آموزش و پرورش چند فرهنگی به عنوان حافظ میراث فرهنگی درایجاد هویت ملی
دنیای علوم تربیتی آموزش و پرورش چند فرهنگی به عنوان حافظ میراث فرهنگی درایجاد هویت ملی
چکیده
میراث فرهنگی یک ملت تنها سازه ها و اشیا به جا مانده از گذر قرنها و سالها نیست بلکه شامل فرهنگها ،آداب ،سنتهایی که در گوشه گوشه خاک هر کشوری قرار دارد نیز می شود.از درون همین هاست که هویت یک فرد شکل می گیرد و رشد می کند.حال برای حفظ این میراث وهمچنین شکل گیری هویت فردی و ملی مناسب دردانش آموزان چه باید کرد؟
اصطلاح«چندفرهنگی»مفهومی است که در سالهای اخیر مورد تأکید تعلیم و تربیت و به خصوص جامعهشناسی آموزش و پرورش قرار گرفته و منظور از آن این است که به رغم گسترش ارتباطات بین کشورها و حرکت آنها به سوی نظامی جهانی ومنطقه ای ،مسألهء«اقوام»و«ملیتها»و تفاوتهای فرهنگی بین آنها اهمیت خاصی دارد.گوناگونی فرهنگها به قارهها و کشورها محدود نمیشود و در درون هر کشور نیز میتوان اقوام و ملیتهای گوناگونی را مشاهده کرد که به رغم تفاوتهای فرهنگی با یکدیگر،در درون فرهنگ ملی به حیات خود ادامه میدهند.
در این مقاله بدین مساله می پردازیم که چگونه آموزش و پرورش چند فرهنگی می تواند با حفظ خرده فرهنگها به عنوان بخشی از میراث فرهنگی یک کشور،فضای مناسبی را برای رشد کودکان یک سرزمین فراهم آورد وهمچنین نقش کلیدی خود را را در شکل گیری هویت ملی فرد ایفا کند.به طور کلی بدین نتیجه می رسیم که در آموزش چند فرهنگی با تاکید بر فرهنگ بومی هر منطقه و احترام به آن و بکار گیری آن در امر آموزش و در عین حال آشنا کردن دانش آموز با فرهنگها و قومیت های دیگر جامعه و ایجاد شرایط شناخت و تعامل با آنها ،احساسی ملی گرایانه همراه با شناخت در دانش آموز ایجاد می شود که دارای پایه های محکمی است.
روش گردآوری اطلاعات در این تحقیق کتابخانهای و به روش تحلیلی-توصیفی می باشد.
واژگان كليدي:میراث فرهنگی،آموزش و پرورش چند فرهنگی،هویت ملی،خرده فرهنگها
1- بررسی مفاهیم فرهنگ و خرده فرهنگ و چگونگی ارتباط آنها
1-1- فرهنگ
فرهنگ مجموعهای از باورها و رفتارهای گروههای انسانی است . فرهنگ فارسی معین فرهنگ را مرکب از دو واژه فر و هنگ به معنای ادب ، تربیت ، دانش ، علم ، معرفت و آداب و رسوم تعریف کرده است.فرهنگ ناشی از عوامل زیستشناختی ، محیطزیستی ، روانشناختی و تاریخ بشری است . به دلیل وجود مجموعه سنتها و پیچیدگیهای روابط انسانی ، حتی چیزهای سادهای که انسان مانند حیوانات به آن نیازمند است در قالب الگوهای فرهنگی درمیآید . فرهنگ روش متفاوت زندگی یا طرح زندگی گروهی از مردم است . به عنوان مثال یک ژاپنی گویای یک ملت یا یک جامعه است . فرد ژاپنی را میتوان مستقیما مشاهده کرد ولی فرهنگ ژاپنی انتزاعی است از قواعد مشاهده شده یا روندهای منظم که در شیوههای زندگی این مردم وجود دارد(کوزر،لوئیس ،۱۳۷۸)
1-2- خرده فرهنگ
به گروهی کوچکتر از یک جامعه تعلق دارد؛ که به فرهنگ بزرگتر جامعه به خاطر پذیرش بسیاری از هنجارهای آن ، وابستگی دارد ؛ ولی از آنجا که هر خرده فرهنگی ، هنجارهای ویژه خودش را نیز دارا است از فرهنگ بزرگ تر تمایز پیدا می کند .فرهنگ های قومی ، قبیله ای ، ناحیه ای ، گروه های زبانی با اقلیت های مذهبی و نیز فرهنگ های ویژه و فرعی گروه های شغلی ، طبقات ، قشرهای موجود در یک کشور را خرده فرهنگ می گوییم که البته هر کدام در عین داشتن ویژگی های خاص خود با فرهنگ کلی جامعه مبانی مشترکی دارند .
