سلام بالاخره رسیدیم به فصل چهارم سر بزنید همه چی هس
خلاصه قسمت 124 و 125 لالهنویسنده: shimahams - ۱۳٩٢/۸/٢٧
توپراک که خیلی با چنار بد حرف زده بوده می خواد از دلش در بیاره و قرار می شه با هم برن می رون که سرحت رییس جدید چنار بهش زنگ می زنه بیا شرکت و قرار توپراک و چنار می افته به بعد از ظهر. سرحت می گه یک مهمانی کاری است و باید با زنت بیایی که چنار می گه زنم مریضه که سرحت قبول نمی کنه و می گه هر طور شده باید با زنت بیایی. چنار با ناراحتی داره این موضوع را به نجیب می گه که توپراک می شنود و می گه باشه باهات می ایم. شب مهمانی سرحت توپراک را می بیند و با طعنه به چنار می گوید تو چقدر همسر عوض می کنی قبلا که زنت یکی دیگه بود که توپراک می گه که ما با هم شادی را پیدا کردیم و با هم و با بچه هایمان خوشبختیم. وای از این حرف سرحت کلی حال کردم گویی سرحت یشیم را دیده بود. توپراک می ره پیش دکترش و می گه من هیچ حسی به چنار ندارم و می ترسم با رفتارم او را امیدوار کنم. دکتر می گه اون همسر شماست و با رفتار خوبی که با شما دارد من امید به بهبود رابطه شما دارم. گویی در جلسه قبل توپراک خودکار دکتر را شکسته بود برای دکتر از همان مارک خودکار می گیرد و دکتر می گه این یک هدیه با ارزش برای من است. زمرد به توپراک می گه من هر وقت تو را می بینم یاد یشیم می افتم که چنار قاطی می کنه و می گه توپراک حق نداره عکس یشیم را ببینه و اگه بفهمم تو این کار را کردی زمرد با هم درگیر خواهیم شد. توپراک از یشیم می پرسه و این که چطور مرد و خیلی بده که بچه اش اصلا اون را یادش نمی اید جنار می گه که یشیم بهترین مادری بود که می شناختم توپراک فکر می کنه یشیم به خاطر بیماری مرده است. چنار به توپراک راجع رفتن به مسابقه فوتبال فنرباغچه می گه و می گه بعد از مسابقه بود که ما فهمیدیم احساسمان دو جانبه بوده و اولین رابطه مان بعد از مسابقه بود. با هم به دیدن مسابقه می روند و کلی ذوق می کنند در پایان مسابقه چنار تحمل نمی کند و توپراک را می بوسد و این قسمت تمام می شود.
دوستان قسمت 125 را تا حدودی دیدم که برایتان می گذارم خلاصه کاملتر را هم هر وقت فن پیج گذاشت برایتان می گذارم
چنار و توپراک یک بوسه طولانی دارند و توپراک او را از خودش جدا می کند و کشیده محکمی به چنار می زند چنار سعی می کند او را متوقف کند اما نمی تواند توپراک به خانه می رود و کان را برمی دارد و به همراه سلطان به خانه ایگیت و منور می رود. قبل از رفتن انها پینار و مراد شوهرش که پایش شکسته به در خانه امده اند سلطان انها را هم برمی دارد و به در خانه ایگیت می روند. منور شوکه می شود ولی انها را راه می دهد. منور و ایگیت هم دعوای سختی کرده اند اگر اشتباه نکنم قضیه سر خانه ای است که سلطان می خواهد برای انها بخرد. این ایگیت این فصل یک سیبل به سبک سیتکی گذاشته و قیافه اش بیشتر شبیه خلافکارها شده تا معلم ها. ایگیت به خانه می اید اما با منور و مادرش سلطان سر برخورد می کند. از طرفی گویی ازرا هم پیش کرم برگشته این ازرا هم هی بین کرم و احمد در رفت و امد است. در اخر این قسمت نشان می دهد که توپراک نرم شده و با چنار سوار کشتی هستند و چنار سعی دارد دل توپراک را دوباره به دست بیاورد.
خلاصه قسمت 123 لالهنویسنده:
زمرد در مقابل چنار و نجیب قرار گرفته انها می گویند که اگر توپراک را نپذیری ما هم می رویم و زمرد کوتاه می اید و می گوید من به خاطر نوه هایم و اینکه انها کنار پدربزرگ و باباشون بشند با حضور توپراک در این خانه مشکلی ندارم. توپراک به اتاق لاله می رود و لاله می گه مامان خوب شدی و توپراک او را بغل می کند لاله می گه باید با هم دیگه به پیکنیک و گردش برویم و توپراک می پذیرد. زمرد به توپراک نزدیک می شود و به او می گوید که من تو را مقصر مرگ دخترانم می دانستم اما الان می فهمم تو بهترین انسانی هستی که می شناسم بهتر است گذشته ها را فراموش کنیم سلطان به زمرد می گوید هر دو می دانیم که توپراک خیلی ساده است اما من می دانم چه نقشی در سر داری بهتره از توپراک دور باشی. توپراک همچنان به دیدن دکترش انگین می رود و با او راجع بازگشتش به خانه صحبت می کند و می گوید این برای چنار نبود و فقط برای بچه ها بوده است. بعد از دکتر چنار می خواهد او را به یک رستوران ببرد که قبلا با هم همیشه می رفتند ولی توپراک قبول نمی کند و می گوید من فقط برای بچه ها برگشتم و تو برایم یک غریبه هستی. شرکت ایلگازها توسط کرم اداره می شود چون دکترها به کرم گفته اند که حال روحی مادرش بد است و نمی تواند شرکت را اداره کند. چنار در شرکتی کار پیدا کرده که رییسش قبلا برای کار به او مراجعه کرده بود اما ان زمان چنار چون این مرد تجربه کافی نداشت او را استخدام نکرده بود اما این مرد چنار را استخدام می کند و گویی در اندیشه انتقام است. دومین سالگرد مهد کودک توپراک هست و انها می خواهند این را جشن بگیرند. توپراک می خواهد ان شب را که با چنار نرفته بود را از دلش در بیاورد و برای چنار کیک درست می کند و او ذوق مرگ می شود. چنار با یکی از دوستانش حرف می زند و می گوید که من برای توپراک غریبه شده ام و او به من حسی ندارد بهتره شاید من هم این عشق را از یاد ببرم. که دوستش می گه از یاد خدا غافل نباش توپراک به خانه برگشته و این یک قدم رو به جلو است فقط باید صبر داشته باشینظرات (58)
عکس های قسمت 122 لالهنویسنده:
