"انفاق و صدقه"
"انفاق و صدقه "
ايمان خود را با صدقه دادن و اموالتان را با زكات دادن و امواج بلا را با دعا از خود دور كنيد . (نهج البلاغه حكمت 146)
از نظر لغوي انفاق بخشيدن مقداري از مال خود به ديگران و صدقه چيزي در راه خدا دادن را گويند .
حديثي از رسول اكرم نقل مي كنند كه : "صدقه هفتاد نوع بلا را دفع مي كند " و يا " صدقه موجب گشايش روزي مي شود." و در نهج البلاغه آمده : " روزي را با صدقه آغاز كنيد . " ( حكمت 137 )
صدقه بر دو نوع است منقطع و جاريه . صدقه منقطع چيزي است كه در زماني خاص كوتاه براي كسي داده شده و تمام مي شود و صدقه جاريه آن است كه تأثير آن بطور مستمر ادامه دارد چون احداث مدرسه و يا بيمارستان و مسجد و يا در قديم حفر قنات كه تا سال ها كه از آنها استفاده مي شود حكم صدقه در هر لحظه را دارد . هر دو كلمه از نظر مفهومي يكي هستند ولي از نظر كاربردي در بين عامه فرقي با هم دارند . معمولاً مردم زماني كه جان و مالشان در معرض خطر قرار گيرند و يا احساس خطر كنند از لفظ صدقه آنهم در مفهوم منقطع استفاده مي كنند و مقدار بسيار اندك (پنجاه تا يك تومني در مقابل پنجاه ميليون تومان ديه ي انسان با آن همه دنگ و فنگ دادگاه و زندانش ) كه در مقابل خطر احتمالي رقمي نيست به نياز مندان مي دهند آنهم كسي را كه خود نيازمند تشخيص دهند . براي مثال :
در آبادي ما دو نفر از صاحب نفوذان آبادي كه از شعار تفرقه بينداز و حكومت كن ، استفاده مي كردند شبها باهم بودند و روزها از ناآگاهي مردم استفاده كرده و هر كدام براي خود يار گيري كرده و مردم را به جان هم مي انداختند . در اين در گيري هاي كاذب از قضا يكي از طرفين چنان مصدوم مي شود كه احتمال مرگ داشته است . چون حاجي مطلع مي شود كه چماقدارانش يكي از ياران دوست شبانه اش را ناكار كرده اند زود يك وجه ناچيزي را به خدمتكار خود مي دهد تا به فقيري برساند . از قضا باخبر مي شود كه آن شخص از مرگ نجات يافته است . زود خدمتكار را صدا مي زند كه اگر آن وجه را نداده پس بگيرد . خدمتكار مي گويد كه آن را به فقيري رسانده است . ارباب مي پرسد كه به چه كسي دادي ؟ خدمتكار مي گويد : به فلان حاجي دادم . ارباب مي گويد : من گفتم به نياز مند بده نه به فلان حاجي ثروتمند . خدمتكار مي گويد : ما بيشتر مي دانيم كه نياز مند كيست يا خدا ؟ ارباب مي گويد : البتّه كه خدا ! خدمتكار مي گويد : من هم كاري را كردم كه خدا كرده است . خدا مي داند كه او نياز مند است و به او داده است و من هم به او داده ام .
." در حقيقت صدقه در بين عامه معامله اي است با خدا كه او را از بلايا حفظ كند . بعبارتي ديگر مي خواهند با آن چيز ناچيز خدا را مديون محافظت از خود بكنند . گويند شخصي وجهي را در صندوق صدقات كنار خيابان مي اندازد و مي خواهد از خيابان عبور كند ، از قضا موتور سواري بي پروا و با سرعت ، مختصري با او برخورد كرده و او را نقش زمين كرده و مي رود . آن شخص هنوز از زمين بلند نشده بود كه مي بيند : يك نفر ديگر پول در صندوق صدقات مي اندازد ، صدا مي زند كه آقا نينداز اين صندوق كار نمي كند . مي پرسد مگر چه شده . شخص نقش زمين مي گويد : مگر نمي بيني كه موتوري به من زده نقش زمينم كرد . اگر صندوق كار مي كرد نبايد موتوري به من مي زد . ولي در ساير جاها كه پيش بيني و يا احساس خطر نكنند از كلمه انفاق استفاده مي كنند . ولي از اين ها كه بگذريم صدقه كمتر به ريا آلوده مي شود چه انسان زماني صدقه يادش مي افتد كه از ترس جان و مال هم كه شده كسي را جز خدا بلاگردان خود و اموالش نمي شناسد و هر چند هم كه موقتي و مصلحتي باشد دست به دامان خدا مي شود .
