نقاشی - 1

در سلسله نوشتارها در خصوص نقاشی می‌خواهم شما را با دنیای فراموش شده این هنر (البته در جامعه ما) آشنا کنم . لذا از مطالب ساده و مبنایی هنرهای تجسمی آغاز کرده و در آتی نیز به نحوه توجه و نگاه به نقاشی و شیوه تحلیل درست آن خواهم پرداخت. تمنا دارم مرا از دیدگاه‌ها و نظرات و سلایق هنری خود محروم نفرمایید.

مبانی هنرهای تجسمی:

1.       عناصر بصری: نقطه، خط، سطح، رنگ، شکل، بافت، اندازه، تیرگی-روشنی

·         نقطه- چیزی که دارای رنگ، تیرگی یا روشنی، اندازه و گاهی جرم باشد . در عین حال ملموس و قابل دیدن است.

·         خط- حرکت یا شکل ممتد خواه بدون ضخامت و به صورت مجرد و خواه با داشتن ضخامت و برجستگی.

·         سطح- شکلی دارای دو بُعد.

·         حجم- چیزهایی که داری سه بُعدِ طول، عرض و ارتفاع یا عمق باشند.

·         نقش برجسته- که از یک سو بسته و محدود است به حجمی گفته می‌شود که در آن اشیاء و پیکره‌ها کم و بیش برآمده از سطح به نمایش درآمده باشند.

·         شکل- معادل واژه فرم (Form) است که به طور کلی، شکل هم به سطح دو بعدی و هم به حجم و هم به نمایش تصویری اشکال و حجم‌ها گفته می‌شود. از نظر قیافه یا حالت، شکل‌ها یا هندسی هستند یا ساده. چند روش ابداع شکل‌های جدید از شکل‌های ساده:

-    برداشتن قسمت یا قسمتهایی از یک شکل ساده هندسی

-    ترکیب و یا کنار هم قرار دادن چند شکل ساده

-    برش دادن و یا شکستن اشکال ساده و ترکیب مجدد آنها

·         بافت- هر شیء و یا هر شکلی دارای ظاهر خاصی است که به آن بافت گویند. درک بافت از یک طرف به کمک حس لامسه و از طرفی به کمک احساس بصری میسر می‌شود. انواع بافت:

-    بافت‌های تصویری- معمولاً شبیه‌سازی شده از اشکال و اشیاء طبیعت به صورت واقع‌نما است که با دیدن آن‌ها احساسی را که قبلاً از طریق لمس کردن تجربه کرده‌ایم مجدداً در ما بیدار می‌شود.

-    بافت‌های ترسیمی- به روش‌های گوناگون تجربی و برای ایجاد تاثیرات خاص بصری به وجود می‌آیند.

2.       نیروهای بصری: تعادل، تناسب، هماهنگی، کنتراست

·         تناسب- بر رابطه مناسب میان اجزاء با یکدیگر و با کل اثر دلالت می‌کند. از دلایل زیبایی اثر هنری وجود تناسب میان رنگ‌ها، خط‌ها، سایه-روشن و شکل آن است.

·         تعادل- وجود هماهنگی میان کارکردهای بصری عناصر مختلف اثر هنری و چگونگی ترکیب آنها نسبت به محور افقی و عمودی آن اثر. انواع تعادل:

o  تعادل متقارن- همه چیز نسبت به محورهای افقی و عمودی که از وسط اثر عبور کرده سنجیده می‌شود.

o  تعادل غیرمتقارن- ایجاد تعادل بر اساس فاصله شکل‌ها و عناصر نسبت به محورهای افقی و عمودی وسط کادر.

·         کنتراست- به معنای تضاد، تباین و کشمکش متقابل میان عناصر و کیفیت بصری.

·         حرکت- به معنای تغییر و جابجایی در مکان و زمان

·         ریتم (ضرب-آهنگ)- تغییر و حرکت عاصر بصری در فضای تجسمی. به عبارتی تکرار منظم و متوالی یک عنصر تصویری ضرب-آهنگ بصری به وجود می‌آورد. انواع ریتم:

o  تکرار یکنواخت- یک تصریر به طور یکنواخت و متوالی تکرار می‌شود.

o  تکرار متناوب- تکرار با تغییرات متناوب متنوع می‌شود برای ایجاد انتظار در مخاطب برای پیگیری تکرار و ادامه ریتم.

o  تکرارا تکاملی- یک تصویر و یا یک عنصر بصری از یک مرتبه و حالت خاص شروع می‌شود و به تدریج با تغییراتی به وضعیت و یا حالت تازه‌تری می‌رسد.

o  تکرار موجی- با استفاده از حرکت منحنی سطوح و خطوط بوجود می‌آید و از نوعی تناوب هم برخوردار است.