چنار با توپراک صحبت می کنه و می گه که درسته تو من را یادت نمی اید اما من پدر کان هستم و درست نیست که کان دور از من و دور از خواهر و برادرش بزرگ بشه. توپراک قبول می کنه که برگرده پیش چنار زندگی کنه البته به چنار هم می گه که فقط به خاطر بچه ها برمی گردم. چنار استادیومی که با توپراک رفته بود و فنر باغچه را تشویق کرده بود را به توپراک نشان می دهد و می گوید که یادت می اید یک بار اینجا رفتیم که توپراک می گه نه. منور با توپراک راجع چنار حرف می زنه و می گه وقتی بی هوش بودی همش دور تو می چرخید و خیلی دوستت داشت. سلطان زیاد خوشش نیامده که توپراک می خواد بره پیش چنار ولی ایگیت می کشش کنار و می گه اونها عاشق هم هستند پس باهاشون کاری نداشته باش. زمرد به چنار گفته که اگر بچه ها را می خوای باید بین انها و توپراک انتخاب کنی. سلطان این موضوع را به توپراک می گوید و توپراک به چنار می گوید که به خاطر من نباید از بچه هایت بگذری. توپراک پیش دکترش می رود و از احساساتش با او می گوید و دکتر می گوید نباید تحت فشار قرار بگیری. چنار توپراک را به در خانه می برد و خودش به داخل می رود به زمرد می گوید انتخاب کن یا با توپراک در این خانه زندگی می کنی یا من بچه هایم را بر می دارم و می برم و حسرت نوه هایت برایت باقی می
خلاصه قسمت های 120 و 121 لالهنویسنده:
دوستان این خلاصه ها را ساناز جان فرستاده مرسی عزیزم توپراک به خالش میگه به ارگوپ برویم در انجا بر سر خاک حوا میرود وکلی گریه وزاری میکند ودر بین راه از هوش میره ومردی او را پیدا میکند به اداره پلیس میبرد توپراک که فکر میکند هنوز سیتکی شوهرش است بهش خبر میدن که بیاد سیتکیم میاد توپراکم سیتکیو در اغوش میکشد ولی بعدش خالش میاد و توپراکو میبره چنارم متوجه شده که توپراک از استانبول رفته ودر اروگوپه زود میرود دنبالشون اما هرچه تلاش میکند و با توپراک حرف میزند موفق نمیشود سلطانم میگدش بیخودی خودتو اذیت نکن اون تو رو یادش نمیاد میخوای چیکار کنی که چنارم میگه من این زندگی رو علکی بدست نیوردم اگر شده از اول باشه ولی دوباره توپراکو بدست میارم زمردم هی نجیبو تهدید میکنه ومیگدش باید بره تسلیم شه بعدشم موضوع توپراکو میفهمه خیلی خوشحال میشه ومیگه ا ن شا الله حافظشو بدست نیاره و ارگوپ بمونه ...............
عکس های سریال لاله بر اساس فن پیج این سریالنویسنده:
خلاصه قسمت 119 سریال لالهنویسنده:
چنار را می برن بیرون اتاق چنار نالان و گریان می گه یعنی چی توپراک من رو از خودش راند اون ازمن ناراحته و نجیب خان دلداری اش می ده چنار بازور می ره تو اتاق و می گه فرشته من خواهش می کنم از من عصبانی نباش دکتر به چنار می گه از اتاق برو بیرون. سلطان هم می گه این دختر را ترسوندی چنار زود از اتاق برو بیرون . چنار هم مثل همیشه عصبی است. دکتر به چنار می گه که توپراک از دست شما عصبانی نیست اون شما را به یاد نمی اورد. چنار می گه یعنی چی دکتر می گه به خاطر کما به حافظه اش اسیب رسیده و او از سال 2010 به بعد هیچ چیزی را به یاد نمی اورد. چنار به توپراک می گه چطور ممکنه من را یادت نیاد من شوهرت هستم توپراک می گه از این جا برو بیرون. چنار با ضجه و التماس می گه ما عاشق هم بودیم یادت نمی اید پسرمون کان را هم یادت نمی اید عشق من اما توپراک فقط بهش می گه از اتاق من برو بیرون و چنار هم مجبور می شه بره. چنار تصمیم می گیره که توپراک را هرجور شده ببره تا بچه ها را ببینه و می گه با دیدن انها حتما همه چیز یادش می اید. زمرد برگشته و چنار با دیدنش شوکه می شه. نجیب می گه وقت نشد بهت بگم اما قراره زمرد در این خانه به همراه نوه هاش زندگی کنه. چنار می گه مگه دیوانه شدی بابا. نجیب می گه اون الان ناتوان شده و ما باید از او نگه داری کنیم . چنار با زور توپراک را می بره خونه و بچه ها را بهش نشون می ده می گه اینا بچه های ما هستند ما قبل از تصادف خوشبخت بودیم اما توپراک چیزی یادش نمی اید و می گه ببخشید و می ره طبقه پایین . لاله می گه مامان کو که چنار می گه رفت پایین.
خلاصه قسمت 118 سریال لالهنویسنده:
با سلام خدمت دوستانی که منتظر سریال لاله بودند از این هفته خلاصه هفتگی این سریال را می گذارم . این خلاصه های اورجینال فصل چهارم سریال لاله است.
نجیب به زمرد شلیک می کند و به چنار و توپراک می گوید که قبل از امدن پلیس از انجا بروند. زمرد زنده می ماند و به بیمارستان منتقل می شود. چنار و توپراک تصادف می کنند. داستان به سه ماه بعد می رود. اقبال می میرد و توپراک در کما است چنار از او مواظبت می کند موهایش را شانه می کند و مواظب است که قرص هایش سر موقع باشد چون پرستاری که برایش گرفته کمی بی حواس است و گاهی یادش می رود. شریفه هم که اوضاع کلیه اش بد است به همراه رمزی به خارج می رود. همین مونده این دو تا برن خارج از دست این نویسنده. چنار از ازرا خواسته که مراقب بچه ها باشد سلطان که خانه هانچی اغلو ها را اتش زده به استانبول می اید و به مروت می گوید تا توپراک به هوش بیاید من خانم این خانه هستم. این سلطان خانم حوا را بدبخت کرد حالا نوبت توپراکه. سلطان حسابی چنار را برای ان تصادف مقصر می داند و همش او را مورد سرزنش قرار می دهد و می گه بزار توپراک بیدار بشه معلوم می شه ان شب تو باهاش چی کار کردی. نجیب از ازرا سراغ زمرد را می گیره و ازرا می گه زمرد گفته اگر دنبالش بگردی همه چیز را به پلیس می گه پس زمرد را راحت بگذار. ایگیت اهنگی را که حوا و توپراک خیلی دوست داشتن را می گذارد. بعد از مدتی توپراک به هوش می اید چنار می گه خدا را شکر عشقم به هوش امدی توپراک می گه به من دست نزن خاله ام و خواهرم کجا هستند؟ سلطان در اتاق دنبال اسلحه ای می گردد که نجیب با ان به زمرد شلیک کرده اما ان را پیدا نمی کندنظرات (6)
مربوط به سریال لاله و شمیم که هستی جان فرستادهنویسنده:
دو تا عکس هست که مربوط به کلیپ پایینی است اولین عکس بیرجه و مورات هست و دومین عکس چنار و یشیم و توپراک هستhttp://uplod.ir/bw5b8yf882e0/bir
خلاصه های سریال لالهنویسنده:
خلاصه قسمت 115 لاله
توپراک تیر خورده و بی هوش است. چنار بالای سرش می رود و می گوید : عشق
ی من می دونم هیچ جا نمی ری و منو ترک نمی کنی. از تو متشکرم که به من یاد دادی که یک انسان باشم یک مرد باشم و یک خانواده داشته باشم. ما مشکلات زیادی را پشت سر گذاشتیم که شاید این سخت ترینش باشد . اما نگذار داستان ما اینگونه تمام شود. ما با هم به همه چیز پیروز می شویم. منو تنها نگذار. توپراک کم کم چشمانش را باز می کند. می گوید من و فرزندم تو را ترک نمی کنیم.
