ازدواج
فهرست |
|
مقدمه |
|
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
| |
|
مقدمه ازدواج وحدتی اجتماعی یا قراردادی قانونی بین مردم است که باعث بوجود آمدن خویشاوندی میشود. این عمل در روابط میان اشخاص یک سنّت- معمولاً صمیمی و جنسی- که به طُرُقِ مختلف این مسئله تصدیق شده است- و وابسته به فرهنگ یا شاخههای فرهنگ در هر زمینهای که درک بشود، میباشد. همچون یک اتحاد غالباً توسط مراسم عروسی رسمی میشود، که شاید به آن زناشویی هم گفته شود. مردم دلایل زیادی برای وصلتکردن دارند که شامل یک یا تعداد بیشتری از موارد زیر میشود: قانون، جامعه، خواسته جنسی، احساس، اقتصاد، روان و مذهب. اینها ممکن است ازدواجهای تنظیمشده، الزامات خانوادگی، تشکیلات قانونیِ یک هسته واحد خانواده، قانون محافظت از کودکان و بیانیه عمومی تعهد را هم شامل شوند. معمولاً عمل ازدواج بین افراد شرکت کننده باعث بوجود آمدن هنجار یا الزامات قانونی میشود. در برخی جوامع این الزامات حتی به سوی برخی از اعضای خانوادههای اشخاص ازدواج کننده کشیده میشود. برخی فرهنگها فسخ ازدواج را بواسطه طلاق یا ابطال جایز میشمرند. ازدواج یا پیوند زناشویی پیوندی آیینیاست که طی احکام یا رسومی خاص بین زن و مرد در مذاهب و کشورهای مختلف برقرار میشود تا به تشکیل خانواده منجر گردد و میتواند منجر به زایش فرزند شود. در برخی از کشورهای جهان، ازدواج همجنسگرایان، یعنی ازدواج دو مرد یا دو زن با یکدیگر و تشکیل خانواده نیز وجود دارد |
تعاریف
یک جفت حلقه ازدواج
مردمشناسان برای اینکه تنوع وسیع اَعمال زناشویی مشاهده شده از سوی فرهنگ را در نظر بگیرند چندین تعریف رقابتی از ازدواج پیشنهاد کردهاند. اِدوارد وستمارک در کتابش با عنوان «تاریخ ازدواج انسان (۱۹۲۱)» ازدواج را به این صورت تعریف میکند: ارتباط پردوام یا کمدوام نر و ماده گذشته از عمل زادآوری محض تا بعد از تولد فرزند«. او در کتاب» آینده ازدواج در تمدن وسترن «تعریف پیشیناش را رد میکند و در عوض بطور موقت ازدواج را اینگونه تعریف میکند:»رابطهٔ یک یا تعداد بیشتری مرد با یک یا تعداد بیشتری زن که بوسیلهٔ عرف یا قانون پذیرفته شده است«.
یادداشتها و جستجوها (۱۹۵۱)، کتابچه راهنمای انسان شناسی، ازدواج را چنین تعریف کردهاست، «پیوندی بین یک زن و یک مرد بطوریکه بچههای متولد شده از زن بعنوان فرزندان مشروع هر دوی والدین شناخته شوند.» در راستای رویه معمول در میان مردم ساکن قبایل جنوب سودان و غرب اتیوپی که به زنها اجازه میداد در شرایط خاص در نقش شوهر عمل کنند، کاتلین گوگ [ انسان شناس بریتانیایی ] پیشنهاد داد که آن تعریف را به این صورت تغییر دهند که «یک زن و یک یا چند شخص دیگر»
دموند لیچ تعریف گافس را مورد انتقاد قرار میدهد و آن را در مقوله شناخت حلالزادگی(مشروعیت) فرزند بسیار دست و پا گیر میداند و پیشنهاد میکند که ازدواج را مانند انواع متفاوتی از قوانین که برای اجرایی شدن وضع میشوند نگاه کنیم. لیچ تعریفاش را باز میکند و میگوید: «ازدواج رابطهای است که بین یک زن با یک یا تعداد بیشتری از اشخاص دیگر برقرار میشود- که این روابط تولد کودکی را تحت پیشامدهایی که توسط قوانین رابطهها قدغن نشدهاند میسّر میکند- تمامی قوانین همگانی مراتب تولد مطابقت داده شدهاند با عضوهای معمولی یا سطوح متفاوت جامعه». استدلال لیچ این است که هیچکدام از تعاریف ازدواج برای همه فرهنگها قابل اجرا نیست. او لیستی از ده قانون مرتبطشده با ازدواج را ارائه میکند شامل انحصار جنسی، قوانینی با احترام به کودک و قوانین متنوع ویژهای از سوی فرهنگ.
دوران بل همچنین تعریف بنیان مشروعیت را با این اصل که برخی جوامع برای ازدواج به مشروعیت احتیاج ندارند مورد نقد قرار میدهد و اینگونه استدلال میکند: در جوامعی که نامشروعیت فقط به معنای ازدواج نکردن مادر است و غیر از این هیچ قانون ضمنی دیگری وجود ندارد تعریف بنیان مشروعیت ازدواج چرخهای است. او تعریف ازدواج را در مقوله قوانین دستیابی جنسی قرار میدهد.
