محتوای مسابقه نهج البلاغه پایه اول متوسطه

پایه اول متوسطه دومباسمه تعالی

دانش‏آموزان گرامى، سلام

جزوه‌ای كه اكنون در دست داريد، بخشى از كلمات و جملات كتاب ارجمند«نهج البلاغه»است، كه به صورت ساده و مختصر براى شما فراهم گردیده امابا همه كوچكى خود، به وسعت درياهاىبيكرانه، و به عظمت كوههاى سر به فلك كشيده است.اين كلمات و جملات، ماننددانه‏هاى مرواريد درخشان، كه از اعماق دريايى سرشار از مرواريدهاى ناب به دست آمده، مخصوص شما نوجوانان عزيز انتخاب شده  وبا بيانى ساده، به زبان فارسى امروز، نوشته شده تا براى شما به آسانى قابل درك و آموختن باشد. و از اين راه، شما عزيزان را، باكتابى كه پس از قرآن، عاليترين و گرانقدرترين كتاب انسان سازى است، آشنا سازد.

اين كتاب، مجموعه‏يى از گفتارها، پند و اندرزها، نامه‏ها و نوشته‏ها، سخنانكوتاه و پر مغز آن امام امیرالمومنین علی علیه السلام است، كه توسط دانشمند بر جسته اسلامى،«سيد رضى»درپايان قرن چهارم و آغاز قرن پنجم هجرى، گرد آورى شده است.

«سيد رضى»سخنان والا و نوشته‏هاى بى‏همتاى امام عليه السلام را، در كتاب نهج‏البلاغه، به سهبخش اصلى تقسيم كرده كه ترتيب آنها چنين است :

1-                  خطبه‏ها

2-                  نامه‏ها

3-                  سخنانكوتاه

درباره خطبه‏ها(سخنرانی ها)

 در دوران حكومت آن حضرت، نماز تمام روزهاى هفته به صورت جماعتخوانده مى‏شد، هميشه براى ايراد خطبه، فرصت مناسب وجود داشت. امام عليه‏السلام نيز،هر گاه كه مسئله فورى و مهمى پيش مى‏آمد، كه لازم بود با مسلمانان در ميان گذاشتهشود، بر منبر قرار مى‏گرفت و به ايراد خطبه و روشنگرى ذهن مسلمانان مى‏پرداخت.

خطبه‏هايى كه در نهج البلاغه گرد آورى شده، تنها 241 خطبه، از صدها خطبه آنحضرت است. با اين حال، بخش خطبه‏ها، در نهج البلاغه، از دو بخش بعدى كه نامه‏ها وسخنان كوتاه امام عليه‏السلام را در بر دارد، مفصل‏تر و بلندتر است.

خطبه‏هاى نهجالبلاغه، بيشتر در موضوع توحيد و خداشناسى، بحث درباره رسالت و معرفى مقام والاىرسول اكرم صلی الله علیه وآله وسلم مسائل و مباحث اسلامى و قرآنى، مسائل سياسى و اجتماعى جهان اسلام، ودعوت مسلمانان به شركت در جهاد و استقبال از شهادت در راه خدا و دين خدا، بيان شدهاست.

درباره نامه‏ها

بخش نامه‏هاىنهج البلاغه، شامل نامه‏هايى است كه امام عليه‏السلام، پيرامون مسائل حكومت اسلامى وامت مسلمان، براى دوستان و نزديكان، و حتى براى دشمنان خود نوشته است. همچنيننامه‏ها و فرمانهايى است كه آن حضرت، براى فرمانداران و استانداران و مسئولانحكومتى امور مسلمانان نوشته، و در هر يك، عاليترين اصول حكومت و كشوردارى، بهترينراه خدمت به مردم، و بخصوص حفظ حقوق افراد ضعيف و طبقه مستضعف را تعيين كرده، وكاركنان حكومت اسلامى را، به رعايت يكايك اين دستورات، موظف ساخته است.

درباره سخنان كوتاه

سومين بخشنهج‏البلاغه، در بردارنده سخنان كوتاه امام عليه‏السلام است كه بيشتر آنها، از يكيا دو جمله فشرده تشكيل شده است.اما همين گفته‏هاى بسيار كوتاه و يكى دو جمله‏هايى،كه بين مردم به«كلمات قصار»معروف شده، هر يك دريايى از معنى را در خود جاى داده است.كلمات قصار على عليه‏السلام بيشتر دربردارنده پند و اندرزهاى آن حضرت، وراهنمايى‏هاى بى‏نظيرى درباره روش صحيح اعتقادى و تربيت اسلامى است.