توپراک دوباره حالش بد می شه و مجبور می شن که بچه اش را کورتاژ کنند.
یک نفر از خدمتکاران زمرد را در عروسی دیده پلیس زمرد را بازداشت می کند اما به دلیل نداشتن شواهد او را آزاد می کند.
چنار از اینکه بچه اش را از دست داده بسیار عصبی می شود اسلحه اش را بر می دارد و به سراغ زمرد می رود. کرم به او التماس می کند که به خاطر زمرد توپراک و بچه ها را از دست می دهی. زمرد می گوید دیدی چنار هیچ چیزی شیرین تر از انتقام نیست. بیا منو بکش. کرم می گه مادرم می خواد تو را تحریک کنه تا بکشیش. او سرطان داره و خودش به زودی می میره. چنار می گه بازی من با این زن همین جا تمام می شه. توپراک به مادرش می گه شماره چنار را بگیره و باهاش صحبت می کنه و می گه چنار من نمی خوام این کار را بکنی و تو با این حیله از من و بچه ها دور می شی که چنار اسلحه را می اره پایین.
پلیس می بینه که توپراک به هوش امده می گه باید از شما بازجویی کنیم. شما از پشت تیر خوردید اما می شه بگید ایا زمرد ایلگاز بوده که به شما تیر اندازی کرده؟
توپراک می گه نه زمرد نبود او یک مرد بود او شلوار و کفش مردانه داشت.
من منو ترک نکن من بدون تو نمی تونم زندگی کنم . فرشته
خلاصه قسمت 117 سریال لاله
اول باید بگوید که نویسنده فن پیج لاله گفته که به دلیل مشکلات شخصی نمی تواند خلاصه قسمت 116 را بگذارد و مستقیم به سراغ قسمت 117 و پایانی فصل سوم سریال رفته است.
توپراک به اداره پلیس می رود و می گوید من مردی را دیدم که می خواست به من کمک کند ان زمان گیج شده بودم اما الان مطمئن هستم که زمرد به من شلیک کرده است.
زمرد در دادگاه می گوید که توپراک بیماری روحی دارد و سالم نیست و از قبل با من دشمنی داشته است. به نظر من کار نجیب بوده است زمانی که ما با هم ازدواج کرده بودیم او به من گفته بود که از توپراک متنفر است. خلاصه نجیب زندانی می شود و زمرد ازاد می گردد.
چنار با اسلحه به سراغ زمرد می رود و می گوید که تو باید با من به اداره پلیس بیایی و همه چیز را اعتراف کنی. زمرد می گه من دیوانه نیستم که خودم همه چیز را اعتراف کنم. توپراک و کرم سعی می کنند جلوی چنار را بگیرند. کرم می گوید از دست همه شما خسته شده ام یک زندگی پر از خشم و انتقام برای خودتان درست کرده اید. چنار دیگه دست از این کارها بردار مادرم دارد خودش می میرد . توپراک هم می گوید زمرد دچار عدالت خداوند خواهد شد به من و بچه ها فکر کن. چنار کوتاه می اید.
ازرا به خاطر پسرش از ازدواج با کرم صرف نظر می کند. کرم یک نامه خداحافظی برای ازرا می نویسد و می گوید من با دیدن تو و احمد به همراه کان و نرمین که خوشحال بودید دیدم که شما می توانید یک خانواده خوشبخت باشید و من باید از سر راه شما کنار بروم. من یک تاشکیران هستم و هرگز نمی توانم روی داشتن خانواده حساب کنم. من هرگز خانواده خوبی نداشتم و سهم من از زندگی فقط کینه و خشم افراد خانواده ام بود.
چنار می فهمد که زمرد زنده خواهد ماند و نخواهد مرد. دوباره اسلحه به دست می شود و می گوید این کینه و خشم و انتقام تنها از یک راه از بین می رود. توپراک التماس می کند که تو رو خدا این کار را نکن . اما صدای شلیک گلوله می اید و این فصل سریال تمام می شود.
خلاصه های سریال لالهنویسنده:
خلاصه کامل قسمت 113 سریال لاله
چنار بر اثر ناراحتی زیاد تصادف می کنه اما در بیمارستان به هوش می آید و توپراک را بالای سر خود می بیند. چنار می گوید توپراک من خیلی احمقانه رفتار کردم و مدام تو را آزار دادم اگر بخواهی مرا ترک کنی نمی رنجم که توپراک می گوید تو عشق من هستی و همه زندگی من. چنار از بیمارستان مرخص می شود و توپراک ترتیب یک پیکنیک سه نفره را با چنار و کان پسرشان می دهد. ریحان پیش چنار می آید چنار می گوید من دیگر نمی خواهم در شرکت کار کنم ریحان عصبانی می شود و می گوید تو باز به حالت ترسویی خودت برگشتی فرار کن و در یک گوشه پناه بگیر و به همه فخر بفروش که رئیس خانواده ایلگاز هستی. چنار عصبی می شود و می گوید تو حق نداری به من توهین کنی ولی ریحان می گوید مگر غیر از این است که بعد از بحث زیاد چنار توافق می کند که به شرکت برگردد و کارها را مدیریت کند.
نجیب پیش زمرد می رود زمرد می گوید از تصادف چنار ناراحت شدم . نجیب می گوید بگذار دو ساعت بچه هایش را ببیند و من قول می دهم انها را برگردانم حتی محافظینت هم می توانند با ما باشند. زمرد قبول نمی کند و می گوید طبق رای دادگاه سرپرست بچه ها من هستم و اجازه نمی دهم چنار آنها را ببیند.
نجیب کرم را پیش مادرش می فرستد تا وساطت کنند. کرم به مادرش می گوید تو بیماری و نمی توانی به خوبی از نوه هایت محافظت کنی بهترین جا برای بچه ها کنار پدرشان است اما زمرد قبول نمی کند.