·         ترکیب- سامان بخشی به یک طرح و اثر تجسمی با ترکیب عناصر بصری و اجراء آن که عاملی برای نشان دادن و بیان ذهنیت هنرمند است. عوامل مؤثر در ایجاد یک ترکیب موفق بصری:

o  وجود کادر

o  وجود تعادل بصری

o  وجود تناسب و هماهنگی میان عناصر مختلف یک ترکیب

o  وجود رابطه هماهنگ اجزاء با کل و با موضوع اثر

انواع ترکیب:

o  ترکیب قرینه- شکل‌ها و عناصر اصلی ترکیب با توجه به محورهای افقی، عمودی و مورب که کادر را به دو قسمت مساوی تقسیم می‌کنند در کادر ساماندهی می‌شوند.

o  ترکیب غیر قرینه- شکل‌ها و عناصر اصلی ترکیب نه بر اساس محورهای افقی، عمودی و مورب وسط کادر، بلکه بر اساس ارزش‌های بصری خودشان (رنگ، تیرگی، روشنی، بافت و بزرگی شکل و جهت) در کادر قررار می‌گیرند.

·         فضا- دربرگیرنده شکل‌ها و روابط میان عناصری است که آن آثار را بوجود آورده‌اند.

انواع فضا:

o  سه بُعدی- برای نمایش آن به روی سطح دو بعدی از سه‌بعدنمایی (پرسپکتیو) و تجسم عمق و دوری و نزدیکی استفاده می‌شود. با استفاده از: تغییر اندازه، تغییر رنگ و تغییر وضوح.

o  دو بعدی- بدون قصد واقع نمایی از طبیعت با استفاده از تغییر اندازه، تغییر تیرگی یا رنگ، شفاف‌نماییو روی هم قرار گرفتن اشکال، تغییر وضوح و بافت شکل‌ها و ترسیم یک شکل از چند زاویه مختلف و یا تغییر شکل دادن آن.

o  فضای همزمان- تلفیقی از فضاسازی واقع‌نما و دو بعدی

o  فضای وهمی- ایجاد فضای وهمی و غیرواقعی

3.       دیدن: واکنش طبیعی عضو بینای به نور است که در شرایط مساعد به طور خود به خودی انجام می‌‌گیرد.

4.       نگاه کردن: نگاه کردن یک رویداد ارادی است و نوعی جست و جوی بصرص محسوب می‌شود.

5.       کادر: کادر یا قاب تصویر محدوده‌ی فضا یا سطحی است که اثر تجسمی در آن ساخته می‌شود. انواع کادر: مربع، مستطیل، دایره، بیضی، مثلث، یا تلفیقی از این اشکال.

کارکردهای کادر: - محصور و محدود کردن اثر و انرژی بصری آن در گرایش از درون به بیرون. – کنترل انرژی‌های بصری بیرونی در اثرگذاری به درون کادر.


مطالب مشابه :


نقاشی برای کودکان استثنایی

فعالیت های نقاشی برای کودکان داخل کادر نقاشی با مداد،خط های منحنی اتفاقی رسم کنند سپس




نقاشی آزاد

امروز براتون چند تا کادر گذاشتم که میتونید موقع نقاشی آزاد اونا رو در اختیار بچه ها قرار




کادر چیست ؟

انرژی های بصری که از درون کادر سرچشمه می گیرند و پس چگونه است که نقاشی های کودکان را ناب




ترکیب بندی در نقاشی

دغدغه های یک دانشجوی است که به نظر من قابل مقایسه با کادر در نقاشی های غیر




ویژگی های نقاشی ایران زمین

در این نقاشی ها انسان و طرح های اصلی در مرکز اثر و در هرگوشه و طرف کادر نقاشی های حاشیه ای و




مفهوم کادر در طراحي

هنرهای تجسمی،طراحی،نقاشی ٰٔگرافیک،معماری - مفهوم کادر در طراحي - آموزش هنرهای تجسمی




عناصر بصری(نقطه،خط،سطح،حجم)

موقعیت های مختلف نقطه: بسته به این که نقطه ی بصری در کجای کادر قرار گرفته باشد، موقعیت های




شنایی ابتدایی با تناسب،تعادل و کادر، در هنر های تجسمی

آشنایی ابتدایی با تناسب،تعادل و کادر، در هنر های تجسمی تناسب عناصر بصری ظرفیت آن را دارند




نقاشی - 1

دويدن - Running - نقاشی نسبت به محورهای افقی و عمودی وسط کادر. بر نقاشیهای مهسا




نمونه کادر

تجربه های آموزشی قرآنی - نمونه کادر - - تجربه های آموزشی کادر و حاشیه, ابزار کار, نقاشی




برچسب :