پس از آشنائى مختصر با مطالب سه گانه نهج‏البلاغه، اكنونبايد گفت كه: نهج‏البلاغه، علاوه برداشتن مطالب عميق و معانى والا و ارزنده، ومفاهيم انسان­ساز خود، از لحاظ طرز نگارش نيز مقام ارجمندى دارد .نثر اين كتابو شيوه نگارش حضرت، چنان شيوا و دلنشين است، كه در زبان و ادبيات عرب، هرگز نظيرىنداشته و بعدها در طول چند قرن نيز، نظيرى براى آن پيدا نشده است.و از همين رو،براى آن نام نهج‏البلاغه يعنى«راه و روششيوايى گفتار و رسايى كلام»انتخاب شدهاست.

شريف رضى كيست؟

شريف رضى، معروفبه«سيد رضى»دانشمند بزرگ اسلامى در قرن چهارم هجرى است كه باگردآورى نهج البلاغه نام خود را در تاريخ اسلام جاودانه كرد.

سيد رضى هم از سوى پدر، هم از سوى مادر، خاندانپاك و شريفى داشته كه هر دو از نسل مبارك امام على عليه‏السلام بوده‏اند.

سيدرضى در سال 359 هجرى قمرى متولد شد و پس از يك زندگى كوتاه ولى پر ثمر 47 ساله، درسال 406 هجرى درگذشت.

وى از كودكى، دوشادوش برادرشريفش مرتضی به تحصيل دانش رفته بود، به زودى هوش فراوان و نبوغ سرشار خود رانشان داد، و ازتمامى هم سن سالهاى خود پيش افتاد. به طورى كه در نخستين سالهاى جوانى به عنوان يكدانشمند برجسته اسلامى شناخته شد و مورد احترام دانشمندان بزرگ آن زمان قرارگرفت.

سيد رضى از آغاز جوانى، شروع به تحقيقات با ارزشى در زمينه قرآن و اسلام ومسائل اسلامى كرد. حاصل تلاشها و تحقيقات او، چند كتاب با ارزش بود كه در قرنهاىبعد نيز، هميشه مورد توجه دانشمندان جهان اسلام قرار گرفته است.

وى در زمينه شعرنيز نبوغ سرشارى داشت، چنانكه دانشمندان و شعر شناسان، با مطالعه اشعارى كه از اوباقى مانده است، وى را بزرگترين و بهترين شاعر عرب دانسته‏اند.

اما كتابى كه ناماو را جاودانه كرده، نوشته‏ها و اشعار و تحقيقات خودش نيست، بلكه گردآورى و تدوينهمين كتابى كه امروز، با نام«نهج‏البلاغه»در دنيا مى‏درخشد. سيد رضى، براى جمع آورى مطالب اين كتاب نزديك 20 سال زحمت كشيد. به دهها كتابخانه رفت و صدها كتاب را از آغاز تا پايان به دقت خواند. در آن كتابها،كه هر كدام دهها سال پيش نوشته شده بود، آثار مختلفى از امام على عليه‏السلام نيز وجودداشت. نويسندگان آن كتابها، هر كدام به مناسبت‏هاى مختلف، قسمتهائى از خطبه‏ها،نامه‏ها، سخنان كوتاه و پند و اندرزهاى امام عليه‏السلام را نقل كرده بودند.

اما اين آثار، در هيچكدام از آن كتابها، نظم و ترتيب درستى نداشت. بلكه هرنويسنده‏يى قسمتهايى از آثار امام را، در كتاب خود نقل كرده بود.

از اين رو،سيد رضى سعى و همت فراوان به كار برد و پس از سالها تحقيق و مطالعه، در سال 400هجرى قمرى، موفق شد آثار پراكنده امام را در سه بخش گردآورى كند و به صورت كتابی جامع، در جهان فرهنگ و انديشه انتشار دهد.

بايد دانست كه نهج‏البلاغه نيز، دربردارنده تمامى آثار امام علیه السلام  نيست. اما از تمام كتابهايى كه در زمينه گفته‏ها ونوشته‏هاى آن حضرت، پيش از سيد رضى، تدوين و تأليف شده بود، پرمطلب‏تر و داراى نظمو ترتيب بيشتر و به كمال نزديك است.

گوهرهای ناب :

تعدادى از جملات زیبا ، آسان و دلپذیر از قسمت حکمت ها و سخنان کوتاه نهج البلاغه آماده شده است که شما با حفظ کردن و عمل به آنها می توانید شيوه‏هاى زندگى فردى و اجتماعى خود را بیاموزید و اصلاح کنید.

1ـ در خلوت هم از گناه بپرهيزيد

«اتَّقُوامَعَاصِيَ اللَّهِ فِي الْخَلَوَاتِ فَإِنّ َالشَّاهِد َهُوَ الْحَاكِمُ»حکمت 316

در خلوت و تنهايى هم، از گناه و نافرمانی بپرهيزيد، زيرا همان كسى كه گناه شما را مى‏بيند ( خداوند) خودش نيز درباره آن،داورى خواهد كرد.