کرم به نجیب می گوید که کاری از دستش ساخته نیست. نجیب پیش زمرد می رود و می گوید تو حرف پسرت را هم زمین انداخته ای. من به کرم خواهم گفت که تو ویلا و شرکت را با استفاده از پول او خریده ای ( پول پدر کرم که مرده و اسمش هالوک بود و او حساب ها را که از شرکت اختلاص می کرد به نام کرم در بانک ها سرمایه گذاری می کرد) تو دو راه در پیش رو داری یا من همه چیز را به کرم خواهم گفت و او دیگر در صورت تو هم نگاه نمی کند یا اینکه حضانت بچه ها را برای همیشه به چنار خواهی داد. حال تصمیم با توست.
شاد باشید
خلاصه قسمت 112 لاله
چنار با بچه هایش که انها را از خانه زمرد دزدیده به خانه می اید توپراک شوکه می شود و می خواهد او را متقاعد کند که بچه ها را برگرداند تا قانونی انها را پس بگیرند که چنار قبول نمی کند. چنار در دبی توسط یک شاهزاده عرب بهش پیشنهاد کار شده و می خواهد با بچه ها و توپراک به انجا برود.
تا انجای داستان بودیم که چنار بچه ها را می دزد ولی زمرد انها را پیدا می کند و پلیس خبر میدهد و پلیس ها چنار را دستگیر می کنند . قاضی رای می دهد که چنار و توپراک حق ندارند که تا بیست متری بچه ها بیایند. این قسمت بیشتر به دلتنگی چنار و توپراک برای بچه ها می گذرد. چنار حسابی مست است و به یک بار می رود که ازرا او را می بیند می گوید تو اینجا چه می کنی؟چنار عصبانی بهش حمله می کنه و می گه به تو مربوط نیست اگر توی دادگاه شهادت داده بودی وضع من این طوری نمی شد . ازرا می گه اما تو هنوز توپراک و بچه توی شکمش را داری و سعی می کند چنار را به خانه اش ببرد. توپراک به خانه زمرد می رود تا از دور بچه ها را ببیند اما زمرد متوجه می شود و پیش توپراک می رود می گوید تو به چه جراتی به اینجا امدی؟ توپراک می گوید زمرد حواست را جمع کن تو در این خانه به این بزرگی تنها هستی با این بیماری حتی پسرت هم کنار تو نیست حالا می خواهی چه بکنی کرم مانند دو دخترت نمرده اما او هم تو را تنها گذاشته تو دیگر تنهای تنها هستی. زمرد عصبی می شود و او را از خانه اش بیرون می کند.
....................................................................................................................................................
خلاصه قسمت111 سریال عمر گل لاله
توپراک در دادگاه غش می کنه و چنار او را به بیمارستان می رساند. خطر از سر او گذشته ولی دکتر به او استراحت مطلق می دهد. نجیب به دادگاه نمی رود و به جایش به بیمارستان پیش زمرد در بیمارستان می رود تا برگه رضایت عمل زمز را امضا کند. چنار از اینکه پدرش شهادت نداده حسابی عصبی می شود ولی توپراک به او می گوید که همه اینها بخاطر عشق او به زمرد است. زمرد به خانه ایلگازها می رود و پیروزمندانه بچه ها را می برد. توپراک گفت که بچه هامو کجا می بری؟ زمرد گفت اونا بچه های دخترهای من هستند. وکلای چنار درخواست تجدید نظر دادند و گفتند اگر نجیب این بار شهادت دهد رای دادگاه تغییر می کند. توپراک می خواهد این خبر را به چنار بدهد که چنار می گوید سورپرایز توپراک بچه ها را آوردم. چنار بچه ها را دزدیده.
با تشکر از آمنه عزیز که متن انگلیسی را برایم فرستاد. مژگان
.................................................................................................................................................
خلاصه کوتاهی ازقسمت 110 سریال لاله:
زمرد به خانه چنار می ره و موضوع شکایت را می گه همه بهت زده می شوند. فردا چنار به خانه زمرد می گه و می گه شرکتم را گرفتی چیزی نگفتم اما حال پای خانواده ام وسطه دیگه کوتاه نمی ایم. زمرد می گه پس خانواده من چی تو دو دخترم را به کشتن دادی. چنار می گه من عاشق لاله بودم و سرنوشت ما را جدا کرد. یشیم عاشق من بود اما تو به جای نصیحت حمایتش کردی تو مقصر مرگشی. زمرد می گه از خونه من گم شو بیرون. چنار از ازرا می خواد به نفعش شهادت بده اما ازرا در اخر شهادت نمی ده. توپراک می گه ممکنه به من تهمت جنون بزنن بیا طلاق بگیریم که چنار قبول نمی کنه. کرم می گه زمرد برای ما مادری نکرد حالا برای نوه هاش بکنه همش فکر انتقامه. زمرد به شرمین پول می ده و او علیه توپراک حرف می زنه. قاضی از چنار می پرسه چند نفر در یک خانه هستید ؟ چنار می گه یازده نفر. راستی چنار مدیر بخش مالی یک شرکت ساختمانی شده. و در نهایت قاضی به علت نداشتن وضع مالی خوب و عدم تعادل روانی توپراک حضانت بچه ها را به زمرد می ده. ( اخه اینا با اینکه برشکست شدن هنوز کلی پول دارن که مثلا ریحان ۴ میلیون دلار داره نویسنده متن انگلیسی کلی حرص خورده و شاید به دلیل اعصاب خوردی تا امروز مطلب نگذاشته
................................................................................................................................................
خلاصه قسمت ١٠٩ سریال لاله
چنار به توپراک می گه که منو ببخش که حرفتو باور نکردم. توپراک هم می گه منم مقصرم که همه چیز را بهت نگفته بودم. اقبال به چنار می گه باید پدرت را ببخشی و تو فیلم نشون می ده که تصادف عمدی نبوده. چنار می فهمه که اقبال هم فیلم را دیده و کسی که قبل از عروسی نجیب و زمرد فیلم را به زمرد داده اقبال بوده. اقبال با گریه می گه که عاشق نجیبه. زمرد به کرم می گه که انتقامش را از ایلگاز ها گرفته و قاتل لاله نجیب بوده کرم می گه باید ازش شکایت می کردی نه این که به خاطر انتقام زنش بشی. توپراک می گه فیلم را بده منم ببینم و بعد می گه به نظر من پدرت می خواسته جلوی لاله را بگیره و تصادف سرنوشت لاله بوده. کرم به نجیب می گه من شما را مقصر نمی دانم. ریحان هم به خاطر فروختن سهمش از چنار عذرخواهی می کنه و پولش را به چنار می ده تا یک شرکت تاسیس کنه. ازرا هم می اید و از توپراک عذرخواهی می کند.زمرد به نجیب می گوید با وجود همه این مسائل هنوز عاشقت هستم و در این خونه روی شما باز است. منطق این فیلم منو کشته. تیبت نجیب را می اره و با چنار اشتی می ده. همه خانواده حتی سیتکی دور میز جمع شدند و غذا می خورن بخشش سیتکی هم از اون حرف هاست تازه با چنار کلی صمیمی شده. در این هنگام زمرد در می زنه و به چنار می گه من دادخواست دادم تا حضانت لاله و چنار برک را ازت بگیرم.
