قاخدان بایرام گلیر !!!
قاباخدان بايرام گلير ...خوش گلير صفا گلير
اسفند هرسال ، ايام پيري همانسال و نزديكي سالي جديد را خبر مي دهد و شايد جهارشنبه اول آن را به اين سبب " خبرچي چرشنبه " ناميده اند ." نوروز " از كهن اعياد اين ملك باستاني و يادگار بي پايان زوال ناپذير فرهنگ نياكان محسوب ميشود ونظر به ريشه مقدس و عبادي اغلب آئين ها ،"نوروز " نيز از تقدس خاصي برخوردار در طول زمان بوده و هست . سخن از ريشه يابي " نوروز " و يا كلمه "عيد " مبحثي تكراري خواهد بود چرا كه در اين باب بسيار گفته اند و نگاشته اند . هرچند براي شناخت دقيق و شناساندن عظمت تاريخي و فرهنگي آن به نسل حاضر و آيندگان ، بدون ترديد حق مطلب بيش از اينهاست اما آنچه كه در اين كوتاه سخن ميتواند بگنجد قطره اي از بيكران درياي آداب خودجوش و در طي قرون تكامل يافته و مراسم پيشوازي و بزرگداشتي اين آئين در اين خطه از ايران زمين ،مي تواند باشد كه همبستگي ناگسستني با تحول طبيعي طبيعت دارد به حدي كه دانشمندان علوم تجربي و جديد نيز از درستي ودقت آن خبر مي دهند و پدران ساكن در اين ديار متمدن، بي آنكه به علوم و فنون و تكنولوژي پيشرفته امروزين دسترسي داشته باشند ، همگام با چرخه زمين و تكرار طبيعي و منظم حوادث طبيعي ، آئين هايي را ابداع كرده و احيا نموده و نسل به نسل به عنوان فرهنگ و سنت منتقل كرده اند كه هنوز هم كه هنوزه بر تارك تمدن بشري مي درخشد و مجموعه اين خرده فرهنگ ها و آئين و سنت هاست كه امروزه آن را " فولكلور " مي ناميم.
فولكلور : واژه ايست كه در ادبيات ، آن هم از گونه علمي اش ، كاربردي مستمر دارد اين واژه از دولغت انگليس folke به معني خلق ( دانش خلق )و lore نيز مترادف با حكمت و دانستن است ، تركيب يافته ،كه مفهموم مركب آن حكمت و يا دانش خلق مي باشد .
هرچند اين كلمه براي اولين بار در سال 1846 توسط تاريخدان انگليسي(ويليامزتامز )پابه عرصه ادبيات نهاده و در ايران نيز نخست مرتبه صادق هدايت از آن بهره جسته ،اما در حال حاضر جزء لاينفك ادبيات بومي در هرنقطه جهان گرديده است ، با اين مقده و گريز در اين مقال قصد داريم به "نوروز" و شيوه هاي برگزاري مجموعه آداب و سنن آن در ديار خودمان بپردازيم ، اصولا گستردن بساط فرهنگ هرمنطقه بدون شناخت و يا لااقل اشراف نسبي به فولكلور آن جغرافيا ، ساده انگاريي بيش نخواهد بود .
برمي گرديم به گام دوازدهم يعني " اسفند " كه ريشه بازخواني و رويكرد عملي سنن نوروزي بيشتر در آن پاگرفته و آغاز ميشود از نامگذاري چهار چهارشنبه اش تا تحويل سال و نوشدن آن روزنو و آمدن "نوروز بايرامي " و پناه به دامن طبيعت بردن و نحسي به در كردن ..
در اين ماه هر چهار شنبه نامي مخصوص به خود را دارد :برطبق سنتهايقديم چهارشنبه اول را ”چيله قووان يا يالانچي چارشنبه يا قره چارشنبه” دومينچهارشنبه را ”كول چارشنبه” سومي را ”موشتولوق چي” و چهارمي را ”آخرچهارشنبه”ميگويند خبرچي ، يالانچي ، سوچرشنبه ، كول چرشبه سي ، گول چرشنبه ، و آخير چرشنبه (چهارشنبه سوري ).....ونام گذاري آن در هر دياري براي خود داستاني دارد اما نظر واحد در مورد "خبرچي " كه مژده نزديكي و آمدن بهار را داده و در واقع فرمان آغاز اعمال آمادگي و حركت براي پيشواز را صادر مي كند .