شرح : گروهى از افراد كوته فكر هستند، كه گمان مى‏كننداگر در خلوت و تنهايى، مرتكب گناه شوند، و كسى شاهد گناه آنها نباشد، از كيفر ومجازات در امان خواهند بود. غافل از آنكه هرچند در خلوت و تنهايى مرتكب گناه شود، و كسى شاهداو نباشد، ولى خداوند، او را مى‏بيند و شاهد گناهان اوست. به اين ترتيب، شخصگناهكار، در روز رستاخيز، از داورى خداوند توانا و بينا كه خود آن گناه را ديده استهيچ راه فرارى نخواهد داشت.

2ـ جامعيت قرآن

«فِي الْقُرْآنِ نبَأُ مَاقَبْلَكُمْ وَخَبَرُمَا بَعْدَكُمْ وَحُكْمُ مَا بَيْنَكُمْ»حکمت 305

سرگذشت نسلهاى پيشين شما، و خبرهاى مربوط بهنسلهاى آينده شما، و احكام و دستورات به امورى كه بين شما جارى است، همه در قرآنآمده است.

شرح :آنچه انسان، در زندگى اين جهانى خود به آننيازمند است، بطور كلى، خارج از اين سه مورد نيست : نخست، مي‌خواهد بداند كهپدران و مادران و نياكان او، در گذشته، چگونه بوده‏اند، چگونه زيسته‏اند، چه‏هامى‏انديشيده‏اند،آن گناه مى‏خواهد بداند پس از مرگ او، دنيا چه صورتى خواهدداشت، و نسلهاى آينده در چه اوضاع و شرايطى خواهند زيست، و احوال آنها، در دنياى آينده چگونه خواهد بود. و سپس مى‏خواهند بداند: در حال حاضر، در دوران بينگذشته و آينده، كه خود در آن زندگى ميكند، با مردم چگونه بايد رفتار كند، و امورىرا كه بين او و ديگران جارى است، چگونه سر و سامان دهد، تا به راه نادرست نرود و بهطريق آسايش و رستگارى گام برداردقرآن مجيد، كلام الهى و آسمانى ما مسلمانان،كتاب سازنده و روشنگرى است كه اين سه موضوع مهم و حياتى را، براى ما، به روشنى وبدون ترديد يا ابهام، توضيح داده استپس ما، اگر مى‏خواهيم با درك و آگاهی زندگى كنيم و در منجلاب و گمراهيها فرو نرويم، و به سوى سعادت گام برداريم، بايدقرآن را به دقت بخوانيد، معنى آن را درك كنيم، و مفاهيم آن را دستور زندگى خويشقرار دهيم، و احكام آن را به كار بنديم

3ـ خشنودى از كار بدكاران

«الرَّاضِي بِفِعْلِ قَوْمٍ كالدَّاخِلِ  فِيه ‏مَعَهُمْ وَعَلَی كُلِّ دَاخِلٍ فِي بَاطِل ٍإِثْمَانِ إِثْمُ الْعَمَلِ بِهِ وَإِثْمُ الرِّضَی بِهِ»

حکمت 146

هر كس كه به كار گروهى از مردم خرسند باشد،مانند آن است كه در آن كار، با آنها همراهى كرده است، هر كس در كار نادرست همراهی كند، براى او دو گناه خواهد بود: گناه همكارى در آن كار نادرست، و گناه رضايت دادنبه انجام آن.

شرح : بر اساس قوانين دينى، خوب بودن و خوب زيستن، تنها اين نيست كه ما، خودرا از همه كنار بكشيم، و در خلوت و تنهايى مشغول عبادت شويم و كارى به كار ديگران وساير افراد جامعه نداشته باشيم. چه، در اين صورت، حتى اگر هيچ گناهى از ما سر نزند،باز در گناهى كه ديگران، در كنار ما و مقابل چشمان ما انجام ميدهند، شريك و سهيمخواهيم بود. به بيان ديگر، يك مسلمان مؤمن واقعى، نبايد در برابر كارهاى باطل ونادرست ديگران نيز، ساكت بنشيند و هيچ اقدامى نكند.چون اين سكوت، دليل آن است كهاو، با انجام آن كارهاى باطل مخالفتى ندارد و كسى كه مخالف امرى نباشد، بطور طبيعى،به انجام آن امر، رضايت داده است. و راضى بودن به انجام كار ديگران نيز مانند آناست كه خود او هم در آن كار، شركت و دخالت داشته است.

از اين روست كه امامعليه‏السلام مي‌فرمايد: مسلمان مؤمن حق ندارد ساكت بنشيند و شاهد و تماشاگر كارهاىباطل ديگران باشد.چون در آنصورت، از او دو گناه سرزده است. يك گناه همان رضايت دادنبه انجام آن كار است، و گناه ديگر آن است كه با چنين رضايتى، خود او نيز، در آن كارنادرست بصورت همكار و همراه در آمده و در حقيقت مثل آن است كه خود نيز، در انجام آنگناه، شركت و همكارى داشته است.

