اعمال فشار و استرس در مدارس از تنبیه بدنی مشکل ساز تر است !

اعمال فشار و استرس در مدارس از تنبیه بدنی مشکل ساز تر است !

 

فیلم مستند  مشق شب  در تاریخ 14 تیر ماه 87 از برنامه صد فیلم شبکه 3 سیما پخش گردید .  آقای عباس کیا رستمی  کار گردان – علی رضا زرینی تهیه کننده – خانم شعله دولت آبادی محقق این فیلم بوده اند . و درسال 1366  در دبستان معصومی تهران فیلمبرداری شده است .

 

         چقدر زیبا بود ! وقتی فکر می کنیم می بینیم  فکر انسان های فهیم  دست اندر کار تهیه این مستند در سال 66 یعنی 21 سال پیش  واقعا  بزرگ و شاید 40 سال جلوتر  از بقیه بوده است   . و چقدر اون پدر دانش آموزی که مدتی در خارج بود و چیزهایی می دانست ، خوب حرف زد کاش می شد آنها را پیداکرد و  دستشان را بوسید و یا به نحوی تقدیر کرد .   

        یادم هست که یک تحقیق در مورد جهان سوم دیدم( منبع دقیقش یادم نیست ولی یه جوری ربط داشت به رد یا اثبات  تئوری نیاز به موفقیت اقای مک کله لند ) که ایران هم به عنوان نمونه بزرگ جامعه آماری و  تحقیقی آن   بود  نتایج آن  جمعا در این رابطه هاست  :

   یکی از عوامل مهم عدم نیاز به موفقیت و پیشرفت ، و از دلایل عقب ماندگی فکری و اقتصادی  کشور ایران ، ترسو بودن نسبی والدین ، حمایت بیش از حد مرضی از کودکان توسط والدین امروزی  و استرس و اضطراب  زیاد والدین امروزی ( کودکان دیروز) و فرزند محوری در زمان حال ایران  ، بر می گردد به فشار های بسیار زیاد معلمان دوره های ابتدایی و راهنمایی در نسل پیش ! ( مراقب باشیم در زمان حال، این فشار ها در قالب ها و به انحاء دیگر مشکل ساز نشود)

 

