تحقیق دانش آموزی ( الهیات در غرب )قسمت

آیین‌های مقدس و مقام مریم‌

علمای الهیات در کنار تلاش برای تدوین یک نظام الهیات جامع‌، کوشیدند که برخی مراسم را که بعد از دوران پدران اولیه کلیسا مرسوم شده بود، در آثار الهیاتی خود بگنجانند. مهم‌ترین اینها، آیینهای مقدس و مقام مریم بود.

آیینهای مقدس‌:‌ در دوره پدران کلیسا توجه چندانی به آیینهای مقدس نمی‌شد، جز برخوردی که آگوستین با دوناتیستها بر سر مسأله برتری قدرت آیینها بر تقدس کشیش داشت‌. به‌غیر از این مورد، این توافق عمومی وجود داشت که فقط دو آیین مقدس وجود دارد، تعمید و عشاءربانی‌. در مورد این دو آیین نیز توضیح مشخصی وجود نداشت که اینها از قدرت روحانی خاصی برخوردارند.

اما در آغاز قرون وسطی بعضی از مراسم کلیسایی جزو آیینهای مقدس انگاشته شدند. مهم‌ترین اینها عبارت بودند از:‌ انتصاب کشیشان‌، پذیرش به کلیسای کاتولیک‌، ازدواج‌، مسح بیماران‌، و توبه‌خواهی‌. این مراسم به‌طرق مختلف برای تحقق رؤیای کنستانتین مبنی بر ایجاد یک جامعه کامل مسیحی بوجود آمده بود. به‌عبارت دیگر، این مراسم به کلیسا اقتدار بخشید طوری که کلیسا توانست تمامی جنبه‌های مهم زندگی فردی را از طریق کشیشان رسمی تحت کنترل درآورد. این قدرت نه فقط اجتماعی و روحانی بود، بلکه به‌واسطه آیین توبه‌خواهی‌، جنبه اقتصادی نیز به خود گرفت‌.

مراسم توبه‌خواهی برای مسیحیانی که گناه کرده بودند، زمانی شکل گرفت که پاپ اینوسنت سوم (۱۱۶۱-۱۲۱۶) اعلام داشت که اعتراف نزد کشیش برای بخشایش گناهان ضروری است‌. بعضی از پاپهای بعدی از این هم سختگیرتر بودند و مقرر داشتند که توبه‌خواهان باید فقط سالی سه بار موهای خود را کوتاه کنند، روزه‌های طولانی بگیرند و به زیارت‌های اجباری بروند. اگر هم از این کارها سر باز می‌زدند، تهدید به آتش جهنم می‌شدند. مدتی بعد، کلیسا اعلام داشت که ثروتمندان می‌توانند به شخص دیگری پول بدهند تا مقررات توبه‌خواهی را از جانب ایشان انجام دهند. در قرن دهم‌، رسم شد که ثروتمندان با پرداخت هدایا به کلیساها یا صومعه‌ها، توبه‌خواهی خود را بخرند؛ تا اینکه در سال ۱۹۰۵ به هنگام جنگهای صلیبی پاپ اوربان دوم‌، شرکت در جنگ را جایگزین سایر راهها کرد. نتیجه منطقی و کریه نظام توبه‌خواهی‌، فروش "بخشش‌نامه‌ها" و دریافت پول نقد در سالهای بعدی بود.

در قرون وسطی‌، برای کلیسا که می‌کوشید درک عقلانی را وارد نظام الهیات کند، بسیار مهم بود که برای این قبیل آیینها پشتوانه‌ای قائل شود. گرچه کتاب‌مقدس فقط دو آیین یعنی تعمید و عشاءربانی را تعلیم می‌دهد، کلیسای قرون وسطی قائل به پنج آیین دیگر نیز شد و کوشید برای آنها اساسی الهیاتی فراهم آورد. لذا عنوان شد که عناصر مادی در این آیینها "نشانه و شکلِ ظاهری فیض نادیده و معلولی از آن می‌باشند." گفته می‌شد که آیینها بخودی خود عامل فیض نیستند بلکه فقط آن را منتقل می‌کنند. طبیعی است که مردم عادی از درک چنین تمایزی عاجز بودند.

اما در خصوص عشاءربانی‌، باید توجه داشت که در پایان دوره پدران کلیسا این تصور شکل گرفت که این آیین حاوی عنصر قربانی می‌باشد. اما در قرن نهم این باور وارد نظام عقیدتی کلیسا شد که عناصر عشاءربانی (نان و شراب‌) به‌‌طور معجزه‌آسا تبدیل می‌یابند، یعنی اینکه این عناصر شکل ظاهری خود را حفظ می‌کنند، اما ماهیتاً تبدیل به بدن و خون واقعی مسیح می‌شوند. این اعتقاد در شورایی به سال ۱۲۱۵ رسماً تأئید شد.

مقام مریم‌:‌ تکریم مریم‌، مادر عیسی‌، از اواخر دوره پدران کلیسا آغاز شد. بعضی معتقدند که به‌خاطر مسیحی شدنِ تعداد زیادی از بت‌پرستان‌، کلیسا به این سمت سوق داده شده که مریم را جایگزین الهه دیانا سازد. در قرن پنجم‌، باکره بودنِ همیشگی او مورد پذیرش قرار گرفت‌. در قرن هفتم این اعتقاد رایج بود که او با بدن خود به آسمان صعود کرد. این عقیده در سال ۱۹۵۰ به‌عنوان تعلیم رسمی کلیسای کاتولیک پذیرفته شد. همچنین این عقیده رواج یافت که مریم به‌عنوان مادرِ نجات‌دهنده‌، به هنگام تولد، از گناه اولیه بری بوده است‌. در قرن شانزدهم‌، این تعلیم به‌‌طور گسترده مورد پذیرش بود.

سهم اسکولاستیزم‌

در اواخر قرون وسطی‌، اسکولاستیزم (که در شماره گذشته بررسی شد) نقش مهمی در شکل‌گیری اندیشه مسیحی ایفا می‌کرد. اسکولاستیزم بر آن بود که مسیحیت نه فقط ایمانِ صرف را ایجاب می‌کند، بلکه اساساً دینی است عقلانی‌. کاری که اسکولاستیزم کرد، این بود که تعالیم و آیینهای مختلف را در یک مجموعۀ منطقی و جامع گرد آورد.

هیچ کس نمی‌تواند در صداقت و دقت متفکرین مسیحی قرون وسطی شک کند؛ اما در نظر بسیاری‌، ایشان توجه بیش از حدی به جزئیات داشتند. همین امر، واکنشی را برانگیخت که به "اومانیزم‌" یا انسان‌گرایی معروف است‌. در شمارۀ بعدی‌، به بررسی این نهضت خواهیم پرداخت‌.

اومانیزم مسیحی‌:‌ رؤیا یا کابوس‌؟

در آن هنگام که متفکرین مسیحی سرگرم تدوین جزئیات مبسوط الهیات بودند تا بتوانند مسیحیت را دینی کاملاً عقلایی بسازند، گروه دیگری از اندیشمندان‌، شاید به‌عنوان واکنش‌، توجه خود را معطوف به مطالعه آثار کلاسیک به زبان اصلی نمودند. این اندیشه‌وران به اومانیست (پیروان مکتب انسان‌باوری‌) معروفند. این متفکرین اومانیست خوانده می‌شدند زیرا توجه اصلی‌شان به آثار کلاسیک باستان و زیباییهای فرهنگ انسان بود. اکثر ایشان عمیقاً مذهبی بودند. علاقه عمده آنان به این بود که دریابند اندیشه چگونه شکل می‌گیرد و ابراز می‌شود، و توجه چندانی به جوهر اندیشه نداشتند. می‌گفتند که اندیشه را باید از منبع اصلی دریافت کرد و با فصاحت بیان نمود. جنبش اومانیزم در ایتالیا آغاز و به سایر نقاط اروپا سرایت کرد.

