گلچین بوستان سعدی-مجموعه 13 ( در باب تواضع)

حکایتبایزید بسطامی

سعدی » بوستان » باب چهارم در تواضع

 

شنیدم که وقتی سحرگاه عید

ز گرمابه آمد برون با یزید

یکی طشت خاکسترش بی‌خبر

فرو ریختند از سرایی به سر

همی گفت شولیده دستار و موی


مطالب مشابه :


شعری از سعدی درباره ی تواضع و فروتنی

کلام وحی - شعری از سعدی درباره ی تواضع و فروتنی - کلام وحی. شعری از سعدی درباره ی تواضع و شعر




دست های پینه بسته(برای کارگران عزیز)

تواضع باران(شعر نو) - دست های پینه بسته(برای کارگران عزیز) - روزی تو خواهی آمد از کوچه های




حرف است تا حرف

تواضع باران(شعر نو) - حرف است تا حرف - روزی تو خواهی آمد از کوچه های باران - تواضع




تواضع ، فروتنی ، تکبر

اشعار موضوعی - تواضع ، فروتنی ، تکبر - شعر و ادب پارسی تحت یک عنوان مشخص




گلچین بوستان سعدی-مجموعه 13 ( در باب تواضع)

اشعار عرفانی شعرای بزرگ - گلچین بوستان سعدی-مجموعه 13 ( در باب تواضع) - منتخبی از زیباترین




تواضع

Brachiopoda-یادداشتهای پراکنده - تواضع - چند دقیقه ای بود که جلوی ویترین فسیلها ایستاده و با




جملاتی در مورد تواضع

چند کیلو امیدواری - جملاتی در مورد تواضع - چند کیلو امیدواری شعر،داستان،جمله و .




تواضع

تواضع - rss پست ها در این سایت مطالب مختلفی از جمله عکس،دست نوشته،خاطرات،شعر های محلی




برچسب :