و همينطور "كول يا كوله " كه به معني كوتاه است و همراه با كوتاه كردن پشم گوسفندان و همچنين به آرايشگاه رفتن تازه دامادان است .چهار شنبه آخر كه موسوم به "گول چرشنبه " مي باشد نشان از پاكي و همچون گل بودن خانه و كاشانه و پوشاك و لباس را داردو ديگر اكثر كارهاي آمادگي در اين چهارشنبه به اتمام رسيده وچهره شهر و مردمان و سرا و سراپرده و .....نوشده است .
گام به گام با روزهاي اسفند :
خانه تكاني : از آنجمله كارهاي است كه صنعت و تكنولوژي فقط شكل آنرا آنهم در سطح محدود ي تغير داده است و محتوي آن حكايت از توجه مردم به پاكي و نونوار كردن محل زندگي و گذرانشان دارداز گوشه گوشه خانه ها تا حياط و مطبخ و شستن فرش و نوكردن رويه لحاف و تشك و ....همه و همه از مقابل ديدگان بانوان خوش ذوق و سليقه مرور ميشود
تكمچي لر :سيزون بو تازه بايراموز موبارك . اين آواي تكم چي هاست كه در كوي و برزن ، خبراز آمدن بهار داده و مژدگاني مي طلبد بحث در مورد تكم و تكمچي ، خود فرصتي ديگر مي طلبد اما همين قدر بايد دانست كه تكمچي نماد شادي و خوش خبري و نوروز است
كاشتن سبزي : علاقه وافر به نوشدن و رشد ورستن همواره به روح بلند انساني در هم آميخته و كاشتن سبزي در داخل ظرفهاي مختلف با اشكال گوناگون ،گوياي سلايق و هنرمندي اهالي خانه هاست و بارشد سبزي هاي كاشته شده در خانه ، كودكان احساس خوش و خاطره انگيزي از نزديكي نوروز دارند تا آن را در وقت مقرر سر سفره به نمايش بگذا رند . امروز، در اکثر خانه ها رسم است که ده روز يا دو هفته پيش از نوروز، در ظرف هاي کوچک و بزرگ، کاسه، بشقاب، پشت کوزه و ... دانه هايي چون گندم، عدس، ماش و ... مي کارند. موقع سال تحويل و روي سفره "هفت سين " بايستي سبزه می گذارند. اين سبزه ها را در خانواده ها تا روز سيزده نگه داشته، و در اين روز زماني که براي " سيزده بدر " از خانه بـيرون مي روند، در آب روان مي اندازند.همچنين
در زمان نوروز سمنو را در میان زنانی که دارای اولاد نمی شوند میگردانند و می گویند: "آی بونو گؤیردن تانری، بو گلینی ده گؤیرت، آرزوسونا کاما یئتیر. مطلبینه، مورادینا چاتدیر. عهدینی اومیدینی بیتیر" (ترجمه: ای خدایی که این سمنو را بارور کردی این عروس را هم بارور کن، آرزویش رااجابت کن، به خواسته اش برسان، به امیدی که دارد برسان)
برگزاري چهارشنبه ها :اغلب با بازي هاي محلي و بر افروختن آتش وپريدن از روي آن و مراسمي چون شب نسيني و دورهم جمع شدن و گل گفتن و گل شنيدن ،اول صبح به كنار رودهاي جاري كنار شهرو روستا رفتن ،اسب دواني و قايش گوتوردي (نوعي بازي محلي )،قورشاق سال لاماق يا قورشاق آتدي ، قولاق آسدي ،بو دادن گندم به عنوان تنقلات شب چهارشنبه از انواع حبوبات، رنگ آميزي تخم مرغ ،پحتن انواع كلوچه و حلواي محلي و ..كه توضيح بعضي از آنها خالي از لطف نيست
قورشاق آتدي : قورشاق ساللاماق یا شال اندازی یکی دیگر از آئین های فولکلور مردم آذربایجان در ایام عید بود . معمولا پسرهای جوان دستمالی (کمربند پارچه ای یا شال ) را از در ، پنجره یا روزنه بام خانه آشنایان ، بستگان یا همسایگان می انداختند و صاحب خانه هم مقداری میوه و شیرینی و مبلغی پول به دستمال می بست بدون اینکه در صدد شناختن هویت آنها باشد . البته به این هنگام جوانان نیز صورت خود را با دستمال می پوشاندند تا شناخته نشوند . در بیشتر مناطق هدایا جوراب پشمی دستبافت ، تخم مرغ رنگی یا دستمال ابریشمی بود . این کار بیشتر بوسیله جوانهایی صورت می گرفت که دخترانی را دوست می داشتند و به آرزوی وصلت با آنان برای قورشاق آتماق به خانه آنها می رفتند و با این نظر درباره آنچه که به دستمال یا کمربند بسته می شد ، تعبیرات و تفسیراتی
می نمودند .