اِراسْموس (۱۴۶۶-‏۱۵۳۶)

دزیدریوس اِراسموس‌، اهل هلند، بی‌شک بانفوذترین اومانیست مسیحی این دوره بود. او فرزند نامشروع یک کشیش و یک خدمتکار کلیسا بود. او در کودکی در شرایطی دشوار به مدرسه رفت و لاتین آموخت‌. سپس به دانشگاه پاریس‌، کانون اسکولاستیسیزم رفت‌، جایی که دانشجویان وقت خود را صرف این می‌کردند که آیا چهار نوبت دعای پنج دقیقه‌ای مؤثرتر است یا یک دعای بیست دقیقه‌ای‌. اراسموس سرخورده از این مباحث بی‌نتیجه‌، راهی انگلستان شد و موعظه "جان کولِت‌" را در بارۀ رساله رومیان شنید. اشتیاقی که در او به‌وجود آمد، او را بر آن داشت تا باقی عمر را به مطالعه کتاب‌مقدس بپردازد. او از راه نوشتن امرار معاش می‌کرد.

اراسموس آثار متعددی در طول عمر خود خلق کرد. کتاب‌های او در زمینه زندگی مسیحی‌، آموزش‌، رهبری کلیسا و جامعه‌، مفهوم کتاب‌مقدس‌، و مهم‌تر از همه‌، چاپ عهدجدید یونانی و آثار آگوستین بود. به‌لطف دستگاه چاپ که جدیداً اختراع شده بود، کتاب‌های او بطور گسترده انتشار یافت‌، طوری که در سال ۱۵۳۰، سی هزار نسخه از عهدجدید یونانی او  ۷۵۰۰۰۰ نسخه از سایر آثار او در اروپا توزیع شد.

اما تفکر اراسموس و سایر اومانیستها چه سهمی در سیر اندیشه مسیحی داشتند؟

با تأکید بر اولویت متن کتاب‌مقدس به زبانهای اصلی‌آن‌، آشکار شد که برخی از تعالیم کلیسای کاتولیک پشتوانۀ کتاب‌مقدسی نداشت‌. در این زمینه به ارائه سه نمونه بسنده می‌کنیم‌. کلیسای کاتولیک تعلیم می‌داد که ازدواج بر اساس افسسیان ۵:‏۳۲ یک آئین مقدس است‌، چرا که ترجمۀ لاتین وولگات‌، کلمه "سرّ" را "آئین‌" معنی کرده است‌. اراسموس با انتشار متن یونانی عهدجدید، اعلام داشت که در یونانی فقط کلمه سرّ به‌کار رفته و ازدواج جزو آئین‌های کلیسایی نیست‌. ترجمه وولگات لاتین‌، فرمایش مسیح در متی ۴:‏۱۷ را چنین آورده است‌:‌

توبه‌خواهی کنید زیرا ملکوت آسمان نزدیک است‌.� به این ترتیب‌، کلیسای کاتولیک‌، نظام پیچیدۀ توبه‌خواهی را در کلیسا رواج داده بود. اراسموس و والا، یک متفکر دیگر اومانیست‌، تأکید داشتند که کلمه یونانی فقط به معنی "توبه‌" بوده نه توبه‌خواهی و به این ترتیب‌، یکی دیگر از آئین‌های کلیسایی را بی‌اعتبار ساخت‌. در ترجمه وولگات‌، جبرائیل فرشته به هنگام تحیت مریم‌، او را "ای که پر از فیض هستی‌" می‌خواند (لوقا ۱:‏۲۸) و به این ترتیب‌، دعا به درگاه مریم را توجیه می‌کردند. اما اراسموس نشان داد که ترجمه یونانی این آیه‌، این عبارت "ای نعمت رسیده‌" می‌باشد. به این شکل‌، تکریم مریم توسط کلیسا زیر سؤال رفت‌.

اومانیست‌ها مخالف طبقۀ ممتاز روحانیون (کشیشان‌)بودند. در تفکر اراسموس جایی برای خرافاتی که کشیشان را در مقامی بالاتر از دیگران قرار می‌داد، وجود نداشت‌. در نظر او، بسیار طبیعی بود که مردم عادی و تحصیل‌کرده در رهبری کلیسا نقشی فعال داشته باشند. کلید بیداری کلیسا نزد طبقه متوسطِ زحمت‌کش و باتقوا بود.

اومانیست‌ها هرگونه واسطه میان ایماندار وکتاب‌مقدس را رد می‌کردند. هیچ مراسم‌، هیچ فرد یا هیچ نهادی نباید میان انسان و کتاب‌مقدس قرار بگیرد. اراسموس عمیقاً معتقد بود که مطالعه مرتب کتاب‌مقدس توسط هر فرد مؤمن‌، راه پیشرفت جامعه بود. این امر نه فقط مردم را نسبت به اعمال درست و نادرست هشیار می‌ساخت‌، بلکه قلبشان را نیز تغییر می‌داد. او این را "مذهب درون‌" می‌نامید.

در نظر اراسموس‌، اخلاقیات همواره مهم‌تر از الهیات‌بود. او می‌گفت‌:‌ "اگر ندانید که روح‌القدس از پدر صادر می‌شود یا از پدر و پسر هر دو، به لعنت جهنم دچار نخواهید شد؛ اما اگر ثمره روح‌القدس را در زندگی خود متجلی نسازید، حتماً به جهنم خواهید رفت‌." الهیات را باید به حداقل رساند؛ باید پیرو "فلسفه مسیح‌" بود که تأکیدش اخلاقیات است‌. اومانیست‌ها در مورد بسیاری از مسائل دشوار، معتقد بودند که هر کس باید از قضاوت شخصی خود تبعیت کند.

اومانیست‌ها مخالف این بودند که حکومت در مذهب‌دخالت داشته باشد. اراسموس یک صلح‌طلب متعهد بود. او معتقد بود که مردم خودشان باید در خصوص مسائل مذهبی تصمیم بگیرند و حکومت نباید مردم را وادار به پذیرش دُکترین خاصی بکند. اراسموس که پادشاهان را عامل خشونت می‌پنداشت‌، اعتقاد داشت که اگر حکومت درگیر مسائل عقیدتی گردد، "ویرانی و وحشت و فلاکت زیر لوای مذهب به سراغ مردم خواهد آمد." او نخستین کتاب را در زمینه تاریخ اروپا نوشت و آن را وقف صلح‌خواهی کرد و اندیشه "جنگ عادلانه‌" را که حکمرانان برای توجیه جاه‌طلبی‌های نظامی خود به‌کار می‌بردند، رد کرد.