          affliat%20chek.gifکجا رفت ثمره  آنهمه فشار و استرس و اضظراب؟ مدیران و ناظم ها ومعلم های عزیز دیروزی باید  پاسخگو باشند ( البته شاید تقصیر از برنامه ریزان  تعلیم و تربیت بوده باشد )  ولی نیروی خط مقدم  این اضطراب انگیزی معلمان بوده اند .چرا اینقدر فشار ؟ آیا آن صحنه ها با  صحنه شکنجه تفاوتی داشت ؟ جایی که یک کودک کلاس اول با آن حالت مظلومانه و گریه  از ترس  تنبیه شدن برای مشق و تکلیف ( که امروزه  رونویسی دارای ارزش بسیار کم آموزشی می باشد ) نزدیک بود سکته کند . واقعا ساختگی نبود این کار با ارزش  و مستند بود . در مصاحبه با یکی از دانش آموزان کلاس دوم یا اول می گفت من آرزو دارم یک روز مهندس کامپیوتر شوم ، در حالی که گریه می کرد و می لرزید چون مشق شب گذشته را ننوشته بود و باید احتمالا تا دقایقی دیگر مورد زجر و شکنجه معلم خود در کلاس قرار می گرفت ! آن یکی می گفت می خواهم مهندس  کمیته شوم و بروم معتادان را بگیرم و فلانی را بزنم !  و هیچ کدام معنی تشویق را نمی دانستند و لی خود را کاملا " مستحق تنبیه آن هم از نوع نمره بد و کتک  می شمردند و با حالت مظلومانه و گریه می گفتند من باید تنبیه شوم ! به نظر یکی از آنها  تا دوستش عباس کنارش نمی ایستاد حاظر به پاسخگویی و مصاحبه نبود  چرا که از همان اوایل توسط معلم و والدینش  ترسو بار آمده بود و صد البته او بیگناه بود و کودک و ضمیر ی پاک اما  با قدرت روی ضمیر او حک شده بود ( توسط آقا یا خانم معلم ) ، تو باید تنبیه شوی ، تو گناه کاری ، تو نمی توانی پیشرفت کنی ، تو آدم قابل طرحی نخواهی بود ، اول باید تنبیه بشی زیرا تشویق معنی ندارد و  به همین ترتیب  ثمره آن بی عدالتی های ظریف می شود این : پدر و مادرانی ضعیف در امروز که باید لقمه نان و پنیر فرزند ابتدایی و راهنماییش را هم بگیرد و لازم بود در دهانش بگذارد و بند کفش و جمع و جور کردن وسایل هم کار مادر است ، پدر بیچاره هر روز باید جلو در مدرسه مثل لبو  سرخ و داغ شود  آن هم با ماشین !  تا فرزندش بیرون بیاید ، اگر یک روز دنبال دردانه خود نروند  دلشان می تپد و اضطراب می گیرند و دلخور هستند  و گاهی وقت بر اثر دیدن نمره کمتر از 19 دلبند خود  به یکباره بعضی از مادران لوس  و  ننر ( نو نور ) بیهوش هم می شوند چرا که فرزند  خانم همسایه  یا فرزند فلان فامیل نمره اش 20 شده است ! و او با این کار آبروی چند ساله مادر جانش را برده است ! اینها از کجا آمده آیا همه والدین نسل پیش این جور بودند ؟ مسلما " نه در کوران  فشار های زندگی دور از تمدن و شهر نشینی فجیع امروزه و انواع وسایل ارتباطی  هر کسی می توانست گلیم خود را از آب در بیاورد و لی امروز چی ؟  باید گفت خدا به داد نسل بعد برسد ...

            والدین نسل بعد  یعنی همین دانش آموزان امروزی ، افرادی راحت طلب ، خواهان حمایت و سلطه ،وابسته به دیگران ، عدم اعتماد به نفس ، گرفتار دست پدرو مادر برای نمره 20 ،گرفتار دست معلم برای حفظ کردن و پاسخ دادن در شرایط بسیار منفی و تحت فشار ، گرفتار دست خرید موبایل و فیلم های ویدیو و کلیپ های موبایل و شلوار و لباس های مد روز  و مدل های مو ی سر جدید و  اینجوری ، اتاق خواب جدا و طبقه ساختمان جدا ، پول تو جیبی بیشتر از پدر ،خود را مستحق داشتن موتور و ماشین سواری، کسی حق ندارد درب اتاقش را باز کند زیرا دلش خواهد شکست ،آزاد برای رفتن به مسافرت با دوستان به شمال و جنوب کشور تا آنجا هر غلطی که دلش خواست بکند و فردا ممکن است تزریقی و مشروبی و بد کار از آب دربیاید و یا سر از پاسگاه در بیا ورد  و کلا کسی حق نداشته باشد به وی بگوید روی چشمت ابرو ست ! و ....  یکی از دلایل علافی نو جوانان و جوانان امروزه  علا وه بر فن اوری های پیشرفته و الگوهای غلط  فیلم های داخلی و خارجی ، همین والدین هستند  که توصیفشان شد  اما ....