بايراميدى ، گئجه قوشى اوخوردى
آداخلى قيز ، بيگ جوْرابى توْخوردى
هرکس شالين بير باجادان سوْخوردى
آى نه گؤزل قايدادى شال ساللاماق!
بيگ شالينا بايرامليغين باغلاماق!
قايش گوتوردي :
در این بازی بیش از 2 نفر جمع شده و هر کدام کمربند خود را که قایش نامیده می شود در آورده،سپس خطی بصورت دایره می کشند و نفرات به دو گروه مساوی تقسیم می شوند که گروهی در داخل خط و گروه دوم در خارج آن قرار می گیرد.
افراد خارج دایره با یکایک افراد داخل دست می دهند و به حالت زورآزمایی سعی می کنند که رقیب خود را از داخل دایره بیرون بکشند و یا کمربند را به نحوی بردارند.افراد داخل دایره نیز سعی می کنند که رقیب خود را به داخل دایره کشیده و از دست رفتن کمربندها جلوگیری کنند.گروه خارج دایره در صورت به دست آوردن کمربند با زدن آن به پای رقیب سعی در بدست آوردن کمربندهای دیگر دارند.چنانچه در حین این کار یکی از افراد داخل دایره با پا به پای یکی از افراد بیرون دایره بزند بازی خاتمه یافته و عوض می شود.
یومورتا اویونی(تخم مرغ بازي )
در قدیم که نگهداری مرغ در روستاها بسیار رایج بود.تخم مرغهای طبیعی برای بازیهای نوروزی طرفداران زیادی داشت .از شب چهار شنبه سوری به بعد تخم مرغ بازی بین نوجوانان و جوانان روستاها و محله ها مرسوم بود.آنان با تست استحکام تخم مرغ خود و رقیب با زدن آن به دندان خود بصورت متناوب و اطمینان از استحکام تخم مرغ خود ،وگذاشتن شروط برای اول زدن نوک تخم مرغ خود به نوک تخم مرغ رقیب مسابقه را شروع ودر صورت شکستن یا ترک بر داشتن بازنده شده و تخم مرغ را به رقیب تحویل می دهند
برافرختن آتش و پريدن از روي آن : در آخرین چهار شنبه هر سال مردم بویژه نوجوانان و جوانان با پوشال و هیزم در چند نقطه آتش روشن می کنند و از روی آن می پرند و با هلهله و شادی از نوروز استقبال می کنند .به هنگام پریدن از روی آتش معمولاً این ابیات را تکرار می کنند:آتیل ماتیل چرشنبه – بختیم آچیل چرشنبه
باکى چى نين سؤزى ، سوْوى ، کاغيذى
اينکلرين بولاماسى ، آغوزى
چرشنبه نين گيردکانى ، مويزى
قيزلار دييه ر : (( آتيل ماتيل چرشنبه
آينا تکين بختيم آچيل چرشنبه ))
آغير ليغيم بوغيرليغيم بورداقالسين
اتيلباتيل چارشنبه
بختيم آچيل چارشنبه
باش آغريم ديش آغريم
بورداقالسين”
قولاق آستي : یک نوع رسم دیگر «قولاغ آستی» است. در قولاغ آستی کسی نیت می کند و سپس گوش خود را بسته و به خانه دوستان و خویشان و همسایگان نزدیک می شود و به صورت پنهانی در نزدیک پنجره ایستاده و دست خود را از گوش برداشته و با اولین جمله ای که از خانه مزبور می شنود به خانه برگشته و آن جمله را بیان کننده نیت خود تلقی می کند.این رسم از هنگام غروب تا شام مرسوم بود.