4ـ فضيلت علم بر ثروت

«الْعِلْمُ خَيْرٌمِنَ الْمَال ِالْعِلْمُ يَحْرُسُك َوَأَنْتَ تَحْرُسُ الْمَال وَالْمَالُ تَنْقُصُهُ النَّفَقَةُ وَالْعِلْمُ يَزْكُوعَلَی الْإِنْفَاق ِوَصَنِيعُ الْمَال ِيَزُولُ بِزَوَالِه»حکمت 139

دانش، از مال دنيا بهتر است، زيرا دانش نگهبانتوست، ولى مال را تو بايد نگهبانى كنى. مال دنيا با بخشش كاسته ميشود، ولى دانش،براثر بخشش، رشد و فزونى مى‏يابد، و آنچه با مال دنيا ساخته و پرداخته شده و بدستآمده، با تمام شدن مال، از بين ميرود.

شرح: در اين كلامارزنده نيز، اميرمؤمنان عليه‏السلام  ، از برترى دانش نسبت به مال دنيا سخن مى‏گويد، و در اينمورد سه دليل بيان مى‏فرمايد:

اول آنكه: دانش، انسان را از مشكلات زندگى وگرفتاريهاى آخرت نگهدارى ميكند، و از خسارتها و زيانهايى كه به سراغ اشخاص جاهلميروند، در امان مى‏دارد.- ولى مال دنيا، نه تنها نگهبان صاحب خود نيست، بلكه صاحبمال، ناچار است قسمتى از وقت و فكر و نيروى خود را به خاطر نگهدارى مال، از دستبدهد، تا از تلف شدن و از بين رفتن آن جلوگيرى كند.

دوم آنكه: صاحب مال، وقتی مقدارى از مالش را به ديگرى ببخشد، به مقدارى كه بخشش كرده است، از مال او كممى‏شود. ولى صاحب علم، هر چه از علم خود به ديگران ببخشد، يعنى هر چه علم خود رابديگران بياموزد، بر علم او افزوده مي‌شود چون با هربار آموزش كه به ديگرى مي‌دهند،خود او نيز ورزيده‏تر مى‏شود و در رشته علمى خود، مهارت و تسلط بيشترى پيدا مي‌كند.

سوم آنكه: مال و ثروت از بين برود، تمام چيزهائى هم كه به واسطه آن مال وثروت ساخته و پرداخته شده و بدست صاحب مال آمده است، از بين خواهد رفت.

5ـ پرهيز از دوستى با...

«إِيَّاكَ وَمُصَادَقَةَالْأَحْمَقِ فَإِنَّهُ يُرِيدُأَنْ يَنْفَعَكَ فَيَضُرُّكَ‏ ، وإِيَّاكَ وَمُصَادَقَةَالْبَخِيلِ فَإِنَّهُ يَقْعُدُعَنْك َأَحْوَجَ مَاتَكُونُ إِلَيْهِ ، وَإِيَّاكَ وَمُصَادَقَةَالْفَاجِرِفَإِنَّهُ يَبِيعُكَ بِالتَّافِه ،  وَإِيَّاكَ وَمُصَادَقَةَالْكَذَّابِ فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ يُقَرِّبُ عَلَيْكَ الْبَعِيدَ وَيُبَعِّد ُعَلَيْكَ» حکمت 37

از دوستى با نادان بپرهيز، چون او مي‌خواهد بهتو سود برساند، ولى از روى نادانى زياد مي‌رساند، از دوستى با شخص تنگ نظر بپرهيز،چون او تو را، هنگامى كه به شدت نيازمند او باشى رها مي‌كند، از دوستى با شخص بدكاره بپرهيز، چون او به ناچيزترين قيمتها تو را مى‏فروشد، و از دوستى با دروغگوبپرهيز، چون او، مانند سراب، فريبت مي‌دهد. دور را در نظرت نزديك نشان مي‌دهد، ونزديك را دور جلوه‏گر مي‌سازد.

شرح : در انتخاب دوست، بايد كمال مراقبت را به عمل آوريم و دست‏كم، كسانى را كهداراى چهار خصوصيتزشت(نادانى) (بخل( (بدكارى)و (دروغگويى)هستند، به عنوان دوست انتخاب نكنيم.

شخص نادان، هر چند هم كه مهربان و صميمی باشد، از آنجا كه عقل كافى ندارد، موارد سود و زيان را نيز تشخيص نميدهد. به همينجهت، حتى وقتى ميخواهد به دوست خود، سودى برساند، از روى نادانى، كارى ميكند كه بهزيان دوستش تمام شود.

