشان به عنوان یک وابسته) با تخصیص اشیاء معمولی ادامه یافت، اما تخصیص آنها به ترفیع وضعیت هنر پست به عالی توجهی نداشت، بلکه در آنچه که به صورت تصادفی و شانسی اساس آفرینش را تشکیل میداد، به خلق هنر میپرداخت. هنرمندان دادا عبارت بودند از هوگو بال 84 ، امی هنینگز 85 ، جین آرپ 86 ، هانس ریشتر 87 ، ریچارد هولسنبک 88 ، آندری برتون، تربستان زرا 89 و فرانسیس پیکابیا. یک واکنش که هنر و جوامع عمومی، نسبت به دشواری ذهنی و ناراحتکنندهی کارهای دادا نشان داد، تعمد نامعقول و رد استانداردهای متداول هنر در آنها بود. کرت شوایترز که در همان زمان به عنوان یک دادائیست فعالیت میکرد، دریافتی مشابه از خیال را در کارهایش با عنوان "مرز" 90 نشان داد. او این آثار را با استفاده از اشیاء یافت شده به وجود آورد و آنها شکل سازههای بزرگی را به خود گرفتند که بعدها به عنوان چیدمان 91 نامیده میشدند.
سورئالیستها نیز که بعد از جنبش دادا آمدند، استفاده از اشیاء یافتشده را در کارهایشان وارد کردند مانند "منظره"(فنجان، نعلبکی و قاشق خزدار) 92 (تصویر شماره 23) مریت آپنهایمز 93 در سال 1936. این اشیاء هنگام ترکیب با سایر اشیاء غیرمشابه و ناهمگون معنای جدیدی بدست میآوردند.
تصویر شماره 23- فنجان، نعلبکی و قاشق خزدار، مریت آپنهایمز
در دههی 1950 رابرت راشنبرگ از چیزهایی استفاده کرد که به آنها ترکیبات 94 لقب داده بود، که در واقع اشیاء حاضرآماده، مانند لاستیکها، رختخوابها، نقاشیها، پردههای ابریشمی، کلاژ و عکاسی را با هم ترکیب میکرد. (تصاویر شماره 24 و 25) در همان زمان جاسپر جونز 95 نیز مشابه راشنبرگ، اشیاء یافتشده را در کارش وارد کرد. جونز همچنین تصاویر نمادینی چون پرچم آمریکا (نقا شی با رنگ روغن و موم روی تخته چندلایی) یا سیبل را نیز به تخصیص خود در آورد. (تصاویر شماره 26)
تصویر شماره 24- تنگه، رابرت راشنبرگ تصویر شماره 25- ترکیبات،، رابرت راشنبرگ
تصویر شماره 26- پرچم آمریکا، جاسپر جونز
جنبش هنر فلوکسس (بینرسانهای) نیز از تخصیص استفاده کرد: اعضاء آن نظامهای هنری متفاوتی شامل هنر بصری، موسیقی و ادبیات را با هم ترکیب کردند. آنها در سراسر دهههای 1960 و 1970 رخدادهای "حرکت " 96 را که در سیاست و صحبتهای همگانی به کار رفته بود درجهبندی کرده و سپس کارهای حجمیای با مواد ناهمگون و غیرمعمولی به وجود آوردند.
در دههی 1980 اصطلاح هنر تخصیص با هنرمندانی چون شری لیواین 97 که عمل تخصیص خودش را به عنوان یکزمینه در هنر مطرح کرد، به استفادهی عموم در آمد. لوین اغلب کارهای دیگران را به طور کامل در کار خودش وارد میکرد. به عنوان مثال از عکسهای والکر اوانس 98 عکاسی کرد. در دهههای 1970 و 1980 ریچارد پرینس 99 از از آگهیها دوباره عکاسی کردند مانند سیگارهای مارلبرو یا عکسهای روزنامهنگاری.
در دههی 1990 هنرمندان به خلق هنر تخصیص ادامه دادند با استفاده از آن به عنوان رسانهای برای بیان بحث و تئوریهای اجتماعی و بیشتر با تمرکز روی کارهای خودشان. همچنین در این راستا دمین لوئب 100 از فیلم و سینما برای تفسیر موضوع خیال 101 و واقعیت استفاده کرد.
