سرهنگ حاج رضارحیمی
جناب سرهنگ حاج رضا رحیمی یکی از چهره های برجسته حال حاضر طایفه رحیمی و ایل قشقایی و از مدیران موفق کشور می باشند . وی در کنار خدمات ارزنده دولتی ، در راستای تحقیق و نویسندگی و تشویق و ترغیب هنرمندان و هنر دوستان گامهای موثری برداشته اند . هرچند که مجموعه فعالیتهای فرهنگی و ادبی و اجتماعی حاج رضا ناگفته پیداست و جای هیچگونه تعریف و تمجید نیست اما آخرین نوشته او تحت عنوان " گوهر بی بی " که در ذیل آورده می شود ، آنقدر زیباست که کلمات و جملات قشنگش هر خواننده و صاحبدلی را بی اختیار مجبور به تقدیر و تشکر از ایشان می نماید. این نوشته اش حاوی مطالب بسیار خوب و خواندنی و تاریخی و قابل استفاده برای عموم خصوصا علاقه مندان به تاریخ طایفه رحیمی و قشقایی می باشد و از طراوت و احساس بالایی برخوردار است . از جنس همان نوشته هایی است که چشم و دل انسان را به درخشش وا می دارد.گویی در لابلای هر جمله اش با ظرافتی خاص، دلی پیچیده شده است . وقتی آن را می خواندم گلدان پنجره قلبم طراوت تازه ای پیدا کرد . انگار یک باغچه گل شادی برایم به ارمغان آوردند. باور کنید بعد از استاد بهمن بیگی دلم به اندازه تمام غروبها گرفت و پیش خودم گفتم دیگر کسی به خوبی نمی تواند رشادتها ، خاطرات و دردهای بخارا و بخاراییان را قلم فرسایی کند . اما امروز حاج رضا همان کار را کرده است که همگی دلواپس آن بودیم . ایل ما در همین نقطه (بزرگداشت نیاکان) گره کور دارد. حاج رضا این گره کور را گشوده است . حال همت من و شما دوستان عزیز را می طلبد تا گام در این وادی بگذاریم و سرهنگ وار نا نوشته های تاریخ پر سوز و گداز، پر زرق و برق و پر فراز و نشیب قشقایی را بنویسیم .
گوهر بی بی رحیمی تنها زن کلانتر در ایل قشقایی
روزگار خوش طایفه رحیمی بود.آفتاب عالمتاب در آسمان ابدی بر سرزمین زیبای طایفه می تابید. رضا قلی بیگ فرزند هاشم بیگ ، کلانتری را بصورت موروثی از اجدادش عباس بیگ به ارث برده و نیزکلانتری محبوب ،متشخص ومقتدر بود . تمامتیره هااز قبیل بگلر، قشلاقلو ،مردانلو،بنیاد لو،حاجیلو، رضاکانلو ، مغانلو، تقی بیگ لو و غیرهبدون اغماض تحت فرمانشبودند و با نظم خاصی مسیر ییلاق و قشلاق را طی و با سایر طوایف ایل هماهنگ بودند و به عظمت ایل سر افراز می افزودند. متاسفانه در یکی از روزهای دلگیر، آفتاب عمر رضا قلی بیگ رو به سردی گرائید و جان را به جان آفرینسپرد و در منطقهساری یاتان ، امام زاده بابا شیخ احمد آرام گرفت و همه را ماتم زده کرد و در عزایش گریستند . آنکه بیشتر از همه گریست ،همسر با وفایش گوهر بی بی بود. با فوت رضا قلی بیگ طایفه بی کلانتر و همه آشفته وپریشان شدند . عیوض خان برادرکوچکتر رضاقلی بیگ که پس از فوت پدرش هاشم بیک از مادری فهیم ودانا بنام ایران بی بی فرزند علی خان بیگ شش بلوکی ( از کلانتران شایسته و شجاع طایفه شش بلوکی ) متولد شده بود،درهنگام فوت رضاقلی بیک کم سن و سال بود . اما طایفه رحیمی درامرکلانتری ومدیریت فرد با تجربه وزبده ای را می طلبید .