بررسي نقش مديريت مشاركتي به روش سيستم پيشنهادات در افزايش رضايت شغلي
مقاله : بررسي نقش مديريت مشاركتي به روش سيستم پيشنهادات در افزايش رضايت شغلي
اساتيد دانشگاه الزهرا
ژيلا عليپوريان
كارشناس ارشد مديريت آموزشي
چكيده :
پژوهش حاضر با هدف « بررسي نقش مديريت مشاركتي به روش سيستم پيشنهادات در افزايش رضايت شغلي اساتيد دانشگاه الزهرا » در سال 1377 بر روي 130 نفر از اساتيد آن دانشگاه صورت گرفت . دراين پژوهش كه به دو روش كمي ( پيمايشي ) و كيفي ( هدفمند ) صورت گرفت از دونظريه « سيستمهاي مديريت ليكرت » و« انگيزش ـ بهداشت هرزبرگ » استفاده شد ، و اطلاعات لازم از طريق پرسشنامه و مصاحبه هدفمند جمع آوري و نتايج زير بدست آمد :
الف : ميزان رضايت شغلي اساتيد و بكاركيري روش مديريت مشاركتي در گروهها و دانشكده هاي دانشگاه الزهرا متفاوت مي باشد . ب : با افزايش رضايت شغلي ، ميزان غيبت ، تاخير ، كم كاري و جابجايي اساتيد كاهش مي يابد . ج : اساتيدي كه از شغل خود راضي بودند رضايت خود را به « ماهيت كار » و « نحوه مديريت مدير » و اساتيدي كه از شغل خود ناراضي بودند نارضايتي خود را فقط به « نحوه مديريت مدير » نسبت مي دادند . د : مديران بعضي از گروههاي آموزشي دانشگاه الزهرا دقيقاً از روش « سيستم پيشنهادات » استفاده مي كردند .
كلمات كليدي: مديريت مشاركتي ، نظام پيشنهادات ، رضايت شغلي ، سبكهاي مديريتي*
مقدمه :
بعد از انقلاب صنعتي در اكثر جوامع ، عواملي همچون پيشرفت علم وصنعت ، رشد جمعيت و وسعت شهرها باعث شدند سازمانها ، ادارات و كارخانجات مختلفي براي برطرف كردن مشكلات گوناگون و نيازهاي گوناگون مردم بوجود آيند ؛ اما بعد از مدتي ، بعضي از اين سازمانها با شكست مواجه شده و به نابودي كشيده شدند. به همين دليل مديران براي ريشه يابي اين مشكل از متخصصان علم مديريت و برنامه ريزي كمك گرفتند .
عقيده صاحبنظران علم مديريت بر اين اصل استوار بود كه كليد موفقيت سازمانها بدست منابع انساني اثربخش و فعال مي باشد و زماني مي توان از نيروي كار ، حداكثر استفاده را برد كه شرايط و زمينه مناسب براي فعاليت كاركنان فراهم باشد .
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* Participatory Management , Suggestions System , Job Satisfaction , Management Styles .
آنان معتقد بودند كه يكي از عواملي كه ممكن است به شكست سازمان بيانجامد عدم رضايت شغلي كاركنان مي باشد ؛ از طرفي ديگر نظر آنان بر اين بود كه عوامل مختلفي بر رضايت و يا عدم رضايت شغلي كاركنان موثر است كه يكي از اين عوامل ، مي تواند نحوه مديريت مدير باشد . ( مديران از روشهاي گوناگون مديريتي جهت پيشبرد اهداف سازمانشان استفاده مي كنند . همچون مديريت استبدادي ، مشاركتي و .. )
سيستمهاي مديريتي ليكرت1 :
رنسيس ليكرت2 و همكارانش در موسسه تحقيقات اجتماعي دانشگاه ميشيگان ، ضرورت توجه به منابع انساني را كه مستلزم مديريت شايسته ومتناسب است مورد تأكيد قراردادند ؛ هدف تحقيقات او ، ياري و كمك به سازمانهاي مختلفي بود كه مي خواهند از مفروضات x به تئوري y حركت كرده و تبديل شوند ، يعني از ترويج رفتار رشد نيافته به تشويق و توسعه رفتار رشد يافته و بالغ بپردازند .
ليكرت ، در مطالعاتش دريافت كه سبكهاي متداول مديريت سازمانها را مي توان بر روي پيوستاري از سيستم يك تا سيستم چهار نشان داد . اين سيستم را مي توان به شرح زير توصيف كرد :
- سيستم يك :
اين نوع مديريت به زيردستان هيچ اعتماد و اطميناني ندارد زيرا كه آنها را به ندرت در فراگرد تصميم گيري شركت مي دهد . همه تصميمات و هدفگذاري سازمان در رأس اداره انجام مي گيرد و از طريق زنجير فرمان به پايين منتقل ميشود. زيردستان مجبورند با ترس، تهديد، تنبيه، پاداشهاي اتفاقي و رضايت در سطوح فيزيولوژيكي و ايمني كار كنند….
- سيستم دو :
اين نوع مدريت اعتماد و اطمينان ، توأم با مدارايي نظير اعتماد و اطميناني كه ارباب به خدمتكار دارد نسبت به زيردستانش دارد. در حالي كه همه تصميمات و تعيين هدفهاي سازمان در رأس انجام ميگيرد، بعضي از تصميمات در چارچوب تجويز شدهاي در سطوح پايينتر اتخاذ ميشود. پاداشها و برخي تنبيهات عملي يا بالقوه براي انگيزش كاركنان به كار برده ميشود ….
- سيستم سه :
اين نوع مديريت اطمينان و اعتماد قابل توجهي (ولي نه كامل) به زيردستان دارد. در حالي كه خط مشيهاي كلي و تصميمات مهم در سطوح عالي اتخاذ ميگردد، به زيردستان نيز اجازه داده ميشود كه در سطوح پايينتر در موارد خاص و تخصصي به تصميمگيري بپردازند. ارتباطها در جهت بالا و پايين سلسله مراتب جريان مييابد، پارداشها و تنبيهات اتفاقي و تا اندازهاي مشاركت در كار براي انگيزش كاركنان مورد استفاده قرار ميگيرند …
- سيستم چهار :
در اين نوع مديريت، اعتماد و اطميناني كامل ، نسبت به زيردستان ابراز ميشود. با اين كه تصميمگيري به طور وسيع در سراسر سازمان توزيع ميگردد ولي از يك وحدت و يگانگي برخوردار است. ارتباطات نه فقط در جهات بالا و پايين بلكه بين گروهها و همگنان جريان دارد. انگيزش كاركنان بر اثر مشاركت مستقيم آنها در تعيين پاداشهاي اقتصادي، هدفها، بهبود روشها و ارزشيابي پيشرفت در جهت هدفها به وجود ميآيد ….