...............................................................................................................................
خلاصه قسمت 108 سریال لاله
توپراک آرام باش تو جلسه رو به هم ریختی. توپراک می گوید چنار آزرا همه چیز را می داند ازش بپرس. چنار قبول نمی کنه و قرارداد امضا می شه. چنار که فکر می کنه توپراک بهم ریخته او را در بیمارستان روانی بستری می کند و التماس های توپراک فایده ای نداره. توپراک از بیمارستان فرار می کنه و می ره خونه ازرا. می گه باید جلوی خودم اعتراف کنی بعد زنگ می زنه چنار می اید. ازرا همه چیز را حتی بچه اش را انکار می کنه و چنار توپراک را به بیمارستان برمی گردونه. زمرد با گول زدن ریحان ٢۵ درصد سهام او را می خرد. زمرد ویلای ایلگازها را دو برابر قیمت می خرد و با ۵۵ درصد سهام مالک اصلی شرکت می شود. شرمین همه چیز راجع یشیم دروغین و نقشه زمرد برای دیوانه کردن توپراک را به چنار می گوید. چنار از توپراک عذرخواهی می کند اما دیر شده. زمرد همه را از ویلا بیرون می کند و به چنار می گوید بلاخره انتقام دو دخترم را گرفتم. تو و توپراک باعث خودکشی یشیم شدید. و نجیب باعث تصادف لاله من شد او فهمیده بود که نجیب باعث ورشکستگی و خودکشی پدرش شده بود. چنار با ناباوری به نجیب نگاه می کنه و می گه دیگه نمی خوام ببینمت.با تشکر از پارسا جان که متن انگلیسی را برایم فرستاد. مژگان
................................................................................................................................
خلاصه قسمت 107 سریال لاله
+
توپراک و چنار دارند با هم صحبت می کنند چنار می گوید این رفتار تو مرا می ترساندن بگو چه شده . توپراک می گوید من حرف های زمرد و ازرا را شنیدم بعد پشت تلوزیون که تصویر یشیم پخش می شد یک کابل دیدم و دنبال کابل را گرفتم به اتاق زمرد وصل شده بود و انجا یک هارد دیسک بود که فیلم عروسی یشیم و تو را پخش می کرد وقتی دوباره به ان اتاق برگشتم چیزی نبود . چنار می گه عزیزم زمرد که به این کارهای الکترونیکی وارد نیست. چنار می گه کار خودشه و این دختر هم فرستاده اوست. چنار می گه بیا بریم یک کافه راجعش صحبت کنیم.
چنار سعی می کند که توپراک را ارام کند و می گوید تو بارداری و نباید به خودت فشار بیاوری او را به خانه می رساند و خودش به شرکت می رود.
چنار و نجیب در شرکت با هم راجع حرفهای توپراک درباره زمرد حرف می زنند. چنار می گوید توپراک راستگو است و او می گوید مسئول حادثه در ماه عسل ما هالوک پدر یشیم است که نجیب می گوید من ان مرد را می شناسم او با مریضی درگیر بود و بعد مرد و نمی تواند کار او باشد تو فکر نمی کنی درست نبود توپراک را از بیمارستان در بیاوری؟ چنار می گوید من او را دوست دارم و او ممکن است کمی گیج شده باشد.
چنار با زمرد صحبت می کند. زمرد می گوید من هیچ وقت توپراک را دوست نداشتم او باعث جدایی یشیم و تو شد و ان روز مثل دیوانه ها رفتار می کرد من باید از جان نوه هایم دفاع می کردم حالا او این حرف ها را درباره من می زند ببخش من جلسه دارم.
زمرد ازرا را می فرستد تا حال توپراک را بپرسد و سر از کار او در بیاورد از طرفی نجیب و ریحان و چنار تصمیم می گیرند که 30 درصد سهام شرکت را بفروشند.
توپراک به ازرا می گوید که من فهمیدم ان دختر فرستاده زمرد است و چیزی که مرا می ترساند این است که دوباره ان نگاه های شک الود را در چشمان چنار دیدم و این مرا اشفته می کند. ازرا می گوید من با چنار حرف می زنم. ازرا به چنار می گوید که من در ابتدا می خواستم تو و توپراک را جدا کنم اما الان عاشق کرم هستم و با شما کاری ندارم. زمرد برای نجیب مظلوم بازی در می اورد و نجیب با چنار دعوا می کند که چرا ان حرف ها را به زن من زده ای و چنار عذر خواهی می کند از طرفی چنار برای بچه ها یک پرستار می گیرد که این توپراک را ناراحت می کند.
در بعد از ظهر شرکت ایلگاز قرار است 30 درصد از سهام خود را به فردی به نام توران که پیشنهاد زمرد است بفروشند.ازرا به توپراک زنگ می زنه و میگه خودتو برسون شرکت. توپراک می گه من مدرکی ندارم ازرا می گه من همه چیز رو می گم الان فرودگاهم تا پسرم را تحویل بگیرم بعدش می ام و همه چیز رو می گم. این یک نقشه دیگه است ازرا فردی به نام ذکریا را به توپراک نشان می دهد و به او پول می دهد و ازرا مطمئن می شود که توپراک از انها عکس نگرفته. توپراک فکر می کند که ذکریا می خواهد شرکت را بخرد و با سرعت به شرکت می رود. زمرد از کارهای غیر قانونی توران اطلاع دارد و به او می گوید سهام را برای او بخرد . در شرکت توپراک فریاد می زند امضا نکنید و ذکریا را زمرد فرستاده که چنار او را از اتاق می برد و می گوید فردی که خریدار است توران است و واقعا تو حالت خوب نیست.( واقعا موبایل توپراک دوربین نداره خیلی این دختر ای کیو به خدا)
خلاصه قسمت 106 سریال لاله
+
چنار ازرا را به همراه احمد می بیند و به ازرا می گوید با این مرد چه می کنی؟ ازرا می گه اروم باش این یک مسئله شخصی است و ربطی به کمپانی ندارد. در این هنگام ریحان به چنار می گوید که توپراک بستری شده است. اقبال و شریفه همه چیز را به چنار می گویند که پنجره باز و بسته شده و او صدای یشیم را شنیده و عکس یشیم را در تلوزیون دیده ولی ما چیزی ندیدیم. چنار عصبانی می شود که چرا چیزی به او نگفته اند.دکتر می گوید توپراک خود را در مرگ یشیم مقصر می داند و به این خاطر به این حال افتاده است. تیبت برادر چنار عاشق دختر نرمین شده و احمد از این موضوع بسیار عصبی شده است. زمرد در اتاق بچه ها راجع بیماری توپراک صحبت می کنه و می گوید او عقلش را از دست داده اما چنار می گوید چنین نیست و من فردا مرخصش می کنم. زمرد می گوید او برای بچه ها خطر ناک است اما چنار می گوید او بهترین مادر دنیاست.