انفاق معامله اي است با خدا در پي سود ولي ظاهراً نه براي دفع خطر جاني و مالي بلكه براي دو چندان گرفتن چنانچه حضرت علي (ع) مي فرمايد : آن كه پاداش الهي را باور دارد در بخشش سخاوتمند است . ( حكمت 138 )
اهميت انفاق :
در مورد اهميت انفاق همين بس كه خداوند تبارك و تعالي آن را يكي از صفات مومنان واقعي وهمجوار نماز و زكات كه از واجبات دين است و گريزي هم از آنها نيست آورده است و مي فرمايد :
« پرهيز گاران كساني هستند كه به عالم غيب ايمان دارند و نماز بپا داشته و از آنچه روزي به آنها داديم انفاق مي كنند .»[1] و يا در جاي ديگر مي فرمايد : « اي رسول ! به بندگان بگو كه به خداي يگانه ايمان آورده و نماز بپا دارند و از آنچه روزي شان داديم انفاق كنند . »[2] و در سوره ي سجده از صفات رستگاران در كنار دستور سجده واجبه مي فرمايد : « رستگاران كساني هستند كه چون ياد خدا شود به سجده افتاده و شب ها از رختخواب ناز بيدار شده و به نماز شب پرداخته و از آنچه روزي شان داديم انفاق مي كنند .»[3] و در جايي ديگر : « مومنان كساني هستند كه امر خدا را اجابت كرده و نماز بپا داشته و در كار ها مشورت نموده و از آنچه به آنها داديم به فقيران انفاق كنند .»[4]
چه كسي انفاق مي كند :
اعمال نيك از هر كه سر بزند نيكو است منتهي از تعدادي نيكوتر و خدا هم نسبت به فهم و درك توانايي انفاق كننده پاداش مي دهد . گويند : زمانيكه حضرت يوسف (ع) را در بازار برده فروشان به فروش گذاشتند هر كسي نسبت به توانش قيمتي پيشنهاد مي كرد و پير زني دوك نخ ريسي اش را پيشنهاد داد . گفتند : تو ديگر چه مي گويي ؟ گفت : قيمت پيشنهادي من از همه بالاتر است چه شما قسمتي از دارائي خود را پيشنهاد مي دهيد ولي من تمام دارائيم را در اين مورد در قرآن آمده : « برخي از اعراب باديه نشين ايمان واقعي به خدا و قيامت دارند و آنچه در راه خدا انفاق مي كنند موجب تقرب نزد خدا و انفاق آنان موجب قرب الهي است و خداوند آنها را به بهشت وارد مي كند .»[5] در اعراب باديه نشين فقر مادي و فرهنگي جمع است از نظر مال دنيا چيزي ندارد كه به نيازمندان بدهد و از نظر فرهنگي و علمي هم خود فقير است و خفته را خفته كي كند بيدار . پس خداوند مي فرمايد : او كه به خدا واقعاً ايمان بياورد و هر چه در توان دارد بدهد مورد قبول خداوند است
در نهايت همه ي اموال چون امام حسن (ع) كه گويند سه بار تمام اموال خود را انفاق كرده بود .
و حتي ممكن است انفاق كننده خود نيازمند باشد ولي ديگران را بر خود ترجيه دهد :
يكي ازفرزندان شيخ رجبعلي خياط مي گويد: مادرم تعريف مي كرد زمان قحطي بود حسن و علي «دو فرزندشيخ» روي پشت بام آتش روشن كرده بودند رفتم ببينم چه مي كنند ديدم آن دو ، پوست خيكي ( ظرف آب ) را آورده اند سوراخ مي كنند و بخورند ! با ديدن اين صحنه گريه ام گرفت ، آمدم پائين مقداري مس و مفرغ ازمنزل برداشتم بردم زير بازارچه فروختم و قدري دم پختك تهيه كردم . برادرم قاسم خان كه شخص پولداري بود رسيد ديد خيلي ناراحتم ازعلت ناراحتي سئوال كرد جريان را گفتم، قاسم خان كه اين ماجرا را شنيد گفت:
چه مي گويي شيخ رجبعلي را در بازار ديدم كه صد تا بليط چلوكباب ميان مردم تقسيم مي كند ! چراغي كه به خانه رواست به مسجد حرام است اين مرد ، كي مي خواهد... درست است كه عابد و زاهد است ولي كارش درست نيست.
با شنيدن اين حرف ها ناراحتي من بيشتر شد شب كه شيخ به خانه آمد با او برخورد كردم كه چرا... و با ناراحتي خوابيدم نيمه هاي شب ناگاه متوجه شدم كه مرا صدا مي زنند كه بلند شو بلند شدم ديدم مولا اميرالمؤمنين (ع) است كه ضمن معرفي خود فرمود: او بچّه هاي مردم را نگه داشته ما هم بچه هاي تو را ! هروقت بچه هايت ازگرسنگي مردند حرف بزن!.[6]
در نهج الفصاحه آمده : حقيقت سه چيز نشانه ي ايمان است : انفاق در تنگدستي ، انصاف با مردم و آموزش علم به شاگرد . [7]
از حضرت علي (ع) است كه : بزرگترين حسرت ها در روز قامت ، حسرت خوردن مردي است كه مالي را به گناه گرد و آن را شخصي ارث بَرَد و در اطاعت خداي سبحان بخشش كرد و با آن وارد بهشت شد و گرد آورنده اولي وارد جهنّم شد ! ( حكمت 429 نهج البلاغه)
انفاق را چه كسي مي كند فرق دارد. در صورتيكه در مورد ساير مردم مي فرمايد : « از ميان مردم تنها مردمان عالم و دانا مطيع و خداترسند ، آنها كه كتاب خدا را تلاوت مي كنند و نماز بپا مي دارند و آنچه به آنان روزي كرديم پنهان و آشكار به فقيران انفاق مي كنند . و از لطف خدا اميد تجارتي دارند كه زياني در آن تجارت نيست » .[8] در نهج الفصاحه آمده است : هر كه براي مهماني درهمي خرج كند مثل كسي است كه هزار هزار دينار در راه خداوند تبارك و تعالي انفاق كرده باشد . ( هر درهم يا دهم دينار و هر دينار يا مثقال طلاي شرعي است .) و در جاي ديگر : هرگاه تهيدست شديد با صدقه دادن ، با خدا تجارت كنيد ( حكمت 258 نهج البلاغه)
اي صاحب كرامت شكرانه سلامت
روزي تفقدي كن درويش بينوا را
چه دستي انفاق كند :
درزمان خاتم انبياء محمّد مصطفي (ص) مرد جواني بوده كه ظاهراً از اين روايت هم معلوم مي شود وارثي نداشته است؛ اين مرد جوان درمدينه زحمت كشيده مال فراواني به دست آورده بود. بيمار شد و به حال مرگ افتاد.