به طور خلاصه، مدريت سيستم يك ، سبكي وظيفه مدار ، آمرانه و ساختگراست، در حالي كه مدريت سيستم چهار ، يك سبك رابطهمدار است كه بركارگروهي و اعتماد و اطمينان متقابل استوار است. سيستمهاي دو و سه، سبكهاي حدفاصل ميان دو حالت افراط و تفريط فوق هستند، كه به ترتيب، تقريباً قابل قياس با مفروضات تئوري X و تئوري Y ميباشد . (هرسي و بلانچارد، 1371، 67)
ليكرت بعد از تقسيمبندي سيستمهاي مديريتي، آنها را اينچنين نامگذاري نمود : سيستم استبدادي ، سيستم پدرانه، سيستم مشورتي، و سيستم مشاركتي.
نظام پيشنهادات3
يكي از ابزار مديريت مشاركتي، استفاده از نظام پيشنهادات ميباشد. جمعآوري نظرات و پيشنهادات كاركنان جهت بهبود فرآيند و ارتقاي بهرهوري ، به سيستم پيشنهادات شهرت يافته است.
نظام پيشنهادات براي اولين بار در سال 1880 توسط شركتي در ايالات متحده امريكا صورت گرفت، اما اجراي علمي و گسترده آن در سال 1930 (يعني سالهاي جنگ جهاني دوم) آغاز شد. بعد از جنگ، نظام پيشنهادات توسط سازمان آموزشهاي صنعتي و نيروي هوايي امريكا در ژاپن معرفي شد، به علاوه بازديد مديران اجرايي ژاپن از امريكا و مشاهده نتايج موفقيتآميز حاصل از نظام پيشنهادات ، روند اجراي آن را در صنايع ژاپن تسريع بخشيد.
پيامدهاي مثبت اجرايي نظام پيشنهادات در صنايع و ساير بخشهاي خدماتي و تجاري ژاپن بسيار چشمگير بوده است. امروزه اين نظام به عنوان نظام كانون فردي در صنايع ژاپن به حدي پيشرفت كرده است كه سرانه پيشنهاد كاركنان به عنوان يكي از پارامترهاي ارزيابي موفقيت شركتها محسوب ميشود. اين موفقيت چشمگير كه نتيجه تلفيق درست نظام پيشنهادهاي امريكايي با فرهنگ ژاپني است باعث شده كه عامه مردم، ژاپنيها را پيشگام طراحي نظام پيشنهادات بدانند . (اوليا، 1379، 15) .
در نظام مديريت مشاركتي به شيوه سيستم پيشنهادات، يك تفويض اختيار عمومي به تمام كاركنان، مشتريان، سهامداران و مردم داده شده است؛ مدير به همه اختيار ميدهد كه نظرات و طرحها و پيشنهادهاي خود را به مديريت ارايه دهند و در قبال سود حاصله براي سازمان، پاداش متناسب دريافت دارند. در نظام مديريت مشاركتي به شيوه سيستم پيشنهادات ، مدير نه تنها از دريافت افكار و نظرات ديگران ناراحت و خشمگين نميشود، بلكه آنها را مورد تجزيه و تحليل و تحقيق قرار ميدهد و به كار ميگيرد.
در سالهاي اخير، برخي از سازمانهاي توليدي، خدماتي، و آموزشي در كشور اقدام به پيادهسازي نظام مديريت مشاركتي به روش سيستم پيشنهادات نمودهاند. در تمامي مواردي كه به پشتيباني مديريت عامل همراه بوده است دستاوردهاي چشمگيري مانند افزايش كيفيت، صرفهجويي، كاهش هزينه، افزايش سودآوري و از همه مهمتر كاهش وابستگي را به دنبال داشته است. ايجاد انگيزه، افزايش رضايت شغلي، احساس مسؤوليت ، ايجاد رقابت سالم، برقراري الفت و محبت در بين كاركنان و مديران از ديگر دستاوردهاي اين نظام مديريتي بوده است. شركتهاي رادياتور ايران، كنتورسازي، برق منطقهاي شيراز، نفت بهران، واگن پارس، صنايع الكترونيك ايران و موتوژن تبريز، ايران كاوه، كمباينسازي ايران، كارخانه اتوبوسسازي ايران خودرو، كارخانجات كاشي و سراميك سعدي ،پتروشيمي رازي و پتروشيمي شيراز، دانشگاه يزد، و … اين نظام را تجربه و اجرا نمودهاند، پيادهسازي اين نظام در شركتها و سازمانهاي فوق باعث افزايش چشمگير راندمان و بهرهوري شده است . با بكارگيري اين نظام، فكر كردن و ايده دادن تنها متعلق به يك گروه خاص نخواهد بود، بلكه به صورت فراگير درميآيد. يعني همه افرادي كه به پيشنهادها در جهت افزايش بهرهوري سازمان عملي و قابل استفاده باشد از پيشنهاددهنده يا پيشنهاددهندهگان با توجه به نتايج حاصل از پيشنهاد ارايه شده، قدرداني ميشود و به نحو مناسبي تقدير ميگردند .4 (البرزي، 1375، 43) .
بايد دانست كه با اجراي صحيح نظام پيشنهادات، نتايج مثتبي (از جنبههاي فردي، سازماني و اجتماعي) ببار خواهد آمد كه اهم آنها به صورت زير قابل دستهبندي ميباشد :
- فراهم شدن زمينه مناسب جهت بروز خلاقيتها و به فعليت رسيدن استعدادهاي كاركنان .
- بهبود شرايط محيط از نظر بهداشت، ايمني، و … .
- ايجاد فرصتهاي مناسب براي كاركنان جهت نشان دادن قابليتها خود .
- بهبود روابط بين كاركنان، سرپرستان و مديران مياني .
- كسب منافع مادي ومعنوي حاصل از پاداشهاي پيشنهادهاي پذيرفته شده براي افراد وگروههاي پيشنهاددهنده و اجراكننده .
- آسانتر شدن نحوه انجام كارها و فعاليتهاي سازمان .
- فراغت مديريت از رسيدگي به امور جزيي و ايجاد فرصت بيشتر براي رسيدگي به امور اساسي .
- افزايش دانستههاي مديريت در مورد كار و تمايلات كاركنان .
- استفاده عملي از تجارت كاركنان .
- كاهش هزينهها و افزايش بهرهوري از طريق بهبود فرآيندهاي توليدي و خدماتي .
- افزايش رضايت مصرفكنندگان، ارباب رجوع، و … .
- و از همه مهمتر افزايش رضايت شغلي كاركنان. (اوليا، 1379، 20-19) البته بايد دانست كه رضايت شغلي زماني ايجاد ميشود كه يك احساس دروني و عاطفي مساعدي براي فرد در سازمان در ارتباط با كارش ايجاد شود.
نظريه انگيزش- بهداشت هرزبرگ5 :
نظريه پيشرفته انگيزش كه از سوي فردريك هرزبرگ و دستيارانش ارايه شده تئوري انگيزش- بهداشت (M-H) ناميده شده كه البته به تئوري دو عاملي نيز شهرت يافت. اين نظريه يك نظريه انگيزش بيروني است؛ چون مدير، عواملي را كنترل ميكند كه موجبات رضامندي و يا تنفر و عدم رضايت شغلي را فراهم ميكنند.
