واژگان پارسی در قرآن
در اين نوشتار تنها به گوشهاي از واژههاي پارسي و معرب (فارسیِِ عربي
شده = تازيسته) که پروردگار يکتا در قرآن کريم آورده است، اشاره ميکنم.
لازم به يادآوري است واژگان بسياري از زبان پارسي به زبان تازي راه يافته
است که بررسي آنها چندین سال پژوهش ميخواهد. (ب.گ = برگرفته از)
۱- استبرق: (برگرفته از استبره، استبرک) ديباي حرير، ديباج (کهف/29)
2- سجيل: سنگ و گل (هود/84)
۳- کورت: (ب.گ از کور) غروب، غورت، غروب کند (تکوير/1)
4- مقاليد: (ب.گ از کلید) کليدها، مفاتيح (زمر/63)
5- اباريق: (ب.گ از آبرگ، آبربز) کوزهها، ظروف سفالي دستهدار و با لوله براي آب يا شراب (واقعه/17،18)
۶- بيَع: کليساهاي ترسايان (حج/41)
۷- تنور: تنور (هود/42 و مومنون/27)
8- جهنم(ب.گ از جهنام) دوزخ ( بينه/5- اين واژه59 بار در قرآن بهکار رفته است)
9- دينار: (ب.گ از دنار) پول زر (آل عمران/68)
10- سرادق: (ب.گ از سراپردک) سراپرده، دهليز (کهف/28)
11- روم: (ب.گ از اروم، هروم) نام سرزميني که روميان بر آن حکومت ميکردند (روم/1)
12- سجل: کتاب (انبياء/104)
13- ن: (ب.گ از انون) هرچه خواهي انجام ده (قلم/1)
14- مرجان: (ب.گ از مورواریت، مارگریت) مرواريد (رحمن/22،58)
۱۵- رس: چاه، رود ارس (ق/11 و فرقان/38)
16- زنجبيل: (ب.گ از سنگبیر) گياهيست خوشبو (دهر/17)
17- سجين: (ب.گ از سنگ و گل) دائم، ثابت، سخت و نام چاهي در جهنم (مطففين/7،8،9)
18- سَقَر: جهنم، دوزخ (مدثر/26،27)
۱۹- سلسبيل: نرم، روان، ميِ خوشگوار، آب گوارا و نام چشمهايست در بهشت (دهر/18)
۲۰- ورده: (ب.گ از وارتا) گل، گل سرخ (رحمن/37)
21- سندس: (ب.گ از سندوس) ابريشم، زربفت، ديبا، حرير نازک و لطيف (دخان/53)
22- قرطاس: کاغذ (انعام/7)
23- اقفال: (ب.گ از کوپال) کليدها، جمع قفل (محمد/26)
24- کافور: (ب.گ از کاپور) گياهي خوشبو (دهر/5)
25- کنز: (ب.گ از گنز) گنج (کهف/81- نه بار تکرار شده است)
26- مجوس: (ب.گ از ماگوش، مگو) گبران، زرتشتی (حج/81)
27- ياقوت: (ب.گ از ياکند) نوعي سنگ قيمتي است. (رحمن/58)
28- مسک: مشک (مطففين/26)
29- هود: قوم هود (شعراء/124)
30- يهود: (ب.گ از یهوت) جهودان (بقره/107)
31- صلوات: کنشت و کنيسه (حج/41) 1
32- فردوس: (ب.گ از پارادیز) پرديس،بهشت، بستان (کهف/107 – مومنون/11)
33- جناح: (ب.گ از گناه) عمل زشت، معصيت (بقره/158 – 25 بار تکرار)
34- زمهرير: (ب.گ از زم، زمستان) شدت سرماي سخت، جاي بسيار سرد (انسان/13)
35- فيل: پيل (فيل/1)
36- کاس: جام، ظرفي که در آن نوشيده شود، کاسه ( صافات/45 – 6بار)
37- زُور: قوه، نيرو، عقل، راي، شرک، لذت، زور (حج/30 – 4بار)
38- شُواظ: زبانه آتش، شعله، حرارت، درحال ذوب شدن (رحمان/35)
39- اُسوَه: (ب.گ از آسا) مقتدا، پيشوا، آنچه کسي را با آن تسلي دهند (ممتحنه/6 و 4)
40- عبقري: (ب.گ از آبکار) جاي نيکو، درخشان، بزرگ قوم، فرش زيبا، لباس فاخر (رحمان/76)
41- زبانيه: (ب.گ از زبانه) نگهبانان دوزخ، دوزخبان، زبانه کشيدن شعله هاي آتش (علق/18)
42- ابد: (ب.گ از اپت) جاودان (نسا/57 – 28 بار)
43- قمطرير: شديد، سخت، دشوار (انسان/10)
44- نجس: ناپاک، پليد (توبه/28)
45- برزخ: (ب.گ از برزاخو) مانع وحايل بين دو چيز (مومنون/100 و رحمن/20)
46- تَبَت: (ب گ از تفتو) نابودشده، قطع شده، تب و تاب يافته (لهب/1)
47- سخط: خشم گرفتن برکسي، غضب (مائده/80) 2
48- يس: (ب.گ از يسنا) ياسين، يسنا، نیایش (يس/1)
49- کتاب: (ب.گ کتا) نوشته (بقره/2 – بيش از 200 بار تکرار)
50- صراط: (ب.گ از سرات) راه، روش (فاتحه/6 – 45 بار تکرار) 3
51- جند: (ب.گ از گند) لشکر، سپاه، ارتش (یس/28 – 29 بار تکرار) 4
۵۲- بیض: (ب.گ از بیج، ویج) تخم، تخم مرغ (صافات/49) 5
53- ارائک: (جمع اریکه ب.گ از اورند) اورنگ (کهف/31 – 5 بار تکرار)