رسول خدا (ص) به عيادتش تشريف آوردند. به پيغمبر التماس كرد:يا رسول الله! من زحمت كشيده ام، مالي جمع كرده ام. حالا كه درحال مرگم؛ اگرمُردم شما تمام دارايي مرا درراه خدا انفاق بفرماييد.
دريك روايت دارد كه رسول خدا پذيرفت. پس از مرگش هم اموالش را انفاق فرمود.
راوي گويد: دردلم چنين گذشت كه خوشا به حال پولدارها كه با مالشان بهشت را مي خرند.
تا دردلم اين معني گذشت،رسول خدا (ص) خم شد، يك دانه خرما كه روي زمين افتاده بود ، برداشت . آن را بلند كرد به طوري كه زير بغلش پيدا شد كه همه ببينند ، آن گاه رو كرد به من فرمود: اين چيست؟
من گفتم:دانةخرما است.
فرمود: قسم به آن خدايي كه جانم به دست اوست، اين شخص كه مرده اگردرحال حياتش يك دانه خرما داده بود، بهتر از اين انبارهاي مال است كه من پس از مرگش دادم. [9]
ما هم شنيديم كه يكي از متمكنين موقع فوت وصيت كرده بود كه بخشي از وجوهات نقدي اش را به نيازمندان دهند و پسرانش بعنوان اجراي وصيت پدر در جهت يار گيري براي خود چند نفر از داراهاي قوم و خويش را كه يكي هم از همسايگان ما بود به زيارت امام رضا (ع) بردند كه مصداق ضرب المثل معروف ديگري نماز ديگري را بدون وضو مي خواند به عيني ديديم .
بنابرين انفاق هر چقدر هم كه كمتر باشد اگر شخص با دست خود دهد نيكوتر است .
انفاق به چه ميزاني ؟
در مورد ميانه روي در پرداخت انفاق خداوند در قرآن كريم مي فرمايد : « در انفاق براي خدا بخاطر آسايش دنيا و آخرت خود نه همه ي مال خود را بدهيد كه در رنج افتيد و نه چنان بخل بورزيد كه از ثواب آن بي بهره بمانيد .. »[10] و يا در آيه اي ديگر : «در راه خدا انفاق كنيد نه به آن اندازه كه خود را به مهلكه اندازيد . »[11] و يا : « نه هرگز دست خود را به احسان ، بخل و محكم بسته دار و نه بسيار باز و گشاده دار كه هر كدام كني به نكوهش و حسرت خواهي افتاد .»[12] و يا : « مومنان كساني هستند كه در انفاق زياده روي نكرده و بخل نيز نورزند .»[13]
حضرت علي (ع) نيز مي فرمايد : با اموال خود انفاق كنيد و ... ودر بخشش بخل نورزيد كه خداي سبحان فرمود : كيست كه به خدا قرض نيكو دهد ؟ تا خداوند چند برابر عطا فرمايد و براي او پاداش بي عيب و نقصي قرار دهد . ( خطبه ي 183 )
انفاق با چه تواني ؟
اصلاً توان كمك خود موعبتي است الهي كه نصيب هر كس نمي شود از آن مهمتر استفاده ي بموقع از اين موهبت الهي است كه آن را دو چندان كني و يا آن امكانان و موهبت الهي را از دست بدهد . حضرت علي (ع) در نهج البلاغه مي فرمايد :
به هنگام بي نيازي اگر كسي از تو وام خواهد غنيمت بشمار تا در روز سختي و تنگدستي به تو باز گرداند . بدان كه در پيش روي تو گردنه هاي صعب العبوري وجود دارد كه حال سبك باران بمراتب بهتر از سنگين باران است .و آنكه كُند رَوَد حالش بد تر از شتاب گيرنده است و سر انجام كار به بهشت است يا جهنم . پس جايگاه خود را قبل از آمدنت مهيا كن .