شخص بخيل، يا تنگ نظر، نيز چون به مال دنيا بيش از هر چيزديگرى دلبستگى دارد، و حاضر نيست ذره‏اى از مال خود را از دست بدهد، تا زمانى بهدوستى خود با ديگران ادامه ميدهد، كه به او نيازمند نباشد. اما همينكه يكى ازدوستانش به او نيازمند شود، حتى اگر در اوج نيازمندى باشد و تمام زندگى‏اش به اندکی گذشت و بخشش از سوى او بستگى پيدا كند، باز حاضر به گذشت و چشم پوشى از مال دنيانمى‏شود، و دوست خود را، در آن اوج احتياج، رها ميكند و به حال خود مى‏گذرد.

بدكاره، يا كسى كه در روى زمين به فسق و فجور و فساد دست ميزند، نيز از كسانى است كهبايد از دوستى با او پرهيز كرد. شخص بد كاره، عزت و شرافت انسانى خود، و سعادت ورستگارى آخرت خود را، در برابر كم ارزشى‏ترين چيزها از دست مى‏دهد. بنابراين، مسلماست كه چنين كسى، براى دوستان نيز، ارزشى قائل نخواهد شد، و آنها را در برابر اندكچيزى خواهد فروخت.

دروغگو نيز، شايسته دوستى نيست. چون او نيز، مانند سراب كهاز دور به شكل آب ديده مي‌شود و از نزديك چيزى جز خاك و ريگ بيابان نيست، هميشه بهفكر فريب دادن است. شخص دروغگو، هميشه با دروغهاى خود، كارهاى خوب را به صورتكارهاى(بد)وانمود مي‌كند. و كارهاى بد را به صورت(خوب)نشانميدهد. در نتيجه، كسيكه با شخص دروغگو دوستى كند، فريب حرفهاى او را مي‌خورد، و دوعيب بزرگ در زندگى پيدا مي‌كند: نخست آن كه از كارهاى خوب رويگردان مي‌شود، چون خيالمي‌كند كه آن كارها(بد)است. و ديگر آنكه به انجام كارهاى بد مى‏پردازد،چون بخاطر حرفهاى دوست دروغگوى خود، گمان ميكند كه آن كارهاخوب است.

6ـ هشدار مژده است

«مَنْ حَذَّرکَ كَمَنْ بَشَّرَكَ » حکمت 56

كسى كه تو را هشدار مي‌دهد مانند كسى است كه بهتو مژده مى‏دهد.

شرح : گاهى پدر و مادرها، و بزرگترها، و دوستان خوب ودلسوز، از روى خيرخواهى، و براى آن كه ما را از انجام كارهاى بد باز دارند، مجبورمي‌شوند به جاى نرمش و ملايمت، با لحنى تند و درشت، هشدار دهند و ما را، از كارى كهمى‏خواهيم انجام دهيم، بر حذر و بيمناك سازند.

ممكن است بعضى افراد، اينگونه برحذر داشتن را خوش نداشته باشند، و از لحن تند و هشدار دهنده كسى كه با درشتى ازانجام كار بد آنها جلوگيرى مي‌كند، ناراحت شوند.

ولى، فرزند عزيز، اين را بدانكه: وقتى كسى با درشتى و تندى، به تو هشدار مي‌دهد و از انجام كارهاى بد تو جلوگيرىمي‌كند، مثل كسى است كه بالحنى ملايم و مهرآميز، به تو مژده‏يى را مي‌دهد.

بهعنوان مثال: وقتى كسى تو را از تنبلى در مدرسه و بازيگوشى در خانه باز مي‌دارد، وبالحنى تند مي‌گويد:در خواندن درسهايت تنبلی نكن، چون بيسواد و بيكاره بار مى‏آيى و بدبخت مي‌شوى، مثل كسى است كه به تو مژده مي‌دهد و مي‌گويد:شاگرد اول شده‏اى و بزرگترين جايزه نصيب تو شدهاست.

پس، از هشدار و انتقاد سازندهناراحت نشو بلكه خوشحال و متشكر باش زيرا انتقاد بجا، انسان را متوجه اشتباه خودمي‌كند و باعث برطرف شدن عيب و ايراد مي‌گردد.

7 ـ خودپسندى‏

«الْإِعْجَابُ يَمْنَعُ مِنَ الِازْدِيَادِ» حکمت 158

خودپسندى، مانع از پيشرفت و رسيدن به كمالاست.

شرح : شخصى كه دچار خود پسندى باشد، از دو جهت لطمه مي‌خورد و صدمهمى‏بيند. نخست، از اين جهت كه: چون خود را بزرگترين و برترين عاقلان و دانشمندانمي‌داند، ديگر لازم نمى‏بيند كه دنبال تحصيل علم و دانش، برود. و به اين صورت، ازآموختن باز مي‌ماند، و در همان مرحله‏يى كه هست، در جاى مي‌زند، و ديگر بالاتر وپيش‏تر نمى‏رود.