رؤیایی که تبدیل به کابوس شد

روشن است که اراسموس و اومانیست‌ها خواستار تحول کلیسا بودند. عقاید آنان برای نهادی که هدفش حکومت بر تمامیت جامعه مسیحی بود، خوشایند نبود. به همین دلیل‌، جای شگفتی نیست که مورخین معتقدند که اراسموس باعث تضعیف کلیسا گردید و راه را برای نهضت اصلاحات هموار ساخت‌. اما اگر فکر کنیم که این هدف آنان بود، کاملاً در اشتباه خواهیم بود. هیچیک از اومانیست‌ها خواهان حذف کلیسای کاتولیک نبودند؛ آنان خواستار تغییر و احیای کلیسا بودند. رؤیای ایشان اصلاح کلیسا از درون به‌دست افراد مصلح و تحصیل‌کرده بود که زندگی‌شان را وقف مسیح کرده‌اند.

رؤیای اراسموس در بارۀ کلیسایی که وقف مسیح و کتاب‌مقدس است‌، جای خود را به نهضت اصلاحات داد. این برای اراسموس یک کابوس بود، کابوس کلیسایی که بر سر مباحث جزمی الهیات دو پاره شده و انسانهایی به‌خاطر اختلاف بر سر مسائل الهیاتی به خاک و خون کشیده می‌شوند. بحث ما در شماره بعدی اختصاص خواهد داشت به همین نهضت اصلاحات‌

اصلاحات کلیسا:‌ پیروزی و تراژدی

تا اواسط قرن شانزدهم‌، در اروپای غربی فقط یک فرقه مسیحی وجود داشت که آن هم مذهب کاتولیک رومی بود. در سایر نقاط دنیا هم چند فرقه کوچک وجود داشت که مهم‌ترین آنها، مذهب ارتودکس یونانی بود. امروزه حدود بیست هزار فرقه مسیحی وجود دارد که همه آنها از جریانی ناشی شده‌اند که به اصلاحات کلیسا معروف شده است‌. برای بسیاری‌، اصلاحات به معنای پیروزی کتاب‌مقدس و وجدان فردی بر جزم‌اندیشی مستبدانۀ کاتولیک رومی می‌باشد. اما برای برخی دیگر، به معنای آغاز تقسیم کلیسا به هزاران گروه مختلف می‌باشد.

اصلاحات جریانی است پیچیده با ابعاد گوناگون که به‌گونه‌ای بنیادین‌، شرایط اجتماعی‌، سیاسی و اقتصادی اروپا و آمریکا را دگرگون ساخت‌. ما در این سلسله از مقالات فقط به بُعد عقیدتی اصلاحات خواهیم پرداخت تا دریابیم این جریان چه تأثیری بر تفکر مسیحی گذارد. برای پاسخگویی به این سؤال‌، باید با سه چهرۀ اصلی در جریان اصلاحات آشنا شویم‌:‌ مارتین لوتر، ژان کالوَن‌، و هولدریخ زوئینگلی‌؛ در مرحله بعدی‌، با کنراد گْرِبِل‌، رهبر نهضت آناباپتیست نیز آشنا خواهیم شد. در این شماره به مارتین لوتر خواهیم پرداخت‌.

لوتر و آغاز اصلاحات‌

همانطور که در شماره پیشین دیدیم‌، بسیاری در بطن کلیسا لزوم تغییری بنیادین را ضروری می‌دانستند. اومانیستهایی نظیر اراسموس از بحث‌های خشک و بی‌روحی که بر محافل کلیسایی حاکم بود، و از مشاهدۀ خشکی روحانی در کلیسا رنج می‌بردند. اما هیچیک از آنان مایل به درگیری خشونت‌آمیز با کلیسا نبود؛ ایشان اهل مطالعه و تحقیق بودند و نمی‌خواستند وارد مبارزه قدرت شوند.

شجاعت این کار را مارتین لوتر (۱۴۸۳-‏۱۵۴۶) داشت‌. او که خودش یک راهب کاتولیک بود، خیلی زود پی برد که پاپها حاضر به ایجاد تغییر در کلیسا نخواهند بود چون این امر به‌منزله از دست دادن زر و زور بود. رویارویی او با روم از سال ۱۵۱۷ آغاز شد. علت این رویارویی فروش مغفرت‌نامه‌ها در سراسر اروپا برای جمع‌آوری پول برای بنای عمارات در روم بود. مغفرت‌نامه اوراقی بود که کلیسا در مقابل بخشایش گناهان به مردم می‌فروخت‌. شخص می‌توانست برای کسب آمرزش گناهان خود و یا حتی بستگان فوت‌شده‌اش نیز مغفرت‌نامه بخرد.

مارتین لوتر که درضمن استاد دانشگاه ویتِنْبِرگ بود، و تحقیقات گسترده‌ای بر روی رسالات غلاطیان و رومیان انجام داده بود، می‌دانست که تنها راه آمرزش گناهان‌، ایمان به کفاره مسیح است‌. زندگی خود او با تفکر و تعمق بر رومیان ۱:‏۱۷ دگرگون شده بود. به همین دلیل‌، وقتی راهبی از طرف روم برای فروش مغفرت‌نامه به ویتنبرگ آمده بود، او به اعتراض برخاست و بیانیۀ معروف ۹۵ ماده‌ای خود را به در کلیسای بزرگ ویتنبرگ کوبید. اعتراض عمدۀ لوتر به این نکته بود که پاپ قدرتی بر روح انسانها ندارد و اینکه تنها راه رسیدن به مسیح‌، روح توبه‌کار می‌باشد.

این بیانیه به هیچ وجه به‌منزله حمله به کلیسای کاتولیک نبود و قدرت پاپ بر کلیسا و عقاید کلیسایی را زیر سؤال نمی‌برد. اما به‌خاطر اینکه لوتر مقالات بسیاری نوشت و عده زیادی می‌توانستند آنها را بخوانند، خیلی زود او به‌عنوان معترض سرسخت علیه کلیسای کاتولیک شناخته شد. او در سه رساله‌ای که در سال ۱۵۲۰ منتشر ساخت‌، اظهار داشت که عهدجدید در زندان کلیسای تشکیلاتی محبوس است‌، کلیسایی که نظام خفقان‌آور کشیشان بر آن حاکم است‌. او از نجیب‌زادگان آلمان خواست که برای اصلاح کلیسا قد بر افرازند.

نهضت پروتستان‌

اعتراضات و انتقادات لوتر طبعاً با خشم کلیسای روم مواجه شد. در شورایی در سال ۱۵۲۱، لوتر محکوم شد و حکم سوزاندن کتب او صادر گردید. اما لوتر با پشتگرمی حکمرانان آلمان‌، اقدامات اصلاح‌گرانه خود را ادامه داد، طوری که در سال ۱۵۳۰ راه و روش لوتر در آلمان کاملاً جا افتاد. از آنجا که او و کشیشانی که به او پیوسته بودند، در شوراهای کلیسایی در مقابل تصمیمات کلیسای کاتولیک لب به اعتراض می‌گشودند، این جریان به نهضت پروتستان (پروتست به معنی اعتراض‌) معروف شد. در خلال این مدت لوتر فرصت یافت تا با نوشته‌های خود، اصول عقاید کلیسای پروتستان را شکل بخشد.

عقاید لوتر

از بنیادی‌ترین اندیشه‌های لوتر، عقیده او درباره کتاب‌مقدس بود. او مؤکداً اظهار می‌داشت که کتاب‌مقدس باید تنها مرجع برای ایمان و عمل مسیحی باشد. "فقط کتاب‌مقدس‌" شعار معروف اصلاحات بود. البته لوتر معتقد نبود که تفسیر انفرادی کتاب‌مقدس مهم‌تر از تفسیر آن توسط کلیسا می‌باشد. اما معتقد بود که تفسیر کتاب‌مقدس باید مورد توافق جامعه مؤمنین باشد.