پنچ شنبه آخر سال :
يکي از آيـين هاي کهن پـيش از نوروز مردگان در پنج شنبه آخر سال است که به اين مناسبت به قبرستان مي روند و خوراک مي برند و به ديگران مي دهند و بر سر مزار مردگان خود و اهل قبور فاتحه می خوانند. این آیین به ويژه برای خانواده هايي که در طول سال عضوي را از دست داده اند حتمی و واجب است. رفتن به زيارتگاه ها و " زيارت اهل قبور "، در پنجشنبه - و نيز، روز پـيش از نوروز و بامداد نخستين روز سال - رسمي عام است. در اين روز، خانواده ها خوراک نان، حلوا و خرما بر مزار نزديکان مي گذارند و بر مزار تازه گذشتگان شمع، يا چراغ روشن مي کنند.
قارا بايراملار :معمولا به خانواده هايي اطلاق ميشود كه در طول سال (ازنوزو پيشين تا نوروز نو )عزيز يا عزيازاني را از دست داده اند
یک یا چند روز پيش از عيد، خانواده هاي عزادار،در مساجد و تکیه های محله خود مراسمی برگزار می کنند از خويشان و نزديکان و هم محلی های خود با غذا و حلوا پذيرايي مي کنند و در سر مزار جمع مي شوند و به نوعی با غم در سال جاری وداع و سال نو را با شادمانی شروع می کنند.
پختن ماهي و پلو در شب عيد : شايد از معدود رسومات مشترك بين غني وفقير همين ماهي پلو شب عيد يا شب چهارشنبه آخر باشد كه طمع و عطر و خاطره آن ساليان سال نقل مجالس كودكان ميشود .
بايرام پايي (سهم عيد ):دختران نامزد و خانواده هاشان ، چشم انتظار سهم عيد خود از خانه دامادو دختراني كه عروس شده و به خانه بخت در شهر و ديار خود و يا غربت رفته اند ، منتظر بايرام پاي از جانب والدين خويش هستند و اين همان حلقه اتصال ارتباط نو شدن طبيعت و نوشدن روابط به پاس "نوروز " است .
باريشيق ( آشتي كنان ) : گويا همزمان با جوانه هاي بهاري و آشتي گل وگياه با طبيعت بي جان خسته از ركود و سوز وسرماي زمستان ، بايد با آن هماهنگ و هم نوا شد پس آنانيكه به دليلي از دلايل قهر بوده اند يا به ميل و اراده خود يا با وساطت و پادرمياني بزرگان ، سال نورا با آشتي آغاز مي كنند تا كين وكدورت از كاشانه ها رخت بربند
سفره تحويل : رسم و باوري کهن است که امروزه اکثر اعضای خانواده ها در موقع سال تحويل (لحظهً ورود خورشيد به برج حمل ) در خانه و کاشانه خود در کنار سفره هفت سين گرد هم آيند. در سفره سفيد رنگ هفت سين، از جمله، هفت رويـيدني خوراکي است که با حرف " س " آغاز مي شود، و نماد و شگوني بر فراواني رويـيدني ها و فراورده هاي کشاورزي است - چون سيب، سبزه، سنجد، سماق، سير، سرکه، سمنو و مانند اين ها- مي گذارند. افزون بر آن آينه، شمع، ظرفي شير، ظرفي آب، تخم مرغ رنگ کرده، تخم مرغي روي آينه، ماهي قرمز، نان، سبزي، گلاب، گل، سنبل، سکه و قرآن زينت بخش سفرهً هفت سين است. اين سفره در بيشتر خانه ها تا روز سيزده گسترده است
پوشيدن لباس نو :از اين نظر نگارنده نوروز را معلمي براي شناساندن فقير و غني مي پندارد چرا كه
پوشيدن لباس نو در آيـين هاي نوروزي، رسمي همگاني است. تهيه لباس، براي سال تحويل، فقير و غني را به خود مشغـول مي دارد. در جامعه سنتي توجه به تهيدستان و زيردستان براي تهيه لباس نوروزي - به ويژه براي کودکان - رسمي در حد الزام بود. بسياري از خانواده ها که در سوگ يکي از نزديکان لباس سياه پوشيده اند، به مناسبت نوروز، به ويژه هنگام سال تحويل، لباسي ديگر ميـپوشند. کساني که به هر علت لباس نو ندارند، مي کوشند هر قدر هم اندک - جوراب، پيراهن - در هنگام سال تحويل، نو بـپوشند.