علاوه بر اين، شخص خود پسند، چون كسى را عاقل‏تر و دانشمندتراز خود نمى‏داند، هنگامى كه برايش مسئله و مشكلى پيش مى‏آيد، با هيچكس مشورتنمى‏كند، و از افراد عاقل‏تر و دانشمندتر از خودش، راهنمايى نمى‏خواهد. و به اينصورت، از حل مسائل و مشكلات، و گشودن راههاى بسته زندگى‏اش، عاجز مى‏ماند، وهمواره، در ميان گرداب مشكلات و گرفتاريها دست و پا ميزند، و هيچگاه نمى‏تواند راههاى پيشرفت و ترقى را پيدا كند و به سوى كمال گام بردارد.

8 ـصبر و ظفر

«لَايَعْدَمُ الصَّبُورُالظَّفَرَوَإِنْطَالَ بِهِ الزَّمَانُ» حکمت 135

شخص بردبار و شكيبا، پيروى را، سرانجام از دستنخواهد داد، هر چند روزگارى دراز بر او بگذرد.

شرح : انسان براى بدست آوردن پيروزى، بايد صبر وشكيبائى داشته باشند. زيرا كسى كه در برابر مشكلات زندگى، صبور و بردبار باشد،مى‏تواند با حوصله و شكيبائى، سر فرصت، فكر كند و راههاى مختلف را بررسى و آزمايشكند، و سرانجام، از ميان آنها، راهى را كه به پيروزى ميرسد بر گزيند. ولى افرادشتاب زده، كه براى انجام هر كارى، عجله ميكنند و حاضر نيستند صبر و آرامش بكاربرند، در برابر مشكلات دست و درست پيدا كنند.

پس صبر و شكيبائى، اگر چه ممكن استتلخ و دشوار باشد، و اگر چه ممكن است ساليان دراز طول بكشد ولى سرانجام به پيروزىمنتهى ميشود. همچنانكه در قرآن كريم نيز صبر بعنوان يكى از عبارات ذكر شده است.

9 ـ تمرين بردبارى

«إِنْ لَمْ تَكُنْ حَلِيماً فَتَحَلَّمْ فَإِنَّهُ قَلَّ مَنْ تَشَبَّهَ بِقَوْمٍ إِلَّا أَوْ شَكَ أَنْ يَكُونَ مِنْهُمْ» حکمت 198
اگر بردبار نيستى، خود را وادار به بردباری کن، زيرا كسى كه خودرا به گروهى شبيه كند، به زودى از آنان مى‏شود.

شرح : كسانى هستندكه برخى ازصفات خوب انسانى، بطورطبيعى، در آنها وجود ندارد، مثلا در طبيعت آنها، از آغاز، صفت حلم و بردبارى وجودنداشته است، و همواره در برابر كوچكترين ناملايمى، آرامش خود را از كف داده، و دستبه كارهايى زده‏اندكه باعث ايجاد مشكلات و ناراحتيها فراوانى شده است.

بهترينراهى كه براى اينگونه افراد وجود دارد، آن است كه با اراده و تمرين، خود را به آنصفت عادت دهند، تا رفته رفته، بر اثر عادت، آن صفت خوب جزو وجود آنها شود.

امامعليه‏السلام، به عنوان نمونه، صفت))بردبارى ((رامطرح ساخته و در باره آن فرموده است: اگر خصلت حلم و بردبارى، در طبيعت شما وجودندارد، دليل بر آن نيست كه هرگز نميتوانيد حليم و بردبار شويد. كافى است كه براىمدتى، خود را به بردبارى وادار سازيد يعنى در برابر مسائلى كه آرامش شما را بر هممى‏زند، سعى كنيد رفتارتان شبيه كسى باشد كه بطور طبيعى بردبار است و در برابر چنانمسئله‏يى، آرامش خود را با بردبارى حفظ مى‏كند.

وقتى مدتى به اين كار ادامهداديد و رفتارى شبيه رفتار اشخاص بردبار در پيش گرفتيد، رفته رفته عادت مى‏كنيد كههر وقت با چنان مسائلى روبرو شديد، همان رفتار را از خود نشان دهيد.به اينترتيب، صفاتى كه در طبيعت شما وجود ندارد، بر اثر تمرين به صورت يك عادت در شماايجاد مى‏شود. بطوريكه يك كسى نمى‏تواند تشخيص دهد كه آن صفت خوب، از آغاز در طبيعتشما وجود داشته است، يا خود با تمرين و عادت، آنرا در وجودتانايجاد كرده‏ايد.

