کنکور و تحصیل علم و دانش
در دوران تحصیل در دبیرستان (سالهای 64 تا 68) بین جوانان بجستان شعری رد و بدل میشد با این مضمون:<?xml:namespace prefix = o ns = "urn:schemas-microsoft-com:office:office" />
ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کاراند بچه جون درس نخون که دیپلماش بیکاراند
شاید بعضی دوستان بنده این شعر باورشان شده بود لذا دنبال درس و تحصیلات نرفتند و کار و کسبی برای خودشان دست و پا کردند. بعد از مدتی که گذشت همین شعر باز هم بر زبانها بود اما با این تفاوت که به جای کلمه "دیپلماش" "لیسانساش" نشسته بود. بنده در هیچ مقطعی و تحت هیچ شرایطی به این موضوعات باور نداشته و بهایی هم برای ان قائل نبودم. بعضیها هم بر این عقیده بودند که کاسب دارای مدرک از کاسب بدون مدرک بهتر کاسبی میکند لذا تمایل داشتند به هر قیمتی حداقل دیپلم بگیرند.
به قسمت نظرات آگهی دعوت به کار آقای دکتر حسینی توجه نمایید. آقای دکتر اعلام نیاز به نیرو با مدرک حداقل دیپلم نموده اند اما بر اساس نظر خودشان حدود 20 نفر لیسانس و 20 نفر هم کاردان در بین 100 نفر ثبت نام شده برای همکاری اعلام آمادگی نموده اند. توجه داشته باشید که کار مورد نظر دکتر از عهده یک دیپلم هم بر می آید لذا تحصیلکردگان ثبت نام شده بیکار هستند و گر نه یک تحصیلکرده برای کاری که یک دیپلم از عهده آن بر می آید تمایل نشان نمی دهد.
با توجه به مطالب پیش گفته باید چه پیشنهادی به داوطلبان کنکور و پشت کنکوریها داد که این روزها در اوج اضطراب و واهمه از نتیجه کنکور، آخرین تلاشهای خود را برای یاد گرفتن چند نکته کنکوری بکار میگیرند؟ اشتباه نکنید نمیخواهم بگوم که به آن شعر باور پیدا کرده ام. خیر چنین اتفاقی ابدا نخواهد افتاد چون یقین دارم که " اطلبوا العلم ولو باالصین" و" اطلبوالعلم من المهد الی الحد". به نظر شما چه اتفاق افتاده است که برای یک کار که یک دیپلم از عهده ان بر می آید در مدت کوتاهی 40 نفر تحصیلکرده دانشگاهی اعلام آمادگی مینمایند؟ چنین اتفاقات مشابهی بارها پیش امده اما مستندی ندارم لذا روی مورد گفته شده متمرکز شدم. برای مثال میگویند چند سال قبل در شهرداری تهران تعداد زیادی تحصیلکرده دانشگاهی برای انجام فعالیتهای خدماتی اعلام آمادگی نموده بودند که البته آنها را به هر دلیلی نپذیرفتند. بارها شنیده ام که یک تحصیلکرده دانشگاهی با عدم آشکار کردن مدرک دانشگاهی و فقط با ارائه مدرک دیپلم سر کار رفته است. نمونه هایی از این نوع فراوان است.
بعید نیست که وقتی پیشنهاد بنده را بخوانید اغلب بیرون آمدن نفس من از جای گرم را دلیل این پیشنهاد بدانید. اما باکی نیست هر چند خودم تمام این مراحل را گذرانده و به قول معروف خرمان از پل گذشته است اما اگر زندگی را شروعی دوباره ممکن بود خود چنین میکردم هر چند به گونه ای دیگر همین پیشنهاد را عمل نموده ام اما بعد از سالها، البته نیک گفته اند که ماهی رو هر موقع از آب بگیری تازه است. و صد البته اگر چنین پیشنهادی را قبل از دوره دانشگاه عملی میکردم امروز فردی به مراتب موفق تر بودم چراکه زمان زیادی را از دست نداده بودم.
راستی واقعا که وقت طلاست اما طلایی که اگر از ان استفاده نکنی زودی غیبش میزند.
سه سال پیش بود که به این نتیجه رسیده بودم که کاش فوق لیسانس نخوانده بودم. نه این که کار نادرستی است خیر بلکه به این دلیل که برای گذراندن دوره فوق لیسانس پیش نیازهایی را امروز لازم میبینم که آن زمان خود برخوردار از آنها نبودم. و اما امروز به یمن عملی کردن همین پیشنهاد هرگز حسرت گذشته را نمیخورم حتی دیروزم را، چون تلاش میکنم امروزم بهتر از دیروز باشد و فردایم بهتر از امروز و اتفاقا راز این پیشنهاد هم در این است که با اجرای آن ضمن رقم زدن آینده ای روشن پشیمانی از گذشته از وجود انسان رخت بر بسته و راه موفقیت در جلو دیدگان انسان مشهود میگردد.