تاریخ ازدواج بر اساس فرهنگ
گرچه نهاد خانواده از تاریخ ثبت شده موثق فراتر میرود بسیاری از فرهنگها افسانههایی پیرامون خاستگاه ازدواج دارند. روشی که بدان صورت ازدواج انجام میشود و قواعد و انشعابات آن مانند خود نهاد بسته به فرهنگ و ویزگیهای آماری دوره در طول زمان تغییر کردهاست فرهنگهای گوناگون تئوریهای خود را در مورد خاستگاه ازدواج داشتهاند. برای مثال یکی میتواند ریشه در نیاز مرد به اطمینان از پدر فرزندانش بودن داشته باشد. در نتیجه شاید او راغب باشد که هزینهٔ عروس را بپردازد یا یک زن را به ازای دسترسی اختصاصی جنسی تامین کند حلال زادگی نتیجهٔ این معاملهاست تا انگیزههای آن. در جامعه کومانچی زنان متاهل بیشتر کار میکنند آزادی جنسی را ازدست میدهند و به نظر نمیرسد هیچ سودی از ازدواج عاید کنند
اما زنهایی که میشد آنها را به همسری گرفت، همواره منبع حسادت و ستیز در قبیله بودند، بنابر این معمولا انتخابی جز تن دادن به ازدواج نداشتند. «تقریبا در همه جوامع، دستیابی به زنها به نوعی از طریق رسمی و قانونی ممکن شدهاست تا بتوان شدت رقابتها را کاهش داد.» انواعی از ازدواجهای گروهی که در آنها بیش از یک نفر از یک جنس شرکت دارد، ولی چندزنی یا چند شوهری نیستند، در تاریخ وجود داشتهاند. اگرچه که این گونه ازدواجها به ندرت اتفاق میافتاد. از ۲۵۰ جامعه آماری که در سال ۱۹۴۹ توسط انسان شناس آمریکایی جورج پی. مرداک گزارش شده بود، تنها در میان اهالی کینگنگِ برزیل نوعی ازدواج گروهی دیده شد. انواع متفاوتی از ازدواج در دنیا وجود دارد. در بعضی از جوامع، فرد محدود است به اینکه در هر زمان تنها در یک زوج باقی بماند (تک همسری)، در حالیکه سایرفرهنگها به مرد اجازه میدهند که بیش از یک همسر داشته باشد (چندزنی) یا، در جوامع معدودی، به زن اجازه داده میشود که بیش از یک شوهر اختیار کند (چندشوهری). بعضی از جوامع نیز ازدواج بین دو مرد یا دو زن را مجاز میدانند. بیشتر جوامع برای ازدواج محدودیتهایی روی سن وسال افراد، روابط خویشاوندی پیشین آنها و یا عضویتشان در گروههای مذهبی و یا سایر گروههای اجتماعی قرار میدهند.
اروپا
در یونان باستان، هیچ گونه مراسم خاص حقوقی برای ایجاد یک ازدواج لازم نبود - تنها توافق طرفین و اینکه زوج باید یکدیگر را بعنوان زن و شوهر بپذیرند کافی بود [نیاز به ارجاع دارد]. مردها معمولا وقتی به دوره ۲۰ یا ۳۰ سالگی میرسیدند ازدواج میکردند [نیاز به ارجاع دارد] و انتظار داشتند که زنهای آنها در اوان نوجوانی باشند. عنوان شدهاست که این سنین برای یونانیان مناسب بود چرا که مردان معمولا تا سن ۳۰ از خدمت سربازی فارغ شده بودند، و ازدواج با یک دختر جوان، باکرگی او را تضمین میکرد [نیاز به ارجاع دارد]. زنان ازدواج کرده یونانی در یونان باستان حقوق کمی داشتند و انتظار میرفت که از خانه و فرزندان مراقبت کنند [نیاز به ارجاع دارد]. زمان، عامل با اهمیتی در ازدواجهای یونانی بود. به عنوان مثال، بر اساس یک عقیده خرافی، ازدواج در زمانی که ماه کامل بود خوش شانسی میآورده و همچنین از نظر رابرت فلاسلیره، یونانیان در زمستان ازدواج میکردند [نیاز به ارجاع دارد]. وراثت بسیار مهمتر از احساسات بود: زنی که پدرش میمرد در صورتی که هیچ وارث مذکری نداشت وادار میشد که با نزدیکترین خویشاوند مذکر خود ازدواج کند - حتی اگر اول مجبور بود از شوهرش طلاق بگیرد
در روم باستان انواع گوناگونی از ازدواج وجود داشت. گونه سنتی (متعارف) آن conventio in manum نامیده میشد نیاز به مراسمی با حضور شاهدان داشت و با مراسم بخصوصی نیز باطل میشد. در این گونه ازدواج، زن حقوق ارث بری را در خانواده سابق خود از دست میداد و حقوق خانواده جدیدش را میگرفت. او دیگر تحت تبعیت اختیارات همسرش بود ]نیاز به ارجاع دارد[. یک نوع ازدواج آزاد وجود داشت تحت عنوان sine manu. در این قرارداد، زن همچنان یک عضو از خانوادهٔ خود باقی میماند، او تحت تبعیت پدرش میماند، حقوق ارث بری خانواده سابق خود را حفظ میکند وهیچ حقوقی در خانواده جدیدش دریافت نمیکند حداقل سن ازدواج برای دختران ۱۲ سال بود
از اوایل دوره مسحیت (سالهای ۳۰ تا ۳۲۵)، به ازدواج به دید یک مقولهی کاملا خصوصی نگاه میشد[نیاز به ارجاع دارد]، بدون نیاز به هیچ گونه مراسم خاص مذهبی. اگرچه کشیش ایگناتوس اهل Antioch حدود سال ۱۱۰ به کشیش پلی کرپ اهل Smyrna نوشت، «[ا]ین گونهاست که هر دو زن و مردی که با هم ازدواج میکنند، که این پیوند با پذیرش کشیش شکل میگیرد، که ازدواج آنها در محضر خداوند انجام میشود، و نه بر پایهی شهوت خودشان.» در قرن دوازدهم [کجا؟] زنها مجبور بودند که نام شوهران خود را بگیرند و با از ابتدای نیمهی دوم قرن شانزدهم [کجا؟] رضایتنامه والدین به همراه رضایتنامه کلیسا برای ازدواج لازم بود.