10 ـ تندخويى ديوانگى است

«الْحِدَّة ضَرْبٌ مِنَ الْجُنُونِ لِأَنَّ صَاحِبَهَا يَنْدَمُ فَإِنْ لَمْ يَنْدَمْ فَجُنُونُهُ مُسْتَحْكَمٌ» حکمت247
تندخوئى يك نوع ديوانگى است، زيرا تندخوپشيمان مي‌شود، و اگر پشيمان نشود، ديوانگى‏اش پابرجا و پايدار شده است.

شرح : شخصى تندخو، نمي‌تواند بر اعصاب خود مسلط باشد، واعمال و رفتار خود را مهار كند. در نتيجه، هنگام خشم و تند خوئى، دست به كارهایی عقل سالم انجام آن را نمى‏پذيرد: زبان به بى ادبى و فحاشى مى‏گشايد، دست به شكستن وپاره كردن و دور ريختن چيزهاى مختلف مى‏زند. با ديگران نزاع و كتك كارى ميكند وباعث زخم و جراحت خود يا ديگران مى‏شود چه بسا ديده شده كه خشم و تند خوئى يك نفر. باعث نزاع دسته جمعى خانواده و دوستانش شده، و سرانجام در ميان آنها جنايت وفاجعه‏ئى رخ داده. يا زيان و خسارت جبران‏ناپذير ديگرى پيش آمده است.

وقتى شخصتندخو، در حالت خشم به سر مى‏برد و باعث ايجاد چنين مشكلات و مصيبتهائى مي‌شود، حالتاو شبيه نوعى ديوانگى است. زيرا او هم، در آن لحظات، مانند ديوانگان، بر اعصاب خودتسلط ندارد و متوجه نيست كه مرتكب چه كارهایى ميشود.

11 ـ ناتوانتر از ناتوانترين

«أَعْجَزُالنَّاسِ مَنْ عَجَزَعَنِ اكْتِسَابِ الْإِخْوَانِ وَأَعْجَزُمِنْهُ مَنْ ضَيَّعَ مَنْ ظَفِرَبِهِ مِنْهُمْ» حکمت 11
ناتوان‏ترين مردم كسى است كه در بدست آوردندوست، ناتوان باشد، و ناتوان‏تر از او، كسى است كه دوست بدست آمده را، از دست بدهد.

شرح : توانايى انسان، تنها در قدرت جسم و زور بازونيست. بلكه توانايى روحى و اخلاقى، بالاتر و با ارزش‏تر از توانائى جسم و تن است. قدرت جسمى، با گذشت زمان و افزايش سن و سال از بين مى‏رود، اما توانايى روحى واخلاقى، بر اثر گذشت زمان بيشتر ميشود، و انسان را قوى‏تر و ورزيده‏تر مى‏كند.

پس ما، ضمن آنكه براى سلامت تن و قدرت جسم خود، بايد ارزش و اهميت قائل باشيم ودر حفظ آن بكوشيم، بايد سعى كنيم كه توانايى روحى و اخلاقى هم بدست آوريم و هر روزبه مقدار آن بيفزائم. امام على عليه‏السلام مى‏فرمايند: يكى از نشانه‏هاى قدرت روح وتوانايى اخلاق، اين است كه انسان بتواند با اخلاق خوب و رفتار انسانى و مناسب، براىخود دوستان زيادى پيدا كند. پس كسى كه نمى‏تواند براى خود دوست صميمى و خوبى پيداكند. از لحاظ روحى و اخلاقى، عاجز و ناتوان است.

اما، ناتوان‏تر از او، كسى استكه دوستى را پيدا كرده، نتواند براى هميشه نگه دارد. يعنى با رفتار بد و اخلاقنامناسب خود، دوستان بدست آمده را، از دست بدهد و در زندگى اجتماعى، تنها بماند. زيرا نگهدارى دوست، دشوارتر از بدست آوردن دوست است. يعنى براى حفظ دوستان بدستآمده، بيش از يافتن دوستان جديد، قدرت روحى و اخلاق لازم است.

12 ـ نرم‏خويى زمينه دوستى

«مَنْ لَانَعُودُهُ كَثُفَتْ أَغْصَانُهُ» حکمت 205

كسى كه درخت وجودش، چوب نرم باشد، شاخه‏هاى انبوهو فراوان، از آن سر مى‏زند.

شرح : امام عليه‏السلام، در اين كلام نغز و پرمعنى، انسانرا به درخت تشبيه فرموده است، و دوستان انسان را، مانند شاخه‏هاى درخت دانسته است. در ميان درختان، آن درختى كه جنس چوبش، نرم‏تر باشد، شاخه‏هاى بيشترى از آن سرميزند. و درختى كه پرشاخه‏تر است، اولا سايه گسترده‏ترى دارد كه عده بيشترىميتوانند در آن بياسايند، ثانيا ميوه‏هاى بيشترى ميدهد كه باز، ديگران، فايدهبيشترى از آن مى‏برند. در نتيجه، چنين درختى، از توجه و مراقبت بيشترى هم برخوردارخواهد شد، و بيشتر به آن رسيدگى خواهند كرد. انسان نيز، اگر درخت و جودش نرم باشد،يعنى اگر نرمخوى و خوش‏اخلاق و مهربان و گشاده رو باشد، شاخه‏هاى بيشترى خواهدداشت، يعنى دوستان بيشترى گرد او جمع خواهند شد. در نتيجه هم دوستانش از او محبتخواهند ديد و هم خود او از توجه و محبت عده بيشترى برخوردار خواهد شد.