     affliat%20chek.gifسوال این است : آیا امروزه این صحنه ها  در مدارس ما تکرار نمی شود ؟ آیا به جای رونویسی اجباری از اول کتاب تا آخر ، ابزار های مشابه وجود ندارد ؟ چرا  دارد  ، یکی از آنها این است که هر جلسه معلم درس بپرسد  یا هر جلسه که حالش خوش نباشد بیاید و  گیر بدهد که از اول کتاب  از تمام بچه ها درس می پرسم ! مسلم است که همه آمادگی ندارند  پس آنگاه  قلع و قمع خواهند شد !  و یا یک روز معلم به کلاس بیاید و در اثر  دعوایی که در بیرون کلاس داشته یا کسری احترام به وی یا مشکلات مالی و غیره ، عصبانی و  گرفته باشد  پس آنگاه با ابزار نمره بیافتد به جان بچه ها و درس بپرسد .  آنهم در کجا ؟ محل مجازات یعنی  پای تخته روبروی دانش آموزان دیگر ! آنهم کودک و نوجوان بیچاره  در حالی که دست و پایش می لرزد  ، خنده های معنی دار دوستان مزاحمش هم اضافه شده و  نمره تک دفتر نمره نیز جلوی چشمش ظاهر می شود و نهایت .... شاید برای اعمال مقررات و تنبیه به دفتر اعزام شود درست به سبک زمان  شادروان  ناصرالدین شاه قاجار ! واقعا وای بر حال نسل بعدی ما . ما واقعا چه تفاوتی داشته ایم با 21 سال پیش و چه تفاوتی داشته ایم با 100 سال پیش ! من خودم یاد دارم در دوران ابتدایی شلنگ و چوب ملزومات اصلی معلم بود و در زمستان سرد بچه ها را در حیاط می انداختند و بر دست و پایشان می زدند به سبک شکنجه نازی ها ! و حتی برخی از دانش آموزانی که قرار بود تنبیه شوند باید خودشان می رفتند  داخل باغ  کنار مدرسه و چوب تر مخصوص خود را از درخت بکند و بیاورد و آماده اعدام  شود !آیا از نظر شما تنبیه بدنی برای یک دانش آموز ابتدایی و راهنمایی با ترس اعدام تفاوت زیادی دارد ؟

   کاش نسل فعلی هم مقداری کم لطفی نمی کرد و قدر این آزادی نسبی را در مدارس می دانست حداقل تنبیه جسمی به طور عام کم شده آنهم از ترس پاسگاه و دادگاه و دیه ! نه تماما "  از ترس  عمل نکردن به روش های اصولی تعلیم و تربیت ! ( خانواده های امروزی معمولا با این برخوردهای ناجور  عصبانی شده و به دادگاه شکایت می کنند .

 

 affliat%20chek.gifبه نظر من باید :

پرسش  در پای تخته  برداشته شود

پرسش اجباری برداشته شود

هر جلسه پرسش بر داشته شود

هر جلسه  دانش آموز وظیفه دارد از اول تا آخر کتاب  کاملا آماده باشد ، حذف شود .

ابزار نمره برای ترساندن بچه ها باید حذف شود

محیط مدرسه پر از نشاط و شادی گردد  تا رغبت برای رفتن به مدرسه بیشتر باشد

اگر قرار است معلم امتحانی بگیرد جلسه پیش با بچه ها قرار بگذارد و صفحات را مشخص کند ( مچ گیری نکند)

برخلاف مدارس پیشرفته ، در مدارس حتی الا مکان کمتر از حرفی از مرگ و نیستی و نابودی و آتش و عذاب زده شود ، و به جای آن روحیه نشاط و شادی بیشتر شود .

به جای کلاس آموزش ضمن خدمت ( در قالب امتحان و روخوانی و تست از  کتاب از معلمان  ) دارای امتیاز بی ارزش  ، دوره هایی برای یاد آوری عدم فشار و استرس بر دانش آموز بر گزار شود  تا یکبار دیگر معلمان و دبیرا یادشان بیاید  که در روش های آموزشی خطا نکنند

        البته با این حرف ها سر خود را به درد می آوریم چون تا 20 سال آ ینده  تمام مدارس حضوری در ایران تعطیل می شود و فقط آموزش و پرورش در منزل افراد و پای کامپیوتر ها ( کامپیوتر حرف ضد دینی ملی  می باشد  معذرت می خواهم رایانه! ) آموزش خواهند گرفت .