به جز چند مورد محلی تا ۱۵۴۵ ازدواجهای مسیحی در اروپا، با رضایت طرفین، اعلام قصد ازدواج و وصلت جسمانی دو طرف انجام میشد. زوج به طور شفاهی به هم پیمان میبستند که با یکدیگر ازدواج کنند. حضور کشیش یا شاهدین الزامی نبود. این پیمان به عنوان "verbum" شناخته میشد. اگر آزادانه و با فعل زمان حاضر ادا میشد (برای مثال «من با تو ازدواج میکنم») بدون تردید الزام آور بود. اگر به زمان آینده ادا میشد («من با تو ازدواج خواهم کرد»)، منجر به نامزدی میشد. یکی از کارکردهای کلیسا در دوران قرون وسطی ثبت ازدواجها بود که اجباری نبود. به دلیل اینکه این مسائل در دادگاه کلیسایی حل و فصل میشد، هیچ مداخله حکومتی در ازدواج و وضعیت فردی وجود نداشت. در قرون وسطی ازدواجها از قبل تعیین میشد، حتی گاهی اوقات در هنگام تولد. و این قرارهای ازدواج معمولا برای اطمینان از صحت قراردادها میان خانوادههای مختلف سلطنتی، اشراف و وراث فیفها بود. کلیسا در برابر این وصلتهای تحمیلی مقاومت کرد و دلابل ابطال این قرارها را افزایش داد در همان حال که مسیحیت در دوره رومن و قرون وسطی گسترش یافت، ایده آزادی انتخاب در گزینش شریک زندگی با آن رشد کرد و گسترده شد.
متوسط سن ازدواج در اوخر قرن سیزدهم تا اوایل قرن شانزدهم، حدود ۲۵ سالگی بودهاست. نقش ازدواجهای ثبت شده و قوانین مربوط به ازدواج، به عنوان بخشی از اصلاحات پروتستان، به تصویب دولت رسید. این اصلاحات نگاه مارتین لوتر را منعکس میکرد که ازدواج «امری دنیوی» است. در قرن هفدهم، بسیاری از کشورهای اروپایی پروتستان، دچار درگیری با دولت درامرازدواج، بودند. در سال ۲۰۰۰، متوسط سن ازدواج در گسترهً ۴۴-۲۵ سالگی برای مردان و ۳۹-۲۲ سالگی برای زنان بود. در انگلستان در سال ۱۷۵۳، اعتبار ازدواج با رضایت و اجماع، تحت قانون تصویب شدهً Lord Hardwich، در کلیسای آنجلیکا، تعیین میشد. این عمل الزامات خاصی همچون، حضور شاهدان در مراسم، را برای ازدواج به وجود میآورد
در بخشی از اقدامات مخالف با اصلاحات، در سال ۱۵۶۳، شورای ترنت فرمان داد که، تنها در صورتی ازدواج کاتولیک روم را به رسمیت میشناسد که مراسم رسمی ازدواج در حضور یک کشیش و دوشاهد اجرا شود. این شورا همچنین، در سال ۱۵۶۶، تعلیمات و دستورات مذهبیِ مرتبط با ازدواج را تحت عنوان «اتحاد زناشویی بین زن و مرد، قرارداد بین دو نفر واجد شرایط، که آنها را ملزم به زندگی با یکدیگر، در طول حیاتشان میکند.»صادر کرد
در اوایل عصر حاضر، جان کالوین و همکاران پروتستانی او، به اصلاح قوانین مسیحی ازدواج، که مورد تصویب احکام حقوقی ازدواج ژنو بود، پرداختند. این اصلاحات، خواستار بازنگریِ قانون " لزوم شکل گیری ازدواج با الزامات دوگانهً ثبت نام دولتی و تقدیس کلیساًبود. در انگلستان و ولز در سال ۱۷۵۳، قانون ازدواج Lord Hardwick نیازمند مراسم رسمی بود. مختصر برگزار کردن این عمل، منجر به یک ازدواج خارج از قاعده(غیر معمولی) میشد. این نوع از ازدواجهای مخفی یا بی قاعده در زندان ناوگان (Fleet Prison) و صدها مکان دیگر انجام میشد. از سال ۱۶۹۰ تا تصویب قانون ازدواج در سال ۱۷۵۳، تنها تعداد ۳۰۰،۰۰ ازدواج مخفی درزندان ناوگان Fleet Prison))انجام شد. این قانون، نیازمند به اجرای مراسمی رسمی بود، که توسط کشیشی در کلیسای آنجلیکا و دو شاهد، به رسمیت شناخته و ثبت میشد. این قانون به هیچ وجه برای اقلیتهای یهودی و کواکرها (Quakers) لازم الاجرا نبود. آنها با آداب و رسوم خود ازدواج میکردند.
به موجب قانون ازدواج ۱۸۳۶ از سال ۱۸۳۷، در انگلستان و ولز، ازدواج مدنی به عنوان به موجب قانون ازدواج ۱۸۳۶ از سال ۱۸۳۷، در انگلستان و ولز، ازدواج مدنی به عنوان یک جایگزین قانونی برای ازدواج کلیسایی به رسمیت شناخته شد. در آلمان، ازدواجهای مدنی در ۱۸۷۵ به رسمیت شناخته شد. این قانون اجازه انجام مراسم ازدواج در برابر کارکن رسمی اداره کل امور مدنی را صادر کرد، به شرط آنکه هر دو نفر قصد خود برای ازدواج معتبر و موثر تایید کنند. همچنین پذیرفت که در صورت تمایل طرفین مراسم مذهبی نیز به طور خصوصی برگزار شود.