و اما پیشنهاد به تمام مشتاقان کنکور و علاقمندان کسب علم و دانش
با یک محاسبه سر انگشتی از وقتی که اختصاص به مطالعه کتب دبیرستانی و کمک درسی و تست و ... داده تا از سد کنکور عبور نماییم به این نتیجه خواهیم رسید که حد اقل 1300 ساعت (شبانه روزی 4 ساعت طی یک سال) از عمر خود را صرف مطالعه ای کرده ایم که کاربرد ان فقط در روز کنکور بوده است. مگر نه این است که با هدف تست زدن و سرعت عمل در این راه به دنبال نکات کنکوری هستیم و کمتر به محتوا و چرایی جواب سوالات فکر میکنیم؟ از اضطراب ها ، ترسها وخستگیهای مفرط قبل از کنکور که بگذریم مغز خود را انباشته از معلومات نه چندان مفیدی نموده ایم که تازه احتمال به ثمر نشستن آن 20 درصد است که باز قبولی در رشته مورد دلخواهمان بستگی خواهد داشت به سطح نمره مان. به عبارتی حد اقل1300 ساعت وقت خود را صرف رسیدن به یک هدف نه چندان عالی و با احتمال موفقیت 20 درصد نموده ایم.
حال بیایید فرض کنیم که همین 1300 ساعت را قبل از ورود به عرصه رقابت نفس گیر کنکور، به مطالعه کتابها و متونی، تماشای فیلمهای آموزشی و شنیدن نوارهایی اختصاص دهیم که ما را در خود شناسی، خداشناسی، خودباوری، ارتقاء روحیه هدف مدار، افزایش اعتماد به نفس ، شناخت هنجارها و ناهنجارهای وجود خویش و در نهایت شناخت ظرفیت و توان بالقوه خود که خداوند در وجودمان بودیعه گذاشته است کمک و یاری نماید.
فکر میکنید با این کار در حق خود چه کرده ایم؟
با این کار شالوده و اساس شخصیت وجودی خویش را با قویترین مصالح بنیان نهاده ایم که این شالوده و اساس، قابلیت ایجاد بنای بسیار بزرگی بر روی خود را داراست که آن آینده کار و زندگی خودمان است و تحت هیچ شرایطی بنای ساخته شده روی خود را متزلزل نخواهد نمود. و چنانچه در مسیر ساخت این بنا دچار اشتباهی هم شویم به یمن وجود شالوده و اساس محکم و استوار راه اصلاح هموار بوده و میتوان بخشهای نادرست بنا را از نو ساخت. به عبارتی در کار و زندگی و شکستها و موفقیتها نگاه معطوف به درون خواهیم داشت تا نگاه معطوف به بیرون. تصور کنید اگر کسی عامل تمام ناکامی هاو بدبختیهای خود را در خارج از وجود خودش جستجو کند چگونه میتواند دوباره کمر راست نماید و به حرکت ادامه دهد؟ اما اگر اشکال را در خود جستجو کند قطعا راه حل را هم در خود جستجو کرده و با این کار قطعه ادامه راه را با قاطعیت و استواری بیش از پیش ادامه خواهد داد.
حال مگر غیر از این است که فعالیت ما برای شرکت در کنکوری نفس گیر برای شروع ایجاد بنای کار و زندگی مان است. خب اگر شالوده و اساس این بنا سست باشد همان ابتدای کار هر چند که سد کنکور را هم با موفقیت رد کنیم دچار لغزش و شکست خواهیم شد. و برعکس اگر بنیانی قوی برای زندگی تدارک ببینیم نه تنها مراحل بعد از کنکور که سد کنکور را به راحت ترین شکل ممکن پشت سر خواهیم گذاشت و بعد از فراغت از تحصیل نه تنها به دنبال میزی برای نشستن پشت آن و طلب روزی از ورای برای سیر کردن شکم خود و متعلقین خود نخواهیم بود که دیگران را در مسیر یافتن کار مناسب یاری خواهیم نمود به عبارتی به جای یک بیکار دونده جویای کار یک کارآفرین خواهیم بود.
شما را به عالم رویا بردم و شاید با انگ ایده آلیسم و رویا پردازی و خیال بافی به بنده برگردید جای اولتان اما بدانید که ظرفیتهای عظیمی در وجودتان نهفته است، قدرت و توان بالقوه شما کمتر از انیشتین و ادیسون و حسابی و... نیست. فقط باید کشفشان کنید و راه کشف اینها هم جز در عملی نمودن پیشنهاد مذکور نیست. اگر جزء کسانی هستید که این مسیر را رفته اید یا میروید و یا قصد دارید بروید خوشابحالتان و اگر آن را یک خیالبافی میدانید سعی کنید شما هم اینچنین خیالبافی و رویا پردازی کنید مطمئن باشید در عالم واقعیت به چیزهایی دست خواهید یافت که آن خیالبافیها و رویا پردازیها را قانون موفقیت خواهید نامید.