احمد به ملاقات توپراک میرود که چنار عصبی می شود و می گه دیگه اینجا نبینمت. و چنار توپراک را از بیمارستان مرخص می کند او به اتاق بچه ها می رود و انها را کلی ناز و نوازش می کند.
نرمین به چنار می گوید که ازرا نامزد قبلی احمد بوده است. چنار با ازرا صحبت می کند و چنار می گوید چرا به من نگفتی که احمد نامزد تو بوده که ازرا می گه ترسیدم . چنار می گه چرا هویتت را قایم کردی که ازرا می گه گذشته ها گذشته. چنار تهدیدش می کنه که اگر با احمد ملاقات داشته باشه او را اخراج می کنه. توپزاک خانه زنی که فکر می کرد یشیم است را پیدا می کند گویا راننده زمرد را تعقیب کرده بود و می گوید چنار این ها نقشه زمرد بوده است و ببین راننده به ان زن پول می دهد. چنار می گوید حواست هست چی می گویی. توپراک می ره در خونه و زنگ می زنه و می گه من با دختر قد بلند شما کار دارم . مرد می گوید من دختری ندارم و با همسرم اینجا زندگی می کنم. توپراک عصبی می شه و می گه این مرد دروغ می گه اون دختر داخل خانه است و همه اینها نقشه زمرد است او ازرا را وارد زندگی تو کرد و کسی که می خواست ما را در ماه عسل بکشد پدر یشیم بود.
.....................................................................................................................
...................................................................................................
خلاصه قسمت 105 سریال لاله
+ نوشته شده در دوشنبه بیست و هشتم اسفند 1391 ساعت 11:45 شماره پست: 322
توپراک و چنار پیش دکتر هستند وقتی دکتر خبر باردار شدن توپراک رو می گه چنار از خوشحالی پر در می اره و می گه خدا را شکر داره خانواده ام بزرگتر می شود. انها به خانه می روند و چنار با شوق مژده بچه جدید را به همه می دهد. زمرد از عصبانیت داره منفجر میشه و می گه ما می خوایم اینها را از هم جدا کنیم اما روز به روز دارن دارای خانواده بزرگتری می شن. ازرا به زمرد می گه که توپراک همه چیز را فهمیده اما نمی تونه کاری بکنه چون مدرکی در دست نداره. از طرفی چنار به خارج کشور می ره تا با چند تا شرکت شریک بشه چون فهمیده که اوضاع شرکت وخیمه و باید سریع به فکر چاره باشه اما با دست خالی برمی گرده.
نقطه اوج این داستان وقتی است که توپراک سر خاک یشیم می ره و از دور دختری مو طلایی رو می بینه که سر خاک نشسته و سریع می ره او روی قبر می بینه که نوشته توپراک ایلگاز . توپراک حسابی وحشت می کنه اما وقتی به راننده اش می گه اون نوشته ای نمی بینه و همه فکر می کنند که توپراک قاطی کرده و تا اخر قسمت انقدر دیوانه بازی در می اره که مجبور می شوند او را در بیمارستان بستری کنند.
...................................................................................................................
...........................................................................................................................
خلاصه قسمت 104 سریال لاله
توپراک و ازرا راجع مشکلات ازرا صحبت می کنند و ازرا می گوید می خواستم به احمد بگویم که عاشقش هستم اما او تصمیمش را گرفته بود و من با دلی شکسته به المان رفتم در انجا شوهرم را دیدم و خیلی زود با هم ازدواج کردیم و من باردار شدم ولی فهمیدم که او خلافکار است خیلی زود پلیس او را دستگیر کرد او مدتی بعد ازاد شد و بچه را از من گرفت. و حالا هم از من پول می خواهد. توپراک می گوید این درست اما تو نباید زندگی مرا بهم می ریختی. ازرا می گوید من عاشق کرم هستم و با هم رابطه داریم ولی زمرد مخالف است. توپراک قرار ملاقات ازرا و چنار را از روی مسیج موبایل چنار فهمیده بود چنار موضوع را می فهمد و به سر قرار می اید و توپراک را انجا پیدا می کند. حسابی عصبانی می شود و می گوید تو به من هنوز شک داری ولی ازرا قضیه را درست می کند و می گوید که او می خواسته با یک سفر لندن دو نفره تو را سورپرایز کند. زمرد هم همش به دنبال اختلاص است و ازرا به توپراک قول می دهد که بفهمد زمرد پول ها را به کدام بانک انتقال می دهد. از طرفی توپراک غش می کند و وقتی او را به بیمارستان می برند دکتر می گوید که او دوباره باردار است. ( اسم این فیلم را باید می گذاشتند همیشه پای یک بچه در میان است. داروهای جلوگیری وارد ترکیه نشده چون همه فیلم هایشان بر این اساس است.)
.............................................................................................................................................
خلاصه قسمت 103 سریال لاله
زمرد مچ توپراک و وکیلش را می گیرد و به انها می گوید اینجا چکار می کنید اگر نگویید به پلیس خبر می دهم انها به دروغ می گویند که امده اند خانه را ببینند زمرد می گوید من این خانه را به بنگاه نسپرده بودم و شما دروغ می گویید. زمرد می خواهد برای جلوگیری از رد گیری حساب ها انها را به چند حساب با اسم ناشناس واریز کند و یک مقدار پول هم به حساب کرم واریز کند که وکیلش می گوید این کار را نکن چون به تو مشکوک می شوند. زمرد همه چیز را برای برشکستگی ایلگاز اماده کرده و می خواهد سهام داران به تدریج خود را از شرکت دور کنند تا او بتواند سهام همه و مخصوصا سهام ریحان را بخرد. زمرد می گوید می خواهم نجیب و چنار و ان توپراک به دست و پایم بیافتند. کرم با توپراک صحبت می کند و از یشیم می گوید و می گوید او شجاعترین عضو خانواده ما بود و به خاطر حرفی که روز اخر به او گفتم که کاش تو جای لاله مرده بودی مدام عذاب می کشم. توپراک راجع ازرا صحبت می کند و کرم می گوید مادرم به این رابطه راضی نیست و به ازرا می گوید ما باید از هم جدا شویم. کرم دوچرخه اش را برای کمک به تئاتر فروخته و توپراک می فهمد دست او با زمرد در یک کاسه نیست. از طرفی احمد به دیدن توپراک می اید و با دیدن ازرا شوک زده می شود. سپس به توپراک می گوید که او بلقیس نامزد قبلی من است. توپراک با تحقیقی که می کند می فهمد ازرا در المان با مردی به نام کامیل ازدواج کرده و یک پسر دارد ولی شوهر سابقش نمی گذارد او را ببیند و او پول را برای دیدن پسرش نیاز دارد. زمرد ازرا را مجبور می کند که چنار را به هتل بکشد اما یادداشت زمرد را توپراک پیدا می کند و سر قرار می رود و به ازرا می گوید من از نقشه تو و زمرد سلطان باخبرم. من می دانم تو کرم را دوست داری و می دانم اسم تو بلقیس است و پول زمرد را برای دیدن بچه ات می خواهی. من دشمن تو نیستم و می خواهم به تو کمک کنم به شرطی که تو هم به من کمک کنی. بیخودی نخواه رابطه من و چنار را بهم بریزی. (اخر این سریال این توپراک هم با هوش شده)
.......................................................................................................................................