در قانون معاصر عوام درانگلستان، ازدواج، قراردادی اختیاری میان یک زن و یک مرد است، که در این قرارداد آنها میپذیرند زن و شوهر باشند. ادوارد وسترمارک اظهار کردهاست که «نهاد ازدواج احتمالا از یک عادت باستانی تکامل یافته است»
چین
منشا اساطیری ازدواج چینی، داستانی در مورد نووا و فوخی است، که روشهای مناسب ازدواج را پس از ازدواج شان، ابداع کردند. در جامعه باستانی چین، مردم با نام خانوادگی مشابه، مجاز به ازدواج با یکدیگر نبودند و این عمل به عنوان زنای با محارم، قلمداد میشد. با این حال، به دلیل ازدواج با بستگان مادر که زنا با محارم، تلقی نمیشد، خانوادهها گاهی ازدواجهای درون فامیلی، از نسلی به نسلی دیگر نیز داشتند. با گذشت زمان، علیرغم جابه جایی زیاد جغرافیایی مردم چین، نسبت بیولوژیکی اعضای خانواده همچنان برجا بود. هنگامی که زن و شوهری فوت میکردند، زن و شوهر به طور جداگانه در گورستان قبیله مربوطه به خاک سپرده میشدند. در نوع ازدواج مادرانه، مرد به عنوان پسر خوانده در خانهً همسر زندگی میکرد.
قانون جدید ازدواج در سال ۱۹۵۰، به طور اساسی سنتهای ازدواج را در چین تغییر داد. اعمال تک همسری، برابری حقوق زنان ومردان، و اهمیت انتخاب در ازدواج از جملهً این تغییرات بود. ازدواجهای مقرر(arranged marriage) اغلب، رایج ترین نوع ازدواج در چین، تا آن زمان بود.
انتخاب شریک عاطفی-جنسی
گوناگونی وسیعی در سطح فرهنگها، در رسومی که انتخاب همسر را کنترل میکنند وجود دارد. گوناگونیها یی در مورد سطحی که انتخاب همسر یک انتخاب شخصی توسط طرفین یا تصمیمی جمعی توسط خویشاوندهای دو طرف است و قوانینی که مشخص میکنند، کدام افراد انتخابهای معتبری محسوب میشوند وجود دارد. در بسیاری از جوامع انتخاب همسر به افرادی مناسب از گروههای اجتماعی ویژه محدود میشود. در بعضی از جوامع رسم بر این است که همسر از درون گروه اجتماعی خود فرد انتخاب میشود-درون همسری"endogamy". این وضعیتی است که در بسیاری از جوامع که بر پایه صفوف و طبقات بنا شدهاند صدق میکند. ولی در دیگر جوامع همسر باید از گروهی به جز گروه خود انتخاب گردد-رون همسری"exogamy". این وضعیت در مورد جوامع فراوانی که آیین توتمی دارند و جامعه به چند قبیله توتمی برون همسر تقسیم شدهاست صادق است، همانند بیشتر جوامع بومی استرالیایی. در جوامع دیگر از فرد انتظار میرود با عموزادهها ازدواج کند. زن باید با پسر خواهر پدرش ازدواج کند و مرد با دختر برادر مادرش-این عمدتا حالت جوامعی است که رسم دارند شجره نامه را تنها از خط پدری یا مادری پیگیری کنند، مانند مردم آکان آفریقا. نوع دیگر انتخاب، ازدواج با برادر شوهر«levirate marriage» است که در آن بیوه باید با برادر شوهرش ازدواج کند، این شیوه عمدتا درجوامعی که بر پایه گروههای قبیلهای درون همسر بنا شدهاند یافت میشود.
در فرهنگهای دیگر رسومی که بر گروههایی که همسر میتواند از آنها انتخاب شود نظارت میکنند کمتر سختگیرانه هستند. انتخاب همسر میتواند یا شامل طی یک فرایند انتخابی به شیوه معاشقه توسط زوج یا تنظیم ازدواج توسط والدین زوج یا فردی بیرونی، دلال ازدواج، شود. ازدواجهای کاربردی (یا «مصلحتی») به مدد روالهای رسمی خانواده یا سیاستهای گروهی تسهیل میشوند. یک مرجع مسئول روال ازدواج را تنظیم یا افراد را به آن تشویق میکند؛ حتا ممکن است برای یافتن همسر مناسب برای فرد مجرد، یک دلال ازدواج به کار گرفته شود. مرجعیت ممکن است با والدین، خانواده، یک مقام مذهبی یا اجماع گروهی باشد. در بعضی موارد، مرجع مسئول ممکن است در انتخاب زوج انگیزههایی به غیر از تفاهمِ داشته باشد. در دهکدههای روستایی هند، ازدواج کودک نیز انجام میشود که والدین آن را در گاهی حتی قبل از تولد کودک تنظیم میکنند. این عمل به موجب «مصوبه ممنوعیت ازدواج کودک» در ۱۹۲۹ ممنوع گشت. در بعضی جوامع از آسیای مرکزی، قفقاز تا آفریقا هنوز سنت عروس ربایی وجود دارد که در آن عروس توسط مرد و دوستانش اسیر میشود. گاهی اوقات این کار در حقیقت فرار با معشوق را پنهان میکند اما گاهی اوقات به سمت خشونت جنسی تمایل دارد. در زمانهای گذشته ربایش زنان، مقیاسی بزرگتر از این بودهاست که در آن گروههایی از زنان توسط گروههایی از مردان، گاهی اوقات در جنگ، اسیر میشدند. معروفترین مثال برای این مورد،«تجاوز به زنان سابین میباشد» که موجب شد اولین شهروندان روم اولین همسرانشان را بدست آوردند. سایر شرکای ازدواج کمابیش کمتر تحمیلی هستند. برای مثال ارثی که به زن بیوه میرسد برای او مردی از برادران شوهر محرومش فراهم میکند.