هرزبرگ پي برد زماني كه افراد از كار خود احساس نارضايتي كنند، نارضايتي آنان به محيطي مربوط ميشود ، كه در آن كار ميكنند. (عوامل بهداشتي)؛ در مقابل هنگامي كه افراد درباره كار خود احساس خشنودي و رضايت ميكنند، اين خشنودي به كار مربوط ميشود (عوامل انگيزشي). (هيكس وگولت، 1376، 75)
بنابراين محركهاي انگيزشي از نظر هرزبرگ عبارتند از : كار تلاش برانگيز، مسؤوليت ، تشخيص، ترقي، رشد و پيشرفت ؛ و محركهاي بهداشتي عبارتند از : شرايط كاري ، سياستهاي سازمان ، سرپرستي، و همكاران(Helrigel & Slocom/1996/419) .
بنابراين با هدايت و سرپرستي مناسب ميتوان در بهبود كار، بالارفتن رضايت شغلي كاركنان و افزايش بازدهي سازمان نقش مؤثري را ايفا نمود و از عوامل ايجادكننده رفتارهاي نامطلوب شغلي مانند : ترك خدمت، غيبت،كمكاري، تغيير و تعارض پيشگيري كرد.
اهميت، اهداف، و سئوالات پژوهشي :
رشد روزافزون دانشجويان و انتظارات از آموزش عالي موجب گسترش اين نظام گرديده است؛ لذا فعاليت در چنين سازماني احتيـاج به بـرنامهريـزي آگاهانـه و تصميـمگيري هوشمندانه دارد ، كه به وسيله مديريتي اثربخش ميتوان به اهداف
سازمان دست يافت .
از آنجا كه فكركردن عده قليلي براي همه، زيبنده انسانهاي فرهيخته قرن 21 نيست و با توجه به اين كه يك نفر، يك فكر دارد و چند نفر، چندين فكر، بنابراين مديران در سازمانهاي مختلف (همچون آموزش عالي و دانشگاه) بهتر است از اساتيد كه داراي بلوغ فكري بالايي ميباشند در تصميمگيريها، هدفگذاريها، دگرگونيها، و دشواريگشاييها كمك بگيرند.6 (البته بايد دانست كه اساتيد زماني حاضر به همكاري خواهند بود كه از شغل خود راضي بوده و احساس كنند وجودشان براي سازمان اهميت دارد). لذا با توجه به اهميت و تأثير مديريت در پيشرفت جامعه مخصوصاً دانشگاه و به روز بودن روش مديريت مشاركتي از نوع سيستم پيشنهادات و همچنين تأثير آن بر رضايت شغلي اساتيد، پژوهشگر تصميم گرفت تحقيقي تحت عنوان « نقش مديريت مشاركتي به روش سيستم پيشنهادات در افزايش رضايت شغلي اساتيد دانشگاه الزهرا » را اجرا نمايد.
بنابراين هدف كلي پژوهش شامل « بررسي نقش مديريت مشاركت به روش سيستم پيشنهادات در افزايش رضايت شغلي اساتيد دانشگاه الزهرا » ميباشد و اهداف جزيي شامل :
1- بررسي نحوه مديريت رؤساي دانشكدههاي دانشگاه الزهرا
2- بررسي نحوه مديريت مديران گروههاي آموزشي دانشگاه الزهرا
3- بررسي ميزان رضايت شغلي مديران گروههاي آموزشي دانشگاه الزهرا
4- بررسي ميزان رضايت شغلي اساتيد در گروههاي آموزشي دانشگاه الزهرا
5- تأثير نحوه مديريت رؤساي دانشكدهها بر رضايت شغلي مديران گروههاي آموزشي دانشگاه الزهرا
6- تأثير نحوه مديريت مديران گروههاي آموزشي بر رضايت شغلي اساتيد دانشگاه الزهرا
7- نتايج به كارگيري و عدم به كارگيري سبك مديريت مشاركتي به روش سيستم پيشنهادات در دانشگاه الزهرا
همچنين سئوالات پژوهشي در تحقيق فوق عبارتند از :
1- آيا بكارگيري مديريت مشاركتي به روش سيستم پيشنهادات در گروههاي آموزشي دانشگاه الزهرا متفاوت است؟
2- آيا رضايت شغلي اساتيد در گروههاي آموزش دانشگاه الزهرا متفاوت است؟
3- آيا با افزايش ميزان بكارگيري مديريت مشاركتي به روش سيستم پيشنهادات ، رضايت شغلي اساتيد بالا ميرود؟
4- نظر اساتيد در مورد دلايل بكارگيري و عدم بكارگيري مديريت مشاركتي به روش سيستم پيشنهادات در گروههاي آموزشي مختلف چيست ؟
5- استفاده از روش مديريت مشاركتي (از نوع سيستم پيشنهادات) در مقابل غيرمشاركتي چه تأثيري بر رضايت شغلي اساتيد ميگذارد؟
تحقيقات انجام شده در داخل و خارج از كشور :
از بررسيهاي مختلفي كه درايران و خارج از كشور صورت گرفته ميتوان نتيجه گرفت كه اگر مشاركت به صورت اصولي و با توجه به مقتضيات خاص محيطي و فرهنگي بكارگرفته شود ، رضايت شغلي و بهره وري را افزايش مي دهد .
* در تحقيقي كه توسط وان مسلينگ در سال 1987 تحت عنوان « نقش مديريت مشاركتي در رضايت شغلي » انجام گرفت مشخص شد كه در شركتهاي جنرال موتورز و ويرپول ، براي افزايش بهره وري و رضايت شغلي كاركنان از سبك مديريت مشاركتي از نوع سيستم پيشنهادات استفاده مي كنند . (1987 / Meussling )
* اگزالاين پورتر درسال 1990 تحقيقي تحت عنوان « بررسي مديريت مشاركتي بين كتابخانه هاي دانشگاه تگزاس» انجام داد و نتايج زير حاصل شد :
- 81 درصد از پاسخ دهندگان معتقد بودند كه مشاركت كاركنان در سازمان ، رضايت شغلي آنان را افزايش مي دهد .
- 75 درصد از پاسخ دهندگان معتقد بودندكه مشاركت كاركنان در سازمان ، عملكرد سازمان را بهبود مي بخشد (Porter / 1990 )
* در تحقيقي كه توسط حسين اسلامي پور در سال 1374 در شركت توليدي تيزرو تحت عنوان « بررسي نقش مديريت مشاركتي در افزايش كارايي و خلاقيت كاركنان » انجام داد ، نتايج زير بدست آمد :
- اجراي مديريت مشاركتي موجب افزايش كارايي نيروي كار مي گردد .
- اجراي مديريت مشاركتي موجب افزايش صرفه جويي در هزينه ها و كاهش ضايعات مي شود .
- اجراي مديريت مشاركتي موجب افزايش خلاقيت نيروي كار مي شود .
* ناهيد پايپان در سال 1373 تحقيقي تحت عنوان « بررسي ميزان مشاركت اعضاي هيأت علمي در فرايند تصميم گيري مديران دانشگاههاي صنعتي شهر تهران » انجام داد و به نتايج زير دست يافت :
- دانشگاه صنعتي شريف با كسب ميانگين 30/5 داراي فرايند تصميم گيري تقريباً مشاركتي در تمام زمينه ها بوده و به طرف مشاركتي شدن نيز تمايل نشان داد .