خوشا به حال آنكس كه خود را كوچك مي شمارد ، و كسب و كار او پاكيزه است ، و جانش پاك و اخلاقش نيكوست ، كه مازاد بر زندگي را در راه خدا بخشش مي كند و زبان را از زياده گويي باز مي دارد و آزار او به مردم نمي رسد .، و سنت پيامبر او را كفايت كرده و بدعتي در دين خدا نمي گذارد . ( حكمت 123 ) و يا آنكس كه با دست كوتاه ببخشد از دستي بلند پاداش گيرد .( نهج البلاغه : حكمت 233 )
چو بر روي زمين باشي توانايي غنيمت دان
كه دنيا نا تواني ها بسي زير زمين دارد
انفاق را از چه چيزمي كنند ؟ :
آنچه در بين عامه مشهور است انفاق مالي مي باشد كه معمول و مرسوم جامعه است ولي ممكن است انفاق غير مادي باشد اگر زماني حضرت علي (ع ) چاهي را حفرو وقف نيازمندان مي كرد من پير مردي را ديده بودم كه در جواني روز هايي كه كار واجبي نداشته بجاي استراحت كيلومتر ها پياده مي رفته و بر سر راه كاروان ها هر كجا زمين مرطوبي جهت رشد درخت بوده ، نهال هاي سِنجد مي كاشته چه نهال سِنجد به آب كم نياز داشته در عين حال سايه ي مطبوع و در فصل گل دهي عطر مدهوش كننده و ميوه هايش پاييز مي رسند چنان است كه به خاطر خار دار بودن ، از شاخه ها ي آن براي چيدن ميوه آن بالا نرفته در نتيجه شاخه هاي آن را نمي شكنند . در يك كلام حداكثر استفاده از حد اقل امكانات مي كرد تا كاروانيان خسته از راه دمي در زير آنها بياسايند و يا هر كجا كه مختصر آبي بي مالك از زميني نشر مي كرده حوضچه اي آنجا درست مي كرده تا آب در آنجا جمع شود با شد كه رهگذران خسته سروصورتي صفا داده و مركب هايشان سيراب كنند . يا تلاش بيش از معمول معلمي در كلاس بدون چشم داشت مادي كار مي كند . گاهي يادم مي آيد معلماني را كه در گذشته داشتيم :
زماني كه ما دبيرستان مي خوانديم هنوز نه فتوكپي و نه پلي كپي بود معلمي داشتيم كه براي هر پرسش كتبي هفتگي شبها سوالات را بوسيله ي كربن دستي آن هم ورقه هايي با سوالات متنوع با دست مي نوشت و روز ها براي دانش آموزان مي آورد . و يا براي اين كه دبيرستاني در منطقه ي محرومي داير شود دبيرنمونه اي بدون حق الزحمه و حتي هزينه ي اياب و ذهاب در روز هاي آزاد از درس بيش از 50 كيلومتر با وجود كمي ماشين به هر وسيله ي ممكن خود را به مدرسه مي رسانده و به تدريس مي پرداخت . و يا دبير علوم پايه اي بجاي بقالي هايي كه امروز با نامهاي رنگارنگ زرد و سبز و آبي و ... بازار باز كرده اند مطالب را استخراج كرده آنها را با استنسيل و ماشين دست ساز غلطكي كه هر بار كار با آن يك حمام نياز داشت ، تكثير و رايگان در اختيار دانش آموزان نيازمند قرار مي داد . و يا ... كه حالا يادم مي افتد در مقايسه با آنها خجالت مي كشم كه خود را معلّم بنامم .
و يا ..... كه نهايت انفاق بذل با ارزش ترين چيز انسان است موقعي كه آن در خطر افتد در راه حفظ آن از تمام دارائيهاي مادي و معنوي اش مي گذرد و آن چيزي نيست جز جان شيرينش كه در راه هدف خود و آسايش ديگران از آن مي گذرد . كاري است كه 1400 سال پيش امام حسين (ع) آن را انتخاب كرد و رهروان راستينش آن را تا امروز الگوي خود قرار دادند .بنابرين نهايت انفاق و ايثار ، شهادت در راه هدف است .
ده روز مهر گردون افسانه است و افسون
نيكي به جاي ياران فرصت شمار يارا
چرا انفاق از مال و جان خود :
از آيات فوق و تقريباًدر تمام آيات مربوط به انفاق كه آمده چنين بر مي آيد كه انفاق نه تنها در كنار نماز و يا بعبارتي مكمل آن شمرده مي شود و روزي را كه هر كس دارد حال مادي باشد چون اموال و يا معنوي چون علم و دانش و درك و فهم در سايه ي تلاش خود شخص نيست در روايات آمده روزي از طرف خدا به حضرت موسي ندا شد كه چرا نمي پرسي كه چرا براي نادانان و بي دست و پاهاي چلفتي روزي بسيار مي دهم ؟ حضرت موسي گفت خدا يا مرا چه به سوال ! خودت پروردگاري و مشيت كار ها در دست توست ! ندا آمد بپرس . گفت خدايا چرا به نادانان و بي دست و پايان روزي بي حساب مي دهي ؟ ندا آمد : براي اينكه دانايان و افرادي كه خود را زرنگ مي پندارند بدانند كه آنچه به آنها داديم بر اثر دانايي و زرنگي آنها نيست . سعدي نيز اين مسئله را به نظم گفته :
اگر روزي به دانا در فزودي ز نادان تنگ تر روزي نبودي
به نادان آن چنان روزي رساند كه صد دانان در او حيران بماند .
در جاي ديگر انفاق را حق معنوي و مستتر نيازمندان در مال توانگران اعلام مي دارد : « مومنان از مال خودشان حقي براي سائلان و محرومان قرار مي دهند .»[14] هر چند تلاش شخص در كسب آن بي تأثير نيست چه خداوند تبارك و تعالي در سوره ي نجم آيه ي 39 مي فرمايد : « انسان به اندازه ي سعي و تلاش خود بهره مي برد .»[15] البته حال ميزان روزي كم يا زياد بستگي به مشيّت الهي و حالات روحي و رواني بنده دارد كه در مورد اندازه ي آن در قرآن و احاديث به تفصيل آمده است . خداوند در سوره ي سبا آيه ي 39 مي فرمايد : «گشادي و يا تنگي روزي در دست خداست و شما هرچه در راه خدا انفاق كنيد خداوند عوض آن را به شما خواهد داد . بنابرين در انفاق ما منتي هم بر خدا نداريم كه من از مال خود انفاق كردم بلكه ما واسطه اي بيش نيستيم خدا داده و گفته قسمتي از آنچه را كه دادم به نيازمندان بده تازه اين كار هم بدون مزد نيست بلكه به اضافه دادن حق الزحمه ما را جبران مي كند .