محدودیتهای ازدواج
ازدواج نهادی است که به صورت تاریخی توسط جامعه به منظور حفظ منافع بچهها، انتقال ژنهای سالم، حفظ ارزشهای فرهنگی، یا به خاطر تعصب و ترس با محدودیت همراه بودهاست، از هر سن و نژاد تا هر وضعیت اجتماعی، هر نوع قرابت قوم و خویشی و هر جنسیتی. تقریبا همه فرهنگهایی که ازدواج را به رسمیت میشناسند زنای با دیگری را تخطی از ضوابط ازدواج میدانند.
ایالات متحده تاریخچهای از قوانین محدودیت در ازدواج دارد. ایالات زیادی به قوانینی که برعلیه ازدواج بین نژادی بود عمل میکردند که اولین بار در قرن ۱۷ (در مستعمره برده داری «ویرجینیاً۱۶۹۱ و»مریلند«۱۶۹۲) مطرح شد و تا ۱۹۶۷ که توسط قانون شهروندی Loving v. Virginia واژگون شد ادامه داشت. بسیاری ازین ایالات چندین اقلیت را از ازدواج با سفید پوستان منع کردند. مثلاً آلاباماً،» آرکانزاس«و»اکلاهاماً مشخصا سیاهان را منع کردند. ایلاتی مثل «میسیسیپی» و «میسوری» سیاهپوستان و آسیاییها را ممنوع کردند. ایالاتی چون«کارولینای شمای و جنوبی» سیاهان و بومیان امریکایی را و ایالاتی چون «جرجیاً،»کارولینای جنوبی«و»ویرجینیاً همه غیر سفیدپوستان را از ازدواج با سفید پوستان منع کردند.
به رسمیت شناختن قانونی ازدواج زوجهای هم جنس آن طور که برای زوجهای غیر هم جنس فراهم است، عملی نسبتا جدید است. در ایالات متحده، مصوبه حمایت از ازدواج ۱۹۹۶ (DOMA) به طرز واضحی ازدواج به جهت اهداف قوانین فدرال را میان یک مرد و یک زن تعریف میکند و اجازه میدهد ایالتها ازدواج هم جنسها در ایالات دیگر را نادیده بگیرند(گرچه استدلال میشود که ایالتها میتوانستند قبلا هم اینکار را بکنند) چهل و یک ایالت آمربکا ازدواج را میان یک مرد و یک زن تعریف میکنند. سه مورد از این ایالتها زبان قانونی دارند که از تعریف این چنینی DOMA قدیمی تر هستند (پیش از ۱۹۹۶ تصویب شدهاند). سی ایالت ازدواج را در قانون اساسی خود تعریف کردهاند. آریزونا تنها ایالتی است که تاکنون اصلاحیه قانون اساسی در مورد تعریف ازدواج تنها میان یک مرد و یک زن را رد کردهاست (۲۰۰۶)، ولی بعدا این اصلاحیه در ۲۰۰۸ تصویب شد.
در جوامع اغلب محدودیتهایی برای ازدواج با فامیل وجود داشتهاست، گرچه شدت این محدودیتها متفاوت بودهاست. به جز چند مورد استثنایی، ازدواج میان والدین و فرزندان یا میان خواهر و برادر با والدین یکسان زنا محسوب شده و ممنوع بودهاست. با این وجود، ازدواج میان فامیلهای دورتر بسیار متعارف بودهاست، و تخمینی در این باره حاکی از آن است که در ٪۸۰ ازدواجها در طول تاریخ نسبت خانوادگی نوه عموی والدینی و یا نزدیکتر بودهاست. در دوران مدرن این نسبت کاهش شدیدی داشتهاست، اما هنوز تخمین زده میشود که بیش از ٪۱۰ ازدواجها میان نوه عموهای والدینی یا عموزادهها صورت میگیرد. در ایالات متحد، امروزه چنین ازدواجهایی نکوهیدهاست، و ممنوعیت ازدواج عموزادهها در بیش از ۳۰ ایالت قانونی است. تنوع قابل ملاحظهاست: در کره جنوبی، در گذشته ازدواج با فردی با نام خانوادگی یکسان غیرقانونی بودهاست. در جوامع زیادی ازدواج به طبقهی اجتماعی فرد محدود بودهاست - پدیدهای که انسانشناسان درونهمسری مینامند. یک نمونه از چنین محدودیتهایی شرط ازدواج با همقبیلهای است. محدودیت در برابر چندهمسری نیز متداول بودهاست. مخالفت دولت فدرال آمریکا با به رسمیت شناختن دِسِرِت به عنوان یک ایالت بر پایهٔ مخالفت با ازدواجهای چندهمسریای بود که در گذشته در میان مورمونها رواج داشتهاست.
ازدواج با خویشاوندان نزدیک
مذاهب، به طور معمول به ازدواج فامیلی، در هر نوع از آن، اجازه میدهند. روابط فامیلی ممکن است یا از نوع روابط خویشاوندی سببی باشد که در آن افراد دارای پیوند زیستی (همخونی) با یکدیگر هستند، یا از نوع خویشاوندی صلبی که به واسطه ازدواجها شکل گرفتهاست، باشد. سیاست کاتولیک، ازدواج فامیلی را در ابتدا برای مدتی طولانی ممنوع کرده بود، ولی امروزه در نتیجه نیاز روز، به این نوع از ازدواجها، مجوز دادهاست. این نوع از ازدواج، همواره مورد تایید اسلام بودهاست، در حالی که محدویتهای هندوها در مورد آن، به طور گستردهای متفاوت تر است.