- دانشگاه اميركبير با كسب ميانگين 18/5 داراي فرايند تصميم گيري تقريباً مشاركتي در همه زمينه ها بود .
- دانشگاه علم و صنعت ايران با كسب ميانگين 70/4 داراي فرايندتصميم گيري شخصي ـ مشاركتي در تمام زمينه ها بود و به طرف تقريباً مشاركتي شدن تمايل دارد .
- دانشگاه صنعتي خواجه نصيرالدين طوسي با كسب ميانگين 02/4 داراي فرايند تصميم گيري شخصي ـ مشاركتي در همه زمينه ها بود .
چارچوب روش تحقيق :
در پژوهش فوق ، با استفاده از روش پيمايش به بررسي موضوع پرداخته شد .
- جامعه و نمونه آماري :
جامعه آماري مورد نظر شامل كليه اساتيد تمام وقت و نيمه وقت دانشگاه الزاهرا بود كه تعداد آنان در سال تحصيلي 77-76 به 230 نفر مي رسيد لذا از بين آنها 200 نفر به عنوان نمونه آماري در نظر گرفته شد 7 .
- ابزار اندازه گيري :
به خاطر كمي و كيفي بودن نوع سؤالات پژوهش ، جمع آوري اطلاعات از طريق پرسشنامه و مصاحبه صورت گرفت. بدين معني كه براي رسيدن به جواب سؤالات كمي پژوهش از دو نوع پرسشنامه استفاده شد : 1- رضايت شغلي و 2 ـ سبك سنج مديريت
- پرسشنامه رضايت شغلي مينه سوتا 8 :
در پژوهش فوق ، جهت سنجش رضايت شغلي اساتيد دانشگاه الزهرا ، از پرسشنامه رضايت شغلي مينه سوتا ( MSQ ) استفاده شد كه فرم كوتاه شده آن داراي 20 پرسش مي باشد و عناصر كليدي مربوط به شغل ( همچون خلاقيت شغلي ، بهره مندي از توانايي ، تنوع كار ، ايمني شغلي و شرايط مادي ) را مي سنجد ؛ بدين معني كه از پاسخ دهنده خواسته شد ميزان رضايت يا عدم رضايت خودرا نسبت به هريك از عوامل فوق ، بر روي يك طيف پنج گزينه اي ، از شديداً راضي تا شديداً ناراضي مشخص نمايد ؛ ارزش عددي پاسخ « شديداً راضي » 5 و « شديداً ناراضي » يك در نظر گرفتند و همچنين رضايت كلي فرد از طريق جمع پاسخهاي 20 پرسش بدست آمد .
- پرسشنامه سبك سنج ليكرت :
پرسشنامه اي كه عموماً به منظور تعيين نحوه مديريت مدير بكار مي رود پرسشنامه سبك سنج ليكرت مي باشد كه از كتاب « راههاي جديد مديريت تعارض 9» اثر رنسيس ليكرت و جان گيبسون ليكرت 10 اقتباس شده است . اين پرسشنامه داراي 26 سؤال مي باشد ؛ و عناصر كليدي آن در مورد نحوه رفتار مدير با كاركنان مي باشد ، كه از پاسخ دهنده خواسته مي شود نظر خود را در مورد نحوه رفتار مدير با كاركنان و سبك مديريتي او ، بر روي يك طيف چهارگزينه اي ( هميشه اي ، اغلب ، بندرت و هرگز ) مشخص نمايد ؛ ارزش عددي پاسخ « هميشه » 4 و « هرگز » 1 در نظر گرفته مي شود ؛ همچنين نحوه مديريت مدير از طريق جمع پاسخهاي 26 سؤال بدست مي آيد . (R . Likert & J . Likert / 1979 / 111-113 )
- اعتبار و روايي پرسشنامه ها 11 :
جهت تعيين اعتبار پرسشنامه هاي رضايت شغلي و سبك سنج ، ابتدا پرسشنامه هاي فوق بر روي 14 نفر از اساتيد دانشگاه الزهرا به صورت آزمايشي ـ تصادفي اجرا گرديد و بعد از محاسبه اعتبار پرسشنامه ها از طريق نرم افزار SPSS و رضايت بخش بودن نتايج حاصله ، تصميم گرفت شد پرسشنامه هاي فوق بر روي كليه اساتيد دانشگاه الزهرا ( 200 نفر ) اجرا گردد .
بعد از جمع آوري 113 پرسشنامه12 از بين اساتيد و مديران گروهها ، اعتبار هر دو پرسشنامه مجدداً و با استفاده از نرم افزار SPSS محاسبه گرديد ؛ ضريب آلفاي كرونباخ پرسشنامه رضايت شغلي برابر 89% و پرسشنامه سبك سنج برابر 96% تعيين گرديد ؛ اين امرنشان دهنده آن است كه تعبير و تفسير نتايج پژوهش با توجه به اعتبار بالاي پرسشنامه ها در حد قابل قبولي بوده است.
همچنين براي تعيين روايي پرسشنامه ها ، با اساتيد راهنما و مشاور ، مشورتهاي لازم صورت گرفت و بعد از اصلاح بعضي از سؤالات ، ويرايش نهايي در اختيار اساتيد قرار گرفت .
همچنين پژوهشگر براي رسيدن به جواب سؤالات كيفي پژوهش ( سؤال 4 و 5 ) از سؤالات محقق ساخته استفاده نمود 13. يعني با استفاده از نتايج پرسشنامه رضايت شغلي مينه سوتا ، نمونه گيري هدفمند اجرا شد . به طوري كه ،نمونه هاي افراطي و تفريطي انتخاب شد ( 5 نفر رضايت شغلي بالا و 5 نفر رضايت شغلي پايين ) كه از بين آنان 2 نفر « مديرگروه » و 8 نفر «استاد» بودند ؛ سپس طي مصاحبه هايي كه با نمونه هاي فوق صورت گرفت سؤالات محقق ساخته به صورت باز مطرح گرديد و اطلاعات كامل و مورد لزوم ثبت گرديد . درضمن جهت تعيين اعتبار سؤالات محقق ساخته ، ابتدا با دو نفر از اساتيدي كه بالاترين و پايينترين امتياز را در پرسشنامه رضايت شغلي مينه سوتا كسب كرده بودند به صورت آزمايشي ، مصاحبه اي صورت گرفت . سپس با در نظر گرفتن اهداف و سؤالات پژوهشي ، مشخص شد كه پاسخهاي بدست آمده جهت سنجش رضايت شغلي اساتيد و نحوه مديريت آنان مناسب بوده و توانايي پاسخدهي به سؤالات 4 و 5 تحقيق را داراست و اعتبار كافي را خواهد داشت .