هدف از انفاق :
بطوريكه در كليه ي آيه هاي مربوط به انفاق آمده : كساني كه در راه خدا انفاق كنند خداوند وعده ي پاداش مي دهد ولي كسانيكه در انفاق اهداف دنيوي را چون احترام ، شهرت ، پست و مقام و ... دنبال مي كنند چون ريا كاران براي آنان در جهان باقي پاداشي نيست .
آنچه كه هست خداوند پاداش انفاق كننده را ضمانت كرده و مي فرمايد : چه خداوند در سوره ي سبا آيه ي 39 مي فرمايد : «گشادي و يا تنگي روزي در دست خداست و شما هرچه در راه خدا انفاق كنيد خداوند عوض آن را به شما خواهد داد كه او بهترين روزي دهنده است . و يا در جاي ديگر مي فرمايد : « آنهايي كه كتاب خدا را تلاوت مي كنند و نماز بپا مي دارند و آنچه به آنان روزي كرديم پنهان و آشكار به فقيران انفاق مي كنند و از لطف خدا اميد تجارتي دارند كه زياني در آن تجارت نيست » .[16] و يا : « آنكس كه در راه خدا انفاق كند و پرهيزگاري پيشه كند و جزاي نيك الهي را تصديق كند ما او را در مسير آساني قرار مي دهيم . »[17]
گويند شخص ثروتمند خيري در يكي از شهر ها بود[18] كه مسجد و مدرسه و بيمارستان هاي زيادي درست كرده بود او با آن همه ثروت در رفت و آمد به سر كار و منزل از وسايل نقليه عمومي استفاده مي كرد . وقتي از دنيا رفت به خواب عالمي آمده بود . عالم پرسيده بودند با آن همه خرج و احساني كه در آن دنيا داشتي وضع ات در آن دنيا چگونه است ؟ گفت : هرچه در دنيا كردم همه كشك و باد هوا شد كه ريائي بوده تنها يك بار در ايستگاه اتوبوس منتظر خط واحد بودم كه سركار بروم جواني گفت به جهت فقر نمي توانم ازدواج كرده و تشكيل خانواده دهم لذا احتمال به گناه افتادنم زياد است و از من تقاضاي كمك كرد . من بدون اينكه او را بشناسم و به صورتش هم نگاه كنم دست در جيب خود كرده و هر چه همراه داشتم كه وجه قابل توجهي هم برايم نبود به او دادم . از آن همه بذل و بخشش فقط آن يكي بدادم رسيد .
انفاق معامله اي است با خدا هر كس نسبت به توان و امكانات و اعتقاد به خدا كه چه مي دهد و در مقابل چه مي ستاند :
آیت الله خزعلی به نقل از شیخ محمد تقی بهلول گنابادي از بازماندگان واقعه مسجد گوهر شاد مشهد ( متوفي 1384 شمسي ) در عصر ما می فرمودند :
روزی راه بین مکه و مدینه را پیاده می پیمودم ، در روستای بین راه ( رابوق) که هندوانه های خوبی دارد ، هندوانه ای گرفته و خوردم و پوستش را هم آنقدر تراشیدم که سبز ی اش بیرون آمد و چیزی برای خوردن نماند . پس پوست هندوانه را کنار گذاشتم . زنی از چادری بیرون آمد و پوست را برداشت و برد . فکر کردم که آن را برای بز و یا گوسفندی می برد . پس آن را تکه تکه کرده و چند تایی را به بچّه هایش داد تا بخورند و چند تکه هم خودش خورد . با خود گفتم : عجبا ! فقر تا این درجه ! پس صدو پنجاه ریال صعودی داشتم ، همه را به زن دادم و با جیب خالی با امید به اینکه خدا روزی رسان است راه افتادم . اتوبوسی که حامل زوّار ایرانی بود ، از راه رسید و نگه داشت تا مرا سوار کند .من که پولی نداشتم ، سوار نشدم و هرچه اصرار کردند ، گفتم که پیاده می روم .و سوار نشدم . گفتند : پس باید برای آقای بهلول کمک کرد هر کس کمتر یا بیشتر کمک کرد و هزار و پانصد ریال سعودي به من دادند . آنجا بود که مصداق « من جاء بالحسنه فله عشر امثالها » به عينه ديدم .[19]
بر آستانه ي ميخانه گر سري بيني
مزن به پاي كه معلوم نيست نيت او
انفاق به چه كسي؟
پادشاهي نذر كرد كه اگر حاجتم قبول شود چندين درهم به زاهدان دهم. از قضا نذرش قبول شد. پس يكي از خدمتكاران را خواست و درم ها را به او داد تا به زاهدان برساند . شب هنگام خدمتكار برگشته و پول ها را پيش شاه نهاد و گفت : زاهداني را مطابق رأي پادشاه نيافتم . شاه گفت : ميدانم كه در كشور ما چهار صد زاهد است پس علّت نرساندن چيست ؟ گفت : زاهدان پول قبول نمي كنند و آنها كه قبول مي كنند زاهد نيستند.[20] حال آنهايي كه نياز مند واقعي هستند اظهار نمي كنند ولي آنها هم كه اظهار مي كنند چون تحقيق كني نياز مند حقيقي نيستند :
پير مردي را مي شناختم كه كار گر بود و اهل تقوي دو تا دختر دبيرستاني هم كه كه به يكي از آنها هم من درس داده بودم . به او پيشنهاد كردند كه به جهت كهولت سن و سختي كار او را به يكي از سازمان هاي حمايتي معرفي كنند كه مدد خرجي برايش باشد ولي او قبول نكرد و گفت : تا جان در بدن دارم و توان كار از چنين حمايت هايي استفاده نمي كنم ولي يكي ديگر : . زماني اينجانب را واسطه ي رساندن وجوهاتي براي چند نيازمند نمودند . وقتي هزار تومان مي داديم انتظار و تقاضاي دو هزار تومان داشتند و وقتي دوهزار تومان مي دادي انتظار و تقاظاي چهار هزار تومان مي كردند و .. و سر انجام انتظارات را به جايي رساندند كه در كمال گستاخي مي خواستند كه بايد ماهانه و فلان مبلغ كه خارج از توان دهندگان هم بود مستمري ماهانه قرار دهند و حاضر هم نبودند كه به مراكز حمايتي معرفي شوند خدا مي داند .