دوم‌، او عقیده به عدالت از راه ایمان را با اطمینان اعلام می‌داشت‌. او عادل‌شمرده شدن ایماندار را هدیه رایگان خدا می‌دانست‌؛ برای کسب آن نیازی به اعمال نیک نبود، بلکه فقط ایمان‌. این ایمان باید شخصی و مبتنی بر توکل به وعده‌های خدا باشد. نتیجه چنین ایمانی‌، اتحاد مؤمن با مسیح است‌. لوتر از این جهت که معتقد بود خدا هر کار لازم را برای نجات گناهکاران انجام می‌دهد، با آگوستین هم‌صدا بود. اما اختلاف او با آگوستین این بود که آگوستین معتقد بود عدالت درونی است و جزئی از وجود ایماندار می‌گردد. لوتر معتقد است که عدالت بیرونی است و به‌حساب مؤمن گذاشته می‌شود، طوری که شخص مسیحی حضور گناه را می‌تواند احساس کند، اما در عین حال‌، عادل نیز باشد. این عقیده در کلیسا تازگی داشت‌، چرا که تا آن زمان همه علمای الهیات‌، عدالت را امری درونی می‌دانستند. سایر علمای الهی اصلاحات عقیده لوتر را دنبال کردند.

سوم‌، لوتر بر آموزۀ آیین‌های کلیسایی نیز تأثیر گذارد. او و سایر اصلاح‌گران تعداد آیینها را کاهش دادند. در خصوص آیین عشاء ربانی‌، او با عقیده تبدیل ماهیت نان و شراب به بدن و خون مسیح مخالفت کرد و معتقد به "ماهیت مشترک‌ بود"، یعنی اینکه نان در عین اینکه ماهیت خود را حفظ می‌کند، ماهیت بدن مسیح را نیز در خود دارد.

در نظر بسیاری‌، لوتر مظهر اصلاحات پروتستان است‌. همانطور که در شماره‌های بعدی خواهیم دید، در این نهضت‌، چهره‌های برجستۀ دیگری نیز وجود دارد، اما به یک معنا، لوتر برجسته‌ترین چهره باقی خواهد ماند. قدرت اراده او بود که قدرت بلامنازع کلیسای کاتولیک را به مبارزه فراخواند؛ قدرت علمی او بود که مسیحیت را نسبت به کتاب‌مقدس بیدار کرد؛ و خلاقیت الهیاتی او بود که عقیده جدید عدالت بیرونی را به کرسی نشاند.

 اصلاحات‌ كالوَن‌

ژان‌ كالْوَن‌ (۱۵۰۹-۱۵۶۴)، اهل‌ فرانسه‌، چهره‌ای‌ برجسته‌ در نهضت‌ اصلاحات‌ كلیسا می‌باشد. در حدود سال‌ ۱۵۳۲ از كلیسای‌ كاتولیك‌ جدا شد و به‌ نهضت‌ اصلاحات‌ پیوست‌ و خود را وقف‌ تحقیق‌ در الهیات‌ نمود. ماحصل‌ تلاشهای‌ او چشمگیر بود. وقتی‌ كه‌ فقط‌ ۲۷ سال‌ داشت‌، در سال‌ ۱۵۳۶ اثر عظیم‌ خود را تحت‌ عنوان‌ "نهادهای‌ مسیحیت‌" منتشر ساخت‌. او خودش‌ آن‌ را "كتاب‌ كوچك‌ من‌" می‌نامید. این‌ اثر كه‌ او آن‌ را پنج‌ بار مورد تجدید نظر قرار داد، به‌عنوان‌ تحقیقی‌ جامع‌ در زمینۀ‌ الهیات‌ نهضت‌ اصلاحات‌، هنوز هم‌ كتاب‌ درسی‌ استاندارد برای‌ علمای‌ الهی‌ پروتستان‌ به‌شمار می‌رود.

كالون‌ همچنین‌ برای‌ تقریباً تمام‌ كتاب‌های‌ كتاب‌مقدس‌ تفسیری‌ نوشت‌ كه‌ هنوز هم‌ مورد استفاده‌ قرار دارند. کالون هر روز موعظه‌، بحث و سخنرانی‌ می‌كرد، كلیساهای‌ مشایخی‌ (Presbyterianism) را بنیان‌ گذاشت‌، شهر ژنو را به‌صورت‌ شهری‌ مسیحی‌ درآورد، و با همۀ‌ رهبران‌ مهم‌ نهضت‌ اصلاحات‌ در اروپا مكاتبه‌ می‌كرد.
كالوَن‌ همواره‌ شاگرد لوتر باقی‌ ماند، اما به‌سهم‌ خود نقش‌ مهمی‌ در شكل‌گیری‌ تفكر مسیحی‌ ایفا كرد. او در سه‌ حوزۀ‌ مهم‌، اثر خاصی‌ از خود به‌جای‌ گذاشته‌ است‌: درك‌ كتاب‌مقدس‌؛ موضوع‌ پیش‌گُزیدگی‌؛ مسأله‌ كفاره‌؛ و موضوع‌ اداره‌ كلیسا.

درك‌ كتاب‌مقدس‌: عقیدۀ انطباق

كالون‌ همچون‌ لوتر معتقد بود كه‌ شعار "فقط‌ كتاب‌مقدس‌" محور اساسی‌ مكاشفه‌ الهی‌ است‌. اما برخلاف‌ لوتر، كالون‌ بر نقش‌ روح‌القدس‌ تأكید بسیار می‌گذاشت‌. او بر این‌ اعتقاد بود كه‌ نه‌فقط‌ خودِ كلام‌ خدا، بلكه‌ شهادت‌ درونی‌ روح‌القدس‌ نیز برای‌ دریافت‌ مكاشفۀ‌ راستین‌ ضروری‌ می‌باشد.
كالون‌ از لوتر نیز جلوتر رفت‌ و توضیح‌ داد كه‌ چرا خدا در كتاب‌مقدس‌ سخن‌ گفته‌ است‌. خدا فرابود است‌، یعنی‌ فراسوی‌ قوه‌ درك‌ ما قرار دارد؛ اما او در كتاب‌مقدس‌ به‌گونه‌ای‌ منطبق‌ با قوه‌ درك‌ محدود ما سخن‌ می‌گوید. او می‌گفت‌: "خدا را فقط‌ تا آن‌ حدی‌ می‌توانیم‌ درك‌ كنیم‌ كه‌ او خود را با درك‌ بشری‌ انطباق دهد." آموزه‌ انطباق تحول‌ مهمی‌ در اندیشه‌ مسیحی‌ به‌عنوان‌ روشی‌ برای‌ درك‌ و بررسی‌ كتاب‌مقدس‌ بود.
كالون‌ همچنین‌ باعث‌ شكل‌گیری‌ تفكر مسیحی‌ در خصوص‌ رابطۀ‌ عهدعتیق‌ و عهدجدید گردید. در نظر لوتر، عهدعتیق‌ فقط‌ راجع‌ به‌ شریعت‌ سخن‌ می‌گفت‌ و اثرش‌ برای‌ روزگار ما یكی‌ محكوم‌ كردن‌ ما به‌خاطر گناهانمان‌ و دیگری‌ محدود كردن‌ شریران‌ می‌باشد. به‌این‌ شكل‌، لوتر بسیاری‌ از بخشهای‌ عهدعتیق‌ را نادیده‌ می‌گرفت‌. اما كالون‌ كتاب‌مقدس‌ را به‌عنوان‌ یگانه‌ عهد خدا با انسان‌ در دو دوره‌ می‌دید. بخش‌ اول‌ این‌ عهد، با اسرائیل‌ بود و بخش‌ دوم‌ با كلیسا. مانند لوتر، كالون‌ نیز آن‌ جنبه‌ از عهدعتیق‌ را كه‌ به‌طور خاص‌، مربوط‌ به‌ سنن‌ زندگی‌ یهودیان‌ بود برای‌ مسیحیان‌ لازم‌الاجرا نمی‌دانست‌ (مانند نپختن‌ بزغاله‌ در شیر مادرش‌)؛ اما برخلاف‌ لوتر، معتقد بود كه‌ احكام‌ اخلاقی‌ كه‌ در پس‌ عهدعتیق‌ وجود دارند، هنوز هم‌ برای‌ مسیحیان‌ الزام‌آور می‌باشند.