         اما آلان باید فکری کرد در این چند سال باقیمانده از عمر آموزش و پرورش منسوخ فعلی باید  یک دوره کامل تغییر روشهای اعمال مقررات سخت گیرانه و تنبیه مابانه  برگزار گردد و همه معلمان به ان ملزم شوند که به هیچ وجه از نمره برای  سرکوب و سکوت دانش آموز استفاده نکرده و روش بدتر اینکه به خاطر لجبازی معلم با دانش آموزان   نگوید هفته بعد پرسش از تمام درس ها به عمل می آید یا دوره می کنیم ! ووقتی اعتراض کنی می گویند  دانش آموز باید  همیشه آماده باشد  همیشه بتواند 20 بگیرد و پاسخ دهد ! مگر ما جان نداشتیم ! باید 30 عدد شلنگ در دست راست و 30 تا در دست چپ هر روز سهمیه مان بود !  و جالب است با نادانی تما م بر خی می گویند یادش به خیر همان دوران بهتر از الان بود  چه وقت  دانش آموز می توانست در برابر  معلم حرفی بزند ؟! ( یعنی به نوعی طرفداری کردن معلم ها  از روش های شکنجه  گوانتانامو و نازی ها ! ) و تازه برخی والدین کم سواد و نا آگاه به مدارس مراجعه کرده و میگویند : آقای مدیر  شما اختیار سر این بچه را دارید  تا می توانید کتکش بزنید و آدمش کنید !

             یه موقعی حدود 10 سال پیش  در خبر ها دیدیم که در آمریکا در یک مدرسه  آوردن  هر نوع خودکار و مداد قدغن است !  و  شاید عده ای  تصور می کردند  آمریکائی ها  چقدر نادان هستند روش های  جدید آموزشی را نمی دانند !  ولی این روزها پی میبریم که کار درست را آنها کرده اند ، زیرا دانش آموز را مجبور می کنند به جای ساکت نشستن در کلاس  برود و در آزمایشگاه تحقیق کند و با  دوربین و میکروسکوپ و غیره کار کند و یا نمایش و سرود اجرا کند و هزاران کار دیگر که در ایران توسط همین معلم های علامه دهر ! به عنوان ضایع شدن زمان آموزش پنداشته می شود . پس همین معلم بیاید جواب دهد که  اگر 3 ماه بعد از سال تحصیلی از هر دانش آموز امتحان بگیرند ایا 10 خواهد گرفت ؟

      البته و صد البته کدامیک از خوانندگان این مطلب  متن کتابهای 2 سال پیش خود را کاملا حفظ هستند ؟ کجا می رود آنهمه معلومات حفظی و بدرد نخور که هیچ گاه از حالت انتزاعی خارج نمی شود و کلا " کارایی چندان ندارد ؟ 

 

affliat%20chek.gif پس یک نتیجه کلی بگیریم :

        اعمال فشار بر دانش آموزان برای پرسش و نمره و دقت و سکوت صرف  هیچ فایده ای نخواهد داشت  و جز بر افزایش افراد مضطرب و  افسرده  در جامعه که در معرض تزریق و خود کشی و مواد مخدر و قرص  خواهند بود ، هیچ کمکی نخواهد کرد !