حال انفاق براي كسي كه نياز مند تر باشد يا نيازمند ، شخصي آبرو مند باشد كه دست روزگار او را نيازمند كرده و يا كسي كه مي تواند پيش هر مرد و نا مردي اظهار نياز مي كند . يكسان نخواهد بود . خداوند در مورد گيرنده انفاق خطاب به پيامبر مي فرمايد : « اي پيامبر از تو در باره ي انفاق سوال مي كنند بگو : براي والدين ، خويشاوندان ، فقيران ، در راه ماندگان بدهند كه خدا به كارشان آگاه است .[21] تشخيص نيازمند حقيقي براي انفاق در جهان امروزي چشم بصيرت عارفي مي خواهد . چه لغت " دارم" و" بس است " از فرهنگ ماديات حذف شده . بخش قابل ملاحظه اي از مدد جويان مراكز حمايتي را كساني تشكيل مي دهند كه كه نيازمند نيستند و به هر طرفندي شده خود را در زمره ي مواجب بگيران دائم و يا موضعي اين نهاد ها در آورده و مي آورند و پرداخت آن را جزو وظايف حكومت و دريافت هرچه بيشتر از آن را جزو وظايف شرعي خود مي دانند . و متأسفانه تعدادي از مسئولين اين واحد ها هم كه از كيسه ي خليفه مي بخشند نه از كيسه ي خود ، لذا حساسيت چنداني از خود نشان نمي دهند . تعدادي از اين مدد جويان در مظلوم نمايي چنان مهارت و در ستاندن حق چنان بي چشم و رو بوده و تفاسير قوانين مربوطه اطلاعات دارند كه مسئولان نمي خواهند خود را درگير چنين افرادي كنند . شايد به خاطر همين ها هست كه خداوند والدين و خويشاوندان را بر ناشناسان اولويت داده و براي رسولش مي فرمايد : « اي پيامبر از تو در باره ي انفاق سوال مي كنند بگو : براي والدين ، خويشاوندان ، فقيران ، در راه ماندگان بدهند كه خدا به كارشان آگاه است .[22] چه انسان به خاطر قرابت و نزديكي و رفت و آمد بدون تظاهر به خانه ي والدين و خويشاوندان بهتر از حالشان با خبر مي شود تا افراد غريبه و از فراد فقير نزديك كه بتوان از كم كيف زندگي او اطلاع حاصل كرد اولويت دارد .
در مورد انفاق « نبايد با طرح مسائل مختلف چون در مورد نيازمندان در پرداخت آن كوتاهي وآنها را از حق خود محروم ساخت : « نبايد صاحبان ثروت و نعمت در باره ي خويشاوندان خود و در حق مسكينان و مهاجران در راه خدا از بخشش كوتاهي كنند باشد كه موجب مغفرت الهي قرار گيريد .»[23] آيه ي فوق در مورد ابوبكر در ماجراي اُفك از پرداخت انفاق براي خويشاوندان خود داري مي كرد نازل شده است .