توجه داشته باشید پیشنهاد سختی نبود حتی اگر نمیپذیرید حد اقل امتحان کنید نه اینکه درس و کنکور را یک سال کنار بگذارید بلکه روزی یک چهارم وقت اختصاص داده شده به مطالعه را به اجرای پیشنهاد اختصاص دهید و بقیه را برای کنکور بخوانید. با این روش مطمئن باشید عدم قبولی در کنکور برایتان سخت نبوده و آن را شکست تلقی نخواهید کرد چه بسا احتمال موفقیت شما چند برابرخواهد شد چون اضطراب و ترس نخواهید داشت. معمولا ترس و اضطراب مفرط کنکور ناشی از احتمال عدم قبولی است. خب اگر این مهم برایتان حل شده باشد چه جای ترس و اضطراب.
در کتابی می خواندم که هوندا موسس شرکت خودرو سازی هوندای ژاپن به کسب علم و دانش برای افزایش دانش فنی خود و نه برای گرفتن مدرک خیلی همت می گماشت. لذا در چند دوره دانشگاهی بدون حضور در جلسه امتحان و تلاش برای گرفتن مدرک شرکت کرد. او معتقد بود باید امتحان حود را در حیطه کار و حرفه خود بدهد که البته چنین کرده و قبول هم شد. او اعتقاد داشت مدرک ارزشی کمتر از یک بلیط سینما دارد چون با بلیط سینما میشود یک فیلم تماشا کرد اما با مدرک تحصیلی حتی نمیتوان وارد عرصه زندگی اجتماعی شد.
قدر مسلم هوندا پیشنهاد سوم بسته اهدایی آیکیس را که در معرفی کتاب"هدایایی از آیکیس" خدمت خوانندگان محترم عرضه داشتم جدی گرفت و دانش را برای دانش آموخت که پیشرفت خود را نیز با این کار تضمین نمود. اما آیا آموختن برای کسب مدرک همیشه به پیشرفت می انجامد؟ البته اگر پیشرفت دست یافتن به نان بخور و نمیری باشد البته جواب ممکن است مثبت باشد اما آیا پیشرفت های چشمگیر را تضمین مینماید؟ نگارنده این سطور تحصیل علم و دانش با هدف گرفتن مدرک را نوعی خود فریبی می داند تا تلاش برای پیشرفت.
در پایان باید متذکر شوم که اینجانب با مدرک گرفتن مخالف نیستم بلکه هدف گرفتن مدرک در تحصیل علم را نمیپسندم چرا که کسی که علم و دانش داشته باشد براحتی مدرک میگیرد اما آیا کسی که مدرک دارد میتواند ادعای داشتن علم و دانش نماید؟ چه بسا اگر هوندا امتحان میداد چند مدرک دکترا هم میتوانست بگیرد اما انچه به پیشرفت او کمک کرد علم و دانش او بود.
سعی کنیم در دانشگاه علم و دانش را به خاطر افزایش معلوماتمان دنبال کنیم مطمئنا مدرک را دودستی تقدیممان خواهند کرد.
مطالب مشابه :
ثبت نام کنکور آزمایشی هنرستانهای فنی و حرفه ای و کار دانش
آموزش متوسطه میبد - ثبت نام کنکور آزمایشی هنرستانهای فنی و حرفه ای و کار دانش -
کنکور و تحصیل علم و دانش
کنکور و تحصیل علم و دانش - شده بود لذا دنبال درس و تحصیلات نرفتند و کار و کسبی برای
کنکور
با کنترل زمان باقی مانده فرزندمان تا کنکور و دانش آموز است محدود و کار و مطالعه سبب
دانلود دفترچه کنکور فنی و حرفه ای و کاردانش دولتی سال 1391 /دفترچه راهنمای ثبت نام
ارائه مشاوره مورد نیاز به مخاطبان به ویژه دانش آموزان و کنکور فنی و حرفه کار در پایان
دانش آموزان سال سوم - داوطلبان 94
دانش آموزان سال کمک به داوطلبان کنکور (که من خودم تستهای نشر الگو رو کار میکردم قواعد
سوالات یک دانش آموز کنکوری
نرسیدهام چه کار کنم؟ برای یادگیری و کسب دانشآموز کنکور به طور کامل
۵ راه کار و قانون موفقیت در کنکور
۵ راه کار و در کنکور و علمی و تخصصی مناسب برای رشد و ثبات هرگونه دانش
۵ راه کار و قانون موفقیت در کنکور
۵ راه کار و قانون موفقیت در کنکور ۵ راه کار و دانش گام بر نمیدارد. و برای
دانلود کتاب های رشته برق صنعتی فنی و کاردانش
هنرستان کار و دانش شهید نجات بخش منابع کنکور و نمونه سوالات
برچسب :
کنکور کار و دانش