1-3- کارکردهای خردهفرهنگ
بدیهی است، شکلگیری خردهفرهنگها کارکردهایی را به دنبال دارد. یکی از کارکردهای آنها را میتوان به این شکل توضیح داد، که حضور خردهفرهنگها نشانه مبارزه گروههای جامعه برای کسب مشروعیت نسبت به رفتار و شیوههای زندگی خود در برابر زمینهای است که فرهنگ مسلط و عمومی جامعه ارائه میدهد که در بسیاری موارد میتواند مفید واقع شود. مثلا حفظ ارزشهای فرهنگی و بومی ایران توسط ایرانیان ساکن سایر کشورها که برای تداوم و بقای فرهنگ ایرانی و مشروعیت بخشیدن به آن در برابر فرهنگ مسلط کشورهای بیگانه تلاش می کنند (به عنوان یک خردهفرهنگ)، یکی از کارکردهای مثبت تشکیل خردهفرهنگهاست.همچنین خردهفرهنگها نقش مهمی در شناخت فرهنگ یک کشور دارند زیرا آگاهی از تاریخ یک قوم و حوادثی که در طول قرون و اعصار بر آن قوم گذشته را آشکار میسازند.
1-4- اقلیتهای قومی
در هر جامعهای، اقوام و اقلیتهای مختلف قومی، از مهمترین خردهفرهنگهای آن جامعهاند. عنوان اقلیتهای ملی در مورد گروههای قومی و فرهنگی خاصی به کار میرود که در درون کشوری به سر میبرند که دولت آن تحت سلطه قوم دیگری است. برخی کشورها که در مرزهای دو حوزه فرهنگی قرارگرفتهاند دارای اقلیتهای قومی گوناگون هستند. میزان وفاداری اقلیتهای ملی به دولت مرکزی به دلایل مختلف، متفاوت است. اقلیتها دارای مشترکات فرهنگی، تاریخی و زبانی هستند و بسته به میزان سلطهجویی قوم مرکزی به دولت وفادار هستند. به طور کلی تداوم و انسجام اقلیتهای قومی و فرهنگی نتیجه میزان تفاوت فرهنگی میان آنها و اقوام مسلط، عوامل انسجام درونی (وحدت زبان، قبیله، مذهب و ...) و نیز نحوه برخورد اکثریت با آنها (تساهل یا سرکوب) بوده است. نقش سیاسی اقلیتها در سطح ملی نیز بسته به میزان همبستگی، سازماندهی و رهبری درونی آنها، میزان انزوا یا تماس با اکثریت و نحوه برخورد قوم غالب میباشد. وقتی چندین عامل مثلا نژاد، ملیت، زبان و مذهب یکدیگر را تشدید کنند، انسجام و هویت اقلیت قومی تقویت میشود..
2- آموزش و پرورش و خرده فرهنگها
حوزه ی فرهنگ وبه ویژه برنامه درسی خرده فرهنگها در نظام تعلیم وتربیت کشورها از اهمیت وجایگاه حساسی برخوردار می باشددر بحث از خرده فرهنگها گفته می شودکه فرهنگ هر جامعه زمینه های عمومی ومشترک با فرهنگ جوامع دیگر دارد ولی خصوصیات وپچیدگیها وسادگیهای فرهنگی در هر جامعه اختصاص به همان جامعه دارد.این خصوصیات در فرهنگ خاص هر جامعه اختصاص به همان جامعه دارد. این خصوصیات در فرهنگ خاص هر جامعه نیز برای همه ی اعضای آن جامعه مفهوم وارزش مشابه مشترک ندارد.افراد هر جامعه بر حسب اینکه متعلق به کدام گروه اجتماعی وشغلی هستند وبه چه طبقه ای بستگی دارند وخود را از چه طایفه ای می دانند وبه کدام گرایش فکری یا عقیدتی منسوبند،وبالاخره بر حسب اینکه از نظر جنسی وسنی در چه رده ای قرار دارند،دارای نمود وظهور ومختصات فرهنگی متفاوتند.وبه آسانی می توان آنها را به اعتبار گفتار ،رفتار،لباس و...از یکدیگر متمایز ساخت.