انفاق وسيله ي امتحان الهي :
بطور كلي در مورد عدم خود داري از پرداخت انفاق به بهانه هاي واهي خداوند در قرآن مي فرمايد : «اي رسول به مردم بخيل و تنگ نظر بگو كه اگر داراي گنج هاي رحمت بي منتهاي خدا شويد باز هم از ترس فقر و خوف از درويشي انفاق نخواهيد كرد .... » [24] و يا : « اموال و فرزندان وسيله ي آزمايش شما هستند . »[25] و در جاي ديگر : « اي كسانيكه ايمان آورده ايد اموال و فرزندان شما را از ياد خدا غافل نكند كه كسانيكه چنين كند از زيانكاران است .»[26] در مورد استفاده از فرصت و مي فرمايد : «آنچه كه به شماروزي داديم انفاق كنيد پيش از آنكه مرگ شما فرا رسد و بگوئيد مرگم را به تأخير انداز تا در راه خدا صدقه دهم .»[27] و يا : « اي اهل ايمان از آنچه به شما روزي كرديم انفاق كنيد پيش از آنكه روزي بيايد كسي كه نه براي آسايش خود چيزي مي تواند بخرد و نه دوستي و نه شفاعتي بكار آيد .»[28]
يارب از ابر هدايت برسان باراني
پيشتر زانكه چو گردي ز ميان برخيزم
انفاق در چه زماني :
انفاق در چه زماني مي شود ، فرق مي كند هم براي دهنده و هم براي گيرنده : « چرا در راه خدا انفاق نكنيد در حاليكه ميراث آسمان ها و زمين همه از آن خداست ، كسانيكه قبل از جنگ و پيروزي انفاق كردند با كسانيكه پس از پيروزي انفاق كردن يكسان نيستند بلكه آنها ( اولي ها ) بلند مقامتر از دسته دوم هستند هر چند براي هردو وعده ي پاداش نيك داده شده است . »[29]
انفاق در هر زمان كه باشد ارزش دارد ولي در سالهايي كه مردم در رنج و سختي هستند با ارزش تر . البته رنج و سختي واقعي نه كاذب . داد از جهزيه و گراني اجناس مي كنند در عين حال يخچال و فريزر دوقلو مي خواهند بدهند آنهم از جنس خارجي . در كنار سماور بايد چاي ساز فلان مدل هم باشد . بجاي ميزو صندلي معمولي چند ده هزار توماني بايد مبلمان راحتي چند صد هزار توماني باشد و ... آنهم در اول زندگي در يك آپارتمان چهل ، پنجاه متري بعد دادشان بلند مي شود كه اي داد اجناس گران است و وام ازدواج كم . من نمي دانم انفاق براي چنين افرادي صحيح است و يا كسانيكه در الفباي زندگي در مانده اند . كدام اجر و پاداش نزد خدا دارد ؟
مرحوم محقق اردبيلي از مشاهير و بزرگان و از مفاخر تشيّع كه در زهد و ورع و تقوا مشهور و متوفي 993 مي باشند ، در سالهاي قحطي و گراني مال خود را بين فقرا تقسيم مي كرد و براي خود به اندازه ي سهم يكي از فقرا بر مي داشت .
در يكي از سالها همين كار را انجام داد و همسرش از اين امر ناراحت شد و گفت : « مال ما را به فقرا انفاق مي كني و اولاد خود را گرسنه مي گذاري ؟! »
آن بزرگوار معترض او نگشت و براي اعتكاف به مسجد كوفه رفت ، چون روز دوم شد ، مردي به درِ خانه ي مقدس آمد و آرد و گندم خوبي آورد و گفت : صاحب خانه اين را فرستاد و خودش هم در مسجد كوفه معتكف است . در صورتي كه مقدس اصلاَ از اين جريان بي اطلاع بود . به خانه آمد و از قضيّه مطلع گرديد ، دانست كه از جانب خداست ، و حمد و سپاس الهي را بجاي آورد . [30]
در مورد نوع پرداخت نهان يا آشكار بسته به موقعيت فرد دارد زماني كه موجب تشويق ديگران به اين كار خدا پسندانه باشد پرداخت آشكار اشكال ندارد ولي اگر آبرو و حيثيت فردي در كار باشد پنهان باشد بهتر است خداوند در اين مورد مي فرمايد : « آنهايي كه كتاب خدا را تلاوت مي كنند و نماز بپا مي دارند و آنچه به آنان روزي كرديم پنهان و آشكار به فقيران انفاق مي كنند و از لطف خدا اميد تجارتي دارند كه زياني در آن تجارت نيست »[31] انفاق نبايد طوري باشد كه گيرنده را به تنبلي و گدا پروري تشويق كند . انفاق گيرنده آن را حق خود دانسته دادن را وظيفه ي انفاق كننده بداند .
علامه طهراني نقل مي كرد : شخصي مي بيند كه روزي آقاي قاضي در مغازه ي سبزي فروشي رفته و از سبزي هاي پلاسيده كاهو هايي را كه امكان خوردن داشت سوا كرد و پس از وزن كردن پول آنها داد و برداشت و زير عبايش گذاشت و با خود برد . بدنبالش رفته و از او علت اينكارش را مي پرسد كه وقتي كه شما پول آنها را هم مي دهيد چه علتي دارد كه سبزي هاي پلاسيده را بخريد . ايشان مي فرمايد : آقاجان اين سبزي فروش بسيار فقير و عيالمند است . و من هم ميدانم كه او در آخر روز اين سبزي هارا بيرون مي ريزد و براي من هم فرقي نمي كند كه سبزي شاداب بخورم يا پلاسيده لذا سبزي هاي قابل خوردن را سوا مي كنم كه هم از اسراف جوگيري كرده باشم و هم كمكي مالي بقدر امكان به او كرده باشم كه نياز مند است و هم در عين حال كه عزت نفس و آبرويش را حفظ كرده باشم و او را به كسب و كارش دلگرم كرده در نتيجه او را به تنبلي و مجاني گرفتن پول به جهت نيازش تشويق نكرده باشم .