آرمان (17 نوامبر 1928- 22 اکتبر 2005)
آرمان یک هنرمند آمریکایی متولد فرانسه و یک هنرمند تجربی و پرکار بود. مانند خیلیها، او درمورد نظریههای سنتی دربارهی هنر به تحقیق پرداخت. همهی کارهای او خیالی و صنعتی میباشند. آرماند پیر فرناندز 102 در نایس 103 فرانسه متولد شد. آرمان بیشتر به خاطر هنرش معروف بود در حالی که او زمانی یک استاد جودو، ماهیگیر با نیزه و یک گردآورندهی اشیاء عتیقه نیز بود.
به هر صورت او یک آدم خیالباف بود. او به طور خستگیناپذیری روی آثارش کار می-کرد. او همهی شیوهها را به کار میبرد، از جمعآوری گرفته تا طراحی، نقاشی، مجسمه، ریختهگری و حتی چیدمانها و پیشامدها. او از دادا تأثیر پذیرفت و روی هنر مردمی تأثیر گذاشت.
بیوگرافی
پدر آرمان، آنتونیو فرناندز یک دلال اشیاء عتیقه در نایس بود. او همچنین یک هنرمند آماتور و عکاس و یک نوازندهی ویولونسل بود. آرمان عکاسی و نقاشی رنگ روغن را از پدرش آموخت. در سال 1964، آرمان بعد از دریافت درجهی لیسانس در فلسفه و ریاضیات، در مدرسهی هنر ایکول نشنال 104 واقع در نایس مشغول به تحصیل شد. او همچنین آموزش جودو را در مدرسهی جودوی پلیس در نایس آغاز کرد که در آنجا با ییوس کلین 105 و کلود پاسکال 106 ملاقات کرد. که سه تایی در یک دوره مسابقات ملتهای اروپا ارتباط تنگاتنگی با یکدیگر پیدا کردند. آرمان در سال 1949 تحصیلاتش را به پایان رساند و سپس در ایکل دو لوور 107 پاریس ثبت نام کرد. که در آنجا روی مطالعهی باستانشناسی و هنر آسیایی متمرکز شد. در 1951، آرمان مربی مدرسهی جودی بوشیدو کای 108 شده و در همین زمان نیز به استخدام ارتش فرانسه در میآید و دورهی خدمتش را در جنگ هندوچین 109 به عنوان یک دستیار پزشک، کامل میکند.
در اوایل توسعهی حرفهاش، معلوم بود که هدف آرمان از جمعآوری مقادیر زیادی از اشیاء مشابه، مانند: تیوبهای رنگ، ساچمهها(توپهای فلزی)، قطعات یدکی اتوموبیل، ادوات موسیقی، قلمموهای نقاشی، طرحهای مهرخورده، این بود که به عنوان بخشی معنادار از هنرش باقی بمانند. در ابتدا بیشتر توجه آرمان به نقاشیهای انتزاعی 110 حاصل از جمعآوری مهرهای پستی بود و تنها زمانی که عکسالعمل مخاطبان را نسبت به مجموعهی جمعآوری شدهاش مشاهده کرد، به قدرت چنین کارهایی کاملاً پی برد.
در 1954، یک نمایشگاه از دادائیست آلمانی، کرت شوایترز الهامبخش آرمان شد تا کار کردن روی مهرها را آغاز کند که اولین تعهد هنرمندانهی عمدهی او بود.در نخستین نمایشگاه انفرادیاش که در گالری هاوت-پاو 111 و در پاریس برگزار شد، آرمان قطعات جمعآوری شدهاش را به نمایش گذاشت. این مهرهای روی کاغذ و پارچه، نمودار یک موفقیت بودند و البته نشاندهندهی یک تغییر مهم در حرفهی این هنرمند جوان.