2-1- جایگاه واهمیت خرده فرهنگها در نظام آموزش وپرورش ونظام برنامه ریزی درسی
خرده فرهنگها از اجزای اصلی فرهنگ هر جامعه ای به شمار می آیند. خرده فرهنگها در نظام آموزش وپرورش ونظام برنامه ریزی درسی دارای جایگاه حساسی می باشند. جامعه بدون وجود این خرده فرهنگها،دارای کارکردکامل ومعنا ومفهوم واقعی نمی باشد.اهمیت خرده فرهنگها در زمینه ی دانش می باشد که ارنشتاین به خوبی آن را توضیح داده است.ارنشتاین برای فایق آمدن برمجموعه ی گسترده ی تغییر وتحول اجتماعی،10زمینه ی دانش را تعیین می کند که رهبران وکارورزان برنامه درسی باید آنها را مورد توجه قرار دهند.زمینه های دانشی که وی تعیین کرده است،آینده گرایانه بوده ورکن یک برنامه درسی بین رشته ای را تشکیل می دهند.در اینجا از بین 10 زمینه ی دانشی که ارنشتاین توضیح می دهد،2زمینه ی دانشی را که ارتباط بیشتری با نقش خرده فرهنگها دارند،مورد توجه قرار میگیرند.
یکی از این زمینه های دانش که به خوبی جایگاه واهمیت خرده فرهنگها دربرنامه درسی را مشخص می کند این است که دانش باید متشکل از روشها وشکلهای گوناگون باشد:بدین معنی که روشهای افراد در یادگیری متفاوت می باشد .روشی که درمورد یک یادگیرنده ی خاص موثر است،در مورد یادگیرنده ی دیگر شاید تاثیر چندانی نداشته باشد؛زیرا سبکهای یادگیری والگوهای تفکر متفاوتی وجود دارند(که تاحدی ممکن است به جنسیت،طبقه ی اجتماعی،فرهنگ وهوش مربوط باشد).پس مدارس ونظام آموزشی بایستی حق انتخاب بین شقوق مختلف را برای کسب دانش ویادگیری فراهم بیاورند.یکی دیگر از زمینه های دانش که ارنشتاین توضیح می دهد این است که:دانش باید در بافت ارزشها آموزش داده شود؛دانش مبتنی بر حقایق وپدیده های خارجی است که عینی،خنثی وقابل اندازه گیری می باشند.دانش فرا گرفته شده از طریق عدسی دید اجتماعی وفلسفی فرد پردازش می شود ودر نتیجه بارارزشی به خود می گیرد.به معنای واقعی کلمه آنچه ما یاد می گیریم یا هر آنچه را که فرا نمی گیریم بر مبنای انتخاب استوار است،یک فرایند پالاینده که خود آن نیز بر پایه ی ارزشها قرار دارد.نحوه ی تفسیر ما از دانش ونحوه ی بنا نهادن واستفاده از آن تا حدی بازتاب عمل ارزش گذاری وساخت ارزشی است که برنامه ریزان درسی بر آن تاکید دارند.بزرگترین خطر در یاددهی دانش،نادیده گرفتن ارزشهایی است که فرد وجامه را شکل می دهند.یعنی تدریس در خلا وبدون بینش وبصیرت.دانش ارزنده ومفید نمی تواند جایگزین ارزشها شود،ولی باید به ارزشهایی که در نظر برنامه ریزان درسی عزیز وارزشمند است ملحق وضمیمه گردد.نوع انسانهایی که درهر جامعه ای بار آورده می شوند،منعکس کننده ی دانش وارزشهایی است که یاد گرفته می شود،یابه عبارت دقیقتر نحوه ای است که برنامه ریزان درسی دانش را درمیان ارزشها تفسیر می نمایند.این زمینه به خوبی نشان می دهد که برنامه ریزان درسی بایستی به ارزشهای متفاوت افراد در یادگیری ودرنتیجه تفاوتهای فرهنگی افرادتوجه ویژه داشته باشند
2-2- انواع رویکردها در مواجهه با دخالت خرده فرهنگها در برنامه درسی
الف)عدم دخالت:اگر خرده فرهنگها در برنامه درسی دخالتی نداشته باشند،برنامه درسی به سمت یکسان سازی پیش خواهد رفت،این یکسان سازی لزوماًبه معنای یکسان بودن در رسیدن به فرصتهای برابر آموزشی نخواهد بود.عدم دخالت خرده فرهنگها،تنوع وگوناگونی برنامه درسی را از بین می برد. نظام آموزشی نبایستی حقوق خرده فرهنگها را نادیده بگیرد وآنها را ملزم به رعایت ملاکها ومعیارهایی بکند که اصولاً هیچ گونه تناسخی با هویت فرهنگی آنان ندارد.
ب)دخالت کامل: دخالت کامل خرده فرهنگها در برنامه درسی با عث مشکلات زیادی از قبیل مشاجرات وتنازعات خرده فرهنگها بر سر قدرت واختیارات در برنامه درسی ، مهجور ماندن خرده فرهنگهای ضعیف وبرتری خرده فرهنگهای قوی ،به طور مثال غلبه جنس مرد بر جنس زن در برنامه درسی به دلیل برتری خرده فرهنگ جنسیت و نیز عدم انسجام ووحدت در بین خرده فرهنگها در برنامه درسی می شود.