خلاصه قسمت ١٠١ سریال لاله.
همانطور که می دانید در جلسه پیش توپراک چنار را مست خونه ازرا می بینه. چنار تلوتلو می خوره و توپراک می گه اینجا چیکار می کنی که ازرا می گه زیاد خورده بود و برای جلوگیری از ابروریزی اوردمش خونه خودم و توپراک می گه باید به من زنگ می زدی و با چنار می ره( بابا این خیلی ماسته چهار تا جیغی چیزی) تو خونه چنار عذرخواهی می کنه و توپراک می گه دیگه خونه اش نرو. خلاصه ختم به خیر می شه. فردا توپراک می ره و از ازرا عذرخواهی می کنه و ازرا به دروغ می گه فردا اولین ماهه که با کرم دوست شده. توپراک از کرم می خواد که مسئولیت تئاتر کودکستانش را قبول کنه. زمرد و ازرا راجع دارویی که تو نوشیدنی چنار ریختن صحبت می کنن. نجیب راجع مادر تیبت نیلوفر با چنار صحبت می کنه و چنار می گه منم بایشیم به همچین اشتباهی داشتم. نجیب می خواد١٢ سهام شرکت رو به نامش کنه اما می گه تو رو مثل پسرم نمی دونم که تیبت قاطی می کند. توپراک به همه می گوید که کرم با ازرا دوست است. زمرد عصبی می شود و می گوید با کرم کاری نداشته باش. اقبال که به ازرا شک دارد یک کاراگاه خصوصی استخدام می کنه و او خبرهای جالبی دارد. ازرا لیسانس ندارد و دروغ گفته در ضمن او دوست مردی بوده که زن و سه بچه داشته و شکارچی مردان ثروتمند است. توپراک می گوید نمی گذارم مثل یشیم بیچاره ام کند و دستش را رو می کنم. از طرفی ازرا به زمرد قول می دهد که چنار را از توپراک جدا کند. شاد باشید مژگان
خلاصه کامل قسمت 98 سریال لاله
چنار یک جت خصوصی اجاره می کنه و پیش توپراک می ره و توپراک رو به عنوان ماه عسل به پیست اسکی می بره. و بهش می گه چقدر عاشقشه.
چنار توپراک را هل می دهد و او در میان برف ها می افتد و حسابی برف بازی می کنند و می خندند. چنار سورپرایز دیگری دارد او مدرسه ای برای نگهداری از بچه ها برای توپراک خریده است. توپراک خوشحال می شود و می گوید تو داری تک تک آرزوهای مرا به حقیقت تبدیل می کنی. ازرا با توپراک قرار می گذارد و آنها درباره مدرسه توپراک با هم صحبت می کنند و در اخر ازرا ساعت چنار را به توپراک می دهد و می گوید در دبی در اتاق من جا گذاشته بود و یادم رفته بود بهش بدم. توپراک ساعت رو میگیره و تشکر می کنه . پستچی یه پاکت برای توپراک می اره که ادرس فرستنده روش نیست. توپراک پاکت رو باز می کنه و عکس های ازرا و چنار رو می بینه. در این هنگام چنار که چیزی جا گذاشته برمی گرده. توپراک.... چی شده...
...............................................................................................................................................
خلاصه قسمت 97 سریال لاله
توپراک میاد شرکت که با چنار حرف بزنه که چنار آزرا رو صدا میکنه و کلی باهاش دعوا میکنه واسه اون تبلیغات. زمرد تو دفتر نجیب خانه و همینطور هالوک بهش زنگ میزنه که نجیب بهش شک میکنه. چنار و توپراک با هم دعوا میکنن و توپراک میره پیش احمد با بچه هاش و هرچی چنار بهش زنگ میزنه جواب نمیده که چنار زنگ میزنه به بابای توپراک و ازش میپرسه توپراک کجاست که بهش میگه و چنار با عصبانیت میره و توپراک وبچه هاشو از اونجا میبره.هالوک یه دسته گل از همون گلهای همیشگی واسه زمرد میفرسته که زمرد جلوی نجیب کلی هول میکنه.اقبال هم اون پسری رو که میگه پسر نجیب خان هست رو میاره تو خونه و باهاش حرف میزنه که پسره میگه مادرم من رو فرستاده که بیام پدرمو ببینم.شب چنار با آزرا میره بولینگ و اونجا آزرا از چنار فیلم میگیره اما یه نفر دیگه که هالوک فرستاده هم ازشون عکس میگیره.کرم یه نمایشگاه گذاشته که زمرد میگه من میرم نمایشگاه اما نجیب بهش شک میکنه و به یکی میگه تعقیبش کنه.هالوک میره پیش کرم و باهاش حرف میزنه که زمرد میاد و با ترس میگه من مادر کرم هستم و با کرم و هالوک میره قهوه بخوره که کارمند نجیب زنگ میزنه که نجیب خان بیاد اونجا و میرسه و از دور نگاه میکنه که هالوک دست زمرد رو میگیره و بعد میاد نزدیک و خودشو معرفی میکنه.توپراک به چنار میگه که یه جلسه واسه خیریه است که باید بیای و چنار باش بحث میکنه که من دوست ندارم تو بری و از این حرفا و من کار دارم.موقع جلسه آزرا عمدا میگه که توپراک میخواد سخنرانی کنه و همه خبر نگارها ازش میپرسن که چرا چنار نیومده که همون موقع چنار میاد و آزرا و زمرد از عصبانیت میترکن.هالوک یه گردنبند واسه زمرد میفرسته و نجیب میبینه و بعد زمرد با هالوک میره رستوران که وقتی نجیب اینو میفهمه دیگه مطمین میشه و به وکیلش میگه درخواست طلاق رو صادر کنه.هالوک عکسهایی که از آزرا و چنار گرفته رو نشونه زمرد میده و زمرد کلی کیف میکنه و قرار میشه دیگه باهم همدست بشن.شب چنار با آزرا با چند نفر توی هتل جلسه دارن که زنگ میزنه به توپراک و میگه امشب نمیاد خونه و بعد میاد میبینه که آزرا تو اتاق خوابش برده بغلش میکنه که ببرتش توی اتاق که یکی ازشون عکس میگیره و آزرا هم هی خودشو ول میکنه روی چنار و چنار ساعتش اونجا میفته و آزرا کلی کیف میکنه.نجیب به اون پسر که میگفته پسرشه میگه تو یه شیادی و من به پلیس میگم اگه از اینجا نری و بیرونش میکنه.شب هم درخواست طلاق رو میده به زمرد .در تیکه هایی از قسمت بعد هم نشون میده که آزرا عکسها و فیلمها رو میده توپراک...