54- برهان: (ب.گ از پروهان) دلیل (نسا/174 – 8 بار تکرار)
55- رزق: روزی (بقره/22 – بیش از 100 بار تکرار)
56- روضه: (ب.گ از رود) باغ بهشت (روم/15 – 2 بار تکرار)
57- زرآبی: (ب.گ از زربفت) فرش (غاشیه/16)
58- سراب: سرآب (نور/39 – 2 بار تکرار)
59- سرابیل: (جمع سربال ب.گ از سربال) شلوار، پوشش (نحل/81 – 2 بار تکرار)
60- سرمد: (ب.گ از سرآمد) پاینده، جاودان (قصص/71 – 2 بار تکرار)
61- شیء: (ب.گ از چی) چیز (بقره/20 – نزدیک به 300 بار تکرار)
62- صلیب: (ب.گ از چلیپا) نشانه مسیحیان (نسا/157 – 6 بار تکرار)
63- صهر: (ب.گ از شوهر) ازدواج، خویشاوندی سببی (فرقان/54)
64- ضنک: (ب.گ تنگ) تنگ، باریک (طه/124)
65- عفریت: (ب.گ از آفرید) پری، جن (نمل/39)
66- قسوره: (ب.گ از کشورز) شیر درنده (مدثر/51)
67- نمارق: (ب.گ نَمر، نرماک) نرم، بالش (غاشیه/15)
68- هاروت: (ب.گ از هئوورتات) خرداد، از فرشتگان خداوند (بقره/102)
69- ماروت: (ب.گ از امرتات) مرداد، از فرشتگان خداوند (بقره/102)
70- ورق: برگ (اعراف/22 – 4 بار تکرار)
71- وزیر: (ب.گ از ویچی) وزیر، دستیار (طه/29 – 2 بار تکرار) 6
72- سراج: (ب.گ از چراغ) روشنایی (فرقان/61 - 4 بار تکرار)
73- سرد: (ب.گ از زرد) زره (سبا/11)
74- مرصوص: (از ریشه رصاص، ب.گ ارچیچ، ارزیر) آهنین (صف/4)
75- صور: (ب.گ از سور) شیپور (انعام/73 – 10 بار تکرار)
76- مسجد: (ب.گ از مزگت) مزداکده، نیایشگاه (کهف/21 – 28 بار تکرار)
77- محراب: (ب.گ از مهرآوه) جایگاه نیایش و جنگ با اهریمن (آل عمران/37 – 5 بار تکرار)
78- طری: (ب.گ از تر) تر و تازه (نحل/14 – 2 بار تکرار)
79 – عرش: (ب.گ از ارش) تخت (اعراف / 54)
80- سنبل: (بقره/261 – 5 بار تکرار) 7
81- جزیه: (ب.گ از گزیت) مالیاتی که نامسلمانان ساکن در سرزمینهای اسلامی باید بپردازند. (توبه/29)
82- حور: (ب.گ از هور) خور، خورشید، زیبا (واقعه/56) 8
و...
وجود این کلمات به تنهایی نشان دهنده نفوذ گسترده زبان و فرهنگ ایرانیان در جهان آن روز است.
پایههای نگاشته:
1- سیوطی اندلسی، جلالالدین محمد (1362) ریشهیابی واژهها در قرآن، برگردان: محمدجعفر اسلامی، تهران: شرکت سهامی انتشار.
2- آربری، آرتور جفر (1382) واژههاي دخيل در قرآن مجيد، برگردان: فریدون بدرهای، تهران: انتشارات توس.
3- نوبخت، حبیب اله (1334) ديوان دين در تفسير قرآن مبين، تهران: تابش.
4- فیروزنیا، علیاصغر (1386) ریشه واژه جنباشی، تهران: ماهنامه حافظ، شماره 34، مهر 1386.
5- فرهوشی، بهرام (1368) ایرانویچ، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
6- خرمشاهی، بهاءالدین (1374) ترجمه قرآن کریم، تهران: اتشارات نیلوفر.
7- یزدانپرست، حمید (1389) یاران ایرانی پیامبر (ص)، تهران: اطلاعات سیاسی اقتصادی، شماره 279 – 280، آذر ودی 89.
8- آذرنوش، آذرتاش (1348) واژههای فارسی در قرآن و تفسیر البیان شیخ
طوسی، یادنامه شیخ طوسی، بهکوشش محمدمهدی واعظزاده خراسانی، مشهد:
دانشکده الهیات
مطالب مشابه :
آب و هوای شهرستان داراب
البته محصولات باغی دیگر داراب نیز شهرت دارند مانند انار تنگ طه، خصوصاً انار شیرین شهوار که
روز شمار هفته اول جنگ تحمیلی
دلنوشته های طه فرزند در نفت شهر درگیری ادامه یافت و دشمن محاصره آن را تنگ تر كرد و بعد از
فهرست روستاهای استان فارس
تنگ حنا ; بسترم ; طشک ; گزین ; روستاهای دهدشتی(تنگ طه)- رکن اباد - روستاهای زرین
گاهی دلم برای خودم تنگ می شود!!!
دلم برای خودم تنگ شده است ومن این خود نفرین شده را چندگاهیست که در کوچه پس کوچه "طه ولی
سوره ی طه(ادامه)
قرآن - سوره ی طه(ادامه) و هر کس از یاد من دل بگرداند، در حقیقت ، زندگى تنگ[ و سختى ]
واژگان پارسی در قرآن
64- ضنک: (ب.گ تنگ) تنگ، باریک (طه/124) 65- عفریت: (ب.گ از آفرید) پری، جن (نمل/39)
برچسب :
تنگ طه