ج)دخالت نسبی:در مجموع دخالت نسبی خرده فرهنگها در برنامه درسی مسئله ای است که بایستی به آن توجه ویژه مبذول شود. ایجاد هویت ملی با نظر به واقعیات موجود در حوزه فرهنگ به معنای پیدایش فرهنگ یکسان با ارزشها ،هنجارها وقواعد عام نیست. ایجاد هویت ملی به عنوان فرایندی از طریق آشنا کردن فرهنگها با یکدیگر به و ایجاد شناخت نسبت به یکدیگر است.
3- آموزش چند فرهنگی راهکاری برای حفظ خرده فرهنگها
3-1- مفهوم چند فرهنگی
اصطلاح«چندفرهنگی»مفهومی است که در سالهای اخیر مورد تأکید تعلیم و تربیت و به خصوص جامعهشناسی آموزش و پرورش قرار گرفته و منظور از آن این است که به رغم گسترش ارتباطات بین کشورها و حرکت آنها به سوی نظامی جهانی ومنطقه ای،مسألهء«اقوام»و«ملیتها»و تفاوتهای فرهنگی بین آنها اهمیت خاصی دارد. در واقع،میتوان گفت که در حال حاضر گوناگونی فرهنگها و حفظ هویتهای متفاوت فرهنگی خواستهءمنطقی و طبیعی میلیاردها انسان ساکن کرهء زمین است.گوناگونی فرهنگها به قارهها و کشورها محدود نمیشود و در درون هر کشور نیز میتوان اقوام و ملیتهای گوناگونی را مشاهده کرد که به رغم تفاوتهای فرهنگی با یکدیگر،در درون فرهنگ ملی به حیات خود ادامه میدهند.این گوناگونی در اکثر کشورهای جهان قابل مشاهده است و به استناد آمار،تنها 10 درصد کشورهای جهان را میتوان کشورهایی همگن و یکدست به حساب آورد.
3-2- آموزش و پرورش و رویکرد چند فرهنگی
بدون شک،وجود این تنوع وظیفه دولتها را در برنامهریزی و اجرای خط مشیهای تعیین شده به مراتب دشوارتر میکند؛زیرا از یک طرف لازم است که به این تنوع فرهنگی احترام بگذارند و در عین حال،حد اقل وحدتی را که لازمهء بقای هر جامعه است و اغلب از طریق انتقال ارزشهای مشترک و احساس وفاداری به کشور تأمین میشود،حفظ کنند. بخش مهمی از این وظیفه به عهدهء نهاد آموزش و پرورش است و توانایی این نهاد در جوابگویی به نیازهای متفاوت و گوناگون شهروندان و در عین حال،حفظ وحدت و یکپارچگی کشور و برقراری تعادل مناسب بین این دو،از اهم وظایف آن است.
3-3- مشکلات آموزش«تک فرهنگی»
n کنجکاوی کودک دربارهء سایر جوامع و فرهنگها برانگیخته نمیشود؛زیرا او یا در معرض آنها قرار نمیگیرد یا مطالبی از ایندست،به شکل مناسبی طرح نمیشود.
n آموزش تکفرهنگی موجب رشد خلاقیت نمیشود؛زیرا خلاقیت مستلزم توانایی تصوّر بدیلهاست(یعنی یک چیز را به چند طریق میتوان انجام داد و موردی که آشنا به نظر میرسد ضرورتا بهترین نیست).
n آموزش تکفرهنگی راه رشد تفکر منطقی را سد میکند؛کودک فقط از زاویهء تنگ فرهنگ خود به جهان نگاه میکند و مجبور میشود همهء دیدگاههایی را که در چارچوب طبقهبندی محدود او نمیگنجد،طرد کند.او به فرهنگ و جوامع دیگران از دریچهء ملاکهای خود-که ناشی از فرهنگ اوست-مینگرد و آنها را غیرعادی و بی ارزش تلقی میکند و چون جامعهء خود را با هنجارهای خویش مورد قضاوت قرار میدهد، هرگز نسبت به آن دید انتقادی پیدا نمیکند.ناتوانی در انتقاد از جامعه و به کارگیری راهحلهای دیگر،فرد را به تمجید از شکوه و خلوص،نژاد،مذهب و فرهنگ خود وامیدارد و او را دچار خودشیفتگی خاصی میکند که زیانآور است.
n آموزش تکفرهنگی موجب ایجاد تکبّر و نخوت و فقدان حساسیت و توجه میشود.کودکی که فرهنگ دیگران را مطالعه نکرده یا این کار را با احساس نگرش مثبت و خلاقیت انجام نداده است،نمیتواند احترام به فرهنگ دیگران را در خود رشد دهد.