در ضمن ، براي تعيين روايي سؤالات محقق ساخته در بخش كيفي پژوهش ، با اساتيدراهنما و مشاور مشورتهاي لازم صورت گرفت : و با استفاده از نظرات تكميلي آنان تعدادي از سؤالات اصلاح گرديد14 ؛ سپس درپايان ، پس از انجام اصلاحات نهايي ، سؤالات محقق ساخته ، در مصاحبه با اساتيد ، بكارگرفته شد .
تجزيه و تحليل داده ها :
در پژوهش فوق ، پس ازجمع آوري اطلاعات كمي (از طريق پرسشنامه رضايت شغلي مينه سوتا و سبك سنج مديريت ليكرت ) با استفاده از نرم افزار SPSS به تجزيه و تحليل داده ها پرداخته شد و نتايج زير بدست آمد :
- نتيجه بدست آمده درخصوص ارتباط بين « نوع استخدام » و« رضايت شغلي » از طريقF بدست آمده ] ( 05 . › P و 93/3 = ( 92 ) و ( 3 ) F ) [ حاكي از آن بود كه عامل « نوع استخدام» در بالا يا پايين آوردن رضايت شغلي مؤثر است ؛ به عبارت بهتر ، اساتيدي كه نوع استخدام آنان رسمي ـ قطعي بود از شغل خود راضي تر بودند .
- نتيجه بدست آمده درخصوص ارتباط بين « مدرك تحصيلي » و « رضايت شغلي » ] ( 05 . › P و 58/2 = ( 91 ) و ( 3 ) F ) [ حاكي از آن بود كه عامل مدرك تحصيلي در بالا يا پايين آوردن رضايت شغلي مؤثر است ؛ به عبارت بهتر اساتيدي كه مدرك تحصيلي بالاتري داشتند ، رضايت شغلي آنان نيز بالاتر بود .
- نتايج حاصله از عوامل ديگر « اطلاعات زمينه اي » در پرسشنامه فوق (مانند سن ، وضعيت تأهل ، و سابقه كار ) نشان داد كه تفاوت معني داري بين اطلاعات فوق با رضايت شغلي اساتيد وجود ندارد .
- در بررسي سؤال پژوهشي اول ، با استفاده از روش درصد گيري ، مشخص شد كه ميزان بكارگيري مديريت مشاركتي به روش سيستم پيشنهادات توسط مديران گروههاي آموزشي متفاوت است ؛ به عبارت بهتر ، اساتيدي كه عضو گروههاي آموزشي « مديريت بازرگاني » « علوم اجتماعي » و « نقاشي » بودند معتقد بودند كه مديرانشان ، از روش مديريت مشاركتي به روش سيستم پيشنهادات جهت اداره امور استفاده مي نمايند15 .
همچنين پرسشنامه هاي سبك سنجي كه توسط مديران گروههاي آموزشي تكميل شد نشان داد كه رؤساي دانشكده هاي « اقتصاد و علوم اجتماعي » و « علوم پايه » كاملاً از روش مديريت مشاركتي به روش سيستم پيشنهادات استفاده مي كنند 16.
- در بررسي سؤال پژوهشي دوم ، با استفاده از روش درصد گيري ، مشخص شد كه ميزان رضايت شغلي اساتيد در گروههاي آموزشي مختلف در دانشگاه الزهرا ، متفاوت مي باشد ؛ به عبارت بهتر ، اساتيد گروه « معارف » ، « فيزيك » و « شيمي » نسبت به اساتيد گروههاي آموزشي ديگر از شغل خود راضي تر بودند17. همچنين محقق ، درخصوص ميزان رضايت شغلي مديران گروههاي آموزشي به اين نتيجه رسيد كه تمام مديران گروههاي آموزشي از شغل خود راضي بودند18 .
- در بررسي سؤال پژوهشي سوم با استفاده از ضريب همبستگي بدست آمده ] 001 . › P و 63/0 = ( 88 ) = R [ مشخص شد كه بين ميزان بكارگيري مديريت مشاركتي و رضايت شغلي ، همبستگي مثبت وجود دارد . به عبارت بهتر ، در گروههاي كه مديران از روش مديريت مشاركتي از نوع سيستم پيشنهادات استفاده مي كردند ، رضايت شغلي اساتيد در گروههاي فوق بالاتر بود . همچنين مطلب فوق در مورد رؤساي دانشكده ها نيز صادق بود . يعني در دانشكده هايي كه رؤساي آنها از روش سيستم پيشنهادات استفاده مي كردند ، رضايت شغلي مديران گروههاي آموزشي نيز بالاتر بود .
- در بررسي سؤال پژوهشي چهارم كه از طريق مصاحبه به عمل آمد مشخص شد كه دلايل بكارگيري مديريت مشاركتي توسط بعضي از مديران گروهها و رؤساي دانشكده هاي دانشگاه الزهرا عبارتست از : اهميت دادن به سازمان ، علاقه به پيشرفت گروه و دانشكده ، علاقه به كار گروهي و همكاري با يكديگر و تبادل نظر بين افراد و علاقه به كيفيت كارها ، … مي باشد ؛ همچنين دلايل عدم بكارگيري مديريت مشاركتي توسط بعضي از مديران و رؤساي دانشكده هاي دانشگاه الزهرا عبارتست از : نداشتن تجربه مديريتي ، عدم اطمينان به كار گروهي و عدم اطمينان به روش مديريت مشاركتي از نوع سيستم پيشنهادات ، باندبازي ، تك روي و … مي باشد .
- در برسي سؤال پژوهشي پنجم نيز كه از طريق مصاحبه به عمل آمد مشخص شد كه استفاده از روش مديريت مشاركتي در افزايش رضايت شغلي افراد نقش بسزايي داشته و باعث مي شود ميزان غيبت ، تأخير ، كم كاري و انتقال ( جابجايي ) اساتيد كمتر شود ؛ در نهايت كيفيت آموزشي بيشتر شده و سازمان به هدفش مي رسد . اما استفاده از روش غير مديريت مشاركتي در سازمان باعث مي شود كه رضايت شغلي افراد پايين آمد و افراد درست كار نكنند ؛ كه در نهايت سازمان به انحطاط كشيده خواهد شد .
نتايج بدست آمده در مورد هر يك از سؤالات پژوهشي فوق عبارتند از :
* در پاسخ به سؤال پژوهشي 1 بايد گفت كه ميزان بكارگيري مديريت مشاركتي توسط مديران گروههاي آموزشي و رؤساي دانشكده ها در دانشگاه الزهرا متفاوت مي باشد ؛ يعني عده اي از آنان عيناً از روش مديريت مشاركتي و عده اي ديگر از روش مشورتي و يا پدرانه استفاده مي كردند . مثلاً ميزان بكارگيري مديريت مشاركتي در گروههاي علوم اجتماعي و نقاشي بيشتر از فارسي و كتابداري بود .