دستگاه ایلخانی هم جهت ساماندهی طایفه بدنبال فردی لایق و شایسته بود، تا از اقتدار طایفه وایل کاسته نشود .مشورتها و ارزیابی ها به ثمر نشست و برای اولین بار این مسولیت خطیر بصورت موقت و آزمایشی به گوهر بی بی دختر علی بابا بیگ و همسر رضا قلی بیگ واگذار شد. این شیر زن قشقایی مشتاقانه به این کار همت گماشت وتوانست با تدابیر خاص جای خالی کلانتر مرحوم را پر کند و وحدت وهمدلی و تبعیت خالصانه را روز به روز بیشتر نماید. نو آوریها ملموس ونهان بود . با وجود ایشان طایفه بیش از پیش سامان گرفت و با سرپرستی او مراحل کوچ و ییلاق و قشلاق با دلگرمی و شوق وشعف ، آغاز و با موفقییت سالها ادامه یافت . آوازه این موفقیت و مدیریتبی نظیردر ایل طنین انداز شد. بزودی لیاقت وشایستگی و نبوغ ذاتی گوهر بی بی ،ایلخانی را وادار به صدور حکم کلانتری طایفه بنام وی گردانید و مدت هفت سال در این سمت باقی ماند .گوهر بی بیدر طول مسئولیتوکلانتری نشان داد که او گوهر تکدانه ای است که مثل ومانندش در هیچ قوم وقبیله ای بجز قشقایی یافت نمی شود. او نشان داد که عظمت و منزلتچارقدش کمتر از تاج زرین پادشاهان نیست. او نخستین زنی بود کهدر مقام مدیریت و تصمیم گیری قرار گرفت و مقام و منزلت زن را با الهام گیری از فضائل ومناقب حضرت فاطمه (س) بهبود بخشید و نشان داد که در حقیقت ، زن یا مرد بودنقالب ظاهری انسان استواصل حرکت وجودی این قالب انسانی بسوی کمال است و زن نیز می تواند مدیر و مدبر باشد .به هر حال گوهر بی بی در چنین روزگاری که مرد سالاری در کشور و جهان حاکم بود مدیر وکلانتر شد و از حقوق زنان اینگونه با رشادت دفاع کرد .
گوهر بی بی از نظر ریش سفیدان فامیل، از مرد هم سر بود ،می گویندلایق بود او را سردار گوهر بی بی لقبنهند . می گویندوی در قدرت بخشیدنو تشویق مردان طایفه بسیار توانمند بود . عکس العمل اش در مقابلمشکلاتودرخواستهابسیار سریع و صحیح بود . با درایت خاص و مثال زدنی خویش در طول مدت کلانتری، بعنوانرقیب مردان در صحنهحضور نیافته بود ، بلکه همگام و همراه با مردانبا عشق و علاقه وافر به انجام وظائف مشغول بود و ضمن صیانت و امانت داری در حیطه مسئولیتمصمم شد که کلانتری طایفه را به عیوض خان(برادرشوهرش که به سن قانونی رسیده وخود به نکاح وی درآمده بود) واگذار نماید . وی همراه عیوض خان نزد ایلخانی رفته و حکم کلانتری طایفه بنام عیوض خان شخص لایق و شایسته که اجدادش هم همینمنصبرا داشتند صادر شد و گوهر بی بی این شیر زن قشقاییدر کنار همفکری وهمکاری خالصانه با عیوض خانمصمم شد در هنر معماریایل با استفاده از هوش سرشار و تخیل بی نظیر ،طرحهای متفاوتی را در میان تارهایگلیم ،جاجیم ، مفرج و قالی به کار گرفته و تجلی وحدت را در نقوش منقوش سازد و با استفاده از وجودکلفت – پیشخدمت - مباشر- منشی و کارگران ساده ،چادر سیاهبسیار بزرگش را مزین بهزیباتریندست بافت های خودش و سایر زنان هنر مندایل سازد.