خاتمه یافتن ازدواج
در اکثر جوامع، مرگ یکی از زوجها موجب پایان یافتن پیوند ازدواج میشود، و در جوامع تکهمسری، این امکان برای شریک دیگر وجود دارد که مجدداً ازدواج کند. گاهی اوقات، ازدواج مجدد با گذشت دورهای از سوگواری انجام میشود.
در بسیاری از جوامع نیز، طلاق راهی برای خاتمه دادن به پیوند ازدواج است. همچنین در برخی جوامع ممکن است ازدواج ممنوع باشد، در این قبیل جوامع طبقه سیاسی حاکم اعلام میدارد که به هیچ عنوان کسی نباید ازدواج کند. در هر دو نوع جامعه، مردم دلواپس آزادیِ ازدواجِ مجدد یا ازدواج هستند. از سوی دیگر، بعد از طلاق ممکن است یکی از زوجها مجبور شود نفقه بپردازد.
اینکه هر دو زوج حق دارند نسبت به طلاق رضایت داشته باشند، تنها طی دهههای اخیر در کشورهای غربی به رسمیت شناخته شد. در ایالات متحد آمریکا، نادرست نبودن عملِ طلاق، نخستین بار در سال ۱۹۶۹ در کالیفرنیا به رسمیت شناخته شد و نیویورک آخرین ایالتی بود که این موضوع را در سال ۱۹۸۹ به رسمیت شناخت.
ازدواجهای موقت
در چندین نمونه از فرهنگها، آیینِ ازدواج «موقت» و «مشروط» وجود دارد. «رسم حلقه» در میان مردم نژاد سلتی و «ازدواجهای دارای مدت مشخص» در میان مسلمانان از نمونههای آن است. پیش از اسلام، در میان اعراب نوعی «ازدواج موقت» مرسوم بود که امروز آن را در ایران با عنوان «صیغه» (Nikah Mut’ah) و در عراق با عنوان «متعه» میشناسند. صیغه نوعی نکاح موقت، با مدت زمان مشخص و معین است. حضرت محمد، ازدواج موقت را مورد تایید قرار دادهاست که در اساس پوشش قانونیای را برای کارگران جنسی فراهم میآورد. مجادلههای مسلمانان در رابطه با سنت صیغه، موجب شدهاست تا این آیین عمدتاً به جوامع شیعهنشین محدود شود.
محل سکونت، بعد از ازدواج
نظریههای اولیهای که سعی در توضیح ِ عوامل تعیینکنندهٔ «محل سکونت پس از ازدواج» داشتهاند - برای مثال سکونت با خویشاوندان شوهر، زن یا سکونت در نزدیکی آنها- آن را با تقسیم جنسی کار مرتبط دانستهاند (از جمله، نظریههای لوییس هنری مورگان، ادوارد تیلور، یا جورج پتر مُرداک). با این وجود، با گذشت زمان، پژوهشهای میانفرهنگی که با استفاده از نمونهگیریهای جهانی بر روی این فرضیه انجام شد، نتوانست رابطهٔ چشمگیری بین این دو متغیر بیابد؛ البته تحقیقات کوروتایو (Korotayev) نشان دادهاست که، بهطورکلی کمک و مشارکتِ زن در امرار معاش، همبستگی چشمگیری با سکونت در نزدیکی خانوادهٔ زن دارد؛ با این حال، این همبستگی زیر پوشش عامل متداولی همچون «چند زنی» پنهان ماندهاست. به بیان دقیقتر، اگرچه کمک زن به امرار معاش گرایش به آن دارد تا منجر به سکونت در نزدیکی خانوادهٔ زن بشود، توأمان گرایش به آن دارد تا به چند زنی ِ «غیرخواهرانه» (non-sororal، ازدواج مرد با کسی غیر از خواهر زنش) بیانجامد. «چند زنی ِ غیرخواهرانه» مانع از سکونت در کنار خانوادهٔ تازه عروس میشود. اگر عامل «چند زنی» کنترل شود، تقسیم کار تبدیل به عامل مهمی برای پیشبینی محل سکونتِ پس از ازدواج خواهد شد. از اینرو، نظریه مُرداک (Murdock) در زمینهٔ رابطهٔ بین تقسیم جنسی کار و محل سکونتِ پس از ازدواج، اساساً صحیح است، هر چند همانطور که کوروتایو نشان دادهاست، رابطهٔ موجود بین این متغیرها، پیچیدهتر از آن است که امکان پیشبینی را بدهد.
در جوامع امروزی، شاهد آن هستیم که افراد گرایش به آن دارند تا محلهای جدیدی را برای سکونت بعد از ازدواج انتخاب کنند
ازدواج در ادیان و مذاهب
از دیدگاه اسلام، ماهیت ازدواج یک قرارداد و پیمان با شرایطی ویژهاست. و بسیار پسندیده و مطلوب است و از منظر فقه اسلامی، عملی مستحب و چه بسا مستحب موکد و در برخی موارد واجب شمرده میشود عفت و حیا از جملهٔ این صفات میباشند که یکی از راههای تأمین این صفات و سجایا، ازدواج است. اسلام با تشریع ازدواج، مسیر رسیدن به عفت و حیا را هموار میسازد بدین صورت که ازدواج را بهترین و طبیعیترین راه تأمین نیازهای جنسی معرفی میکند.