از آنجا كه در هر سازماني عده اي از كاركنان ، بيش از ديگران مايلند در امور سازمان خود مشاركت كنند ، ( همچون كاركنان رشد يافته و تراز بالا ) ، لذا خود را براي ياري رساندن به سازمان ، آماده تر مي دانند ؛ به همين دليل اگر در مشاركت قرار نگيرند ، به كاركرد پايين ، خشنودي كمتر ، عزت نفس پايين تر ، فشار بيشتر و ديگر تنشها گرايش مي يابند ؛ چنين افرادي كه داراي بلوغ فكري ميباشند را ميتوان در سازمانهايي مانند آموزش عالي مثال زد ؛ اما بلعكس آن هم صادق است مانند كارگران كارخانهها، كه علاقه كمتري نسبت به مشاركت در امور دارند (طوسي، 1370 ، 70) .
بنابراين لازم است مديراني كه بر كرسي مديريت تكيه ميزنند (مخصوصاُ در سازمانهاي علمي، آموزشي) عواملي مانند فرهنگ، زمان، و بلوغ فكري كاركنان را درنظر گرفته و مديريتي انعطافپذير همراه با مشاركت كاركنان ، ( جهت حل مسايل سازمان ) را اجرا نمايند.
* در پاسخ به سؤال 2 پژوهشي بايد گفت كه ميزان رضايت شغلي اساتيد در گروههاي آموزشي دانشگاه الزهرا متفاوت ميباشد؛ به اين معني كه عدهاي از آنان رضايت كمتري از شغل خود دارند و عدهاي ديگر از شغل خود راضيترند. مثلاً رضايت شغلي اساتيد در گروههايي مانند شيمي و معارف بيشتر از گروه گرافيك و يا كتابداري است . به طور مثال به گفتههاي دو استادي كه از شغل خود راضي و ناراضي بودند توجه كنيد.
- استادي كه از شغل خود راضي بود معتقد بود كه : من شغلم را دوست دارم چون با دانشجوها سرو كار دارم، اگر روزي بيايد كه با آنها كار نكنم آن روز افسرده ميشوم؛من با دانشجوهايم حرف ميزنم، چيز ياد ميدهم و چون در حال تبادل اطلاعات هستم اين برايم لذتبخش است. مثل مادري كه از بچههايش لذت ميبرد من هم از دانشجوهايم لذت ميبرم …
- استادي كه از شغل خود ناراضي بود معتقد بود كه : مدير من بيشتر از تواناييهايم از من كار ميخواهد؛ اما من كه زن هستم و خانهدارم بايد كارهاي اضافي و باقيمانده را به خانه برده و اجرا كنم. مدير من بايد توانايي زيردستش را در نظر بگيرد و متناسب با موقعيت، جنسيت و توانايي هر شخصي به او كار بدهد….
بنابراين با ذكر مثالهاي فوق پي به نظريه انگيزش- بهداشت هرزبرگ ميبريم، كه ميگويد : « زماني كه افراد از كارشان احساس نارضايتي كنند، نارضايتي خود را به محيطي كه در آن كار ميكنند ربط ميدهند مانند : نحوه مديريت ، شرايط كاري ، ارتباط همكاران ، … اما در مقابل، هنگامي كه افراد درباره كارشان احساس خشنودي و رضايت كنند، رضايت خود را به ماهيت كار ربط ميدهند. مانند : كار تلاش برانگيز، كمال، پيشرفت ، …(هيكس و گولت، 1376،75) .
بنابراين ، در سازمانهايي همچون آموزش عالي، كه بلوغ فكري اساتيد در حد بالايي است طبيعي به نظر ميرسد كه آنان رضايت خود را به ماهيت تدريس و پژوهش ربط دهند.
* در پاسخ به سؤال 3 پژوهشي بايد گفت كه با افزايش بكارگيري مديريت مشاركتي از نوع سيستم پيشنهادات، رضايت شغلي افراد بالا ميرود؛ بدين معني كه سبك مديريت ميتواند روي بالا يا پايين رفتن رضايت شغلي اساتيد تأثير بگذارد؛ به عبارت بهتر، در گروههايي كه مديران از روش مديريت مشاركتي استفاده ميكردند، رضايت شغلي اساتيد نيز بالاتر بود. به طور مثال به گفتههاي يكي از اساتيد توجه كنيد :
- مهمترين عامل در بالابردن رضايت شغلي ، نحوه مديريت مدير است؛ آگر مدير با افرادش ارتباط صميمانهاي داشته باشد، در جلسات ، مشكلات را جويا شود، براي حل آنها اقدام نمايد، رضايت افراد افزايش خواهد يافت. مثلاً در جلساتي كه ما هر هفته تشكيل ميدهيم، در مورد مسايل و مشكلات گروه مشورت ميشود، هر كسي پيشنهادي ارايه ميدهد، سپس متناسب با شرايط، امكانات و …بهترين و متناسبترين راه حل انتخاب شده، و رأيگيري ميشود. يعني مدير هم مانند بقيه راهحل ارايه ميدهد اگر مناسب بود رأيگيري ميشود و اجرا خواهد شد بنابراين همه افراد آزادند و حق تصميمگيري دارند و حتي ميتوانند راه حل پيشنهادي مدير را ، با دلايل منطقي ، رد مي كنند . در اين صورت است كه چنين سازماني ، رضايت شغلي افرد بالا مي رود … .
- در نظريه روابط انساني آمده است ؛ برقراري روابط انساني ، جو دوستانه ، مشاركت ، احترام به نظرات افراد و داشتن روابط غيررسمي سبب افزايش روح همكاري ، بازدهي و توليد شده و اثر عميقي بر رضايت شغلي افراد خواهد گذاشت . حتي در تحقيقي كه اگزالاين پورتر در سال 1990 انجام داد به اين نتيجه رسيد كه با افزايش بكارگيري مديريت مشاركتي، رضايت شغلي افراد بالا ميرود؛ بنابراين با هدايت، سرپرستي و مديريت مناسب ميتوان رضايت شغلي كاركنان را بالا برد.
* در پاسخ به سؤال پژوهشي 4 بايد گفت كه دلايل بكارگيري و عدم بكارگيري مديريت مشاركتي در گروهها و دانشكدههاي دانشگاه الزهرا متفاوت ميباشد. هر يك از اساتيد دلايل مختلفي براي گفتههاي خود آوردند كه به طور مثال به چند نمونه از آنها پرداخته خواهد شد :
استاد شماره 1 : مدير ما معتقد است كه با همفكري، ميتوانيم مشكلات را حل كنيم و كيفيت كارمان را بالا ببريم.
استاد شماره 2 : مدير ما به اعضاي گروه اعتماد كامل دارد و معتقد است كه اگر بخواهيم به كيفيت بالاي آموزشي برسيم بايد از فكر همديگر استفاده كنيم.
استاد شماره 3 : از آنجا كه مدير ما به كيفيت و پيشرفت كار علاقه دارد و معتقد است كه مشكلات بايد سريعاً بر طرف شود؛ لذا از همفكري افراد در حل مشكلات استفاده ميكند و به نظرات آنها احترام ميگذارد.
استاد شماره 4 : مدير ما معتقد است كه اگر از نظرات افراد در حل مشكلات و مسايل مختلف استفاده شود نوعي هرج و مرج در سازمان ايجاد ميشود؛ لذا در موارد گوناگون نظر ما را جويا نميشود (هميشه خودش تصميمگيري ميكند) .