13 ـ آخرت نتيجه دنيا

«أَعْمَالُ الْعِبَاد ِفِي عَاجِلِهِمْ نُصْبُ أَعْيُنِهِمْ فِي آجَالِهِمْ» حکمت 6

ترحمه: كارهايى كه بندگان در اين دنيا انجام ميدهند، روز قيامت،در برابر چشمهايشان خواهد بود.

امام عليه‏السلام، چنين خبر مى‏دهد كه: هر كارى كه بندگان، در دنيا انجام مى‏دهند،خداوند با تمام جزئياتش ضبط و حفظ مى‏كند. و در روز قيامت، تمام آن كارها را، كه درنامه عمل هركس محفوظ مانده است، جلوى چشم بندگان مجسم مى‏سازد، و بدانند كه خداوند،هر كس را، به - نسبت اعمال نيك و يا بدش، پاداش يا كيفر مى‏دهد.

و در آن روز،سخت‏ترين عذابها، براى كسانى است كه كارهاى بدى كه در اين دنيا انجام داده‏اند، درآن دنيا مقابل چشمشان مجسم مى‏شود.

14 ـ پرهيز از جايگاه تهمت

«مَنْ وَضَعَ نَفْسَهُ مَوَاضِعَا التُّهَمَةِ فَلَا يَلُومَنَّ مَنْ أَسَاءَبِهِ الظَّنَّ» حکمت 159

كسى كه خود را در معرض بد نامى و جايگاه تهمتقرار مى‏دهد،نبايد كسى را كه به او گمان بد مى‏برد، ملامت كند.

شرح : يكى از دستورهاى اسلامى اين است كه: مسلمان مؤمننبايد فقط به اين كه كار بد نمى‏كند و حرف بد نمى‏زند، راضى و خشنود باشد. بلكهبايد از شنيدن حرف بد و ديدن كار بد نيز خوددارى كند. يعنى اگر در مكانى، عده‏ای،سخنان را بشنود. يا اگر در جايى كارهاى گناه آلود انجام شود، نبايد در آنجا درنگكند. اگر چنين کند، نبايد كسانى را كه به او بد گمان شده و تهمت زده‏اند،ملامت كند. زيرا، تقصير از خود اوست، كه با قدم گذاشتن به چنان مكانهايى، در دلديگران، نسبت به خود بد گمانى ايجاد كرده است.

اداره قرآن عترت ونماز

اداره کل آموزش وپرورش استان اصفهان


مطالب مشابه :


چند نمونه سوال مسابقات فرهنگي و هنري

چند نمونه سوال مسابقات فرهنگي و هنري بانک سوالات نهج البلاغه اول متوسطه .




نتايج مسابقه نهج البلاغه راهنمايي پسرانه

نتايج مسابقه نهج البلاغه راهنمايي پسرانه - مدرسه شبانه روزی نمونه آزادگان پیشرو در همه




نمونه سوالات وصیت نامه امام خمینی (ره) - به همراه پاسخ

نمونه سوالات وصیت نامه امام خمینی 93 نهج البلاغه دارای چند خطبه چند نامه چند کلمه قصار




برنامه عملیاتی گروه عربی منطقه ماهان سال تحصیلی 90/89

استانی مسابقات قران و نهج البلاغه نمونه سوالات . اول مسابقه استانی قران و نهج




کلید پاسخهای آزمون نامه 31 نهج البلاغه

کلید پاسخهای آزمون نامه 31 نهج البلاغه نمونه سوالات ۳۱ نهج البلاغه، کلید سوالات




اعلم نتایج مسابقات قرآن ، نهج البلاغه و معارف اسلامی مرحله ی استانی شهرستان بستک

اعلام نتایج مسابقات قرآن ، نهج البلاغه و معارف اسلامی مرحله نمونه زینبیه نمونه سوالات




محتوای مسابقه نهج البلاغه پایه اول متوسطه

محتوای مسابقه نهج البلاغه پایه و جملات كتاب ارجمند«نهج البلاغه»است، كه به صورت ساده




محتوای مسابقه نهج البلاغه پایه اول متوسطه

محتوای مسابقه نهج البلاغه كتاب ارجمند«نهج البلاغه»است، كه به عنوان نمونه،




برچسب :