در 1958 تغییرات مهم دیگری برای آرمان پیش آمد، زمانی که به خاطر یک خطای چاپی در آگهی یک نمایشگاه، او نامش را از آرماند به آرمان 112 تغییر داد. در همین زمان بود که کار آرمان بیشترین سیرتکامل جدیاش را شروع کرد. که این آغاز با دو مفهوم (کانسپت) معروف وی: انباشت و پاوبل 113 . انباشتها مجموعههایی از اشیاء روزمرهی یکسان بودند که در جعبههای پلکسیگلاس یا شیشه قرار داشتند. و پابل مجموعههایی از زبالههای دورریخته شده بودند. او در 1960، در آلمان گالری ایریس کلرت 114 را از زبالهها انباشته کرد و آن را لی پلین 115 (کاملاً پر) نام نهاد که به عنوان نقطهی مقابل نمایشگاهی با عنوان لی واید 116 بود که دو سال قبل در همان گالری و توسط دوستش یوین کلین برگزار شده بود. این کارها آغازی بود برای جلب توجه جامعهی هنر اروپایی.
در اکتبر 1960 به همراه آرمان، یویس کلین، فرانکس دافرین 117 ، ریموند هینس 118 ، مارتیال ریس 119 ، دانیل اسپوری 120 ، ژان تینگلی 121 ، ژاکوس ویلیگل 122 و فیلسوف و منتقد پیر رستنی 123 ، گروه رئالیستهای مدرن 124 را تأسیس کردند که بعدها سیزر 125 ، ممو روتلا 126 ، نیکی دی سینت فال 127 و کریستو 128 به آنها پیوستند، گروهی از هنرمندان جوان که خودشان را به عنوان حاملان نظریه مشترک «منظری نوین برگرفته از واقعیت» 129 معرفی کردند. آنها با بررسی آرمانهای بشردوستانه را در سیمای توسعهی صنعتی، مفهوم هنر و هنرمند را برای یک مصرفکنندهی قرن بیستمی ارزیابی کردند. بعدها هنرمندان آمریکایی هنرمردمی، از طریق بیانات هنری و با ترفیع اشیاء پیش پا افتاده و معمولی به رمزی و محرمانه، به نظام در آغوش گرفتن اشیاء روزمره، ادامه دادند.
در 1961 آرمان برای نخستین بار به ایالات متحده وارد شد، کشوری که میبایست خانهی او باشد. در این دوره، آرمان به دنبال خلق هنر از طریق تخریب بود.
آرمان در 1964 در فیلمی مستند از اندی وارهول 130 با عنوان "شام در دیلیز" 131 حضور یافت. اندی وارهول دو تا از کارهای وارهول را خریداری کرد که آنها را در سافیبیز 132 ، حراجی مجموعهی اندی وارهول در می 1988 به فروش گذاشت.
آرمان درست بعد از اولین نمایشگاهش در کوردیر اکسترم 133 ، شیفتهی مناظر نیویورک شد و در آنجا اقامت گزید. در 1973 او یک شهروند آمریکایی شد. آرمان در نیویورک، ابتدا در هتل چلسا 134 و سپس در استودیوهای رسمیاش، جمعآوریهایش را آغاز کرد، که محتوای آنها شامل ابزار، ساعتهای مچی و دیواری، مبلمان، قطعات یدکی اتومبیل، جواهرات، و البته ادوات موسیقی در قطعهای گوناگون. (تصاویر شماره 27، 28 و 29) ادوات موسیقی به ویژه برنجی و زهی، به یک جزء اصلی در کارهای عمدهی آرمان تبدیل شدند. شاید به خاطر علاقهی پدرش به ویولونسل بود که او را مورد تأثیر قرار داده بود، یا علاقهی شخصی خودش به اشکال مغلوب نشدنی ادوات موسیقی بود که وی را به ایجاد کارهای بیشماری با زمینهی موسیقی و در رسانههای گوناگونی مانند مرکب و برنز سوق داد.
تصاویر شماره 27، 28 و 29- مجسمههایی برگرفته از مبلمان و آلات موسیقی، آرمان
همانطور که آثار آرمان در سبک، ترکیب و فرم متنوع هستند، در اندازه نیز متنوع میباشند. کوچکترین مجموعه از قطعات ساعتهای مچی تنها چند سانتیمتر ارتفاع دارد، در حالی که بزرگترین و بلندترین آنها، کارهای شگفتآوری هستند، عموماً کارهایی با مقیاس حماسی هستند. یکی از مهمترین این کارها “پارکینگ همیشگی” 135 (تصاویر شماره 30) میباشد، که در نمایش دائمی در کاخ دی مونسل 136 در جاوی ان جاسِس 137 فرانسه میباشد. ساخت این مجسمه در 1982 به اتمام رسید، که مجموعهای هشت متری از شصت اتومبیل میباشد که بر روی چهل هزار پوند بتن قرار گرفته است. “در آرزوی صلح 138 ” (1995) (تصاویر شماره 31) تنها یک کار بلندپروازانه برای صلح بود، که به طور ویژه توسط دولت لبنان، برای یادبود پنجاه سال خدمت سربازی لبنانیها ساخته شد. که در یک از هم پاشیدگی بیروت مقاومت کردند. سی و دو متر بنای یادبود شامل هشتاد و سه تانک و وسائل نقلیه جنگی که آرمان آنها را از ماشینهای جنگی به یک منظر هنری جاودان برای صلح، تبدیل کرده بود .