استاد شماره 5 : مدير ما در جلساتي كه تشكيل ميشود، مشكلات را مطرح ميكند و نظر افراد را جويا ميشود اما در پايان ، نظر خودش را اجرا ميكند (خواه درست و يا نادرست باشد) . در كل ، ايشان اعتمادي به ديگران ندارند .
استاد شماره 6 : مدير ما ذاتاً علاقهاي به كار گروهي ندارد (هميشه تكروي ميكند) ؛ لذا روش مديريت مشاركتي و همفكري در گروه ما معنا ندارد.
مواردي كه ذكر شد نشاندهنده اين مطلب ميباشد كه داشتن تجربه مديريتي، تخصص مديريتي، ارزشدادن به انسانها، علاقه به كارگروهي و شخصيت مدير بر شيوه رهبري او اثر ميگذارد. براي مثال اگر مديري بر اين باور است كه نيازهاي افراد بايد در درجه دوم و پس از نيازهاي سازمان قرار گيرند، احتمالاً در امر رهبري، بيشتر جنبه دستوردهي و نقش فرماندهي نسبت به زيردستان دارد . ( استونر ، 1375 ، 997 ) . اما اگر مدير به طور همزمان به علمكرد سازمان و رضايت شغلي افراد توجه كند و مديريتي از نوع « انساني- سازماني » داشته باشد سبكي رابطه مدار در پيش گرفته است . (باتما نقليچ، 1371، 121).
* در پاسخ به سؤال پژوهشي 5 بايد گفت كه استفاده از روش مديريت مشاركتي و يا عدم مديريت مشاركتي تأثيرات متفاوتي بر افراد سازمان خواهد گذاشت . به طور مثال به نظرات چند تن از اساتيد توجه كنيد :
استاد شماره 1 : اگر مدير از روش مديريت مشاركتي استفاده كند، افراد در كارشان دلگرم ميشوند و سعي ميكنند با همديگر و حتي با مديرشان همكاري كنند، و روزبهروز انرژي و تلاش آنها بيشتر ميشود در نتيجه گروهشان از نظر علمي موفق ميشود و كيفيتش بالا ميرود . اما اگر مدير در كارهايش از روشي غير از مديريت مشاركتي استفاده كند، افراد روزبهروز افسرده ميشوند و در نتيجه به طرق مختلف از كارشان ميزنند (يعني كمكاري ميكنند)؛ آن موقع است كه سازمان با شكست مواجه ميشود و گروه دچار افت بنيه علمي خواهد شود.
استاد شماره 2 : وقتي مدير با زيردستانش مشورت كند و سعي كند از وجود آنها در حل مشكلات (از نظر فكري) استفاده كند، به دنبال آن رضايت شغلي افراد بالا ميرود در اين صورت است كه فرد احساس ميكند وجودش براي سازمان اهميت دارد؛ لذا رضايت شغلي افراد بر زندگي خصوصي آنان نيز تأثير مثبت خواهد گذاشت . اما اگر روشي غير از مشاركت در گروه حاكم باشد فرد دچار اضطراب خواهد شد و بر زندگي خانوادگي او نيز تأثير منفي خواهد گذاشت.
استاد شماره 3 : وقتي كه استاد متوجه شود كه در گروه مطرح است و نظرش براي گروه مهم است، با گروه همكاري ميكند و در موارد مختلف پيشنهادات خود را ارايه ميدهد، همچنين سعي ميكند كارش را درست انجام دهد. اما اگر در گروه از روش غير مديريت مشاركتي استفاده شود افراد سازمان دچار اضطراب ميشوند، نسبت به كارشان بيعلاقه ميشوند و آن موقع است كه كمكاري و غيبت و تأخير و … شروع ميشود.
استاد شماره 4 : با اجراي مديريت مشاركتي در سازمان ، رضايت شغلي كاركنان افزايش مييابد؛ وقتي كه افراد بدانند وجودشان و فكرشان براي گروه اهميت دارد و براي آنها ارزش قايل هستند ،به كارشان دلگرمتر ميشوند؛ آن موقع است كه رضايت شغلي فرد بر خانواده او نيز تأثير مثبت خواهد گذاشت. بنابراين اگر فرد از شغلش راضي باشد بهتر كار ميكند، و بازدهي كارش بالا ميرود و در نتيجه سطح و كيفيت آموزشي بالا ميرود. اما اگر در گروه از روش غير مديريت مشاركتي استفاده شود، رضايت شغلي افراد پايين آمده و به دنبال آن خلاقيت و علاقه به پيشرفت نيز كاهش خواهد يافت.
محمدعلي طوسي معتقد است : يكي از نتايجي كه با بكارگيري شيوه مشاركت در سازمانها ايجاد ميشود، بهبود كيفيت كار ميباشد كه به دنبال آن كاستيها كاهش يافته و رضايت شغلي بالا ميرود (طوسي، 1371، 7). همچنين تاميلسون و جان كينز در تحقيقي كه در زمينه رضايت شغلي و مشاركت انجام دادند و به اين نتيجه رسيدند كه با افزايش رضايت شغلي، ترك خدمت و غيبت كاهش يافته و كارايي افزايش مييابد ؛ همچنين اسلاميپور در سال 1374 و مسلينگ در سال 1987 و اگزالاين پورتر در سال 1990 به اين نتيجه رسيدند كه با افزايش بكارگيري مديريت مشاركتي، خلاقيت و بهرهوري افزايش يافته و فشارهاي شغلي كاهش مييابد.
بنابراين با هدايت و سرپرستي مناسب ميتوان در بهبود كار، بالارفتن رضايت كارمند و افزايش بازدهي سازمان مؤثر بود و از عوامل ايجادكننده رفتارهاي نامطلوب شغلي همچون كمكاري، غيبت، اضطراب و انتقال پيشگيري كرد.
با توجه به مطالب ذكر شده ميتوان چنين نتيجه گرفت كه مديريت مشاركتي ابزاري بسيار كارآمد ميباشد كه بر پايه نگرش « سيستم پيشنهادات » در مديريت بنا شده است و قادر است علاوه بر افزايش بهرهوري سازمان، روي بهبود رضايت شغلي افراد نيز تأثير مثبت بگذارد . اما از آنجا كه عواملي همچون فرهنگ، زمان، تجربه، آمادگي براي رهبري در شيوه رهبري افراد تأثير ميگذارد؛ مديران رفتارهاي متفاوتي در زمينه مديريت از خود نشان ميدهند . لذا بايد افرادي را بر كرسي مديريت نشاند كه وجدان كاري داشته و به مزاياي مشاركت واقف باشند تا علاوه بر رسيدن به اهداف سازمان، الگويي براي مديران ديگر شوند .