طبق قوانین اسلامی در صورت نبود موانع ازدواج و حرام نبودن ازدواج طرفین (مثلاً شوهر داشتن زن یا محرم بودن دو طرف) ازدواج با گفتن عبارت «زَوَجتُک» (خود را به زوجیت تو درآوردم) یا عبارتی دقیقاً به همین معنی از سوی زن و تایید مرد با عبارتی نظیر «قَبلتُ» محقق میشود. برخی حضور دو شاهد و ولی زن (پدر و جد پدری) را هم لازم میدانند. در مورد کودکان نابالغ، دیوانگان، و اشخاص سفیه (کمخرد) نیز حق ازدواج با پدر و جد پدری، وصی آنها یا حاکم شرع و برای بردگان و کنیزان با مالک آنهاست. همچنین طرفین میتوانند به شخص دیگری، که لازم هم نیست نماینده دینی باشد، وکالت دهند تا آنها را به عقد یکدیگر درآورد. چندزنی تا حداکثر ۴ همسر برای مردان جایز است ولی چندشوهری جایز نیست. در صورت طلاق یا مرگ شوهر، زن برای ازدواج مجدد باید مدتی را صبر کند که به عده معروف است و در این دوران همچنان برخی آثار رابطهٔ زوجیت بین او و همسر سابقش برقرار است. در هنگام ازدواج مرد باید مالی را به تملک زن درآورد که به مهریه معروف است. مقدار مهریه بسته به توافق زن و مرد است.
شیعیان نوع دیگری از ازدواج (معروف به ازدواج موقت یا صیغه یا متعه) هم دارند که در آن عقد ازدواج برای مدت معین و محدودی بین دو طرف بسته میشود. در این نوع ازدواج فقط برای مدت محدودی که توسط دو طرف معین شده انجام میشود.
بهائی
ازدواج در بین بهائیان، اتحاد بین زن و مرد است و بهائیان به امر ازدواج تشویق شدهاند. اما این ازدواج علاوه بر ارتباط جسمانی باید روحانی نیز باشد. هدف اصلی ازدواج، پرورش روح و ایجاد هماهنگی و وحدت بین دو شریک زندگی تعریف شدهاست. حداقل سن ازدواج پانزده سال تمام است از بیان رضایت طرفین و پرداخت مهریه بهائی و خواندن آیهای توسط زن و مرد که متن آن در کتاب اقدس امالکتاب دین بهائی امدهاست و ثبت واقعه، امضای والدین و همچنین ۹ شاهد رسما آغاز میشود. باید توجه داشت که رضایت والدین دو طرف ازدواج نیز در امر بهائی از عناصر تحقق اقتران است.
آیه مخصوص که به آن اشاره شد «انا کل لله راضون» برای مردان و «انا کل لله راضیات» برای زنان است. در احکام بهائی ازدواج موقت (که به متعه و صیغه معروف است)، داشتن چند همسر در یک زمان و ازدواج همجنسان حرام است.
دین مسیح
مسیحیان هنگام ازدواج متعهد میشوند که یکی شدن مرد و زن را نشانه آشکاری برای محبت خدا به بشر و محبت مسیح به شاگردانش قرار دهند. به همین علت، مسیحیان ازدواج را التزام و تعهد در طول زندگی میشمارند و با طلاق و ازدواج مجدد در زمان حیات همسر مخالفند. اگرچه ازدواج در مسیحیت پدیدهای مقدس محسوب شده و سرّ عظیم نامیده میشود، اما در برابر آن دوری گزیدن از ازدواج امری پسندیدهتر است. شخص مجرد، با تمام توان به خدمت خداوند میرسد و با کمکردن مشغلههای دنیوی و زندگی، خود را شبیه عیسی میسازد.[
دین یهود
در یهودیت، ازدواج به معنای کامل شدن و اوج رشد انسانی است. برپایه تعالیم یهود، یک زن بدون همسر و یک مرد بدون زن انسانهایی کامل نیستند و با ازدواج و پیوند زناشویی از شکل ناقص به وجودی کامل تبدیل میشوند. ازدواج در میان کلیمیان دارای مراسمی مخصوص با آداب مربوط به آن است که از آنجمله میتوان به مهریه زن که کتوباه گفته میشود تا چاپاه، پارچهای سفید و نماد روشنایی که بر روی چهار چوب از هر طرف و بر روی سر عروس و داماد قرار میگیرد و نماد خانه و زندگی جدید زوج جوان است یاد کرد.
دیدگاههای معاصر در مورد ازدواج
انتقادها
بسیاری از مردم به دلایل گوناگون، استدلالهایی بر ضد ازدواج دارند. این استدلالها شامل نقدهای سیاسی و مذهبی، اشاره به میزان طلاق، و نیز اهمیت تجرد بر پایه آموزههای مذهبی و فلسفی میشود.
قدرت و نقشهای جنسیتی
نظریه فمینیستی، به ازدواج با جنس مخالف به عنوان یک نهاد سنتی که در پدرسالاری ریشه دارد برخورد میکند و ازدواج را نهادی میداند که منجر به ترویج برتری و قدرت مرد بر زن میشود. این روابط قدرت، مردان را به عنوان «روزی رسان که در حوزه عمومی عمل میکنند» و زنان را به عنوان«تامینکننده خدمات پرستاری و مراقبت که در حوزه خصوصی عمل میکنند» در نظر میگیرد.» این با مفهوم ازدواج مساواتخواهانه که در آن قدرت و کار بین دو جنسیت به طور برابر تقسیم میشود، و این تقسیم برمبنای نقشهای جنسیتی صورت نمیگیرد در تضاد است.
در یک ازدواج، اختصاص دادنِ نقشهای جنسیتی غالب به مردان و نقشهای جنسیتی زیردستانه و سلطهپذیر به زنان، بر روابط قدرت درون رابطه اثر میگذارد. در برخی خانوادههای آمریکایی، زنان نقشهای جنسیتی کلیشهای را درونی میکنند، و غالباً خود را با نقش «همسر»، «مادر»، و «پرستار» در همانگی با هنجارهای اجتماعی و شریک مذکرشان وفق میدهند. «بل هوک» میگوید:«در ساختار خانواده، افراد یاد میگیرند که ستم جنسیتی را به عنوان امری»طبیعی«بپذیرند و این در حکم اولین قدم برای حمایت از سایر اشکال ستم، نظیر سلطه یک جنس بر دیگری است.»
