روز طراحی صنعتی و شهرداری مشهد ( خاطرات ماسیده)

حدود سالهای 78 پیشنهادی از سوی شهردار وقت مشهد به اینجانب صورت گرفت تا بنا بر آشنائی مختصرم با میاحث تبلیغات شهری ، ماموریتی را برای شهرداری مشهد انجام دهم . خاطرم هست شرطی که برای انجام آن گذاشتم امکانات و پول بیشتر نبود ، خواستم اجازه داشته باشم تا واحد زیبا سازی یا سازمان زیبا سازی را در شهرداری مشهد راه اندازی کنم .

یادم هست که آن روزها از شهردار تا معاونانش و سایر مدیران شهرداری اولین سوالی که از من می پرسیدند این بود که طراحی صنعتی یعنی چی ؟ چه چیزی را طراحی میکنید ؟ و من همیشه با حرارت و انرژی مشغول توضیح دادن طراحی صنعتی بودم .

و زمان گذشت . به همت معاونت خدمات شهری آن زمان ، واجد پژوهشکده شهرداری مشهد راه اندازی شد و من چراغ به دست بدنبال بروبچه های هنرمند بودم ، بخصوص آنها که تازه فارغ التحصیل شده بودند و هنوز نرسیده پروژه ای را در شهر برایشان تعریف میکردم و آنها نمی فهمیدند که چه خون دلی میخورم تا بتوانم طرح هایشان را جا بیاندازم وهزینه هایشان را فارغ از مناقصه و تشریفات اداری بگیرم . و یادم هست که با دوست عزیز و قدیمی برزین امینیان ، اولین تلاشها را برای حضور مناسب رنگ و تبدیل رنگهای شاد به عزا در سالی که محرم میهمان عید نوروز بود انجام دادیم و چه کار زیبائی شد . با سرکار خانم آزاد ، پروژه ای برای سازمان بازیافت تعریف شد و کار تحقیقاتی پر و پیمانی تحویل شد . با عزیزان فارغ التحصیل نقاشی زاهدان ، برای اولین بار چندین پروژه نقاشب دیواری طراحی و اجرا گردید . یادم هست روز اولی که مهندس بابائی با پروژه 4 طراحی صنعتیش که ایستگاه های اتوبوس بود به اتاقم آمد و یادم هست که چه زوری زدم در جلسه سازمان اتوبوسرانی که آن طرج تصویب شود . چقدر زمان برد تا توانستیم اولین مجسمه ها را بعد از انقلاب سفارش دهیم و چقدر دشنام شنیدیم . چقدر منطقه به منطقه رفتیم و از رنگ گفتیم و فرم و استاندارد و ارگونومی و آنتروپومتری و طراحی صنعتی و گرافیک و چقدر بهانه دادیم برای خندیدن و مسخره شدن و سرکار رفتن اما رفتیم . برای اولین بار هنرمندان با مدیران شهرداری جلسه گذاشتند و حرف زدند . برای اولین بار شهرداری در اختتامیه های جشنواره های هنری جایزه داد و حمایت کرد . برای اولین بار طراحان صنعتی ، نقاشان ، مجسمه سازان واقعی با شهرداری ارتباط برقرار کردند . چقدر غریب بودیم در فضای گیج و گنگ شهرداری در آن زمان و چقدر خندیدند و اشک ریختیم و حرص خوردیم و زور زدیم . اساسنامه سازمان زیباسازی را نوشتیم و به شورا شهر بردیم و می دانید که نشد . جنگیدیم اما زور یک طراح صنعتی جوان به جائی نرسید . اساسنامه سازمان فرهنگی هنری را نوشتیم و کلی چیزهای خوب در آن گنجاندیم و سازمان فرهنگی هنری شکل گرفت و دوستان یادشان رفت که ما بودیم . و من از شهرداری رفتم . از کشور رفتم . دل شکسته و خسته . شهرداری مشهد اما ماند . واحد زیباسازی هم ماند . سازمان فرهنگی هم ماند و تمام دوستان طراح صنعتیم در مشهد هم ماندند .

در سالهای گذشته بیشتر زمانم را صرف ایجاد و تقویت واحدهای زیباسازی و طرح های زیباسازی و مبلمان شهری در شهرداریهای کشور نمودم . مقاله نوشتم ، ترجمه کردم و مبلمان شهری را فریاد زدم و بقه غیر از شهرداری مشهد با بسیاری از شهرداریهای کشور کار کردم .

چند روز قبل برای دیدار از یکی از دوستان قدیمی ، گذارم به شهرداری مشهد افتاد ، بروشور بسیار زیبائی را دیدم که واحد زیباسازی شهرداری برای روز طراحی صنعتی تهیه کرده بود و مراسمی که با حمایت از شهرداری در روز طراحی صنعتی صورت گرفت . بغض غریبی گلویم را فشرد . هم درد بود و هم شوق . چقدر همه چیز تغییر کرده است . چقدر بزرگ شدیم . و خوشحال شدم . هنوز لذت آن احساس زیر دندان غرورم هست . اگرچه حافظه تاریخی عزیزانم بسیار کوتاه است و احتمالا می پندارند که همه چیز با آنان آغاز شده ، اگرچه بساط تقدیر و تشکر و قدر دانی و ارزش گذاری مدتهاست از بساط مرام ما رفته است ، اما از صمیم قلب از دوستانی که مسئول این برنامه ها بودند تشکر میکنم . از صمیم قلب برایشان آرزوی موفقیت دارم و امید دارم به همین زیبائی و قشنگی ادامه دهند . این روزها روزهای خوبی است .

روز طراحی صنعتی و شهرداری مشهد ( خاطرات ماسیده)

مطالب مشابه :

روز طراحی صنعتی و شهرداری مشهد ( خاطرات ماسیده)

مشهد شهری که خاطراتش را از دست می دهد ......

اولین نشست مبلمان شهری و هویت ایرانی- اسلامی

توسط سازمان زیباسازی انجام گرفت:نصب 12 تلوزیون شهری جدید در تبریز

در حاشیه اولین نشست مبلمان شهری و هویت ایرانی- اسلامی

دو خبر از سازمان زیباسازی

مدیر عامل سازمان زیباسازی تبریز خبر داد : سال 93 سال تحول نورپردازی تبریز خواهد بود

زیبا سازی شهری

مبلمان فلزی در دامنه البرز

گزارش عملکردی سازمان زیباسازی از زبان مدیر عامل سازمان زیباسازی