پیش‌گزیدگی‌: مشیت‌ وحشتناك‌ الهی‌

نام‌ كالون‌ در نظر بسیاری‌، با تعلیم‌ و عقیده‌ای‌ كه‌ به‌ آموزۀ‌ وحشتناك‌ و ناعادلانۀ‌ پیش‌گزیدگی‌ دوگانه‌ معروف‌ شده‌، عجین‌ شده‌ است‌؛ یعنی‌ این‌ تعلیم‌ كه‌ خدا مقدر فرموده‌ كه‌ عده‌ای‌ به‌ آسمان‌ بروند و عده‌ای‌ دیگر به‌ جهنم‌.

كالون‌ بیان‌ می‌دارد كه‌ خدا حاكمیت‌ مطلق‌ دارد و انسان‌ نیز به‌طور كامل‌ دچار تباهی‌ است‌ و مستوجب‌ آتش‌ جهنم‌. انسان‌ كاری‌ برای‌ نجات‌ خود از دستش‌ بر نمی‌آید، اما خدا در رحمتش‌ عده‌ای‌ را برگزیده‌ است‌. مسیح‌ فقط‌ و فقط‌ برای‌ این‌ عده‌ مرد. برگزیدگان‌ قدرت‌ ندارند كه‌ توبه‌ كنند، لذا لازم‌ است‌ كه‌ روح‌القدس‌ به‌گونه‌ای‌ خارِالعاده‌ به‌ آنان‌ تولد تازه‌ و حیاتی‌ نو بدهد. برگزیدگان‌ وقتی‌ نجات‌ را دریافت‌ كردند، از آنجا كه‌ برگزیدگان‌ خدا هستند و تقدیر خدا نیز زوال‌ناپذیر است‌، محال‌ است‌ كه‌ نجات‌ خود را از دست‌ بدهند.

این‌ عقیدتِ برگزیدگی‌، تحولی‌ در تفكر مسیحی‌ نبود. عقیدت‌ پیش‌گزیدگی‌ را آگوستین‌ در مباحثات‌ الهیاتی‌ كه‌ با پلاجیوس‌ داشت‌، استوار ساخته‌ بود (برای‌ مباحثات‌ آگوستین‌ و پلاجیوس‌، مراجعه‌ شود به‌ شماره‌ ۱۰ كلمه‌). آنچه‌ كه‌ تحول‌ به‌شمار می‌آید، تأكید منطقی‌ كالون‌ بر حاكمیت‌ مطلق‌ خداست‌. یعنی‌ اینكه‌ خدا بر اساس‌ آگاهی‌ قبلی‌اش‌ از ایمان‌ و عمل‌ افراد، آنان‌ را از پیش‌ بر نگزید تا به‌ آسمان‌ بروند. اگر چنین‌ بود، نجات‌ به‌واسطۀ‌ فیض‌ از طریق‌ ایمان‌ احمقانه‌ جلوه‌ می‌كند، زیرا اگر خدا بر اساس‌ ایمان‌ و عمل‌ گناهكاران‌ ایشان‌ را نجات‌ می‌داد، دیگر نجات‌ مبتنی‌ بر فیض‌ نمی‌شد. خدا عده‌ای‌ را از پیش‌ برگزید زیرا چنین‌ اراده‌ كرده‌ بود. همین‌ و بس‌!

گرچه‌ علمای‌ الهی‌ پذیرفته‌ بودند كه‌ خدا به‌نحوی‌ انسان‌ را از پیش‌ برمی‌گزیند، و نویسندگان‌ كاتولیك‌ آگوستینی‌ نیز در اواخر قرون‌ وسطی‌ پیش‌گزیدگی‌ دوگانه‌ را تعلیم‌ می‌دادند، اما سهم‌ كالون‌ این‌ بود كه‌ راز پیش‌گزیدگی‌ دوگانه‌ را در یك‌ چارچوب‌ الهیاتی‌ سیستماتیك‌ قرار داد و از این‌ عقیده‌ استفاده‌ كرد تا توضیح‌ دهد كه‌ چرا عده‌ای‌ به‌ دعوت‌ مسیح‌ پاسخ‌ می‌دهند و دیگران‌ نمی‌دهند.

خلاصه پنج‌ نكته كالون‌

۱- تباهی‌ كامل‌ انسان‌

۲- پیش‌گزیدگی‌ بلاشرط‌ : انسانها بر اساس‌ شایستگی قابل‌ پیش‌بینی‌شان‌ برگزیده‌ نمی‌شوند

۳- كفارۀ‌ محدود: مسیح‌ فقط‌ برای‌ برگزیدگان‌ مرد

۴- فیض‌ غیرقابل‌ مقاومت‌: برگزیدگان‌ به‌گونه‌ای‌ قصورناپذیر دعوت‌ شده‌ و فدیه‌ شده‌اند

۵- محفوظ‌ بودنِ مقدسین‌: آنانی‌ كه‌ به‌راستی‌ توسط‌ خدا از پیش‌ برگزیده‌ شده‌اند، به‌هیچ‌ وجه‌ نمی‌توانند از دعوت‌ خود ساقط‌ شوند و نجات‌ را از دست‌ بدهند.

در شماره قبل که قسمت دوم از بخش اصلاحات کلیسا بود، در بارۀ یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های تاریخ کلیسا سخن گفتیم‌. این شخصی‌، ژان کالْوَن بود. او تأثیر شگرفی بر اندیشۀ پروتستان داشت‌. کتاب‌هایی که او در زمینۀ اصول اعتقادات مسیحی و تفسیر کتاب‌مقدس نوشته‌، هنوز هم از آثار شگف‌انگیز مسیحی به‌شمار می‌روند. کالون به‌خاطر طرح آموزۀ پیش‌گُزیدگی مسیحیان بسیار معروف است‌. طبق عقیدتی که او مطرح نمود، انسان در اثر گناه اولیه کاملاً تباه شده است‌. اما خدا عده‌ای را از پیش برگزید. این پیش‌گُزینی نه به‌خاطر شایستگی قابلِ پیش‌بینی ایشان‌، بلکه فقط در اثر تقدیر مقتدرانۀ او می‌باشد. مسیح فقط برای این برگزیدگان مرد. ایشان قطعاً نجات می‌یابند و نمی‌توانند با فیض خدا مقاومت کنند. درضمن‌، ایشان در فیض خدا محفوظ‌اند و سقوط و لغزششان غیر ممکن است‌. و حالا دنبالۀ مقاله‌.