چرا دختر ها و پسر های  امروزه در اینترنت  فقط  دنبال  دوست دختر و دوست پسر و همسریابی و عکس ها ی دختران و پسران زیبا و دوربین مخفی و تصاویر موبایل  و ..  می گردند و کسی از آنها یا والدینشان به فکر انتقاد از شیوه های آموزش و پرورش و  تربیتی جدید نیست ؟ مسلم است که تحولات زمان زیادی را می طلبد و هر تحول به سادگی توسط یک وزیر  به وجود نخواهد آمد  و یک نفر در این راستا مقصر یا موفق نیست اما  ، مسئولان محترم وزارت آموزش و پرورش و مدیران کل آموزش و پرورش استانها و مسئولین آموزش شهرستان ها باید  در رسیدگی به این موضوعات  جدی تر باشند و نگذارند اشتباهات گذشته باز هم تکرار شود ، کاش بازرس های محترم نیز فقط از معلم و مدیر نمره نخواهند و معلم یا مدیر را زیر فشار نگذارند که پس چرا در دفتر نمره ، نمره دانش آموزان زیاد نیست ، چرا پرسش کم شده است ؟ چرا فعالیت ندارید ؟ چرا و چرا و چرا ... به جای اینها بروند ببینند  چند بار آزمایشگاه رفته ؟ چند بار کار عملی انجام شده ؟ چند بار به گردش علمی رفته اند  چند بار  مراسم شاد در مدرسه اجرا شده  چه فعالیت هایی برای تغییر روحیه دانش آموز انجام شده  و ایا دانش آموز رغبت دارد بیاید مدرسه یا نه  اگر نه چرا و عوامل را بررسی کنند ، همه معلمان و مدیران می دانند ( و اگر نمی دانند    نباید این پست های مهم را اشغال کنند ) آمار خود کشی جوانان و نوجوانان در خرداد ما ه هر سال رو به افزایش می رود البته فقط آنهایی که پایشان به بیمارستان و اورژانس کشیده می شود را می گویم  ،  آمار واقعی خیلی بیشتر از این حرفهاست زیرا والدین برای اینکه آبروی چند ساله شان از دست نرود  شروع می کنند هزار کوفت و زهر مار به بچه خود می دهند تا بالا بیاورد و  کارش به بیمارستان نکشد ! یا ....

      راستی اگر کسی سراغی از  فیلم مستند مشق شب داشت  من رو در جریان بزاره .   متاسفانه من با سرچ در اینترنت هیچ کدام از اون عزیزان را پیدا نکردم تا حداقل یک تشکر  خشک و خالی داشته باشم و یه جوری فیلم رو دریافت کنم تا مورد استفاده افراد دیگر  قرار بگیرد. 

  با تشکر  ، نظری داشتین ایمیل بزنید  به این آدرس در یاهو دات کام    ali_soop(برای در امان ماندن از شر  تبلیغات اینترنتی که به ایمیل ها ارسال می شود  آدرس با اتسان نوشته نشده است و خودتان وارد کنید )  مطلب از وبلاگ بیجار13