n او از احترام گذاشتن به تفاوتها و نیز پذیرش تنوع ارزشها،باورها،لباس،غذا و نحوهء زندگی دیگران عاجز خواهد بود.لذا از این تنوع احساس خطر میکند و نمیداند چگونه باید خود را با آن انطباق دهد.
n آموزش تکفرهنگی،بستر مناسبی برای نژادپرستی فراهم میکند؛زیرا به دلیل بیاطلاعی فرد از فرهنگ دیگران،عکس العمل وی نسبت به این فرهنگها به صورت تعمیمهای نادرست و عقاید قالبی است.در این دیدگاه،فرد فرهنگ خود را به عنوان تنها مرجع جهانی معتبر ملاحظه میکند و دربارهء فرهنگهای دیگر با توجه به میزان نزدیکی آنها به فرهنگ خود به قضاوت میپردازد.
n آموزش تکفرهنگی موجب ایجاد تکبّر و نخوت و فقدان حساسیت و توجه میشود.کودکی که فرهنگ دیگران را مطالعه نکرده یا این کار را با احساس نگرش مثبت و خلاقیت انجام نداده است،نمیتواند احترام به فرهنگ دیگران را در خود رشد دهد.
n او از احترام گذاشتن به تفاوتها و نیز پذیرش تنوع ارزشها،باورها،لباس،غذا و نحوهء زندگی دیگران عاجز خواهد بود.لذا از این تنوع احساس خطر میکند و نمیداند چگونه باید خود را با آن انطباق دهد.
n آموزش تکفرهنگی،بستر مناسبی برای نژادپرستی فراهم میکند؛زیرا به دلیل بیاطلاعی فرد از فرهنگ دیگران،عکس العمل وی نسبت به این فرهنگها به صورت تعمیمهای نادرست و عقاید قالبی است.در این دیدگاه،فرد فرهنگ خود را به عنوان تنها مرجع جهانی معتبر ملاحظه میکند و دربارهء فرهنگهای دیگر با توجه به میزان نزدیکی آنها به فرهنگ خود به قضاوت میپردازد.
3-4- ضرورت وجودی آموزش و پرورش چند فرهنگی
تأثیر فرهنگ و زبان مادری-به عنوان یکی از وجوه متمایز فرهنگ-بر کودک امری طبیعی است و موجب برداشتهای خاص او از جهان میشود.ادوارد هال (1976)بر این باور است که فرهنگ و زبان هر کودک،ادراک و برداشتهای ویژهای را در وی ایجاد میکند و این برداشت به نوبهء خود،موجب پیدایش الگوهای متفاوت تفکر،سبکهای یادگیری مختلف و تفاوتهای رفتاری در افراد میشود،بنابراین،موفقیت یا عدم موفقیت هر دانشآموز،بیش از آنکه جنبهء فردی داشته باشد،به فرهنگ و زبان خاص او بر میگردد.به علاوه،ویژگیهایی چون زبان مادری،جنسیت،ارزشهای مذهبی و حتی ترجیحات غذایی،یادگیریهای فرهنگی هستند و با فرد به مدرسه میآیند
3-5- رویکرد های اصلی آموزش چندفرهنگی
§ استفاده از فرهنگ بومی در جهت یادگیری و رشد و شکوفایی کودکان
§ رها ساختن کودک از محدودیتهای قوممدارانه و آگاه کردن وی از وجود فرهنگها،جوامع و راههای زندگی و تفکر دیگران.
§ فراهم آوردن فرصتهای برابر برای آموزش همه کودکان- صرف نظر از تفاوتهای فرهنگی آنها- که تنها از این طریق است که کودک،نسبت به خود احساس خوبی پیدا میکند و عزت نفس او افزایش مییابد.
3-6- تعریف رسمی آموزش چندفرهنگی
آموزش در دههء 1960 و 1970 به معرفی فرهنگهای مختلف از طریق برنامهء درسی دلالت داشت؛فرهنگهایی که از نظر تاریخی از بین رفته یا به اندازهء مورد لزوم در برنامهء درسی مدارس گنجانده نشده بودند(بنک7،1994).این اصطلاح بعدها مفهومی گستردهتر یافت و نه تنها گروههای قومی،نژادی و اجتماعی بلکه گروههای جنسیتی و گروههای دارای نیازهای خاص را نیز دربرگرفت(اسلینر و گرانت،1994). آموزش چندفرهنگی،در تعریف امروزی خود به همهء خط مشیها و رویدادهایی اطلاق میشود که مدارس باید به کار گیرند تا نتایج آموزشی را برای همهء دانشآموزان دارای ملّیت،طبقه،مذهب و حتی جنسیتهای مختلف و کودکان استثنایی بهبود بخشند.به عبارت دیگر،آموزش چندفرهنگی مفهومی است که در آن،تمام دانشآموزان صرف نظر از گروهی که به آن تعلق دارند،باید از برابری فرصت آموزشی در مدرسه برخوردار شوند.