کفارۀ محدود و نیابت کیفری‌

در کنار عقیدت پیش‌گزیدگی‌، کالون اصرار داشت که مسیح فقط برای برگزیدگان مرده است‌. در پاسخ به انتقادهایی که به یوحنا ۳:‏۱۶ (خدا جهان را...) اشاره می‌کردند، پیروان کالون اظهار می‌دارند که گرچه مرگ مسیح برای تمام جهان کافی است‌، اما فقط برای برگزیدگان اثربخش است‌. اگر بگوییم که مسیح برای کسانی مرد که نجات نیافته‌اند، مانند اینست که بگوییم کار خدا در مسیح اثربخش نیست‌. از آنجا که فقط برگزیدگان نجات می‌یابند، منطقی‌تر است بگوییم که کار مسیح فقط برای آنان است‌.

یکی دیگر از شعارهای اصلاح‌گران‌، Sola Christus (فقط مسیح‌) می‌باشد. نجات فقط از طریق عیسای مسیح حاصل می‌گردد. کالون بر اساس آثار لوتر، به این سؤال پاسخ داد که مسیح نجات را "چگونه‌" فراهم ساخت‌. پاسخ این است‌:‌ به‌وسیله "نیابت کیفری‌". خدا در مقام قاضی‌، بشریت را در جایگاه متهم قرار می‌دهد؛ اتهام او این است که احکام خدا را شکسته است‌. مجازات او مرگ است‌. عیسای مسیح‌، پسر خدا، وکیل بشریت است و با گرفتن جای او، از او دفاع می‌کند. او در مقام پسر قاضی‌، حق این کار را دارد. به این ترتیب‌، "معامله زیبایی‌" میان خدای پدر و خدای پسر صورت می‌گیرد که نتیجه آن‌، مرگ عیسی بر صلیب است که همان عمل کفاره می‌باشد. این نظریه کفاره رایج‌ترین عقیدت در محافل پروتستان می‌باشد.

اداره کلیسا

لوتر و اصلاح‌گران اولیه هیچگاه در فکر ایجاد کلیسایی مستقل از کلیسای کاتولیک نبودند. آنان اعتراض‌هایی داشتند و انتظارشان این بود که اعتراضشان پذیرفته شود تا بتوانند به کلیسای کاتولیک بازگردند.

اما زمانی که تلاش برای مصالحه میان کاتولیکها و معترضین در سال ۱۵۴۱با شکست مواجه شد، رهبران نسل دوم اصلاحات دریافتند که جدایی اجتناب ناپذیر است و باید به فکر آموزۀ کلیسا بود. کالون این وظیفه خطیر را بر دوش گرفت و آموزه کلیساشناسی خود را بر پایه جدایی از کلیسای کاتولیک شکل بخشید. کار او کمک مهمی به اندیشه مسیحی بود.

کالون بر اساس نظریات آگوستین‌، اندیشۀ کلیسای مرئی و نامرئی را شکل بخشید. کلیسای نامرئی‌، همانا جامعۀ برگزیدگان است که فقط خدا آنان را می‌شناسد. کلیسای مرئی بر زمین است که هم شامل برگزیدگان است و هم ناصالحان‌. کالون برای تعریف کلیسای مرئی واقعی‌، دو نکته را مطرح کرد:‌ نخست‌، کلام خدا باید موعظه شود؛ و دوم‌، آیین‌های کلیسایی باید به‌درستی اجرا شوند. بنابراین‌، در نظر کالون کلیسا نه با تعداد اعضایش‌، بلکه با حضورِ وسایلِ مجازِ انتقال فیض شناخته می‌شود.

با چنین تعریفی از کلیسا به‌عنوان یک نهاد، کالون مُصِرانه اظهار داشت که کتاب‌مقدس ساختار و تشکیلات مشخصی را برای کلیسا ارائه داده است‌. او بر اساس رسالات پولس‌، تعلیم می‌داد که اساس همه کلیساها باید بر پایه تمایز میان موقعیت خادم‌، شیخ‌، شماس و مردم باشد. کلیساهایی که به این شکل تشکل یافته‌اند، کلیسای پرزبیتری نامیده می‌شوند.

کالون کلیسا را مقوله‌ای اختیاری برای مسیحیان نمی‌دانست بلکه آن را از ارکان مسیحیت می‌شمرد. او اظهار می‌داشت که خدا کلیسا را به‌عنوان فرایندی برای تقدیس در این جهان مقرر فرموده است‌. کالون همصدا با پدران کلیسا اعلام می‌داشت که خارج از کلیسا آمرزش گناهان وجود ندارد؛ اگر کسی کلیسا را مادر خود نداند، خدا نیز پدرش نخواهد بود.

کالون بر رفتار مسیحی در کلیسا و در میان مسیحیان روشی بسیار دقیق و منضبط داشت‌. کلیسای کاتولیک در تئوری بر اخلاقیات تأکید می‌گذاشت‌، اما کمتر آن را به موقع اجرا می‌گذاشت‌. اما کالون در این مورد بسیار سختگیر بود. او می‌کوشید شهر ژنو را تبدیل به شهری مسیحی سازد. مأموران انضباط در اختیار شبانان قرار داده شدند تا ایشان را به‌هنگام ملاقات با افراد، در امر "اِعمال اصلاحات برادرانه‌" یاری دهند. جزئیات زندگی افراد برای او بسیار مهم بود. مأمورین انضباطی او در تمامی جزئیات زندگی روزمره مردم دخالت می‌کردند. او حتی دانشمندی را که آموزه تثلیث را مورد سؤال قرار داده بود، به اعدام سپرد. چهار ماه بعد از این واقعه‌، در اعلامیه مربوط به اعتقادات راست‌دین‌، نوشت که "هر گاه جلال خدا در میان باشد، بشریت را باید به فراموشی سپرد."

کالون برای همیشه چهره‌ای برجسته در جهان اندیشه مسیحی باقی خواهد ماند. الهیات او هنوز هم در کلیساها حاکم است‌، خصوصاً در زمینۀ کتاب‌مقدس‌، برگزیدگی‌، کفاره‌، و نحوه اداره کلیسا. در نظر بعضی‌، اندیشه‌های کالون‌، خاصه در زمینه پیش‌گزیدگی‌، بسیار نکوهیده است‌. در نظر دیگران‌، منطق او غیرقابل مقاومت است‌. اما به‌هر حال‌، در صحنه تاریخ‌، او یکی از برجسته‌ترین شخصیت‌های مسیحیت به‌شمار می‌آید.

در پایان ، اشاره کردیم که کالون روشی بسیار دقیق و منضبط در خصوص رفتار مسیحی داشت‌. او مأمورینی در اختیار داشت تا رفتار و معتقدات مسیحی را در میان مردم در شهر ژنو به‌موقع اجرا بگذارد. همچنین اشاره کردیم که او "دانشمندی را که آموزه تثلیث را مورد سؤال قرار داده بود، به اعدام سپرد. چهار ماه بعد از این واقعه‌، در اعلامیۀ مربوط به اعتقادات راست‌دین‌، نوشت که هرگاه جلال خدا در میان باشد، بشریت را باید به‌فراموشی سپرد."

