زخم عاطفی

زخم عاطفی 7 ساله

سوالی از حضورتان دارم: چطور می توان زخم عاطفی را ترمیم کرد؟ من 7 سال پیش از رابطه ای عاطفی لطمه خوردم و هنوز وقتی مساله ناراحت کننده ای پیش می آید آن مساله جلوی رویم می آید. انگار که با یک زخم جدید تمام زخم های کهنه بیدار میشوند. چطورخودم را ترمیم کنم؟

----------------------------------

تعبیر جالبی که شما استفاده کردید بسیار به پاسخ من کمک میکند ؛ زخم عاطفی زخمیست که میخوریم در اثر علاقه مندیهای عاطفی در زندگیمان. ممکن است فهمیدن خیانت همسر باشد در اختیار کردن پنهانی همسری دیگر در جایی دیگر، یا فهمیدن بی کفایتی والدینی باشد که همیشه فکر میکردیم مهمترین جایگاه امنیت عاطفی ما هستند یا فهمیدن اینکه همسرمان روی دیگری در جایی دیگر با اغیار دارد و ما بی خبر بوده ایم.

مرقوم کرده اید که 7 سال است هنوز درد میکشید. بدن انسان مکانیسن دفاعی جالبی در ساختار پوست دارد که جای زخم را بافتی سفت و مجکم به نام بافت فیبری احاطه میکند که وقتی دست میزنیم روی جای زخمهای عمیق قدیمی ، این سفتی را زیر انگشتانمان حس میکنیم . انگار روان انسان نیز شبیه به همین کار را میکند یعنی یک سنگینی در روح حس میکنیم در نقطه ای که آسیب خورده ایم. مثلا اگر در متن یک رابطه عاطفی خطایی در حقمان صورت گرفته ناخودآگاه مراقبیم از این دست مسائل را دیگر تجربه ننیم. حتی کسانی هستند که یکبار شکست عشقی منجر به بسته شدن کتاب دل آنها به هر نوع رابطه عاطفی شده است.

زخم عاطفی آیا درمان میشود ؟ بستگی به شمادارد. شما آیا انتظار دارید کسی که هی روی زخمش را میکند و با آن ور میرود ، زخمش درست و حسابی درمون شود؟ بعید است!

چه چیزهایی باعث خوب نشدن زخمهای عاطفی میگردد؟

· نشخوار خاطرات قدیمی

· مقایسه دائم خود و شریک عاطفی خود با بقیه

· نق زدن به جای جنگیدن باعث درنگ بیشتر در زخم میشود

· کار خاصی نکردن : یعنی میبینید برای خرابی اف اف در خونه مون ظرف 24 ساعت اقدام میکنیم اما برای درمان جراحتهای درونمان به جای مراجعه به افراد حرفه ای، از عمه و خاله بیشتر سراغ راه حل را میگیریم . تازه وقتی پیش مشاور هم میرویم با انتظارات عجیب غریب میرویم! به من ای میل میزنه میگه 4 سال تو زندگی مشترک با فلانی بودم....پدرم در اومد ...این ماجرا ...اون ماجرا ...دست آخر میگه "خیلی حالم بده و لطفا یک جمله شفابخشتون را بگید تا حالم تغییر کنه !"میگم آخه خواهر من ؟! برادر من ! میگه میشه اینهمه دردهایی که ازشون نوشته ای برام با "یک جمله" تسکین بیابه؟؟؟ چرا به خودت و دردهایت احترام نمیگذاری ؟

· مردم ما حوصله درمان ندارند ! میروند نزد مشاورین و منتظرند ظرف 2-3 جلسه تحولات رخ بدهد!

اولا مشاورینی هستند که مثل همه حرفه های دنیا خطا پذیرند یعنی تشخیص اشتباه دارند

ثانیا مشاوره امر دیربازدهی است نسبتا! سبک زندگی 28 ساله شما با 3 هفته مشاوره بعید است تغییر کند

ثالثا اگر مطمئن هستی این مشاور تو را نمیفهمد، برو سراغ یکی دیگه نه اینکه امر مشاوره را کاری عبث خطاب کنی( درتس مثل اینکه اگر اف اف خونه خراب شد و در تعمیر اول دوباره خراب شد ، بی خیالش نمیشیم و میریم یک تعمیرکار دیگه ور میداریم میاریم کارمون را راه بیندازه )