پينويس :
1- likert Management Systems
2- Rensis Likert
3- Suggestions System
4- تشويق ممكن است هم جنبه مادي، ( ريالي ) داشته باشد و هم جنبه غيرمادي، (نامه تشويقي ، تشكرآميز و قدرداني از سوي مديريت)؛ بنابراين در نظام پيشنهادات، تشكر فراگير نيز وجود دارد. به طور خلاصه نظام مديريتي مشاركتي به روش سيستم پيشنهادات بر اساس دو نظام تفكر فراگير و تشكر فراگير استوار است. (البرزي، 1375، 44)
5- Motivation- Hygiene Theory
6- در سازمانهايي كه بلوغ فكري كاركنان در حد بالايي ميباشد (مانند آموزش عالي)،تمايل افراد به پيشرفت ، پذيرش مسئوليت و توانايي در انجام كار يا وظيفه مربوطه (داشتن تجربه) بيشتر است؛ لذا اگر سبك مديريت در چنين سازمانهايي از نوع مديريت مشاركتي به شيوه نظام پيشنهادات باشد نه تنها موجبات انگيزش زيردستان را فراهم خواهد آورد ، بلكه آنها را در راه رشد ، شكوفايي و بلوغ فكري ياري ميكند ( اعرابي و پارسائيان ، 1375 ، 1010 )
7 – دو گروه از اساتيدي كه در پژوهش فوق حذف شدند عبارتند از الف : اساتيدي كه جهت تقويت بنيه علمي خود ، به خارج از كشور سفر كرده بودند . ب : رؤساي دانشكده ها و رئيس دانشگاه چون هدف پژوهشگر در تحقيق فوق ، تنها مقايسه نحوه مديريت مديران گروههاي آموزشي از نظر اساتيد و نحوه مديريت رئيس دانشكده ها از نظر مديران گروههاي آموزشي بود ؛ لذا هيچ پرسشنامه اي در اختيار رؤساي دانشكده ها جهت تعيين نحوه مديريت رئيس دانشگاه قرار نگرفت .
8- Minesota Satisfaction Questionaire
9- New Ways of managing Conflict
10- Rensis Likert & Jane Gibson Likert
11- Reliability & Validity of Questionairs .
12- عده اي از اساتيد ، به خاطر مشغله هاي فراوان ( اجرايي و آموزشي ) حاضر به تكميل پرسشنامه هاي فوق نشدند .
13- دلايل استفاده از روش كيفي ( مصاحبه ) در پژوهش فوق عبارتست از : الف : پاسخ به سؤالات 4 و 5 پژوهش . ب : جمع آوري نظرات شخصي اساتيد در مورد رضايت شغلي آنان به صورت عميق و مقايسه اطلاعات بدست آمده با پرسشنامه هاي تكميل شده . ج : جمع آوري نظرات شخصي اساتيد در مورد نحوه مديريت مافوقشان به صورت عميق و مقايسه اطلاعات بدست آمده با پرسشنامه هاي تكميل شده . د :جمع آوري اطلاعات كاملتر در مقايسه با پرسشنامه هاي مينه سوتا و سبك سنج جهت تكميل نمودن پژوهش فوق .
14- تلاش بر اين بود كه سؤالات ، متناسب با اهداف و سؤالات پژوهش باشد و اطلاعات مندرج در پرسشنامه هاي رضايت شغلي مينه سوتا و سبك سنج مديريت ليكرت ، كاملتر و جامع تر گردد .
15- اساتيد گروههاي فوق ، جواب اكثر سؤالات پرسشنامه سبك سنج مديريت ليكرت را در ستون « هميشه » علامت زده بودند .
16- لازم به ذكر است كه همانطور ، گفته شد اساتيد گروههاي « مديريت بازرگاني » و « علوم اجتماعي » و « نقاشي » معتقد بودند كه مديرانشان از مديريت مشاركتي به روش سيستم پيشنهادات استفاده مي كنند اما بالعكس مديران گروههاي فوق به جز « علوم اجتماعي » درخصوص نحوه مديريت مديران خود يعني رؤساي دانشكده خود چنين نظري نداشتند و اكثر پاسخهاي پرسشنامه سبك سنج مديريت ليكرت را در قسمت « اكثراً » علامت زده بودند ؛ يعني معتقد بودند كه رؤساي دانشكده آنان از مديريت مشورتي ( سيستم 3 ليكرت ) استفاده مي كنند .
17- اساتيد مذكور ، به دلايلي مانند مدارك تحصيلي بالاتر ، نوع استخدام رسمي ـ قطعي ، امكانات بيشتر همچون آزمايشگاه ، ارتباط صميمي بين كاركنان و اساتيد ، ماهيت تدريس و … نسبت به اساتيد گروههاي ديگر از شغل خود راضي تر بودند .
18- اساتيد فوق ، اكثراً جواب گزينه هاي پرسشنامه رضايت شغلي مينه سوتا را در ستون « كاملاً راضي » علامت زده بودند .
فهرست منابع :
- اسلامي پور ، حسين . بررسي نقش مديريت مشاركتي در افزايش كارايي و خلاقيت كاركنان، پايان نامه فوق ليسانس ، دانشكده مديريت دولتي ، 1374 .
- البرزي ، صدرالله . نظام مديريت مشاركتي ، مديريت دولتي ، شماره 33 و 34 ، 1375 .
- اولياء ، محمد صالح و امين ، محمد . آشنايي با نظام پيشنهادها ، انتشارات كارآفرينان بصير ، 1379 .
- باتمانقليچ ، فريور . نظام مشاركت زيربناي مديريت اسلامي ، نشر آيت الهي ، 1371 .
- پاپيان ، ناهيد . بررسي مشاركت اعضاي هيأت علمي در فرايند تصميم گيري مديران دانشگاههاي صنعتي شهرتهران ، پايان نامه فوق ليسانس ، دانشكده علوم تربيتي ، دانشگاه تهران ، 1373 .
- طوسي ، محمدعلي . بكارگيري شيوه مشاركت در سازمانها ، مديريت در آموزش و پرورش ، سال اول ، شماره 3 ، پاييز 1
مطالب مشابه :
معرفي محصول : برج روشنایی - شركت شايان برق تهران
مرکزدانلود رایگان موتور گیربكس دوبل، مدار كنترل و فرمان دانلود رایگان چندین
نقشه برداری در ایران
مرکزدانلود رایگان ماهواره های gps هر روز دوبار در یک مدار دقیق دانلود رایگان
تاریخچه پل سازی در ایران
دانلود مهندسی از تمامی مهندسان گرامی عمران ،معماری و شهرسازی اگر جزوه یا مطلبی در
اسفنوفیت
، ديرينه شناسي گياهي، بخش اسفنوفيت، جزوه مرکز عالی مدار دانلود رایگان سوالات
رابطه دین وتربیت
دانلود رایگان بیشتر در مدار توجه فیلسوفان، نظریه سابقه اى بس دیرینه و كهن
بررسي نقش مديريت مشاركتي به روش سيستم پيشنهادات در افزايش رضايت شغلي
دانلود رایگان پروژه سبكي وظيفه مدار ، آمرانه و ساخت گوئل كهن ، مؤسسه
نکات كليدي جغرافياي عمومی سال دوم دبیرستان به صورت پرسش و پاسخ
دانلود رایگان 4- علت اصلی بیابان های ایران چیست؟نزدیکی به مدار راس - 65+ (كهن سالان) 17
برچسب :
دانلود رایگان جزوه مدار كهن