3-7- هدفهای آموزش چندفرهنگی
§ آموزش احترام و ارزش گذاشتن به فرهنگ دیگران،همانند فرهنگ خودی.
§ کمک کردن به کودکان به منظور تبدیل آنها به افرادی مولّد و کارآمد در جامعهء چند فرهنگی آینده.
§ کمک به توسعه خودپنداری مثبت در کودکانی که بیش از بقیه در معرض تبعیض قرار دارند.
§ افزایش دانش شاگردان در مورد فرهنگهای دیگر.
§ تقویت ارتباطهای بینفرهنگی و درونفرهنگی.
3-8- آموزش چندفرهنگی و زبان
اولا،آموزش در سالهای اوّل تحصیلات رسمی باید به زبان مادری و با تأکید بر تجاربی باشد که کودک از طریق این زبان به دست آورده است.ثانیا،آموزش به زبان مادری باید تا سطحی ادامه پیدا کند که با شروع زبان دوم(زبان رسمی)،آسیبی به زبان اوّل(مادری)وارد نشود. آموزش به زبان مادری ضرورتا به معنای به خطر انداختن وحدت ملّی و تحت تأثیر قرار دادن هویت یک ملّت نیست،بلکه به عکس، تجربهء کشورهایی چون چین و سنگاپور و...نشان میدهد که از طریق آموزش به زبان مادری،شرایط به مراتب بهتری برای آموزش و پیشرفت اقلیتها فراهم میشود و چه بسا آموزش زبان رسمی و سوق دادن افراد به سوی ارزشهای مربوط به وحدت ملّی نیز از طریق آموزش چندفرهنگی به مراتب امکانپذیرتر باشد.دیگر اینکه،توجه به زبان فرهنگ بومی اقلیتها میتواند احساس اقلیت بودن و نتایج عاطفی و سیاسی ناشی از آن را نیز از بین ببرد و شرایط را برای زندگی اقشار گوناگون در یک جامعهء چندفرهنگی فراهم کند.
3-9- اهداف برنامه درسی آموزش چندفرهنگی
§ باسواد کردن کودک در زمینهء مهارتهای اساسی(خواندن،نوشتن،حساب کردن و استدلال کردن)
§ ایجاد احساس احترام و غرور در کودک نسبت به تنوع فرهنگی،قومی و منطقهای کشور.
§ هدایت کودک در جهت یک زندگی مولد از طریق آموزشی که تا حد ممکن در آن از طبقهبندی خبری نیست.
3-10- ویژگیهای برنامه درسی آموزش چندفرهنگی
§ برنامهء درسی باید طوری تهیه شود که در آن بهطور دائم نظریات،تجارب و مشارکت فرهنگهای گوناگون ارائه شود.نیز مفاهیمی باید ارائه و تدریس شود که نشاندهندهء گروههای مختلف فرهنگی و جنسیت باشد.
§ برنامهء درسی باید مطالبی را به خدمت بگیرد که از عقاید قالبی،نژادپرستی و ترجیح جنسیت به دور باشد و با افراد گروههای مختلف فرهنگی به طرز مثبتی برخورد کرده باشد.
§ برنامهء درسی باید بر فرهنگ حال و گذشته بهطور مساوی تأکید کند و افراد گروههای فرهنگی باید به عنوان افرادی فعال و پویا معرفی شوند.
§ برنامهء درسی باید از هرگونه اعمال تبعیض بین زن و مرد برحذر باشد.
§ برنامهء درسی و روشهای یاددهی-یادگیری باید بر زمینههای تجربی کودکان متکی باشد و مفاهیم آن براساس زندگی روزانه و تجارب وی تنظیم شود.
§ برنامهء درسی باید دسترسی یکسان تمام کودکان را به آموزش امکانپذیر سازد.
3-11- فعالیتهای کلاسی در آموزش چندفرهنگی
رفتار کودکان در کلاس درس،تا حد زیادی تحت تأثیر فرهنگ آنها قرار دارد.از این رو،ضروری است فعالیتهای کلاس درس با هنجارهای اجتماعی متفاوت این کودکان و ارزشهای فرهنگی آنها منطبق شود تا بتواند یادگیری این کودکان را به شکل مناسبی تحقق بخشد.بههرحال،فعالیتهای کلاس باید به گونهای باشد که مفهوم تفاوتهای فرهنگی را مورد تأیید قرار دهد و به آن ارزش بگذارد.نمونهای از این فعالیتها عبارتاند از:
§ اطمینان حاصل کنید که تکالیف تعیینکننده برای دانشآموزان،نسبت به فرهنگهای دیگر حالت اهانتآمیز یا ناامیدکننده نداشته باشد.