هنر یافتنی در مجسمه سازی ایران
همزمان با فعالیتهای صورتگرفته در هنرمجسمهسازی جهان در کشور ما نیز توسط تعدادی از هنرمندان در این زمینه کارهایی انجام گرفته است. مجسمه سازان مدرن ایران با بهره گیری از جنبش های هنر مدرن جهان و استفاده از عناصردرونی شدهی بومی (در آثار پرویز تناولی و ژازه طباطبایی) و عناصر سمبولیک اسلامی (در آثار قدرت الله معماریان) و بیان حالات درونی (در آثار بهمن محصص) تجربه های گوناگونی را پیش گرفتند. که در ادامه مختصری در مورد کارهای پرویز تناولی و ژازه طباطبایی اشاره شده است.
پرویز تناولی
وی به عنوان یکی از پیشگامان مکتب سقاخانه، همانند آرمان، یک مجسمهساز-کلکسیونر بوده که فرم اشیاء یافته شده در کلکسیونش مانند طلسمها، کلیدها، قفلها، را به آثارش تخصیص داده است. به عنوان مثال از فرم قفلهای بسته شده به پنجرهی سقاخانهها، کلیدها، نقوش تزئینی کهن (مشبککاریهای سقاخانهها، ظروف، و ...) و همچنین از متون کهن ایرانی (مانند شیرین و فرهاد) در ساخت تعدادی از مجسمهها، بهره برده است که در زیر تصاویری از آثار وی آمده است. (تصاویر شماره 32 ، 33، 34 و 35)
تصاویر شماره 32 ،33، 34 و 35- تخصیص از فرم کلید، قفل، طلسم و سقاخانه، پرویز تناولی
ژازه طباطبایی
ژازه طباطبایی نیز از پیشگامان هنر مدرن در ایران و تلفیق آن با مایههای هنر سنتی و نقاش و حجمساز برجسته معاصر است. وی از تکه فلزها و اجزای دور ریختنی ماشین٬ موتورسیکلت و دوچرخه برای مجسمههایش استفاده میکرد. (تصاویر شماره 36 و 37)
شماره 36 و 37- سرهمبندی تکهفلزها و قطعات یدکی ماشین، ژازه طباطبایی
مطالب مشابه :
مونتاژ
ویدئو - سینما - تلویزیون - مونتاژ - اطلاعات مربوط به تبادل افکار حوزه هنر سینما و تلویزیون
تدوین / مونتاژ
لازم به ذکر است که به این مرحله ، مونتاژ و فرهنگ و هنر ایرانی (احسان بهرامی)
مکتب مونتاژ
مکتب مونتاژ هنر فیلم هنگام بازی هنرپیشه و فیلم برداری صحنه های مختلف شروع نمی شود این
سبک های سینمایی در دوره فیلم صامت
هنر نقاشی - سبک که با پیدایش و فعالیت جنبش سینمایی مذکور نه فقط به خاطر کشف اثرات مونتاژ
انواع مونتاژ
مونتاژ عبارت است از اتصال و پیوند هنرمندانه تئاتر این ابر پدیده ی عالم هنر
گذری بر تاریخ عکاسی فتو مونتاژ
عـ ـکـ ـــاســـی مــــجــ ـدد - گذری بر تاریخ عکاسی فتو مونتاژ -
هنر یافتنی (بررسی آثار ملهم از احجام کاربردی)
کوزه - هنر یافتنی (بررسی آثار ملهم از احجام کاربردی) - قطره ای از دریای هنر - کوزه
برچسب :
هنر مونتاژ