سرانجام چادر تماشایی کلانتر مشهور ایل ، با سلیقه خاص و نظرات ظریف مرحومبی بینوش آفرین، همسر دوم عیوض خاندرمیان دشتهای پرگل و دامنه کوههای زیبا برافراشته شد . به ساربانان و چوپانان دستور داده شد که با توجه به رنگ شترها و گله ها از هم جدا شوند و هرکدام نگهبان یک رنگ از احشام باشند ( رنگهای سفید ، سیاه ، بور و مختلط ) . کثرت گله و رنگهای متنوع آنها تا هنوزهم بر سر زبانها جاری است . امکانات و تجهیزات ، اسبهای پرورش یافته و زین شده اش از نوع کمیاب و قیمتی ، میشهای رنگارنگ عراقی و ترکی ،عناصر ورودی چادرش با نگهبان ملبس به لباس مخصوص عشایری نوشتنی و گفتنی است .بزرگان ایل بارها بر سر سفره رنگین و گسترده اش گرد آمده و بسیار از وی تعریف و تمجید کرده اند . اجاق عیوض خان مشهورترین و متبرک ترین اجاق ایل بود . بر سر اجاقش قسم می خوردند . اجاق معمولی نبود . پناهگاه و کانون گرمی بود که هر کس دچار گرفتاری یا دردی می شد به آن متوسل می شد و چاره دردش را پیدا می کرد . یکی از اهالی بوشکان پشتکوهاستان بوشهر میگفت : در یکی از شبهای تابستان که عیوض خان در سرحد بود اجاق یوردش در قشلاق موسوان گرمسیر روشن بود . یکی دیگر از اهالی خون دشتستان با آب و تاب از عیوض خان تعریف می کرد و می گفت : بزرگترین افتخار و خاطره زندگی ام این است که عیوض خان را از نزدیک ملاقات کرده ام .داریوش خان قشقایی فرزند سهراب خان و نوه ی مرحوم صولت الدوله هم ضمن ابراز خصوصیات اخلاقی وی فرمودند:مدتی است پیرامون سرگذشت و زندگی او در حال تحقیق هستند.دکتر منوچهر کیانی هم عنوان نمودند زمانی که آموزگار بوده اند در منطقه ی گرمسیر واقع در بوشکان از نزدیکی چادرش عبور و از اینکه موفق به ملاقات با عیوض خان نشده اند ابراز تاسف می نمودند.خوشبختانه محققین و نویسندگان و اهل قلم هم غافل ننشسته و وی را فردی روشن بینومتفکر قلمداد و مدعی هستند که از شهامت ورشادت خاصیبرخوردار بوده است. از دیگر خصائلبارز و برجسته ایشانکه درفارس نامه ناصری و تاریخ مبارزان ایل قشقایی هم به ثبت رسیده ، اخلاص و امانتداری و بینشسیاسی اش در امور بوده و همچنین از دیگر افتخارات بارز این چهره ماندگار تاریخ ، ارسال تلگراف در سال1325 شمسیبه نخست وزیر وقت و مبرا دانستن ایل قشقایی از دخالت در هرگونه غارت و چپاول گری که به قلم منصور طیبیدر کتاب " نهضت جنوب " به ثبت رسیده است . از همه مهم تر بدنبالبازداشت مرحومصولت الدوله قشقایی توسط حکومت وقت وانتصاب نا به جای سلطان عباس خان ( که اصالت عشایری نداشته) با او به مخالفت برخاسته و پس ازتعقیبو گریزبسیار در حوالی فراشبند فارس با همکاری سایر بزرگان طوایف ، او را دستگیر می کنند که با وساطت ساداتمنطقه ی آویز، از مجازات او صرف نظرو او را از ایل قشقایی اخراج می نمایند و برگ زرینی