§ از دانشآموزان بخواهید دربارهء موضوعات مربوط به فرهنگهای گوناگون داستانهای کوتاهی بنویسند یا در اینباره به بحث بپردازند.
§ دربارهء قانون اساسی و حقوقی که برای اقوام و ملیتهای مختلف در نظر گرفته است،بحث کنید.
§ دانشآموزان را به بازدید نقاطی ببرید که به فرهنگهای دیگر متعلق است و دربارهء سهم آنها در اعتلای کشور صحبت کنید.
§ دربارهء نحوهء متفاوت زندگی اقوام و گروههای فرهنگی بحث کنید و وجوه گوناگون زندگی آنها را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید.
3-12- تربیت معلم در آموزش چندفرهنگی
§ معلمان باید بدانند که کلاس درس شامل گروهی از فراگیرندگان است که زمینههای فرهنگی،تواناییها، دانش و انگیزههای متفاوتی برای موفقیت در مدرسه دارند و نمیتوان همهء آنها را به یک چشم نگاه کرد.
§ رویکرد یا روش واحدی برای کار کردن با شاگردان بهطور مؤثر وجود ندارد. مطالعهء سبکهای یادگیری فراگیرندگان متفاوت باید در آموزش لحاظ گردد و برمبنای آن،از روشها و راهبردهای گوناگونی استفاده شود.
§ معلمان باید مهارتهایی را در خود به وجود آورند که تعامل مثبت بین دانشآموزان را تشویق کند.آنان باید بر دانش خود نسبت به زمینههای فرهنگی و قومی ایندانشآموزان بیفزایند و نسبت به آن حساسیت نشان دهند.
§ معلمان باید با برنامهء درسی دانشآموزان و محتوای آنها کاملا آشنا باشند و از سهم همهء گروههای فرهنگی در اعتلا و غنای فرهنگ جامعه مطلع شوند.این محتوا باید متناسب با نیازهای این دانشآموزان باشد و از هرگونه جهتگیری در آن پرهیز شود.
3-13- ارزشیابی از کارآمدی آموزش چندفرهنگی و میزان دستیابی به هدفهای آن
§ آیا تلاش کافی صورت گرفت تا تنوع فرهنگی فراگیرندگان نه به عنوان مشکلی که باید با آن کنار آمد بلکه به مثابهء یک فرصت مناسب و مغتنم مورد توجه قرار گیرد؟
§ آیا تلاش کافی صورت گرفت تا فراگیرندگان در کلاس آزادی بیان داشته باشند و بتوانند عقاید متفاوت خود را بیان کنند؟
§ آیا فضای کلاس نشان دهندهء تنوع فرهنگی بود؟آیا تابلوهای نصب شده بر دیوارها نشان دهندهء احترام به تنوع فرهنگی بود یا از احترام و ارزشگذاری به یک فرهنگ حکایت داشت؟
§ آیا سازماندهی کلاسها به گونهای نبود که به جدا کردن بعضی از فراگیرندگان به تبع طبقه اجتماعی و قومیت آنها از دیگران بینجامد؟
§ آیا تلاش شد تا تفاوتهای زبانی و سبکهای متفاوت یادگیری درک شود؟آیا الگوهای سازمانی و روشهای تدریس جدیدی طراحی شد تا به فراگیرندگان متعلق به فرهنگهای مختلف در یادگیری کمک کند؟
§ آیا تلاش شد تا دیدگاههای فراگیرندگان دارای فرهنگهای مختلف نسبت به برتریجویی از دیگران و مواردی از این نوع تعدیل شود؟
§ آیا تلاش شد تا با هر فراگیرنده با احترام رفتار شود و به او همانند بقیه نگریسته شود؟آیا تلاش شد تا با هر فراگیرنده به مثابهء عضو مؤثر و ارزشمند کلاس برخورد شود؟ آیا به همهء فراگیرندگان کمکهای درسی یکسانی ارائه شد؟آیا همهء فراگیرندگان بهطور یکسان از خدمات خاص مدرسه استفاده کردند؟
§ آیا تلاش شد تا همهء دانشآموزان در گروههای چندفرهنگی کار کنند و با یکدیگر به گفتوگو و مبادلهء اطلاعات بپردازند و احساس کنند که عضو مؤثری برای گروه هستند؟
§ آیا تلاش شد تا آموزش چندفرهنگی به عنوان بخش عمدهء فرآیند یاددهی- یادگیری به کار گرفته شود؟آیا این برداشت در مورد کل محیط مدرسه نیز مصداق داشت؟
4- نتیجه گیری
چندفرهنگی،آموزشی است که در آن برای تمام افراد-صرفنظر از تفاوتهای فرهنگی آنها-شرایط یکسانی فراهم میشود و هر کودک این فرصت را پیدا میکند تا متناسب با تواناییهای خود،به شهروندی مفید و مولد برای جامعه تبدیل شود.در واقع،در بخشهای آموزش تصور بر این است که فرهنگ بر یادگیری دانشآموزان تأثیر زیادی دارد و بسیاری از جنبههای فرهنگ هر فرد در ایجاد هویت در فراگیری و دستیابی وی به خودپنداره تأثیر میگذارد و بر نظام باورها،ارزشها،نگرشها،انتظارات،روابط اجتماعی،زبان مورد استفاده و سایر رفتارهای فرد مؤثر واقع میشود.