در ایالات متحد، مطالعات نشان دادهاست که، علارغم آرمانهای مساواتخواهانهای که ترویج میشوند، کمتر از نیمی از زنان به روابطشان با جنس مخالف از نظر قدرت به شکلی برابر مینگرند و روابط نابرابر که در آن مرد در سلطه قرار دارد بیشتر از همه به چشم میخورد. مطالعات همچنین نشان میدهند که زوجهای ازدواج کرده، بیشترین میزان رضایت خود را در روابط مساواتخواهانه تجربه میکنند.
مشخصه ازدواج
مهمترین ویژگیهای ازدواج، قانونمند بودن آن است. ازدواج به هر صورتی که باشد، قانونمند است. تمامی مراحل ازدواج از پیوند تا جدایی و نیز پس از فوت یکی از طرفین قانونمند است. بنابراین هر ازدواجی بر پایهٔ یک سری قوانین شکل گرفتهاست و ادامه مییابد. این قوانین به سه شکل قوانین عرفی، قوانین شرعی و قوانین مدنی است
سیر تاریخی ازدواج
ایران باستان
در زمان ساسانی نوع اصلی ازدواج ایرانی «زنیِ پادِخشای» خوانده میشد که در واقع انتقال قیمومیت دختر از پدر به شوهر بود.[۱۰۱] انواع دیگری هم از ازدواج بود از جمله «چَگَر» که هنگامی بود که شوهر توانایی فرزندآوری نداشت و زن خود را به عنوان همسر موقت به یکی از نزدیکان میداد تا فرزند آورد. چگر را به صورت چَکَر هم نوشتهاند.[۱۰۱] نوع دیگر که باعث بحث و جدلهای زیادی میان امروزیان شدهاست خویدوده بود که ازدواج با محارم است.[۱۰۲]
ازدواج در جامعهشناسی
جامعهشناسی خانواده به بررسی واقعیتهای موجود در مفهوم «خانواده» و ریشهیابی دگرگونیهای آن میپردازد. به طور کلی، ازدواج موجب تغییر نقشهای اجتماعی و جابهجایی پایگاه اجتماعی افراد میشود.
موضوع مکانگزینی زوج پس از ازدواج یکی از موضوعات مورد پژوهش در جامعهشناسی و انسانشناسی است.
ازدواج از دیدگاه حقوقی
در ایران مقررات ازدواج عمدتاً بر اساس فقه امامیه تدوین شده و ازدواج به دو نحو دائم و موقت میتواند صورت پذیرد. در مذهب جعفری آیین اسلام این دو ازدواج در پارهای از آثار با هم یکی هستند و در برخی دگر اختلاف دارند، تفاوت اصلی و جوهری ازدواج موقت با ازدواج دائم در مدتدار بودت ازدواج موقت که پس از پایان آن رابطه زوجیت به انتها میرسد. همجنین در ازدواج موقت برخلاف ازدواج دائم طلاق وجود ندارد، زن حق نفقه ندارد و زن و شوهر از یکدیگر ارث نمیبرند، مهریه هم در ازدواج دائم لازم است و هم در ازدواج موقت، با این تفاوت که در ازدواج موقت عدم ذکر مهر موجب بطلان عقد است ولی در ازدواج دائم عقد باطل نیست و میتوان مهریه را بعداً توافق کرد یا درصورت عدم توافق مهرالمثل تعیین میشود
منابع
- دریایی، تورج. شاهنشاهی ساسانی. ترجمهٔ مرتضی ثاقبفر. تهران: ققنونس، ۱۳۸۳. ISBN 9۶۴-۳۱۱-۴۳۶-۸.
- اعزازی، شهلا. جامعهشناسی خانواده: با تاکید بر نقش، ساختار و کارکرد خانواده در دوران معاصر. تهران: روشنگران، ۱۳۸۵. ISBN 964-۵۵۱۲-۶۲-X.
- شهید ثانی. تحریر الروضة فی شرح اللمعة. تهران: سمت، هفتم، ۱۳۸۳، ISBN 9۶۴-۴۵۹-۶۹۵-۱
- المحقق الحلی. المختصر النافع. قم: مؤسسه البعثه، الثانی، ۱۴۱۶، ISBN 964-۳۰۹-۰۱۴-۰
- المحقق الحلی، ابوالقاسم نجمالدین جعفر بن الحسن الهذلی. شرائع الإسلام فی مسائل الحلال والحرام
مطالب مشابه :
عروسی 11
آنگاه بر کتابچه یادبود به وسیله مردان عبارات و راهنمای انتخاب برنامه ریزی عروسی
بانك مقالات تخصصي گردشگري
در چارچوب برنامه ریزی ترجمه و خلاصه کتابچه راهنمای تفکر ساخت فيلم" عروسی مسلم
معرفي كتاب در زمينه ازدواج
(راهنمای علمی مشاوران) شیوه استفاده از کتابچه راهنما برنامه ریزی، فصل11)
ازدواج
همچون یک اتحاد غالباً توسط مراسم عروسی رسمی ، کتابچه راهنمای انسان مدیریت برنامه ریزی
۞ايلام آماده ميزباني از گردشگران نوروزي۞
۞آیین سنتی "عروسی برنامه ریزی و شود که چاپ بروشور، کتابچه، نقشه جغرافيايي و
۞معرفی جاذبه های گردشگری استان ایلام در شهر استانبول ترکیه ۞
برنامه ریزی و نقشه راهنمای کارت پستال، پوستر ، کتابچه راهنماي گردشگري استان به
برچسب :
کتابچه راهنمای برنامه ریزی عروسی