گوروشوگ (ديدو بازديد ):
يكى از ارزشها وآیینهای عيد نوروز ديدوبازديد از بستگان، دوستان، همسايگان و بزرگان شهر و روستا است و ديدار جمعى از مصيبت ديدگان در سال گذشته. در اين ديدوبازديدها از غمها و مشكلات يكديگر آشنا مى شوند. چه بسيار كدورتهايى كه در اين ايام با نگاهى دوباره فرو مى ريزد و به عشق و محبت مبدل مى گردد .رسم است که روز نوروز، نخست به ديدن بزرگان فاميل،ریش سفیدان طايفه و شخصيت هاي علمي و اجتماعي و منزلتي مي روند. در بسياري از اين عيد ديدني ها، همه کسان خانواده شرکت دارند. " ديدن" هاي نوروزي که ناگزير " بازديد " ها را دنبال دارد، و همراه با دست بوسي و روبوسي است، در روزهاي نخست فروردين، که تعطيل رسمي است، و گاه تا سيزده فروردين و در مواقعی تا آخر فروردين بـين خويشاوندان و دوستان و آشنايان دور و نزديک، ادامه دارد. رفت و آمد گروهي خانواده ها، در کوي و محله هنوز از ميان نرفته است. اين ديد و بازديدها، تا پاسي از شب ادامه دارد
بارامليغ (عيدي ): هديه و عيدي دادن به مناسبت نوروز رسمي کهن است،. هديه و عيدى دادن از رسوم معمول عيدهاست در این ایام افراد معمولاً به نزدیکان درجه یک خود بخصوص كودكان و خانمها هدیه می دهند.
حرف آخر : كاش مي شد به كودكي برگشت و به جاي اس ام اس به ديد وبازديد رفت ! كاش ميشد به جاي سبزي هاي نايلوني ، دوباره به همراه مادران در روي بشقاب هاي خانگي سبزي كاشت كاش ميشد به جاي بازي هاي كامپيوتري ، با تخم هاي رنگي در جيب به سوي ميدان هاي شهر رفت و قايش گوتوردي بازي كرد كاش به جاي گريز از خانه به بهانه مسافرت ( به دليل عدم توان مالي در برآورده كردن خواست بچه ها ) مي شد دوباره لباس هاي كهنه را وصله و پينه كرد و به ديدار بزرگان رفت و يا در خانه منتظر مهمان ماند.كاش به جاي بوي فست فود دوباره بوي ماهي دودي شب عيد حتي با برنج ارزان و حتي سالي يكبار ، مثل آنروزها شامه نواز باشد كاش مي شد به جاي سبزي هاي مصنوعي مان و نگهداري آن براي سال بعد ،سبزي هاي خود كاشته مان را به بالهارود بسپاريم و كاش ديگر نوروز معلم دارا و ندارمان نبود و كاش ...هر روزتان نوروز نوروزتان پيروز
صبر اولسا کونول، قيش دا گئده ر، شخته ده، قاردا
بايرام دا گلر، آرديجا بولبولده، باهاردا
بير آزجا گولوم سن بو غم فرقته دؤزسن
هيجراندا چاتار باشا، گلر نازلي نيگاردا
مطالب مشابه :
اینجا خانه معلم بانه
هنر معلمی - اینجا خانه معلم بانه - معلمی هنر است. ا.ک آ.پ استان اصفهان فریبرز رئیس دانا
شرایط و نحوه ثبت نام برای مراکز تربیت معلم و دانشگاه فرهنگیان در کنکور سراسری سال 91ویژه داوطلبان آز
دانشگاه علوم پزشکی اصفهان. خانه دوست داشتنی من . نیلوفر27. شبکه آموزش - برنامه فرصت
براي آموزگارم(به بهانه ي روز معلم)
ايشان در دانشگاه اصفهان و در معلمي كه تا چندسال پيش در يك خانه ي اجاره اي سكونت
مقام معلم
==خانه را هرگز ترک نکن ای 238-گروه اموزش متوسطه اول اداره کل اصفهان. 239-فعالیت های
قاخدان بایرام گلیر !!!
( فريد معتم اصفهان ) گروه برای قورشاق آتماق به خانه آنها می رفتند و با این نظر
الغدیر و اجرایی دیگر با استقبالی در خورتحسین از طرف عاشقان حسینی
گروه هنری رجاء - الغدیر و اجرایی دیگر با استقبالی در خورتحسین از طرف عاشقان حسینی - رخدادهای
در سزمین ما ... در ائل و دیارمان ...
گزارش مصمور اجرا در خانه ( فريد معتم اصفهان ) گروه تئاتر تیسابه
برچسب :
خانه معتم اصفهان