بطور کلی در آموزش چند فرهنگی با تاکید بر فرهنگ بومی هر منطقه وحفظ و احترام به آن و بکار گیری آن در امر آموزش و در عین حال آشنا کردن دانش آموز با فرهنگها و قومیت های دیگر جامعه و ایجاد شرایط شناخت و تعامل با آنها ،احساسی ملی گرایانه همراه با شناخت در دانش آموز ایجاد می شود که دارای پایه های محکمی است.
منابع
[1]کوزر،لوئیس،روزنبرگ،برنارد،نظریههای بنیادی جامعهشناختی،ترجمه:فرهنگ ارشاد،نشر نی،۱۳۷۸
[2]روحالامین، محمود. زمینهفرهنگشناسی، چاپ دوم، تهران: انتشارات عطار، 1368
[3]احمدی،حمید،1379،قومیت وقوم گرایی در ایران،تهران،نشر نی
[4]ذکایی، محمدسعید؛ "خردهفرهنگ، سبک زندگی و هویت"، مجله رشد آموزش علوم اجتماعی، پاییز 1381، شماره 21
[5]اسماعیلی، رضا (1382) "جهانی شدن، تهدیدها و فرصت های ناشی از آن"، آموزه (فصلنامه ی آموزشی، پژوهشی، تربیتی) شماره 17، بهار، سازمان آموزش و پرورش استان اصفهان.
[6]باهنر،محمدرضا؛1387،جامعه ایرانی فرصتها و چالشها، مجموعه مقالات همایش ملی"تنوع فرهنگی،همبستگی ملی"مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام
[7]جوادی، محمد جعفر؛ آموزش چند فرهنگی به مثابه رویکردی در آموزش (18 صفحه) مجله تعلیم .و تربیت (آموزش و پرورش) » پاییز 1379 - شماره 63
Banks,J.A(1993).Multicultural,Education:Characteristicsand Goals[8]
[9]J.A.Banks and C.A.Banks(ed),Multiculltural Education:Issues and Perspectives(2 nd ed) ,Bosten
مطالب مشابه :
فیش حقوق معلمان
فیش حقوق معلمان اداره آموزش و پرورش اشنویه: اداره آموزش و پرورش
آدرس وب سایت آموزش پرورش ( بخشنامه )( فیش حقوقی ) آذربایجان غربی
آدرس وب سایت آموزش پرورش ( بخشنامه )( فیش سازمان آموزش و پرورش مدیریت آموزش پرورش اشنویه.
فیش حقوق معلمان سلماس
بخشنامه های آموزش و پرورش. فیش حقوق معلمان سلماس سایت مدیریت آموزش پرورش اشنویه.
شهر محل صدور كد ملي
دريافت فیش حقوق اشنویه: 637: پرتال سرويس هاي پرسنلي و فيش حقوق آموزش و پرورش
مسابقه طراحی آموزشی ( طرح درس نویسی )
سامانه جامع مدیریت آموزش و یادگیری فیش حقوق. اشنویه. 1.
سخنان ارزشمند از بزرگان در باره تعليم وتربيت...
فیش حقوق فرهنگیان آموزش وپرورش شهرستان اشنویه. - آموزش و پرورش البته مهم است ، ولی زندگی
آموزش و پرورش چند فرهنگی به عنوان حافظ میراث فرهنگی درایجاد هویت ملی
در این مقاله بدین مساله می پردازیم که چگونه آموزش و پرورش حقوق خرده فیش حقوقی آموزش و
پلاکهای ایران به ترتیب حروف الفبا
ط -پیرانشهر باحرف و-اشنویه باحرف ی فیش حقوق کارکنان آموزش و آموزش و پرورش
زمان توزیع برگه های خود اظهاری یارانه نقدی
افتخار خدمت به همشهریان اشنویه و روبروی آموزش و پرورش و امید به آزادی و حقوق
انتخابات - ستاد انتخابات کشور، اسامی نمایندگان راه یافته به مجلس نهم
سایت فیش حقوق. آموزش و پرورش ناحیه4. قالب نقده و اشنویه. علی زنجانی حسن
برچسب :
فیش حقوق اموزش و پرورش اشنویه