**************************

آثار سوء تنبیه در مدارس نباید نادیده گرفته شود ! تنبیه فقط به تنبیه بدنی اطلاق نمی شود!
شيرزاد عبداللهي
آدم بزرگ ها، عدد و رقم دوست دارند. وقتي با آن ها از دوست تازه يافته اي حرف مي زنيد هيچ وقت درباره مطالب اساسي چيزي از شما نمي پرسند. هيچ وقت به شما نمي گويند: آهنگ صدايش چطور است؟ چه بازي هايي دوست دارد؟ آيا پروانه جمع مي كند؟ بلكه مي گويند: چند سالش است؟ چند برادر دارد؟ وزنش چقدر است؟ آن وقت است كه خيال مي كنند او را شناخته اند.» همه آدم بزرگ ها زماني بچه بوده اند. اما دنياي كودكي را به ياد نمي آورند. اگر به آنها بگويي: «من يك خانه قشنگ از آجر گلي رنگ ديدم با گل هاي شمعداني لب پنجره هايش و كبوترهايي روي پشت بامش» آنها نمي توانند اين خانه را مجسم كنند. بايد به آنها بگويي من يك خانه صدهزار فرانكي ديدم تا آنها با صداي بلند بگويند: چه قشنگ! آدم بزرگ ها نقاشي، قصه شاه پريان، راز و مرز ستاره ها و جنگل هاي كهن را ديگر نمي فهمند.
آنها دنبال چشم و هم چشمي، جمع كردن مال، خودپسندي، قدرت، دستور دادن و اطاعت از دستور هستند. من از تصور اينكه اگر «شازده كوچولوي» قصه آنتوان دو سنت اگزوپري در سال ۱۹۴۳ پس از عبور از شش سياره، به جاي صحراي آفريقا در حياط يكي از مدارس ما فرود مي آمد بر خود مي لرزم. تصور كنيد با ناظم تركه به دست مدرسه كه نگاه تند و جستجوگر او لرزه بر اندام هر كودكي مي انداخت روبرو مي شد و در پاسخ به اين سئوال ناظم كه: «تو اينجا آمده اي چه كار؟» مي گفت: «در سياره ام با يك گل ميانه ام شكرآب شده» .
ناظم جلو همه دانش آموزان او را به چوب و فلك مي بست تا ديگر از اين حرف هاي عجيب و غريب نزند. موهاي بلند او را با قيچي راه راه مي كرد و مسير داستان به كلي عوض مي شد.
نزديك به صد سال از تاسيس مدارس نوين در كشور ما مي گذرد. اما تئوري تربيتي «تا نباشد چوب تر ...»هنوز كمابيش بر نظام آموزشي و تربيتي ما حاكم است. ايجاد نظم از طريق زور، سركوبي تمايلات طبيعي كودكان ، حاكميت مطلق معلم در كلاس و مديرو معاون در مدرسه، نفي پرسش و چون و چرا، آموزش از طريق انتقال معلومات خام پراكنده به مغز دانش آموز و تاكيد بر اهميت حافظه. مدارس جديد را به قفسي تنگ براي كودكان تبديل كرده است. البته امروز در مدارس ما از خشونت عريان به سبك ۵۰-۴۰ سال پيش خبري نيست. ناظم مدرسه كه امروز به او «معاون» مي گويند ديگر تركه اي در دست ندارد. اما اشكال جديدتري از خشونت جايگزين شده است. داد و فرياد، تحقير دانش آموز، اهانت، اخراج از كلاس، كسر نمره و موارد نادري از تنبيه بدني جاي چوب و فلك را گرفته است.
از جمله زمينه هاي بروز خشونت در مدارس تراكم بالاي دانش آموزان، كمبود فضاهاي عمومي و ورزشي در مدارس، برنامه هاي خشك آموزشي، ناهمگوني تربيتي و علمي دانش آموزان يك كلاس را مي توان نام برد.
نظم مطلوب در مدارس چگونه نظمي است؟ كدام كارها در مدرسه تخلف انضباطي محسوب مي شود؟
پاسخ روشني براي اين پرسش ها وجود ندارد. نظم، تربيت، ادب و... مفاهيمي هستند سيال و تابع سليقه و برداشت معلمان و مربيان.عجيب اينكه، رفتارهايي مانند گوشه گيري، سربزيري، غمگين بودن و اطاعت محض را كه روانشناسان آنها را علائم افسردگي مي دانند، تشويق مي كنيم. ملاك موفقيت يك نظام آموزش و پرورش اين است كه كودكان با علاقه به مدرسه بيايند و با اكراه آن را ترك كنند. محيط هاي تربيتي مانند خانه و مدرسه بايد دلپذير كودكان باشد. كودكان در مدرسه بايد مهارت هاي زندگي را بياموزند و مهم تر از آن فرصت تمرين اين مهارت ها در كلاس و مدرسه فراهم باشد. در آموزش و پرورش نوين كودكان با مفاهيمي مانند حفاظت از محيط زيست، حقوق شهروندي، مردم سالاري، همكاري و احترام به حقوق ديگران آشنا مي شوند.وقتي اين آموزش ها موثر است كه كودك در مدرسه، خانه و جامعه اين مفاهيم را عملا به كار ببرد. در آموزش و پرروش ما آموزش اين مفاهيم از حدتئوري فراتر نمي رود و حتي گاهي صورت طنز آميز پيدا مي كند. كلاس ۴۰ نفره اي را مجسم كنيد كه مربي مشغول آموزش درس «مهارت هاي زندگي» است. مربي مي خواهد دمكراسي و احترام به حقوق ديگران را تدريس كند. اما دانش آموزان كه مي دانند اين درس نه امتحان دارد و نه نمره،كلاس را روي سرشان گذاشته اند. مربي براي ايجاد نظم مجبور مي شود بر سر دانش آموزان فرياد بزند. دو سه نفري را از كلاس اخراج كند. دانش آموزان از ترس ساكت مي شوند. حالا ديگر كلاس آماده تدريس است. مربي در تئوري دمكراسي را مي آموزد و در عمل درس ديكتاتوري مي دهد و جالب اين است كه ما به اين تناقضات عادت كرده ايم.
نتيجه چنين روش هايي، پرورش دانش آموزاني است با گفتار و رفتار دوگانه. تربيت ،فرآيندي پيچيده است و علاوه بر مدرسه، نظام هايي مانند خانواده، رسانه ها، مساجد و منابر و نهادهاي مدني و ده ها عامل ديگر بر آن مؤثرند. نمي توان به تنهايي از آموزش و پرورش انتظار معجزه داشت. در اين ترديدي نيست كه ما عليرغم پيشرفت هاي مادي، هنوز فاقد يك تئوري تربيتي منسجم و متناسب با توسعه و پيشرفت جامعه مان هستيم. از هر كدام از ما سئوال كنند، بزرگترين سرمايه گذاري خود را فرزندانمان مي دانيم و براي برآوردن نيازهاي مادي آ نها مانند غذا و لباس و مسكن دست به فداكاري هاي بزرگ مي زنيم. اما همگي از آموزش و تربيت فرزندانمان غافليم و اسير رفتارهاي خودبخودي و غريزي هستيم. پس تعجب نكنيد كه محصول ۱۲ سال تعليم و تربيت فرزندان ما در خانه و مدرسه و جامعه، انسان هايي است، گيج و گم و سرگردان و بي هدف هستند. به جاي فرافكني و ديگران را مقصر دانستن صادقانه به اين سئوال پاسخ دهيم. نقش ما در ايجاد اين وضعيت نابسامان چيست؟ و ما چه كاري مي توانيم انجام دهيم.