نيل مراد بر حسب فكر و همت است
از شاه نذر خيرو ز توفيق ياوري
ثواب تهیدستان و احان کنندگان در باری ایشان:
یعقوب بن یزید به یک واسطه از امام جعفر صادق (ع) نقل می کرد که آن حضرت فرمود : روز قیامت که می شود خداوند سبحان فرمان دهد تا جارچی ندا کند : کجایند فقیران و درویشان ! پس جمعی از مردم برخیزند و یا پیش آیند و امر شود به بهشت روند و ایشان در بهشت آیند. مأمورین به آنها گویند : چرا قبل از اینکه به حساب شما برسند به اینجا آمده اید ؟ آنها
می گویند : آیا چیزی به ما داده اید که حساب آن را می خواهید ؟ خداوند خطاب می فرماید : راست
می گویند . آن گاه ایشان را گوید : ای بندگانم ، من شما را از روی تحقیر و کوچک شمردن ، تهیدست و درویش نگردانیدم بلکه برای امروزتان ذخیره کردم ، پس آنان راگویند : اکنون در میان محشر جستجو کنید و هر کس که در باره ی شما احسانی نموده دست او را بگیرید و با خود به بهشتش ببرید .[32]
دولت فقر خدايا به من ارزاني دار
كاين كرامت سبب حشمت و تمكين من است
انفاق در عصر ما :
برداشت مردم از انفاق كننده متفاوت است . اكثريت مردم زمان ما انفاق كننده را بدون توجه به بعد معنوي آن ابله و يا شهرت طلب مي خوانند .
حضرت علي (ع) در نهج البلاغه مي فرمايد : روزگاري بر مردم خواهد آمد كه محترم نشمارند جز سخن چين را و خوششان نيايد جز از بدكار و هرزه ، و ناتوان نگردد جز عادل ، در آن روز كمك به نيازمندان خسارت ، و پيوند با خويشاوندان منّت گذاري ، و عبادت نوعي برتري طلبي بر مردم است ، در آن زمان ، حكومت با مشورت زنان و فرماندهي خردسالان و تدبير خواجگان اداره مي گردد .( حكمت 102 )
گوي توفيق و كرامت در ميان افكنده اند
كس به ميدان در نمي آيد سواران را چه شد
برای مطالعه در باره مطالب زیر به آرشیو بسوی کمال مراجعه کنید :
سال |
ماه |
موضوع |
1389 |
فروردین |
در حریم عشق |
اردی بهشت |
شب خیزان ( 1-2-3) | |
خرداد |
زیبایی | |
تير |
دوست – انسان و باغ وحش وجود او | |
مرداد |
شرحي بر غزل حافظ – نان و كسب حلال | |
شهريور |
عرفان چيست و عارف كيست ؟ | |
مهر |
زهد و رياء | |
آبان |
دردلي با دانش آموزان | |
آذر |
انفاق و صدقه |
[1] - سوره ي بقره ، آيه ي 3
[2] - سوره ابراهيم آيه ي 31
[3] - سوره ي سجده آيه هاي 15 و 16
[4] - سوره ي شورا آيه ي 38
[5] - سوره ي توبه آيه ي 99
[6] - لطيفه هاي گريان ،41.
[7] - بحار الانوار 2 ، 15
[8] - سوره ي فاطر آيه ي 29
[9] - معارفي ازقرآن، ص 205
[10] - سوره ي بقره آيه ي 220
[11] - سوره ي بقره آيه ي 195
[12] - سوراي اسراء آيه ي 29
[13] - سوره ي فرقان آيه ي 67
[14] - ذاريات آيه ي 19
[15] - « وَ اَن ليسَ الانسانَ الّاماَ سعي »
[16] - سوره ي فاطر آيه ي 29
[17] - سوره ي ليل آيه ي 5 الي 8
[18] - برادر من مي گفت : من آن شخص را ديده و مي شناختم .
[19] - سلوک عارفانه ، رضا مجرد بابلی
[20] - گلستان سعدي ، باب در اخلاق درويشان
[21] - سوره ي بقره آيه ي 215
[22] - سوره ي بقره آيه ي 215
[23] - سوره ي تور آيه ي 22
[24] - سوره ي اسراء آيه ي 100
[25] - سوره ي تغابن آيه ي 15
[26] - سوره ي منافقون آيه ي 9
[27] - سوره ي منافقون آيه ي 10
[28] - سوره ي بقره آيه ي 254
[29] - سوره ي حديد آيه ي 10
[30] - كرامات علما ، عبدالرحمن باقر زاده بابلي ، نشر دارالكتاب جزايري ، چاپ سوم فروردين 78 صفحه 14
[31] - سوره ي فاطر آيه ي 29
[32] - آثار کمک به دیگران ، حسن درویشی ، ص 19
مطالب مشابه :
یخچال و فریزر الکترواستیل قیمت جدید
الکترواستیل تولید کننده بزرگترین یخچال و فریزر دوقلو ایرانی موجود در بازار می باشد
قیمت انواع یخچال فریزر
یخچال فریزر دوقلو استیل
"انفاق و صدقه"
قيمت پيشنهادي من داد از جهزيه و گراني اجناس مي كنند در عين حال يخچال و فريزر دوقلو مي
طراحی دکوراسیون داخلی واجرای معماری منزل خود را با ما تجربه کنید
اول اسم بعد ایمیل را وارد کنید لطفا عضو شوید تا بتوانیم به روز شدنو به شما اطلاع دهیم
درها
اجاق 60 سانتیمتر،ظرف شویی دوقلو با محل خشک داراي قيمت هاي يخچال ، فريزر و يخچال
اصول کلی فساد گوشت
،به درجه حرارتهاي بالاتر از دماي يخچال آنزيمهاي ارزان قيمت با كيفيت دوقلو. پروتال
برچسب :
قيمت يخچال فريزر دوقلو