را به افتخارات ایل شکوهمند می افزایند . با نهایت تاثرو تاسف ، عیوض خان نیز یک سال پس ازدرگذشت گوهر بی بی، یعنی درسال1341 دار فانی را وداع و در رودخانه بگرحیمیهمانند همسر کلانترش(گوهربی بی) در جوار امام زاده جلیل القدر پیر داوودآرام می گیرد و غمی به سنگینیکوه مروارید بر شانه های مردم طایفه رحیمی فرود می آید و چشمانشان همانند چشمه بردنگان پر آب می گردد. نام نیک و یاد و خاطره عیوض خان و گوهر بی بی تا ابد و نسل به نسل بر سینه مردمان قدرشناس طایفه رحیمی و ایل قشقایی جاودان باقی خواهد ماند . اسناد خدمات عیوض خان نسبت به مردم از قبیل دریافت شناسنامه تایید قولنامه ها و اسناد مالکیت زمین و غیره و دست بافت های بی نظیر گوهر بی بی هم اکنون همانندگنجی کمیاب تحت عنوان میراث گرانبها زینت بخش منازلفرزندان وفامیل و نگارنده و برخی ادارات دولتی به یادگار مانده است که گواه و شاهد تاریخی این نوشته ها می باشند. هم اکنون حبیب خان یکی از فرزندان برومند عیوض خان در قید حیات هستند و در شهر آباده سکونت دارند و تکیه گاهی محکم و پایگاه عاطفی مطمئنی برای طایفه هستند . ثمره های تواضع ، فروتنی و متانت درخت وجودش حکایت از ریشه تنومندش دارد . حقیر وی را درخت پر ثمری می دانم که ریشه در سالها عزت و کرامت دارند .بدون مبالغه می گویم من شخصیت ایشان را به عنوان الگوی زندگی خویش قرار داده ام و به این الگو می بالم و افتخار می کنم و بارها در مساجد و مجالس از طریق تریبون های رسمی در حضور همگان ارادت قلبی ام را اعلام و از خداوند منان سلامتی اش را خواستارم.
نگارش:سرهنگ حاج رضا رحیمیشیراز-بهمن ماه 91
مطالب مشابه :
مصاحبه با دکتر کلانتر.استاد دانشکده متالورژی دانشگاه یزد
مصاحبه با دکتر کلانتر.استاد ارشد از دانشگاه صنعتی اصفهان،در سال 1370 با اخذ سهمیه
منابع آزمون کارشناسی ارشد رشته مشاوره (مشاوره و راهنمایی مشاوره خانواده تحصیلی شغلی توانبخشی)
مشاوره ازدواج و مشاوره شغلی در همدان و کارگاه های روانشناسی,دکتر دکتر کلانتر
معرفی اعضای تیم فوق تخصصی جراحی پلاستیک ویژه سفر به مناطق محروم ایران
دکتر عبدالجلیل کلانتر (اصفهان) معلمی " به ترتیب تعداد دفعات حضور در سفرها " 1: دکتر
میراث ساسون ها- مقاله دکتر عبدالله شهبازی
آقا محمدخان قاجار به پاس نقش حاج ابراهيم کلانتر در اينان در شيراز و اصفهان و دکتر
دکتر اصغر کشت کار
· ديپلم رياضی و فيزيک از دبيرستان جهان علوم اردبيل در سال 1359 . اصفهان ،سال 1379 کلانتر نیا
افتتاح کلاس کانگ فو توا 21 در روستای داوران
افتتاح کلاس کانگ فو توا 21 در سبک دکتر جهت اطلاعات بیشتر می توانید با بایارومه کلانتر
سرهنگ حاج رضارحیمی
گوهر بی بی رحیمی تنها زن کلانتر در او در حال تحقیق هستند.دکتر منوچهر اصفهان کارشناسی
برچسب :
دکتر کلانتر در اصفهان