....................................................................................................................................
خلاصه قسمت ۹۶ سریال عمر گل لاله
در قسمت قبل دیدیم که چنار از عکس توپراک در روزنامه ناراحت می شه و می گه تو همسر منی و نباید عکس تو به عنوان مدل چاپ بشه با چاپ این عکس تو باید با اعضای خیریه به سراسر کشور بری پس من و بچه ها چی می شویم کان هنوز از شیر تو می خورد و کار تو مواظبت از بچه های من است و تو نباید کار کنی. توپراک عصبانی می شود و حسابی دعوا می کنند. چنار ازرا را احضار می کند و می گوید به چه حقی عکس توپراک را در روزنامه انداختی و همه بیلبوردها و روزنامه ها را از تصویر توپراک پاک می کنی . شب چنار به یک قرار کاری می رود و با مهمانانش به شام می رود و دیر به خانه می رود . سر شام نجیب هم حسابی توپراک را سرزنش می کند که این کارها در شان خانواده ایلگاز نیست. شب توپراک با چنار دعوا می کند و میگوید چرا من را به مهمانی شام نبردی ؟ چنار می گوید تو انگلیسی بلد نیستی و خسته می شی و توپراک میگه پس من فقط به درد نگه داری از بچه های تو مواظبت کنم. چنار می گه چقدر اخلاقت داره شبیه یشیم میشه .می اد بالشش رو برداره و بره یه اتاق دیگه که چنار نمی گذارد و یک بوسه و اشتی. چنار یه خونه تو بودروم می خره و طراحی داخلیشو به توپراک می ده تا از بیکاری دربیاد و غر نزنه. یه پسر جدید وارد داستان می شه و می گه من پسر نجیب ایلگازم. زمرد هالوک پدر یشیم رو به پلیس لو میده و اون میگه تنها سه ماه زنده می مونه. چنار به همراه یک گروه برای کار می خواد بره دبی. در تبلیغات این قسمت امده بود که نجیب و چنار سوار ماشین هستند که ترمز ماشین کار نمیکنه.
موفق باشید مژگان
............................................................................................................
خلاصه قسمت 95 سریال عمر گل لاله
وای چنار داره از بازوت خون می آد. من می رم تو ماشین تلفن رو بیارم. نرو خطرناکه. باید برم .
توپراک می ره تلفن را می آره و با چنار می ره لب جاده که یک شکارچی می بیندشون و زخم چنار رو می بنده و می رساندش به بیمارستان. از طرفی هالوک که به نظر پدر یشیم و کرم است با افرادی که به چنار تیر اندازی کردند ملاقات می کنه و میگه به اندازه کافی ترسوندشون که اونها تایید می کنن. از طرفی چنار با احمد درگیر می شه ولی احمد می گه کار من نبوده. از طرفی پلیس می گه که اسلحه حرفه ای بوده و قصد سو قصد داشتن. برای پروژه کمک به کودکان بی سر پرست چنار و ازرا به مانکنی احتیاج دارن که صورت مادرانه و معصومی داشته باشه. از طرفی هالوک به کرم می گه که دنبال پسر گمشده اش می گرده. ازرا توپراک رو می بره بیرون و بعد از کلی مقدمه چینی بهش می گه بیاد مانکن این پروژه بشه اول توپراک قبول نمیکنه ولی ازرا راضی اش می کند تا با هم فقط چندتا عکس بگیرند ولی به چنار چیزی نگوید تا برایش سورپرایز شود. فردا صبح وقتی چنار روزنامه ها رو باز می کنه می گه این چیه توپراک؟
خلاصه کامل قسمت 94 سریال عمر گل لاله
"وای عشق من خوشحالم که پیشنهاد منو قبول کردی. چنار تو همه چیز منی .ما باید هر چه زودتر با هم ازدواج کنیم." فردا صبح وقتی نجیب از چنار می پرسه عروسی کی یه؟ چنار میگه ٢ هفته دیگه .نجیب می گه زود نیست که چنار می گه ما دیگه نمی تونیم دوری هم رو تحمل کنیم. اقبال یک طراح لباس عروس معرفی می کنه و ازرا و زمرد میگن اون خیلی کلاسیکه و در نهایت قرار می شه زمرد و ازرا ترتیب مراسم ازدواج رو بدن. در روز عروسی توپراک می بینه لباس عروس اونی نیست که اون سفارش داده و دامنش پر چینه حتی تزینات س
مطالب مشابه :
قسمت دوم خلاصه عمر گل لاله
قسمت دوم خلاصه عمر گل لاله نویسنده این سریال خلاصه ها رو تو اخر این قسمت زمرد و
سلام بالاخره رسیدیم به فصل چهارم سر بزنید همه چی هس
خلاصه قسمت 95 سریال عمر گل قسمت 94 سریال عمر گل لاله که در قسمت اخر فصل سوم تیر
دانلود سریال ایسان با دوبله کامل فارسی
لینک ها را ببینید.قسمت ۷۷ ( قسمت اخر): فصل سوم سریال قسمت سریال عمر گل لاله;
دانلود سریال مادرانه
بزرگترین مرجع دانلود فیلم و سریال و تاریخ پخش آخرین قسمت خلاصه داستان:
قسمت آخر آرزوی عــروســک پــارچــه ای
برای دانلود قسمت آخر روی عکس این سریال ترکی شامل سه فصل و صد و یک قسمت هفته سوم
رمان همخونه (قسمت دوم)
شده بود اما در آخر توانست با ميان كشيدن قضيه ي ارثيه و بخشيدن يك سوم گل هاي قالي خلاصه
آخرین روایت هالیوود از آخرالزمان؛ وقتی فلسطین سرزمین زامبیها میشود
ای خُـرَّم از فروغ رخت لاله زار عمر گل رویت بهار عمر از فصل سوم این سریال در
برچسب :
خلاصه قسمت آخر سریال عمر گل لاله فصل سوم