این طرز برخورد ژان کالون‌، در ذهن بعضی از خوانندگان ما این سؤال را ایجاد کرد که اگر کالون از مقامی چنین برجسته در دنیای اندیشه و الهیات مسیحی برخوردار است‌، چگونه چنین رفتارِ غیرمسیحی از خود نشان می‌داده و با مخالفینِ مسیحیت و متخلفین‌، با قهر و غضب برخورد می‌کرده و حتی با اعدام آنان موافقت می‌کرده است‌؟ مگر خشونت و قتل برخلاف حکم صریح خداوند عیسی نمی‌باشد؟

طرح چنین سؤالی برای ما قابل درک است‌. چگونه ممکن است کسی که از اعدام یک بدعت‌کار حمایت کرده‌، "برای همیشه چهره‌ای برجسته در جهان اندیشه مسیحی باقی بماند"؟

در پاسخ‌، باید توجه شما را به چند نکته جلب کنیم‌. نخست آنکه مقالات "سیر اندیشه در دنیای الهیات مسیحی‌" به بررسی خصوصیات و اخلاقیات مسیحی نمی‌پردازد، بلکه تفکر و اندیشه مسیحی را مدنظر دارد.

دوم‌، سعی ما این است که آراء و نظراتِ بزرگان اندیشه را بدون جانب‌داری منعکس کنیم‌. در این مسیر، موظفیم نقاط ضعف آنان را نپوشانیم‌، البته اگر به اندیشه‌های ایشان مربوط گردد. هیچ انسانی کامل نیست‌، حتی اگر از پیشوایان مسیحیت باشد. فقط عیسی مسیح کامل بود. ضعف‌ها و گناهان بزرگانی همچون کالون بازتابی است از این حقیقت که همه انسانها خطاکارند و فقط خداوند است که بری و متعالی از هر خطایی است‌. کالون از این قاعده مستثنا نیست‌. هیأت تحریریه مجله به هیچ عنوان او را از این رفتار تبرئه نمی‌کند. اما این دلیل بر آن نیست که نظرات و اندیشه‌های او به‌خاطر خطایی که مرتکب شد، باطل گردد. داود نیز گناه کرد، اما کماکان برگزیدۀ خداوند باقی ماند، چون توبه کرد.

سوم آنکه باید مراقب باشیم که طرز تفکر مذهبی حاکم بر قرن شانزدهم را درک کنیم و عمل کالون را در آن چارچوب مورد توجه قرار دهیم‌. به‌جز آناباپتیستها، همۀ رهبران مسیحی آن زمان بر این باور بودند که کلیسا باید در کنار دولت حکومت کند. همانگونه که کلیسا موظف بود به‌هنگام جنگْ دولت را حمایت کند، دولت نیز موظف بود کلیسا را در جنگ علیه بدعت‌ها پشتیبانی نماید. طبق طرز تفکر و تفسیر مسیحیان آن روزگار، مجازات مُلحدین‌، بدعت‌کاران‌، و غیرمسیحیان یک هنجار و یک امر عادی بود. طبیعی است که ما امروزه چنین طرز تفکر و تفسیر را تأئید نمی‌کنیم و نمی‌پذیریم‌.

درضمن‌، هیأت تحریریه مجله‌، در انتشار این صفحه‌، هیچ‌گونه موضع‌گیری نمی‌کند، بلکه می‌کوشد عقاید و اندیشه‌های اندیشمندان مسیحی را حتی‌المقدور به‌گونه‌ای بی‌طرف منعکس سازد.

نتایج اصلاحات‌

در نمایشنامۀ "مردی برای تمام فصول‌" نوشتۀ رابرت بولت‌، توماس مور، صدر اعظمِ کاتولیک انگلستان‌، از داماد پروتستان خود می‌پرسد: "اگر جنگیدن با شیطان برخلاف قانون باشد، آیا باز حاضری با او بجنگی‌؟" جواب داماد طبعاً مثبت بود! سپس مور می‌پرسد: "اما اگر همه قوانین را زیر پا گذاشته باشی ولی هنوز شیطان مغلوب نشده باشد، کدام قانون از تو حمایت خواهد کرد؟"

این درست همان چیزی است که در معمایی به‌نام پروتستانتیزم رخ داد. اصلاح‌گران موفق شدند تحت لوای شعارِ "فقط کتاب‌مقدس‌" قدرت پاپ را درهم بشکنند، غافل از اینکه بدون قدرت پاپ‌، مرجعی نخواهد بود که پروتستانها را در مقابل حیلۀ شیطان یعنی تفرقه‌، حمایت کند.

در آغاز اصلاحات و همزمان با تحول اندیشه مسیحی‌، پروتستانها در دو زمینه دچار تفرقه و جدایی شدند. نخستین‌، عرصۀ پیش‌تعیینی بود؛ دیگری‌، عرصۀ رابطۀ کلیسا و حکومت‌.

آرمینیوس (۱۵۵۹‏-‏۱۶۰۹)

یاکوب آرمینیوس‌، استاد الهیات اهل هلند، کوشید تا تعلیم کالون در زمینه پیش‌تعیینی را تغییر دهد. اختلاف نظرِ آرمینیوس با کالون‌، مشابه اختلاف آگوستین و پلاجیوس می‌باشد (رجوع شود به شماره دهم کلمه‌). اما آرمینیوس در عقاید خود به اندازه پلاجیوس راه به افراط نپیمود، زیرا او خود قبلاً یک کالوینیست بود.

آرمینیوس مانند کالون معتقد به گناه موروثی‌، پیش‌تعیینی‌، و برگزیدگی مقدسین بود. اما برخلاف کالون که معتقد بود خدا انسان را فقط بر اساس فیض خود برمی‌گزیند، آرمینیوس اعتقاد داشت که خدا چون از پیش می‌داند چه کسانی به مسیح ایمان می‌آورند، ایشان را طبق این پیش‌دانی خود، برمی‌گزیند. کالون می‌گفت که ابتکار نجاتِ شخص در دست خداست‌؛ اما آرمینیوس معتقد بود که خدا به انسان این فیض را عطا کرده تا با اراده خدا همکاری کند. این به آن معنا بود که برگزیدگان در واقع همان کسانی هستند که با ارادۀ خود به مسیح ایمان می‌آورند.

این اعتقاد آرمینیوس در مورد مسأله نجات‌، بر عقیده او در زمینۀ کفاره و امنیت ابدی ایمانداران نیز اثر گذارد. کالون معتقد بود که مسیح فقط برای برگزیدگان مرد، اما آرمینیوس تعلیم می‌داد که مسیح در راه همه کفاره شد، اما این کفاره فقط در مورد کسانی عمل می‌کند که ایمان بیاورند. او برخلاف کالون‌، معتقد بود که انسان می‌تواند با فیض خدا مقاومت کند و همچنین امکان این وجود دارد که ایماندار، نجات خود را از دست بدهد. اعتقاد آرمینیوس به ارادۀ آزادِ انسان‌، نقش مهمی در کل تعالیم او ایفا می‌کند.

اشاعه عقاید آرمینیوس‌

عقاید آرمینیوس در آغاز در هلند مورد مخالفت قرار گرفت‌، اما به‌تدریج ریشه دواند و در قرن هفدهم در تمام اروپا اشاعه یافت و موجب بروز شکاف دیگری در عرصه الهیات گردید. مشهورترین پیرو آرمینیوس‌، جان وسلی‌، رهبر بزرگ بیداری روحانی در قرن هجدهم در انگلستان‌، و بنیانگزار کلیسای متودیست بود. او بیش از چهل هزار موعظه ایراد کرد با اعتقاد راسخ به اینکه خدا می‌خواهد "همه‌" نجات بیابند. این اعتقاد او در سرودهای برادرش‌، چارلز وسلی به‌خوبی نمایان است‌، سرودهایی که هنوز هم در کلیساهای انگلیسی‌زبان سروده می‌شوند.