· زخم قابلیت دارد توجه بقیه را به سمت شما جلب کند یعنی همدردانی دارید که دورتان جمع میوشند و داستانتان را گوش میکنند و آخرش هیچی ! یعنی یکی از دلایل اینکه شما 7 سال در این زخم جا مانده اید اینست که اطرافیانتان تصویر زخمی شما را بیشتر میپسندند تا تصویر شفایافته شما را و عادت کرده اید به دردمندی

· رابطه جدید ترس دارد. سوال اینست که کجای زندگی بدون دلهره است؟ باید با این ترس روبرو شد و خردهای رابطه قبلی را تو رابطه جدید آورد

· باید دید در زخم 7 سال قبل شما چقدر خودتان سهم داشته اید و این بخش را حداقل برطرف کرد.

ü بیش از حد اعتماد میکردید؟

ü بدبین بوده اید؟

ü وابسته به خانواده تان بودید؟

ü انتظارات بیجا داشته اید؟

ü خودکم بین و حسود بوده اید؟

ü بی توجه به امور ظاهری و احساسیتون بوده اید تا طرف خسته شد رفت سراغ یکی دیگه؟

ü زیادی اهل کار و ...بودید طوری که طرف حس کرد اهمیتی برای شما نداشته ؟

ü زیادی اهل بحث و تحلیل همه چیز بودید؟

میشه دهها مورد دیگر به دلایل اتمام رابطه اضافه کرد که شاید خودتان بهتر بدانید اا بهتر است تکلیفتان را صادقانه با خودتان روشن کنید

کی و چگونه به امور عاطفی ام برگردم ؟

زمان نمیشه تعیین کرد اما بالاخره خلوت و خواستگاری نرفتن و خواستگار نپذیرفتن بهتر است ظرف چند هفته با تفکر و مسوولیت پذیری و شروع دوباره جایگزین گردد

باید اهل رصد کردن دل بود

حقیقت اینست که رابطه عاطفی از مواردی در زندگی است که توش احتمال شکست هم هست و زرنگ کسی است که با این ریسک وارد این گود میشود ( نه با خوش بینی هالیوودی ! ) آدم باید از طلافروشهای سبزه میدون تهران یه چیزهایی یاد بگیرد ببرد تو رابطه عاطفی اش. تو معامله سکه و طلا در بازار ، طلافروشان دائم در حال رصد کردن بازار هستند تا ضرر نکنند (ولی با این حال وقتی ازشان میپرسی که الان وقتشه طلا بخرم ؟ جوابی محافظه کارانه به تو میدهند که خلاصه اش تکلیفت معلوم نیست)

ما وقتی وارد رابطه عاطفی میشویم باید احتمال بدهیم که چه بسا اسیب بخوریم. این را از این جهت نوشتم که مردم فکر میکنند دلبستگی امر دلی است و خدا مراقب آدم است. خدا بهت عقل داده، وقتی 100 هزار تومان به کسی میدهی باید کلی حواست جمع باشد که طرف ایا میتواند پولت را بازپس دهد یا...اما وقتی گنجی به نام دل را میخواهید بدهی به کسی اصلا حواست نیست که چه معامله ای داری میکنی ! این ساده انگاری مردم باعث خیلی بحرانها در امور عاطفی شده است باید رصد کنی در زندگیت چه کسانی می ظایند و میروند و تاثیرشان چیست و ایا آینده ای عاطفی با او قابل تصور هست یا نه؟ در این صورت سهم خطای تو در رابطه خیلی فروماسته میشود و با اطمینان بهتری به خودت وارد ازدواج خواهی شد

-------------------------------

به لحاظ درمانی استفاده از تکنیکهای transactional analysis "کودک بالغ والد" خیلی به بچه ها کمک خوبی در ترمیم زخمهای قدیمی کرده است بعلاوه بحثهای سایه های عاطفی و پیش نویسهای عاطفی

نگاهی انداختن به کتاب "ماندن در وضعیت آخر" از تامس هریس و "راز سایه" از دبی فورد در این نوع موارد خالی از لطف نیست

زخم عاطفی

مطالب مشابه :

راز - راندا برن

ابریشم - آله ساندرو باریکو

دیوانه - جبران خلیل جبران

دریافت پستی کتاب های صوتی سایت

سایه/shadow

مفهوم «عزّت نفس»

زخم عاطفی

یار جاودانه ...