مطالب مشابه :


چگونگی تکثیر یک کتک زن // بحثی در باره تنبیه بدنی دانش آموزان

بدني هم مي كردند و اگر تنبيه آنها نبود فلك كردن در محيط " چوب معلم گل است ، هر كس




معلم نقاشی

تركه‌ي تنبيه, تركه‌ي انار بود. كه در شهر من درختش فراوان بود. در مدارس آتن چوب و فلك بود.




خاطرات 5

تنبيه ديگر زدن چوب به روي فلك را بياورند را به دفتر مدير بردم و ناظم و مدير مشغول تنبيه




مکتب خانه هاي تهران به روايت «محمود كتيرايي»

از ابزارهاي مكتب داري چوب و فلك(14) و از واجبات آن تنبيه و كتك بود.




خاطره از سهراب

تركه‌ي تنبيه, تركه‌ي انار بود. كه در شهر من درختش فراوان بود. در مدارس آتن چوب و فلك بود.




مكتب خانه ي « دزك » به روايت «علي رحم شايان دزكي»

هيزم ، چوب و يا تنبيه شاگردان تنبل و پر شيطنت به وسيله ي چوب و فلك كه




اعمال فشار و استرس در مدارس از تنبیه بدنی مشکل ساز تر است !

ناظم جلو همه دانش آموزان او را به چوب و فلك مي بست نادري از تنبيه بدني جاي چوب و فلك




رعايت حقوق کودکان در عهد قاجاريه!

فلك كردن يك اين نوع تنبيه تا سالهای منتهی می‌خواباندند و با ترکه چوب نازكي كه از قبل




مكتب خانه هاي دهكرد[شهرکرد]به روایت«سیّدکریم نیکزاد امیر حسینی دهکردی»

تنبيهات بدني سخت از قبيل چوب و شلاق زدن و حبس و فلكه نمودن و غيره از تنبيه فلك اجرا مي




برچسب :