اعتقاد برادران وسلی به تعالیم آرمینیوس موجب جدایی ایشان از مبشرین فعال آن زمان‌، جرج وایتفیلد و جاناتان ادواردز شد. اختلاف میان عقاید کالون و آرمینیوس هنوز هم لاینحل مانده است‌.

نهضت آناباپتیست‌ها

چهره‌های اصلی اصلاح‌گر، نظیر لوتر، کالون و زوئینگلی‌، هیچگاه تفکر آگوستین در مورد حکومت مسیحی را رها نکردند. ایشان همانند کاتولیکها معتقد بودند که کلیسا باید همراه با دولت‌، حکومت کند. از آنجا که تعمید کودکان مورد پذیرش بود، همه کسانی که در حکومت بودند، طبعاً مسیحی بودند؛ کلیسا حافظ قانون بود، به همین دلیل‌، کشیشان در امر قضا دخیل بودند؛ اگر جنگی با علتی موجه درگیر می‌شد، مسیحیان باید در آن شرکت می‌جستند.

اما عده‌ای از پروتستانها از همان قرن شانزدهم‌، این روش را مورد سؤال قرار دادند. ایشان می‌گفتند که کتاب‌مقدس تعلیم داده که کلیسا فقط متشکل است از افرادی که تولدتازه یافته‌اند؛ اینگونه افراد باید کاملاً جدا از امور حکومت زندگی کنند. به‌همین دلیل‌، ایشان تعمید کودکان را بر خلاف کتاب‌مقدس و وسیله‌ای در دست حکومت برای کنترل کلیسا قلمداد کردند. در نهضت آنان‌، فقط ایمانداران تعمید می‌گرفتند؛ از اینرو، آناباپتیست نامیده شدند که در عمل به معنی "تعمیددهندگان مجدد" می‌باشد. هیچیک از پیروان ایشان نمی‌بایست در امور حکومتی درگیر شود یا حتی در دادگاهها سوگند یاد کند. ایشان از شرکت در جنگ می‌پرهیختند و معتقد به مقاومت منفعل بودند.

بعضی از آناباپتیست‌ها شدیداً به افراط کشیده شدند. بعضی تعلیم می‌دادند که مسیحیان باید اموال خود را مطابق باب دوم اعمال بفروشند. عده‌ای دیگر از ایشان بر بازگشت قریب‌الوقوع مسیح پافشاری می‌کردند و باعث اغتشاش فکری جامعه می‌شدند. بعضی نیز بر اشتراک دارایی و زنها تأکید می‌گذاردند.

آناباپتیست‌ها در کشورهای مختلف مورد آزار و پیگرد شدید قرار گرفتند، اما هیچگاه از میان نرفتند. عقاید ایشان نخست در انگلستان هوادار پیدا کرد و بر نهضت پوریتان‌ها تأثیر گذاشت‌. در اثر نفود عقاید آنان‌، نخستین کلیسای باپتیست در سال ۱۶۱۲ در انگلستان به‌وجود آمد، سپس این نهضت به آمریکا نیز رسید و کلیسای باپیتست آمریکا در سال ۱۶۳۰ بنیان گذاشته شد. همۀ اعضای این کلیسا مجدداً تعمید می‌یافتند و از هرگونه دخالت در امور دولتی برحذر می‌شدند. کلیساهای باپتیست که مستقیماً با آناباپتیست‌های قرن شانزدهم مرتبط می‌باشند، امروزه بزرگترین فرقۀ پروتستان را تشکیل می‌دهند.

جدایی‌های بیشتر

اصلاح‌گران قدرت پاپ را زیر سؤال بردند و کتاب‌مقدس را در کانون کلیسا قرار دادند. اما از آنجا که هیچ مرجعی برای تشخیص و تصویب تفسیرهای مختلفی که گروههای مختلف پروتستان به‌دست می‌دادند، وجود نداشت (چیزی که در کلیسای کاتولیک موجود بود)، بروز جدایی و تفرقه اجتناب‌ناپذیر گردید.

با طلوع عصر جدید و اشاعه اندیشه‌های دورۀ تنویر (روشنگری‌)، علمای الهیات شروع به شک در بارۀ مرجعیت کتاب‌مقدس نمودند. این امر منجر به پیدایی لیبرالیزم در مذهب پروتستان گردید. در شماره آینده‌، این تحول را مورد بررسی قرار خواهیم داد

لیبرالیزم در مذهب پروتستان

در شماره‌های اخیر، به موضوع اصلاحات کلیسا و نهضت پروتستان پرداختیم و نقشی را که مارتین لوتر و ژان کالوَن در ایجاد و گسترش آن ایفا کردند، مورد بررسی قرار دادیم‌. نهضت پروتستان قدرت پاپ را نفی کرد و آزادی تفکر فردی و برقراری ارتباط شخصی و بی‌واسطه با خدا را برای هر فرد مسیحی به ارمغان آورد. اما همین مقولۀ آزادی اندیشه و تفکر فردی‌، سبب گردید که متفکرین مسیحی بتوانند اندیشه‌ها و استنباط‌های متفاوت خود را از مسائل الهیاتی آزادانه مطرح کنند؛ این امر، یعنی تفسیرهای متفاوتِ رهبران اندیشمند کلیساهای پروتستان‌، موجب شد که به‌تدریج فرقه‌های مختلفی در بطن مذهب پروتستان به‌وجود آید. در این زمینه‌، به عقاید آرمینیوس‌، متفکر هلندی‌، و تعالیم آناباپتیست‌ها اشاره کردیم‌. در این شماره‌، به تحولات دیگری که در روند تفکر پروتستانتیزم رخ داد، خواهیم پرداخت‌.


مطالب مشابه :


آشنای با تارخچه و مقررات بدمین تون :

تحقیقات دانش آموزی تحقیقات دانش آموزی همه جور تحقیق تا سال 1887 بدمینتون دارای قانون و




تحقیق چک

انواع تحقیق دانش اموزی. لذا بموجب ماده 13 اصلاحي قانون صدور چك 1355،‌صدور چك درباره وبلاگ




تحقیق دانش آموزی ( الهیات در غرب )قسمت

تحقیق دانش آموزی خدا قانون‌هايش را به خداي پدر است و هرچه بايد درباره خدا بدانيم




تحقیق دانش آموزی ( اختلافات اصولی تشیع و تسنن )

تحقیق دانش آموزی سنّت درباره قهرا همان طوری که قانون همه دنیاست، غنائم




تحقیق دانش آموزی و دانشجویی در رابطه با گیاهان سمی

تحقیق دانش آموزی و نكته اي كه در اينجا مطرح است اين است كه هيچ قانون كلي درباره گياهان




دانلود پایان نامه لیست 7

تحقیق های دانش آموزی و پايان نامه درباره گياه بررسی ماده 12 قانون کار در پرونده




مقاله : حقوق چیست

انواع تحقیق دانش اموزی. ناپذیر است؛ اما درباره مبانى این قانون، در اصطلاح، هر




تحقیق دانش آموزی ( الهیات در غرب )قسمت

تحقیق دانش آموزی های لوتر، عقیده او درباره کتاب برخلاف قانون باشد، آیا باز




برچسب :